خادم حرم


آقاي بافراني کفشدار بي بي دوعالم (ع) نقل مي کند : زماني که از شهر نايين به قم آمدم ، شغلي نداشتم . نزد يکي از دوستان رنگ کار رفتم و به اتفاق او به گازران رفتيم . چون دست دوستم ، شکسته بود و قادر به کار نبود ، خودم به تنهايي تا غروب رنگ کاري کردم . در حالي که سخت خسته بودم ، وجودم را غم گرفته بود . حدود يک کيلومتر از سر کار تا ايستگاه ماشيني که قرار بود مرا به قم براساند ، پياده آمدم . در همان حال از خانم معصومه (ع) خواستم کاري دائمي براي من فراهم کند : تا با آن مخارج زندگي خود را تامين نمايم . هر روز نماز مغرب و عشا را پشت سر حضرت آيت ا... مرعشي نجفي (ره ) مي خواندم . تا اينکه يک روز يکي از دوستانم را ديدم که به من گفت : فلاني ! مايلي در حرم کار کني ؟ گفتم : بله ! چه کاري بهتر از خدمت به حضرت معصومه (ع) ؟ خلاصه رفتيم به کارگزيني . گفتند : نيرو احتياج نداريم . مايوس نشدم و به همراه دوستم ، نزد مديريت حرم رفتيم . قول داد براي من در حرم کار جور کند و قرار شد با کارگزيني هماهنگ کند . شرايط کار در حرم فراهم شد و از آن سال ، به کار دائمي خدمت به زوار حضرت معصومه (ع) مشغول هستم .