شفاي دختر لال


يکي از خادمين حرم مطهر حضرت معصومه (س) به نام آقاي عبدا... افسا مي گويد : يک دختر نه ساله که لال مادرزاد و اهل زنجان بود ، به همراه مادربزرگش به حرم آورده شد . معلوم شد که والدين اين طفل از دنيا رفته اند و مادربزرگش او را از زنجان به قم آورده تا شفايش را از حضرت معصومه (س) بگيرد . مادربزرگ پير ، در کنار ضريح ايستاده ، خطاب به حضرت معصومه (س) مي گفت : اي بي بي ! اين دفعه من به زيارت نيامده ام ، بلکه آمده ام شفاي اين دختر را از شما بگيرم . من ، تنها سرپرست او هستم . نمي دانم اگر بميرم ، سرنوشت اين بچه چه مي شود ؟ شما مي دانيد من با چه سختي او را تا اينجا آورده ام . در همين حال که پيرزن با حضرت درد دل مي کرد ، يک مرتبه دخترک که در کنار ضريح نشسته بود ، بلند شد و با زبان ترکي مادربزرگش را صدا کرد . پيرزن با يک دنيا خوشحالي او را در آغوش کشيد . خادمان پيرزن و دخترک را نزد توليت آستانه بردند . توليت بيست هزار تومان به عنوان کمک هزينه زندگي به آن پيرزن هديه داد و بليت مسافرت براي آنها تهيه کرد و آنها با خوشحالي به زادگاه خود بازگشتند .