مدينه شهر پيامبر صلي الله عليه وآله


خانه رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم



پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم پس از بعثت با رفتار ناشايست مشركان مكه روبه رو شد و به ناچار يثرب را براي هجرت و ترويج دين خدا انتخاب كرد. شهري كه پس از هجرت «مدينةالنبي صلي الله عليه وآله وسلم» نام گرفت.



اولين پيمان بين رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم و اهالي يثرب در ايام حج سال 620 ميلادي هنگامي كه عده اي از مردم يثرب به مكه عزيمت كرده بودند، و پيمان ديگر در سال 622 م (سال هجرت) انعقاد يافت(1).



هجرت از مكه به مدينه آغازشد، تا آن كه رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم روز دوشنبه هشتم ربيع الاول سال اول هجري به «قبا» رسيد و مدت چهار روز در آنجا توقف نمود و روز جمعه دوازدهم ربيع الاول قبا را ترك فرمود(2). وجود رسول گرامي سبب ايجاد صلح و آرامش ميان قبايل اوس و خزرج گرديد و با افزايش قدرت اسلام، قبايل يهودي (قينقاع و خيبر) از مدينه به شام مهاجرت كردند و بني قريظه از مدينه خارج شد.



رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم خانه و مسجد خود را در يك واحد معماري برپا كرد و خانه هاي صحابه و مهاجرين و انصار در اطراف آن پراكنده شد. در كنار مسجد خيمه اي به عنوان بيمارستان و مكاني به امور نظامي اختصاص يافت.



خانه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم همزمان با تأسيس بناي مسجد، به دست مباركشان و همكاري صحابه در سمت شرقي مسجدالنّبي صلي الله عليه وآله وسلم بناگرديد. اين خانه داراي نُه اتاق بود كه به وسيله شاخه هاي خرما و كاه و گل پوشيده شده بود. به طوري كه اگر انساني دستش را بلند مي كرد به سقف مي رسيد.



خانه ها از مقابل باب النساء فعلي شروع و در جنوب شرقي(3) ادامه مي يافت. خانه فاطمه زهراعليها السلام نيز مجاور و پشت خانه پيامبر (پشت خانه عايشه) قرارداشت و هروقت پيامبر از خانه عايشه بيرون مي آمد، از روزنه اي كه بين خانه بود، جوياي حال دخترشان مي شدند(4).



در اطراف مدينه ديواري نبود، چنانچه در زمان رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم بازاري تجاري در خارج مدينه، در مكان مناخه فعلي برپا مي شد و از اينجا آشكار مي گردد كه نظام تجاري مدينه به همان شيوه اولي خود ادامه مي يابد و آن جدايي مناطق مسكوني از مناطق تجاري است. به احتمال بسيار بازارها عبارت از ميدانهاي بزرگي بود كه كالاهاي تجاري در آن عرضه مي شد و ساختمان ثابتي در آنجا موجود نبود.



مدينه از هنگام هجرت تا ماه رجب سال 36هجري برابر 657 ميلادي همچنان مركز حكومت اسلامي بود تا آن كه حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام مركز دولت اسلامي را از مدينه به كوفه انتقال داد. و پس از صلح امام حسن عليه السلام اهل بيت عصمت به مدينه بازگشتند. با مروري به تاريخ حيات ائمه شيعه عليهم السلام درمي يابيم كه اكثر اين خاندان در مدينه تولد يافته و تمامي عمر شريفشان يا اكثر آن را در مدينه گذرانده اند.



خانه امام صادق و امام كاظم عليهما السلام



حضرت امام صادق عليه السلام خانه حارثة بن نعمان را در سالهاي (100-147) به ملكيت خود درآورد و خانه مسكوني خويش ساخت. اين خانه در مجاورت سمت جنوبي خانه ابوايوب انصاري قرارداشت، خانه اي كه پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم در بدو ورود به مدينه در طبقه هم كف آن مدت هفت تا دوازده ماه زندگي كردند(5) و پس از ساخت مسجدالنبي به منزلي كه مجاور آن بنا شده بود، نقل مكان فرمود.



بدين ترتيب خانه امام صادق عليه السلام و امام كاظم عليه السلام نيز چون ائمه شيعه در مدينه بود و همين خانه اي كه ذكرش گذشت، محل رشد و تعالي امام كاظم عليه السلام و مركز پاسخ به سؤوالات مختلف علمي اعم از فقهي، كلامي و تفسيري و حديثي بود.



هر چند خلفاي وقت با به شهادت رساندن امام صادق عليه السلام بر آن بودند تا نظام آموزشي و سازماندهي شيعه از هم بپاشد، ليكن مكتب علمي شيعه با امامت امام كاظم عليه السلام ادامه يافت.



سيدبن طاووس مي نويسد:



«گروه زيادي از ياران و شيعيان خاص امام كاظم عليه السلام و رجال خاندان هاشمي در محضر آن حضرت گردمي آمدند و سخنان گهربار و پاسخهاي آن حضرت به پرسشهاي حاضران را يادداشت مي نمودند و هر حكمي كه در مورد هر پيش آمدي صادر مي نمود، ضبط مي كردند».



قيامهاي شيعي رو به فزوني نهاده بود و هر روز بر تعداد مسلمانان آگاه افزوده مي شد. شيعيان براي رسيدن به آرمان الهي و حكومت اسلامي لحظه شماري مي كردند. سازماندهي منظم «وكلا» موجب شده بود تا بيت المال سرزمين پهناور اسلامي به سوي امام سرازير شود، و اين همه دستگاه خلافت را متزلزل مي كرد. لذا امام كاظم عليه السلام تحت نظر قرارگرفت و از زنداني به زندان ديگر انتقال يافت تا در بغداد بهشهادت رسيد.



خاندان امام كاظم عليه السلام



در تعداد اولاد امام كاظم عليه السلام اختلاف نظر است. چنانكه يعقوبي براي آن حضرت هيجده پسر و بيست و سه دختر ذكر مي كند.(6) و برخي از كتب انساب مانند «عمدةالطالب» والمجدي امام كاظم عليه السلام را داراي شصت فرزند مي دانند كه بيست وسه نفر از آنها پسر و سي و هفت تن دختر مي باشند(7) در هرحال بر ما روشن مي شود كه امام كاظم عليه السلام اولاد بسياري داشتند.



علل عمده اين امر به چند مسأله برمي گردد:



1 - همانگونه كه در مورد همسران رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم گفته مي شود، امام نيز به پيروي از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم مي خواسته با ازدواج با خانواده هاي مختلف آنها را به مذهب تشيع شائق سازد و يا اگر با خانواده هاي شيعي ازدواج مي كرد، در صدد بود با توجه به نابساماني اقتصادي جامعه شيعه كه از فشار حاكم ناشي مي شد، آن خانواده ها را علاوه بر پوشش فرهنگي و رهبري سياسي، پوشش اقتصادي دهد.



2 - علّت ديگر فراواني فرزندان امام كاظم عليه السلام شايد از اين جهت باشد كه امام عليه السلام جوّ سياسي وقت را مخالف سادات و علويان مي ديد، به گونه اي كه با زنداني كردن و به شهادت رساندن سادات بر آن بودند تا مخالفان حكومت را از ميان بردارند و ممكن بود با اين رويّه، نسل پيامبر از بين برود.



3 - شايد امام عليه السلام مي خواستند به واسطه اين فرزندان كه تحت تربيت خاص واقع مي شدند، فرهنگ شيعه را استحكام بخشند. چه اين پس از شهادت امام صادق عليه السلام حوزه علميه شيعه تحت فشار قرار گرفت و بيم آن مي رفت در آينده كسي جز وصي وي، از اسرار آل محمدصلي الله عليه وآله وسلم آگاهي نداشته باشد تا آن را منتشر سازد.



4 - فرزندان امام كاظم عليه السلام پس از وي، ياران صميمي امامت در عصر امام رضاعليه السلام شدند و امام كاظم عليه السلام به اين مسأله توجّه داشت.



ولادت حضرت معصومه عليها السلام



حضرت فاطمه معصومه عليها السلام فرزند امام كاظم عليه السلام و از شخصيتهاي برجسته خاندان موسوي است، با توجه به محدوديتي كه شيعيان در عصر موسوي داشتند، تاريخ تشيّع در اين دوره به صورت كامل تدوين نشده و يا تأليفات و آثار پيشينيان در طي حوادث و رويدادها از بين رفته است. چنانكه روايات و احاديث امام كاظم عليه السلام هم نسبت به ائمه پيش از خود چون امام صادق عليه السلام رواج نيافته و تنها بخشي از علوم و معارف حضرتش به ما رسيده است.



اين مسأله در مورد تاريخ تولد حضرت فاطمه معصومه نيز مطرح است. برخي به نقل از كتاب «نُزهةالابرار في نسب اولاد ائمةالاطهار»(8) و كتاب «لوامع الانوار في طبقات الاخيار»(9) ولادت ايشان را در مدينه اوّل ذيقعده سال 173هجري مي دانند، چنانكه ميرزا ابوطالب تبريزي گويد:



«... از كتاب نزهةالابرار في نسبة اولاد الائمه الاطهار نقل شده، در روز دوشنبه اول ماه ذيقعده از سال يكصد و هفتاد و سه متولد شده و در دهم ماه ربيع الثاني سال دويست و يك در قم وفات كرده»(10).



برخي ديگر ولادت ايشان را اول ذيقعده سال 183هجري ذكر مي كنند(11) كه ظاهراً لغزشي در ثبت تاريخ ولادت صورت گرفته است و با توجه به شهادت امام كاظم عليه السلام در سال 183هجري(12) و زنداني بودنشان در طي سالهاي 179(13) تا 183 منطقي به نظر نمي رسد كه حضرت معصومه عليها السلام در سال 183هجري تولد يافته باشد.



مؤلف «مستدرك سفينةالبحار»(14) در اصلاح تاريخ فوق و تعيين سال ولادت حضرت معصومه عليها السلام مي نويسد:



«فاطمةُ المعصومةُ المولودةُ في غُرَّةِ ذي القعدة سنة173»(15).



«فاطمه معصومه در اوّل ذيقعده 173هجري ديده به جهان گشود».



البته بايد متذكرشد كه اين اختلاف تنها در سال ولادت رخ داده و همگي روز ولادت را اول ذيقعده عنوان كرده اند.



علاوه بر اينكه سال ولادت حضرت معصومه عليها السلام با شهادت امام كاظم عليه السلام مصادف مي شود و موجب خدشه دار شدن قول سال 183 است، نكته ديگري مطرح است و آن اين كه حضرت امام كاظم عليه السلام چهار دختر به نام «فاطمه» داشتند(16) كه حضرت معصومه عليها السلام بزرگترين آنهاست و بايد ميان تولد ايشان و شهادت پدر به ميزان تولد فاطمه صغري، فاطمه وسطي و فاطمه اخري فاصله باشد. لذا اول ذيقعده سال 173هجري قمري روز ولادت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مي باشد.(17)



محيط تربيتي



حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در محيطي پرورش يافت كه پدر و مادر و فرزندان همه به فضايل اخلاقي آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راستگويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي و پاكدامني و ياد خدا از صفات تبار پيامبراكرم بود(18). پدران اين خاندان همه برگزيدگان و پيشوايان هدايت بودند و هريك در انتخاب همسر و تربيت فرزند توجه كافي مبذول مي داشتند. همانگونه كه رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم، خديجه كبري را به همسري انتخاب كرد تا به تربيت فرزندانش همت گمارد و او نخستين ايمان آورندگان به اسلام شد و شخصيت ملكوتي چون حضرت فاطمه زهراعليها السلام را پرورش داد. ائمه طاهرين عليهم السلام نيز به پيروي از رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم در انتخاب همسر نهايت دقت را به عمل آوردند، تا فرزند معصومي كه پس از آنها به امامت خواهدرسيد، از مادري پاكدامن و پارسا متولدشود. امام كاظم عليه السلام نيز از اين اصل تبعيّت نمود.



مادر حضرت معصومه عليها السلام



حُمَيده مادر بزرگوار امام كاظم از مهاجران مغرب بود و به پيشنهاد امام باقرعليه السلام به همسري فرزندش امام صادق عليه السلام درآمده بود. امام صادق درباره مقام والاي همسرش كه مادر امام كاظم عليه السلام شد فرمايد:



«حُمَيْدَةُ مُصَفّاة مِنَ الاَدْناسِ كَسَبيكَةِ الذَّهَبِ، مازالَتِ الاَمْلاكُ تُحْرِسُها حَتّي اُدِّيَتْ اِلَيَّ كَرامَةً مِنَ اللهِ لي، وَالْحُجَّةُ مِنْ بَعْدِي»(19).



«حُميده مانند شمش طلاي خالص، از ناپاكي ها و ناخالصي ها، پاك است، فرشتگان او را همواره نگهداري كردند تا به من رسيد، به خاطر كرامتي كه خدا نسبت به من، و حجّت پس از من «موسي عليه السلام» عنايت فرمود.»



حميدَه بانويي آگاه و حديث دان بود و احاديثي را كه از امام صادق عليه السلام و ديگران شنيده بود، همچون يك راوي مورد اعتماد براي مردم نقل مي كرد و در واقع يكي از استادان مجامع علمي بانوان در عصر امام صادق عليه السلام محسوب مي شد.(20) وي در حوزه آموزشي خويش با دختري از اهالي مغرب به نام «نجمه» آشناشد. نجمه علوم اسلامي را از همسر امام صادق عليه السلام فرامي گرفت و نشانه هاي عقل و هوشياري و ايمان به خدا از رفتار و سيره عملي وي مشهودبود.



حُميده گويد: روزي كه نجمه به خانه ما راه يافت، پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را در عالم خواب ديدم كه به من فرمود: (اي حميده نجمه را به پسرت موسي عليه السلام ببخش و همسر او كن، همانا به زودي بهترين فرد روي زمين از او متولد مي شود. من به اين دستور عمل كردم و نجمه را همسر فرزندم امام كاظم عليه السلام نمودم و از او حضرت امام رضاعليه السلام به دنيا آمد»(21).



نجمه به اندازه اي از حلاوت ذكر و مناجات با خدا بهره برد كه در ايام شيردادن به امام رضاعليه السلام نمي توانست چون سابق به اعمال عبادي خويش بپردازد، از اينرو به بستگان گفت: مرا با يافتن دايه كمك كنيد.



از او سؤال شد، مگر شيرت كم شده است؟



در پاسخ گفت:



«لا أَكْذِبُ وَاللهِ، وَما نَقَصَ الدَّرُّ، وَلكِنْ عَلَيَّ وِرْدٌ مِنْ صَلاتِي وَتَسْبيحي، وَقَدْنَقَصَ مُنْذُ وَلِدْتُ».(22)



«سوگند به خدا دروغ نمي گويم، شيرم كم نشده، ولي براي من ذكرهايي از نماز و تسبيح هست كه از هنگام پرستاري و شيردادن به اين نوزاد از آن عباداتم كاسته شده است».

پاورقي





1) تاريخ العرب» فليپ حتي، ص 167، «مدينه منوره»، صالح لمعي مصطفي، ص 17.

2) تاريخ يعقوبي»، ج 1، ص 400.

3) طبقات ابن سعد» ج 1، ص 499.

4) سيري در وادي عشق»، ص 33،34.

5) الانوار البهية»، محدث قمي، ص 170.

6) تاريخ يعقوبي»، ج 2، ص 421.

7) عمدةالطالب»، ص 196-197، «المجدي»، ص 106.

8) اين اثر تأليف «سيدموسي برزنجي شافعي مدني» است، «الذريعة»، ج 24، ص 107.

9) از تأليفات «عبدالوهاب شعراني شافعي»، متوفاي 937هجري است، «كشف الظنون»، ج 2، ص 1565.

10) وسيلةالمعصومية»، ص 65.

11) گنجينه آثار قم»، ج 1، ص 386؛ به نقل از «نزهةالابرار» ولوامع الانوار.

12) تاريخ اهل بيت»، ص 82.

13) اصول كافي»، ج 1، ص 397، «تاريخ بغداد»، ج 13، ص 27، «اقبال»، ص 677، «تاريخ قم»، ص 199.

14) محدث گرانقدر و رجالي توانا مرحوم آيةالله شيخ علي نمازي متوفي دوم ذي حجه 1405ه .ق مؤلف اين اثر است كه در ده جلد تدوين يافته است. مرقد وي در يكي از حجره هاي صحن رضوي در كنار بارگاه ملكوتي امام رضا عليه السلام قراردارد.

15) مستدرك سفينةالبحار» ج 8، ص 257.

16) بحارالانوار»، ج 48، ص 286، «تذكرةالخواص»، ابن جوزي، ص 315.

17) و نيز رجوع كنيد به: «كريمه اهل بيت» ص 97-103، «زندگاني حضرت موسي بن جعفر عليه السلام، عمادزاده، ج 2، ص 375، «حضرت معصومه، فاطمه دوم، اشتهاردي، ص 111،113».

18) برگرفته از آيه 35 سوره احزاب.

19) اصول كافي، ج 1، ص 477.

20) علاوه بر حوزه علميه اي كه توسط رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم و ائمه شيعه عليهم السلام بنيان نهاده شد و در هر دوره دهها و صدها مرد دانشمند و راوي و دين شناس به جامعه اسلامي عرضه كرد، در همان رديف حوزه هاي علمي بانوان از سوي رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم و حضرت فاطمه زهراعليها السلام تأسيس گرديد كه پس از آنها امامان شيعه و همسران و دخترانشان اين حوزه را رهبري كرده و به واسطه خويشي با امامان و بهره گيري از لحظه لحظه حيات پربارشان در هر عصري از اساتيد برجسته آن دوره شدند. رجوع كنيد به: «مسند فاطمه معصومه عليها السلام از همين قلم.

21) اعلام الوري»، ص 302.

22) عيون اخبارالرضاعليه السلام»، ج 1، ص 15