گل و معصومه(ع) سلوك سبز




به دوش دل، علم بايد گرفتن به وصف «قم‏» قلم بايد گرفتن به دوش دل، علم بردار چون من به سمت «قم‏» قدم بردار چون من تو اهل ايل اشكى، زرد و زارى كه رو بر حضرت معصومه دارى گل است او، جلوه‏دار هر جميله است به ايل شيعه معصوم قبيله است خدا داند كه اشكم مثل پيك است سلام من به دنبال عليك است حريم تو براى من ارم شد گلاب گريه‏ام وقف «حرم‏» شد تو شمع خلوتى در محفل من تو در شهر قمى؟ نه، در دل من ببخش الطاف قدسى روح و جان را به دستم ده «مفاتيح الجنان‏» را چه ماهى دارد آخر آسمانت كه عرشم گشته فرش آستانت پى پاسخ، جوابم آمدى تو سحر «بى‏بى‏» به خوابم آمدى تو ز چشمانم غبار خواب شستم ضريحت را به اشك ناب شستم مرا گلخانه‏اى در بيت‏بيت است همه نذر جمال اهل بيت است به دست عشق، دل را تاب دادم به گريه هر گلى را آب دادم لب بلبل پر از آواز گشته است گل سرخ محمد بازگشته است