قبله حوائج


اي كه دل افسرده و غميني و مضطر

واي كه تو را روزگارْ كرده مكدّر

خويش زغم كن خلاص و گير به اخلاص

رشته اي از چادرِ شفيعه محشر

بضعه خيرالنّساء، صَفيّه يزدان

معدن جود و كرم، عزيز پيمبر

گوهرِ بحرِ كمال و حشمت و عصمت

اخترِ برجِ حيا، سليله حيدر

طاهره و پاكْ همچو مريمِ عَذرا

صاحبِ عزّ و شرفْ حبيبه داور

منبع زهد و عفاف و دانش و بينش

مركز ايمان و قُدس و معرفت و فر

مَفخرِ قم عُشِّ اهل بيتِ رسالت

شهرِ حديث و محدّثينِ موقّر

خاك درش توتياي چشم خلايق

بويِ رواقش حيات بخش و معطّر

همچو پدر قبله حوائج مردم

كارگشاي بشرْ ز كهتر و مهتر

روضه او طور طالبان تجلّي

مهد كرامات و معجزات مكرّر

حُرمتِ آن همچو حُرمتِ حرم و بيت

حِجْر و مقام و صفا و زَمزم و مَشعَر

مرقد پاكش مطاف عالي و داني

خطّ ولايش شعار اكبر و اصغر

صاحب اين نعت و اين صفات نكو كيست؟

حضرت معصومه دخت موسي جعفر

اي فلك رفعت و سپهر معالي

اي شرف دودمان ساقي كوثر

اي همه اسلاف تو اعظامِ عالَم

حجّت و پيغمبر و امام و رهبر

«لطفي صافي» زهول روز قيامت

سخت غمين و پريش باشد و مضطر

چون پدر و چون برادرش به همه عمر

بوده شما را مديح خوان و ثناگر

چشم اميدش بود به سوي شما باز

تا برهانيدش از جحيم مسعّر(1)

پاورقي


1) همان، صص 352 - 354.

آية الله علي صافي گلپايگاني