زايمان در حرم مطهر حضرت معصومه (ع)


آقاي محمد فرخي از خادمان آستانه که سي سال افتخار خدمتگزاري بي بي را داشته است ، مي گويد : شبي در صحن اتابکي بودم . خانمي را ديدم که جلوي کفشداري مردانه - که حالا به مسجد طباطبايي وصل شده است - نشسته است . زير پاي آن خانم احتياج به تطهير داشت . نزديک رفتم و گفتم : خانم ! لطفاً از اينجا بلند شويد تا زمين را بشوييم . خانم خجالت زده سرش را پايين انداخت و چيزي نگفت . در اين موقع خانمي چادري نزديک شد و به من گفت : آقاي خادم ! اين خانم مي خواهد وضع حمل کند . لطفاً يک قيچي و مقداري نخ بياوريد . من فوراً رفتم و وسايل خواسته شده را آوردم . چند خانم چادرهايشان را در اطراف آن خانم گرفتند و خانم قابله ، بچه را به دنيا آورد . با اورژانس تماس گرفتيم . سريعاً آمبولانس آمد و آن زن و نوزاد او را برد . خانم قابله به همراه شوهرش کنار دفتر انتظامات بودند . من و آقاي سيد عباس فتحي نزديک رفتيم و به خانم قابله گفتيم : ما به عنوان خادمان حضرت معصومه (ع) از شما تشکر مي کنيم که جان زائرش را نجات داديد . خانم گفت : من قابله بيمارستان شهر کرد هستم . امروز عازم رفتن به شهرمان بوديم . به شوهرم گفتم : بيا يک بار ديگر به حرم برويم . گفت : امکانش نيست ، چون بليت گرفته ايم . تو هم مرخصي ات تمام شده است . شوهرم وقتي با اصرار من مواجه شد ، پذيرفت که به حرم برويم . وقتي وارد شديم ، ديديم جلوي ضريح شلو غ است . به ناچار از حرم دور شديم و به صحن آمديم و ديديم که اين خانم در حال وضع حمل است . اين بود که به کمکش شتافتيم . خانم قابله بعد از اين صحبتها به همراه شو هر ش خداحافظي کردند و رفتند . من و آقاي سيد عباس فتحي هرگز کودکي را که در حرم حضرت معصومه (ع) به دنيا آمد و بي بي براي وضع حملش ، قابله اي را فرستاد ، فراموش نمي كنيم .