معجزات حضرت معصومه سلام الله عليها


با توجه به اينكه شفاي مريضان و قضاي حوائج مردم ببركت آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله عليها بيش از حد ضبط و نگارش است و مسلما اكثر آنها اصلا ثبت نشده و كسي از آنها اطلاع ندارد. بعنوان تيمن و تبرك بذكر سه مورد اكتفا مي شود.



*گرچه"معجزه" يكي از افتخارات شيعه بداشتن چنين مواليان صاحب نفوذ در نظام تكويني كبريائي حق تعالي است، ولي بايد دانست كه مقام بزرگان دين ما و تمامي اهل بيت عصمت و طهارت كه آبرومندان دستگاه خداوندي(با حفظ درجات) اند بالاتر از چند معجزه و خارق العاده است و ما به آنان با نظر والاتري مي نگريم.



هر شيعه و محبي چه در دنيا و چه در آخرت در تلاش براي تقرب و نزديكي به اين مواليان براي تقرب و عزت و سربلندي در پيشگاه حق تعالي است.



*در زمان قديم هنگام بروز معجزه نقاره خانه‌ حرم را براي اعلام معجزه بصدا در مي آوردند(28).

شفاي مريض



يكي از خدام حرم نقل مي كند: عموي من بمرضي مبتلا بود بحدي كه انگشتهاي او سياه شده بود. اطباء از معالجه اش عاجز و جراحان اتفاق نمودند كه فردا بايد عمل شود. او گفت: حال كه تصميم بر عمل داريد امشب مرادر حرم تنها بگذاريد. او را بحرم برده درها را بستند و او در پاي ضريح تنها مانده تا صبح گريه و ناله مي كرد، نزديك صبح خدام شنيدند صدا مي زند در را باز كنيد كه حضرت مرا شفا داد، وقتي در را باز كردند با روئي خندان چنين گفت: در خواب ديدم بانوي مجلله اي آمد و فرمود: چرا ناراحتي؟ جريان مرض را گفتم و عرض كردم: يا شفا يا مرگ از خدا مي خواهم. حضرت گوشه‌ مقنعه خود را چند مرتبه بپاي من ماليد و فرمود: ترا شفا داديم. عرض كردم: شما كيستيد؟ فرمود: مرا نميشناسي و حال آنكه از خدام من هستي؟ من فاطمه دختر موسي بن جعفرم(29).

نجات گمشده



خادم و كليد دار حرم و مكبر مرحوم آقاي روحاني كه از علماء و امام جماعت مسجد امام حسن عسگري عليه السلام بوده مي گويد: شبي از شبهاي سرد زمستان در خواب حضرت معصومه سلام الله عليها را ديدم كه فرمود: بلند شو و بر سر منارها چراغ روشن كن. من از خواب بيدار شدم ولي توجهي نكردم. مرتبه دوم همان خواب تكرار شد و من بي توجهي كردم. در مرتبه سوم حضرت فرمود: مگر نمي گويم بلند شو و بر سر مناره چراغ روشن كن! من هم از خواب بلند شده بدون آنكه علت آنرا بدانم در نيمه شب بالاي مناره رفته و چراغ را روشن كردم و برگشته خوابيدم.



صبح بلند شدم و دربهاي حرم را باز كردم و بعد از طلوع آفتاب از حرم بيرون آمدم. با رفقايم كنار ديوار و زير آفتاب زمستاني نشسته صحبت مي كرديم كه متوجه صحبت چند نفر زائر شدم كه بيكديگر مي گويند: معجزه و كرامت اين خانم را ديديد! اگر ديشب در اين هواي سرد و با اين برف زياد چراغ مناره حرم اين خانم روشن نمي شد ما هرگز راه را نمي يافتيم و در بيابان هلاك مي شديم.



خادم مي گويد: من نزد خود متوجه كرامت و معجزه حضرت و نهايت محبت ولطف او به زائرينش شدم(30).

آمدن امام زمان به زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها



آقاي سيد عبدالرحيم نقل كرده كه شبي خواب ديدم: در قبرستان بزرگ قم جمعيت زيادي مي باشند و شخص بزرگواري از زير بازارچه سوار بر اسبي بيرون آمد و شخص ديگري عقب او مي آيد. ناگهان شنيدم كسي مي گفت:"اين حضرت حجه عليه السلام مي باشد".



حضرت بر در صحن تشريف آورده پياده شدند و وارد حرم گرديدند من نيز بدنبال حضرت وارد حرم شدم و بغير من كسي در حرم نبود.



حضرت صاحب الامر عليه السلام بالاي سر حضرت معصومه سلام الله عليها تشريف آورده مشغول زيارت شدند، و پس از زيارت از حرم خارج شده و رفتند(31).

پاورقي

(28) ـ زندگي حضرت معصومه، تأليف سيد مهدي صحفي،‌ص 47.

(29) ـ وسيله المعصوميه: ص 33. انوارالمشعشين: ص 216.

(30) ـ نقل از يكي از افراد صالح و موثق نزد مؤلف.

(31) ـ انوارالمشعشعين: ص 212.