متوليان آستانه مقدسه كه توليت قديمي نيز به آنها واگذار شد و آستانه با يك توليت


فصل اوّل:




متولياني كه توليت كامل آستانه را بر عهده داشته و از سادات حسيني بوده اند:








16. ميرزا سيد محمد باقر متولي باشي (سالار التولية)




وي از شخصيتهاي بزرگ قم و مردي عالم، متدين، متعهد و از چهره هاي شاخص و مورد اعتماد و احترام عام و خاص بوده است.



او به احتمالي قبل از درگذشت پدرش، ميرزا سيد حسين، توليت آستانه مقدسه را بر عهده گرفته؛ اما به طور قطعي در سال 1317 ه . ق. طي يك فرمان از طرف مظفرالدين شاه قاجار به مقام توليت آستانه مقدسه قم منصوب شده است.(1)



مدت توليت وي در آستانه مقدسه طولاني و تا پايان زندگي، يعني سال 1360 ه . ق. استمرار داشته است.(2)



شجره نامه ميرزا سيد محمد باقر متولي باشي:




«ميرزا سيد محمد باقر متولي باشي، ابن جناب آقاي حاجي ميرزا سيد حسين متوليباشي، ابن ميرزا سيد محمد رضا متوليباشي، ابن جناب اميرزا سيد اسدالله متوليباشي، ابن اميرزا سيد محمد متوليباشي، ابن جناب اميرزا محمد خليل متوليباشي، ابن اميرزا سيد مهدي متوليباشي، ابن اميرزا سيد حسن متوليباشي، ابن اميرزا سيد محمد امين متوليباشي، ابن ميرزا سيد مهدي متوليباشي، ابن ميرزا سيد معصوم متوليباشي، ابن ميرزا سيد مهدي متوليباشي، ابن ميرزا سيد حبيب الله متوليباشي، ابن اميرزا سيد حسين خاتم المجتهدين اثاري، ابن علي ابن حسن اثاري، ابن حسين ابن علي الاثاري، ابن عبدالله ابن مفضل الاثاري، ابن احمد ابن جعفر الاثاري، ابن محفوظ ابن حسن الاثاري، ابن عدنان ابن جعفر الاثاري، ابن محمد ابن حسين الاثاري، ابن علي ابن محمد الديباج الاثاري، ابن علي ابن محمد الديباج، ابن جعفر الصادق، ابن محمد الباقر، ابن علي سيد الساجدين، ابن الحسين سيد الشهداء، ابن امير المؤمنين و سيد الوصيين صلوات الله عليهم اجمعين».(3)



چنان كه گفته شد، وي از وجوه و شخصيتهاي بزرگ و متدين و عالم در قم بوده و خدمات بسياري در آستانه مقدسه و به جامعه متدين آن روز نموده و مورد احترام مردم و علما بوده و در نامه ها از وي بسيار محترمانه و با عظمت ياد شده است. از جمله آن نامه ها و مراسلات، نامه حضرت آيةالله العظمي مرعشي نجفي رحمة الله عليه در سال 1358 ه . ق. مي باشد كه متن آن چنين است:



فرستنده: حضرت آيةالله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي عليه الرحمة؛



گيرنده: توليت آستان قدس فاطمي؛



موضوع: بيان ويژگيهاي توليت به زبان عربي و سفارش پرداخت حقوق معوّق آقا شيخ حسين خادم؛



متن: سواد مراسله آقاي مير سيد شهاب الدين نجفي است [به تاريخ 26 ذوالحجه 1358]:



«بسم الله الرحمن الرحيم



بعد الحمد و الصلاة، تحية زاكية أقدّمها إلي خلاصة المجد و الشرف، مفخر السلف و الخلف، دوحة المجد اللّتي أينئت أثمارها، و روضة الغرّ اللّتي تضوّعت أزهارها، سماء الكرات اللّتي أشرقت نجومها، و جادت بغيوث الكرم غيومها، الذي كرم اصله و حسن فعله، اقتني المحامد و طابت منه المصادر و الموارد، الشريف الحرّي بأن تعقد عليه الخناص، و يخلد مدحه في بطون الدفاتر، المقدم الذي ضم تألّه المجد إلي طارفه، و لبس من ثياب الحمد أحسن مطارفه، فلله من شرف نسب و كرم و حسب، هما في سماء الفخر فرقدان، و غرّة الملوان، سلالة العترة العلوية، و ثمرة الشجرة الفاطمية، المشرّف بتولية القبّة المعصومية، و المفتخر بخدمة تلك الساحة البهيّة العليّة، لازل كاسمه اللامع محمد، أبين للأنام، و باقر الحجج المكارم مدي الليالي و الأيام، فاقد مجده و دام سنده، أنار بمصباحه، وصال سالاره.



به عرض سامي مي رساند: پس از تقديم مراتب تحيت و ثناء و استعلام از سلامتي وجود محترم و حضرت عليه ي عاليه سيدة المخدرات و أسوة الفاطميات، غرض از تصديع آنكه: چندي قبل به وسيله ي پست دولتي مصدع اوقات شريفه و مزاحم ساعات منيفه شده بودم و ضمناً استدعا شده بود كه مقرر فرماييد حقوق خدمت آقاي آقا شيخ حسين خادم آستان قدس [فاطمي ] برسد؛ چون چند سال است تأخير افتاده، و فعلاً در خيال طبع كتاب مي باشند كه ترجمه كلمات قصار حضرت مولي الموالي سلام الله عليه مي باشد بطريق نظم. خيلي محتاج هستند، و البته در اين مقصد خير، وجود مبارك عالي شريك خواهند بود. اميد است عرض به هدف اجابت رسيده، در جواب همين عريضه - لفّاً حواله مرقوم و مرسول فرمايند.



در خاتمه سلام مخلصانه حضور باهر النور، مشكوة التولية، بنراس النبالة، سراج الكرامة سركار بندگان آقاي مصباح التولية العظمي أدام الله أيامه، و أسعد اعوانه و حضرت مستطاب آقاي سالار التولية دامت معاليه و حسنت مساعيه دارم، زياد جسارت نمي نمايد. أقل أهل بيت النبوة و السفارة، الراجي شهاب الدين الحسيني النجفي عفي عنه.



عنوان الجواب: قم سيد شهاب الدين نجفي، انشاء الله تعالي مي رسد.



روي پاكت: طهران: خارج دروازه دولت، خانه هاي اردشير، محضر انور گماشتگان حضرت مستطاب، سيد الأشراف، كهف الأجلّة، فخر الأركان، إنسان العين و عين الإنسان بندگان آقاي توليت عظمي آستان قدس حضرت معصومه مشرّف باد. 26 ذي الحجة 1358».(4)



درباره مير سيد محمد باقر متولي باشي مطالب زيادي وجود دارد كه بيانگر شخصيت والاي وي و همچنين اتفاقات گوناگوني كه در زمان توليت وي افتاده، مي باشد كه از نظر تاريخي بسيار مفيد است و بسياري از اين مطالب در «مراسلات» مندرج است، به آنجا مراجعه فرماييد. همچنين كتابهايي كه درباره قم در زمان توليت وي و بعد از آن تأليف شده، مي تواند روشنگر بعضي از مطالب باشد.



چنان كه گفته شد توليت قديمي آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام در سلسله دودمان سادات رضوي بود كه در زمان توليت ميرزا سيد محمد باقر مصالحه شد و به توليت رسمي و جديدي تحويل گرديد.







17. سيد ابوالفضل توليت (مصباح التولية)




وي فرزند ميرزا سيد محمد باقر متولي باشي - سالار التولية - و مشهور به مصباح التولية است كه در سال 1283 ه . ش . متولد شد. وي از سال 1320 ه . ش . به توليت آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام برگزيده شد و تا سال 1344 ه . ش . به مدت 24 سال در اين منصب باقي بود.



او با ثروتهايي كه در اختيار داشت، سعي مي كرد به گروههاي مبارز و اسلامي كمك نمايد. وي همراه روحانيت مبارز بود و در پيشرفت كارها به آنان كمك مي كرد. حجةالاسلام هاشمي رفسنجاني كه در جريان مبارزات خود، گاهي به خارج از كشور سفر مي كرد و به فعاليت مي پرداخت، در خاطرات خود چنين مي گويد:



«به كمك يك افسر از دوستان آقاي توليت [سيد ابوالفضل ]توانستم گذرنامه بگيرم و سفر اوّل را همراه همسرم با قطار از تهران به تركيه رفتيم... از استانبول به بلژيك پرواز كرديم... در فاصله دو سفر، با اتكا به اطلاعات جمع شده، امكاناتي براي نيازهاي مبارزه در خارج تهيه كردم و عازم شدم».(5)



و باز مي گويد: «با [ابوالفضل ] توليت هم كم كم در جريان مبارزه و سربازي و روابط سياسي كه ضمن آن پيش آمد، آشنا شده بودم...».(6)



مصباح التولية در متن مبارزات عليه رژيم پهلوي حضور داشته و در جريان كاپيتولاسيون در تهيه اخبار و اسنادي كه به خدمت حضرت امام (قدس سّره) ارائه شد، نقش مهم و اساسي داشته است.(7)



ثروت مصباح التولية مهم ترين سرمايه مبارزه عليه رژيم ستم شاهي بوده است.



حجة الاسلام هاشمي رفسنجاني درباره نياز جريان مبارزات به سرمايه، خصوصاً براي تأمين نيروهاي خارج از كشور و آماده شدن مصباح التولية جهت وقف همه ثروت خود به عنوان تأسيس حكومت اسلامي، مي گويد:



«همان طور كه پيش از اين هم اشاره كردم، در سفر قبلي شناخت خوبي از امكانات و نيازهاي نيروها در آنجا داشتم كه حالا با فراهم كردن امكاناتي، اين سفر براي تأمين نيازها انجام مي شد.



نيازي كه ما به نيروهاي خارج داشتيم، اين بود كه به عنوان پايگاه هايي مطمئن صداي ما را به دنيا برسانند، نيروهايي را كه امكان ماندنِ آنها در ايران نيست، جذب كنند و يا احياناً نيروهايي را براي پاسخ به پاره اي نيازها به داخل بفرستند.



ايجاد چنين پايگاه هايي در خارج، نياز به سرمايه دارد كه تأمين آن را نمي شد از نيروهايي كه در خارج بودند، انتظار داشت. آنها يا دانشجوياني بودند نيازمند، يا كساني كه از ايران در جريان مبارزه فرار كرده بودند... كاري كه ما بعد از آن سفر اوّل انجام داديم، عمدتاً جلب حمايت آقاي توليت [سيد ابوالفضل ] بود. ايشان امكانات ماليِ زيادي داشت، بچه هم نداشت. فردي بود روشنفكر و از نظر اعتقادي هم بيشتر جريان مبارزه اسلامي را قبول داشت. او آماده شد كه همه ثروت خود را وقف مبارزه بكند، به عنوان تأسيس حكومت اسلامي.



براي اين منظور مؤسسه اي تأسيس كرديم، اساسنامه آن را نوشتيم و هيأت مديره اي تعيين كرديم كه من خودم عضو آن بودم. توليت همه ثروت و اموالش را - به استثناي خانه تهران، خانه سالاريه قم و مقداري براي گذرانِ زندگي شخصي - در اختيار گذاشت؛ به صورتي كه انجام كارها از حضور و تصميم خود ايشان بي نياز بود. هيأت مديره براي انجام هر اقدامي اختيارات كافي داشت.



به هر حال، پول زيادي - در مقياس آن روز - از طريق فروش زمين و ساير مستغلات فراهم شد. پولي هم ايشان حواله كرده بود به خارج و خود توليت هم سفري به خارج كرد كه مصادف با همان سفر دوم من به خارج از كشور بود و يكي از برنامه هاي اين سفرِ من گفت و گو با ايشان بود و بعضي كارها را مشتركاً تنظيم كرديم.



با استفاده از اين امكانات سعي شد كه در خارجِ از كشور سرمايه گذاريهايي بشود كه با تكيه بر درآمدهاي آن، نيازهاي نيروها و پايگاه هاي ما در لبنان، عراق، اروپا و امريكا تأمين شود و اگر در داخل كشور هم نيازهايي پيش آمد، به حل مشكلات داخل هم كمك شود. مرحوم توليت در قم زمينهاي زيادي داشتند، براي استفاده مناسب از آنها و به كمك دوستان ما شركتي به نام «دژساز» تأسيس شد. به سرعت قيمت زمينها بالا رفت كه امكانات زيادي در اختيار هيأت مديره خيريه قرار مي داد».(8)



حجة الاسلام رفسنجاني درباره گرايش مصباح التولية به سمت نهضت آزادي و سرنوشت وي مي گويد: «پس از بازگشت من از اروپا و دستگيري و زنداني شدن، با استفاده از روابط صميمانه آقايان توليت و [احمد] صدر حاج سيد جوادي، تغييراتي در هيأت مديره به سود نهضت آزادي انجام شد. هر چند كه حضور من محفوظ بود، اما دوستاني را كه براي ما بيشتر مورد اعتماد بودند - مثل آقاي باهنر - كنار گذاشتند. از جزئيات مسائل اطلاع دقيق ندارم، اجمالاً مي دانم كه مقداري پول به امريكا فرستادند كه صرف پايگاهي شد، براي آقاي يزدي [ابراهيم ]. بعدها تغييراتي پيش آمد.



در روزهايي كه امام پاريس بودند، توليت اموال خود را در اختيار ايشان گذاشته بود. امام هم اختيارات را به هيأتي سه نفره - مركب از من و آقايان منتظري و مطهري - داده بودند كه آقاي عراقي مأمور شده بود اين خبر را به ما برساند.



اين در شرايطي بود كه هيچ فرصتي براي اين گونه مسائل نداشتيم و همه نيرو و توان ما صرف مسائل مهم مملكتي مي شد؛ زيرا اين پيغام در آستانه پيروزي انقلاب رسيد، در شرايطي كه همه جاي كشور مسأله داشت.



حضور شخصيِ توليت هم نياز به دخالت فوري ما را كم مي كرد. رفته رفته رنجشهايي براي او پيش آمد، توقعاتي داشت كه مورد توجه قرار نگرفت. در نتيجه، منعطف شده بود به سمت نهضت آزادي و وصيتي برايش تنظيم شده بود كه همه اختيارات به خانم ايشان داده مي شد. البته با واگذاري اين اموال به امام و اهاله اختيار از طرف امام به جمع ما، ديگر جاي اين تغييرات نبود و در زمان حيات توليت هم من مطلع نشدم.



اما بعد از مرگ توليت، بهره برداري از اين امكانات با مشكلي اساسي برخورد كرد. بخش عمده اي از اين ثروت در يكي از بانكهاي انگليس بود كه براي برداشت از آن اشكال قانون مطرح شد و مطالبه انحصار وراثت كردند.



در اينجا موسي خان (امير حسيني) مدعي وراثت شد. او كه از قضات است، پسر عمه توليت بود. توليت هم كه وارث بلافصلي نداشت و اينها به عنوان طبقاتِ بعدي وارث ادعايي داشتند. با اعتراض ايشان، پولها در بانك لندن باقي ماند و زمينه اي شد براي مراجعه مجدد آقايان به ما و پيشنهاد كمك براي حل مشكل با حكمي از دستگاه قضايي. با اين مقدمات، زمينه دخالت آقاي منتظري پيش آمد كه ايشان حكم كردند كه اموال توليت تخميس شود. خمس آن را خود ايشان برداشت و بقيه به جامعة الصادق - كه ايشان هم از اعضاي تصميم گيرنده آن بودند - واگذار شد كه فعلاً در اختيار دانشگاه امام صادق عليه السلام است.



آنچه از اين اموال به مصرف نيازهاي انقلاب، پيش از پيروزي، در خارج كشور رسيد - جز آنچه در آن سفر خود من در حل مشكلاتي استفاده كردم - من از آن بي اطلاعم. در داخل هم استفاده هايي از آن شد؛ مثلاً در ايجاد پايگاهي مثل نشر فرهنگ اسلامي».(9)



او هنگام عهده داري مقام معاونت توليت به نمايندگي مردم قم در مجلس شوراي ملي در دوره يازدهم برگزيده شده و هفت دوره پي در پي به مجلس راه يافته بود.(10) وي در سال 1365 ه . ق. ضريح مقدس حضرت فاطمه عليهاالسلام را تعويض نمود.(11) در سال 1338 ه . ش . دفتر آستانه مقدسه در سمت شمالي كتابخانه از ناحيه سيد ابوالفضل توليت، متولي وقت بنيان گرديد(12) و همچنين بناي مسجد بالاسر از سطح زمين برداشته شد و به جاي آن عمارت رفيع كنوني بنيان گرديد.(13)



سيد ابوالفضل توليت داراي فرزند نبود و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي دار فاني را در قم وداع گفت و در كنار مسجد چهارده معصوم عليهم السلام كه زمين آن و خانه هاي اطراف را وقف نموده بود، به خاك سپرده شد.



بنابراين، دوره توليت سادات حسيني با رحلت سيد ابوالفضل توليت به پايان مي رسد كه بيش از سه قرن توليت آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام را عهده دار بوده اند.



فصل دوم:




متوليان آستانه مقدسه كه از سادات حسينيقم نبوده اند








1. سيد محمد مشكاة




سيد محمد مشكاة، فرزند سيد علي در سال 1344 ه .ش. به مقام توليت آستانه مقدسه قم برگزيده شد كه مدت توليت وي بيش از چند ماه نبود؛ يعني تا 2/12/1344 در اين منصب بوده است و در اين تاريخ محمد مهران به جاي وي به توليت آستان قدس فاطمي برگزيده شد.



سيد محمد در بيست و دوم مرداد سال 1359 ه .ش. درگذشت و در مقبره شماره 8 صحن اتابكي دفن شد.



«وي از نمايندگان تهران بود و از طرف آقاي شريعتمداري به عنوان مدرّس در دارالتبليغ به قم دعوت شد».(14)







2. محمد مهران




وي قبل از اينكه توليت آستانه مقدسه قم را بر عهده بگيرد، توليت آستان مقدس حضرت رضا عليه السلام را در مشهد به مدت سه سال بر عهده داشته است.



او در تاريخ دوم اسفند سال 1344 ه . ش . از طرف رئيس سازمان اوقاف وقت به مقام توليت آستانه مقدسه منصوب شد و در بيست و يكم تير ماه سال 1345 از طرف محمد رضا شاه پهلوي معدوم رسماً با استدعاي سازمان اوقاف به توليت آستان قدس فاطمي تعيين گرديد.



متن حكم رئيس سازمان اوقاف وقت درباره نصب محمد مهران به توليت آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام و رونوشت آن به اداره اوقاف قم و دفتر آستانه مقدسه:



«نخست وزير



سازمان اوقاف



اداره اوقاف قم



چون اداره كل تحقيق اوقاف بر طبق تقاضاي اداره اوقاف قم اقاي ابوالفضل توليت متولي استانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام را ممنوع از مداخله در امور استانه نموده و در نتيجه تمثيت امور موقوفات ان به اوقاف محول گرديده است، بمنظور حسن اداره استانه مقدسه و استفاده از تجربياتي كه جنابعالي هنگام نيابت توليت عظمي بارگاه مقدس حضرت ثامن الائمه عليه آلاف التحية و الثناء اندوخته ايد، بدينوسيله اداره كليه امور استانه مقدسه قم و موقوفات ان را تا زمانيكه اقاي متولي در حال ممنوعيت است، از جنابعالي تمني مينمايد كه با رعايت مقررات و قوانين اوقافي قيام و اقدام فرمائيد.



معاونت نخست وزير و رئيس سازمان اوقاف - عصار 4/34737 - 2/12/44».



«رونوشت جهت اطلاع باداره اوقاف قم ابلاغ ميشود. مقتضي است كليه اموال و دفاتر متعلق باستانه مقدسه را با تنظيم صورتمجلس مشروح جناب اقاي مهران تحويل و يكنسخه از صورت رد و تحويل را بسازمان اوقاف ارسال داريد باقايان شعشعاني رئيس اوقاف تهران و نقيبي معاون كل حسابداري سازمان ماموريت داده شده است كه بقم عزيمت و در اين تحويل و تحول نظارت و مراقبت نمايند. م



معاون نخست وزير و رئيس سازمان اوقاف - عصار 5272 - 3/12/1344».



«رونوشت باطلاع دفتر استانه مقدسه حضرت معصومه سلام اله عليها ميرساند. مقتضي است با تشريف فرمائي معظم له و مامورين سازمان اوقاف همكاريهاي لازم را معمول داريد.



رئيس اداره اوقاف قم - آرين نژاد



محل امضاء



7150 - 3/12/44».



اما متن حكم محمد رضا شاه معدوم مبني بر انتخاب محمد مهران به توليت آستان قدس فاطمي:



«با تأييدات خداوند متعال



ما



محمد رضا پهلوي آريامهر شاهنشاه ايران



[محل امضاء]



نظر بعلاقه كاملي كه به تشييد مباني اسلام و ترويج شعائر مذهبي داريم و انتظام امور مشاهد مشرفه و بقاع متبركه كه همواره مورد توجه مخصوص ماست و ضرورت ايجاب مينمود براي تصدي توليت شخص اميني كه مورد اعتماد باشد، منتخب گردد؛ لذا بر طبق استدعاي سازمان اوقاف بموجب اين فرمان جناب محمد مهران را بتوليت آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام منصوب ميداريم تا با كمال جديت بانجام وظايف خود اقدام نمايد و موجبات رضايت خاطر ما را بيش از پيش فراهم سازد.



بتاريخ بيست و يكم تير ماه يكهزار و سيصد و چهل و پنج».



محمد مهران در اوايل سال 1347 ه . ش . از مقام توليت آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام عزل گرديد و رسماً با انتخاب عبد الوهاب اقبال از طرف محمد رضا شاه به مقام توليت آستانه مقدسه، از اين منصب كناره گيري نمود. متن نامه محمد مهران در تاريخ 16/2/1347 به صعودي معاون آستانه مقدسه مبني بر نمايندگي صعودي از طرف وي جهت تحويل امور آستانه و حسابهاي آستانه به عبد الوهاب اقبال و مطالبي ديگر چنين است:



«قم



توليت آستانه مقدسه



بوسيله سازمان محترم اوقاف



آقاي صعودي معاون آستانه مقدسه قم



چون استعفاء اينجانب مورد قبول ذات اقدس ملوكانه قرار گرفته و بطوريكه از طرف سازمان اوقاف گفته شد، فرمان مطاء(15) مبارك همايوني براي توليت آستانه مقدسه قم بنام جناب آقاي عبدالوهاب اقبال شرفصدور يافته، لهذا جنابعالي از طرف اينجانب نمايندگي داريد آستانه و كليه حسابهاي آنرا تحويل ايشان نمائيد و يك نسخه از صورتمجلس ممضي را بعنوان بنده ارسال فرمائيد ماشين شواري(16) 1251 آستانه مقدسه برانندگي آقاي احمد گودرزي نيز صحيحا و سالما در تاريخ امروز بسازمان محترم اوقاف داده شد تا بمن لا الحق(17) برسانند.



التماس دعاي مخصوص دارم خدمت عموم دوستان و همكاران مراتب ادب و توديع را بجاي ميآورم و همه را بخداي متعال ميسپارم.



محمد مهران 16/2/1347



شماره ثبت دفتر 26/2/47 / 1479، رونوشت برابر با اصل در پرونده ص 1 بايگاني شده است».(18)



توطئه محمد مهران براي انهدام مدرسه مباركه فيضيه




در زمان توليت او در حرم ملكوتي حضرت معصومه عليهاالسلام نامه اي به شاه نوشته مي شود و از او درخواست مي شود كه اجازه دهد مدرسه فيضيه با خاك يكسان شده، به جاي آن صحني به نام صحن رضا بنا شود. در جواب به او گفته مي شود كه طرح بسيار خوبي است و در خصوص نام اين صحن بعداً تصميم خواهيم گرفت.



محمد مهران كار را شروع مي كند و با طيّ مقدمات قانوني به صورت دقيق كه همه آنها روي كاغذ آمده و ثبت مي باشد، زمينه را براي تخريب مدرسه مباركه فيضيه فراهم مي كند؛ اما با اوج گيري و بالا گرفتن حركت و خيزش انقلاب اسلامي ادامه اين كار نامبارك متوقف مي شود.(19)



آيةالله مسعودي اظهار مي دارد: «به نظر من اگر پيروزي انقلاب تنها يك سال به تعويق افتاده بود، چيزي به نام مدرسه فيضيه وجود خارجي نداشت.(20)



محمد مهران در دوران توليت خود در آستانه مقدسه عملكرد خود را از تاريخ اسفند سال 1344 تا بهمن 1346 ه . ش . گزارش نموده كه شامل اطلاعات خوبي در جهت روشن شدن امور ذيل است:



- وضعيت كاركنان و خدام آستانه مقدسه كه مبلغ زيادي به آنان بدهكار بوده؛



- بدهي آستانه مقدسه به مردم جهت تعميرات ضروري؛



- وضعيت اوقاف و ملك و سهام و اراضي و غيره كه اغلب مخروبه شده بودند؛



- اشاره به غارت مال و املاك آستانه مقدسه؛



- ميزان درآمد قبل و بعد از گزارش وي از آستانه مقدسه و وضعيت امور داخلي آن؛



- تعميرات آستانه و بناهاي انجام گرفته و خريد وسايل مورد نياز و كارهاي ديگر؛



- تقسيم عوائد حق الدفن و غير آن بين اشخاص؛



- وضعيت حق التولية و متولي يا متوليان قبل از وي و عملكرد آنها در آستانه مقدسه؛



و نكات دقيق ديگري كه از آن مي توان استفاده نمود.



اما متن كامل اين گزارش:



«علاقه و ارادت بخاندان جليل رسالت و ائمه اطهار عليهم الصلوة و السلام سرلوحه آرمانهاي مقدس شاهنشاه آريامهر است. ملت مسلمان ايران در ترويج شعائر اسلامي از منويات مبارك شاهنشاه اسلام پناه خويش الهام مي گيرند.



به حكم تقدير الهي و به امر اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر و تصميم دولت و سازمان اوقاف به رياست جناب آقاي عصار، سحرگاه روز سوم اسفندماه 1344 به شهر مذهبي قم براي خدمت به دستگاه پر افتخار حضرت معصومه سلام الله عليها و اداره امور آستانه مقدسه از تهران حركت و با خدمات موفقيت آميزي كه طي مدت سه سال بموجب فرمان مبارك همايوني و تحت تعاليم عاليه معظم له نسبت بدربار با عظمت حضرت ثامن الائمه عليه آلاف الثناء و التحية كه سمت توليت عظماي آستان قدس رضوي را دارا ميباشند، نموده بودم، با كمال اميد و آرزو پس از اداي احترام و عتبه بوسي و زيارت مرقد مطهر بي بي با هيئتي از رؤسا و امناء اوقاف كه جهت نظارت در تحويل بمعيت نماينده دادسراي شهرستان قم شركت فرموده بودند، در دارالتولية حاضر و بلافاصله از ساعت هفت صبح روز مزبور به انجام وظيفه مقدس خود پرداختم.



طبق صورتهائيكه تنظيم گرديد و نسخه اي باينجانب تحويل شد، آستانه مقدسه قم قريب چهار مليون ريال بابت حقوق عقب افتاده كاركنان و خدام خود كه طلب بعضي به 19 ماه ميرسيد، مديون بود؛ حتي اسناد مختصر وجوهي كه در ماههاي اوّل سال 1344 براي بعضي تعميرات ضروري صادر و همچنان در دست مردم مانده، باقي بود و در مقابل فقط 90ر3 ريال موجودي داشت و خلاصه آستانه حضرت معصومه عليها سلام با آنهمه جاه و جلال و عظمت و حرم و رواق و ايوان و بقعه و صحن با فر و شكوه و متجاوز از چهل پارچه ملك و آب و سهام و اراضي وسيع و قريب يكهزار قطعه زمين مورد اجاره و پانصد فقره مستغل و حمام و كاروانسرا و ميدان اغلب بحالت مخروبه و مستخدمين آن، غير از معدودي كه دست تطاول و غارت به مال حلال او دراز كرده بودند، باقي بنان شب محتاج!



با ملاحظه آمار درآمد گذشته كه براي مزيد اطلاع از تحويل و تحول آنروز استخراج گرديد، وصولي آستانه دچار كاهش فاحش بود و با دقت بيشتري معلوم شد نسبت به جمع آوري درآمدها ابداً دلسوزي و مراقبت معمول نميگرديد و حتي بعضي عوائد از قبيل: كفشخانه و شمعخانه و حق الدفن و اشباه آن غالباً به حساب آستانه گرفته نميشد و بين اشخاص تقسيم ميگرديد و در بدايت امر عشري از آنرا عنوان حق التولية و باقي گاهي غرما و اگر احياناً چيزي باقي ميماند و به حساب ميآمد، از آن هم مجدداً حق التولية دريافت مي شد و چون حقوق بعضي عهده تعويق مي افتاد و براي تعميرات و ساختمانها و عمران دهات اقدامي نميشد، موجودي را عنوان وام و مساعده برداشت ميفرمودند تا وجهي در صندوق و بانك باقي نماند، مبادا طلبكارها بوجود آن اطلاع پيدا كنند و در مقام استيفاء حق خود برآيند. با اينوصف ترديدي نيست هرگاه مدت كمي بدين منوال مي گذشت، درآمد از ميان مي رفت و مخارج پا بر جا باقي ميماند و بر خرابيها افزوده مي شد و معلوم نبود كار دستگاه مقدسي كه ساليان دراز پا بر جا و استوار بوده و مردم از راه دور و نزديك با اعتقاد كامل و خضوع و خشوع تمام به زيارتش مي شتابند و بر حرم مطهرش طواف مي كنند، بكجا مي رسد.



بهر حال، آنچه لازمه تعقيب بود، شد و براي ايجاد نظم و جلوگيري از تعديات وسائلي آماده گرديد تا آنجا كه شايستگي چنين دستگاه امن و مقدسي دارد، بكار رود و از درگاه باري تعالي و آستان ملائك پاسبان حضرت معصومه سلام الله عليها مزيد توفيق در خدمتگزاري صادقانه را براي خود و عموم آرزومند است. 3 اسفندماه 1346 و بالله التوفيق و عليه التكلان.



متولي آستانه مقدسه قم - محمد مهران



گزارش عملكرد دوساله از اسفندماه 1344 تا بهمن ماه 1346


اولاً، امور داخلي و انتظامات




1. چون كاركنان آستانه مقدسه پرونده هاي كارگزيني مرتبي نداشته و حتي ميزان حقوقي را كه دريافت مي داشتند، در پرونده هاي ناقص مزبور منعكس نبود، لهذا در بدايت كار اقدام به اين امر ضروري گرديد و گواهي بهداشتي و نداشتن سوء سابقه، برگ انجام خدمت مقدس نظام وظيفه، پايه معلومات، سن و سابقه خدمت، تعداد زن و فرزند و امثال آن تعيين و دريافت و ضميمه گرديد و آنهائيكه حقوق از صندوق آستانه مقدسه ميگرفتند و در خانه اشخاص بخدمت خانوادگي مشغول و يا به دو عنوان مواجب دريافت مينمودند و يا در ادارات دولتي و مؤسسات ملي حتي در خارج از شهر قم وظيفه داشته و از صندوق حضرت معصومه سلام الله عليها حقوق عليحده اي مرتباً ميگرفتند، تكليف خود و مقرري آنان روشن شد و از اين راه و با خاتمه بخدمت اشخاص اضافي يا ناباب صرفه جوئي قابلي بدست آمد و اختصاص به اضافه حقوق باقي ماندگان و تأمين زندگاني آنان داده شد و بالنتيجه با اين انقلاب اداري موضوع از كميت به كيفيت گرائيد و براي آنكه روش آينده نيز معلوم باشد، كميسيون دائمي جهت رسيدگي باين قبيل كارها تشكيل و با دقت نظر سر و ساماني يافت.



2. آستانه مقدسه بايگاني منظمي نداشت و مي توان گفت هم اكنون آنطور كه بايد پيدا نكرده و وقفنامه ها و اسناد و پرونده هاي گوناگوني كه گاه و بيگاه مورد احتياج مي باشد، در دسترس استفاده نيست و حتي به ميل و اراده متصديان وقت بدون آنكه اثري باقي گذارند، فقط من باب جلب منافع شخصي خارج شده و از اين حيث فاصله اي بين گذشته و حال بوجود آمده كه در بعضي موارد به زيان آستانه مقدسه بوده و ميباشد و با اقدامات جدي كه معلوم گرديده، هنوز بجائي نرسيده و عاقبت آن هم معلوم نيست - ترديدي نيست بموقع نتيجه آن به اطلاع همه خواهد رسيد - فعلاً آنچه مقدور بوده، ايجاد نظم و مسئوليتي در اين زمينه شده است.



3. وضع خدام و متصديان بقاع از لحاظ خدمت و طرز رفتار تحت دقت و مراقبت شديد قرار گرفته و براي هر يك آئين نامه اي وضع و به موقع اجرا در آمد و اكنون با گذشته قابل قياس نيست.



4. آئين خطبه كه جزء تشريفات آستانه همه روزه با فر و شكوه خاصي بايد انجام شود، مدتها متروك بود. از زمان ورود، آن را اجرا و قبل از غروب هر روز آغاز و بدعاي ذات اقدس شهرياري و خدمتگزاران كشوري و لشكري و كاركنان آستانه مقدسه و خدام حرم مطهر پايان مي پذيرد.



5. شام خدام كه موقوفه مخصوصي دارد، با نظم و ترتيب خاصي در آشپزخانه جديد و مضيف خانه تازه كه ساختمان شد، انجام مي يابد و با تهيه و خريد اجاقهاي گاز و ديوترم و ساير لوازم آشپزخانه و تالار پذيرائي رونقي بسزا پيدا كرد.



6. براي مستخدمين بيسواد و كم سواد كلاس اكابري با كليه وسائل لازم از قبيل: كتاب و كتابچه و مداد و كاغذ و تخته سياه و گچ تهيه و دائر و آموزگار ورزيده اي نيز براي آنها آماده و همه روزه مشغول تحصيل ميباشند.



7. كلاس امتحان براي خدام تشكيل و در معلومات و اخلاق به آنها نمره شايسته داده شد و به كساني كه ضعيف بودند، تأكيد شد تا براي امتحان مجدد آماده شوند.



8. جهت مستخدمين جزء، سالي دو دست لباس تهيه و پالتو و پوستين و كفش و كلاه آنها با نشان نيز تأمين و از اين حيث وضع آبرومندي بوجود آمد.



9. براي خدام لباده مشكي متحدالشكلي سفارش و نشانهائي براي نصب به سينه آنها تدارك گرديد تا در موقع تشرف مورد استعمال قرار دهند. با اجراي اين عمل و دستور، بسياري از مفاسد برطرف و بيش از پيش احترام خدام افزايش يافت.



10. با برقراري جشنهاي مذهبي و ملي كه مرتباً انجام مي شود و استقبالي كه از طرف عموم طبقات معمول ميگردد، ميتوان گفت سنن و آداب ديني و تاريخي ما ايرانيان احياء شده است. همچنين بموقع مجالس سوگواري مجللي برقرار و اين نقيصه نيز برطرف گرديده است.



11. كليه قبور و بقاع در آستانه مقدسه در دفاتر مخصوصي ثبت و با ثبت تاريخ دفن هر يك، حفظ حدود شرعي گرديد (سابقاً مطلقاً دفتري براي چنين كار واجبي مرتب نبود و رعايت موازين اسلامي و حفظ حيثيت اين دستگاه مقدس نمي شد).



ثانياً، امور مالي و حسابداري




1. بودجه: براي سال 1344 بودجه اي تنظيم و بتصويب نرسيده بود، بناچار تا آخر بهمن را از حساب جاري جدا و از اسفند 1344 تا آخر اسفندماه 1345 بودجه مخصوصي تنظيم و با تصويب آن اجرا گرديد و براي سال 1346 نيز جداگانه بودجه اي تدوين و امضاء شد و مورد عمل قرار گرفت. من بعد نيز در اوّل هر سال بودجه آن سال تنظيم خواهد گرديد.



بديهي است نسبت به موقوفاتي كه متولي خاص و منصوصي دارد، از ساير موقوفات جدا و بودجه عليحده اي براي آنها مرتب و به تصويب رسانيد و حساب مخارج آن نيز به تفكيك مرتب ميشود. تا كنون حساب تا پايان سال 1345 تسليم اداره كل تحقيق اوقاف شده و رسيدگي گرديده است و حساب 1346 نيز بموقع تسليم خواهد شد و محاسبه ماقبل از اسفند 1344 عهده متصديان وقت گذاشته شده و براي رفع زحمت دخالتي در آن نگرديده است.



2. دفاتر محاسباتي: از اوّل سال 1344 به نحو مترادف تنظيم و حساب دوبل در آستانه مقدسه برقرار گرديد و اين نقص هم برطرف شد.



3. ديون و حقوق عقب افتاده با سعي و كوشش فراواني پرداخت و وضع پرداختها بطوري منظم شد كه تعهدات پس از تنظيم مدارك و اسناد فوراً تأديه مي شود و مي توان گفت احدي ديناري از آستانه طلبكار نيست و حقوق و مصارف و پول برق و امثال آن مرتباً در هر ماه پرداخت و نسبت به كاركنان آستانه نيز با اعطاء اضافه حقوق و پاداش بموقع مساعدت شده و علاوه مخارج ايام بيماري و معالجه هم تأمين گرديده است.



خوشبختانه با مخارج سنگيني كه از حيث انجام تعهدات گذشته و ساختمانها و تعميرات و عمران دهات معمول گرديده همه وقت آستانه مقدسه موجودي قابلي هم داشته و از اعتباراتي كه بانكها و اشخاص، از جمله بانك ملي ايران مبلغ معتنا به پنج مليون ريال به اختيار گذاشته بودند، استفاده نشد و بدينوسيله از عموم آنها و مردم حقشناس شهرستان مقدس قم صميمانه سپاس گزاري مينمايد.



4. خلاصه حساب جمع و خرج دوساله اسفند 45 تا بهمن 1346



الف. درآمد دوساله مذكور (به استثناء مبلغ چهار مليون ريال وجهي كه بابت قسمتي از اراضي مرادآباد از اداره كل راه آهن دريافت و بموجب رأي شوراي عالي اوقاف و دستور سازمان اوقاف در حساب مخصوصي در بانك ملي شعبه قم براي عمران كازران كهنه كه قرارداد آن نيز منعقد و شروع بعمل گرديده است، نگاهداري مي شود). مبلغ 95 ر 32015578 ريال (متوسط ماهيانه 1334000 ريال) بوده است و با قياس به درآمد يازده ماهه از اوّل فروردين تا آخر بهمن ماه 1344 (قبل از تصدي اينجانب) كه 85 ر 6899311 ريال ميباشد، حد وسط درآمد 11 ماهه مزبور 627200 ريال بالغ و در نتيجه، در هر ماه بطور متوسط 706800 ريال اضافه وصولي به صندوق آستانه مقدسه واصل شد و بعبارت اخري، درآمد دوساله مزبور بيش از دو برابر درآمد ماقبل آن بوده و اميدوار است به همين نحو بلكه بهتر از پيش دوام پيدا كند.



ب. مخارج دوساله سابق الذكر كه با نظارت اوقاف انجام گرديده است:



1. مخارج تعمير و ساختمانهاي ضروري بيوتات و ايوانها و همچنين مسجد بالاسر و موزه و حوض و وضوخانه و مضيف خانه و تعمير گنبدها و تعويض ضريح مطهر و آئينه كاري و كاشيكاري و تعمير و بناي مستغلات و عمران دهات و حفر چاه در بعضي املاك و خريد موتور و تانكر گازوئيل از اسفندماه 44 تا آخر بهمن ماه 1346: - 7583431 ريال.



2. مخارج روشنايي حرم مطهر و رواقها و صحنين و دارالتوليه و كتابخانه و موزه و مدارس فيضيه و دارالشفاء 75 ر 1346084 ريال (بدهي گذشته آستانه نيز جزء اين رقم است).



3. مخارج جشنها و اعياد و سوگواريها: 50 ر 221063.



4. كتابخانه و خريد كتاب: 184370 ريال.



5. كمكهاي فرهنگي بمدارس ملي وسيله اداره آموزش قم و محصلين بي بضاعت و مبارزه با بيسوادي: 656363 ريال.



6. كمك به بيمارستان كامكار: 25 ر 619205 ريال.



7. كمك بساختمان كتابخانه و قرائتخانه سازمان اوقاف در اراضي قهيان: - ر 300000 ريال.



8. مخارج دادخواهي و تمبر عرضحالها و حق الوكاله وكيل: 163609 ريال.



9. كمك بحفر چاه بيمارستان سهامي قم: 000 ر 80.



10. حقوق جاري و عقب افتاده كاركنان آستانه مقدسه و خدام و مأمورين تنظيف و موزه و پاداشها و مستمري بگيران: 50 ر 13237379.



11. حق النظاره و كمك بهزينه اداري اوقاف: - 2073763.



12. هزينه شام خدام:- ر 850550.



ساير مخارج بطور كلّي:



خريد مايحتاج: صدي دو عمران دهات و صدي پنج كشاورزان كمك بمستمندان و فقراء نقداً و جنساً و زوار و هزينه هاي پيش بيني نشده: 50 ر 3333127.



جمع كل مخارج دوساله: 50 ر 30648946 ريال.



ثالثاً، موزه و كتابخانه




در سابق، مقدار زيادي از جواهرات و اشياء نفيسه آستانه مقدسه بقيمتهاي نازلي بفروش رسيده و آنچه باقي مانده، با صورتها تطبيق نمي كند. چون در دو مورد مطالبه شد و جوابي نرسيد، بناچار يكي از آن دو از طريق دادگستري تعقيب و نسبت به مورد ديگر كه اشياء گرانبهاي زيادي را متضمن است، در دست اقدام قانوني قرار دارد. بالجمله علاوه بر تصرف غير مشروع و غير قانوني به دارائي نقدي آستانه مقدسه، در اموال جنسي و هدايا و اشياء نفيسه نيز تصرفاتي شده كه تشخيص مسئول و تعقيب قانوني او در بعضي موارد آسان نيست؛ مثلاً قرآن بسيار نفيسي در گنجه بدون حفاظ دفتر كار آستانه وجود داشت كه در سال 1242 هجري قمري از طرف فتحعلي شاه قاجار به آستانه حضرت معصومه [عليهاالسلام ]هديه شده و در كتابخانه و موزه نام و نشاني از آن نبود و در دفاتر هيچ يك ثبت و ضبطي نداشت و حال آنكه به تصديق اهل خبره اين قرآن نفيس متجاوز از يك مليون ريال طالب دارد. پس از پي بردن بآن، بلافاصله صورت مجلس تنظيم گرديد؛ ولي بايد گفت آنهائي كه ثبت داشت، به چه نحوه معامله با آن كردند و اين قبيل كه ثبت و حسابي نداشت، چه فعل و انفعالاتي داشته است. بهر حال، در تاريخ 3/3/45 قرآن مزبور بموزه منتقل شد و پس از تعمير موزه و گشايش آن جزء ساير اشياء باقيمانده در معرض ديد و تماشاي واردين گذاشته شده است.



بناچار بايد توضيح داد گذشته از آنكه فعلاً موزه آستانه مقدسه اشياء نفيسي را دارا است و مورد علاقه زائران و مراجعه كنندگان است و محل آن هم كاملاً متناسب با موزه نيست؛ ولي معلوم نشد به چه علت يكي از منابع درآمد آستانه را از فروردين 1343 تعطيل كرده بودند و در طي اين مدت حقوق كاركنان و نگهبانان آنرا پرداخته، بدون آنكه اقدامي در رفع نقص و گشايش آن نمايند.



بهر حال، با تمهيد مقدمه و اقدام به تعمير محل مزبور كه بصورت خرابه اي افتاده بود و تهيه و تزيين كافي موزه گشايش يافت و همه روزه طالبين با پرداخت پنج ريال ورودي بكار تماشاي اشياء مشغول ميشوند و اين درآمد جداگانه جمع آوري و تا حال ديناري از آن بمصرف نرسيده تا انشاء الله تعالي در محل مناسبي با نقشه جديدي كه در دست تهيه است، ساختمان نوي ايجاد و اين نقص نيز از ميان برود.



در نظر است صورتي از كليه اشياء فعلي موجود در موزه تهيه و با چاپ عكس بعضي از آنها كه جالب توجه است، منتشر شود تا براي آيندگان نيز مورد استفاده باشد.



رابعاً، تعميرات و ساختمانها


الف. بيوتات




1. مسجد بالاسر كه در ضلع جنوب شرقي آن قبر شاه سليمان و شاه سلطانحسين صفوي قرار دارد و چون قصد تخريب آنرا داشته، اداره باستان شناسي مانع شد، بصورت مخروبه درآمده بود و با اينكه خرج آن زياد بنظر ميرسد وليكن لازم ميآمد كه هرچه زودتر مسجد به بهترين وجه ساخته شده و مورد استفاده زائران و عبادت كنندگان درآيد. علاوه بر آقايان مهندسين باستانشناسي، آقاي حاج حسين لرزاده معمار دربار شاهنشاهي در دادن نقشه و انجام مقصود و سركشي مستمر نهايت مساعدت را با آستانه نمودند؛ بطوريكه اميدوار است در اوائل خردادماه 1347 (ولادت حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله) افتتاح يابد.



كف مسجد قبلاً بتون و ازاره آن به وسيله آقاي حجارزاده سنگ مرمر كرمان نصب شده بود و با اصلاحاتي كه در مورد سنگها و تكميل آن بعمل آمد، بقيه تا سقف سنگ تراورتن با احتياطات كامل وسيله عمليات اسكوپ نصب گرديد و در سقف نيز جدول بندي آهني و سيمكشي برق و بلندگو و كولر و تهويه انجام و شيشه بندي شد و در دو محل براي نورگيري دو هشت كاسه از كاشي معرق كه مزين با دو سوره شريفه اعلي و شمس مي باشد، ساخته و دو جار عالي براي آندو سفارش شده و عنقريب آماده نصب ميشود.



در مجاورت سقف اوّلين كتيبه دورادور مسجد سوره مباركه يس با خط ثلث به چشم ميخورد كه با كاشي معرق ساخته و نصب گرديده و ذيل آن لچكي و دوره و پيشاني در هر طاقنما با كاشيهاي معرق مزين شده و علاوه بر ساختمان اطراف خارجي مقبره شاه سلطان حسين از سنگ مرمر كرمان و تراورتن ساختمان و محراب خوشگل و زيبائي در ديوار شمالي مقبره تعبيه شده كه با كاشيهاي اعلي و آيات شريفه در سه جانب آن بخط آقاي شيخ احمد زنجاني معصومي كه از ثلث نويسان طراز اوّل ايران است، تدارك و عنقريب خاتمه و براي افتتاح آماده مي شود.



سنگ كف مسجد نيز از سنگهاي مرمر كرمان و سنندج تدارك و نصب خواهد شد و اميدوار است اين خدمت ناچيز مورد قبول درگاه باريتعالي و آستان حضرت معصومه سلام الله عليها قرار گيرد.



توضيح آنكه از طرف سازمان ملي حفاظت آثار باستاني مبلغ دويست و بيست هزار ريال براي ساختمان جدار خارجي مقبره شاه سلطان حسين و از طرف جناب آقاي غلامرضا فولادوند مبلغ يكصد و ده هزار ريال براي كمك بمخارج ساختمان ديوار مجاور بمقبره خانوادگي پرداخت شده و بدينوسيله اظهار امتنان مينمايند. همچنين از آقايان مهندسين باستانشاسي و آقاي لرزاده معمار دربار شاهنشاهي كه زحمت نظارت و تهيه نقشه و سركشي مداوم آنرا برايگان بر عهده گرفته و آقاي حجارزاده مقاطعه كار تهيه سنگ ها و نصب آن و آقاي حسين برهاني مقاطعه كار تهيه كاشي و نصب آن نيز سپاسگزار است كه كار را خوب انجام داده و بموقع تعهد خود را وفا نموده اند.



در قسمت شمالي مسجد از نستعليق جلي در نه متر بخط خوش عباس بحريني خادم و كاتب مخصوص آستانه مقدسه اين عبارت در كاشي معرق با طلا منقوش است:



«به سال بيست و هفتم سلطنت اعليحضرت همايون محمد رضا شاه پهلوي شاهنشاه آريامهر بناي اين مسجد بپايان رسيد».



2. تعمير موزه سابق و تهيه ويترينهاي فلزي و افتتاح آن پس از متجاوز از سه سال عملي گرديد و در نظر است به خواست خداي متعال و همت آقاي حاج قاسم همداني محل جديدي جهت موزه و كتابخانه كه نقشه آن در دست تهيه است، ساخته شود و محل فعلي موزه ضميمه مسجد طباطبائي گردد.



3. تكميل آئينه كاري ايوان آئينه بسال 1345 انجام و كتيبه زيبائي در پيشاني آن باين مضمون «در عصر سلطنت اعليحضرت همايون محمد رضا شاه پهلوي شاهنشاه آريامهر آئينه كاري ايوان تجديد شد» ترسيم و نصب شد.



بعلاوه يك عدد جار عالي با تخفيف كلّي از آقاي حاج جابر انصاري خريداري و در ايوان آئينه مورد استفاده قرار گرفت و جار سابق به ايوان مقابل منتقل گرديد.



4. تعمير اساسي سه گلدسته كه بر اثر فرسودگي و پوسيدگي چوبهاي دروني آن بحالت خطرناكي درآمده بود و چون مقداري از كاشيهاي آن ريخته بود، وضع نامطلوبي داشت و عيوب آن با كمال دقت برطرف گرديد.



5. تعمير و اصلاح قاب بند درب طلاي فتحعلي شاهي كه بصورت آبرومندي درآمده است.



6. ايجاد سه رشته انشعاب آب تصفيه شده شهر براي صحنين و حرم مطهر بطوريكه همه وقت در اختيار مأمورين و مردم ميباشد.



7. ساختمان جديد حوض وسط صحن اتابكي با سنگ مرمر كرمان و تبديل پاشويه و آب راكد سابق به 41 شير كه اتصال مستقيم به يكي از انشعابات از لوله كشي شهر دارد و از اين طريقه رعايت بهداشت عموم گرديد و همچنين ايجاد فواره در وسط حوض و حفر چاه براي فاضلاب آب.



8. تعمير و تجديد بناي وضوخانه كه متأسفانه قبلاً با مخارج گزاف ساخته و متروك گرديده و مطلقاً مورد استفاده نبود و اكنون دائر و رافع احتياج مي باشد و حفر چاههاي لازم و ايجاد هواكشهاي ضروري در آن.



9. خريد و نصب 4 دستگاه آبسردكن الكتريكي در دو طرف حوض صحن كه وصل به آب لوله ميشود (توضيح آنكه زمستانها براي جلوگيري از سرمازدگي برچيده ميشود و در ساير فصول مورد استفاده قرار ميگيرد).



10. ساختمان و كاشيكاري ايوان و نماي بقعات سمت غربي صحن اتابكي مشرف بر مسجد طباطبائي بسبك سابق خود و آغاز كار و تعمير و كاشيكاري درب جنوبي صحن مزبور كه انشاء الله تعالي تمامي نماهاي صحن اتابكي و سنگ كاري و كاشيكاري آن بتدريج تعمير و اصلاح خواهد شد.



11. ساختمان جديد آشپزخانه و مضيف خانه واقع در ضلع شمال غربي صحن عتيق و نصب وسائل جديد و دستگاه گاز وديوترم.



12. بامهاي بيوتات عموماً تعمير و از خطر جلوگيري شده؛ بعلاوه ايوانهاي بقعات تعمير و رنگ آميزي گرديده و راهروهاي صحنين و كشيكخانه اصلاح و از صورت سابق خارج شده است و يك نردبام متحرك فلزي براي تعمير سقفهاي حرم و رواقها و ايوانها و غبارروبي خريداري و مورد استفاده قرار گرفت. مقبره محمد شاه با كمك فني و مالي سازمان ملي حفاظت آثار باستاني شروع بتعمير گرديده و اميد مي رود بزودي مقبره فتحعلي شاه و ايوان طلا و كاشيهاي شاه طهماسبي و راهرو مدرسه فيضيه و جبهه جنوبي مدرسه فيضيه كه همه از آثار نفيس دوره صفويه و قاجاريه است، شروع به اصلاح و تعمير اساسي بشود.



متأسفانه در سابق، بدون توجه به ارزش باستاني دربهاي هلالي سابق بقاع صحنين، اغلب آنها را متصديان و يا آستانه تبديل به دربهاي كتابي نموده و وضع گذشته را با آنحالت جالب بر هم زده اند و چون نسبت به تغييرات بي اساس مزبور فعلاً كاري نميتوان كرد، ولي نسبت به باقي مانده آن از طرف آستانه دقت و رسيدگي لازم ميشود تا تغييري در اين زمينه داده نشود و بحال قديم خود بماند.



ب. تعميرات مستغلات




1. بناي ده دستگاه مستغل در اراضي پشت دبيرستان حكيم نظامي در سال 1345 تكميل و به اجاره و بهره برداري واگذار شد.



2. دارالتوليه و كتابخانه تعمير كامل و نقاشي دربها و اتاقهاي آن نيز به نحو خوبي انجام گرديد و لوله كشي آب تصفيه شده در آن تعبيه شد و ساير نواقص آن بكلي برطرف گرديد.



3. حمام ميدان آستانه تعمير اساسي گرديد و خزينه آن تبديل بدوش شد.



4. مستغلات خيابان صفائيه و خيابان ارم و ميدان آستانه و خيابان موزه تعمير و مرمت گرديد.



5. مسجد سلماسي واقع در كوچه آقازاده تعمير آب و برق براي آن تدارك شد.



ج. دهات




1. براي گازران نو كه جزء بلوك ساوه ميباشد، يكدستگاه موتور قوي چاه عميق ليلاند و يك تانكر 15000 ليتري براي نفت سياه خريداري و موتورخانه و محل نصب تانكر ساختمان و موتور ديگر تعمير و مورد استفاده قرار گرفت.



2. علاوه در گازران نو به كمك اداره مهندسي بهداشت يك دستگاه حمام عالي ساخته شد و عنقريب آغاز بكار خواهد كرد.



3. دبستان گازران نو با ساختمان دو اتاق ديگر و تهيه لوازم كافي توسعه يافت و بخشداري آنجا نيز تعمير شد.



4. براي عمران قريه گازران كهنه كه سالها متروك مانده، قرارداد بسيار مناسبي با مهندسين مشاور منعقد و اعتبار مقدماتي آن از محل چهار مليون ريال وجهي كه راه آهن بابت اراضي مرادآباد پرداخته، با تصويب شوراي عالي اوقاف تأمين و اجازه حفر دو حلقه چاه عميق از وزارت آب و برق اخذ و بزودي شروع به عمليات كشاورزي ميشود. در نظر است ده نمونه ميكانيزه اي در اراضي كازران كهنه ايجاد گردد.



5. ده علي آباد نزديك بقم كه مسلوب المنفعه گرديده و زارعين آن متواري شده بود، با حفر چاه نيمه عميق و نصب موتور خريداري و ساختمان موتورخانه دائر و از سال 1346 به اجاره واگذار و شروع بكار نموده.



6. همچنين ده واليجرد كه آنهم به واسطه بي آبي مخروبه و فاقد زارع بود، با حفر چاه نيمه عميق و نصب موتور و ساختمان موتورخانه و منبع آب آباد و از سال 1346 باجاره واگذار و آغاز بكار كشاورزي و بهره برداري نمود.



7. ده شريف آباد كه در جنوب قم قرار دارد، با نصب موتور ليستر انتقالي از گازران نو و تعمير اساسي آن، صاحب دو موتور و آب كافي شد؛ بعلاوه در آن تانكر نصب و موتورخانه تكميل و باغي ايجاد و با تعمير قلعه و اتاقهاي مستأجر وضع آن تغيير كرد و بر ميزان مال الاجاره ساليانه اش افزوده شد و بهره برداري بيشتري به علت آبادي و عمران زيادتر از آن ميشود.



8. دبستان چهاردانگه تعمير و مورد استفاده سپاهي دانش و دانش آموزان واقع گرديد.



9. ديوارهاي باغ تبرته از موقوفات آستانه مقدسه تعمير و اتاقهاي اربابي آن مرمت گرديد.



10. از اراضي گردن شتر نقشه برداري گرديد تا مورد بهره برداري قرار گيرد و اكنون بعضي از قطعات آن باجاره واگذار گرديده و همچنين تقسيم اراضي قهيان انجام و سهم آستانه نقشه برداري و مقداري از قطعات آن باجاره واگذار و بهره برداري شده است.



بطور كلي، براي تكميل ساختمانهاي بيوتات و تعميرات ضروري آن و همچنين تعمير و ساختمان مستغلات و عمران و آبادي دهات برنامه مفصل پنجساله تدوين و تنظيم شده و انشاء الله تعالي بتدريج انجام خواهد شد و براي نيل بمقصود و ادامه خدمت از درگاه حضرت احديت و آستان مقدس حضرت معصومه و ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين استمداد و استرحام مينمايد تا جبران مافات بشود.



در خاتمه، از همكاريهاي صميمانه كاركنان محترم آستانه مقدسه و ارشاد و هدايت كارمندان اوقاف قم و مركز و سازمان اوقاف، مخصوصاً جناب آقاي عصار، معاون نخست وزير و مهندسين و كاركنان سازمان ملي حفاظت آثار باستاني، بويژه جناب آقاي دكتر محمود مهران، اظهار امتنان و تشكر مينمايد و دوام توفيق آنانرا همواره مسئلت مي كند».(21)







3. عبدالوهّاب اقبال




او در سي ام فروردين سال 1347 ه . ش . از طرف محمد رضا شاه معدوم به مقام توليت آستانه مقدسه منصوب و در بيست و ششم مهرماه سال 1357 از مقام خود عزل گرديد.



اما متن حكم محمد رضا پهلوي:



«با تأييدات خداوند متعال



ما



محمد رضا پهلوي آريامهر شاهنشاه ايران



[محل امضاء شاه ]



نظر به علاقه كاملي كه به تشييد مباني اسلام و ترويج شعائر مذهبي داريم و انتظام امور مشاهد مشرفه و بقاع متبركه همواره مورد توجه مخصوص ما است و ضرورت ايجاب مينمود براي تصدي توليت، شخص اميني كه مورد اعتماد و مدير باشد، منتخب گردد، لذا بر طبق استدعاي سازمان اوقاف به موجب اين فرمان جناب عبدالوهاب اقبال را بتوليت آستانه مقدس حضرت معصومه عليهاالسلام منصوب ميداريم تا با كمال جديت به انجام وظايف خود اقدام نمايد و موجبات رضايت خاطر ما را بيش از پيش فراهم سازد.



كاخ نياوران، بتاريخ سي ام فروردين ماه 1347 شمسي».(22)



بعد از كشته شدن سپهبد رزم آرا، نخست وزير وقت ايران، به دست شهيد خليل طهماسبي (عبدالله موحد) در محوّطه مسجد شاه تهران و در اوج قدرت جبهه ملي در مجلس شورا و رانده شدن انگليسيها از آبادان و قطع رابطه با انگليس، گروهي از نمايندگان مجلس، از جمله عبدالوهاب اقبال كه در آن زمان نائب التوليه آستان مقدس حضرت معصومه عليهاالسلام نيز بود، فرصت يافتند طرحي را تقديم مجلس نمايند مبني بر اينكه: «چون افرادي كه ثابت شود عليه ملت و منافع اجتماع قيام بنفع بيگانه مينمايند در هر مسلك و مذهب، مهدورالدم هستند؛ لذا ما امضاءكنندگان ذيل، ماده واحده را با قيد فوريت تقديم ميداريم.



ماده واحده: چون خيانت حاجيعلي رزم آرا و حمايت او از اجانب، بر ملت ايران ثابت است، بر فرض اينكه قاتل او استاد خليل طهماسبي باشد، از طرف ملت تبرئه و بي گناه شناخته ميشود».



امضاءكنندگان اين طرح حدود بيست و شش نفر، از جمله عبدالوهاب اقبال بودند. اين طرح در اثر نفوذ مرحوم آيةالله كاشاني و شرايط خاص آن زمان، در مجلس شورا به تصويب رسيد و به مجلس سنا فرستاده شد و اگر چه اين طرح رد نشد، اما تصويب هم نشد و مسكوت ماند. با اين وجود، به محض تصويب مجلس شورا، شهيد خليل طهماسبي از زندان آزاد شد و در اوّلين لحظه آزادي، به ديدار آيةالله كاشاني رفت.(23)



بنابراين، عبدالوهاب اقبال از ملي گراهاي آن زمان و نماينده مجلس شورا بود كه در عين حال، نائب التوليه آستانه مقدسه قم نيز بود.



متفقين در زمان زمام داري قوام السلطنه بازداشت گروهي از سرشناسان و افسران ايران را خواستار شدند، ولي قوام نپذيرفت و بعد از او علي سهيلي، نخست وزير وقت در برابر خواست آنها نتوانست پايداري كند و لذا نام گروهي را هم خودش به آنها داده و آنها را بازداشت كرد. از جمله كساني كه بازداشت شده بودند، مرحوم آيةالله كاشاني و عبدالوهاب اقبال بود. بدين ترتيب، در دو نوبت: اسفند سال 1321 و شهريور 1322 ه . ش . جمعي از آنها توسط خود متفقين دستگير شدند و بعضي هم توسط مقامات انتظامي ايران دستگير و تحويل متفقين گرديدند كه حدود دويست و چهل نفر بودند.(24)



عبدالوهاب اقبال بعد از درگذشت، در حرم مطهر ثامن الائمه، علي بن موسي الرضا عليهماالسلام در مسجد صحن ملااسماعيل در مقبره خانوادگي دفن شد.





4. جمال الدين جمالي




او در تاريخ بيست و هفتم آبان سال 1357 ه . ش . اواخر عمر شاه معدوم، به توليت آستان قدس فاطمي منصوب شد. متن حكم شاه مبني بر نصب وي به اين مقام چنين است:



«[محل آرم شاهنشاهي ]



[محل امضاء شاه ]



نظر به علاقه كاملي كه به تشييد مباني اسلام و ترويج شعائر مذهبي داريم و انتظام امور مشاهد مشرفه و بقاع متبركه همواره مورد توجه مخصوص ما است و ضرورت ايجاب ميكند براي تصدي توليت، شخص اميني كه مورد اعتماد و مدير باشد، انتخاب گردد، بموجب اين فرمان جمال الدين جمالي را بتوليت آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام منصوب ميداريم تا با كمال جديت در انجام دادن وظايف خود اقدام نمايد و موجبات رضايت خاطر ما را بيش از پيش فراهم سازد.



كاخ نياوران، بتاريخ بيست و هفتم آبانماه 1357 شمسي 2537 شاهنشاهي».(25)



وي تا پيروزي انقلاب ارزشمند و بزرگ اسلامي ايران در مقام توليت باقي بود.



فصل سوم:




متوليان آستان قدس فاطمي در عصر جمهوري اسلامي








1. حجةالاسلام شيخ احمد مولائي(26)




وي طي حكمي در تاريخ 19/12/1357 ه . ش . از طرف رهبر كبير انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني قدس سره الشريف به توليت آستان قدس فاطمي منصوب شد.



متن حكم مزبور چنين است:



«بسم الله الرحمن الرحيم



11 ع 2/99



19/12/57



جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ احمد مولائي دامت افاضاته!



بدينوسيله جنابعالي به سرپرستي و توليت آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها منصوب ميشويد كه ضمناً در كليات كارها و امور مربوطه با جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ احمد آذري قمي و آقايان حاج سيد محمود طباطبائي و حاج آقا مجتبي طباطبائي ايدهم الله تعالي مشورت نماييد. از خداي متعال ادامه توفيقات همگان را خواستارم.



روح الله الموسوي الخميني [محل مهر و امضاء]».







2. حضرت آيةالله علي اكبر مسعودي خميني




ايشان در سال 1310 ه . ش . در شهر خمين، زادگاه رهبر فرزانه جهان اسلام، حضرت امام خميني (قدس سّره)، پا به عرصه وجود نهاد. پدرش غلامعلي و مادرش سكينه نام دارد و جد ايشان محمدباقر و جدّ جدّ او محمدحسن مي باشد.



جدّ وي در گلپايگان مي زيسته و در اثر قحطي كه در آنجا پيش مي آيد، به ناچار از آن شهر به خمين هجرت مي كند.



آيةالله مسعودي از خانواده هاي متوسط يا پايين تر از متوسط از نظر دارايي و مالي بوده است كه گاهي با مشكلات زياد زندگي را مي گذرانده اند؛(27) خانواده اي متدين و وابسته به روحانيت كه سخت معتقد و پايبند به اسلام و تشيع بوده اند.



ورود به مكتب




وي در سن شش سالگي به دستور پدرش به مكتب وارد مي شود و نزد مكتب دار آن زمان شيخ ابوالقاسم كه حضرت امام (قدس سّره) نيز نزد وي درس خوانده بود، درس را شروع مي كند. خانواده وي شديداً علاقه مند بودند كه ايشان به سلك روحانيت درآيد، لذا وقتي مدارس جديد در خمين نيز داير مي شود، ايشان به آن مدرسه مي رود و تا كلاس پنجم در آنجا تحصيل را ادامه مي دهد. آن گاه پدرش وي را از ادامه تحصيل در مدرسه جديد باز مي دارد و او را براي ادامه تحصيل به مكتب خانه مي فرستد تا در آينده طلبه و روحاني شود و اين به خاطر آن بوده كه مبادا ادامه تحصيل در مدرسه جديد، مانع طلبه شدن وي بشود.



ايشان كم كم انگيزه بيشتري براي طلبه شدن پيدا كرد. و اين به جهت رفت و آمد و معاشرت پدر ايشان با علماي وارسته و پاك و باتقوا بوده است؛ علمايي همچون حاج سيد محمد تقي خوانساري، پدر حاج مهدي خوانساري كه عالمي وارسته و بسيار زاهد بود و همچنين حاج شيخ احمد آل طاهر از شاگردان مرحوم آخوند كاشي (ملا محمد كاشاني) كه براي اقامه نماز جماعت و پيشوايي مردم به خمين رفته بود.



وي در سنين ده، دوازده سالگي باب تازه اي از علم آموزي به رويش گشوده شد.(28)



شروع طلبگي و دوران تحصيل دروس حوزوي




وي نزد مرحوم آقاي آل طاهر كه از مراتب بالاي علمي برخوردار بود، كتاب امثله را شروع كرد و ديگر كتب را نزد وي و آقاي صدر كه از اقوام حضرت امام (قدس سّره) بود، خواند.



وي با آيةالله جلالي خميني و آيةالله رضواني در دروس جديد و حوزه همدوره بوده است.(29)



هجرت به اراك




ايشان در سن پانزده سالگي (حدود سال 1325 ه . ش .) براي ادامه تحصيلات دروس حوزوي به حوزه علميه اراك هجرت نمود. كتاب حاشيه را نزد آقاي سيد علي اراكي و كتاب سيوطي را نزد آقاميرزا جعفر خواند. او در مدرسه حاج ميرزا ابراهيم اين شهر ساكن بود.



علماي بزرگي كه ايشان در اراك زيارت نمود و با وجود مشكلات و سختيهاي بسيار از محضرشان استفاده كرد، عبارت اند از: حاج شيخ حسين هزاوه اي و سلطان العلما كه بر كفاية حاشيه نوشته است و مرحوم حاج شيخ محمد حسين كرهرودي و حاج ميرزا فضل الله كه از اوتاد و امام جماعت همان مدرسه حاج محمد ابراهيم بود.(30)



هجرت از اراك به قم



وي بعد از گذراندن درس حاشيه و مقداري از كتاب معالم، به قم نقل مكان نمود و براي ادامه تحصيل نزد علماي بزرگ و اساتيد مجرب حوزه مباركه قم حاضر شد و بهره ها و استفاده هاي زيادي نمود. از اين رو، اقامت وي در اراك خيلي طولاني نبود و بعد از آن به جوار بارگاه ملكوتي حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام توفيق حضور مي يافت.



اساتيد آيةالله مسعودي در قم




ايشان محضر اساتيد و علماي بزرگي را درك نموده و از علم و اخلاق و معنويت آنها بهره هاي وافري برده است. در انتخاب استاد دقت نظر زيادي داشته و به ابعاد علمي، معنوي و اخلاقي آنان اهميت مي داده؛ گاهي براي يك درس همزمان نزد دو يا چند استاد حاضر مي شده تا به صحت مطالب گفته شده، اطمينان حاصل نمايد. بعضي از كتب درسي رايج را دو بار مي خوانده تا بنيه علمي خود را تقويت كند.



وي در علوم مختلف، مانند: فقه، اصول، تفسير قرآن، فلسفه، منطق، ادبيات عرب و غير آن از محضر اساتيد مختلف كسب فيض نموده و سپس به تدريس برخي از آنها پرداخته است.



اساتيد سطح و خارج آيةالله مسعودي عبارت اند از:



آيةالله سليماني: كتاب مطول و قسمت بيشتر معالم را نزد ايشان خوانده است.



امام موسي صدر: مقداري از كتاب لمعه را از ايشان فراگرفته است.



آيةالله العظمي شيخ جواد تبريزي: كتاب حج، نكاح و طلاق لمعه را نزد وي خوانده است.



آيةالله مشكيني: مقداري از كتاب رسائل و مكاسب را از محضر ايشان استفاده نموده است.



آقا شيخ اسدالله اصفهاني: بخشهايي از كتاب رسائل و مكاسب را نزد وي خوانده است.



حاج شيخ عبدالجواد جبل عاملي اصفهاني: مجدداً كتاب مكاسب و همچنين قسمت عمده كتاب كفاية را نزد وي فرا گرفته است.



آيةالله بهاءالديني: بخشي از مكاسب را در خدمت ايشان خوانده است.



آيةالله حاج ميرزا محمد فكور: در زمينه فلسفه، مقداري از كتاب منظومه را نزد وي آموخته است.



آقارضا صدر: مقداري از كتاب منظومه را نيز نزد ايشان فرا گرفته است.



آقاي ملكوتي: در فراگيري مقداري ديگر از كتاب منظومه از محضر وي استفاده نموده است.



آقاي سيد جلال الدين آشتياني: كتاب منطق را در خدمت وي آموخته است.



علامه سيد محمد حسين طباطبايي: كتاب اسفار و همچنين شفا را نزد او تلمّذ كرده(31) و در درس تفسير قرآن وي شركت مي كرده است.



آيةالله العظمي بروجردي: در مقطع درس خارج به همراه آيةالله مصباح به محضر ايشان مي رسيده است.



حضرت امام خميني (قدس سّره): ايشان به همراه آيةالله مصباح در درس خارج حضرت امام(ره) حاضر مي شده است.



آيةالله العظمي گلپايگاني: درس خارج مكاسب را يك سال و نيم در محضر وي فرا گرفته است.



آيةالله العظمي بهجت: مدت هشت سال در درس خارج ايشان شركت نموده و كسب فيض كرده است.



وي اساتيد ديگري نيز داشته و از محضر آنها استفاده مي نموده است، مانند: حاج شيخ محمد امامي كه مدتي در درس خارج او حاضر مي شده و كسب فيض مي نموده است.(32)



همچنين آيةالله مسعودي در دوران پيش از انقلاب به صورت مستمر و پس از پيروزي انقلاب تا قبل از تصدي مسؤوليت خطير توليت آستانه مقدسه، همواره به تدريس علوم ديني در حوزه مباركه قم اشتغال داشته و دروس سطوح عاليه حوزه، اعم از: فقه، اصول و فلسفه را مكرراً تدريس نموده است.



فعاليتهاي سياسي و فرهنگي قبل از پيروزي انقلاب




آيةالله مسعودي خميني از همان شروع نهضت امام خميني (قدس سّره) به طرفداري و پشتيباني از ايشان برخاسته و فعاليتهاي پيگير و خدمات چشمگيري داشته و بيشتر فعاليتهاي وي در قم بوده و نيز سالياني در سيرجانِ كرمان و جاهاي ديگر نظير: اطراف آشتيان، خمين و غيره به فعاليت مذهبي، سياسي و انقلابي پرداخته است.



ايشان بارها توسط ساواك و عوامل رژيم پهلوي دستگير، بازداشت، ممنوع المنبر، زنداني و مورد اذيت و آزار قرار گرفته است. گاهي اوقات نيز براي رهايي از بازداشت و دستگيري به جاهاي دور دست مي رفته و مدتي در خفا مي مانده و باز دوباره برمي گشته و به فعاليت ادامه مي داده است.



وي مرجعيت حضرت امام (قدس سّره) را تبليغ مي كرده و بر عليه رژيم طاغوت پهلوي سخنراني و فعاليت داشته است. و همواره از شاگردان و همراهان و ياران حضرت امام بوده و هست.



فعاليتهاي ايشان را مي توان در چند محور تقسيم بندي كرد:



1. منبر و سخنراني: در ايام دهه محرم الحرام، ماه رمضان و مناسبتهاي گوناگون به تنوير افكار عمومي و تبليغ مرجعيت و زعامت و نهضت حضرت امام (قدس سّره) و عليه طاغوت ستم شاهي به طور مستقيم و غير مستقيم سخنراني مي كرده است.



2. سركشي و بازديد از تبعيديهايي كه در شهرهاي دوردست بودند و رساندن كمك مالي به ايشان كه بيشتر اين پشتيباني از طرف آيةالله پسنديده(رحمةالله عليه) بوده است. بيشتر جاهايي كه تبعيديها بودند، از نظر مالي و اقتصادي ضعيف بودند. بنابراين، يكي از اهداف ايشان در ديدار و رساندن كمكهاي مالي به تبعيديها، نگه داشتن روحيه انقلابي و ايجاد ارتباط و هماهنگي و رساندن اخبار، خصوصاً درباره وضعيت و موقعيت حضرت امام (قدس سّره) بوده است. بدين منظور، ايشان بارها به شهرها و مناطق: بندر لنگه، رودبار، سقز (كردستان)، يزد، گنبد، انارك، داران، سيرجان، بروجن، بندرعباس، كرمان و جاهاي ديگر سفر كرده و مأموريتهاي ذكر شده را به انجام رسانده است.



3. رساندن اعلاميه، پيام و اخبار در خصوص انقلاب و انقلابيون و حركات عوامل رژيم و همچنين اطلاع دادن اوضاع مملكت.



4. كمك و ياري رساندن به مبارزان مسلحي كه بر عليه رژيم پهلوي فعاليت مي كردند.



5. عضويت در جامعه مدرسين داشته و از پايه گذاران آن بوده است و تاكنون نيز اين فعاليت ادامه داشته است. از جمله تصميمها و كارهاي انجام شده جامعه مدرسين قبل از انقلاب، خلع شاه معدوم از سلطنت بوده كه به امضاي اكثريت اعضا رسيده بود. يكي ديگر از كارها، خلع آقاي شريعتمداري از مرجعيت بود و به طور كلي، جامعه مدرسين هميشه به عنوان بازويي توانا براي حضرت امام خميني (قدس سّره) و انقلاب و نظام اسلامي بوده و هست.



6. وقتي كه كارگران و كاركنان شركت نفت آبادان اعتصاب كردند، بنابه دستور حضرت امام (قدس سّره) براي جبران محروميت آنها از حقوق و مزاياي كارگري و آزار و اذيتي كه مي ديدند، از طرف آيةالله پسنديده(رحمةالله عليه) مقاديري پول توسط آيةالله مسعودي و افراد ديگري كه به آبادان سفر كردند، تحويل آنها شد.



7. پيوستن به گروه منتشر كننده نشريات «بعثت» و «انتقام» در سال 1341 ه . ش . و بعد از آنكه چهره هاي شاخصي همچون: حضرت آيةالله العظمي خامنه اي، رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، جناب حجةالاسلام و المسلمين رفسنجاني، آيةالله مصباح يزدي، و آيةالله صدرالدين حائري در اين گروه حضور يافتند. ايشان از اعضاي اصلي گروه مزبور بودند.



8. ارتباط نزديك با حضرت امام (قدس سّره)، آيةالله پسنديده، و نخبگان نهضت اسلامي، و انجام دستورات و منويّات حضرت امام كه مهم ترين محور فعاليت و مبارزه ايشان محسوب مي شود.



9. مسؤوليت اداره مدرسه رضويه در قم با نظر مساعد حضرت امام (قدس سّره) به مدت چهار سال كه در اين مدت، به امر مهم تربيت و تدريس طلاب مشغول بودند.



مسؤوليتهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي


مأموريتهاي وي به فرمان امام خميني (قدس سرّه)




ايشان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (قدس سرّه) در مدرسه رفاه در خدمت حضرت امام (قدس سرّه) بودند و زماني كه امام به قم مشرف مي شوند، ايشان در كنار امام حضور داشته اند.



ايشان به همراه آيةالله اميني از طرف حضرت امام (قدس سرّه) مأموريت يافتند كه به استان هرمزگان سفر كنند تا كميته هاي انقلاب اسلامي را كه تازه تشكيل شده بود، از نزديك مورد بررسي قرار داده، به شكايات مردم و مشكلات موجود رسيدگي كنند؛ مأموريتي كه دو ماه طول كشيد.



همچنين به موجب مأموريتي ديگر به تركمن صحرا در استان مازندران سفر كردند و اوضاع منطقه و همچنين مدارس اهل سنت را مورد ارزيابي قرار دادند و در ريشه كن كردن كمونيستها در آن منطقه كه مشغول فعاليت بودند، نقش به سزايي را ايفا نمودند. اين مأموريت نيز حدود دو ماه و نيم طول كشيد.



و باز به فرمان حضرت امام (قدس سّره) جهت بررسي كل زندانها و دادگاههاي انقلاب اسلامي بوشهر با هيأتي كه همراه ايشان بودند، به آنجا رفتند و طي دو ماه و نيم مأموريت را به انجام رساندند و سپس براي گزارش عملكرد خود به محضر امام رسيدند.



عضويت در هيأت داوران حج




يكي از مسؤوليتهاي آيةالله مسعودي، عضويت در هيأت داوران حج بوده است؛ هيأتي پنج نفري كه جهت حل و فصل مشكلات و اختلافاتي كه ميان زوار، مديران و روحانيان پيش آمده بود، تشكيل شد. اين مسؤوليت تاكنون ادامه داشته است.



توليت آستان قدس فاطمي




مقام معظم رهبري، آيةالله العظمي خامنه اي ايشان را طي حكمي در تاريخ 28/4/1371 ه. ش. به توليت آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام منصوب نمودند.



توليت محترم آستانه جريان انتخاب خود را به اين مسؤوليت چنين نقل مي كنند:



«و اما جريان انتخاب من به اين مسؤوليت، بدين صورت بوده است كه در يكي از سنوات كه به مكه معظمه مشرف شده بودم، با آقاي محمدي گلپايگاني ديدار كردم. ايشان به من گفتند: «وقتي به ايران برگشتيد، آقا با شما كاري دارند». وقتي از حج برگشتيم، به آقاي گلپايگاني گفتم: «آقا در چه رابطه اي با من كار دارند»؟ گفت: «بنده اطلاع ندارم. اگر هم بدانم به شما نمي گويم تا خودتان برويد».



به هر حال، بنده خدمت آيةالله خامنه اي رسيدم و ضمن اينكه گزارش امور هيأت داوران را خدمت ايشان تقديم كردم، آماده شدم كه ايشان كار مورد نظرشان را بفرمايند. ايشان فرمودند: «بنده در مورد توليت آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام به اين نتيجه رسيده ام كه آقاي مولايي وضعيتش طوري است كه به لحاظ كهولت سن و بيماري، كارايي خود را در اين خصوص از دست داده است. مايلم شما اين مسؤوليت را به عهده بگيريد». بنده خدمت ايشان عرض كردم: «اجازه بدهيد من در اين مورد فكري بكنم و توانم را بسنجم.



طبيعي است كه اگر در حد وسع من نباشد، پذيرش اين مسؤوليت صحيح نيست. از سوي ديگر، بايد ببينم با درس و بحثم تداخل نداشته باشد. در عين حال، اگر شما امر كنيد، من امتثال مي كنم».



ايشان فرمودند: «من صلاح مي دانم كه شما توليت را بپذيريد. در عين حال، اگر مي خواهيد فكر كنيد، مسأله اي نيست».



به هر حال، بعد از اينكه فكرهايم را كردم، به اين نتيجه رسيدم كه بنده تاكنون كارهايي كه انجام داده ام، معلوم نيست براي خدا باشد. از سوي ديگر، خدمت به آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام از خواسته هاي اوليه من بوده است. روي اين جهات، انگيزه ام براي خدمت در آستانه بيشتر شد. با اين حال، به آقا عرض كردم: من كار را شروع مي كنم، ولي اجازه بدهيد اگر در عمل مشاهده كردم كه ناتوانم، امكان برگشت برايم باشد. ايشان پذيرفتند...».(33)



متن حكم ولي امر مسليمن، حضرت آيةالله العظمي خامنه اي دامت بركاته كه طي آن وظايف مهم و سنگيني بر عهده توليت معظم گذاشته شده، چنين است:



«بسم الله الرحمن الرحيم



شماره: 10506



تاريخ: 28/4/71



جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي مسعودي خميني دامت افاضاته!



جنابعالي را به سمت توليت آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها و علي آبائها المعصومين المظلومين و مراكز و مناطق وابسته به آن منصوب مي كنم و اميدوارم اين شرف و منزلت والا، توفيق خدمتگزاري به آن آستان نوراني را كه قبة الاسلام و محور حوزه علميه عظمي است، به جنابعالي ارزاني دارد.



لازم است با دقت و جديت به حراست از بارگاه و متعلقات و عائدات آن آستان اقدام كرده، تلاش لازم را در بهسازي و نيز احداث بناهاي لازم و انجام خدمات براي زائران و مجاوران و نشر معارف اهل بيت عليهم السلام و خدمت به محرومان و مستضعفان و جلوگيري از تعطيلي يا سوء استفاده مبذول فرماييد.



با تشكر فراوان از خدمات جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي مولائي، توفيق جنابعالي را از خداي متعال خواستارم.

پاورقي

1) ر. ك: «تربت پاكان» ج 1، ص 714.

2) ر. ك: همان، ص 249.

3) مراسلات» ج 7، صص 129 - 128 (اين مراسلات نزد توليت معظم آيةالله مسعودي خميني مي باشد).

4) همان، ج 10، صص 85 - 86.

5) هاشمي رفسنجاني دوران مبارزه» علي اكبر هاشمي رفسنجاني، ج 1، ص 272.

6) همان، ص 175.

7) ر. ك: همان، ص 197.

8) همان، صص 283 - 282.

9) همان، صص 285 - 284.

10) ر. ك: «گنجينه آثار قم» ج 1، ص 374.

11) ر. ك: همان، ص 481.

12) ر. ك: همان، ص 578.

13) ر. ك: همان، ص 621.

14) ر. ك: «خاطرات آيت الله مسعودي خميني» ص 290.

15) مطاع» صحيح است.

16) سواري» صحيح است.

17) بمن لاحق» يا «بمن له الحق» صحيح است.

18) اسناد مربوط به محمد مهران در پرونده وي در اداره اوقاف موجود است.

19) ر. ك: «خاطرات آيت الله مسعودي خميني» صص 101 - 100.

20) همان، ص 101.

21) اين گزارش به صورت جزوه در كتابخانه آستانه مقدسه موجود است.

22) از اسناد مربوط به عبدالوهاب اقبال در پرونده اداره اوقاف.

23) ر. ك: «نخست وزيران» ابراهيم صفايي، ج 1، صص 250 - 248.

24) ر. ك: همان، صص 76 - 75.

25) اسناد مربوط به جمال الدين جمالي در اداره اوقاف.

26) تلاش فراوان نموديم تا شمّه اي از زندگاني جناب حجةالاسلام شيخ احمد مولائي را به دست آوريم و در اينجا ذكر كنيم، اما تلاش ما به نتيجه نرسيد. اميد است كه در آينده اين كار به انجام برسد.

27) ر. ك: «خاطرات آيت الله مسعودي خميني» صص 24 - 23.

28) ر. ك: همان، صص 28 - 24.

29) ر. ك: همان، ص 28.

30) ر. ك: همان، صص 31 - 29.

31) ر. ك: همان، صص 33 - 31.

32) ر. ك: همان، ص 33.

33) همان، صص 81 - 80.