دعوت از سوي خانمهاي نقابدار






آقاي بهرام قلي پور ، از کفشداران حضرت معصومه (س) نقل مي کردند : من در يکي از روستاهاي تبريز زندگي مي کردم ، شرايط زندگي برايم خيلي سخت بود . در آنجا مشغول کارگري بودم . يک شب از فرط خستگي خوابيدم ، در حال خواب ، چند خانم نقابدار را ديدم که به من فرمودند : ما تو را مي پذيريم . ناگهان از خواب بيدار شدم ، هر چه فکر کردم که تعبير خواب من چيست ، به نتيجه اي نرسيدم . بعد از مدتي تصميم گفتيم که براي زندگي راحت تر به شهر برويم . هرکدام از اعضاي خانواده ، شهري را پيشنهاد کردند ، من ناخودآگاه گفتم : قم چطور است ؟ بدين ترتيب و با پذيرفتن اعضاي خانواده ، به قم آمديم . بدون اينکه خودمان خواسته باشيم شرايط خود به خود فراهم شد . چند روز در قم دنبال کار مي گشتم ، تا اينکه روزي به دفتر تو ليت مراجعه کردم ، و گفتم : مي خواهم در حرم مشغول به کار شوم ، آيا شما مرا قبول مي کنيد ؟ آنها هم پذيرفتند . از فرداي آن روز کار در حرم را شروع کردم . بعد از مدت دو ماه خدمت افتخاري ، خادم رسمي شدم و الان حدود 25 سال است که در آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) کار مي کنم ، مي دانم که يکي از خانمهاي نقابدار ، کسي جز حضرت معصومه (س) نبوده