بقعه چهل اختران


بقعه چهل اختران از ابنيه باشكوه تاريخي و در جوار بقعه جناب موسي مبرقع(ع) واقع است كه اين بقعه تا هنگام تأليف تاريخ قم بسال 378 هـ .ق چهارده تن از سادات رضويه از خاندان موسي و جعفر و غالبا از طبقه نسوان بخاك سپرده شده بودند كه در آن تاريخ نام آن ثبت گرديده است و بعد از آنهم از همين خاندان جمع ديگري دفن شده اند كه تاريخي براي معرفي نام و نسب آنان در دست نيست چنانكه از تسميه گنبد مزبور بعنوان بقعه چهل اختران يا بقول عوام چهل دختران به خوبي بدست مي آيد، ما در سطور آينده شرح مختصري از حالات اين نسوان از ذريه پاك امام جواد(ع) را همراه با اقوال علماء مبني بر ساير مدفونين در اين بقعه ذكر مي نمائيم.



همانطوريكه بيان گشته موسي مبرقع(ع) در سال 296 هـ .ق وفات يافت و وي را در سراي خود كه هم اكنون مشهدش مي باشد دفن گرديد و پس از او فرزندش محمد بن موسي(ع) بدرود حياه گفت و در بقعه معروف به چهل اختران دفن نمودند.



پس از رحلت محمد، زوجه او بريهه دختر جعفر كذاب(تواب) وفات يافت و در جنب مشهد شوهر خود محمد مدفون گشت و برادران او ابراهيم و يحيي صوفي از كوفه بقم آمده و ميراث او را برداشتند، سپس ابراهيم بكوفه بازگشت و يحيي در قم متوطن گرديد و شهربانويه دختر امين الدين را بحباله نكاح در آورده و از او فرزنداني داشت كه به سادات صوفيه اشتهار داشتند.



درهمي سالها(بعد از وفات بريهه و ميمونه دختر موسي مبرقع(ع)) ابوعلي محمد(446)پسر احمد بن موسي از كوفه به قم هجرت نمود كه دو دختر وي بنام فاطمه و ام سلمه همراه وي بودند و پس از چند سالي از اقامت خود در قم، دو دختر بنام بريهه و ام كلثوم بوجود آمد و پس از آنها خداي تعالي در شوال سال 311 هـ .ق او را پسري بنام عبدالله احمد ارزاني داشت، اما بعد از تولد اين پسر پدرش بفاصله سه سال و چند ماه يعني در روز يكشنبه سوم ربيع اول سال 315 هـ .ق وفات يافت و او را در مقبره محمد بن موسي(چهل اختران) دفن كردند.



و چون ابوعلي درگذشت خواهر او بنام ام حبيب بنت احمد بن موسي(ع) از كوفه بقم آمد و با برادرزادگان خود در قم بود و در كتاب تاريخ قم فقط از ورود او به قم خبر داده ولي از تاريخ رحلت و مدفنش ساكت مانده، معلوم مي شود ه موقع تأليف تاريخ مزبور ام حبيب هنوز در قيد حيات بوده است، اگرچه سال وفات او معلوم نيست ول مدفن او بطور مسلم در همين چهل اختران مي باشد، زيرا اين قبور خانوادگي بوده و اكثر فرزندان و فرزندزادگان جناب موسي مبرقع(ع) در آن مدفون شده اند.



به هر حال پس از ورود ام حبيب، عمه او زينب دختر موسي المبرقع(ع) وفات يافت و او را هم در مشهد برادرش محمد بن موسي(ع) دفن كردند و برادرزاده او ام محمد دختر احمد بن موسي المبرقع(ع) تركه او را بميراث تصرف نمود زيرا در آن طبقه جز ام محمد كسي باقي نمانده بود.



ام محمد هم پس از آن در كمال عزت و حشمت با دارائي و ثروت بجا مانده از عمه خود زندگاني را ميگذارند تا اينكه در روز پنجشنبه بيست و يكم ماه ربيع الاخر سال 343 هـ .ق وفات يافت و او را هم در مشهد محمد بن موسي(ع) بخاك سپردند و برادرزادگان او ابوعبدالله و فاطمه و ام سلمه و بريهه و ام كلثوم فرزندان ابي علي محمد از او ميراث بردند.



در شب پنجشنبه يازدهم ماه شوال سال 343 هـ .ق فاطمه دختر ابوعلي محمد بن احمد بن موسي(ع) رحلت كرد كه او را هم در مشهد محمد بن موسي(ع) دفن كردند و خواهر او ام سلمه چون از يك مادر بودند تركه او را بميراث برد.



پس از آن بريهه دختر ديگر ابوعلي محمد وفات كرد و او را هم در مشهد محمد بن موسي(ع) عموي پدر خود بخاك سپردند و ابوعبدالله و ام سلمه و ام كلثوم بحسب سهام مفروضه از او ميراث بردند.



اما ابوعبدالله احمد(447)پسر ابي علي محمد اعراج پس از بالندگي بعنوان رئيس و پيشواي سادات گشت و مجموع املاك و اموال پدر خود محمد بن احمد و همچنين عموي پدر خود محمد بن موسي را متصرف گشت و آنچه را هم كه از عمه خود ام حبيب و خواهران خود فاطمه و بريهه به ميراث به او رسيده بود بر آن اضافه نمود و چون اضافه ثروت در او موجود بود به اهالي بذل و مساعدت مي نمود كه به اين صورت زياده بدلهاي مردم نزديك شد و بذر محبت خود را در قلوب اهالي قم افشاند و نقابت سادات علوي به او تفويض گرديد و همواره در اين شهر سرور و ارباب و رئيس بود تا اينكه در روز پنجشنبه نيمه ماه صفر سال 358 هـ .ق درسن چهل و شش سالگي در گذشت و در مشهد محمد بن موسي(ع) مدفون گشت(448)و مردم قم را بواسطه رحلت او مصيبتي عظيم دست داد.



بعد از فوت ابوعبدالله احمد ام سلمه خواهر او در قم وفات يافت و او را در مشهد محمد بن موسي(ع) بخاك سپردند و خواهر او ام كلثوم تركه او را بميراث برداشت.



پس از هجرت و رحلت ابي علي محمد، عمه او ام كلثوم دختر ابي علي محمد بن احمد بن موسي(ع) در قم وفات يافت و او را هم در مقبره پدرش در مشهد محمد بن موسي(ع) بخاك سپردند و فرزندان برادر او ميراث او برداشتند بنابراين تعداد مدفونين در مقبره چهل اختران تا سال 378 هـ .ق يعني زمان تأليف كتاب تاريخ قم بشرح زير مي باشد:



1ـ محمد بن موسي المبرقع بن امام جواد(ع).



2ـ ابوعلي احمد بن موسي المبرقع(ع) بنا بنقل كتاب لب الانساب صفحه 585 هـ .ق.



3ـ ابوعلي محمد اعراج بن احمد بن موسي المبرقع(ع) كه در روز يكشنبه ارديبهشت ماه سه روز از ماه ربيع الاول گذشته سال 315.



4 و 5ـ ابوجعفر و فخرالدين فرزندان يحيي صوفي ابن جعفر الكذاب(تواب) بن امام علي النقي(ع).



6ـ بريهه دختر جعفر الكذاب(نواب) زوجه محمد بن موسي المبرقع(ع).



7 تا 10 چهارتن(449)از دختران ابي علي بن احمد بن موسي المبرقع(ع) به اسامي، فاطمه و ام سلمه و بريهه و ام كلثوم.



11 و 12ـ ام حبيب و ام محمد خواهر ابوعلي محمد، دختران احمد بن موسي المبرقع(ع).



13ـ زينب(450)دختر موسي المبرقع(ع).



14ـ ام ولد همسر ابي علي محمد بن احمد بن موسي المبرقع(ع)(451).



15ـ يحيي بن احمد بن محمد بن احمد بن موسي المبرقع(ع) به احتمال قوي.



16ـ ابوجعفر محمد بن موسي احمد بن محمد بن احمد بن موسي(ع) به احتمال قوي.



17ـ ابوالفتح عبدالله بن موسي بن احمد بن محمد بن احمد بن موسي(ع) به احتمال قوي.



اما نظر نگارنده اين كتاب اين است كه چون از ابوعبدالله احمد بن محمد بن احمد بن موسي كه خود وي دركنار جد خود موسي مبرقع(ع) مدفون مي باشد، هشت فرزند به اسامي: ابوعلي محمد، ابوالحسين موسي، ابوالقاسم علي و ابومحمد حسن(و اسامي دختران معلوم نيست) بوجود آمده و فقط ابوعلي محمد درمشهد فوت يا كشته شده و مابقي هم در قم ازدواج و صاحب اولاد شدند را مي توان به مدفون بودن آنان در بقعه چهل اختران قائل شد ولي كماكان نمي توان دقيق اظهار عقيده نمود.



توصيف گنبد و بقعه چهل اختران



دركتاب(گنجينه آثار قم) در توصيف اين گنبد چنين نوشته شده كه؛ گنبد چهل اختران با اينكه داراي جدار آجري است از ابنيه باشكوه باستاني و تاريخي اصيل اين شهر(قم) است كه تاريخ بناي آن بسال 950 هـ .ق و نام باني آن شاه طهماسب صفوي و اسم معمار هنرمندش استاد سلطان قمي كه در كتيبه هاي داخلي آن هنوز نام وي موجود است(452).



و در تاريخ قم تأليف فيض درباره اين بقعه چنين آورده شده كه:(453)



"ديگر از بقاع مطهره يكي بقعه معروفه به چهل اختران است، در بالاي سردرب بقعه در كتيبه اي كه با خط ثلث و از گچ بري بيرون آورده شده، نوشته است: اين مكان قبور جمعي از سادات و امامزادگان است كه در اينجا مدفون شده اند و در تاريخ 851 هـ .ق اين كتيبه نوشته شده كه در سال 953 هـ .ق به امر شاه طهماسب صفوي سقفي بسيار مرتفع و بنائي عالي بر اين مرقد برپا داشته است، كه اصل بقعه متساوي الاضلاع است و هر ضلع او پانزده زرع مي باشد، كه از بناهاي بسيار خوب و عالي است و كمتر همچون بنائي ديده شده، بناء و معماري او استاد سلطان قمي است كه از مشاهير معمارهاي عصر صفويه است و نام او در اين مكان مضبوط است".



عبارات فوق مي رساند كه اين بناء در سال 851 هـ .ق ساخته شده(گرچه باني آنرا ذكر ننموده است) و شاه طهماسب صفوي پوشش آنرا تجديد كرده و كتيبه اي كه مرحوم فيض از آن نام برده از سال 851 تا 1309(تاريخ تأليف كتاب مزبور) وجود داشته است، كه متن آن نقل شد ولي متأسفانه در تعميرات قائم مقام فراهاني در سال 1333 آن كتيبه از بين رفته و اثري از آن باقي نيست.



در اين بقعه دو كتيبه موجود است كه يكي بصورت نامرئي كه روي زاويه جنوب شرقي زير نيم طاق بصورت تابلوي مربع و مستطيل گچبري شده است كه تا دقت نشود تشخيص داده نمي شود به اين عبارت(بنائي عمل سلطان قمي).



و كتيبه ديگر كه برفراز درب ورودي از صحن غربي بطول سه متر بخط ثلثي برجسته كه روي آن عبارت ذيل گچ بري شده است موجود مي باشد كه چنين نوشته شده است(قدر صدر الحكم المطاع ببناء هذه العماره الشريفه عن اعلي حضرت سلطان سلاطين الزمان ابوالمظفر بهادر خان شاه طهماسب خلد الله ملكه و سلطانه و افاض علي العالمين برده و احسانه في شهور سنه خمسين و تسعمائه) بر فراز اين بقعه گنبدي است عرقچيني و آجري كه چهارهواكش در جهات اصلي آن بطور مشبك آجري ديده مي شود و در وسط بقعه مرقدي است سراسري به ارتفاع يك و طول و عرض 9 متر كه در سطح آن در چند رديف قبر سازي نموده اند كه بوسيله كاشيهاي خشني فيروزه اي تشخيص داده مي شود، بالاي اين قبور را چند سال قبل از طرف اوقاف و امور خيريه، ضريحي از آلينيوم نصب نموده تا بجهت استلام زائرين محفوظ و نذورات مؤمنين در آن حفظ و براي مصارف بقعه خرج گردد.



متأسفانه بجهت عدم رسيدگي كامل به اين بقعه، اين بارگاه خالي از بيوتات و رواق و حتي صحني كه در شأن اين امامزادگان خصوصا بقعه موسي مبرقع(ع) كه در جوار اين بقعه است مي باشد و لذا از كليه مؤمنين خصوصا متمكنين و دوستداران به خاندان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و احفاد و ذريه اين امامزادگان از نسل موسي مبرقع(ع) كه در اين شهر و سرزمين پهناور ايران اسلامي موجود مي باشند و در ميان آنها صدها دانشمند، و فقيه و خطيب و طبيب و بازرگان و…وجود دارند، مستدعي است كه در گسترش و توسعه بقعه جدشان اقدام فوري حاصل نمايند و به تعمير بقعه سگانه معروف به چهل اختران و ترتيب و تعمير صحنهاي موجود و احداث حجرات و رواقها و كتابخانه و ديگر امكانات براي تسهيل امر زائران از خارج و داخل كشور و براي احترام و رازش قائل شدن به مزد رسالت پيغمبر اسلام و فرزند برومند امام جواد(ع) و ديگر مدفونين از نسل موسي مبرقع(ع) و زنده نگه داشتن شعائر اسلامي و مشاركت در اعمال باقيات و صالحات همت وافي مبذول نمايند كه بقول فرمايش رسول خدا(ص) به امام متقين اميرالمؤمنين علي(ع) كه مي فرمايد: يا علي من عمر قبركم فكأنما اعان سليمان بن داود علي بناء بيت‌ المقدس. يعني اي علي هركس قبور شما(خاندان رسالت و اهل بيت را) تعمير نمايد مثل كسي است كه با سليمان داود(ع) در بناء بيت المقدس كمك كرده باشد.



و در پايان براي اطلاع بيشتر از وضع قديم و كيفيت بناء‌ بقعه چهل اختران به كتاب ارزشمند گنجينه آثار قم از مجموعه‌ تاليفات مرحوم علامه نسابه عباس فيض و كتاب تربت پاكان جلد دوم رجوع نمائيد.

پاورقي

(446)ـ ابوعلي محمد هم مانند اسلاف خود در كمال صباحت و زيبائي و جمال بوده كه او هم برقع بر روي خوش مي افكند و در تاريخ قم صفحه 224 آمده است كه عرب در اعزاز و اكرام وي مبالغه كردند و هم مي نگارد كه گويند عرب بدوا به او پيغام فرستادند كه ما از مجاورت تو بيزاريم و بايد كه از اين شهر بيرون روي و ابوعلي بدانها پاسخ داد كه اين شهر از آن شما نيست تا مرا برفتن مجبور نمائيد بلكه زمين آن، از خداي تعالي است و هر كس كه بخواهد ميتواند در آن فرود آيد.

و اضافه نمود كه من سنگيني خد را بر دوش احدي تحميل نكرده ام ودر خانه هيچيك از شماها هم فرود نيامده ام تا مرا جواب گوئيد بالجمله چون عرب بر مراتب فضل و كمال تقوي و پرهيزكاري وي واقف گشتند در مقام اعتذار برآمده و او را اعزاز و اكرام نموده و از خود خوشنود ساختند و چنين مي نويسد كه ابوعلي مردي صاحب دانش و بينش، جمال، كمال، عقل و تدبير بوده و خوش محاوره و فضيح، نيكو منظر و صبيح، گشاده روي و مليح بود.

و درتاريخ قم از احمد بن اسماعيل بن سمكه نحوي روايت شده كه گفت چون ابو مسلم محمد بن بحر اصفهاني والي و عامل قم شد هر روز جمعه بر اسب خود مي نشست و بزيارت اعيان و اشراف شهر ميرفت و حقوق ايشانرا اداء مي نمود آنها را رعايت و حرمت داري ميكرد و اتفاقا در يك روز جمعه من هم در صحبت او بودم تا ابتداء كرد بزيارت ابي علي محمد بن احمد و چون بصحبت وي درآمد، ابوعلي در حاليكه در موضعي پاكيزه با جلال نشسته جامه هاي سبزي هم پوشيده بود بر او سلام كرد و او را اكرام نموده سعي او را شكر گفته وي را پذيرائي فرمود و چون ابومسلم از صحبت او بيرون آمد به ديدن چند تن از بزرگان ديگر رفت و هنگاميكه بطرف سراي خويش باز مي گرديد، در عرض راه مرا مخاطب فرموده گفت: ابا علي، تشبيه نميكنم ابوعلي ابن الرضا(ع) را در سكون ونشستن و فضل مگر بامامان، پس چرا شما بامامت ابوعلي قائل نمي شويد و او را امام نمي دانيد با وجود اينكه مجموع خصائل نيك در او موجود است.

من گفتم معاذ الله كه ما بغير از ارائه اثني عشري ه امامتشان بر ما روشن است و دوستي و محبت ايشان ما را فرض و لازم مي باشد و بدان هم اعتقاد داريم ديگري را امام بدانيم چه اگر ابوعلي با تمام همان خصائل و فضائل ادعاي امامت كند با وجود شرف نسب و شهرت و فضلي كه داراست ما از او بيزار خواهيم گشت چنانچه از جعفر بن علي الكذاب بواسطه همان دعواي امامتي كه كرد بيزار شديم.

پس ابومسلم گفت من از اين اعتقاد و گفتار شما درتعجبم، لذا مي بينم كه بزرگي و بزرگواري وجلال جمال و كمال ابي علي محمد كاملا براي همه واضح بوده است.

ولي نظر مرحوم علامه فيض در اين است كه محمد بن موسي در اين سال وفات يافت و در مقبره خانوادگي چهل اختران مدفون مي باشد.



(447)ـ ابوعبدالله احمد بن ابي علي محمد بن احمد بن موسي المبرقع چهار پسر باسامي ابوعلي محمد، ابوالحسين موسي و ابوالقاسم علي و ابومحمد حسن و چهار دختر داشت، پسان وي پس از وفات پدر به شهر ري خدمت ركن الدوله ديلمي رفتند و نامبرده ايشان را تسلي بخشيد و از آنها جانب داري و رعايت حال نموده و خراج بر املاك ايشان و سپس بقم بازگشتند.



ابوعلي محمد بن ابوعبدالله احمد، پس از مراجعت از ري در قم متوقف گشت و تدريجا در اثر اصراف و تبذير مجموع املاك و اموالي كه بعنوان ميراث پدري به او رسيده بود بفروش رسانيد تمامي آنها را تلف نموده تهي دست گشت و از اين رو خود را مجبور به هجرت ديده به طرف خراسان مسافرت كرد و مردم طوس هم مقدم او را گرامي داشته اعزاز و اكرامش نموده بزيارت وي مي رفتند، وي همچنان در خراسان متوطن بود تا آنكه بنابر نقل تاريخ او را در پنهاني و نهائي به قتل رسانيدند و بنابر قول او را نشكتند بلكه به مرگ عادي درگذشت و همانجا هم مدفون گشت. براي اطلاع بيشتر از حالات بقيه فرزندان ابوعبدالله احمد كتاب جدي فروزان صفحه 122 مراجعه نمائيد.



(448)ـ اما بنابر قول مشهور وي در مشهد جناب موسي مبرقع(ع) دفن گرديد. منتهي الآمال جلد 2 صفحه 620.



(449)ـ مرحوم عباس فيض در كتاب گنجينه آثار قم جلد 2 صفحه 562 شش تن نوشته اند كه احتمال قوي اشتباه نموده اند زيرا تمام علماء انساب براي ابي علي محمد بن احمد بن موسي 5 فرزند به اسامي دختران فوق الذكر و پسر بنام ابي عبدالله احمد ذكر نموده اند و دختراني بنام ستيه و ام حبيب بعيد مي باشد، خصوصا خود علام فيض در كتاب جدي فروزان صفحه 118 در شمار تعداد فرزندان ابي علي محمد 5 فرزند را براي آن جناب قائل شده است.



(450)ـ مرحوم عباس فيض قائل شده اند كه در كنار حضرت فاطمه معصومه مدفون مي باشد و ما قبلا در قسمت مدفونين در كنار حضرت معصومه(ع) به آن اشاره كرديم.



(451)ـ بنا به نقل مرحوم عباس فيض در گنجينه آثار قم جلد دوم صفحه 562.



(452)ـ گرچه بعدا خواهيم گفت بر اثر تعميرات اخير فقط يك كتيبه از مجموع آن باقي مانده است.



(453)ـ نقل از گنجينه آثار قم جلد 2 صفحه 563.