منازل بين راه حضرت معصومه عليها السلام


مدينه



مدينه از سال اول هجرت تا هنگام زنداني شدن امام كاظم عليه السلام، محل سكونت دائمي آل رسول عليهم السلام محسوب مي شد. با شهادت امام كاظم عليه السلام، در بغداد، امام رضاعليه السلام بار ديگر منصب امامت را در مدينه تداوم بخشيد تا آنگاه كه با هجرت اجباري اش به خراسان، علويان و اصحاب خاص آن بزرگوار نيز راه ايران را در پيش گرفتند. حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و كاروان همراهش يكي از اين گروههاي مهاجر بودند.



تاريخ نويسان زيادي از انگيزه و چگونگي هجرت مهاجران علوي به ايران و سلوك عملي آنان در مدينه سخني به ميان نياورده اند اما با توجه به حيات سياسي و فرهنگي آن دوره مي توان دريافت كه هجرت امام رضاعليه السلام به ايران عامل اساسي اين مهاجرت ها بود. زيرا امام رضاعليه السلام پيشواي ديني و سياسي شيعيان، به خصوص علويان و خاندان طهارت بود و سرپرستي خاندان موسوي پس از شهادت امام هفتم را نيز بر عهده داشت؛ چنان كه در وصيت نامه امام موسي كاظم عليه السلام به اين مسأله تصريح شده است.(1) از اين روي علويان و به خصوص خاندان موسوي در پيوستن به امام رضاعليه السلام اصرار داشتند. به يقين حضرت معصومه عليها السلام و همراهان نيز با همين انگيزه هنگام خارج شدن از مدينه با رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم وداع كرده، راه طولاني مرو را در پيش گرفتند.



معدن نقره



در منزلگاه معدن نقره بدويان بسياري ساكنند. آب شرب اندك ساكنان آن از چاهها تأمين مي شود.(2) اين منزلگاه محل تلاقي راه مدينه، كوفه و بصره است؛ اصطخري در اين باره مي گويد:



«از كوفه تا مدينه بيست مرحله دارند... و از بصره به مدينه هژده مرحله باشد و به معدن نقره راه كوفه و بصره به هم اوفتد».(3)



از مدينه تا معدن نقره، مسير مشترك حضرت امام رضاعليه السلام و حضرت معصومه عليها السلام است و از معدن نقره، امام رضاعليه السلام راه «نَباج» را در پيش گرفت و حضرت معصومه عليها السلام به قادسيه رفت تا از مسير كوفه به برادر بپيوندد.



قادسيه



روستاي كوچكي نزديك كوفه و در مسير كاروانهاي حج است.



خسروپرويز، براي دفع اتراك شخصي به نام قادس را به آنجا فرستاد و به اين جهت اين روستا به نام او «قادسيه» نامگذاري شد.(4)



ابوالفداء موقعيت قادسيه را در «تقويم البلدان» اينگونه به تصوير كشيده است:



«قادسيه شهري است كوچك با نخلستان ها و آبها، قادسيه و حيره و خورنق همه در حاشيه بيابان و كنار سواد عراق واقع شده اند. بيابان در جانب غربي اين شهرها، و نخلستان ها و رودها در جانب شرقي آنهاست.»



در «المشترك» آمده است كه: قادسيه شهركي است. ميان آن و كوفه پانزده فرسخ است. بر سر راه حجاج، واقعه قادسيه در ايام عمر بن الخطاب در آنجا اتفاق افتاد. نيز قادسيه قريه اي است بزرگ نزديك سامرّا در آنجا شيشه مي سازند. در «الترتيب» آمده است كه: قادسيه را بدان جهت بدين نام خوانده اند كه اهل قادس بدان نزول كردند. و قادس قريه اي است در مروالرّود.(5)



كوفه و نجف



كوفه از شهرهاي اقليم سوم از عراق، بر كناره شعبه اي از فرات قرار دارد. مؤلف «حدود العالم» در اين باره مي گويد:



«كوفه، شهركي است بر لب رود فرات نهاده و بناي وي سعد بن ابي وقاص كرده است و روضه اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (كرّم الله وجهه) آنجاست».(6)



ابوالفداء به نقل از العزيزي مي نويسد:



«كوفه» به قدر نيمه اي از بغداد است و قبر اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (كرّم الله وجهه) در نزديكي آن است. مشهدي عظيم ساخته اند و مردم از اقطار زمين به زيارت آن مي آيند. در «الترتيب» آمده است كه كوفه را از جهت تدوير بنايش بدين نام خوانده اند. چه عرب وقتي توده اي از رمل را به شكل مدوّر بيند گويد: «رأيت كوفانا» و نيز گفته اند: از جهت اجتماع مردم در آن به كوفه موسوم شده، چه وقتي رمل ها در يك جا بر هم انباشته شوند، گويند: «تكوف الرمل».(7)



مدينه از سال اول هجرت تا هنگام زنداني شدن امام كاظم عليه السلام، محل سكونت دائمي آل رسول عليهم السلام محسوب مي شد.



با توجه به اين نكته مرقد مطهر امام علي عليه السلام تا زمان هارون الرشيد مخفي بود و امامان شيعه و اصحاب خاص، پنهاني به زيارت آن حضرت مي رفتند، به نظر مي رسد حضرت فاطمه معصومه عليها السلام نيز در گذر از اين شهر به زيارت مرقد مطهر حضرت علي عليه السلام رفته است.



در اين شهر شمار زيادي از علويان نيز مدفونند كه آرامگاه «مسلم بن عقيل» يكي از آنهاست.(8)



بغداد و كاظمين



در «اللباب» آمده است كه:



«بغداد» را بدان سبب بدين نام خوانده اند كه به «كسري»، خواجه سرايي از مردم مشرق اهداء شد. و كسري اين سرزمين را بدو اقطاع داد و آن خواجه سرا را بُتي بود كه در مشرق مي پرستيدند به نام «بغ» و چون آن اقطاع بدو داد او را «بغ داد» خواند.»



از اين رو فقهاء از ذكر اين نام كراهت دارند و بدين سبب منصور آن را «مدينة السلام» ناميد. چه دجله را «وادي السلام» مي گفتند.



«... برخي گويند: «بغ» به زبان فارسي به معني «بستان = باغ» است و «داد» نام مردي است. يعني بستانِ داد. باغِ داد...».(9)



حمدالله مستوفي در باره مرقد امام زادگان در اين شهر مي گويد:



«... بر ظاهر آن مشاهد و مزارات متبركه بسيار است. بر جانب غربي مشهد حضرت امام موسي كاظم و نواده او حضرت امام محمد تقي الجواد (رضي الله عنهما) است و آن موضع اكنون شهرچه اي است، دورش شش هزار گام بود...».(10)



با توجه به اين نكته كه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام از مسير بغدادراه مرو را در پيش گرفته، به احتمال زياد به زيارت مرقد حضرتباب الحوائج امام موساي كاظم(عليه آلاف التحية و الثناء) نيز نائلآمده است.



بغداد تا «ري»



حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در ادامه مسير مدينه تا مرو، مي بايد خود را از راه بغداد به شهر ري مي رساند و از آنجا راه شمال را در پيش مي گرفت و از راه آمل، ساري و ... به مرو مي رفت و يا از راه ري، ورامين، خوار، سمنان و ...، كه راه كويري است، به برادر مي پيوست. ليكن در اثر حمله دشمنان اسلام و كشته شدن مردان و بيماري آن حضرت از راه ساوه به قم آمد و در قم به لقاءالله پيوست.



مهمترين شهرها و منازلي كه حضرت معصومه عليها السلام و كاروان همراه در ادامه مسير از بغداد تا ساوه پيمودند عبارتند از:



1 - از بغداد تا نهروان: 4 فرسخ.



2 - نهروان تا دير ترمه: 4 فرسخ.



3 - دير ترمه تا دسكره: 8 فرسخ.



4 - دسكره تا جولا: 7 فرسخ.



5 - جولاء تا خانقين: 7 فرسخ.



6 - خانقين تا قصر شيرين: 6 فرسخ.



7 - قصر شيرين تا حُلْوان: 5 فرسخ.



8 - حُلوان تا ماي ذرواستان: 4 فرسخ.



9 - ماي ذرواستان تا مرج القلعه: 6 فرسخ.



10 - مرج القلعه تا زبيديّه: 7 فرسخ.



11 - زبيديه تا خوش كارش: 3 فرسخ.



12 - خوش كارش تا قصر عمر: 4 فرسخ.



13 - قصر عمر تا قرماشين: 8 فرسخ.



14 - قرماشين تا شبديز: 3 فرسخ.



15 - قرماشين تا دكان: 6 فرسخ.



16 - دكان تا قصر اللصوص [كنگاور]: 7 فرسخ.



17 - قصر اللصوص تا خُنداد: 7 فرسخ.



18 - خنداد تا همدان: 8 فرسخ.



19 - همدان تا بوزنجرد: 9 فرسخ.



20 - بوزنجرد تا طَرزَه: 8 فرسخ.



21 - طرزه تا روذه: 7 فرسخ.



22 - روذه تا سونقين: 7 فرسخ.



23 - سونقين تا ساوه: 8 فرسخ.



درادامه مسير اصطخري فاصله ساوه تا قم را 12 فرسنگ ذكر مي كند.(11)



همدان



همدان شهري جليل القدر داراي اقليمها و انسانهاي بسيار است كه در سال بيست و سه فتح شد و خراج آن شش ميليون درهم بود و همان است كه «ماه بصره» ناميده مي شود. چه خراج آن در حساب بخششهاي اهل بصره حمل مي شده است. و آب آشاميدني اهالي آن از چشمه ها و رودخانه هايي بود كه در زمستان و تابستان جريان داشت و برخي از آنها تا «شوش» از استانهاي اهواز جاري مي شد و سپس به «دجيل» [دجله كوچك ]نهر اهواز پيوسته تا شهر اهواز مي رسد.(12)



ساوه



ساوه در مغرب ري و در جنوب طالقان است و آوه در جنوب غربي ساوه واقع شده است. ساوه شهر بزرگي بود كه بر سر راه حجاج خراسان بازارهاي نيكو داشت. شهري خوش با خانه هاي نيكو بود. ميان ساوه و قم، دوازده فرسخ است. و در «اللباب» آمده است كه: ساوه ميان ري و همدان است.(13)



مؤلف تاريخ قم از حضور حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در شهر ساوه خبر داده است؛ كه با كارواني جهت ملاقات برادرش، از مدينه راهي مرو بود و در ساوه بيمار شد و به قم آمد.(14)



اما مؤلف بحرالانساب علت بيماري حضرت را مسموم شدن ايشان در ساوه ذكر مي كند، همانگونه كه برادران آن بانو در اين شهر به شهادت رسيدند و در اثر سمّي كه به بانوان كاروان داده شد، «فاطمه صغري»عليها السلام قبل از «فاطمه كبري»، حضرت معصومه عليها السلام در روستايي از روستاهاي آشتيان به شهادت رسيد. در بحرالانساب آمده است.



«امّا ستّي فاطمه ملقّب به معصومه خاتون دختر امام كاظم عليه السلام علوّ مرتبه زياده از حدّ بيان است، در سال دويست و يك هجري زمان ولايت عهدي حضرت امام رضاعليه السلام با برادران خود فضل و علي و جعفر و هادي و قاسم و زيد با بعضي از برادرزادگان و چند خدمه از بغداد به عزم ديدار برادر عازم خراسان شدند. بعد از طي طريق چون به شهر ساوه كه يك منزلي قم است، رسيدند ملحدان ساوه خبر شدند، در صدد اذيت برآمده، با امام زادگان محاربه كردند، آخرالامر تمامي امامزادگان كه بيست و سه نفر بودند شهيد شدند، چون اهالي قم خبر يافتند، بشتافتند، وقتي رسيدند كه امام زادگان شهيد شده بودند، آنها را دفن نموده، ستّي فاطمه را با خدم و حشم به شهر قم بردند...»(15)



حمله حراميان بني عباس در ساوه به كاروان حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و شهادت مردان كاروان و مسموم كردن بانوان از سوي برخي ديگر از مورخان نيز تأييد شده است.



استاد جعفر مرتضي عاملي بر اين عقيده است كه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در اين تهاجم به دست عباسيان مسموم شده است.(16)



«لسترنج» هم در كتاب «جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي» به مسموميت كريمه اهل بيت اشاره نموده است.



«شهر قم در شمال كاشان، چون مزار حضرت فاطمه خواهر امام رضاعليه السلام معاصر هارون الرشيد است. نزد شيعيان شهرت كامل دارد و معروف است، هنگامي كه آن معصومه مي خواست به ديدار برادرش به خراسان رود، در شهر قم مسموم گرديد و وفات يافت.»(17)



تفاوت گزارش لسترنج با ديگران در اين است كه او محل مسموميت حضرت معصومه عليها السلام را شهر قم ذكر مي كند. اما اين گزارش با ديگر قرائن تاريخي موافق نيست. ليكن تأكيد او و ديگران به مسموميّت كريمه اهل بيت عليها السلام، شهادت آن بانوي مكرمه امري مسلم و غير قابل انكار مي نمايد.



از علل پذيرش قول مؤلف بحرالانساب در مورد حمله حراميان بني عباس به كاروان مدينه و شهادت مردان كاروان، وجود آرامگاههايي از فرزندان امام كاظم عليه السلام در شهر ساوه است.



حمدالله مستوفي وقتي از شهر ساوه ياد مي كند، به يادآوري مزارها و مشهدهاي شهر پرداخته، به تربت امامزاده اسحاق اشاره مي نمايد:



«... و از مزار اكابر و اوليا تربت شيخ عثمان ساوجي و بر ظاهر آن به جانب شمال مشهد سيد اسحاق بن امام موسي الكاظم (رضي الله عنهما) است...»(18)



اسحاق بن موسي بن جعفرعليه السلام يكي از اولاد ذكور امام كاظم عليه السلام است كه نام وي در كتب انساب ميان فرزندان امام هفتم ذكر شده است.(19)



علي اكبر تشيد از مزار ديگري در ده كيلومتري شهرستان ساوه به نام امامزاده هارون عليه السلام ياد مي كند، نامش در كتب انساب در رديف پسران امام كاظم عليه السلام ذكر شده است،(20) وي گويد:



«در ده كيلومتري شهرستان ساوه مزاري موجود است كه به نام امامزاده سيد هارون بن موسي الكاظم عليه السلام ناميده مي شود و در السنه مردم نسلاً بعد نسل از زمان قديم گفته مي شود كه اين سيّد جليل بعد از تفرقه سادات به وسيله سپاه عباسيان با جراحات زيادي در داخل زراعات قريه «ورزنه» به زمين افتاده و در حال ضعف و اغماء بوده است. ... عمّال مأمون ملعون كه آن حضرت را جستجو مي كرده اند، ... فوراً به قتلش مبادرت مي نمايند.»(21)



بدين ترتيب دو تن از برادران همراه حضرت معصومه عليها السلام در ساوه به شهادت رسيده اند.



عبور از تفرش



در ادامه مسير حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به طرف قم، شهرستان تفرش واقع شده است. مؤلف جغرافياي تاريخي تفرش و آشتيان از وجود امامزاده هايي در اين منطقه كه از فرزندان، بي واسطه و با واسطه، حضرت امام كاظم عليه السلام هستند، خبر داده است. به احتمال زياد اين اشخاص از همراهان حضرت معصومه عليها السلام بوده اند كه در اثر حمله اي ديگر از سوي عباسيان و يا در اثر جراحتي كه داشته اند در بين راه به شهادت رسيده اند.



امامزادگان ديگري كه بدون واسطه از فرزندان امام كاظم عليه السلام بوده و در روستاهاي تفرش مدفونند، عبارتند از:



1- محمد فرزند امام كاظم عليه السلام



اين امامزاده در خاور شهر تفرش در كويي است كه به مناسبت مزار همين امامزاده محمد، «مشهد» ناميده مي شود.



مشهد امامزاده محمد، از بناهاي عصر صفويه و آراسته به كاشيكاري، تزئيينات، گچ بري و نقاشي همان دوره است. اين مزار داراي بقعه، مرقد، صندوق منبت كاري شده، گنبد و چند ايوان و صحن است.



به نظر مي رسد كه بناي گنبد به سال 950 هجري آغاز و به سال 956 به پايان رسيده باشد. ولي قسمتي از تزئينات، همزمان بنيان ايوان سردر ورودي صحن 1050 انجام يافته است.(22)



2- امامزاده هادي فرزند امام كاظم عليه السلام



بقعه اي در دهكده جمزقان در دهستان قاهان از بخش خلجستان به نام امامزاده هادي فرزند موسي كاظم عليه السلام است كه مردم روستاهاي دور و نزديك به زيارت آن مي روند. احتمال اينكه اين امامزداگان از همراهان حضرت معصومه عليها السلام بوده و در حمله نيروهاي بني عباس متواري و يا شهيد شده باشند، وجود دارد.



بر روي پايه هاي صندوق عبارت «مرقد امامزاده شاه هادي بن امام موسي كاظم عليه السلام» تحرير شده است و تاريخ تحرير آن كه، سال 947 هجري است و نام استادكار آن، قنبر بن محمود ساوجي نجار، به چشم مي خورد.(23)



3 - امامزاده جعفر، فرزند امام كاظم عليه السلام



اين امامزاده در دهكده مصفاي گيو از روستاهاي دهستان دستگرد به خاك سپرده شده است. بقعه اين امامزاده داراي گنبدي به شكل مخروط است كه از آجر و سنگ ساخته شده و گچ اندود مي باشد.



بقعه داراي مرقد و صندوق قديمي منبت كاري شده با نقوش برجسته گل و بوته است و روي پلها و پايه هاي صندوق كتيبه هايي به خط برجسته ثلث منبت كاري شده اند كه از آن ميان عبارت: «كاتب هذا الصندوق علي بن عنايت الله الحسيني غفر ذنوبه» و يا عبارت: «به سعي و اهتمام عاليجناب سعادت نصاب تقوي و ورع دثار خواجه سعد الدين عنايت الله ابن ملك جلال الدين اسكندر» و نيز عبارتهاي: «اين صندوق وقف مرقد امامزاده شاه جعفر بن امام موسي الكاظم عليه السلام». و «تمام شد في تاريخ شهر شعبان المعظم سنه اثني و تسعين و تسعمأته نبويه عليه السلام». به چشم مي خورد.(24)



4 - امامزاده زكريا، فرزند امام كاظم عليه السلام



اين امامزاده بين دهكده عيسي آباد و ميدانك در بخش خلجستان قرار دارد.



5 - بقعه در بي بي



اين امامزاده در مركز شهر تفرش واقع است(25)، او خواهر حضرت معصومه عليها السلام بود كه(26) نام اصليش مشخص نيست.(27)



نويسنده عمده الطالب وجود فرزنداني به نامهاي محمد و جعفر را براي امام كاظم عليه السلام تأييد كرده اما از هادي و زكريا نام نبرده است. چنانكه ذكر شد، ممكن است هادي، تصحيف هارون باشد. همچنين ابوالعلي مهدي بن محمد از نوادگان امام صادق عليه السلام، امامزاده احمد از احفاد امام كاظم عليه السلام، قاسم بن حمزة بن امام كاظم عليه السلام از نوادگان امام هفتم از ديگر امامزادگاني هستند كه در تفرش و آشتيان دفن شده اند.



آشتيان



آشتيان از شهرهاي استان مركزي است. از شمال و غرب به شهرستان تفرش، از شرق به قم و از جنوب به شهرستان اراك محدود مي شود. وجود مرقد مطهر حضرت فاطمه صغري عليها السلام(28) نشان مي دهد كه كاروان حضرت معصومه عليها السلام پس از ساوه، از تفرش عبور كرده و به آشتيان وارد شده است.

پاورقي





1) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 63-68.

2) الاعلاق النفيسة، ص 206.

3) مسالك و ممالك، ص 28.

4) آثار البلاد و اخبار العباد، ص 294.

5) تقويم البلدان، ص 337.

6) حدود العالم من المشرق الي المغرب، ص 154؛ معجم البلدان، ج 4، ص 290-294.

7) تقويم البلدان، ص 339.

8) ر.ك. تاريخ الكوفه، سيّد حسن نجفي، ص 78-84.

9) تقويم البلدان، ص 330.

10) نزهة القلوب، ص 35.

11) مسالك و ممالك، ص 164.

12) تقويم البلدان، ص 47.

13) همان، ص 485.

14) تاريخ قم، ص 213.

15) رياض الانساب و مجمع الالقاب، ج 2، ص 159-160.

16) الحياة السياسية للامام الرضا عليه السلام، ص 428.

17) جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 226.

18) نزهة القلوب، ص 63 .

19) عمدة الطالب، ص 197.

20) همان، ص 197.

21) قيام سادات علوي براي خلافت، ص 161.

22) سيري كوتاه در تاريخ تفرش و آشتيان، ص 95-96.

23) همان، ص 107.

24) همان، ص 109.

25) همان.

26) همان، ص 37.

27) سيماي آشتيان، ص 98، به نقل از فصلنامه آشتيان، سال اول، ش 2، ص 69 .

28) البلدان، ص 48 و 49.