گنج پر بها


گر قم به نور دانش و بينش منوّر است

اين از طفيل دختر موسي بن جعفر است

گر از بهشت باز دري هست سوي قم

گر ساحتش چو باغ جنان روح پرور است

گر گشته عشّ آل محمد زمين قم

ور مايه اميد جهاني سراسر است

گر آخر الزمان بود اينجا پناهگاه

هر كس بدان پناه برد ايمن از شر است

از احترام اوست كه قم دارد اين مقام

نامش زفيض اوست كه سر فصل دفتر است

اين منزلت ز حضرت معصومه يافته

نوري كه ساطع است از اين مهر انور است

نور نبوت است و ولايت كه اين چنين

از قم به آسمان و زمين نور گستر است

او كيست فاطمه، گلِ گلزار فاطمه

مانند نامش از همه رِجسي مطهّر است

او بهر اهل بيت بود مايه شرف

او بضعه پيمبر و ساقي كوثر است

آن را كه مام فاطمه باشد، پدر علي

بي شبهه مستحق همين گونه دختر است

جا دارد افتخار كند قم به عالمي

زين گنج پر بها كه در اين خاك اندر است

اين گنج كيست؟ آنكه منزّه ز هر بدي

اين گنج كيست؟ فيض خداوند اكبر است

اين است آن كه درد خلايق كند دوا

پشت و پناه مردم محروم و مضطر است

هر كس كه هست مرد و زن از پير تا جوان

محتاج لطف اوست چه كهتر چه مهتر است

امروز هست بقعه او مأمن و پناه

با اذن حق شفيعه فرداي محشر است

دست نياز جمله، سوي آستان اوست

چشم اميد هر كه ببيني به اين در است

بس سال هاست عاكف اين آستانه ام

از نور عشق او دل و جانم منوّر است

اين نور را مده «علي» از دست چون كه آن

از هر چه زاد و توشه بياريم بهتر است

حاجت از او بخواه كه با قدرت خدا

بهرش روا نمودن حاجت ميسّر است

آية الله علي صافي گلپايگاني