شفاي چشم


آقاي رضا حدادي يکي از خدمتگزاران حرم مطهر مي گويد : روزي پسر بچه فلجي را به حرم آوردند که چشمش کاملاً مچاله شده بود . يک ساعت در حرم خوابيد . وقت ظهر بود . در بين نماز صداي فرياد بلندي شنيده شد . بعد از نماز معلوم شد صداي همان بچه است که شفا يافته و در ميان صفوف نمازگزاران به دنبال پدر و مادرش مي گردد . آنها را به هم رسانديم ، بعد به تن آن پسر لباس نو پوشانديم و آنها را از دست جمعيتي که دوره شان کرده بود ، نجات داديم .