حريم خدا


اي خاك پاك قم چه لطيف و معطري

خاكي، ولي ز ذوق و صفا بند گوهري

گوهر كجا و شأن تو نبود عجيب اگر

گويم زقدر و منزلت از عرش برتري

بس باشد اين مقام تو را اي زمين قم

مدفن براي دختر موسي بن جعفري

آن بانوي حريم امامت كه مام دهر

نازاده بعد فاطمه يك همچو دختري

يا فاطمه، حريم خدا، بضعه بتول

محبوبه مكرمه حيّ داوري

هستي تو دخت موسي و اخت رضا يقين

گردون نديده همچو پدر هم برادري

فخر امام هفتم و هشتم كه از شرف

وي را يگانه دختر و آن را تو خواهري

مريم كه حق زجمله زن هاش برگزيد

شايسته نيست آن كه كند با تو همسري

از لطف خاص و عام تو اي عصمت اله

بر عاصيان شفيعه فرداي محشري

صد حيف يوم طف نبودي به كربلا

بيني بنات فاطمه با حال مضطري

وان يك شكسته بازو و آن يك دريده گوش

وان ديگري به چنگ لئيم ستمگري

زينب كشيد ناله كه يا ايها الرسول

بين بهر ما نمانده نه اكبر نه اصغري

يا فاطمه به جان عزيز برادرت

بر «احتشام» لطف نما قصر اخضري(1)

پاورقي


1) فروغي از كوثر، الياس محمد بيگي، قم، زائر، 1379، ص 96.

مرحوم حجةالاسلام سيد جعفر احتشام