قو ري آب جو ش


آقاي محمد رضا پولادرگ از خادمين کفشدار حضرت معصومه نقل مي کرد : در ايام ماه مبارک رمضان در کفشداري شماره هفت مشغول کار بوديم . در اين کفشداري يک زير پله وجود دارد يك سماور برقي براي تهيه افطاري در اين زير پله بود . وقتي آن را روشن کردم و آب ، جوش آمد ، خواستم چاي را دم کنم مقداري آب جوش در قوري استيل ريختم . وقتي که قوري را روي سماور گذاشتم ، ناگهان در اثر اتصال برق قوري مانند يک موشک به طرف بالا پرت شد و به زير پله برخورد کرد و مچاله شد . با اين حال هيچ آب جوشي به دست و صورت ما اصابت نکرد . فقط مقداري تفاله چاي به ديوار و زير پله چسبيده بود که من و همکارم آقاي حسيني فراهاني که نظاره گر اين ماجرا بوديم ، آن را لطف و عنايت بي بي به خادمين خود مي دانيم .