حضرت معصومه عليها السلام در قم


گروههاي مختلفي از اعراب همزمان با فتوحات اسلامي در اقصي نقاط ايران اسكان يافتند. برخي از سپاهيان لشكر اسلام بودند كه ايران را بر عراق و حجاز ترجيح داده و ماندگار شدند. بعضي ديگر در طي مهاجرت هاي گوناگون به ايران آمدند. يعقوبي در البلدان در توصيف قم مي نويسد، از جمله قم: «و كسي كه قصد قم دارد، چون كسي كه رو به مشرق مي رود از همدان بيرون رود و در روستاهاي همدان پيش رود، و از شهر همدان تا شهر قم پنج منزل راه است و «شهر بزرگ قم»، به آن «مينيجان» گفته مي شود و شهري است جليل القدر كه گويند در آن هزار گذر است و درون شهر دژي است كهن براي عجم، و در كنار آن شهري است كه به آن «كمندان» گفته مي شود و آن را رودخانه اي است كه در ميان دو شهر آب در آن جاري است و روي آن پلهايي است كه با سنگ بسته شده و روي آنها از شهر «مينجان» به شهر «كمندان» عبور مي كنند. و اهالي آن كه بر آن چيره اند، قومي هستند از «مذحج» و سپس از «اشعريان» و در آن مردمي از عجمهاي كهن سكونت دارند، و قومي هم از موالي كه خود مي گويند كه آنان موالي عبدالله بن عباس عبدالمطلب اند، و اين شهر را دو نهر است، يكي از آن دو در بالاي شهر و معروف است به «رأس المور» و ديگري در پايين شهر و معروف به «فوروز» و اين دو نهر از چشمه هايي است كه در كاريزهاي حفر شده اي جاري مي شود، و اين شهر در مرغزار با وسعتي است به اندازه ده فرسخ، و سپس به كوههاي آن مي رسد، كه از آنهاست كوهي معروف به «روستاي سرداب» و كوهي معروف به «ملاحه» و آن را دوازده روستاست: «روستاي ستاره» و «روستاي كرزمان» و «روستاي فراهان» و «روستاي وَرَه» و «روستاي طيرس» و «روستاي كوردر» و «روستاي وردراه» و «روستاي سرداب» و «روستاي براوشتان» و «روستاي براحه» و «روستاي قارص» و «روستاي هندجان» و بيشتر آب آشاميدني اهل شهر در تابستان از چاههاست، و راهها از قم به ري و اصفهان و كرج و همدان از هم جدا مي شود و خراج آن چهار ميليون و پانصد هزار درهم است».(1)



تشيع در قم از ربع آخر قرن اول هجري رواج يافت و از سوي امامان شيعه به عنوان پناهگاه شيعيان محسوب شد و خيل عظيمي از پيروان اهل بيت عليهم السلام را در خود جاي داد.



دوري قم از مركز خلافت و سابقه تشيّع در آن، به راحتي توانست شهر را پناهگاهي براي ياران ائمه عليهم السلام سازد. وقتي كاروان مدينه در ساوه مورد هجوم قرار گرفت مردم قم به ياري آنها شتافته و كاروان را به شهر خويش هدايت كردند.



مؤلف تاريخ قم مي نويسد:



«ديگر از سادات حسينيه از فرزندان موسي بن جعفر عليهما السلام كه به قم آمدند فاطمه بود دختر موسي بن جعفر عليهما السلام، چنين گويند بعضي از مشايخ قم كه چون امام علي بن موسي الرضا عليهما السلام را از مدينه بيرون كردند تا به مرو رود از براي عقد بيعت به ولايت عهد براي او في سنة ماتين، خواهر او فاطمه بنت موسي بن جعفر (عليهم السلام) در سنه احدي و ماتين به طلب او بيرون آمد، چون به ساوه رسيد بيمار شد، پرسيد كه ميان من و ميان شهر قم چقدر مسافت است؟ او را گفتند كه ده فرسخ است. خادم خود را بفرمود تا او را بردارد و به قم برد. خادم او را به قم آورد و در سراي موسي بن خزرج بن سعد اشعري فرود آمد و نزول كرد.



و روايت صحيح و درست آن است كه چون خبر به آل سعد رسيد، همه اتفاق كردند كه قصد ستي فاطمه كنند و ازو درخواست نمايند كه به قم آيد از ميانه ايشان موسي بن خزرج تنها هم در آن شب بيرون آمد و چون به شرف ملازمت ستي فاطمه رسيد زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بكشيد و به سراي خود او را فرود آورد...(2)»



در اين بيان سال هجرت حضرت فاطمه عليها السلام، بيماري وي در ساوه، انصراف از سفر به خراسان و قصد رفتن به قم از جانب ايشان در روايتي ذكر شده كه با ذكر روايت ديگري كه آن را صحيح مي دانيم آگاهي قميان از كاروان مدينه، و حضور حضرت معصومه عليها السلام در ساوه و بيرون رفتن موسي بن خزرج از قم جهت استقبال از ايشان و آوردن كاروان به قم خبر مي دهد. همچنين در روايت اول از وجود خادمي همراه حضرت معصومه عليها السلام آگاه مي شويم كه گويا در نايين مدفون است.(3)



با توجه به اين نكته كه خاندان اشعري از مهمترين خاندانهاي عرب مقيم قم بودند و تا قرن چهارم قدرت مهم شهر محسوب مي شدند(4) بزرگ اشعريان كه به استقبال كريمه اهل بيت مي شتابد و آن بانوي مكرمه در خانه وي منزل مي كند.



حضرت فاطمه معصومه عليها السلام پس از روزها طي طريق با شهادت ياران در منازل بين ساوه و قم، در پايگاه تشيّع اسكان مي يابد و پس از هفده روز به شهيدان مي پيوندد. حسب معمول آن روز كه فاصله دو منزل در يك روز طي مي شد و منازل مدينه تا قم حدود 54 منزل بود از اين روي اگر توقف بيش از معمولي در بين راه صورت نگيرد طي اين مسافت به حدود دو ماه زمان نياز دارد.



از حضرت فاطمه معصومه عليها السلام هيچ حديث و روايتي از امام كاظم و امام رضاعليه السلام نقل نشده و تنها پنج روايت وي از طريق فاطمه بنت علي بن موسي الرضاعليه السلام و بكر بن احمد قصري به دست ما رسيده است.(5)



مفاهيم حديثي اين روايات بر محور ولايت استوار است و معاني زير را القا مي كند:



1. وصايت حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام.



2. تثبيت جايگاه غدير در فرهنگ تشيّع.



3. هشدار به جامعه شيعي از فراموشي روز غدير خم.



4. موقعيت علي عليه السلام نسبت به رسول اعظم الهي صلي الله عليه وآله وسلم.



5. برابري دوستي خاندان عصمت و طهارت با شهادت در راه خدا.



شخصيت معنوي



حضرت امام موسي كاظم عليه السلام نسبت به ديگر خاندان امامت و اهل بيت عصمت و طهارت فرزندان بيشتري دارند. چند شخصيت مهم خاندان موسوي عبارتند از:



1. حضرت امام علي بن موسي الرضاعليه السلام.



2. حضرت احمد بن موسي عليه السلام.



3. حضرت فاطمه معصومه عليها السلام.



حضرت معصومه عليها السلام پس از امام رضاعليه السلام دومين شخصيت ملكوتي اين خاندان به شمار مي آيد و به القاب والايي چون «معصومه»، «كريمه اهل بيت»، «طاهره»، «حميده»، «بَرّه»، «رشيده»، «تقيّه»، «نقيّه»، «رضيّه»، «مرضيه»، «سيّده» و «اخت الرضاعليه السلام» خوانده شده است كه همه به واسطه مقامات عالي عرفاني و سلوك معنوي ايشان در طول حيات و يا ظهور كرامات عديده از سوي آن بانوي مكرمه است.



شخصيت معنوي و ملكوتي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به اندازه اي است كه زيارت وي از سوي امام معصوم عليه السلام ترغيب شده است. امام رضاعليه السلام در جواب سعد بن سعد فرمود.



«مَنْ زَارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ»(6)



«هر كس او را زيارت كند، ثوابش بهشت خواهد بود».



«مَنْ زارَ عَمَّتي بِقُم فَلَهُ الْجَنَّةُ»



«هر كه عمه ام را در قم زيارت كند، بهشت از آن اوست».



ازدواج نكردن حضرت معصومه عليها السلام



هيچ يك از دختران امام كاظم عليه السلام ازدواج نكردند و امام كاظم عليه السلام ازدواج آنها را به اجازه برادر بزرگوارشان حضرت امام رضاعليه السلام موكول كرده بود. يعقوبي مي گويد:



«موسي بن جعفر وصيت كرد كه دخترانش شوهر نكنند و هيچ يك از آنان شوهر نكرد مگر ام سلمه در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد(7) درآمد و در اين باره ميان قاسم و خويشانش جريان سختي پيش آمد تا آنجا كه قاسم قسم خورد ... جز آن كه او را به حج برد، منظوري نداشته است».



شيخ صدوق متن كامل وصيت نامه امام كاظم عليه السلام را نقل كرده است. در بخشي از آن حضرت به ازدواج دخترانش اشاره كرده، مي فرمايد:



در مورد اموال و خانواده و فرزندانم، او به منزله خود من است، و اگر صلاح ديد كه برادرانش را - كه در آغاز اين نوشته از آنها نام برده ام - «به همان صورت كه من در اينجا ذكر مي كنم» باقي بگذارد، مي تواند اين كار را بكند و اگر نخواست، مي تواند آنها را كنار بگذارد و كسي حق اعتراض به او را ندارد، و اگر كسي از آنها بخواهد خواهر خود را عروس كند، بدون اجازه و دستور او اين حق را ندارد، و هر نيرو و قدرتي بخواهد او را از اختياراتي كه در اينجا ذكر كرده ام، كنار بزند و مانع او بشود، با اين كار از خدا و رسولش فاصله گرفته و بركنار شده است و خدا و رسولش نيز با او رابطه اي نخواهند داشت، و لعنت خداوند و تمام لعنت كنندگان و ملائكه مقرّب و انبياء و مرسلين و مؤمنين بر چنين شخصي باد، و هيچ يك از سلاطين و نيز هيچ يك از فرزندانم حق ندارند او را از اموالي كه نزد او دارم بركنار كنند، من نزد او اموالي دارم، و سخنان او در مورد مبلغ آن، كاملاً مورد قبول من است چه كم بگويد، چه زياد، و علت ذكر اسامي ساير فرزندانم فقط اين بود كه نام آنها و اولاد صغيرم در اينجا با احترام ذكر شود و آنها شناخته شوند.



آن همسرانم كه «اُم ولد» هستند، هر كدام كه در منزل باقي ماندند، داراي همان حقوق و مقرّري خواهند بود كه در زمان حياتم از آن برخوردار بودند، به اين شرط كه او مايل باشد، و آنهايي كه ازدواج كنند ديگر نمي توانند بازگردند و مقرّري دريافت دارند مگر اينكه «علي» صلاح بداند، دخترانم نيز همين گونه اند.



امر ازدواج دخترانم به دست هيچ يك از برادران مادري شان نيست و دخترانم نبايد كاري انجام دهند جز با صلاح ديد و مشورت او، و اگر برادران مادري دخترانم (بدون اجازه «علي») در مورد ازدواج آنان كاري انجام دهند خداوند تعالي و رسولش - صلي الله عليه و آله - را مخالفت و نافرماني كرده اند، او نسبت به مسائل ازدواج قوم خود داناتر است اگر خواست تزويج مي كند و اگر نخواست، نمي كند، و من آنان را نسبت به آنچه در اين نوشته ذكر كرده ام وصيّت نموده ام و خداوند را بر آنها گواه مي گيريم.



حضرت موسي بن جعفرعليه السلام و شهود، مُهر كردند.



به طور يقين منع امام كاظم عليه السلام بنا بر مصالح ويژه عصر خويش بود چه شيعيان در تقيه به سر مي برند و امكان داشت افرادي بيگانه كه هيچ مناسبتي با اهل بيت ندارند با خانواده تقوا و عفاف رابطه نسبي پيدا كنند. به همين دليل اين منع آغاز نهضت بانوان موسوي بر عليه عباسيان تلقي شد و اين خاندان بزرگ با مبارزه منفي خود ساختار اجتماعي عصر عباسي را زير سؤال بردند كه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در اين نهضت نقش ويژه اي داشت، همانگونه كه كاروان مدينه به نام ايشان مشهور است به صراحت نامي از ديگر خواهران ايشان برده نشده است و تنها آرامگاههاي منسوب به آنان در طول مسير ما را به نام بانوان موسوي كه همراه حضرت معصومه عليها السلام بودند، هدايت مي كند.



نورافشاني در قم



وجود پاكيزه حضرت معصومه عليها السلام تنها هفده روز در قم دوام يافت و پس از اين مدت كوتاه به لقاء الله شتافت. مؤلف تاريخ قم از وفات و تشييع پيكر نوراني دختر موسي بن جعفرعليهما السلام چنين ياد كرده است:



«... ستي فاطمه ... هفده روز در حيات بود چون او را وفات رسيد بعد از تغسيل و تكفين و نماز موسي بن خزرج در زميني كه او را بابلان بود آنجا امروز روضه مقدسه اوست، دفن كرد و بر سر تربت از بوريا سايه ساخته بودند تا آنگاه كه زينب دختر محمّد بن علي الرضا اين قبه بر سر تربت او بنا نهاد».(8)



با توجّه به نقل برخي از مورخان و قرائني كه در طول مسير از ساوه تا قم مشهود است، همانگونه كه مردان كاروان را به شهادت رسانده اند، حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و بانوان همراهش توسط عوامل بني عباس مسموم شدند. در طي مسافت هر يك از بانوان با تأثير سم، به شهادت رسيده و در شهرها و روستاهاي مسير حركت به خاك سپرده شدند.



اشعريان در زمان ورود كاروان مدينه، از بزرگان قم و برجسته ترين شخصيتهاي سياسي فرهنگي شهر به شمار مي آمدند. لذا به همين جهت موسي بن خزرج به استقبال كاروان حضرت شتافت و آنها را در منزل خود جاي داد و پس از شهادت حضرت معصومه عليها السلام محل خاكسپاري حضرت را عهده دار شد. او نخستين كسي بود كه توليت مزار شريف حضرت فاطمه معصومه كريمه اهل بيت را بر عهده گرفت. پس از گذشت چند سال حضرت زينب دختر امام جوادعليه السلام قبه اي از آجر بر فراز آرامگاهش بنا كرد. در طول عصر امامت، وكلاي امامان شيعه به اين مهم مي پرداختند. «حسين بن اشكيب سمرقندي» متوفاي بعد از 260 هجري قمري، از دانشمندان نامور ايران و از اصحاب امام هادي عليه السلام(9) و امام حسن عسكري عليه السلام(10) از جمله افرادي است كه در اواسط قرن سوم هجري توليت آستانه مقدسه قم را بر عهده داشت. نجاشي در كتاب خود از سمرقندي اينگونه ياد كرده است:



«حسين بن اشكيب، از علماي اماميه و از مردم خراسان، دانشمندي موثق و مقدم بوده است. كشّي او را در شمار اصحاب امام حسن عسكري عليه السلام آورده و عياشي از وي بسيار روايت نموده و به حديثش اعتماد كرده است. او در نقل حديث مورد وثوق كامل و شخصي منضبط بوده است.»



كشّي نيز از او ياد كرده است: «او قمي و خادم قبر بود ... استاد ما (شيخ مفيد) از ابوالقاسم جعفر بن محمد - قولويه - از - محمد بن وارث - سمرقندي نقل مي كرد كه كتاب «رد بر كسي كه گمان كرده پيغمبر پيش از بعثت بر دين قوم خود بوده است» و كتاب «ردّ بر زيديه» و «كتاب نوادر» از تأليفات حسين به اشكيب است ...»(11)



احتمال دارد وكيل وقت امام حسن عسكري عليه السلام، «احمد بن اسحاق اشعري» در زمان حيات امام يازدهم توليت آستانه مقدسه قم را عهده دار بوده باشد.(12)



نويسنده تاريخ قم تنها به سال وفات (201 ه .ق) حضرت معصومه عليها السلام اشاره كرده است.(13) برخي ديگر از متأخرين، دهم ربيع الثاني را روز ارتحال آن حضرت ذكر كرده اند.(14)



امام رضاعليه السلام در قم



امام رضاعليه السلام طبق دستور مأمون از راه بصره، اهواز و فارس به خراسان برده شد تا بتواند با تأييد ولايتعهدي امام، حكومت خود را مستحكم كند. اما مأمون از اينكه امام رضاعليه السلام از شهرهاي شيعه نشين عبور داده شود، مي هراسيد. زيرا احتمال مي داد مردم به امام پيوسته بر عليه او دست به شورش بزنند. به همين دليل اين سخن كه: امام رضاعليه السلام در سفر اول خود به خراسان، از مسير كوفه نيامده،(15) با اينكه صحيح به نظر مي رسد نمي تواند سخن قاطعي در مورد نيامدن امام به قم و عبور ايشان از راه كوفه باشد؛ زيرا، در منابع روايي ما آمده است كه امام رضاعليه السلام در قادسيه، منزلي از منازل راه كوفه به خراسان با بزنطي ملاقات داشته است.(16) بيهقي در تاريخ خود يادآور مي شود كه طاهر ذواليمينين، با امام رضاعليه السلام در بغداد بيعت كرد(17) و تذكره نويسان با كمال صراحت ورود امام رضاعليه السلام به قم را نقل كرده اند. به اين ترتيب احتمال مي رود سفر ديگري نيز داشته باشند و اين نظر بر اساس منابع تاريخي گفتاري درست به نظر مي رسد. چنانكه يعقوبي گويد:



«مأمون در سال 202 از مرو رهسپار عراق شد و وليعهدش رضاعليه السلام و وزيرش فضل بن سهل ذوالرياستين همراه وي بودند.»(18)



طبري انگيزه مسافرت مأمون به بغداد در سال 202 ه را اينگونه گزارش كرده است: «از جمله حوادث سال 202 ه. ق آن بود كه مردم بغداد با «ابراهيم بن مهدي» بيعت كردند و او را مبارك نام نهادند.»



گويند: در نخستين روز محرم با وي بيعت خلافت كردند و مأمون را خلع كردند و چون روز جمعه شد، ابراهيم به منبر رفت و نخستين كسي كه با وي بيعت كرد، عبيدالله بن عباس هاشمي بود، سپس منصور بن مهدي، پس از آن بني هاشميان ديگر، پس از آن سرداران ... اينان سران و پيشروان بودند كه از مأمون خشمگين بودند كه مي خواست خلافت را از پسران عباس به پسران علي برد و پوشش پدران خويش را كه سياه بود، رها كرده بود و سبز پوشيده بود.»(19)



در اثر اختلافاتي كه در بغداد، پايتخت پيشين عباسيان، روي داد مأمون دستور صادر كرد به سوي بغداد حركت كنند.(20) و خود به همراه امام رضاعليه السلام راه بغداد را در پيش گرفت و پس از سركوب آشوب به مرو بازگشت. از اين روي ممكن است عبور امام رضاعليه السلام از قم در جريان رفت و آمدي كه بين بغداد و مرو روي داد، صورت گرفته باشد. يكي از مورخان در اين باره مي نويسد:



«حضرت رضاعليه السلام وارد قم شد و مردم كه از ورود آن حضرت باخبر شده بودند، به ملاقات آن حضرت مي شتافتند و براي ضيافت ايشان بر يكديگر پيشي مي گرفتند، حضرت براي قطع خصومت فرمود: «اِنَّ النّاقَةَ مَأمُورَةٌ» - اين شتر مأمور است و به هر كجا برود، همانجا منزل خواهيم كرد - شتر به حركت درآمد تا كنار خانه اي زانو زد. صاحب آن خانه شب قبل از ورود آن حضرت در خواب ديده بود كه حضرت رضاعليه السلام فردا ميهمان او خواهند بود و چون رؤياي او به حقيقت پيوست در شگفت شد. آن خانه مورد توجه قرار گرفت و مردم به آن محل مي آمدند و استفاده مي بردند. امروز همان محل مدرسه شده است و اينك به «مدرسه رضويه» مشهور است.»(21) و محل آن به محله شاه خراسان معروف است و تكيه اي به اين نام تكيه شاه خراسان نيز در قم هست.(22)



مؤلف تاريخ قم نيز از چشمه اي در قم خبر مي دهد كه امام علي بن موسي الرضاعليه السلام از آن چشمه آب نوشيده و بدان موضع غسل كرده است.(23) چنين به نظر مي رسد حضرت امام علي بن موسي الرضاعليه السلام نخستين معصومي است كه به زيارت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام آمده است.



منابع



1. قرآن كريم



2. آثار البلاد و اخبار العباد



3. اثبات الوصيه



4. احتجاج



5. اختيار معرفة الرجال



6. اصول الكافي، كليني



7. اعلاق النفيسه



8. اعلام الوري



9. الارشاد، شيخ مفيد



10. الانوار البهيه، محدث قمي



11. البدايه و النهايه



12. البلدان



13. التاريخ الاسلامي و الحضارة الاسلاميه



14. التنبيه و الاشراف



15. الحياة السياسيه للامام الرضا عليه السلام



16. الذريعه، آقا بزرگ تهراني



17. الصواعق المحرقه



18. الفهرست، شيخ طوسي



19. الكامل في التاريخ



20. المجدي



21. المقالات و الفرق



22. امالي، شيخ صدوق



23. بحارالانوار، علامه مجلسي



24. بحر الانساب



25. تاريخ الكوفه، سيد حسن نجفي



26. تاريخ اهل البيت



27. تاريخ بيهقي



28. تاريخ تكايا و عزاداري در قم



29. تاريخ طبري



30. تاريخ عرب، فليپ حتي



31. تاريخ قم



32. تاريخ نائين



33. تاريخ يعقوبي



34. تذكرة الخواص، ابن جوزي



35. تقويم البلدان



36. جامع الرواة



37. جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي



38. حدود العالم من المشرق الي المغرب



39. دايرة المعارف تشيّع



40. دولتهاي شيعه در طول تاريخ



41. رجال الطوسي



42. رجال النجاشي



43. روضة الواعظين



44. رياض الانساب و مجمع الالقاب



45. سيري در وادي عشق



46. سيري كوتاه در تاريخ تفرش و آشتيان



47. سيماي آشتيان



48. طبقات ابن سعد



49. طبقات سلاطين اسلام



50. علل الشرايع



51. عمدة الطالب



52. عيون اخبار الرضا عليه السلام



53. غاية الاختصار



54. فرحه الغري



55. فصلنامه آشتيان



56. قيام سادات علوي براي خلافت



57. كامل الزيارات



58. كتاب الغيبه، شيخ طوسي



59. كريمه اهل بيت، علي اكبر مهدي پور



60. كشف الظنون



61. كشف الغمه



62. كشف اللئالي



63. كنز الانساب



64. گنجينه آثار قم



65. مدينه منوره، صالح لمعي مصطفي



66. مراة الجنان



67. مسالك و ممالك، اصطخري



68. مستدرك سفينة البحار



69. مسند الامام الرضا عليه السلام



70. مسند الامام الكاظم عليه السلام



71. مسند فاطمه معصومه، سيد عليرضا سيد كباري



72. معجم البلدان



73. معجم رجال الحديث، آية الله خويي



74. مقاتل الطالبيين



75. مناقب آل ابي طالب



76. منتخب درياي سخن



77. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي



78. نزهة الابرار



79. نزهة القلوب



80. وسيلة المعصوميه



81. ينابيع الموده

پاورقي





1) تاريخ قم، ص 213.

2) تاريخ نائين، ج 1، ص 66 .

3) تاريخ قم، ص 241.

4) ر.ك. مسند فاطمه معصومه سلام الله عليها.

5) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 660 ، باب 67، ح 1.

6) كامل الزيارات، ص 324.

7) تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 421.

8) تاريخ قم، ص 213.

9) رجال الطوسي، ص 413.

10) از اساتيد «محمد بن مسعود عياش سمرقندي است» همان، ص 429.

11) رجال النجاشي، ش 88 ، ص 44 و 45.

12) تاريخ قم، ص 211.

13) همان، ص 213.

14) وسيلة المعصومية، ص 165؛ منتخب درياي سخن، ص 34.

15) المقالات و الفرق، ص 95.

16) مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 155 و 160؛ بصائر الدرجات، ص 246؛ الكافي، ج 2، ص 631؛ قرب الاسناد، ص 213.

17) تاريخ بيهقي، مجلد ششم، ج 1، ص 190.

18) تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 469.

19) تاريخ الطبري، ج 8 ، ص 557.

20) همان، ص 564.

21) فرحة الغري، الباب الثامن، ص 46؛ منتهي الآمال، ص 302.

22) تاريخ تكايا و عزاداري قم، ص 144.

23) تاريخ قم، ص 91.