شما خادم نيستيد !


يکي از خادمين حضرت ، به نام آقاي حسين کريمي ، اينگونه از کرامات حضرت معصومه (ع) نقل مي کند : دو فرزند دخترم در يکي از مدارس قم درس مي خواندند . مدير آنها خانم مشکاتي بود . من نيز اکثر اوقات در نظافت کلاسها به ايشان کمک مي کردم . يک بار خانم مدير نزد من آمد و ابراز کرد : ديشب خواب ديدم وارد حرم مطهر حضرت معصومه (ع) شده ، به کفشداري رفتم . خانم محجبه اي سمت راست درب طلا ( ايوان عتيق ) ايستاده بود و خدمتگزاران و خادمين خود را که در حال نظافت بودند نظاره مي کرد . آن خانم رو به من کرد و گفت : شما جزو اين خادمين نيستند . برويد بيرون ! من به خود آمدم و گفتم : من جز خدمت به فرزندان مردم در جهت پيشرفت علم و تحصيل و ايجاد زمينه علمي براي آنها ، کار ديگري انجام نداده ام که اين چنين مورد بي اعتنايي اين خانم قرار گرفتم . همين خواب شب بعد هم براي من تکرار شد . هر چه فکر کردم ، عقلم به جايي راه نبرد . به فکر افتادم که نکند شما که خدام فاطمه معصومه (ع) هستيد ، از دست من دلخوريد که چرا علاوه بر نظافت کلاسها که به عهده شماست ، هزينه تحصيل دو فرزند شما را هم گرفته ام . مي خواهم اين هزينه را به شما بازگردانم تا شما از من راضي باشيد و حضرت معصومه (ع) هم ان شاءا... از من راضي شوند . آقاي حسين کريمي در ادامه مي گويد : بنده به خانم مدير گفتم من در نظافت کلاسها با ميل و رغبت خود کار مي کنم و هزينه اي را که به شما پرداخته ام ، از روي ميل خودم بوده است . اميدوارم حضرت معصومه (ع) نيز از شما راضي باشد .