درخواست زيارت مشهد مقدس


آقاي عبدا... افسا يکي از خدمتگزاران حرم مطهر نقل مي کند : علاقه زيادي به زيارت مرقد امام رضا (ع) داشتم ، ولي وسايل سفر برايم مهيا نمي شد . اينجا بود که به حضرت معصومه (س) متوسل شدم و گفتم : بي بي ! مي خواهم به مشهد مقدس مشرف شوم و سلام شما را خدمت برادرتان برسانم . خودتان شرايط اين کار را برايم فراهم کنيد . طولي نمي کشد که يکي از آقايان به دفتر آستانه مراجعه مي کند و ابراز تمايل مي کند که آقاي افسا را به مشهد بفرستد . شناسنامه او را مي گيرد و برايش بليت هواپيما تهيه مي کند . آقاي افسا به جهت اشتياقي که به زيارت امام هشتم (ع) داشته ، از ساعتها قبل به فرودگاه مي رود . نماز ظهر را در آنجا مي خواند و به انتظار فرا رسيدن وقت پرواز مي نشيند . در آنجا حوصله اش تنگ مي شود . همانجا به بي بي متوسل مي شود و عرض مي کند : بي بي جان ! مي خواهم طوري به مشهد برسم که آفتاب ، غروب نکرده ، غسل زيارت کنم و به حرم مشرف شوم . در اين اثنا افسري او را صدا مي زند و مي گويد : اهل قم هستي ؟ پاسخ مي دهد : بلي ! - به کجا مي روي ؟ - مشهد مقدس ! - اثاث داري ؟ - نه. - همين الان يک پرواز هست . برو کارت بگير و سوار شو . افسا ، با شتاب مي رود و کارت مي گيرد و سوار مي شود . ساعت دو بعد ازظهر هواپيما در فرودگاه مشهد به زمين مي نشيند و او پيش از غروب آفتاب غسل کرده ، به حرم مشرف مي شو د .