روشناى قم و مشهد ادب آل الله
تقديم به خورشيد جهانتاب خراسان و گوهر عصمتپرور قم
خورشيد دين مىتابد از خاك خراسان ظلمت گريزان است و خفاشان هراسان ايران ما مديون لطف بىحد توست اين جلوههاى جاودان از مرقد توست «مشهد» ز تو،
شهر «قم» از معصومه روشن لطف شما برهم زن نيرنگ دشمن قم،
گشته از درياى علمت پر تلاطم قم،
مشهد علم است و مشهد،
خانه قم از خاكبوس آستانت گرچه دوريم عشق تو را در سينه داريم و صبوريم اى نور تو در جبهه حق،
پرتو افكن در پشت جبهه درگهت ماوا و مامن آنان كه با خون،
ره به ديو و دد گرفتند درس شهادت از قم و مشهد گرفتند آغوش بگشادند هر تير بلا را تا متصل سازند طوس و كربلا را آرى! شرار عشق تو افسردنى نيست اين جان به تو زنده است و هرگز مردنى نيست دارالشفاى درگهت جانباز دارد كمتر ز آهو نيست! او هم راز دارد
جواد محدثى