امامزاده زيد


بقعه شاهزاده زيد در ضلع غربي صحن چهل اختران واقع است و مدفون در اين بارگاه امامزاده جليل القدر سيد الأجل جناب شاهزاده زيد بن علي بن علي الأكبر ابن محمد السيق ابن عبيدالله بن محمد بن الحسن بن الحسين الأصغر بن الإمام زين العابدين(ع)(454)مي باشد، كه بنابراين شاهزاده علي اكبر كه در بازار تجريش تهران قبه و بارگاهش مزار عمومي محبين خاندان اهل بيت(ع) است جد او بنظر مي رسد(455) و سلطان محمود مدفون در قريه"صرم" قم بعقيده مرحوم علامه عباس فيض(محمود بن محمد بن زيد) يعني نواده همين شاهزاده زيد مي باشد كه نقل داستان خروج آن عليه خلفاي عباسي ذكر خواهد شد.



پس معلوم گرديد كه جناب شاهزاده زيد با هشت واسطه از احفاد امام سجاد(ع) مي باشد كه بطور قطع هنگام تأليف تاريخ قم در سال 378 هـ .ق ديده به جهان نگشود بوده است چونكه در آن كتاب از ميلاد و يا روودش به قم خبري نداده ولي از مقبره قديمي و مرقد كاشيكاري باستاني و گچبري زيباي آن(456)بر قداست و تقوي و فضيلت وحسن شهرت شاهزاده زيد مي توان پي برد زيرا در قرون وسطي اسلامي به استناد رؤيا و خواب بقعه و قبه اي ساخته نمي شد و درمورد شاهزاده احمد بن قاسم كه از احفاد علي بن جعفر العريضي(ع) هم قبلا مطالبي گفته شد، خود سايباني از بوريا داشته بود.



بهرحال چون هيچ يك از تاريخ نگاران درمورد زندگاني اين سيد جليل شاهزاده زيد دركتبشان قلمي نزده اند، لذا از كيفيت ورود و وفاتش در اين شهر هم تاريخي دقيقي در دست نيست، و از طرفي هم دأب ما در اين كتاب حتي المقدور شناسائي و معرفي صاحب قبر مي باشد و در انتهاي ذكري از اجداد و فرزندان وي مبادرت خواهيم نمود، لذا اينروست كه در اينجا به شرح حالات اجداد شاهزاده زيد و ابتدا به تعداد فرزندان امام زين العابدين(ع) مي پردازيم و از خوانندگان گرامي تقاضا داريم كه احيانا مطالبي را در خصوص زندگاني شاهزاده زيد برخورد نموده اند ما را در تكميل اين كتاب مساعدت نمايند.



تعداد فرزندان امام سجاد(ع) و مختصري



از زندگاني اجداد شاهزاده زيد



اكثر مورخين و علماء انساب قائل بر اين شده اند كه اولاد حضرتعلي بن الحسين(ع) از ذكور واناث پانزده تن مي باشند كه عبارتند از(457):



1ـ امام محمد باقر(ع) كه مادر آن حضرت ام عبدالله فاطمه دختر امام حسن مجتبي(ع) مي باشد.



2ـ عبدالله الباهر 3ـ حسن 4ـ حسين الأكبر، كه مادرشان ام ولد بوده است(458)



5ـ زيد الشهيد 6ـ عمر الأشرف كه مادرش از ام ولد ديگر بوده اند(459).



7ـ حسين اصغر(460)8ـ عبدالرحمن 9ـ سليمان كه ما در اين سه تن هم ام ولد بوده اند.



10ـ محمد الاصغر 11ـ علي و 12ـ خديجه(461)كه مادر هر سه ام ولد بوده اند.



13ـ فاطمه 14ـ ام كلثوم 15ـ عليه كه مادر اين سه مخدرات هم ام ولد مي باشند.



در كتاب(عمده الطالب)(462)است كه نسل حضرت امام زين العابدين(ع) را شش نفر از پسران آن امام همان ازدياد نموده اند(463) كه عبارتند از:



امام محمد باقر(ع)، عبدالله الباهر، زيد، عمر الاشرف، حسين الاصغر، علي الأصغر(464)، كه ما به جهت اختصار فقط به حالات جد اعلاي شاهزاده زيد جناب امامزاده حسين الاصغر مي پردازيم.



"شيخ مفيد(عليه الرحمه) در كتاب(ارشاد) خود چنين فرموده كه حسين بن علي بن الحسين(ع) سيدي فاضل و صاحب كمال و ورع بوده و روايات زيادي از پدر بزرگوار و از عمه اش فاطمه بنت الحسين(ع) و از برادش امام محمدباقر(ع) حديث نموده است.



احمد بن عيسي از پدرش حديث كرده كه گفت: من ديدم كه حسين بن علي(ع) را كه دعا مي كرد، من با خود مي گفتم كه دست خود را از دعا پائين نمي آورد تا مستجاب شود دعاي او در تمامي خلق.



و از سعيد صاحب حسن بن صالح مروي است كه هيچكس را نديده بودم كه از حسن بن صالح بيمناكتر از خدا باشد، تا هنگاميكه به مدينه طيبه وارد شدم و حسين بن علي بن الحسين(ع) را ديدم و از وي خائفتر به آن درجه از خدا بيمناك نديدم، ‌خوف او از خدا چنان بود كه گويا او را در آتش انداخته و ديگر بار او را بيرون آورده اند.



يحيي بن سليمان بن حسين از عموش ابراهيم بن حسين از پدرش حسين بن علي بن الحسين(ع) روايت كرد كه حسين گفت: ابراهيم بن هشام مخزومي والي مدينه كه بود، در هر روز جمعه ما را در مسجد رسول خدا(ص) نزديك منبر جمع مي كرد و بر منبر بالا مي رفت و اميرالمؤمنين(ع) را ناسزا و سب مي نمود، حسين مي گويد: روزي در آنجا حاضر شدم و بر اثر كثرت جمعيت خود را به منبر چسبانديم، پس از اندكي مرا خواب برد و در آنحال ديدم كه قبر شريف پيغمبر(ص) شكافته شد و مردي با جامه سفيد، نمايان گشت، بمن گفت: اي ابوعبدالله محزون نمي كند ترا آنچه اين مي گويد؟ گفت: بلي والله، گفت: چشمه هاي خود را بگشا و ببين خدا با او چه مي كند! پس ديدم ابراهيم بن هشام را در حالي كه به علي(ع) بد مي گفت ناگاه از بالاي منبر بزير افتاد و مرد(465).



پس بنابراين معلوم گرديد كه ابوعبدالله حسين الأصغر بن امام زين العابدين(ع) مردي عفيف و محدث و فاضل بوده، كه وي در سنه 157 هـ .ق در سن شصت و چهار سالگي وفات كرد و در قبرستان بقيع بخاك سپرده شد و او را چند پسر بود كه عبارتند از:



عبدالله العقيقي(466)، عبيدالله الأعرج(467)، حسن(468)، علي(469)، سليمان.



اما حسن بن حسين الأصغر بن امام زين العابدين(ع) مردي فاضل و محدث بود و در مكه زندگي مي نمود تا اينكه درروم وفات يافت(470) و نسل او فقط از محمد اكبر بوده و نسل محمد هم از پسرش عبيدالله(471) تنها مي باشد.



و نسل عبيداله بن محمد الاكبر بن حسن بن حسين الأصغر بن امام سجاد(ع) را از دو پسرش بنام محمد السليق، و علي المرعشي مي باشد. و از محمد السليق، علي از وي هم علي و از ايشان جناب شاهزاده زيد بدنيا آمده اند(472).



توصيف بقعه شاهزاده زيد



بقعه مورد نظر بنائي است قديمي كه دركنار بقعه و صحن چهل اختران واقع شده وازخشتوگلي محقر و فاقد تزيينات هنري مي باشد، اين بقعه از بناهاي قرون وسطي و قبل از تاريخ احداث ايوان بنظر مي رسد كه ايوان و كفشكن بعدا بدان افزوده شده اند و ازگنبد آنهم تجديد بعمل آمده است، يعني در كل اين مجموعه در سه قرن مختلف و هر قسمتي جداي از ديگري بنيان گرديده است بدينگونه كه بقعه در قرن هفتم و ا يوان در قرن نهم و گنبد در قرن دهم ساخته شده است.



برفراز اين بقعه گنبدي شلجمي بنا شده كه فاقد كاشي كاري و تزيينات هنري است و ميانه بقعه مرقدي است با جدار گچي تعميري كه سطح آن با كاشيكاري خشتي آراسته شده است و در اطراف اين مرقد ضريح مشبك از چوب به رنگ سبز ديده مي شود.



در جهت شرقي بقعه ايواني است كه مدخل بقعه از زير آن باز شده است كه آراسته به كتيبه گچبري زيبائي مي باشد كه از لحاظ كمي كوچك بنظر مي رسد ولي از نظر كيفي حائز اهميت است بويژه كه داراي تاريخي اصيل است و پس از پنج قرن كه از تاريخ بناي آن مي گذرد با اينكه در برابر باد و باران قرار دارد هنوز هم سالم و چنان است كه گوئي جديدا ساخته و پرداخته شده است.



اين ايوان به دهانه 3 و عرض 2/ 1 و ارتفاع 50/ 3 متر كه در قسمت پائينش تا دو متري ساده و بالاي آن آراسته به همان گچبري با رنگ آميزي به خط ثلث برجسته در زمينه مقش به گل و بوته هاي نمايان متمن آيه و حديث و عباراتي حاكي از نام باني(خواجه بهاء الدين هبه‌الله قمي)(473)و تاريخ بنا به سال 847 هـ .ق به چشم مي خورد كه متن كتيبه چنين است: بسم الله الرحمن الرحيم، كل شيء هالك إلا وجهه له الحكم وايه ترجعون قال النبي الامي(ص): من زار احدا من ذريتي فكانما زارني و من زارني فقد زار الله عزوجل. هذا مضجع الامام زيد بن الامام زين العابدين عل بن الامام الحسين بن علي(ع)، تشرف بهذا البناء الصدر الكبير خواجه بهاء الدين هبه الله القمي في شهور سنه سبع اربعين وثمانمائه. هـ .



اما چون مدخل بقعه نخست از جانب شمالي بقعه بوده در اين قسمت ايواني قرار داشته كه پس از بنيان ايوان شرقي و گشودن باب جديد آنرا به صورت رواق و انبار در آورده اند، كه اين نيز باستاني بوده و بشهادت ابيات آينده كه در سينه جرز آن گچبري شده از بناهاي سال 979 هـ .ق ميباشد در اين رواق قديمي علاوه بر طاقچه هاي قديمي مقرنس كه فقط يكي از آنها باقي مانده، دو اثر هندي باستاني و يك لوحه سنگ پشمي وجود دارد كه متأسفانه فقط دو تاي آن سالم و مابقي در تعميرات از بين رفته است.



1ـ كتيبه گچبري شده در جنوب غربي و ابتداي پاطاق طاق بند بمانند تابلوي نفيس به طول 40 سانتيمتر و عرض 35 سانتيمتر كه روي آن به خط غير برجسته نستعليق زرشكي در زمينه‌ طلائي ابيات ذيل نوشته و خوانده ميشد(474):



به يك دانه گندم زلطف إلا تمام است گنبد به اقبال شاه



بسعي ابراهيم بن اويس رسيده به اتمام از آن نيكخواه



خرد گفت تاريخ آنرا بخوان بهفتاد و نه و نهصدش كن نگاه



2ـ مقرنس گچي زيبا در چهار رديف كه بسيار خوش قطا و مثلث الشكل كه جايگاه قرآن يا چراغ بوده و مقداري از آن تخريب شده است.



3ـ لوحي از سنگ يشم كه در جبهه درگاه ورودي بقعه بخط ثلث برجسته عبارات ذيل در چهار سطر حجاري شده است:(چون داخل روضه شاهزاده زيد بن امام زين العابدين(ع) شدي بگوي بسم الله و بالله و علي مله رسول الله(ص). باني تعميرات ايوان استاد علي اكبر).



در جهت غربي بقعه مسجدي است به شكل دو مستطيل، تو در تو كه داراي چهار ستون سنگي مي باشد كه اقامه نماز جماعت و ديگر مراسم از آن استفاده مي شود، در پايان براي اطلاع بيشتر از وضع قديم بقعه به كتاب گنجينه آثار قم جلد دوم مراجعه گردد.

پاورقي

(454)ـ بنا به نقل مرحوم علامه نسابه عباس فيض در گنجينه آثار قم جلد 2 صفحه 525.



(455)ـ حالات علي اكبر جد شاهزاده زيد مفصلا در جلد سوم همين كتاب(كه در حالات امامزادگان مدفون در استان طهران مي باشد) خواهد آمد.



(456)ـ اما متأسفانه براثر قدمت بناء، گنبد آن فروريخت و پس از تعميرات هم فقط، گچبري زيباي آن در مدخل اصلي بقعه مشاهده مي شود كه توصيفش خواهد آمد.



(457)ـ مؤلف كتاب الشجره المباركه تعداد فرزندان ذكور آن حضرت را 15 تن نام برده كه عبارتند از: امام محمد باقر(ع)، عبدالله الباهر، عمر الاشرف، زيد، حسين الاصغر، علي، حسين الاكبر، حسن عبدالرحمن، محمد الأصغر، قاسم، عيسي، سليمان،‌عبدالله الأصغر، داود. صفحه 74.



(458)ـ عده اي از علماء انساب من جمله مؤلف كتاب سراج الأنساب در صفحه 94 و الشجره المباركه در صفحه 74 قائل شده اند كه عبدالله الباهر و حسن با امام محمد باقر(ع) برادر ابويني بوده ومادر هر سه ام عبداله فاطمه دختر امام حسن مجتبي(ع) مي باشند.



(459)ـ مادر زيد و عمر(جيداء) نام داشت كه جناب مختار ابي عبيده ثقفي به روايتي او را به صد هزار دينار خريداري نمود و يا اينكه در جنگ اسير گرديد و به امام سجاد(ع) در مدينه تحويل و اهداء گرديد كه در جمال و زيبائي او مطالبي گفته شده است سراج الأنساب صفحه 110 و الشجره المباركه صفحه 73.



(460)ـ مادر حسين اصغر را عده اي از علماء انساب جناب ام عبدالله فاطمه دختر امام حسن مجتبي(ع) دانسته اند كه بنابراين قول حسين اصغر با امام محمدباقر(ع) برادر ابويني خواهد بود و عده اي ديگر نام مادر حسين اصغر را(سعاده) يا(ساعده) و فخررازي هم در كتابش ام ولد رومي بنام عنان نوشته است. سراج الانساب. 11 و الشجره المباركه صفحه 73.



(461)ـ مرحوم شيخ عباس قمي در كتاب منتهي الآمال جلد دوم صفحه 46 به نقل از شيخ مفيد(عليه الرحمه) قائل شده كه علي و خديجه از يك مادر آن هم ام ولد مي باشد به دنيا آمده اند.



(462)ـ عمده الطالب صفحه 172.



(463)ـ اما عده اي ديگر از مورخين و علماء انساب عقب آن امام را از هفت پسر او نوشته اند.



(464)ـ همانطوري كه اشاره شد بعضي از علماء انساب و مورخين عقب امام زين العابدين(ع) را از هفت فرزند او به اسامي فوق بعلاوه حسن ذكر نموده اند سراج الأنساب صفحه 68، انساب مجدي صفحه 55، شجره المباركه صفحه 73، اصول الانساب صفحه 117.



(465)ـ نقل از كتاب ارشاد مفيد صفحه 305. منتخب التواريخ صفحه 310. منتي الآمال جلد 2 صفحه 45.



(466)ـ در كتاب منتخب التواريخ صفحه 311 وي را ملقب به اعرج دانسته كه ظاهرا اشتباهي صورت گرفته، چونكه اكثر مورخين به ملقب بودن عبيدالله بن اعرج تصريح نموده اند من جمله شيخ عباس قمي در كتاب منتهي الآمال جلد 2 صفحه 46.



(467)ـ كنيه عبيدالله الأعرج أبوعلي، و مادر او ام خالد بنت حمزه بن مصعب بن زبير، چون پاي او اندك نقصاني داشت بدون سبب او را عبيدالله أعرج خوانند، نقل از سراج الانساب صفحه 115.



(468)ـ نامبرده جد پنجم شاهزاده زيد مي باشد.



(469)ـ وي را از رجال بني هاشم و صاحب فضل و لسان و بيان و سخاوت بوده و از اخلاق او نقلي شده كه چون طعام را برايش آماده مي كردند، صداي سائل كه بلند مي شد طعام خود را به سائل ميداد ديگر باره طعام براي او حاضر مي كردند باز صداي سائل را مي شنيد آن طعام را به سائل مي داد، الاجرم دروقت غذا خوردن وي زوجه اش كنيزي را مي فرستاد تا جلو درب بايستد تا سائلي آمد به او چيزي دهد كه سائل صدا نكند تا علي طعام خود را بخورد.



(470)ـ نقل از منتي الآمال جلد2 صفحه 47، انساب مجدي صفحه 208، انساب فخري صفحه 74.



(471)ـ در چند كتاب مثل سراج الأنساب صفحه 144 عبدالله نوشته شده است اما در كتاب عده الطالب صفحه 278 عبيدالله تصريح شده است.



(472)ـ عمده الطالب صفحه 278.



(473)ـ وي از وزراي ابوالمعز ميرزا يوسف بن شاهرخ شاه بن امير تيمور بوده است.



(474)ـ كه متأسفانه الآن اثري از آن باقي نمانده و در تعميرات و سفيدكاري اين ا يوان و اطاق بكلي نابوده شده است