ابراهيم بن موسي الكاظم عليه السلام


ابراهيم ملقّب به مرتضي فرزند بلا فصل امام موسي بن جعفر عليهما السلام است وي سيّدي كريم، بزرگوار، شجاع و با سخاوت بود. حضرت امام موسي كاظم عليه السلام قبل از ولادتش خبر داد كه: يكي از همسرانم فرزندي به دنيا مي آورد كه در ميان فرزندانم(1) در سخاوت و شجاعت و عبادت كسي از او پيشي نخواهد گرفت سؤال شد: نام او چه خواهد بود، حضرت كاظم عليه السلام فرمود: ابراهيم كه مادرش نجيّه نوبيّه است.(2)



ابراهيم شخصي امين و متولي زمين هاي موقوفه پدرش بود. امام كاظم عليه السلام درآمد آن زمين ها را بر بينوايان و زنان بي همسر وقف نمود تا كمك هزينه زندگي آنان باشد.



حضرت فرمود: «هذا ما تَصَدَّقَ بِهِ مُوسَي بنُ جعفر، تَصَدَّقَ بِاَرْضِهِ في مكان كَذا و كَذا... وَ جَعَلَ صَدَقَتَهُ هذِهِ إلي عَلِيٍّ و اِبْراهيمَ فَاِذا انْقَرَضَ اَحَدُهُما دَخَلَ الْقاسِمُ مَعَ الباقي مِنْهُما... »(3)



اين چيزي است كه موسي بن جعفر آن را صدقه قرار داده و زمينيرا كه در فلان مكان... قرار دارد وقف مي كند...و متولي آن علي(امام هشتم) و ابراهيم است، هر گاه يكي از آنان از دنيا رفت. قاسمبا آن كسي كه از فرزندان آن دو باقي مانده عهده دار توليت بر موقوفه هاي من باشد.



در اين كه امام كاظم عليه السلام چند فرزند به نام ابراهيم داشته است، دو ديدگاه وجود دارد. يك ديدگاه اين است كه ابراهيم از اولاد امام كاظم عليه السلام يك فرد بيش نيست. و ظاهر عبارت اكثر علما و تاريخ نگاران مانند شيخ مفيد، اربلي، طبرسي(4) و...همين است زيرا در فرزندان امام كاظم عليه السلام نام يك ابراهيم بيشتر نبرده اند.



امّا «ابن عنبه» نسب شناس مشهور و شيخ ابونصر بخاري و شيخ تاج الدّين و...بر اين باورند كه حضرت امام موسي كاظم عليه السلام دو فرزند به نام ابراهيم داشته، يكي ابراهيم اكبر و ديگري ابراهيم اصغر.



ظاهراً متعدد بودن ابراهيم قوي تر است همان طوري كه ابن عنبه و ديگر نسب شناسان مشهور به آن تصريح كرده اند. و ديگران تصريح به عدم تعدد نكرده اند. بلكه يك ابراهيم براي امام كاظم عليه السلام بيشتر نام نبرده اند و اين منافات با تعدد ندارد.(5)



تاج الدين ابن زهره حسيني مي نويسد: ابراهيم مرتضي سيدي جليل، عالم و فاضل بود، از پدرانش حديث نقل مي كرد، در زمان قيام «ابو السّرايا» به يمن رفت و مدتي امير يمن گرديد، و مردم را به امامت برادرش علي بن موسي الرّضا عليه السلام دعوت مي كرد، اين خبر به مأمون رسيد. ولي با شفاعت بعضي، مأمون متعرضش نگرديد. وي [با كشته شدن ابو السّرايا] به بغداد بازگشت و در آن جا ماند تا وفاتنمود و قبرش در مقابر قريش نزد پدر بزرگوارش در مدفني جداگانه معروف است.(6)



در ارشاد آمده: ابراهيم بنموسي بن جعفر عليهما السلام مردي با سخاوت و كريم بود و در ايّام مأمون از جانب محمد بن زيد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام، كه «ابو السّرايا» در كوفه با او بيعت كرده بود، امير يمن گرديد. و زماني كه ابو السّرايا كشته گشت و طالبيّين متفرّق و متواري شدند، مأمون، ابراهيم را امان داد.(7)



بايد توجّه داشت. كساني كه براي امام كاظم عليه السلام بيش از يك ابراهيم قائل نيستند، تمام اين صفات و قيام در زمان ابو السّرايا و امارت يمن را، متوجه يك نفر مي دانند. امّا همان گونه كه بيان شد: حضرت امام موسي بن جعفر عليهما السلام داراي دو فرزند به نام ابراهيم بوده است، بدين جهت به تصريحبعضي از نسب شناسان مشهور مانند ابن عنبه و ابو نصر بخاري و...آن كسي كه در ايّام ابو السّرايا خروج كرد و والي يمن گرديد ابراهيم اكبر است و او يكي از پيشوايان زيديه و بدون نسل مي باشد و ابراهيم اصغر ملقّب به مرتضي است و مادرش ام ولد(8) نوبيّه به نام «نجيّه» است او دو پسر به نام هاي موسي ابو سُبحه و جعفر دارد كه نسل او از اين دو نفر ادامه يافته است(9) و بعضي وي را صاحب سه پسر دانسته اند و اسماعيل را به آن دو اضافه كرده اند.(10)



از بعضي از روايات استفاده مي شود كه ابراهيم نسبت به پدر بزرگوارش موسي بن جعفر عليه السلام عقيده به وقف داشته است.(11) كه اين نيز در صورت صحت، با قرائن و شواهد موجود متوجه ابراهيم اكبر است و ساحت وجود ابراهيم اصغر از اين نسبت پاك و مبرا است.(12)



موسي ابو سُبحه



يكي از اجداد امام زاده ابراهيم، موسي ابو سُبحه فرزندابراهيم اصغر (مرتضي) است وي عالمي صالح، باتقوا و اهل عبادت بود. بيشتر اوقات با تسبيحي ملوّن مشغول ذكر گفتن بود، بدين جهت وي را «ابوسُبحه»(13) مي ناميدند.



علاوه بر اين وي يكي از راويان حديث نيز بود، چنانچه حديث معروف - «سلسلة الذهب» - كه امام هشتم عليه السلام در شهر نيشابور در حالي كه كاتبان بسياري براي دريافت آن حديث جمع شده بودند براي مردم بيان كرد - به وسيله موسي ابو سُبحه نيز از اجداد طاهرينش نقل شده است.



در غاية الاختصار آمده است: رايت له كتاباً في سلسلة الذّهب يروي عنه الموافق و المخالف، كان يقول: «اخبرني ابي ابراهيم، قال حدثني أبي موسي الكاظم عليه السلام، قال: حدّثني الامام الصادق جعفر بن محمد، قال حدّثني محمد الباقر، قال: حدّثني ابي زين العابدين، قال حدّثني ابي الامام شهيد كربلا، قال: حدثني ابي امير المؤمنين علي بن ابي طالب عليهم السلام قال: حدّثني رسول الله - صلي الله عليه وآله - قال: حدّثني جبرائيل عن الله تعالي - انّه قال: «لا اِلهَ إلّاَ الله» حصني. فمن قالها دخل حصني. و من دخل حصني امن من عذابي».(14)



از او - موسي ابوسبحه - كتابي در (حديث) سلسلة الذهبمشاهده كردم كه موافق و مخالف از آن كتاب روايت مي كنند: او مي گويد: از پدرم ابراهيم [اصغر] شنيدم و او از پدرش موسي كاظم او از پدرش جعفر صادق، او از پدرش محمد باقر، او از پدرش زين العابدين، او از پدرش امام حسين شهيد كربلا، او از پدرش امير المؤمنين علي بن ابي طالب عليهم السلام او از پيامبر صلي الله عليه و آله او از جبرئيل، او از خداوند متعال نقل كرد كه خداوند متعال فرمود: كلمه «لا اله الّا الله» دژ محكم من است هر كس اين كلمه را بگويد داخل دژ محكم من مي شود و هر كس داخل دژ محكم من شد از عذاب من در امان است.



وي داراي فرزندان زيادي بود. كه از هشت فرزند وي نسل او ادامه يافت از آن جمله، ابوجعفر محمد اعرج است كه پدر موسي الاصغر ملقب به ابرش و جدّ ابو احمد حسين است كه ابو احمد حسين نقيب علويّين در بغداد و پدر بزرگوار سيد مرتضي و سيد رضي است و جلالت شأن آن ها بر كسي پوشيده نيست.



فرزند ديگر موسي ابوسُبحه، ابو الحسن ابراهيم عسكري، پدر ابو طالب محسن و جدّ شاهزاده ابو جعفر محمد است، (پدر امام زاده ابراهيم) مي باشد.



سيدتاج الدّين در «غاية الاختصار» مي نويسد: موسي ابوسُبحه در بغداد از دنيا رفت و قبرش در مقابر قريش در جوار پدر و جدّش قرار دارد. و من از قبرش جستجو نمودم، موضعي در دهليز حجره كوچكي كه جزء ملك و منازل جوهري هندي بود، به من نشان دادند.(15)



و در «رجال» سيد بحر العلوم آمده است: كه قبر وي نزديك ضريح امام حسين عليه السلام در كربلا، كنارقبر پدرش ابراهيم بن موسي و فرزندانش مي باشد. در جمع اين اختلاف چنين آمده است كه شايد بعد از دفن در مقابر قريش مانند پدر بزرگوارش به كربلا منتقل گرديده است.(16)



گنبد و بارگاه



مرحوم فيض مي نويسد: گنبد و بارگاه امام زاده ابراهيم در سابق، خارج قم بود. ولي اكنون بر اثر گسترش و توسعه شهر، در ميانشهر واقع شده است. اين بقعه تا چهل سال قبل در ميان گورستاني ترسناك و ناهموار قرار داشت. گنبد آن در سال1310 ق. از ناحيه متولي آن روز، مرحوم آقا سيد علي نقي، تعمير و آجركاري شد.



در سال 1356 ق. به اهتمام آقاي حاج حسينعلي گرجي آشتياني تعمير و ايوان مدخل آن كاشي كاري و گنبد آن به خشت كاشي آراسته گشت. در سال 1377 به وسيله مرحوم دكتر احسان كه طبيبي خيّر و بلند همّت بود مسجد و حسينيه و آب انباري در آن جا ساخته شد و رونق بيشتري يافت. با مساعي آقاي حاج سيد محمد شاه ابراهيمي، گورستان اطراف امام زاده ابراهيم، تسطيح و در محوطه جنوبي آن نزديك چاه آب، حوضي با دو لبه بالا و پايين از سنگ تراش احداث [شد]، و وضوخانه مردانه و زنانه [اي ]، با جدار كاشي كاري [شده ]در ضلع شرقي آن بنا نهاد[ه شد].(17)



هم اكنون با تعميراتي كه به كمك و سرپرستي اداره اوقاف انجام شده در مدخل صحن دروازه و ايوان باشكوهي همراه با دو گلدسته مزيّن به كاشي هاي گره اي الوان موجود مي باشد كه در بالاي درب بزرگ ورودي صحن با خط نستعليق سفيد در زمينه آبي چنين نوشته شده:



«بسم الله الرحمن الرحيم، آستان مقدس عالم جليل القدر حضرت امام زاده ابراهيم و پدر بزرگوار ايشان ابو جعفر محمّد. از احفاد امام كاظم عليه السلام. بناي اين ساختمان در سال 1368 ه .ش توسط اوقاف و امور خيريّه قم به اتمام رسيد»



در نتيجه افزايش بناهاي مذكور و پس از احداث سردر و تعميرات مهم ديگر و دفن شهداي دفاع مقدّس در گورستان مجاور امام زاده ابراهيم، توجه عمومي به اين بارگاه رفيع بيشتر گرديد و احداث بقعه ها و حجرات و تالارهايي در دو ضلع جنوبي به عنوان مقبره هاي خانوادگي، باعث شد تا صحن بزرگ امام زاده از چند طرف محفوظ و از نظر معماري از جلوه زيبايي برخوردار گردد.



بقعه امام زاده ابراهيم به صورت هشت ضلعي متساوي چهار متري است، در هر ضلع آن نمايي از كاشي هاي ملوّن مي باشد كه سراسر كاشي هاي جدار بقعه و گنبد به رنگ آبي مزيّن گشته است.



در جهت راست و چپ ايوانچه ورودي اصلي به روضه مقدسه امام زاده ابراهيم، كتيبه اي است با خط سفيد نستعليق بر روي كاشي هاي آبي كه در آن چنين نوشته شده است: با تحقّق يافتن جمهوري اسلامي ايران به رهبري حضرت آية الله العظمي امام خميني - قدّس سرّه - و با تشكيل اوّلين هيئت امناي آستان مقدس امام زاده ابراهيم در سال 1361 شمسي تعميرات اساسي و كاشي كاري اطراف بقعه متبرّكه شروع و در سال 1364 ه . ش اتمام يافت».



بالاي همين ايوان در طرفين آن دو گلدسته مزيّن به كاشي كاري هاي گره بندي به رنگ آبي و دو خط 10 سانتي متري زرد در اوّلو آخر آن مشاهده مي گردد.



در وسط بقعه ضريحي از نقره و طلا بر روي قبر امام زاده ابراهيم و پدرش ابو جعفر محمّد قرار دارد كه آقايان احمد و عباس پرورش آن را ساخته اند و توسط حسين عباس پور قلم زني شده و حاج نعمت الله حيدر زاده اصفهاني نجّاري آن را به عهده داشته است.



جدار روضه مقدسه، سراسر تا ابتداي سطح بام از سنگ هاي مرمر پوشيده شده و بر فراز آن گنبدي كلاه خودي فاقد عنق مزيّن به كاشي هاي فيروزه فام دوالي، كه بر تاركش ميله برنجي كه در رأس آن تاج كياني است، به چشم مي خورد.



در اين اواخر سازمان اوقاف و امور خيريّه استان قم و افراد خيّر در صدد توسعه بقعهامام زاده ابراهيم برآمده و مسجد و حسينيه اي متصل به روضه منوّره بنا نمودند كه به واسطه دو در از طرف راست و چپ ورودي اصلي روضه به آن [مسجد و حسينيه ] متّصلمي باشد.

پاورقي





1) البته مراد غير از علي بن موسي الرضا(ع) است زيرا هيچ كس از امام معصوم پيشي نمي گيرد.

2) رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 431؛ منتهي الآمال، ج 2، ص 254.

3) تهذيب الاحكام، شيخ طوسي، ج 2، ص 96، باب نصّ و اشاره براي ابو الحسن موسي عليه السلام، ح 15.

4) ر.ك. ارشاد شيخ مفيد، باترجمه، ج 2، ص 236؛، كشف الغمة في معرفة الائمة عليهم السلام، ج 3، ص 30-29؛ بحار الانوار، ج 48، ص 306.

5) ر.ك. عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب، ابن عنبة، ص 196-183، رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 434-424.

6) منتهي الآمال، ج 2، ص 253؛، رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 431 و 434. در رجال سيد بحر العلوم آمده است كه قبر وي در كربلا پشت ضريح ابا عبدالله الحسين عليه السلام به فاصله شش ذراع قرار دارد. و در توجيه اين اختلاف مي نويسد: كه شايد بعد از دفن وي در مقابر قريش، به كربلا منتقل شده است مانند آنچه درباره پدر بزرگوار سيد مرتضي و سيد رضي، ابو احمد حسين نقل شده است.

7) ارشاد، شيخ مفيد، با ترجمه، ج 2، ص 238.

8) ام ولد به كنيزي گفته مي شود كه از مولايش صاحب فرزند شود و سپس آزاد گردد.

9) منتهي الآمال، ج 2، ص 254؛ رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 434-430.

10) الشجرة المباركة، فخر رازي، ص 82 ؛ سراج الانساب، ص 77.

11) در اصول كافي آمده:...محمد بن علي بن اسباط، قال: قلت للرّضا عليه السلام اِنّ رجلاً - اعني اخاك ابراهيم - فذكر له: ان اباك في الحياة و انّك تعلم من ذلك ما يعلم، فقال: سبحان الله يموت رسول الله و لا يموت موسي...رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 422، از كافي، ج 1، ص 380، ولي مرحوم مامقاني در تنقيح المقال، ج 1، ص 34 با ادله كافي اين اتهام را ردّ مي كند.

12) رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 434-430؛ منتهي الآمال، ج 2، ص 254.

13) در رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 431، به نقل از عمدة الطالب وي را با كنيه «أبوشَبَّحه» ذكر نموده و قائل است كه اين ضبط اكثر علماي نسب شناس است و سپس مي نويسد: در نسخه ديگري از عمدة الطالب «ابوسُبحه» ضبط شده است.

14) غاية الاختصار، تاج الدين ابن زهره حسيني، ص 87 . رجال سيد بحر العلوم، ج 1، ص 434؛ منتهي الآمال، ج 2، ص 253.

15) منتهي الآمال، همان.

16) رجال، سيد بحر العلوم، ج 1، ص 430، 435.

17) گنجينه آثار قم، ج 2، ص 262.