سلطان محمد شريف






يكي از امام زادگان بزرگواري كه بسيار مورد تكريم و تعظيم اهالي قم و دوستداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد، امام زاده سلطان محمد شريف است مرقد مطهّر وي در خيابان چهار مردان (انقلاب) در محله اي به نام سلطان محمد شريف قرار دارد.



تولد



وي در خانواده اي ديني و از پدري برگزيده و نقيب به نام علي بن حمزه در سال 343ه .ق از جاريه تركيه متولد شد(1) نامش را محمد و كنيه اش را ابوالفضل نهادند.



او چهار ساله بود كه پدرش رحلت كرد و تحت تكفّل عموي خود، ابو محمد حسن به كسب علم و معرفت پرداخت تا به سن رشد و كمال و بالندگي رسيد پس ماترك پدرش را از سرپرست و عموي خود تحويل گرفت و خود در فضل و كياست و ثروت و سخاوت و علوّ همت سرآمد زمان خود گرديد و سمت نقابت سادات علويه قم و آوه به وي واگذار گرديد.(2)



سلسله نسب



درتابلويي كه بر ديوار امام زاده سلطان محمد شريف نصب گرديده چنين آمده است:



شجره نامه



بسم الله الرّحمن الرّحيم



«امام زاده جليل القدر از جمله احفاد حضرت امام زين العابدين عليه السلام حضرت سلطان محمد شريف كه ملقّب به نقيب و مكنّي به ابوالفضل است، مزار و آرامگاه مجلل آن بزرگوار در قم در محله اي كه منسوب به آن جناب است واقع مي باشد و شجره نامه ايشان همانند ودايع اهل بيت عليهم السلام در كتب انساب رجال پوشيده بود، تا در تاريخ 1389هجري نسابه عاليقدر و مرجع عظيم الشأن شهاب الدين حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره)، نسب نامه آن جناب را به اين صورت مكشوف و مرقوم فرموده اند: اين مرقد و آرامگاه حضرت سلطان العترة الطاهرة ابوالفضل محمد شريف نقيب فرزند علي مكنّي به ابوالقاسم نقيب قم، و او پسر محمد و او پسر حمزه و او پسر احمد و او پسر اسماعيل و او پسر محمد و او پسر عبدالله باهر فرزند امام همام حضرت زين العابدين عليه السلام است و آن بزرگوار در سال «343» متولد شد و در سال «398» يعني در 55 سالگي در شهري به نام «ري» درگذشت و جنازه محترمش را نقل دادند به قم و در محله اي كه اكنون به نام آن بزرگوار است به خاك آرميده شد و آن جناب را اعقاب و احفاد فراوان است مطابق صورت فوق نسب والاي اين امام زاده عاليقدر با هفت واسطه به حضرت امام زين العابدين عليه السلام متصل است.»(3)



تباري پاك



ابوالقاسم علي بن محمد، پدر بزرگوار سلطان محمد شريف مردي هوشمند، فاضل، كامل، شجاع و با سخاوت بود. پس از عموي خود علي بن حمزه، نقابت سادات علوي به او واگذار شد. در شوّال سال 345 به حج رفت، معزّ الدّوله و سادات عراق و حجاز او را گرامي داشتند و در سال 346 به قم بازگشت و هميشه پيشواي مؤمنين بود تا اينكه در سال 347ه .ق وفات كرد و در قبه متصل به مشهد پدرش در مقبره بابلان در جوار مرقد مطهّر حضرت معصومه سلام الله عليها دفن گرديد.



ابو جعفر محمد بن حمزه قمي جدّ سلطان محمد شريف و حمزة بن احمد جدّ ديگرش از نقباء برگزيده زمان خود بودند. حمزه را بدان سبب قمي مي گفتند كه از ناحيه طبرستان به قم آمد، وي پس از وفات پدرش رئيس و پيشواي مردم قم گرديد و كارهاي مهمي براي آباداني اين شهر انجام داد. وي تا آخر عمر در قم ساكن گرديد و به تحصيل معاش پرداخت تا اينكه دار فاني را وداع گفت و در مقبره بابلان در جوار مرقد مطهّر حضرت معصومه عليها السلام دفن گرديد. پدرش احمد بن محمد نيز در مزار بابلان مدفون مي باشد. مرقد اين سه بزرگوار داراي قبه و بارگاه(4) بود كه در توسعه هاي حرم مطهر از بين رفته است.



احمد بن محمد داراي پنج پسر(5) به اسامي زير بود.



1. ابوالقاسم حمزه.



2. ابوجعفر محمد الفقيه كه به «قيرط» ملقّب بود.



3. عبدالله مصري كه در ايّام مستعين بالله دوازدهمين خليفه عباسي در سال 252ه .ق در مصر خروج كرد و شكست خورد در حالي كه ترس از سربازان و عمّال خليفه داشت. در سن 55 سالگي مخفيانه از دنيا رفت و محل قبر وي معلوم نيست.(6)



4. حسين كوكبي كه با حمزه از يك مادر به نام رقيّه دختر جعفربن محمد بن اسماعيل بن جعفر الصادق عليه السلام، متولد گرديد درزمان مستعين در قزوين خروج كرد و بعد از غلبه بر قزوين و ابهر و زنجان در سال 255 ه .ق به طبرستان رفت و مورد خشم داعي كبير پادشاه آنجا قرار گرفت بدين جهت او را در بركه آب غرق نمود و به شهادت رساند برادرش حمزه در طبرستان با او بود، پس از شهادت وي به قم هجرت نمود.(7)



5. ابو عبدالله جعفر خداع



محمد بن اسماعيل بن محمّد ارقط، جدّ ديگر سلطان محمد شريف است كه رجاء بن ابي ضحّاك او را با حضرت علي بن موسي الرّضا عليه السلام در سال 200ه .ق از مدينه به مرو، نزد مأمون برد.(8)



ابو عبدالله محمد ارقط فرزند عبدالله باهر از محدثين مدينه بود كه در سن 58 سالگي از دنيا رفت.



عبدالله باهر فرزند امام سجاد عليه السلام، متولي صدقات حضرت رسول صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام بود. او مردي فاضل و فقيه و مورد وثوق تمام علماي رجال مي باشد و اخبار زيادي از وي روايت شده است.



عبدالله را به خاطر حسن جمال و درخشندگي صورت با لقب «باهر: درخشنده» مي شناختند.(9)



كسب لقب «سلطان»



وي [محمد بن علي ] به جهت خدمتي كه به مجد الدوله نمود به عنوان نقيب النقباي عراق منصوب گرديد. و لقب «سلطان» محمد شريف به خود گرفت.



چون فخر الدوله در سال 387ه .ق وفات نمود. فرزندش مجد الدّوله صغير بود و لذا مادرش به نيابت فرزند، با كمال اقتدار عهده دار مقام سلطنت گرديد. وقتي مجد الدوله به سن رشد رسيد، با مادر خود در امر سلطنت به منازعت برخواست، و عاقبت مادر بر فرزندش غلبه كرد، و او را به زندان انداخت.



در سال 400ه .ق شاه زاده محمد شريف كه رئيس و نقيب النقبايقم و آوه بود به خواسته طرفداران مجد الدّوله به شهر ري سفركرد و روز عاشورا با لباس و عمامه سبز مجلّلي نزد ملكه باريافت و زبان به شفاعت فرزند وي مجد الدّوله باز نمود و چندانپند و نصيحت كرد تا ملكه را بر سرِ مهر آورد و مجد الدوله را آزاد گردانيد و در ماه صفر او را بر سر تخت نشانيد و سلطنت را از مادر به وي منتقل نمود.



از اين وقت پادشاه مجد الدوله، شاه زاده محمّد شريف را نقيب النّقباي عراق ساخت و به عنوان «سلطان» محمد شريف خوانده شد و در سال 429ه .ق در حكومت علاء الدوله كاكويه در ري رحلت نمود و جسد مطهرش را با كمال تجليل و احترام به قم نقل داده در كاخ و باغ تفريحگاه وي در شمال رودخانه به خاك سپرده شد كه الآن اين محل به كوي سلطان محمّد شريف خوانده مي شود.(10)



فضيلت و شرافت



سلطان محمد شريف مردي متديّن با فضل و كرامت و داراي نقابت سادات علويه و سعه صدر بود.



در «انوار المشعشعين» آمده است: «وَكانَ دَيِّناً فاضِلاً كَرِيماً واسِعَ النَّفْسِ شَرِيفَ الأئِمّةِ وَلِيَّ النُقَباءِ بِالرِّي»(11)؛



وي نقل مي كند كه جناب عمدة العلماء آقاي آشيخ محمدحسن قمي كه در محله چهارمردان قم سكني داشت خوابي ديد و آن خواب چنين است: «در عالم رؤيا ديدم كه مشرّف شده ام به بقعه آن امام زاده واجب التّعظيم والتكريم سلطان محمد شريف و شخصي به درب آن بقعه مباركه ايستاده بود و در ميان بقعه شخص جليل القدري نشسته و جنازه اي در نزد او مي باشد و پارچه اي روي او كشيده شده، از بقعه بيرون آمدم، از آن شخص سؤال نمودم كه اين شخص كيست؟ و اين جنازه چيست؟ جواب گفت: كه اين جنازه سلطان محمد شريف مي باشد و اين شخص جناب سيد سجّاد امام زين العابدين عليه السلام است كه به ديدن فرزند خود آمده است»(12).



سزاوار است كه مردم به زيارت اين بزرگوار همّت گمارند و از بركات وي بهره مند گردند.



وفات يا شهادت



صاحب كتاب «تربت پاكان» بر اساس نوشتاري كه بر كاشي هاي لوح مزار سلطان محمد شريف نقش بسته و در آن نوشته: «هذا المضجع المبارك للسيّد المظلوم المعصوم الشهيد شريف بن شريف من اولاد الامام المعصوم زين العابدين بن الامام الشهيد المعصوم ابو عبدالله الحسين بن الامام الهمام مولي جميع الأنام علي بن ابي طالب عليه السلام». احتمال داده است كه وي به شهادت رسيده است.(13)



ولي مدرك ديگري غير از همين نوشته بر لوح مزار براي تأييد اين احتمال يافت نشد. و در ديگر كتب انساب و تاريخ، وي را به عنوان شهيد معرّفي نكرده اند. و لذا درباره كيفيّت وفات اين امام زاده بزرگوار نمي توان به طور قطع اظهار نظر نمود.



فرزندان



ابوالفضل سلطان محمد شريف كه جواني عاقل و بسيار باحيا و نيك خواه و شريف بود از دختر ابوالحسن علي بن احمد موسوي رازي كه سيّدي جليل القدر و بزرگوار بود خواستگاري نمود و آن دوشيزه مجلّله را به همسري برگزيد، و از او داراي دو فرزند شد.



در كتب انساب نام يكي از فرزندان وي را ذكر كرده اند، در كتاب «عمدة الطالب»(14) آمده: از دختر ابوالحسن علي بن احمد پسري به نام ابوالحسن علي كه بعد او را علي الزّكي خواندند به وجود آمد او نيز مثل اجدادش نقيب شهر ري بود.



شيخ منتجب الدين قمي در وصف او نوشته است: «السيّد الاجل الزّكي ذي الحسبين ابي القاسم علي بن ابي الفضل محمد شريف...»(15)



مراد از «ذو الحسبين» آن است كه علي زكي، هم از طرف پدر و هم از طرف مادر داراي شرافت عظيمي بود؛ زيرا سلسله نسب وي از طرف مادر نيز به امام معصوم عليه السلام منتهي مي شود.



علي الزّكي داراي دو پسر به نام هاي سيّد مطهر و حسين بود. شيخ منتجب الدين قمي درباره سيد مطهّر چنين مي نويسد: «السعيد شرف الدّوله والدّين عزّ الاسلام والمسلمين السيد الأجل الإمام المرتضي الكبير الأعلم الأزهد ذو الفخرين نقيب النقباء سيد السّادات مطهر بن السيّد الأجل الزّكيّ ذي الحسبين ابي القاسم علي...»(16)



در بعضي از كتب انساب آمده: اين سيد جليل القدر در فضل و كرامت نفس يگانه عصر خويش بود و تمام محاسن و خوبي ها در او جمع گرديده بود. وي عهده دار نقابت علما و متكلّمين و نويسندگان و شعرايِ ري بود.



مادر سيد مطهّر سكينه دختر حسين بن محمد بن علي بن قاسم بن عبدالله بن امام موسي كاظم عليه السلام است.



سيد مطهّر در تمام علوم و فنون متبحّر و داراي رسائلي لطيف بود. او در سفر حج از محضر مرحوم شيخ ابوجعفر طوسي بهره هاي وافري برد و جمعي از محدّثين نيز از وي احاديثي نقل نموده اند.



سيد مطهّر دو پسر به نام محمد و علي داشت. محمّد بن مطهّر نيز پسري به نام علي داشت كه ملقّب به فخر الدين و در قم نقابت سادات را عهده دار بود. نوه و نتيجه هاي اين سيد بزرگوار در اطراف قم و تهران داراي مرقد بوده و قبور مطهر ايشان زيارتگاه عاشقان مي باشد از آن جمله. ابوالقاسم عزّ الدين يحيي فرزند محمد بن علي بن مطهّر بن علي الزّكيّ بن سلطان محمد شريف است كه خوارزمشاه او را به شهادت رساند و در تهران مدفون مي باشد. وي در قم نقيب النقباء طالبيين قم و ري و آمل بود. امروز مرقد وي در تهران زيارتگاه مردم مي باشد.



گنبد و بارگاه



اكنون بر فراز پوشش عرقچيني و گنبد هلالي شكل آن قبّه اي از آجر شلجمي ساخته شده كه طول ارتفاع گنبد از سطح بام حدود 7 متر است كه با كاشي هاي گره اي ملوّن ساخته و آراسته شده است.(17) در مدخل بقعه ايوانچه اي است كه الآن به عنوان حسينيّه در مراسم عزاداري استفاده مي شود. در دو طرف اين مدخل دو گلدسته بسيار زيبا و بلند به ارتفاع 8 متر كه بنا شده است كه بر شكوه و عظمت بقعه افزوده است.



در زير گنبد روضه مطهّر امام زاده سلطان محمد شريف واقع شده كه جدار آن گچي و زاويه هاي آن مقرنس بدون كاشي است در وسط اين روضه هم ضريح نو بنيان وجود دارد كه بر در ورودي آن بعد از بسم الله آيه شريفه «اُدْخُلوها بِسَلامٍ آمِنينَ»(18) قلمزني شده و در تحت همين آيه نوشته شده: «اين ضريح مطهّر همزمان با چهارمين سالگرد جمهوري اسلامي ايران به رهبري زعيم عاليقدر نائب الامام امام خميني (قدّس سرّه) و به دستور آيت الله العظمي آقاي مرعشي نجفي (قدّس سرّه) و به كمك مؤمنين ساخته و تقديم گرديد 1403ه .ق» كه مطابق 1361ه .ش مي باشد سازنده آن آقاي حسن پرورش مي باشد و قلمزني آن توسط آقاي حسين اسكندري و نجّاري آن توسط حاج اسدالله رهنما انجام شده است.

پاورقي





1) منتهي الآمال، محدث قمي، ج 2، ص 51.

2) انجم فروزان، ص 149؛ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 437.

3) در منتهي الآمال، ج 2، ص 51، و ديگر كتب انساب سلسله نسب وي بدين صورت آمده است.

4) منتهي الآمال، ج 2، ص 51؛ انجم فروزان، ص 68 و 149؛ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 437.

5) سراج الانساب، ص 95؛ الشجرة المباركة، ص 116.

6) منتهي الآمال، ج 2، ص 51؛ الشجرة المباركة، ص 116.

7) تاريخ قم، ص 145؛ انجم فروزان، ص 68؛ منتهي الآمال، ج 2، ص 51.

8) منتهي الآمال، ج 2، ص 51؛ تاريخ قديم قم، ص 228.

9) همان؛ عمدة الطالب، ص 224.

10) انجم فروزان، ص 149؛ گنجينه آثار قم، ج 2، ص 437.

11) انوار المشعشعين، ج 2، ص 148.

12) همان، ج 2، ص 153.

13) تربت پاكان، ج 2، ص 101.

14) عمدة الطالب، ص 227.

15) فهرست منتجب الدين ص 29؛ بحارالانوار، ج 105، ص 202.

16) همان.

17) گنجينه آثار قم، ج 2، ص 438، 439.

18) سوره حجر 15: آيه 46.