باغ بهشت


به ديوار و در اين بيت توحيد

بود اين بارگاه خلد آذين

مزار حضرت معصومه اينجاست

چو اينجا شد چراغ عشق روشن

بُوَد اين درگه از ابواب رحمت

كه اشك عاشقان شد جويبارش

تو اى زائر به تعظيم شعائر

بيا اينجا به اشك خود وضو كن

بپا خيز و بخوان اذن دُخولش

به اذن حيدر و زهراى اطهر

قدم چون مى نهى داخل از اين در

زند چون حلقه براين درگدائى

كه: اى سائل! دعايت مستجاب است

بخواه از رحمت حق هر چه خواهى

«حسانا»، قم كه دارُالمؤمنين است فروغ عترت و قرآن توان ديد

حريم دخت هفتم خسرو دين

رضا را خواهر مظلومه اينجاست

به دلها اين حرم شد پرتو افكن

در باغى است از باغ جنّت

نمى گردد خزان هرگز بهارش

ببوس اين درگه پر نور وطاهر

بيا جان خود اينجا شست و شو كن

اجازت از خداگير ورسولش

به اذن يازده معصوم ديگر

بگو بسم اللّه و اللّه اكبر

به گوش جان او آيد ندائى

محبّ آل عصمت، كامياب است

كه بى حدّ است الطاف الهى

در ِباغ بهشت اندر زمين است

حبيب چايچيان «حسان»