1) ميرزاصادق آقا تبريزي (م 1331 ق)


در سال 1274ه . ق. در شهر تبريز در خانواده اي روحاني كودكي پا به عرصه وجود گذاشت و صادق نام گرفت پدر وي ميرزامحمد آقا معروف به مجتهد كوچك خود صاحب كمال و عالمي فرزانه بود و در خطه آذربايجان نام آور و به علم و فضل شهرت داشت. وي در اوان نوجواني وارد مدرسه علوم ديني گرديد و تحصيلات ابتدايي را كه شامل آشنايي با ادبيات، قرآن و سطح ابتدايي فقه و اصول بود فرا گرفت و 14 سال بهار از عمرش در اين سامان سپري شد تا اينكه در سال 1288ه . ق. به حوزه علميه نجف هجرت كرد و مدت اقامت او در نجف اشرف 24 سال طول كشيد.



آيت الله ميرزا صادق تبريزي در دوره هاي مختلف تحصيل از آنها بهره برده است عبارتند از:



آيات بزرگوار



1. شيخ حسن اردكاني (متوفاي 1305ه . ق.)



2. ملامحمد فاضل ايرواني (متوفاي 1306 ه . ق.)



3. محمد فاضل شربياني (متوفاي 1322 ه . ق.)



4. محمد حسن مامقاني (متوفاي 1323 ه . ق.)



5. شيخ هادي طهراني (متوفاي 1321 ه . ق.) بوده اند.



كتب و آثاري ارزشمند از ايشان در دسترس است از جمله:



الف) آثار فقهي



1- شرح تبصره علامه حلّي.



2- رساله شرايط عوضين.



3- رساله در ربا.



4- حاشيه بر وسيلة النجاة.



5- رساله موسوم به فوائد در مسائل متفرقه فقه.



6- واجبات احكام.



ب) آثار در اصول فقه



1. الرسالة الغرية در مباحث الفاظ



2. مباحث مشتقات



در زمان مرجعيت مجتهد تبريزي دين اسلام به طور كلي با مشكلات زيادي رودررو بود از يك سو توطئه همه جانبه دشمنان اسلام هر روز گسترده تر مي گرديد و پيكره جهان اسلام را تجزيه و پاره پاره مي كرد و از سوي ديگر تهاجم گسترده فرهنگي دشمن بر عليه دين بود كه با همه توان، تلاش در نابودي ارزشهاي ديني و اسلامي در جوامع اسلامي بخصوص در جامعه ديني ايران داشت.



امام خميني رحمهم الله نيز در خصوص وجود اختناق آن زمان و منكرهاي رضاخاني اشاره مي كند و در ارتباط با تبعيد مجتهد مجاهد تبريز مي گويد:



«...با دست رضاخان شروع [كردند]به كوبيدن روحانيون، عمامه را برداشتن و مدرسه ها را جلوش را گرفتن لباسها را تغيير دادن با آن شدتي كه انسان شرم مي كند كه چه كردند با اين طايفه و اين هم به اسم اينكه مي خواهيم اصلاح بكنيم با اسم اينكه همه ايران يك رنگ باشند ملت ما كذا باشد با اين حرف هاي ناروا اين قدرت راهم مي خواستند بشكنند و شكستند در آن وقت و سخت هم شكستند و چند قيامي كه در ايران از جانب روحانيون شد كه يكي از آنها از اصفهان بود...اين را هم با حيله و قدرت شكستند چنانچه قيام آذربايجان و علماي آذربايجان و قيام خراسان اينها را باهمه قدرت شكستند...و علماي تبريز «سقّز» آنجا مدتي تبعيد بودند و بعد هم كه اجازه رفتن را دادند و مرحوم حاج ميرزا صادق آقا كه شخص اول آن وقت روحانيت تبريز بود آمد و در قم ماند و در همين جا ماندگار شد و ديگر نرفت. آنجا مي رفت هم كاري نمي توانست بكند.



آيت الله مجتهد تبريزي اين مرد بزرگ كه از جريان مشروطه تا عصر ديكتاتوري رضاخان كه زندگي اش به ناآرامي و تلاش در راه آگاهي و دميدن روح مقاومت مردم در مقابل تهاجم دشمنان در عرصه هاي مختلف سپري گرديد بالاخره در ششم ذو القعده سال 1315 ه . ش. مطابق 1331 ه . ق. چراغ عمرش خاموش گرديد و جامعه اسلامي را در غم و اندوه فرو برد. نماز بروي را آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير خواند و انبوه جمعيت كه دلداده راه و مرام ايشان بودند وي را تشييع نمود و در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپردند.



به نوشته صاحب «علماء معاصرين» مراسم تشييع در روز جمعه انجام گرفت و مردم زيادي در آن حضور يافتند و آيت الله حائري يزدي!در قم و ساير بزرگان در شهرهاي ديگر نيز براي او مجالس ختم برگزار كردند.



2) ملا غلامرضا قمي (م 1332 ق)



ناصرالدين انصاري



تاريخ تولد آن فقيه بزرگ به خوبي روشن نيست، اما از آنجا كه وي قريب السن يا هم سن مرحوم آيت الله حاج سيد صادق قمي - يار ديرين و هم مباحثه خويش - بوده و تاريخ ولادت او، 1255ه . ق. بوده است شايد سال تولد «حاج آخوند» نيز حدود 1255ه . ق. باشد.



او پس از پشت سر نهادن دوران كودكي و نوجواني، و آموختن مقدمات علوم ديني در قم و تهران و اصفهان - كه نزد مرحوم علامه شيخ علي نوري فلسفه رابه مدت چهار سال بياموخت - و در سال 1279ه . ق. به همراه دوست ديرين و هم مباحثه اش آيت الله حاج سيد صادق، رهسپار شهر علم پيامبر - نجف اشرف - گرديد و به مدت دو سال از درسهاي فقه و اصول استوانه دانش، استاد الفقهاء و المجتهدين شيخ انصاري بهره برده اين دو سال در پرورش شخصيت علمي و باروري استعداداو نقش بسزايي داشت، زيرا آنچنانكه از حاشيه اش بر رسائل شيخ بر مي آيد، ويدر اين مدت مباني و گفتار شيخ اعظم را به خاطر سپرد و در جاي جايِ كتاب به ذكر آنها پرداخت.



پس از درگذشت شيخ انصاري در 1281ه . ق.، وي با شركت در حلقه درسي آيات عظام: ميرزاي شيرازي و ميرزا حبيب الله رشتي به تكميل دانسته هاي خويش پرداخت. با مهاجرت ميرزاي شيرازي به سامراء، او و هم بحثش حاج سيد صادق ملازمت ميرزا حبيب الله رشتي را برگزيدند و تا سال 1296ه . ق.، به مدت 16 سال از درسهاي فقه و اصول آن وارث دانش شيخ انصاري بهره بردند. سپس در اواخر سال 1296ه . ق.، به همراه دوستش رهسپار سامراء شد و دو سال نيز از درس آيت الله العظمي ميرزاي شيرازي بهره برد و با مكتب فقهي سامراء نيز آشنا شد. مرحوم حاج آخوند و آقاي حاج سيد صادق، در سال 1298ه . ق.، به زادگاه خويش بازگشتند و بر مسند تدريس، افتاء، وعظ و ارشاد و امامت جماعت تكيه زدند.



برخي از تأليفات ايشان عبارت است از:



1. قلائد الفرائد.



2. فواعد الاصول.



3. صلاة المسافر.



4. كتاب الصلاة.



5.كتاب القضاء.



6 . كتاب الديات.



7. كنوز الجواهر.



سرانجام مرحوم حاج آخوند، پس از عمري - قريب به 75 سال - سرشار از خدمات ديني و اجتماعي، در 16 ذوالحجة الحرام 1333 ق بدرود حيات گفت و پس از يك تشييع در خور و شايسته، در ايوان آيينه حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.



3) حاج سيّد صادق قمي (م 1338 ق)



ناصرالدين انصاري



آيت الله حاج سيد صادق قمي، در يكي از خاندانهاي محترم و متديّن تجارت پيشه در سال 1255 ه . ق.، در قم زاده شد. او از اوان كودكي به تحصيل علم علاقه بسيار داشت و پدر بزرگوارش حاج ميرزا زين العابدين - كه از اهل علم بود - نيز او را به فراگيري دانش تشويق كرد و تا هيجده سالگي در قم به فراگيري مقدمات اشتغال داشت. معظم له در حدود سال 1279ه . ق.، همراه دوست دانشمندش آيت الله ملاّ غلامرضا به نجف اشرف رهسپار شد و در محضر خاتم الفقهاء والمجتهدين مرحوم شيخ انصاري زانوي ادب به زمين زد و به مدت دو سال از بحثهاي وي بهره مند شد و كتاب «فرائد الاصول» را نيز در همان زمان تصحيح نمود.



از اساتيد ايشان بعد از رحلت شيخ انصاري مي توان به آية الله ميرزاحسن شيرازي و آيت الله ميرزاحبيب الله محقق رشتي اشاره كرد كه بعد از مهاجرت مرحوم شيرازي به سامرا ايشان منحصراً از محضر آية الله ميرزاي رشتي بهره مند شده و به مقام اجتهاد نايل آمدند.



مرحوم آيت الله حاج سيد صادق، پس از وفات آيت الله حاج سيد جواد قمي، يگانه مرجع مرافعات و فصل خصومات و رفع دعاوي بود.



شاگردان



در محضر آن فقيه فرزانه، شاگرداني چند پرورش يافتند كه عبارتند از آيات عظام و حجج اسلام:



1. حاج شيخ حسن فاضل.



2. حاج سيد فخرالدين سيّدي.



3. حاج شيخ محمد كبير قمي.



4. آخوند ملاعلي اكبر قمي.



5. شيخ ابوالقاسم صغير.



6 . حاج سيد ابوالقاسم مرتضوي.



بناي مسجد و مدرسه



سال 1311 ه . ق. بود كه مرحوم آقاي حاج سيد صادق، شروع به ساختمان مسجد و مدرسه - نزديك خانه مسكوني اش - نمود و بنياد مسجد در سال 1313ه . ق. تمام شد و به تدريج حجرات مدرسه نيز در ساليان بعد تكميل گرديد و اينك مورد استفاده جمعي از طلاّب و فضلاي حوزه علميه قم است.



مرحوم آيت الله حاج سيد صادق، پس از 83 سال زندگي سرشار از خدمات ديني و اجتماعي در تاريخ پنجشنبه پنجم ماه ربيع الاول 1338ه . ق. بدرود حيات گفت و پس از تشييعي با شكوه، در سمت شمال مرقد ميرزاي قمي - در قبرستان شيخان - به خاك سپرده شد.



4) حكيم زنجاني هيدجي (م 1339 ق)



غلامرضا گلي زواره



حاج ملامحمد فرزند حاج معصوم علي به سال 1270 ه . ق. مطابق 1233 ه . ش. در آبادي هيدج ابهر ديده به جهان گشود و موجب شهرت آن گشت.



حكيم هيدجي دوران طفوليت را در خانواده اي متديّن و نيكو سرشت سپري كرد و از همان اوان نوجواني استعداد خود را در زمينه هاي علمي و ادبي بروز داد. او بخشي از تحصيل مقدماتي را در موطن خويش از آخوند ملاعلي فراگرفت.



ملامحمد در سال 1297 و به هنگامي كه 27 بهار را پشت سر نهاده بود زادگاهش را به قصد قزوين ترك نمود و در اين شهر تحصيل علوم ديني را پي گرفت و از خرمن انديشه سيد علي خوئيني قزويني صاحب حاشيه بر قوانين ميرزاي قمي توشه ها برچيد، او كه در هيدج زندگي ساده و عاري از تكلف داشت، در قزوين و در مدرسه حسن خان روزگار را با عسرت و تنگدستي مي گذرانيد. وي پس از هشت سال اقامت در قزوين و تكميل معلومات نزد استادان برجسته اين شهر، به سال 1305 ه . ق. و در حالي كه 35 ساله بود به تهران عزيمت نمود.



موقعي كه حكيم هيدجي در تهران رحل اقامت افكند حكيم ميرزا ابوالحسن جلوه زواره اي (1238 - 1314 ه . ق.) آخرين دهه تدريس حكمت و فلسفه را در مدرسه دارالشفاي تهران طي مي كرد و نيز انساني سالخورده به نظر مي رسيد، حكيم هيدجي موقعيت اين حوزه درسي پرفيض را مغتنم شمرد و چنين محفلي را درك كرد و مدتي در اين مدرسه به تحصيل و تكميل معارف تشيع و فنون فلسفي و عرفاني پرداخت. حكيم هيدجي پس از بهره مندي از محضر بزرگان حكمت و فلسفه و فقه و حديث در مدرسه منيريه اين شهر اقامت گزيد.



حكيم هيدجي تا آخر عمر به تدريس مشغول بود و هركس از طلاب علوم ديني هر درسي را كه مي خواستند، براي آنان او تدريس مي كرد، شرح منظومه سبزواري، اسفار ملاصدرا، شفا، اشارات ابوعلي سينا و حتي دروس مقدماتي همچون صرف و نحو را بيان مي كرد و از اين برنامه هيچ دريغ نداشت و همه را مي پذيرفت.



برخي از تربيت شدگان حوزه درسي اين حكيم والامقام عبارتند از:



آقاميرزا احمد آشتياني، آقا شيخ محمدتقي آملي، ميرزا ابوالحسن شعراني، آقاجمال نوري، شريعت سنگلجي، آقاميرزا محمد همداني، آقا نورالدين شريعتمدار رفيع، آقا شيخ جعفر لنكراني، آقاسيد جعفر مرتضوي، حاج ملانظر علي هيدجي، آخوند ملاعلي همداني، مرحوم خرّمشاهي.



طلاب مدرسه منيريه نقل كرده اند: مرحوم هيدجي شبي همه طلاب را جمع مي كرد و نصيحت و اندرز مي داد و به اخلاق اسلامي فرا مي خواند و بسيار شوخي و خنده مي نمود و ما در شگفت بوديم مردي كه شبها پيوسته در عبادت و تهجد بود، چرا امشب مزاح مي كند و ما را به عبارات نصيحت مشغول مي نمايد و از حقيقت امر خبر نداشتيم، هيدجي نماز صبح خود را در اوّل فجر صادق خواند و سپس در حجره خود آرميد پس از ساعتي كه در حجره را گشودند، ديدند رو به قبله خوابيده و رحلت نموده است.



زمان ارتحال اين عالم جامع معقول و منقول را آخر ماه ربيع الاول سال 1349 ه . ق. مطابق تابستان 1314هش نوشته اند، شهيد مطهري سال فوتش را 1349 ه . ق. مي داند، جنازه اش را برحسب وصيت او به قم حمل نمودند و بعد از اقامه نماز ميت توسط آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائري در قبرستان بابلان واقع در شمال شرقي بارگاه حضرت معصومه سلام الله عليها دفن نمودند و بر مرقدش گنبدي نيز ساخته اند و مادر او در جوار قاضي سعيد قمي دفن شده است.



حكيم هيدجي ضمن بررسي منابع تأليف شده توسط علماي سلف بر آنها حواشي و تعليقات آموزنده و ارزنده مي نگاشت و خود نيز رساله هايي در موضوعات فلسفي، عرفاني، كلامي و ادبي به رشته تحرير درآورد. از آثار وي كه مرغوب اهل علم و مطلوب دانشوران عرصه حكمت واقع شده، تعليقه اي است بر منظومه سبزواري در منطق و حكمت. رساله دخانيه و كتاب كشكول كه به طبع نرسيده، ولي سروده هايش چاپ شده است.



5) حاج ميرزا محمد ارباب قمي (م 1341 ق)



ناصرالدين انصاري



مرحوم آيت الله حاج ميرزا محمد ارباب در سال 1273 ق، در بيت علم و فضل - در عين حال كشاورز - در شهر قم چشم به جهان گشود.



مرحوم آيت الله ارباب، پس از پشت سر نهادن دوران نوجواني به تحصيل ادبيات همت گمارد و پس از آن به تهران رفت و نزد اساتيد هر فن از هر علمي توشه اي و از هر خرمن خوشه اي برچيد تا مشار بالبنان گرديد.



مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب، به همراه دوستان گرانقدرش مرحوم آيت الله حاج ملاآقاحسين قمي (م 1327 ق) و آيت الله مولي عبدالله قمي به سامراء مهاجرت كردند و چندي در درسهاي آيت الله العظمي ميرزاي شيرازي شركت نمود. پس از آن به همراه ملاعبدالله قمي به نجف كوچ نمود.



و از محضر آيات عظام ميرزاحبيب الله رشتي و آخوند خراساني بهره هاي علمي برد. و بعد از تكميل علوم ديني، به درجه رفيع اجتهاد نائل گرديد. و به زادگاهش بازگشت و مشغول تدريس گرديد. جمعي از افاضل همانند شيخ عباس قمي، ميرزامحمد فيض، ميرزا محمد كبير، ميرزا محمد تقي اشراقي، از جمله شاگردان ايشان به شمار مي آيند.



مرحوم ارباب، پس از مراجعت به قم به تدريس و تأليف و اقامه جماعت و موعظه و حلّ و فصل دعاوي و رفع مخاصمات اشتغال داشت. وي در اين زمان رياستي عام و شهرتي تام پيدا كرد و آوازه فقاهت و فضيلت او به همه جا رسيد و مجلس درس و بحث او، يكي از پررونق ترين مجالس درسي حوزه بود.



او به غير از تدريس و منبر و اقامه جماعت، كتابهاي فراوان در فقه، حديث، شعر، تاريخ و كلام تأليف نمود كه عبارتند از:



1. الاربعين الحسينية.



2. ديوان اشعار.



3. شرح كتاب «البيان» شهيد اول - دوره فقه -.



4. شرح قصيده عينيه سيد حميري (لامّ عمرو باللوي مربع).



5. رجوم الشياطين، در ردّ فرقه ضاله بابي و بهايي.



6 . حاشيه بر كتاب «جواهر الكلام».



7. تصحيح و مقابله و طبع كتاب شريف «بحارالانوار».



8 . تصحيح و مقابله و چاپ كتابهاي: «الغيبة» نعماني (چاپ 1318ه . ق.)، «اثبات الوصية» مسعودي (چاپ 1320ه . ق.)، «كنزالعرفان» فاضل مقداد و «منهاج النجاة» فيض كاشاني.



اين عالم بزرگوار در سال 1341 ه . ق. درگذشت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.



6) ميرزا علي اكبر مدرس يزدي (م 1344 ق)



احمد محيطي



استاد و فيلسوف بزرگ، مرحوم آية الله ابو محمد، ميرزا علي اكبر مدرس، متخلص به «تجلّي» و معروف به «حكيم الهي» فرزند حاج ميرزا ابوالحسن تاجر اردكاني است كه پدرش از اردكان به يزد مهاجرت نمود و او در حدود سال 1264 ه . ق. در شهر يزد متولد گرديد.



تحصيلات مقدماتي را چون فارسي، صرف و نحو عربي و فقه را نزد استادان يزد فرا گرفت، سپس راهي شهر اصفهان شد در آن زمان اصفهان دارالعلم بود، و مدرس يزدي مدت چهل سال در آن شهر به تحصيل و تدريس پرداخت و در علوم مختلف چون فقه و اصول، فلسفه و عرفان، كلام و رياضيات سرآمد عصر خويش گرديد.



نام برخي از اساتيد او عبارتند از:



1. آقا محمد رضا حكيم قمشه اي.



2. جهانگيرخان قشقايي.



3. آية الله آقا علي زُنُوزي.



4. آية الله آقاميرزا ابوالحسن جلوه.



تأليفات آية الله مدرس يزدي به قرار زير است:



1. رسائل حكميّه.



2. رساله عماديه يا حكمت عماديه.



3. حاشيه بر اسفار صدرالمتألهين.



4. حاشيه بر فصوص الحكم محي الدين بن عربي.



5. حاشيه بر قوانين مرحوم ميرزاي قمي.



آن فيلسوف بزرگ و حكيم عاليقدر سرانجام پس از 80 سال عمر بابركت و تربيت شاگرداني ارزشمند در اواخر سال 1344 ه . ق. دارفاني را وداع گفت و در مزار شيخان قم در جوار زكريابن آدم، مدفون گرديد.



7) محمد مهدي فيض مهدوي (م 1346 ق)



علي كرجي



محمد مهدي فيض مهدوي به سال 1287ه . ق. در خانداني روحاني از تبار «فيض كاشاني»، در شهر كرمانشاه ديده به جهان خاكي گشود.



پدرش شيخ محمد تقي (متوفاي 1296 ه . ق. يا 1298 ه . ق.)، از عالمان و فقيهان بزرگ تاريخ كرمانشاه است، كه نقش بسيار مهمي در ايجاد و گسترش فرهنگ ديني در آن شهر ايفاكرد.



دوران كودكي محمد مهدي در سايه مهر مادري نمونه و در مكتب تربيتي پدري كم نظير سپري شد؛ سرپرستي پدري عالم، متقي و مهربان زمينه ساز صفات برجسته فراواني در شخصيت وي از جمله دانش دوستي و كمال جويي در او شد كه هر روز بيش از پيش بر آن افزوده شد، تشنه آب حيات علم و معارف ديني شد. از اين رو در ابتداي نوجواني در پي فراگيري علوم ديني وارد حوزه علميه شهر كرمانشاه شد.



وي مقدمات علوم عربي و كتاب هاي سطح حوزه را نزد استادان بنام آن شهر با جديت و پشتكار هرچه تمام تر به پايان رساند.



در سال 1311ه . ق.، در سن 24 سالگي براي تكميل يافته ها و معلومات خود رهسپار نجف اشرف، شهر علم و اجتهاد شد.



تحصيلات عالي فقه، اصول و ديگر علوم اسلامي را نزد عالمان و فقيهان بزرگ آن ديار به پايان رساند و به درجه بلند اجتهاد رسيد و از استادان خود اجازه اجتهاد و روايت گرفت و از آن ها نيز نقل روايت مي كرد.



اساتيد ايشان



1. آيت الله ميرزاحسين خليل تهراني (م 1326ه . ق.).



2. آيت الله سيد محمد كاظم يزدي (م 1327ه . ق.).



3. آيت الله آخوند خراساني (م 1329ه . ق.).



گرچه شيخ محمد مهدي فيض مهدوي، داراي دست نوشته هاي فراواني در زمينه هاي فقه و اصول بوده است ولي تا كنون كتابي چاپ شده از اين عالم بزرگ ديده نشده است و شايد بيشترين علت اين مسأله مشكلات و گرفتاري هايي بوده است كه به خاطر فعاليت هاي اجتماعي و سياسي در طول دوران زندگي اش متحمل شده است. از اين رو، اين فرصت را پيدا نكرد تا از يادداشت هاي خود چيزي در قالب كتاب به يادگار گذارد.



و اما شيخ آقا بزرگ تهراني در كتاب شريف «الذريعة»، يكي از تأليفات فيض مهدوي را «كشكول» مي داند و مي گويد: كشكول منتسب به وي حاوي مطالب و اطلاعات متفرقه است.



شيخ محمد مهدي فيض مهدوي بعد از سال ها كوشش و مجاهدت در راه اعتلاي دين، سرانجام در تاريخ يك شنبه سوم جمادي الثانية سال 1346ه . ق. در ميان بهت و ناباوري مردم در سنّ 59 سالگي خورشيد وجودش غروب كرد.



پيكر آن عالم رباني برروي دوش مردم عزادار كرمانشاه به صورت بي سابقه اي تشييع و به شهر مذهبي قم انتقال و در آن جا در قبرستان شيخان در جوار قبر ميرزاي قمي نويسنده قوانين الاصول به خاك سپرده شد.



به مناسبت رحلت اين دانشمند بزرگوار، مجلس هاي ترحيم باشكوهي در شهرهاي كرمانشاه و نجف برگزار شد و در غم فراغ او ماتم سرايي شد.



8) حاج شيخ ابوالقاسم قمي (م 1340 ق)



ناصرالدين انصاري



آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمي، در حدود سال 1280 ق، در بيت علم و فضيلت زاده شد. پدرش مرحوم شيخ ملامحمد تقي هم يكي از افاضل قم بوده است. البته سال ولادتش، درجايي تصريح نشده است، اما از آنجا كه در سال 1353 ق، در سنين بيش از هفتاد سالگي بدرود حيات گفت پس سال تولدش در حدود 1280ه . ق. بوده است.



مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم، دروس مقدماتي و ادبيات و سطوح اوليه را در قم و كاشان و اصفهان نزد حضرات آيات:



1. حاج شيخ محمد حسن نادي (م 1317ه . ق.).



2. حاج شيخ محمد جواد قمي (م 1314ه . ق.).



3. حاج ملامحمد نراقي.



4. ميرزا فخرالدين نراقي (م 1325ه . ق.)



5. حاج آقا منيرالدين بروجردي (م 1342ه . ق.)



سپس در حدود سال 1305ه . ق.، رهسپار نجف اشرف شد و ساليان بسيار با تلاش و كوشش فراوان - همراه با فقر و فاقه و تنگي معيشت و تشتت خيال - در فراگيري علم كوشيد. برخي از اساتيدش در نجف عبارتند از آيات عظام:



1. حاج آقارضا همداني (م 1250 - 1322ه . ق.).



2. حاج ميرزاحسين خليلي تهراني (م 1326ه . ق.).



3. آخوند ملامحمد كاظم خراساني (1255 - 1329ه . ق.).



4. سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي (1247 - 1337ه . ق.).



نيز، مرحوم آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمي به هنگام تحصيل خود در اصفهان و كاشان و نجف از گروهي اجازه روايت اخذ كرد كه آنها عبارتند از آيات عظام:



1. ميرزا ابوالمعالي كلباسي (م 1315ه . ق.).



2. ميرزا محمد هاشم چهار سوقي اصفهاني (1318ه . ق.).



3. حاج آقا منيرالدين بروجردي اصفهاني (1269 - 1342ه . ق.).



4. سيد محمد علوي بروجردي كاشاني (1362ه . ق.).



5. آخوند ملامحمد كاظم خراساني (م 1329ه . ق.).



6 . سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي (م 1337ه . ق.).



سال بازگشت او به قم دقيقاً معلوم نيست، امّا اگر مدت توقف و زندگي اش را در نجف حدود 30 سال بدانيم، بازگشتش بايد در سال 1335ه . ق. بوده باشد.



معظم له، در طول ساليان فراوان تدريس فقه شاگردان بسياري از مكتب فقهي او بهره مند شدند. پيش از ورود آيت الله حايري به قم و تأسيس حوزه علميه (1340ه . ق. = 1300ه . ش.) عموم شاگردانش را طلاب و فضلاي قمي تشكيل مي دادند.



از آن فقيه سترگ، به دليل كثرت مشاغل اجتماعي و مراجعات مردمي، تأليفات زيادي بر جاي نماند. امّا برخي از آثارش در فقه و اصول و تفسير عبارتند از:



1. حاشيه بر كفاية الاصول استادش محقق خراساني.



2. حاشيه بر تفسير صافي ملامحسن فيض كاشاني.



3. رساله علميه.



4. تصحيح و مقدمه بر جمال الاسبوع سيد بن طاوس (چاپ 1330ه . ق.).



هنگامي كه مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري در سال (1340ه . ق. 1300ه . ش.) به قصد زيارت حرم حضرت معصومه عليها السلام به قم آمدند، علماي قم همراه با طلاب و تجار و عموم مردم، همگي به استقبال وي شتافتند و با اصرار بسيار، از او درخواست اقامت دائم در قم و تأسيس حوزه را نمودند. از جمله كساني كه در اين راه، كوشش فراوان نمود آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم كبير قمي است.



شاگردان



1. امام خميني.



2. آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني.



3. حاج ميرزا محمد فيض.



4. سيد احمد زنجاني.



5. آخوند ملاعلي همداني.



6 . آيت الله ميرزاعبدالله چهل ستوني.



7. آية الله محمود روحاني.



آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم كبير قمي، پس از عمري پربار و كارنامه اي درخشان، در يازدهم جمادي الثانية 1353ه . ق. = 1313ه . ش.، بدرود زندگي گفت و پس از تغسيل و تكفين، توسط مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد كبير و تشييعي باشكوه، در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.



9) سيد ابوالحسن انگجي (م 1357 ق)



سعيد عباس زاده



در سال 1282ه . ق. خانه حاج ميرزا محمّد آقا از علماي بزرگ آذربايجان با تولّد نوزادي منوّر گرديد. پدر كه خود از سادات حسيني، و اهل فضل و دانش بود، نام اين كودك را به ياد امام علي بن ابي طالب ابوالحسن گذاشت و به وجودش مباهات مي كرد. وي دوران نوجواني اش را سپري ساخت و در زادگاه خويش - تبريز - وارد مدرسه ديني گرديد. مدارس ديني تبريز هرچند در آن زمان چندان شكوفايي نداشت لكن دروس ديني همچنان برپا بود و اساتيد بزرگي در آن به تدريس اشتغال داشتند. اساتيدي چون، ميرفتّاح سرابي، و آقاميرزا محمد اصولي، از جمله بزرگاني بودند كه در دوران تحصيل سيد ابوالحسن در اين حوزه تدريس مي كردند. و همچنين حاج ميرزا محمّد آقا پدر سيد ابوالحسن نيز از اساتيد وقت حوزه علميه تبريز بود. آقا سيد ابوالحسن در اين حوزه علاوه بر اينكه از محضر بزرگاني چون حاج ميرفتاح سرابي و آقاميرزا محمد اصولي بهره مي برد، محضر پدر را نيز مغتنم مي شمرد. او مي گويد: «دو جلد قوانينرا از اوّل تا آخر نزد آقاميرزا مهدي اصولي خواندم.



آقا سيد ابوالحسن در سال 1304 در 22 سالگي راهي حوزه علميه نجف گرديد و نزديك شش سال در آن حوزه اشتغال به تحصيل داشت. بزرگاني كه وي محضر آنان را در حوزه نجف درك كرد و خوشه چين خرمن دانش آن بزرگواران بود، عبارتند از: آيات عظام



1. فاضل ايرواني.



2. ميرزا حبيب الله رشتي.



3. آقا شيخ حسن مامقاني.



كه هر يك از آنان خود از مراجع و اساتيد بزرگ نجف به شمار مي رفتند.



نويسنده كتاب علماي معاصرين مي نويسد: «آية الله انگجي» از طراز اوّل مجتهدين ايران و عمده مراجع احكام اين زمان و مراتب اجتهادش مسلم [است ]».



از اين عالم فرزانه آثار قلمي متعددي به جاي مانده كه عبارت است از:



1. حاشيه بر رياض المسائل در فقه.



2. شرحي بر حجّ شرايع.



3. ازاحة الالتباس.



هرچند در فقه و در برخي منابع «رساله هايي در موضوعات مختلف فقهي، حاشيه اي بر رسائل و مكاسب» نيز آمده است.



در جريان حركتهاي ضد ديني پهلوي آية الله انگجي پيشوا و پيشرو مبارزين بود و تبريز را عملاً كانون مبارزه عليه پهلوي كرده بود و دولت نيز به جهت اينكه از نفوذ ايشان در بين مردم اطلاع داشت از جانب اين عالم بزرگ بيمناك بود. و به همين جهت نيز عوامل حكومت حضور وي را در تبريز تحمّل نكرده و او را به همراه چند نفر از علماء از جمله آية الله آقاميرزا صادق آقا تبعيد كردند. آية الله انگجي مدتها عمر خود را در تبعيد به مشهد و سنندج به سر برد و مدتي نيز در قم اقامت گزيد وي سپس به تبريز مراجعت كرد و همچنان به تبليغ و ترويج معارف پرداخت هرچند بعدها اوضاع روزگار وي به كلي عوض گرديد. مشروطه اي كه آية الله انگجي و صدها مجاهد ديگر براي آن فداكاري كرده بودند مورد استفاده عناصر فرصت طلب و عوامل استعمار قرار گرفت با روي كار آمدن رضاخان در جريان 1299ه . ش. ديگر. مشروطه كه با اهداف آزادي و نفي سلطه و براي گذر از استبداد به حكومت مردمي به وقوع پيوسته بود جز اسمي باقي نمانده بود و ايران رها يافته از قيد سلطه سلاطين نادان قاجار بارديگر شلاق استبداد و رضاخان و عوامل ديگر استعمار را تجربه كرد. آية الله انگجي سرانجام پس از عمري تلاش و خدمت به اسلام و جامعه در ذيقعده سال 1357ه . ق. در تبريز وفات يافت و پيكرش در شهر قم به خاك سپرده شد.



10) حاج شيخ محمّد علي حايري قمي (م 1358ه . ق.)



ناصرالدين انصاري



آية الله حايري قمي، در سال 1291ه . ق. در قم زاده شد.



اساتيد وي در قم عبارتند از آيات عظام:



1. حاج ميرزا محمد ارباب قمي (1273 - 1341ه . ق.).



2. حاج سيد صادق قمي (1253 - 1338ه . ق.).



3. شيخ محمد حسن نادي قمي (م 1317ه . ق.).



4. شيخ محمد حسن وزوايي قمي (م 1310ه . ق.).



5. شيخ محمد حسين پايين شهري قمي.



6 . ميرزا ابوالقاسم طباطبايي قمي (م 1333ه . ق.).



7. ملاعلي اكبر قمي (م حدود 1314ه . ق.).



آية الله حايري قمي، در حدود سال 1313ه . ق.، رهسپار تهران شد و از محضر آيات عظام: حاج ميرزا محمد حسن آشتياني (م 1319ه . ق.) و مرحوم ميرزا ابوطالب زنجاني (م 1329ه . ق.)، سطوح عالي فقه و اصول را به خوبي فراگرفت.



ايشان پس از 5 سال اقامت در تهران، در سال 1328ه . ق.، راهي نجف شد و در درس هاي اساطين حوزه علميه نجف شركت جست و به تقرير درس آنان پرداخت، اساتيد ايشان در نجف عبارتند از آيات عظام:



1. آخوند ملا محمد كاظم خراساني (م 1329ه . ق.).



2. حاج آقا رضا همداني (م 1322ه . ق.).



3. سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي (م 1337ه . ق.).



4. شيخ هادي بن محمد امين تهراني (م 1321ه . ق.).



آية الله حايري قمي پس از شش سال اقامت در نجف، در سال 1324ه . ق.، همزمان با اوج گيري نهضت مشروطه، رهسپار سامرا گرديد تا از محضر آية الله العظمي ميرزا محمد تقي شيرازي بهره مند شود.



آية الله حايري در سال 1336ه . ق.، به كربلا هجرت كرد و از آنجا كه بسيار مورد توجه و اطمينان ميرزاي شيرازي بود، مرحوم ميرزاي دوم، احتياطات خويش را بدو ارجاع نمود.



آية الله حايري قمي، در سال 1349ه . ق.، كه پنجاه ساله بود، به قصد زيارت مرقد مطهر حضرت امام رضا عليه السلام به سوي ايران حركت كرد.



آن فقيه بزرگ، به جز تدريس و تربيت شاگردان، داراي تأليفات بسياري در فقه و اصول است كه عبارتند از:



1. «مختارات الاصول».



2. «حاشيه بر كفايه».



3. «ردّ بر وهّابيت».



4. «تقريرات درس اصول آخوند خراساني».



5. «اجتهاد و تقليد».



6 . «تعادل و تراجيح».



7. «رساله در بطلان ترتّب».



8 . «كتاب الطهارة».



9. «كتاب الصلاة».



10. «كتاب الزكاة».



11. «كتاب الخمس».



12. «شرح استدلالي تبصرة المتعلمين».



13. «رسالة في الرضاع».



14. «رسالة في العدالة».



15. «رسالة في الوقف».



16. «رسالة في العصمة».



آية الله حاج شيخ محمد علي حايري قمي، پس از درگذشت زعيم حوزه علميه آية الله حاج شيخ عبدالكريم، بيش از سه سال زنده نماند و در اين مدت هم، مبتلا به كسالت قلبي و بيماري استسقاء بود تا اين كه در 67 سالگي، در روز دوشنبه، 22 ربيع الثاني 1358ه . ق. (برابر با 1318ه . ش.) دار فاني را وداع گفت.



11) حاج شيخ عباس قمي (م 1359ه . ق.)



عبدالكريم پاك نيا



حاج شيخ عباس قمي ستاره تابناك آسمان علم و فضيلت در حدود سال 1294 ه . ق. در شهر مقدس قم و در فضايي معنوي به دنيا آمد. پدر بزرگوارش مرحوم كربلائي محمد رضا يكي از علاقه مندان و شيفتگان اهل بيت عليهم السلام و مردي پرهيزگار و صالح بود و مادر وي زني پارسا و مؤمنه بود كه سعي تمام در انجام واجبات الهي داشت و يكي از ويژگيهاي آن بانو گرانقدر، اهميت فوق العاده به نمازِ اول وقت بود.



او بعد از طي مراحل تحصيل در زادگاه خويش، در سال 1316ه . ق. و در 22 سالگي به منظور تكميل و ادامه تحصيل، عازم حوزه علميه نجف اشرف گرديد.



همزمان با هجرت مرحوم آيت الله حاج آقاحسين قمي از عتبات عاليات بهمشهد مقدس، ايشان هم از قم عازم مشهد رضوي عليه السلام شد و در آنجا به پيشنهاد آية الله قمي با دختر برادر ايشان، ازدواج كرد و چهار فرزند او ثمره همين ازدواج بود.



آثار و تأليفات



در اين نوشتار به برخي از آنان اشاره مي كنيم:



1. سفينه البحار.



2. منتهي الامال.



3. مفاتيح الجنان.



4. الانوار البهيه.



5. تتمه المنتهي.



6 . منازل الاخرة.



7. الفوائد الرضوية.



8 . تحفة الأحباب.



9. الكني والالقاب.



10. غاية القصوي.



11. نزهة النواظر.



12. چهل حديث.



13. الفوائد الرجبي ء



14. بيت الأحزان.



شاگردان



محدث قمي از مشايخ و اساتيد بسياري از علما و مراجع مي باشد بطوري كه در 50 سال اخير اكثر فقهاي شيعه از آن مرحوم اجازه روايت دريافت كرده اند كه از جمله آنها مي توان از امام خميني، آية الله ميلاني، آية الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و آية الله سيد مرتضي مرعشي نجفي ياد نمود.



محدث قمي حدود 12 سال در مشهد مقدس اقامت كرد و بعد از مدتي به همدان و سپس به قم رفت و بعد از واقعه گوهرشاد به نجف عزيمت كرده و تا پايان عمر خويش در آنجا زندگي كرد.



او سرانجام در شب شنبه 22 ذو الحجه سال 1359ه . ق. در سن 65 سالگي دعوت حق را لبيك گفته و به لقاءالله پيوست. مرحوم آية الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني بر جنازه مطهرش نماز خواند و بعد از تشييع با عظمتي كه توسط بزرگان و مراجع و عموم مردم انجام شد در صحن مطهر حضرت اميرالمؤنين عليه السلام جنب تربت پاك استادش ميرزاحسين محدّث نوري مدفون گرديد.



12) سيد فخرالدين سيّدي قمي (م 1363ه . ق.)



سيّد محمد سجّادي



در يكي از روزهاي سال 1280 يا 1281ه . ق. كودكي در خانواده علم و تقوا و اجتهاد پا به عرصه وجود گذاشت و چشمان پدر و مادر خود را فروغي دوباره بخشيد كه پدرش او را سيد فخرالدين نام نهاد.



تربيت صحيح و تعاليم ديني را از پدر مجتهد و مادر نيك سيرتش آموخت،تا خود را براي نوشيدن جرعه هاي زلال قرآن و احاديث انسان ساز اهل بيتعليهم السلام آماده سازد. با شروع دروس حوزوي، فصل جديدي در زندگي اشباز شد.



تحصيلات و اساتيد



سيد، مقدمات علوم ديني را ابتدا نزد پدر گرامي اش و آية الله حاج سيد صادق روحاني آموخت. سپس به تهران رفت و از محضر مرحوم آيت الله ميرزاحسن آشتياني (صاحب حاشيه بر رسائل) علم اصول را فراگرفت. وي مدت كوتاهي به اصفهان رفت و از محضر آية الله حاج آقا منيرالدين اصفهاني، شرح لعمه و مكاسب را آموخت.



هجرت به نجف اشرف



سيد فخرالدين در سنين جواني به عتبات عاليات هجرت كرد.



اساتيد وي در نجف عبارتند از حضرات آيات عظام:



1. ميرزا محمد حسن شيرازي.



2. ميرزا محمد تقي شيرازي.



3. سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي.



4. محمد كاظم آخوند خراساني.



5. شيخ الشريعه اصفهاني.



6 . حاج ميرزا حبيب الله رشتي.



7. سيد محمد فشاركي اصفهاني.



8 . حاج آقا رضا همداني.



او در اوايل سال 1329ه . ق. از نجف به سامرّا رفت و از محضر عالمان بزرگي بهره مند شد؛ همچون حضرات آيات:



1. آقا سيد محمد فشاركي.



2. حاج ميرزاحسين خليل تهراني.



3. حاج ميرزا خليل تهراني.



4. سيد ابوالحسن اصفهاني.



آن عالم ربّاني بعد از طي مراحل علمي در عتبات مقدس و دستيابي به درجات بالاي فقاهت، به ايران و زادگاهش قم بازگشت و در جوار ملكوتي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به تدريس، تربيت طلاب علوم ديني، تأليف آثار ديني، علمي و اقامه نماز جماعت در مسجد امام حسن عسكري عليه السلام (واقع در چهاراه بازار) و مساجد ديگري همچون: مسجد كوچه نو (مسجد حاج آقا تقي) واقع در خيابان باجك قم پرداخته و به موعظه مردم اهتمام ورزيد.



برخي از شاگردان آية الله فخرالدين سيّدي عبارتند از حضرات آيات:



1. ميرزا علي ناسوتي؛ وي همشيره زاده حكيم الهي ميرزا علي اكبر يزدي، استاد فلسفه و حكمت امام خميني قدس سره بود.



2. حاج سيد محمد رضا گلپايگاني.



3. حاج ميرزا محمد حسن نويسي.



4. حاج شيخ محمد رضاي ملاجعفر قلي.



5. حاج شيخ حبيب الله قمي، معروف به «درگذر گنجي».



تأليفات



مرحوم آية الله نجفي مرعشي نقل نموده است كه: «مرحوم سيد فخرالدين تأليفات فراواني در فقه و اصول و...داشته كه خودم آنها را ديده ام كه سيد خود نوشته و خطّي است و تا كنون به چاپ نرسيده است، به جز يك كتاب به نام «رسالة في الارث».



سرانجام پس از گذشت هشتاد و دوسال از عمر پرارزش آن عالم بزرگوار، روح ملكوتي اش در شامگاه سوم شعبان المعظم سال 1363ه . ق. به ملكوت اعلا پركشيد و حوزه هاي علميه و علماي اعلام و مراجع عظام، مردم قم و خانواده خود را به سوگ نشاند. دروس حوزه به احترامش تعطيل شد و مراجع و فضلا و طلاب علوم ديني در مراسم باشكوه تشييع و نماز و تدفين آن بزرگوار شركت نمودند و بر جنازه ايشان پس از تشييع با شكوه و كم نظير از مسجد امام حسن عسكري عليه السلام تا حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام آية الله مرعشي نجفي نماز گزارد. سپس پيكرش در مسجد بالاسر حرم مطهر، كنار قبر يارديرين و عالم فرزانه معاصر خويش مرحوم آية الله شيخ عبدالكريم حايري به خاك سپرده شد. هم اكنون سنگ قبري در محلّ دفن به نام آن مرحوم از طرف آستانه مقدّسه نصب گرديده است.



13) ميرزا محمّد فيض (م 1370ه . ق.)



محمّدي اشتهاردي



آيت الله فيض در سال 1293ه . ق. در قم چشم به جهان گشود. پس از رشد و نمو در بيت علم و فضيلت، طبق معمول آن عصر به مكتب خانه رفت و پس از يادگيري نوشتن و خواندن به فراگرفتن ادبيات و دروس حوزوي نزد استاد شيخ محمد حسين علامه پرداخت. سپس به اصرار برادرش، ميرزا علي اصغر خان - كه در همدان سكونت داشت - به همدان رفت و در آنجا زبان انگليسي و درس رياضي را فراگرفت. از آن پس به قم بازگشت و درس سطح را در محضر حاج آقا احمد قمي طباطبايي (برادر آيت الله حاج آقاحسين قمي طباطبايي) فراگرفت. آنگاه براي تكميل علوم گوناگون حوزوي مانند: فقه، اصول، حكمت و عرفان به تهران هجرت كرد. در آنجا در محضر درس آيت الله حاج ميرزاحسن آشتياني به تحصيل و تكميل علم فقه و اصول پرداخت و همزمان در محضر حجج الاسلام والمسلمين ميرزا محمود قمي، و شيخ علي رشتي به تحصيل حكمت و علم كلام ادامه داد و به اين ترتيب پايه هاي علوم حوزوي را با كمال اتقان آموخت و آماده آن شد كه براي تكميل هر چه بيشتر دروس حوزوي به نجف اشرف عزيمت كند.



او در سال 1317ه . ق. و در 24 سالگي براي ادامه تحصيل به نجف اشرف هجرت كرد. در آنجا در محضر اساتيد و علماي بزرگ و آيات عظام: آخوند ملاّ كاظم خراساني و سيد محمد كاظم يزدي، به تكميل فقه و اصول پرداخت و استفاده هاي كامل برد.



علم درايه و حديث را نيز در محضر درس آيت الله حاج ميرزاحسين نوري فرا گرفت. در سال 1333 ه . ق. مادر مرحوم فيض - كه از بانوان مجلله بود - براثر پيري و كسالت، در قم بستري شده بود و همواره در آرزوي ديدار پسرش به سر مي برد. براي فرزندش، آيت الله فيض نامه نوشت و از او خواست كه به قم مراجعت كند؛ ولي آيت الله شيخ محمد تقي شيرازي وجود ايشان را در سامرّا، بسيار مغتنم مي شمرد، از اين رو با مراجعت ايشان به قم، موافقت نمي كرد. سرانجام مادر او نامه اي براي خواهرش - كه در بغداد سكونت داشت و همسر مشاور الملك بود. - نوشت و از او خواست به هر صورت ممكن، موافقت ميرزاي شيرازي را جلب كند. مشاورالملك به محضر آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي رسيد و موافقت ايشان را براي بازگشت آيت الله فيض به قم به دست آورد.



از مرحوم آيت الله فيض آثاري علمي و تأليفاتي به يادگار مانده، مانند:



1. مناسك حج.



2. حاشيه بر كفاية الاصول.



3. حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري.



4. «الفيض» در طهارت آب قليل و عدم تنجيس متنجّس.



5. حاشيه بر عروة الوثقي.



6 . ذخيرة العباد.



7. حاشيه بر وسيلة النجاة.



8 . تفسير.



9. شرحي بر منظومه مرحوم سيّد بحرالعلوم.



يكي از اقدامات ماندگار آيت الله فيض، دعوت از آية الله حائري مؤسس حوزه به قم و همكاري صميمانه با معظم له در امر بازسازي و احياء حوزه علميه قم بود. وي نامه دعوت را به محضر مرحوم حائري فرستاد و به اين اكتفاء نكرد بلكه حجةالاسلام آقاي سيد حسن برقعي را نيز به اراك فرستاد تا با حاج شيخ صحبت كند و سرانجام به هنگام عزيمت ايشان به قم جهت زيارت قبر مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام علما و بزرگان قم و از آن جمله مرحوم آيت الله فيض موفق شدند رضايت آن بزرگوار را بر اقامت دائمي در قم جلب نمايند. در اين سفر پربركت بود كه مرحوم فيض تا امامزاده جمال به همراه جمعيت كم نظيري، به استقبال حاج شيخ رفتند و او را به حرم مطهر آوردند و جايگاه نماز خود را به ايشان واگذار نمودند و خود و ساير مردم به او اقتداء كردند. بدين ترتيب با ابتكار او حاج شيخ در قم ماندگار شد و حوزه قم احياء گرديد.



روز جانسوز رحلت آية الله فيض 25 جمادي الاولي سال 1370ه . ق. فرا رسيد. در آن روز وي مشغول نماز بود. وقتي كه به قنوت نماز رسيد، لحظه اي كه مي گفت: «الهي عامِلنا بفضلِكَ» (اي خدا! با ما به فضل و كرمت رفتار كن) جان به جان آفرين تسليم كرد و به لقاء الله پيوست.



14) شيخ عبدالكريم خوئيني زنجاني (م 1371ه . ق.)



مجيد محبوبي



مرحوم آيت الله آقا شيخ عبدالكريم خوئيني زنجاني كه فقيهي بزرگ و پارسايي پرهيزگار و متخلّص به اخلاق الهي بود، حدود سال 1291ه . ق. در شهر خوئين كه در 8 فرسخي زنجان مي باشد، در خانواده اي روحاني به دنيا آمد و در سنين كودكي پا به مكتب گذاشت و تحصيلات ابتدايي را آنگونه كه در قديم متداول بود در مكتب خانه به پايان رساند.



آن مرحوم تحصيلات مقدماتي و سطح خودش را در حوزه علميه قزوين در مدرسه علميه مباركه معصوميّه آن شهر گذراند.



آن مرحوم پس از اتمام تحصيلات مقدماتي و سطح جهت ادامه تحصيل و كسب فيض از حضور علماي بزرگ آن زمان عازم نجف مي شد.



اساتيد آن مرحوم در نجف



1. حضرت آيت الله آقا سيد محمد كاظم يزدي، صاحب عروه.



2. حضرت آيت الله شيخ الشريعه اصفهاني.



3. حضرت آيت الله شيخ محمد كاظم خراساني، صاحب كفايه.



4. حضرت آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي.



مرحوم آيت الله آقاشيخ عبدالكريم خوئيني در حدود سال 1326 قمري به زنجان مراجعت مي كرد و مشغول ترويج دين و رسيدگي به امور مسلمين و تربيت شاگردان علوم ديني مي شد.



آيت الله آقا شيخ عبدالكريم خوئيني بعد از سالهاي متمادي خدمات ارزنده مذهبي و اجتماعي و علمي در شهرستان زنجان، جهت اقامت دائمي به شهر قم هجرت كرد. در سال 1326 هجري شمسي بود كه آن عالم رباني همراه عائله اشبه شهر علم و اجتهاد قدم نهاد و در مسكن گزيد، آن مرحوم بلافاصله بعد از رسيدنبه قم درس خارج خود را در منزل شروع كرد و روز به روز به تعداد شاگردانش افزوده شد.



از جمله شاگردان آن مرحوم كه در جلسه درس خارج اصول ايشان حاضر مي شدند عبارت بودند از:



1. آيت الله جوادي آملي.



2. آيت الله ملكوتي.



3. آيت الله سيد قوام زنجاني.



4. آيت الله اميني نجف آبادي.



5. آقاموسي زنجاني.



تأليفات آن مرحوم



1- شرح كفايه



2- حاشيه بر عروة الوثقي



3- فوائد



4- رساله علميه.



سرانجام آن عالم بارع و فقيه وارع، در 28 صفر سال 1371ه . ق.در سال روز وفات پيغمبر گرامي اسلام حضرت محمدصلي الله عليه وآله و امام صادق عليه السلام در شهر مقدس قم به رحمت ايزدي پيوست و جسم پاكش در قبرستان نو به خاك سپرده شد.



15) حاج ميرزا مهدي آشتياني (م 1372ه . ق.)



مهدي سليماني



در ذو القعده سال 1306 قمري ميرزا مهدي پا به عرصه وجود گذاشت و بعد از سپري كردن دوران خردسالي و طفوليّت، فراگيري مقدمات علوم را آغاز كرد. پدر و نياكان ايشان همه از علماي بزرگ اسلام بوده اند.



ميرزا مهدي علوم ادبي مانند صرف و نحو و علم معاني، بيان و بديع و همچنين منطق و مقدمات فلسفه را نزد پدر دانشمند خود فراگرفت و سپس به درس اساتيد تهران در علوم و معارف مختلف حاضر شد.



آشتياني براي آموختن فقه و اصول، نزد بزرگاني همچون آقا شيخ مسيح طالقاني، آخوند ملاعبدالرسول مازندراني، آقا سيد عبدالكريم لاهيجي و شهيد حاج شيخ فضل الله نوري زانو ادب و شاگردي به زمين زد و نيز رياضي را نزد آقا شيخ عبدالحسين سيبويه، ميرزا غفارخان نجم الدوله، ميرزا جهانبخش منجم بروجردي و آقاشيخ محمد حسين رياضي فراگرفت. ايشان همچنين طب قديم را از محضر ميرزا محمد حسين حكيم و آقا ميرزا ابوالقاسم نائيني و طب جديد را از ميرزا علي اكبرخان ناظم الاطبا و ميرزا ابوالحسن خان رئيس الاطبا آموخت.



اساتيد او در مباحث فلسفه، حكمت و عرفان به عبارت زيرند:



1- سيد الحكما آقاميرزا ابوالحسن جلوه.



2- حكيم و فيلسوف عالي قدر، مرحوم آقا ميرزاحسن كرمانشاهي.



3- فيلسوف فرزانه آقا ميرشهاب تبريزي.



4- حكيم آقاميرزا هاشم اشكوري.



آيت الله آشتياني علاوه بر اين كه از بزرگترين فلاسفه عصر به شمار مي آيد، عارف كم نظيري است كه مراتب ورع و تقواي باطني و ارتباطش با اهل بيت عليهم السلام، مورد اذعان همه كساني است كه محضر نيك او را درك كرده اند.



آية الله آشتياني در سال 1327ه . ق. به عتبات عاليات سفر كرد و ساليان طولاني به تكميل مباني فقه و اصول پرداخت اساتيد ايشان در نجف اشرف عبارتند از:



1. آيت الله آخوند خراساني.



2. آيت الله سيد محمد كاظم يزدي.



3. آيت الله سيد محمد فيروز آبادي.



4. آيت الله ميرزاحسين نائيني.



5. آيت الله آقاضياء الدين عراقي.



6 . آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني.



مرحوم آشتياني مسافرت هاي متعددي را به مراكز علمي جهان داشت. او طي سفري به بخارا مدت يك سال در آنجا اقامت گزيد و به تدريس حكمت و فلسفه اسلامي مبادرت ورزيد.



و بعد از آن به مصر، اسكندريه، برلين، پاريس، رم، هند، بلژيك و ديگر نقاط اروپا مسافرت كرد و با فلاسفه و انديشمندان آن ديار مباحثاتي را انجام داد.



شاگردان:



نام برخي از جويندگان معارف ناب از زلال درياي علوم آشتياني عبارتند از:



آيت الله ميرزا ابوالحسن شعراني.



آيت الله سيد علي سيتاني.



آيت الله علامه محمد تقي جعفري.



آيت الله سيد جلال الدين آشتياني.



آيت الله شهيد مرتضي مطهري.



آيت الله آخوندملاعلي همداني.



آيت الله دكتر مهدي حائري.



پرفسور عبدالجواد فلاطوري، دكتر محمد جعفر لنگرودي، دكتر ابراهيم آيتي، استاد بديع الزمان فروزان فر و فرزندش آقاميرزا جعفر آشتياني.



آيت الله آشتياني حدود 30 سال در مدرسه سپهسالار (شهيد مطهري فعلي) و مدرسه ميرزا محمدخان قزويني تدريس داشت. معمولاً روزي سه ساعت و گاهي چهار ساعت تدريس مي كردند.



سرانجام بعد از سال ها تحقيق و تدريس و عمري سراسر پارسايي روح بلند آن عارف فرزانه و فيلسوف و حكيم عالي قدر، پس از يك دوره بيماري طولاني در حوالي ساعت ده صبح روز پنجشنبه، سوم ارديبهشت 1332ه . ش.، برابر با نهم شعبان 1372ه . ق. در تهران و در حالي كه مشغول افاضه مطالبي در مسئله «شق القمر» بود و گاه گاه بلند مي فرمود: يا رحمان و يارحيم يا ارحم الراحمين»، به عالم قدس عروج نمود و ساكنان خطه خاك را از انوار وجود تابناك خويش محروم ساخت.



16) سيد محمّد حجت كوه كمري (م 1372ه . ق.)



سعيد عباس زاده



سيد محمد در ماه شعبان 1310 ه . ق. در تبريز متولد شد و در دامان پرمهر پدر و مادري پارسا و وارسته پرورش يافت. پدران سيّد محمد همه از سادات اصيل و شريف روستاي كوه كمر بوده اند كوه كمر در قسمت شمال آذربايجان شرقي در منطقه ارسباران واقع شده است.



وي در سال 1330 ه . ق. در 20 سالگي بود كه راهي حوزه علميه نجف گرديد و در آن ديار نيز آنچه كه در توان داشت براي رسيدن به مرتبه عالي علمي و معنوي به كار گرفت اساتيدي كه آيت الله حجت در نجف در محفل درس آنها حاضر گشت عبارتند از آيت الله سيّد محمد كاظم يزدي، صاحب كتاب عروه كه در نزد وي تحصيل فقه نمود. آيت الله آقا سيد ابو تراب خوانساري از علماي معروف كه در نزد وي، حديث و رجال را فراگرفت و آيت الله شريعت اصفهاني نيز از جمله اساتيد عمده وي به شمار مي رفت آيت الله حجت همچنان در درس آقا شيخ علي گنابادي و آيات عظام: ميرزاحسين نائيني و سيد جليل فيروز آبادي و آقاسيد ضياءالدين عراقي حاضر شده و سالها خوشه چين خرمن پرفيض دانش اين بزرگان علومو معارف ديني بود. مدّت اقامت وي در حوزه علميه نجف 20 سال طول كشيده است.



ايشان از بزرگاني چون آقايان شيخ الشريعه اصفهاني، حاج ميرزاحسين نائيني، سيد ابوالحسن اصفهاني، سيد محمد فيروزآبادي، حاج شيخ عبدالكريم حايري و شيخ ضياءالدين عراقي اجازه اجتهاد و اجازه نقل روايتي نيز داشتند.



در سال 1349ه . ق. آيت الله سيد محمد حجت در قم اقامت گزيد و تدريس در اين حوزه را آغاز نمود در آن روزگار حوزه علميّه قم در سرآغاز شكوفايي خود قرار داشت و در رأس اين حوزه علميه انساني بزرگ و ووارسته و عالمي انديشمند چون آيت الله شيخ عبدالكريم حايري قرار گرفته بود و اين حوزه در سايه توجّه و تلاشهاي ايشان بود كه مي رفت از غربت عزلت و فراموشي درآيد بار ديگر در جهان اسلام مطرح شود و نامش شهره عالم گردد.



وي پس از قرار گرفتن در رأس حوزه ضمن سامان دادن به وضع معيشتي طلاب كه آن روزها به سختي زندگي مي كردند در جهت اسكان و فراهم ساختن زمينه تحصيل رشد علمي آنان نيز تلاش داشت. مدرسه حجتيه ايشان كه به وسعت 13 هزار متر مربع و با 126 حجره با مدرس و مسجد ساخته شد در همين راستا بود. آيت الله حجّت در كنار اين مدرسه كتابخانه اي نيز تأسيس كرد كه «10 هزار جلد كتاب در زمينه هاي مختلف در آن وجود دارد» و امروزه محل مطالعه طلاّب و محققين است.



ايشان در آخرين كسالتي كه متوجه ايشان شد و با آن نيز دار فاني را وداع گفت همه خانواده و وكيل خود را احضار كرد و پس از حاضر شدن وصي خود آقاي حاج سيّد احمد زنجاني و بعضي فضلاء ديگر فرمودند مُهر مرا بشكن آقايان گفتند براي چه؟ فرمودند: براي اينكه كسي بعد از من از اين مُهر سوء استفاده نكند. عرض كردند حالا چرا؟ فرمودند: از اين كسالت خوب نخواهم شد و اصرار كردند و حاضرين تفأل به نيك نگرفته و انكار كردند تا ايشان قرآن خواسته و براي اين كار استخاره كردند همه منتظر بودند كه آيه وعده بهبودي حال ايشان را دهد، ولي ديدند تا آقا قرآن را گشود و به اوّل صفحه آن نگاه كرد با وجد و نشاط فراوان گفت: «له دعوة الحق». و قرآن را به دست يكي از همراهان داد. آيت الله حجت همانطور كه خود گفته بود از اين كسالت بهبودي نيافت و پس از 23 سال اقامت در كنار بارگاه حضرت معصومه عليها السلام در قم و تلاش خستگي ناپذير در راه ترويج احكام الهي در روز دوشنبه سوّم جمادي الاولي 1372ه . ق. جان به جان آفرين تسليم كرد مقبره ايشان در جلو مسجد مدرسه حجتيه واقع شده است.



لازم به يادآوري است كه آن آيت حق و عالم فرزانه يكي از مراجع ثلاث حوزه مباركه قم (حجت، خوانساري، صدر) بعد از رحلت آيت الله حائري يزدي مؤسس حوزه قم و قبل از ورود آيت الله بروجردي به قم است كه زعامت و رهبري ديني مردم و نيز اداره و ساماندهي حوزه هاي علميه به ويژه حوزه علميه قم و طلاب و فضلاء آن را عهده دار شدند.



17) سيّد صدرالدين صدر (م 1373ه . ق.)



محمّد رضائي



سيد صدرالدين صدر (1299 - 1373 ه . ق.) از عالمان برجسته و مراجع بزرگ بود و در فقه، اصول، رجال، شعر و تفسير دستي توانا داشت.



پدر گرانقدرش، آية الله سيد اسماعيل صدر در سال 1258 ه . ق. در اصفهان چشم به جهان گشود.



سيد صدرالدين صدر در سال 1299 ه . ق. در كاظمين ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در سامرّا گذراند و ادبيات و رياضيات را از استادان آن ديار فراگرفت.



هنگامي كه پدر بزرگوارش در سال 1314 ه . ق.، به كربلا هجرت كرد، او نيز به حريم امام حسين عليه السلام منتقل شد و به بهره گيري از پدر و ديگر استادان كربلا پرداخت. سپس به سفارش پدر ارجمندش، براي تكميل تحصيلات، رهسپار نجف شد و از بزرگاني چون آيت الله ملامحمد كاظم خراساني دانش آموخت.



بهره مندي از استادان بزرگ عصر از توفيقات اوست. نامهاي برخي از استادانش چنين است:



دروس سطح: علامه شيخ محمد حسين ناييني، شيخ حسن كربلايي و آقاضياءالدين عراقي.



دروس خارج: سيد اسماعيل صدر، ملامحمد كاظم خراساني، سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي و ميرزافتح الله شريعت اصفهاني.



سيد در سال 1339 ه . ق. رهسپار ايران شد و حدود شش سال در جوار بارگاه ملكوتي حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام به تدريس پرداخت.



اين فقيه پارسا، پس از مدتي، به نجف رفت و در درس ميرزامحمد حسين ناييني شركت كرد. سپس به ايران آمد و در قم به تدريس و وعظ پرداخت. ولي در يكي از سالها، كه براي زيارت به مشهد مشرّف شده بود، به درخواست علما و مؤمنان آن ديار در آن شهر اقامت نمود و به تدريس و اقامه نماز جماعت در مسجد جامع گوهرشاد پرداخت. آيت الله حائري حضرت آية الله صدر را وصي خود قرار داد و به پيشنهاد او، آية الله سيد محمد حجت نيز به وصايت وي برگزيده شد.



پس از وفات مؤسس حوزه علميه، مرجعيت و زعامت حوزه به آيات عظام حجت و خوانساري و صدر رسيد.



آن بزرگوار هرگز به مرجعيت و زعامت حوزه گرايش نداشت. هنگامي كه آية الله حاج آقاحسين بروجردي براي معالجه به تهران آمد، صدرنشين مكتب فقه و فقاهت كه در آن زمان از اعضاي برجسته شوراي رهبري حوزه علميه قم به شمار مي آمد از وي خواست به قم بيايد. و رياست و سرپرستي حوزه و مرجعيت عامه مسلمين را به عهده گيرد پس از ورود شكوهمند ايشان به شهر قم آية الله صدر، جايگاه نماز جماعت خود در حرم مطهّر حضرت معصومه عليها السلام را به آية الله بروجردي واگذار كرد و ضمن واگذاري تمام امور مربوط به حوزه به ايشان به عنوان پذيرش رياست عامه آن بزرگوار خود؛ از رياست حوزه فاصله گرفت و به پيشتيباني گسترده از فقيه بروجردي بسنده كرد.



آثار علمي او عبارتند از:



1. المهدي.



2. خلاصة الفصول.



3. الحقوق.



4. مختصر تاريخ اسلام.



5. حاشيه عروة الوثقي.



6 . حاشيه وسيلة النجاة.



7. سفينة النجاة.



8 . رساله در امر به معروف و نهي از منكر.



9. رساله در تقيه.



10. رساله در حكم غساله.



در تاريخ 19 ربيع الاول 1373 ه . ق. حوزه علميه قم و جهان تشيع اين مجتهد والا مقام ونستوه را از دست داد. شهر قم يكپارچه عزا شد و گروههاي مختلف در تشييع جنازه آن مرجع بزرگ شركت كردند. آية الله حاج آقاحسين بروجردي بر جنازه وي نماز گزارد و پيكر پاكش در كنار قبر آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائري، در جوار بارگاه منور حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.



18) سيد حسن معصومي اشكوري (م 1374ه . ق.)



محمّدتقي ادهم نژاد



آية الله حاج سيد حسن معصومي، معروف به «اشكوري» از عالمان بنام، موجّه، فعّال و متقي در عرصه علم، سياست و فضيلت بود.



وي در سوم شوّال 1259ه . ق. در نجف اشرف و در ميان خانداني معروف به علم، فقاهت و سيادت چشم به جهان گشود و دوران كودكي را نيز در همين شهر گذراند. پدر بزرگوارش آية الله حاج سيد ابوالقاسم اشكوري مجتهدي جامع الشرايط بود كه در اواخر قرن دوازدهم هجري قمري، مرجعيت شيعه را در نجف اشرف عهده دار بود. و مادرش دختر آية الله آخوند ملاّ محمّد رفيع بن عبدالمحمّد كزازي كواري اراكي بود كه در نجف اشرف به فضل، دانش، زهد و تقوا شهرت داشت.



آية الله اشكوري كار تربيت و فراگيري قرآن را در همان اوان كودكي زير نظر پدر بزرگوار و مادر وارسته و مؤمنه اش؛ شروع كرد. سيد حسن چند سالي را در جوار حرم مطهّر جدّش حصرت علي عليه السلام ساكن بود تا اين كه به اتفاق پدر بزرگوارش به قصد زيارت مرقد امام رضا عليه السلام و صله ارحام، سفري به ايران داشت. و مدّتي در زادگاه پدري خود (اشكور) دروس مقدماتي را نزد پدر بزرگوار و نيز عموي گرانقدرش آقا سيد جعفر اشكوري فراگرفت.



سيد حسن، دروس مقدماتي را تا شرح لمعه در همان موطن پدري خود نزد اساتيد آن روزگار - كه از اعمام و بني اعمام وي بودند - با مهارت خاص و دقت تمام به پايان رسانيد و آنگاه براي تحصيل علم و تكميل معارف، به امر عمويش، اشكور را ترك و به دارالعلم قزوين مهاجرت نمود و دو سالي را در قزوين براي ادامه تحصيل توقف نمود و بعد از چندي به اصفهان كه مركزيت علمي خاصّي داشت، عازم گرديد. مهم ترين اساتيد وي در اصفهان: مرحوم جهانگيرخان قشقايي و مرحوم آية الله سيد محمد باقر درچه اي بودند كه وي به همراه بسياري از فضلا و علماي گرانقدر همانند آيات عظام: بروجردي، آقا سيد جمال گلپايگاني و...كه بعداً از بزرگان و زعماي مهم شيعه شدند، در درس اساتيد بزرگوار ياد شده، شركت مي جستند.



آية الله سيد حسن معصومي اشكوري بعد از چهار سال توقف و اتمام سطوح عالي، حوزه اصفهان را به قصد نجف اشرف ترك گفت و در جوار حرم مطهّر جدّش اميرالمؤمنين عليه السلام رحل اقامت افكند.



بعد از رحلت ميرزاي رشتي در سال 1312ه . ق. سيد از محضر دانشمندان كم نظير حوزه نجف اشرف بهره مند شد؛ همچون آيات عظام:



1. سيد ابوالقاسم معصومي اشكوري، والد ماجدش.



2. شيخ عبدالله مازندراني.



3. ملامحمد كاظم خراساني.



4. سيد محمد كاظم يزدي.



وي چندي هم در تهران به تدريس خارج فقه و اصول در مدرسه مروي همّت گماشت ولي آب و هواي تهران نيز باوي سر ناسازگاري داشت و به دستور پزشكان مي بايستي در مناطق معتدل زندگي مي كرد. لذا وي به زادگاهش گيلان رفت و مدتي را در اشكور گذراند و سپس به دعوت علماي بزرگ رشت همانند آيت الله حاج سيد محمود مجتهد روحاني به آن شهر كوچ كرد و تا آخر عمر در اين شهر سكونت داشت. وي از علماي مبارز خطه گيلان به شمار مي آيد و با تشكيل كميته اتحاد اسلام كه متشكل از علماي سياسي و بزرگ گيلان به حمايت از سردار جنگل ميرزاكوچك خان جنگلي پرداخت و در اين اتّحاديه به سمت امر قضا پرداخت و رياست عالي استيناف گيلان را عهده دار شد.



وي همچنان در هنگام اشغال شمال ايران خصوصاً گيلان توسط قُواي روس و صدور فتواي عليه اشغالگران نقش فعال و برجسته اي داشته است.



وي در زمان رضاخان در مقابل قلدري هاي او ايستاد و در اين راه متحمل صدمات بسياري شد و در جريان ملي شدن صنعت نفت از فعالان سياسي به شمار مي آمد.



تأليفات



آية الله سيد حسن اشكوري تأليفات فقهي و اصولي و ديوان شعري دارد كه برخي از آنان به زيور طبع آراسته شده است. تأليفات ايشان به شرح زير است:



1. حاشيه بر كفاية الاصول.



2. منظومه دوره علم اصول.



3. آذركده؛ اين كتاب ديوان شعري آن عالم بزرگوار است كه تخلّص شعري ايشان در آن «حسيني» است.



آية الله حاج سيد حسن معصومي اشكوري قريب به 80 سال در اين جهان زندگي كرد و عمرش را صرف خدمت به اسلام و مسلمين و همياري به همنوعان خصوصاً محرومان و مبارزه با اجانب و بيگانگان، نمود. سرانجام در طي مدت يك دوره بيماري، در سال 1374ه . ق. (1334ه . ش.) در رشت دارفاني را وداع گفت و بعد از تشييع از سوي اقشار گوناگون آن سامان، پيكر پاكش به قم منتقل و با حضور كم نظير علما و روحانيون مجدداً تشييع با شكوهي شد و پيكر پاكش در جوار حرم حضرت معصومه عليها السلام در قبرستان نو به خاك سپرده شد.



19) شيخ علي كاشاني (م 1374 ه . ق.)



حبيب الله سلماني



در سال 1349ه . ق. برابر با 1309ه . ش. در محله گذر حاجي، يكي از محله هاي قديمي «دارالمؤمنين» كاشان، خانه محمد حسين و بتول خانم، از ارادتمندان آيت الله آقا سيد محمد حسين رضوي كاشاني، پسري به دنيا آمد كه او را «علي» نام نهادند. بيش از شش سال، از ولادتش نگذشته بود كه مادر را از دست داد.



در نه سالگي پاي به مكتب گذاشت و خواندن و نوشتن را فراگرفت. در آستانه سيزدهمين بهار از زندگي به توصيه پدر و تشويق آية الله رضوي، براي كسب معارف ديني، عازم اصفهان گرديد. در آنجا نزد اساتيد گرانمايه دروس حوزوي را، تا مرحله سطح، گذراند، آنگاه براي بهره وري هاي علمي بيشتر و كسب و كمالات معنوي، راهي آستان قدس رضوي عليه السلام شد و در مدّت اقامت خود در مدرسه علميّه نوّاب ساكن شد. مدّت اقامتش در مشهد چهار سال بود كه در اين دوره از محضر اساتيد بزرگي همچون؛ آيت الله آقاميرزا محمد هاشم قزويني، آقاسيد احمد يزدي و در كوهستان (اطراف بهشهر) از خرمن پرفيض دانش و عرفان عالم مهذّب حضرت آيت الله شيخ محمد كوهستاني استفاده ها بُرد.



پس از اقامتي كوتاه در مشهد آهنگ هجرت به حوزه علميه قم كرد. در قم امامت مسجد كيهان را به عهده داشت و در منزل جنب مسجد، با شهيد هاشمي نژاد و...بسر مي برد بعد از آن در يكي از حجره هاي قسمت شرقي مدرسه حجتيه سكني گزيد.



با جدّيت تمام در سالهاي 1325ه . ش. در درسهاي خارج فقه و اصول آيت الله بروجردي و خارج اصول امام خميني شركت كرد و در كنار آن در مسجد كوچك گذرخان به تدريس سطح عالي و درس خارج خصوصي، براي جمعي از فضلاء از جمله شهيد هاشمي نژاد پرداخت. اطلاعات وسيع ايشان از مسائل و موضوعات فقه، اصول و كلام و عرفان، طريقه نقد و بررسي آراء و نظريات فقيهان و اصوليان و مناظره هاي علمي و استدلالي او با مخالفان، دارا بودن كمالات و فضايل معنوي، او را در شمار نوابغي قرار داد كه در آغاز جواني به مرتبه عالي و قلّه رفيع اجتهاد در آورد.



از شاگردان معروف فريدة الاسلام شيخ علي كاشاني كه بيشترين بهره هاي علمي و معنوي را در مكتب وي كسب كردند شهيد والامقام سيد عبدالكريم هاشمي نژاد (1311 - 1360 ه . ش.) است.



شيخ علي شانزده سال زندگي طلبگي را با پشت كار تمام در كسب علوم و فضايل و در نهايت سادگي و بي آلايشي سپري كرد. او عاشق عبادت، تهجّد و سجده هاي طولاني، ناله و زمزمه هاي شبانه بود. او نسبت به امور دنيا بي توجه بود و در ارتباط با خالق و اولياي الهي آن چنان عاشق بود كه سر از پا نمي شناخت او لباسهايش ساده و وصله دار بود و براي خود زن اختيار نكرد و خانه نخريد و در مباحثات و مناظرات علمي با جرأت و در دريافت مطالب و سرعت انتقال قوي و پر استعداد بود.



از آن عالم جامع و كامل رساله و كتابهايي به جاي مانده كه برخي از آنان مطبوع و برخي ديگر به صورت خطي كه آنها عبارتند از:



1. منظومه «مجمع الفرائد» شامل 252 بيت در قواعد نحو كه در مشهد به چاپ رسيده است.



2. مجمع الفرائد در علم اصول 2جلد چاپ شده در قم، سال 1368ه . ش.



3. رساله اي در مبحث لباس مشكوك (تقريرات درس فقه آيةالله بروجردي) خطي.



4. تعليقه بر فرائد الاصول شيخ انصاري (از اول بحث برائت تا باب استصحاب).



5. منظومه اي در علم اصول.



6 . منظومه اي در علم كلام.



7. رساله و جزوه هايي در مبحث فقه و اصول.



سرانجام اين عالم پارسا در مسافرتي كه محرم سال 1374ه . ق. به شهرستان رودسر كرده بود در شب 14 آن ماه، پس از اداي فريضه مغرب و عشاء در حال سجده و در منزل يكي از آشنايان (مرحوم آيت الله اشرف الواعظين اشراقي رودسري) دچار سكته قلبي گرديد و نداي «ارجعي» را لبيك گفت جنازه آن مرحوم را به قم آوردند و پس از تشييع با شكوهي در قسمت جنوبي قبرستان نو به خاك سپردند.



20) ميرزاعلي آقا شيرازي (م 1375ه . ق.)



غلامرضا گلي زواره



حاج ميرزاعلي آقا شيرازي، فاضل مشهور، اديب محقق، طبيب صاحب نفس و استاد شهيد مطهري كه وي را «نهج البلاغه» مجسم مي دانست.



وي در ماه شعبان 1294 ه . ق. در نجف اشرف متولد شد و در محيطي سرشار از صفا و عشق نسبت به اهل بيت عليهم السلام پرورش يافت.



اولين مكتب درسي ميرزا در خانه تشكيل شد و نخستين معلم پدرش بود. پدرش ميرزا علي اكبر ضمن تحصيل در نجف اشرف مشغول كارهاي تجاري هم بود.



استادان وي در اصفهان



1. سيد محمد باقر درچه اي؛ 2. جهانگيرخان قشقايي؛ 3. شيخ اسداله قمشه اي؛ 4. شيخ عبدالحسين محلاتي؛ 5. آيت الله بروجردي؛ 6 . ميرزا كمال الدينابوالهدي كرباسي.



استادان وي در نجف اشرف



1. شيخ الشريعه اصفهاني (م 1339ه . ق.)



2. ملا محمد كاظم آخوند خراساني (م 1329ه . ق.)



3. سيد محمد كاظم يزدي (م 1337ه . ق.)



حاج ميرزاعلي آقا شيرازي، در سال 1323 ه . ق. به اصفهان عزيمت نمود و ضمن تدريس و كاوش در آثار علمي به ارشاد مردم از طريق وعظ و خطابه روي آورد.



حاج ميرزاعلي آقا شيرازي، چنان در اقيانوس نهج البلاغه به غواصي پرداخت گويي با نهج البلاغه زندگي مي كرد.



فرزانگان ارجمندي همانند شهيد مطهري، حاج آقارحيم ارباب، سيد روح الله خاتمي، سيد جلال الدين همايي، ميرزا احمد فياض، آيت الله مشكوة، شيخ جواد جبل عاملي، حاج شيخ عبدالرحيم ملكان، سيد اسماعيل هاشمي، حسين عماد زاده، فضل الله ضياء نور، علي شيخ الاسلام از جمله شاگردان وي به شمار مي روند.



احياي آثار



1. احياء تفسير تبيان.



2. احياء كتاب «زادالمعاد» علامه مجلسي.



3. احياء كتاب «من لايحضره الطبيب» مربوط به زكرياي رازي.



او در بين الطلوعين روز يكشنبه، 24 جمادي الاولي 1375 ه . ق. جسم خاكي خويش را به خاك باز پس داد و روح آسماني اش ميهمان عرشيان شد. پيكرش را با احترام فراوان از اصفهان به قم انتقال داده، بنا بر وصيتش در جوار بارگاه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و در ضلع جنوب شرقي مزار شيخان دفن كردند.



21) ميرزاعبدالحسين بروجردي (م 1377ه . ق.)



محمدتقي ادهم نژاد



عالم رباني، مرد اخلاق، علم و تقوا حاج شيخ عبدالحسين بروجردي معروف به «صاحب الداري» در سال 1308 هجري قمري در شهرستان بروجرد و در ميان خانواده روحاني ديده به جهان گشود.



علت اين كه وي در ميان علما و طلاب به «صاحب الداري» شهرت داشت به واسطه عشق و ارادت عجيبي بود كه به حضرت ولي عصر عجل الله فرجه داشت و اين لقب را كه از القاب امام زمان عليه السلام است براي خود انتخاب كرد. پدر ايشان آخوند ملاّعلي بروجردي از عالمان متقي و با صفاي بروجرد به شمار مي رفت.



مرحوم صاحب الداري دوره مقدمات را در زادگاهش فراگرفت و آن گاه به اراك آمد و در نزد اساتيد بزرگواري همچون آقا نورالدين عراقي و آخوند ملاّعلي عراقي تحصيل علوم و معارف نمود. وي هشت سال در حوزه اراك اشتغال به تحصيل داشت. آن گاه به همراه آيت الله حائري به قم مهاجرت كرد و از محضر آيات عظام همچون شيخ عبدالكريم حائري يزدي، سيد محمدتقي خوانساري و حاج حسين طباطبايي بروجردي بهره هاي فراواني بردند. مرحوم صاحب الداري علاوه بر تحصيل به تدريس دروس سطح پرداخت و بزرگان و فضلاي نامداري از محضر ايشان بهره مند شدند.



آيت الله صاحب الداري علاوه بر تحصيل و تدريس، به دليل مديريت توانمندش، مشاغل گوناگون ديگري را در حوزه برعهده داشت و منشأ خدمات فراواني علمي و معنوي بود كه عبارتند از:



1. تقسيم شهريه:



وي از زمان آيت الله حائري يزدي مؤسس حوزه علميه قم و به حسب الامر ايشان تقسيم شهريه را به عهده گرفت و تا پايان عمر شريف مقسم شهريه آيات عظام در حوزه قم بود.



2. مديريت مدارس:



وي از طرف آيت الله حائري يزدي متولي مدارس فيضيّه و دارالشفاء شد و اداره طلاب را به عهده داشت و اين مسئوليت را تا پايان عمر خويش به عهده داشت و نقش خود را در ايفاي اين مسئوليت خطير نشان داد.



3. پيگيري امور نظام وظيفه طلاب؛ وي از زمان آيت الله حائري مسئول مرتفع كردن مشكلات سربازي طلاب بود.



4. مسئووليت كتابخانه مدرسه فيضيّه تا پايان عمر شريفش.



5. عضويت در كمسيون رسيدگي به امور امتحانات به همراهي جمعي از بزرگان و فضلاي آن زمان حوزه علميه قم همانند امام خميني، آقايان مرتضي حائري، فقيهي رشتي، فاضل لنكراني، و...جهت ساماندهي به وضع تحصيلي طلاب خصوصاً در زمان آيت الله بروجردي.



6 . رفع مشكلات حوزه در امور رفاهي خصوصاً به بازماندگان روحانيان متوفاي.



آيت الله ميرزاعبدالحسين صاحب الداري پس ازعمري تلاش و خدمت به اسلام و روحانيت در سوم رجب 1377 ه . ق. دارفاني را وداع كرد. و بعد از نماز خواندن حضرت آيت الله بروجردي بر جنازه ايشان در بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.



22) حاج شيخ مهدي امامي مازندراني (م 1378ه . ق.)



عبدالرحمن باقرزاده



آية الله حاج شيخ مهدي امامي مشهور به «مازندراني» رحمه الله در سال 1302 هجري قمري در امير كلاي بابل و در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. از همان دوران كودكي به خاطر روح پاك و علاقه سرشار به آيات الهي با قرآن آشنا شد و در سنين نوجواني به حوزه علميه بابل راه يافت و به تحصيل علوم مقدس ديني پرداخت. وي پس از ورود به مدرسه آستانه بابل و اقامت در آن، علوم مقدماتي و سطوح عالي را از محضر اساتيد گرانقدر آن حوزه فراگرفت، برخي از استادان او عبارتند از:



1. آية الله شيخ علي اصغر مجتهد مازندراني (1330 - 1245 ه . ق.)



2. شيخ اسماعيل بن حداد متوفي (1327ه . ق.)



3. آية الله شيخ محمد حسين شريعتمدار رحمه الله (1320 - 1240ق)



4. آية الله سيد احمد استاد رحمه الله (1365 - 1280ق)



مرحوم حاج شيخ مهدي امامي براي استفاده از محفل علمي استادان برجسته راهي تهران شد، و بهره هاي وافري در سطوح عالي و دروس استدلالي از اساتيد برجسته ذيل بردند.



1. آية الله شهيد حاج شيخ فضل الله نوري.



2. آقاسيد علي اكبر لاهيجي.



3. آخوند ملامحمد رحمه الله صاحب حواشي بر شرح شمسيه.



وي بعد از چند سال اقامت در تهران عازم نجف اشرف گرديد و از خرمن پرفيض بزرگان فقاهت استفاده كرد و از اساتيد بزرگ به اخذ اجازه اجتهاد مفتخر گشت.



اساتيد ايشان در نجف عبارتند از:



1. حضرت آية الله شيخ عبدالله مازندراني.



2. آخوند خراساني.



3. آقاسيد محمد كاظم يزدي.



4. شيخ الشريعه اصفهاني.



وي با كوله باري از علم و معنويت راهي بابل شد و در زادگاهش امير كلا ساكن گشت و به ارشاد مردم و ترويج شريعت مقدس نبوي پرداخت.شيخ مهدي پس از چند سال اقامت در وطن، در سال 1348ه . ق.، عازم شهر مقدس قم گرديد و با بهره گيري از ذخاير سرشار علمي خود، به تدريس دروس عالي در فقه و اصول و همچنين تفسير قرآن و فلسفه و علوم معقول پرداخت.



تبعيد به كاشان



آن عالم نستوه در نتيجه مبارزه با رضاشاه به كاشان تبعيد شد. ماجرا از اين قرار بود كه پس از ماجراي ننگين كشف حجاب و ساير اقدامات رژيم طاغوتي مرحوم آية الله حائري پيامي اعتراض آميز خطاب به شاه نوشت و مراتب انزجار خود را از اين اقدامات ضد دين اعلام داشت. رضاخان با لحني بي ادبانه پاسخ پيام ايشان را دادند و پس از آن چند نفر به كاشان تبعيد شدند كه يكي از آنها مرحوم حاج شيخ مهدي مازندراني بود.



مرحوم حاج شيخ مهدي رحمه الله با وجود امتناع از زعامت و مرجعيت عامه، به خاطر مقام و منزلت علمي و معنوي، همواره مورد احترام علماي طراز اول قم و مراجع عظام تقليد بود؛ چنانكه بين ايشان و آية الله العظمي بروجردي رحمه الله صميميّت فراواني وجود داشت.



حاج شيخ مهدي امامي رحمه الله در اواخر عمر شريف خود، به بيماري سختي مبتلاگشت، و در يكي از بيمارستانهاي تهران بستري شد و سرانجام پس از عمري سرشار از همّت و تلاش، در دهم جمادي الثانيه سال 1378 ه . ق.، ديده از جهان فروبست. خبر ارتحال وي به سرعت در بابل پيچيد و هاله اي از غم و اندوه سراسر منطقه را فراگرفت، عدّه زيادي از مؤمنين و مريدان معظم له براي شركت در مراسم تشييع ايشان راهي قم شدند. پيكر پاك وي با احترام به قم منتقل شد و پس از تجليل فراوان و با شكوه خاص تا حرم حضرت معصومه عليها السلام تشييع شد.



23) شيخ محمد جواد صافي گلپايگاني (م 1378ه . ق.)



ناصرالدين انصاري



آيت الله صافي در روز 27 شعبان المعظم 1287 يا 1288ه . ق.، در بيت علم و تقوا و فضيلت در گلپايگان ديده به جهان گشود. وي در حوزه علميه اصفهان - كه در آن زمان از پررونق ترين و با اهميت ترين حوزه هاي علمي شيعه به شمار مي رفت - در محضر استادان ذيل شركت مي كرد:



1. آيت الله علامه سيد محمد باقر درچه اي



2. حكيم ميرزا جهانگيرخان قشقايي



3. آيت الله حاج آقا نورالله اصفهاني



4. آيت الله علامه آقانجفي اصفهاني



5. علامه شيخ محمد علي ثقة الاسلام



6 . ميرزامحمد علي تويسركاني اصفهاني



7. علامه ميرزامحمد علي درب امامي



8 . آيت الله آقاميرزا محمدتقي مدرس



9. آقا ميرزا هاشم چهار سوقي اصفهاني



10. آيت الله سيد محمد باقر موسوي خوانساري



11. علامه آخوند ملامحمدكاشاني



12. علامه آخوند ملامحمد باقرفشاركي



ايشان با توجه به سياستهاي استعماري و اطلاعات تاريخي وسيعي كه از اوضاع سياسي جوامع اسلامي داشت، همواره مردم را از دسايس بيگانگان و تفرقه افكنيهاي آنان در بين مسلمانان و الگو سازيهايشان در مناطقي مانند تركيه به نام مصطفي كمال آتاتورك و در ايران به نام رضاخان بر حذر مي داشت، كه گول اينها را و همچنين متجدد مآبها و اروپا رفته هاي غربزده را نخورند.



يكي از بزرگترين خدمات ديني ايشان، مبارزه با فرقه بهائيت بود.



از آن مرد بزرگ تأليفات گوناگوني در فقه، اصول، حديث، اخلاق، تاريخ و ادبيات به جاي مانده است، كه به برخي از آنها اشاره مي شود:



1. رساله هاي متعدد فقهي و اصولي



2. «اصول فقه منظوم»



3. مصباح الفلاح



4. گنجينه گهر



5. گنج عرفان



6 . گنج دانش



7. اشعار شيوا در رد باب و بها



8 . صافي نامه و فيض ايزدي



9. التحف الجوادية في المناقب المهدوية



10. كتاب منظوم مراثي پيامبر ائمه اطهار عليهم السلام



11. ديوان اشعار در مدايح پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام



12. نفائس العرفان



13. كلمة الحق



14. حاشيه بر رسائل شيخ انصاري



15. البشارة الميلادية



سرانجام آن بزرگمرد، پس از 91 سال زندگي پربركت و سرشار از خدمات ديني و اجتماعي، در شب 25 رجب 1378ه . ق.؛ شب شهادت حضرت موسي بن جعفر عليه السلام، بدرود حيات گفت. پيكر پاكش ابتدا با شكوه فراوان و با شركت تمام طبقات مردم گلپايگان و شهرهاي اطراف، در زادگاهش تشييع و سپس به قم انتقال داده شد.



24) كربلايي كاظم فراهاني (م 1378 ق)



محمد حاج اسماعيلي



ملاّ محمد كاظم ساروقي فراهاني، مشهور به «كربلايي كاظم» در سال 1300 ق. در يكي از روستاهاي فراهان اراك به نام «ساروق» ديده به جهان گشود. صفاي روح و سادگي، در كنار حافظه و استعداد كم، موجب شد تا وي نتواند به مكتب رود و خواندن و نوشتن را بياموزد. زراعت و انس با طبيعت از همان آغاز، محمد كاظم را به سوي تأمل و تفكر در آفريده هاي هستي بخش سوق مي دهد و توجه وي را به خلقت و عظمت خداوند دوچندان مي كند.



كاظم از سحرگاه تا شامگاه به همراه پدر مشغول به زراعت مي شد و خستگي كار هيچ گاه وي را از انجام فرايض ديني باز نمي داشت.



عطش وي در شناخت مرز بايدها و نبايدهاي زندگي و مراعات حلال و حرام تابدان جا بود كه با ورود هر روحاني به روستا، به سوي وي مي شتافت و مسائل ديني خود را مطرح و پاسخ پرسش هايش را دريافت مي كرد.



در يكي از جلسات موعظه و منبر، از روحاني اين مطلب را مي شنود كه:



«هركس خمس و زكات خود را ندهد و با آن پول، لباس بخرد و نماز بخواند، نمازش باطل مي شود و پرداخت خمس و زكات در اسلام واجب است.»



اين جمله، كاظم را سخت در خود فرو مي برد و انقلابي دروني در وجودش به پا مي كند. با خود مي انديشد: مگر نه اين است كه اين حكم خدا است و بايد آن را به جاي آورد و در زندگي پياده كرد؟! او پس از بازگشت به خانه، با ادب و احترام موضوع پرداخت خمس را با پدر در ميان مي گذارد و بر اين نكته تأكيد مي كند كه اگر كسي خمس و زكات ندهد و با آن پول، لباس بخرد و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است. او بدين طريق سعي داشت تا پدر را به دادن خمس اموال ترغيب كند. اما پدر به سخنان فرزند توجه نمي كند و او را از پيگيري چنين موضوعي مورد عتاب قرار مي دهد. كاظم خطاب به پدر مي گويد: «تا حال كه نمي دانستي، مسئله فرق مي كرد؛ حال كه دانستي بايد عمل كني».



اصرار كاظم بر پرداخت خمس هيچ سودي نمي بخشد. از اين رو، تصميم مي گيرد تا از روستا هجرت كند. كاظم راهي شهر مي شود و در آنجا به كارگري مشغول مي شود تا شايد با دستمزد آن غذا و پوشاك براي خود تهيه كند.



اهالي روستا در رفت و آمد به شهر و مشاهده كاظم با لباس كارگري در جمع كارگران، نزد پدر وي لب به شكوه مي گشايند و كارگري كاظم را در حالي كه پدر زمين زراعتي بسيار دارد، نوعي عار براي وي قلمداد مي كنند. پدر ناچار به شهر مي رود و كاظم را مجبور به بازگشت به روستا مي كند. كاظم مجدّداً پدر را به دادن خمس مال خود ترغيب مي كند؛ اما پدر نمي پذيرد و بار ديگر كاظم راهي شهر مي شود و به كارگري مشغول مي شود.



كاظم با شراكت يكي از دوستانش زمين را كِشت مي كند و سال نخست، پس از برداشت محصول و تقسيم آن با دوست خود، نصف سهم خودش را بين فقرا تقسيم مي كند و نصف ديگر را براي خود نگه مي دارد. هنگامي كه پدر ماجرا را مي شنود، به كار كاظم اعتراض مي كند و مي گويد: هدف من از دادن زمين و گندم، تقسيم آن بين مردم نيست؛ بلكه مقصود من سرو سامان گرفتن تو است. ولي كاظم با متانت شرط خود را مبني بر عدم دخالت او در كارها، متذكر مي شود.



كاظم سال آينده نيز به همين ترتيب با كمك دوستش زمين ها را كشت مي كند. يك روز پس از جمع كردن گندم، در خرمن هرچه منتظر مي مانند كه باد بوزد تا گندم را از كاه جدا كنند، بادي نمي وزد. از اين رو، دوستش را به ده مي فرستد و مي گويد: تو به ده برو و من پس از جارو كردن دور خرمن، به ده باز مي گردم. كاظم پس از جارو كردن خرمن، ساعات باقي مانده تا غروب را مشغول جمع آوري علوفه مي شود و غروب آفتاب با بردوش گرفتن علوفه ها رهسپار روستا مي شود.



نزديك ده به دو سيّد جوان با سيمايي نوراني كه به سوي وي مي آمدند، برخورد مي كند. آن دو آدرس امامزده روستا را مي گيرند كه در ابتداي روستا با فاصله كمي نزديك هم قرار داشتند. كاظم بار بردوش پيشاپيش آن دو سيّد به راه مي افتد و به طرف امامزاده ها حركت مي كند. به در امامزاده كه مي رسند، او در بيرون امامزاده بار خود را بر زمين مي گذارد و پس از در آوردن كفش هايش وارد امامزاده مي شود و در حالي كه آن دو سيّد مشغول خواندن زيارتنامه هستند، او ضريح را طواف مي كند و بر آن بوسه مي زند، پس از زيارت او، دو سيّد را به امامزاده ديگر مي برد و آن دو مشغول خواندن زيارتنامه و وي نيز مشغول دور زدن و بوسيدن ضريح مي شود كه در اين هنگام يكي از آن دو جوان دست بر شانه وي مي گذارد و به ديوار بالاي ضريح اشاره مي كند و مي گويد: اين آيات را بخوان! كاظم مي گويد: من مكتب نرفته ام و سواد خواندن ندارم. جوان مي گويد: تو مي تواني بخواني. هرچه وي انكار مي كند، آن دو سيّد نيز بر گفته خود پافشاري مي كنند. به ناچار كاظم به آن قسمت ديوار مي نگرد و با كمال ناباوري مي بيند آياتي با نور سبز بر ديوار نوشته شده است؛ به طوري كه نور آن تمام فضاي امامزاده را روشن كرده است و شروع به خواندن آن آيات مي كند.



كاظم پس از خواندن آيات، به خود مي آيد و از اين كه توانسته است قرآن بخواند، شگفت زده مي شود. شگفتي او هنگامي دوچندان مي شود كه مي بيند از آن دو سيّد جوان، ديگر خبري نيست. با خود فكر مي كند كه شايد به امامزاده ديگر رفته اند؛ اما وقتي به آنجا مي شتابد، آنجا هم آنها را نمي بيند.



باز به جاي قبلي خود باز مي گردد و آيات را به همان صورت نوراني مي بيند؛ ولي آن دو جوان را نمي يابد. به خيال اين كه به روستا رفته اند، به طرف ده حركت مي كند. نزديك ده با حيرت به خود مي گويد: «آنها به ده نرفته اند و شايد هنوز در امامزاده ها هستند!» و باز بر مي گردد. رفت و برگشت كاظم به امامزاده ها، از شب تا اذان صبح بارها تكرار مي شود. در اين رفت و آمدها او احساس مي كند كه حافظ همه قرآن شده است. صبح فرا مي رسد و او نا اميد از يافتن آنها، به ده نزد دوستش باز مي گردد. دوستش با تعجب مي گويد: ما گمان مي كرديم كه گرگ ها تو را دريده اند؟! كاظم بي درنگ و با صداقت خاصّي به دوستش مي گويد كه حافظ كلّ قرآن شده است. دوستش ناباورانه او را ملامت مي كند. هر دو نزد امام جماعت مسجد مي روند و كاظم تمام ماجرا را براي امام جماعت تعريف مي كند. امام جماعت با تكيه بر اين نكته كه «شايد خواب ديده و يا خيالاتي شده اي» وي را به تأمل درسخنان خود فرا مي خواند؛ اما كاظم برگفته خود اصرار مي ورزد. در اين هنگام امام جماعت قرآني مي آورد تا وي را بيازمايد؛ ولي كاظم بدون تأمل به همه پرسش ها پاسخ مي دهد.



امام جماعت ادعاي كاظم را مي پذيرد. اهالي پاك و ساده روستا كه چنين مي بينند، بر سر كاظم مي ريزند و تمام لباس هاي وي را تكه تكه مي كنند و به عنوان تبّرك هر يك تكه اي را بر مي دارند. امام جماعت كه جان كاظم را در معرض خطر مي بيند، او را از دست مردم مي رهاند و به منزل مي برد.



شيخ صدرالدين محلاتي از دانشمندان شيراز مي گويد: «من اين مرد را در تهران ملاقات نمودم و ملاقات با ايشان اثر عميق و فراموش نشدني در من ايجاد كرد.



سرانجام كربلايي كاظم، كه به جرأت مي توان او را سندي قطعي بر عدم تحريف قرآن كريم به شمار آورد، در سال 1378 ق. در سن 78 سالگي به رحمت ايزدي پيوست و در شهر مقدس قم، در «قبرستان نو» به خاك سپرده شد.



25) حاج شيخ محمد علي حائري كرماني (م 1379ه . ق.)



محمدتقي ادهم نژاد



عالم جليل القدر آية الله حاج شيخ محمد علي حائري كرماني رَحِمَهُ الله يكي از فقهاي متقي و وارسته حوزه علميه قم و از علماي طراز اوّل كرمان به شمار مي رود كه در سال 1303 ق در شهرستان كرمان ديده به جهان گشود.



خاندان آية الله حائري كرماني در كرمان اكنون هم به شرافت و نجابت معروف و مورد احترام اهالي آن سامانند.



حائري كرماني دروس مقدمات و ادبيات را در حوزه علميه كرمان سپري كرد و آن گاه در سال 1335 ق. عازم مشهد مقدس گرديد و به مدت سه سال در مدرسه ميرزاجعفر به تحصيل ادامه داد. سپس به زادگاهش بازگشت و با خانواده اي مذهبي و سرشناس ازدواج كرد. بعد از يك سال، در سال 1339 ق. براي تحصيل علوم و معارف الهي عازم نجف اشرف گرديد. به سبب هوش و حافظه و استعداد فراوانش مراحل تحصيلي را به سرعت طي كرد و مدت ده سال در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام:



آقاسيد ابوالحسن اصفهاني



آقاضياء الدين محقق عراقي و...



حضور يافت. پس از چندي، استعداد و تلاش او به بار نشست و از آن بزرگواران اجازات اجتهاد كم نظيري اخذ كرد، حتي در شمار شاگردان خاصّ آية الله آقا ضياء قرار گرفت.



آب و هواي نجف اشرف با وي و خانواده وي سازگاري نداشت. اين مشكل او را وادار داشت تا بعد از اتمام تحصيلات، نجف اشرف را به قصد ايران ترك كند و در زادگاهش كرمان رحل اقامت افكند. در اين شهر به مدت چهارده سال به تدريس در حوزه علميه كرمان و نيز اقامه جماعت و ارشاد و هدايت خلق مشغول شد.



پس از ورود به قم، حوزه درس را تشكيل داد كه جمعي از فضلاي حوزه علميه در آن شركت مي جستند. نوآوري هاي درس آية الله حائري كرماني منحصر به فرد بود؛ زيرا وي به سبك استادش آقاضياء تدريس مي كرد و اين نوع تدريس براي آن دسته از فضلا كه به نجف نرفته بودند، بسيار جذّاب بود و تا زگي داشت. تعدادي از شاگردان ممتاز ايشان از اين قرارند:



1. حاج سيد مهدي اخوان مرعشي



2. حاج سيد كاظم اخوان مرعشي



3. حاج آقا رضا صدر



4. امام موسي صدر



5. سيد حسين موسوي كرماني



6 . حاج شيخ علي پناه اشتهاردي



7. شيخ محمد حسن طالقاني



كارهاي مهمي كه آية الله بروجردي رحمه الله بر عهده وي نهاده بود، عبارتبود از:



1. پاسخ به استفتائات و مسائل علمي در بيت آية الله بروجردي (ره)



2. اقامه جماعت در مسجد اعظم



3. احياي كتابخانه مسجد اعظم



وي در سال 1379ه . ق. در منزل مرحوم آية الله حاج سيد مرتضي لنگرودي (متوفّاي 1383 ق.) بر اثر سكته درگذشت. خبر رحلت او، براي آية الله بروجردي رحمه الله بسيار تلخ و ناگوار بود و با اينكه كمتر در مراسم و مجالس شركت مي جست، اما در تشييع اين عالم برجسته، از مسجد عشقعلي تا حرم حضرت معصومه عليها السلام حضور يافت و بر پيكرش نماز گزارد. هنگام دفن، ساعتيبر سر قبر او نشست و دعاهاي فراواني را خواند و سپس دستور داد تا روي قبر پوشانده شود.



26) حاج شيخ علي اكبر الهيان تنكابني (م 1380ه . ق.)



خليل رضا منصوري



شيخ علي اكبر الهيان فرزند شيخ محمدتقي در سالي 1305 قمري در قزوين متولد گرديد. پدرش شيخ محمدتقي الهيان تنكابني، دانشمندي عاليقدر و نويسنده اي فاضل بود. شيخ علي اكبر الهيان دروس مقدماتي و ادبيات عرب و فارسي را در قزوين نزد پدر بزگوار و دانشمندش آموخت و در محضر درس ديگر اساتيد آن حوزه حضور يافت. وي در سال 1323 قمري درست يك سال پس از رحلت پدر عازم تهران شد. او كه مقدمات را در قزوين به خوبي به پايان برده بود. در تهران نزد اساتيد آن شهر سطوح عالي را فراگرفت و سپس براي ادامه تحصيل به نجف اشرف عزيمت نمود.



درابتداي ورودش به معدن علم و فضيلت مدّت كوتاهي را در محضر پربار مرحوم آخوند خراساني صاحب «كفاية الاصول» زانوي شاگردي برزمين زد و از فضل و دانش ايشان بهره جست. در همان زمان و پس از آن با حضور در حلقه درس آية الله سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي و ديگر بزرگان آن عصر، شايستگي علمي اش را به ثبوت رسانيد و به درجه اجتهاد نايل گرديد.



شيخ علي اكبر پس از بهره گيري از حوزه نجف اشرف و علماي آن سامان و درك مقام اجتهاد در حدود سال 1335 قمري به قزوين مراجعت نمود و در آنجا به تدريس و تربيت طلاب علوم ديني پرداخت. در همين زمان با حضور در خدمت اعجوبه دوران، عالم رباني و متاله قرآني حضرت سيد موسي زر آبادي (متوفي سال 1353 قمري) به تهذيب و تزكيه نفس مشغول گرديد.



شيخ علي اكبر الهيان در سال 1345 قمري به رامسر مهاجرت و چندي در آنجا رحل اقامت انداخت. وي پس از مدتي درنگ در آن شهر به قزوين بازگشت و از آن پس هميشه در سفر بِسر برد. گاه به مشهد مقدس مشرف مي گشت و بر خواهرزاده خود مرحوم شيخ مجتبي قزويني وارد مي شد و گاه در حجره اي در مدرسه نواب اقامت مي گزيد و به زيارت و عبادت مشغول مي شد و همواره در شهرهاي قزوين، رامسر، رشت، طالقان، آستانه اشرفيه و مشهد در تردد بود وي هر جا مي رفت به تدريس و تربيت و تهذيب طلاب علوم ديني مي پرداخت. در طول دوران زندگي هرگز دلبستگي به دنيا پيدا نكرد و هيچ گاه خانه اي تهيه ننمود. با زندگي بسيار ساده و بي آلايش عمر را سپري مي ساخت شيخ علي اكبر الهيان از علماي بزرگ بود اهل علوم باطني و مشاهدات و كرامات با عمري درحدود 70 سال و داراي پيكري نحيف و تحليل رفته از عبادات و رياضات چون استادش سيد موسي زرآبادي هيچ گاه شانه از تكاليف سياسي و اجتماعي خالي نمي كردند و هميشه در مبارزه با ظلم و ستم در دو ميدان جهاد نفساني و جهاد بيروني پيش قدم بودند.



وفات



مرحوم الهيان همان طور كه گذشت هميشه در سفر بود و در سال اخير بيشتر اوقات را در طالقان مي گذرانيد. تا اينكه در اوايل زمستان 1339 خورشيدي بيمارشد و در بيمارستان دكتر هشترودي تهران بستري گرديد.



وي روز سه شنبه سيزدهم بهمن ماه سال 1339 شمسي برابر سال 1380 قمري بدرود حيات گفت و جنازه اش به قم حمل شد و با نماز آيت الله بروجردي (آخرين نماز ميت ايشان بود كه بجا آورد) در قبرستان وادي السلام به خاك سپرده شد.



27) حاج شيخ مرتضي چهرگاني انزابي (م 1381ه . ق.)



مجيد محبوبي



آيت الله چهرگاني انزابي، در سال 1293 ق. در قريه چهرگان از منطقه انزاب آذربايجان شرقي متولد شد. شيخ مرتضي چهرگاني پس از گذراندن دوران كودكي در زادگاه خود و پس از طيّ مراحل تحصيلات ابتدايي پيش پدر روحاني اش، براي ادامه تحصيل به شهر خوي رهسپار شد و پس از پنج سال اقامت در آن شهر، به شهر تبريز رفت و از محضر اساتيد بزرگ آن زمان، مانند مرحوم آيت الله انگجي و ميرزاحسن مجتهد، استفاده برد و پس از اتمام دروس سطح، براي تكميل تحصيلات عالي حوزه به نجف اشرف مهاجرت كرد. حدود 19 سال در نجف اقامت كرد و در فقه و اصول به مراتب بالايي رسيد.



اساتيد در تبريز



1. آيت الله ميرزا ابوالحسن انگجي



2. آيت الله ميرزاحسن آقامجتهد (مجتهد بزرگ)



اساتيد در نجف



1. آيت الله سيد كاظم يزدي



2. آيت الله ميرزافتح الله شريعت اصفهاني



3. آيت الله محمدكاظم خراساني



4. آيت الله آقاضياء الدين عراقي



تأليفات



1. رسالة في علم الاصول الفقه، به سال 1324 ق.



2. رسالة في التكليف، به سال 1325 ق.



3. رسالة في الظّنّ، به سال 1325 ق.



4. رسالة في الوظائف المقرّرة للجاهل، به سال 1327 ق.



5. رسالة في الاستصحاب، به سال 1330 ق.



6 . رسالة في الخيارات، به سال 1324 ق.



7. رسالة في الرّضاع، به سال 1325 ق.



8 . رسالة في الرّهن، به سال 1326 ق.



9. رسالة في الخلل الواقع في الصلوة، به سال 1326 ق.



10. رسالة في صلوة المسافر، به سال 1326 ق.



11. كتاب القضاء، به سال 1326 ق.



12. رسالة في المكاسب



13. رسالة في اصول الدين



او پس از عمري كوشش خالصانه در راه تحصيل معارف اهل بيت و تفقّه در علوم آل محمدصلي الله عليه وآله وسلم، در چند سال آخر زندگي، دچار ضعف بدني و فرسوگي هاي ناشي از دوران تحصيل و رياضت شد و علي رغم معالجه پزشكان معتمد تبريز، در دوازدهم رجب المرجب 1381 ق. (1339 ش) به ملكوت اعلي پيوست.



28) حاج سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي (م 1383ه . ق.)



غلامرضا گلي زواره



آيت الله لنگرودي در سال 1306 ه . ق. در روستاي «قاضي محله» شهرستان لنگرود متولد شد. نسب شريف ايشان با 44 واسطه به امام سجاد عليه السلام مي رسد.



وي در چهارده سالگي وارد مدرسه جامع لنگرود شد و در نزد آيت الله شيخ علي اكبر لنگرودي و عموي بزرگوارش ميرزا عبدالصمد قاضي محله اي تلمذ كرد و سپس به رشت رفت و در محضر آيات سيد عبدالوهاب صالح ضيابري، شيخ محمد صيقلاني و شيخ محمد برزگر ادامه تحصيل داد و به علت نبوغ علمي در خطه گيلان به «حاج مجتهد» مشهور گرديد.



آن گاه به قزوين و تهران رهسپار شد و در نزد بزرگان و اساتيد نامدار ذيل مشغول تكميل معقول و منقول گرديد:



1. حاج ملاعلي طارمي



2. شيخ يونس قزويني



3. آيت الله سيد محمدرضا افجه اي



4. آيت الله شيخ محمدرضا نوري



5. آيت الله شيخ عبدالنبي نوري



6 . آيت الله شيخ علي نوري



7. آيت الله ميرزا هاشم اشكوري



8 . آيت الله ميرزاحسن كرمانشاهي



9. آيت الله سيد محمد تنكابني



10. آقاميرزا محمود قمي



آيت الله مرتضوي در سال 1338 ه . ق. رهسپار نجف اشرف گرديد و دروس خارج فقه و اصول را در نزد آيات عظام حوزه نجف اشرف به اتمام رسانيد.



اساتيد ايشان عبارتند از:



1. آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني



2. آيت الله ميرزاحسين نائيني



3. آيت الله ضياءالدين عراقي



4. آيت الله شيخ جواد بلاغي



آيت الله لنگرودي در سال 1362هق در تهران رحل اقامت افكند و مشغول تدريس و به تربيت طلاب و پرورش آنان و هدايت و ارشاد مردم پرداخت.



آيت الله مرتضوي در سال 1373 ه . ق. وارد حوزه علميه قم شد و در اين حوزه مباركه مشغول تدريس فقه و اصول گرديد و در مسجد عشقعلي اقامه جماعت مي كردند. احياء و مرمت مسجد و مدرسه حاج ابوالفتح تهران از جمله اقدامات ارزشمند وي به شمار مي رود.



آثار وي:



1. تقريرات درس آيت الله نائيني



2. كتاب المتاجر



3. حاشيه بر عروة الوثقي



4. رساله اي در قضا



5. رساله هايي در ابواب: اجتهاد، طهارت، صلاة، خمس، صوم...



آيت الله لنگرودي در ايام جواني كه در رشت بودند در جريان انقلاب مشروطه به حمايت از علماء نجف اشرف و تهران همانند آخوند خراساني و شهيد شيخ فضل الله نوري بسيار فعال بودند و در اوايل نهضت مقدس اسلامي به رهبري امام خميني، فعالانه شركت كرد و در اعلاميه هاي علماء و مراجع عليه طاغوت نقش بسيار فعال و ارزشمندي ايفاء كرد كه در كتاب اسناد انقلاب اسلامي به تفصيل آمده است.



آيت الله لنگرودي در 20 صفر سال 1383 ه . ق. برابر با سال 1342 شمسي دارفاني را وداع گفت تشييع جنازه ايشان كه همزمان با برقراري حكومت نظامي و منع رفت و آمد از سوي رژيم طاغوت به مناسبت حادثه خونين 15 خرداد 42 بود بسيار باشكوه در قم برگزار گرديد و حضرت آية الله العظمي گلپايگاني بر آن اقامه نماز كرد. پيكر پاك وي در يكي از حجرات شمال شرقي صحن عتيق به خاك سپرده شد.



29) حاج شيخ عباسعلي شاهرودي (م 1383ه . ق.)



سيد محمّد سجادي



آيت الله شاهرودي در سال 1320 قمري در روستاي «ابرسنج» در 6 كيلومتري شهر بسطام شهرستان شاهرود ديده به جهان گشود.



پدر و اجداد وي همگي كشاورز و دامدار بودند. عباسعلي دوران ابتدايي را طي كرده و پس از آن به حوزه علميه بسطام وارد گرديد و سپس با كسب اجازه از پدرش در سن 15 سالگي وارد حوزه علميه شهرستان گرگان شد و تا پايان مرحله سطح در آن حوزه به تحصيل پرداخت.



آن گاه به مشهد مقدس رفت و در نزد اساتيد بزرگواري تلمذ كردند كه عبارتند از:



1. ميرزا ابوالحسن جلوه زواره اي



2. حاج شيخ احمد كفايي خراساني



3. حاج شيخ مجتبي قزويني



4. حاج شيخ كاظم مهدوي دامغاني



آن گاه در سال 1341ق به دارالعلم قم كوچ كرد و در شمار شاگردان ممتاز مؤسس حوزه علميه قم، حاج شيخ عبدالكريم حايري درآمد و به مقام رفيع اجتهاد نايل گرديد. بعد از تبعيد حضرت امام خميني در سال 1343 شمسي، درس دو نفر از آيات محقق داماد و شاهرودي رونق بهتري گرفت، معظم له در زير كتابخانه فيضيه و مسجد عشقعلي ساليان متمادي تدريس فرمودند كه جمعي از شاگردان برجسته معظم له عبارتند از:



1. حاج شيخ محمد يزدي



2. حاج سيد محمد علي صدرايي اشكوري



3. حاج شيخ محمد علي انتظاري



4. شيخ علي اكبر هاشمي رفسنجاني



5. شيخ زين العابدين قرباني



6 . شيخ رضا استادي



7. شيخ محمد مؤمن قمي



8 . حاج شيخ مسعود سلطاني



9. حاج آقافخرالدين طاهري قهد ريجاني



10. حاج شيخ محسن الهي لاهيجاني



آثار ماندگار



1. حاشيه بر كفاية الاصول



2. حاشيه بر وسيله النجاة مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني (ره)



3. برهان الشيعه في اثبات الرجعة



4. تقريرات الاصول



5. اجتهاد و تقليد



6 . حاشيه بر عروةالوثقي



7. رساله عمليه به نام منهج الاحكام



آيت الله شاهرودي از جمله مراجع اهل قلم و شجاع حوزه علميه قم به شمار مي آيد كه در موارد گوناگون با شهامت تمام، خط بطلان بر تصويب نامه هاي حكومت ظالم رضاخاني زده، مردم را نسبت به تصميمات خائنانه آمريكا و مزدورش حكومت پهلوي، آگاه نمود و در مورد انجمن هاي ايالتي و ولايتي نخست وزير وقت، اسدالله علم تلگرافات شديدي زده كه در كتاب اسناد انقلاب اسلامي به تفصيل آمده است. وي در 23 رمضان سال 1383 قمري دعوت حق را لبيك گفته و پيكر پاكش در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد.



30) سيد يحيي مدرسي زاده يزدي (م 1383ه . ق.)



مهدي صحرايي



آيت الله مدرسي در سال 1320ق. در خانواده اي مذهبي در يزد پا به عرصه وجود گذاشت و با تولد خويش شادي و سرور را براي خانواده مدرسي هديه آورد. حاج سيد يحيي، در كودكي پا به مكتب خانه «شيخ عالي جناب» گذاشت كه معمولاً بزرگ زادگان در مدرسه خان (در يزد) نزد او به مكتب مي رفتند. سپس مقدمات دروس حوزوي و دروس سطح را نزد علماي بنام حوزه علميه يزد پشت سرگذاشت.



در سال 1341ق. با دوست خود، مرحوم باعثي يزدي (1382ق)، آهنگ قم نمود و در آن حوزه تازه تأسيس، از محضر علماي اعلام آنجا بهره گرفت.



ايشان ده سال در قم به تحصيل ادامه داد و با تحمّل رنج و غربت، در سال 1351ق. رهسپار عتبات عاليات و نجف اشرف شد تا در آنجا به تكميل مراحل تحصيلي خود بپردازد و استفاده بيشتري از محضر علماي آن حوزه ببرد.



وي در عمر بابركت خود از محضر اساتيدي بهره برده است:



الف) در يزد



1. آقاميرزا سيد احمد مدرس(1295 - 1388ق)



2. آقاسيد مرتضي مدرسي معروف به «شيخ مرتضي» (1333ق)؛



3. آقاي سيد حسين مدرّس باغ گندمي (1270 - 1366ق)



4. آقاسيد عليرضا حايري



ب) در شهر مقدس قم



1. آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي (1276 - 1355ق)



2. آيت الله آقاسيد علي يثربي كاشاني (1311 - 1379ق)



3. آقاسيد محمد حجّت كوه كمره اي(1310 - 1372ق)



4. آقاسيد محمد تقي خوانساري (1305 - 1371ق)



5. آقاميرزامحمد همداني در جزيني (1315 - 1365ق)



ج) اساتيد وي در عتبات عاليات، عبارتند از حضرات آيات عظام:



1. آقاضياءالدين عراقي (متوفاي 1361 ه . ق.)



2. آقاسيدابوالحسن اصفهاني (1384 - 1365)



3. آقاميرزاحسين نائيني (1276 - 1355 ه . ق.)



آثار قلمي



آيت الله مدرسي زاده، در عمر با بركت خود علاوه بر تدريس و تربيت طلاب، تأليفات گرانبهايي هم به يادگار گذاشته و آن را ذخيره روز قيامت خود قرار داده؛ كه برخي از آنها عبارتند از:



1. «قاعده لاضرر»



2. «منجّزات مريض»



3. «تقريرات درس اصول مرحوم آقاضياء عراقي»



4. «تقريرات درس بيع مرحوم ناييني»



5. «اجتهاد و تقليد»



6 . «رساله هايي در ابواب مختلف فقه»



7. «حاشيه توضيح المسايل»



8 . رساله علميه، به نام «انيس الموحّدين» كه به چاپ رسيده است.



9. «حاشيه عروة الوثقي»



10. (تقريرات) «جوائز سلطان»



11. «كتاب زكات»



12. «تقريرات اصول و فقه»



شاگردان



1. حاج سيد علي خامنه اي (مقام معظم رهبري)



2. حاج شيخ حسين وحيد خراساني



3. حاج سيد عباس خاتم يزدي



4. سيد صادق خلخالي



5. حاج سيد مجتبي رودباري و...



آقاسيد يحيي، پس از عمري تلاش، سرانجام درشب دوشنبه شانزدهم صفر 1383ق - هنگامي كه براي معالجه به ايران بازمي گشت - در شهر كِرِنْد، بر اثر ناراحتي شديد قلبي به ديدار معبود شتافت. پيكرش را پس از انتقال به شهر مقدس قم، با تجليل فراوان، در قبرستان شيخان به خاك سپردند.



31) حاج شيخ محمد ابراهيم آيتي (م 1384 ه . ق.)



محمدجواد نورمحمّدي



وي در سال 1333 ه . ق. در قريه گازار از توابع بيرجند در خانواده روحاني و شيعه متولد شد اهل خانه را از قدوم خويش شاد شاخت. اين فرزند محمد ابراهيم نام گرفت. محمد ابراهيم مقدمات را در نزد پدرش شيخ محمد قائني آموخت و آن وقت به دستور وي به بيرجند آمد كه مقدمات و مقداري از سطح را در نزد آيت الله حاج شيخ محمد باقر آيتي و آيت الله شيخ محمدحسين آيتي و مرحوم شيخ غلامرضا فاضل و آقاي حاج شيخ محمد علي رباني و مرحوم ملامحمد دهكي به خوبي فراگرفت. در سن هيجده سالگي راهي مشهد مقدس شد و در مدرسه باقرّيه اين شهر سكني گزيد كه مابقي سطوح متوسطه و عالي و نيز خارج فقه و اصول و تفسير، حكمت، هئيت و رياضيات را در نزد اساتيد عاليقدري كه ذيلاً نام مباركشان مي آيد تلمذ نمودند.



1. آيت الله شيخ هاشم قزويني



2. آيت الله حاج شيخ مجتبي قزويني



3. آيت الله ميرزاحسين فقيه سبزواري



4. آيت الله اديب نيشابوري



5. حاج شيخ حسن پايين خياباني



6 . آيت الله ميرزامهدي اصفهاني



7. آقاميرزامهدي فرزند مرحوم آقابزرگ حكيم (آشتياني)



استاد محمد ابراهيم آيتي در شرايطي سخت دوران تحصيل علوم اسلامي را گذراند و با سختكوشي و مقاومت اين مسير را پيمود.



مرحوم آيتي پس از فراگيري دروس حوزه هاي علوم ديني به دانشگاه راه يافت و در كنار تدريس به تحصيل نيز پرداخت. در سال 1334 شمسي در دانشكده علوم معقول و منقول مشغول به تدريس شد و درسهاي تاريخ اسلام، تاريخ تمدن اسلام، فقه (دوره ليسانس) و فقه الحديث (دوره دكتري) را درس مي داد. او در همان دانشكده معقول و منقول تهران تحصيل كرده بود و موفق به اخذ درجه دكتري شده بود. ايشان علاوه بر علوم اسلامي و ادبيات عرب به زبان انگليسي نيز احاطه كامل داشت و از اين راه با انديشه هاي غربي و متون و روش تحقيق آنان آشناگرديد.



از امتيازات بسيار ارزنده حيات علمي مرحوم آيتي اين است كه او هرگز خود را در علوم متداول حوزه ها و مجامع علمي محدود نساخت.



شهيد مطهري در تمجيد از مقام علمي و زحمات ايشان چنين ياد مي كند:



«آقاي آيتي يك موّرخي است به تاريخ صدر اسلام، من به جرأت مي توانم بگويم در همه تهران و شايد در همه كشور كسي نداريم كه به تاريخ صد ساله اول اسلام مثل آقاي آيتي احاطه داشته باشد.»



يكي از تلاش هاي تحسين برانگيز ايشان تلاش در راه انتشار كتابهاي مذهبي بود كه از آن جمله تلاش گروهي ايشان و همراهانش منشأ ايجاد «شركت انتشار» گرديد. باري او در راه اصلاح ساختار فرهنگي و اجتماعي جامعه خويش از هيچ خدمتي فروگذار نكرد و با قلم و زبان و دست خويش هرآنچه كرد براي احياي فكر ديني و انديشه الهي بود.



تأليفات وي به عبارت زير است:



1. تاريخ پيامبر اسلام



2 و 3. ترجمه تاريخ يعقوبي



4. آندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا



5. و 6 و 7. سرمايه سخن



8 . بررسي تاريخ عاشورا



9 و 10. تصحيح تفسير شريف لاهيجي



11. ترجمه البلدان يعقوبي



12. افكار جاويد محمد



13. جهان در قرن بيستم



14. آيينه اسلام



15. سيماي اميرالمؤمنين از مسجدالحرام تامسجد كوفه



16. راه و رسم تبليغ



17. كتاب و سنت



18. همه مسئول يكديگريم



19. فهرست ابواب و فصول اسفار (ملاصدرا)



20. تصحيح و تنقيح مثنوي مقامات الابرار



21. مقولات عشر



22. گفتار عاشورا



23. مرجعيت و روحانيت



24. شهداي اسلام



25. خطبه هاي رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم



26. مجموعه سخنرانيها در مورد شخصيت هاي برجسته عالم اسلام



باري استاد فرزانه دكتر محمد ابراهيم آيتي پس از سالياني كه خدمات شايسته اي به جامعه خويش كرد در سال 1384 قمري در يك سانحه تصادف جان خويش را از دست داد و در حالي كه سنّي در حدود 51 سال داشت اين سراي خاكي را بدرود گفت. ضايعه رحلت او همه دلسوزان و دينداران و انديشمندان را متأثر كرد. جنازه اش را با تجليل فراوان به قم آوردند و در قبرستان ابوحسين قم دفن كردند.



32) حاج شيخ عبدالنبي اراكي (م 1385 ه . ق.)



باقري بيدهندي



حاج شيخ عبدالنبي اراكي به سال 1307ق. در شب مبعث پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم در شهر اراك و خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود.



خواندن و نوشتن را در مكتب شخصي به نام سيد احمد و نيز نور علي بگ مي آموزد. پس از آن، ادبيات را نزد ميرزامحمود، از بستگان پدري خود و نزد مرحوم ميرزا هاشم و ميرزا رضي و ميرزا اسماعيل و...فرامي گيرد. وي سپس به شهر همدان هجرت مي كند و به مدت دو سال، در مدرسه مرحوم آخوند در اين شهر - واقع در سرگذر - به تحصيل خود ادامه مي دهد. آن گاه به زادگاه خود اراك باز مي گردد و حدود چهار سال در درس اساتيد مشهور شهر خود شركت مي كند.



در بيست سالگي، دروس سطح را به اتمام مي رساند و درس خارج را آغاز مي نمايد. حدود دو سال در مجلس درس بزرگاني چون: آقانورالدين عراقي، ميرزا محمد عليخان و ميرزا ابوالحسن رحمهم الله زانوي ادب مي زند و در اين مدّت كوتاه، بهره وافر از محضر آنان مي برد.



سال 1327، جهت تكميل اندوخته ها و طي مدارج علمي بالاتر، رهسپار نجف اشرف مي گردد و در حوزه نجف، گذشته از اين كه علوم رياضي و هيئت و نجوم را نزد شيخ شمس الدين بخارايي مي آموزد، در درس مراجع و علماي بزرگ حوزه هم شركت مي جويد.



اساتيد آيت الله اراكي در نجف عبارت بودند از:



1. مرحوم آيت الله سيد محسن عراقي



2. مرحوم آخوند ملامحمد كاظم خراساني



3. مرحوم آقاسيد محمد كاظم طباطبايي يزدي



4. مرحوم شيخ الشريعه اصفهاني



5. مرحوم آقاضياءالدين عراقي



6 . مرحوم آقاشيخ علي قوچاني



7. مرحوم آقاشيخ مهدي مازندراني



8 . مرحوم ميرزاحسين نائيني



9. مرحوم آيت الله شيخ علي گون آبادي



10. حاج ميرزا علي آقا قاضي تبريزي



آيت الله اراكي به سال 1346 بنا به دعوت مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني جهت تدريس در حوزه نجف، به عتبات هجرت مي كند و در مسجد هندي به تدريس مي پردازد.



آيت الله شيخ عبدالنبي اراكي را بايد در زمره آن دسته از بزرگان حوزه قرار داد كه در كنار تدريس و تربيت طلاب، به تأليف كتاب نيز مي پرداخته اند. برخي از آثار وي به قرار ذيل است:



1. «رساله علميه»



2. «معالم الزلفي»



3. «افاضة القدير»



4. «انيس المقلدين»



5. «غوالي اللئالي»



6 . «روح الايمان»



7. «اعلام العامة في صحة الحج مع ابناء العامة»



8 . «كتاب المحاكمات»



9. «رساله زيارت عاشورا»



10. «حاشيه بر وسيله»



آيت الله اراكي در سال 1366ق وارد حوزه علميه قم شد و علاوه بر اقامه جماعت در مسجد عشقعلي به تدريس و تربيت شاگردان پرداخت و دهها نفر از محضر علمي ايشان خوشه چيني كرده اند. وي از كساني است كه به خدمت مقدس حضرت ولي عصر(عج) تشرّف يافته است. و علاوه بر آگاهي در فقه و اصول كلام در علوم غريبه و تعبير خواب مهارت داشت.



عالم فرزانه آيت الله عبدالنبي اراكي، پس از عمري زهد و پارسايي، تلاش و كوشش و تبليغ و ترويج فرهنگ ناب تشيع در رجب 1385 ق چشم از جهان فروبست و به سوي ديار باقي شتافت. و در جوار كريمه اهل بيت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.



33) سيد محمد جواد نجومي (م 1387ه . ق.)



علي كرجي



سيد محمد جواد حسيني نجومي در سال 1303ق. در شهر كرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد. وي به خاطر انتسابش به امام حسين عليه السلام به «حسيني» شهرت يافته و از آن رو كه اجدادش در علم نجوم و تقويم نگاري تخصص داشته اند، ملقّب به «نجومي» شده است. بدين جهت در هنگام صدور شناسنامه براي ايرانيان، اين لقب براي همه فرزندان و نوادگان ايشان رسميت پيداكرد.



سيد محمد جواد نجومي، پانزده سال را نزد پدر با تقوا، عارف، زاهد، عابد و هنرمند خود گذراند، او پس از اتمام دروس مقدماتي نزد پدرش، مراتب سطح را در محضر عالمان و فقيهان شهر كرمانشاه فراگرفت.



وي در مدت كوتاهي علوم صرف، نحو، معاني و بيان، منطق، فلسفه، فقه و اصول را به خوبي به پايان رساند. سپس براي تكميل تحصيلات و شركت در درس خارج فقه و اصول، راهي نجف اشرف شد؛ ولي مشكلات زندگي، به او مجال اقامت طولاني در آن شهر را نداد و از اين رو، پس از يك سال به كرمانشاه برگشت و نزد عالمان، مجتهدان و هنرمندان زادگاهش به كسب علم و معرفت پرداخت. تا اين كه بعد از طي مراحل فضل و دانش، به درجه رفيع اجتهاد رسيد و از آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ ضياءالدين عراقي، شيخ حسن علامي و سيد حسين حائري اجازه اجتهاد و روايت گرفت.



شيخ ضياءالدين عراقي، در اجازه نامه اجتهادش به ايشان، وي را عالم، فاضل، كامل، سيّد سند و معتمد معرفي مي كند. نيز آية الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني در اجازه نامه اجتهاد و روايتش به او، وي را عالم، فاضل، علامه، عماد اسلام، كسي كه عمرش را در راه تحصيل علوم شرعي صرف كرده، محقق و پژوهشگر مي داند. و در بعضي از اجازه نامه هاي اجتهاد و روايت، او را عالمي عامل، فاضلي كامل و پژوهشگري دقيق معرفي كرده و در شأن او تعبيرهاي مختلف و پرمعنايي به كار برده اند.



سيد محمد جواد نجومي علاوه بر كسب فضل و علم از محضر استادان بزرگ حوزه علميه نجف اشرف، از محضر فقيهان و عالمان برجسته و صاحب نظر كرمانشاه نيز سال ها كسب دانش نمود؛ از جمله:



1. شيخ محمد علي چهاردهي رشتي معروف به مدرس



2. محمد هادي جليلي (متوفّاي 1377ق).



3. شيخ محمد حسن علامي اصفهاني (متوفّاي 1394 ق)



4. محمد حسين اصفهاني معروف به حاج آخوند.



5. سيد حسين حائري



6 . آقا عبدالله آل آقا



7. ميرزاحسين وكيل



سيد محمد نجومي پس از سال ها زندگي علمي و هنري و پس از عمري مجاهدت و تلاش در راه دين، در شب چهارشنبه هجدهم مرداد 1346 ش، (دوم جمادي الاول 1387ق) در 84 سالگي جان به جان آفرين تسليم و به رحمت ايزدي پيوست. همان شب جسد مبارك وي غسل داده شد و فرزند دانشمندش، آيت الله سيد مرتضي نجومي، بروي نماز گزارد و صبح آن شب، پيكر ايشان با حضور جمعيتي كم نظير در شهر كرمانشاه تشييع شد. سپس به آرامگاه ابوحسين در قم، حجره مخصوص علماء منتقل و دفن گرديد.



34) سيد محمدحسن الهي طباطبايي (م 1388ه . ق.)



غلامرضا گلي زواره



مرحوم الهي طباطبايي در سال 1326 ه . ق. در بيت علم و سيادت در تبريز متولد شد پدرش حاج ميرزا محمد قاضي طباطبايي عالمي وارسته از روحانيان تبريز بود. سيد محمدحسن به همراه برادرش (علامه طباطبايي صاحب تفسير الميزان) بعد از فراگيري علوم مقدماتي در مدرسه طالبيه تبريز جهت تكميل معارف اسلامي رهسپار نجف اشرف گرديد. و به مدت يازده سال از دانش بيكران اساتيد اين ديار خوشه ها چيده و رشته هاي فقه، اصول، فلسفه، عرفان، رياضي و طب را نزد اساتيدي همانند:



1. آيت الله سيد علي طباطبايي



2. سيد حسين بادكوبه اي



3. محمد حسين نائيني



4. سيد ابوالحسن اصفهاني



فراگرفت. ايشان به موازات پيگيري تحصيلات در نجف از طريق تزكيه نفس در عرفان عملي به رتبه اي رسيد كه چشم برزخي اش باز شد و انسان ها را مطابق ملكات و گرايشهاي باطني آنان مشاهده مي كرد.



در سال 1314ش به ايران آمد و به دليل مقامات علمي و اشتهار ايشان در علوم عقلي، دانشگاه تهران جهت تدريس اين رشته از دانش ديني براي تدريس از مرحوم الهي دعوت نمود. امّا ايشان از پذيرش امور رسمي اكراه داشت تقاضاي مزبور را نپذيرفت.



آيت الله الهي طباطبايي در سال 1345 به شهر مقدس قم مشرف شد و قريب به يك سال در اين ديار با بركت اقامت گزيد و تني چند از فضلاي حوزه علميه قم در اين مدت از فيض وجودش برخوردار گشتند كه در ميان آنان علامه حسن حسن زاده آملي بيش از ديگران از حضور پرفروغش استفاده كرده است.



فقيد سعيد آيت الله الهي طباطبايي در نيمه دوم سال 1346 ه . ش. مطابق 1378 ه . ق. در بستر بيماري قرار گرفت. پزشكي اختصاصي از تهران به قم آمد تا براي درمان اين عارف وارسته چاره اي بينديشد اما معالجات اثر نبخشيد و به وي توصيه كردند بايد استراحت مطلق بنمايد. بعد به تبريز برگشت و سرانجام در روز دوشنبه سيزدهم ربيع المولود سال 1388 ه . ق. در سن شصت و سه سالگي اين نشأت ناپايدار و فاني را بر اثر سكته قلبي بدرود گفت و در عالم قدس و ملكوت آرام گرفت.



35) حاج سيد محمّد محقق داماد (م 1388ه . ق.)



احمد محيطي



آيت الله حاج سيد محمد محقق داماد به سال 1325 ه . ق. در خانواده اي روحاني - كه به تقوا اشتهار داشتند - در احمد آباد اردكان به دنيا آمد.



حاج سيد محمد پس از تحصيل علوم مقدماتي در اردكان راهي شهر يزد شد و از محضر استادان بزرگ آن زمان در يزد كسب فيض نمود.



استادان وي در يزد



1. حجة الاسلام حاج سيد يحيي واعظ يزدي (متوفاي 1362 ه . ق.)



2. سيد حسين باغ گندمي.



3. سيد احمد مدرس.



4. آية الله حاج شيخ غلام رضا فقيه يزدي (1295 - 1378 ه . ق.).



مرحوم آقاي داماد در سال 1341 ه . ق. در سن 16 سالگي درست يك سال پس از تأسيس حوزه علميه قم، به دست مبارك آية الله حائري يزدي، با راهنمايي استاد به قم مهاجرت نمود. آية الله محقق، در قم نيز از محضر اساتيد و آيات عظام كسب فيض نمود كه نام تعدادي از آنها از اين قرار است.



1. آيت الله مير سيد علي يثربي كاشاني (متوفاي 1380 ه . ق.)



2. آيت الله سيد محمدتقي خوانساري (متوفاي 1371)



3. آيت الله ميرزامحمد همداني (متوفاي 1365 ه . ق.)



4. آيت الله سيد ابوالحسن رفيعي قزويني (متوفاي 1396 ه . ق.)



5. آية الله حاج سيد محمد حجّت كوه كمري (متوفاي 1372)



6 . آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (متوفاي 1355)



او پس از ارتحال استادش آية الله حائري، رسماً تدريس در حوزه علميه قم را شروع كرد و در مدت كوتاهي محضر درسش محل تجمع فضلاي بنام حوزه گرديد.



وي به قدري به امر تدريس اهميت مي داد كه در ايام تعطيل دروس حوزه نيز به تدريس و تربيت طلاب مي پرداخت در محضر محقق داماد دانشوران بزرگي تربيت شدند كه نام برخي از آنان را زينت بخش اين مقاله مي آوريم.



1- شهيد حاج شيخ مرتضي مطهري



2- شهيد سيد محمد حسين حسيني بهشتي



3- شهيد حاج شيخ عبدالرحيم رباني شيرازي



4- امام موسي صدر



5- شهيد دكتر محمد مفتح همداني



6- شهيد حاج شيخ علي قدوسي



7- شهيد حاج آقا مصطفي خميني



8- حاج شيخ مرتضي حائري يزدي



9- حاج شيخ احمد پاياني



اين عارف عظيم الشأن در چهارشنبه 2ذي حجه 1388ق بر اثر سكته قلبي پس از 75 روز بيماري دارفاني را وداع و به معبود خويش پيوست. اهالي قم بعد از ظهر همان روز پيكر پاك ايشان را با اندوه فراوان و چشمان گريان تشييع نموده در مقبره اي از مقابر شرقي صحن مطهر حضرت معصومه عليها السلام مقابل ايوان آينه به خاك سپردند.



36) حاج شيخ مرتضي انصاري قمي (م 1391ه . ق.)



ناصرالدين انصاري



خطيب و محدث بزرگ، مرحوم حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ مرتضي انصاري قمي، يكي از مبلغان نستوه دين به شمار مي رفت كه در وعظ و تبليغات ديني و ترويج و نشر احاديث اهل بيت عليهم السلام، گوي سبقت از اقران ربود و صوت وصيت منبر و مواعظ حسنه اش به سراسر ايران رسيد. او در غالب مسافرت هاي تبليغي خود و مبارزاتش عليه شيخي ها، صوفي ها، بابي ها، بهائي ها و كمونيست ها، آثار نيك از خود بر جاي گذاشت و بسياري از مردم را به راه دين هدايت كرد و از انحرافات نجات داد...



حاج شيخ انصاري در سال 1321 يا 1323ق در قم، در خانواده اي پرفضيلت كه نسب به شيخ الطائفه جناب سعد بن عبدالله بن ابي خلف اشعري قمي، صحابي بزرگوار حضرت امام حسن عسكري عليه السلام مي بردند، زاده شد.



مرحوم انصاري از اوان تأسيس حوزه علميه قم در سال 1340 ق (1300ش)، به تحصيل علوم ديني روي آورد، مقدمات و ادبيات را نزد مرحوم علامه اديب تهراني، سطوح را در محضر حضرات آيات: ميرزامحمد همداني، آخوند ملاعلي همداني، حاج شيخ محمدعلي حايري قمي و آيت الله حاج سيد محمد تقي خوانساري فراگرفت و آن گاه در سال 1347ق، به درس خارج فقه و اصول آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حايري حاضر شد و به زودي در زمره شاگردان مبرز وي درآمد.



وي از بنيان گذاران هجرت براي تبليغ در ماه مبارك رمضان و ماه محرم همراه دوستانش مرحوم آيت محقق داماد و آيت الله شيخ محمد رضا طبسي بود.



مرحوم حجة الاسلام انصاري، به خاطر تشويق مردم براي ايجاد مساجد و بناهاي خيريه، در اغلب شهرستان هاي ايران آثار بسياري از خود برجاي گذاشت. كافي بود مرحوم انصاري در هر محلي كه آب انبار يا مسجد يا حسينيه نداشت، منبر برود بلافاصله ساختمان مورد نياز ساخته مي شد. از نمونه هاي مشهود آن در قم، تعمير مسجد امام حسن عسكري و مسجد جامع است.



مرحوم حجة الاسلام انصاري، در راه مبارزه با فساد و منكرات بسيار مي كوشيد و هرجا قدم مي نهاد، در اولين مرحله به تبليغ عليه مظاهر گناه، مانند: راديو و تلويزيون، سينما و شراب فروشي ها بر مي خاست، چه بسيار سينماهايي كه در اثر تبليغات وي تخريب شد و به آتش كشيده شد.



از آن مرحوم، يازده دفتر قطور در تبويب آثار و روايات و اشعار باقي مانده، كه يكي از آنها تفسير سوره والعصر، به طور كامل، مي باشد. خط آن مرحوم بدون نقطه بوده و خواندنش كمي مشكل است.



وي در اقدام خداپسندانه ديگرش، وصيت كرد تا كتابخانه نفيس او را در اختيار مرحوم آيت الله خويي قرار دهند و پس از مرگش بدين وصيت عمل شد و هم اكنون، آن كتاب ها در كتابخانه مدينة العلم - قم - مورد استفاده است.



سرانجام آن خطيب شهير عالم اسلام، پس از عمري موعظه و ارشاد و پس از پشت سرنهادن يك دوره بيماري، در تاريخ چهارشنبه 26 جمادي الاول 1391 ق در 70 سالگي بدرود حيات گفت.



به دنبال پخش خبر وفاتش، بسياري از مردم حق شناس قم مغازه ها را تعطيل كردند و پيكر پاكش، از مسجد رفعت به سوي حرم مطهر فاطمه معصومه عليها السلام با حضور يكپارچه علما، روحانيون و عموم اصناف و اهالي قم تشييع و پس از نماز مرحوم آيت الله العظمي نجفي مرعشي، در مقابر اشعريين (قبرستان شيخان) روبروي مرقد جناب زكريا بن آدم اشعري، به خاك سپرده شد.



37) حاج شيخ فاضل لنكراني (م 1392 ه . ق.)



سيد قاسم مهدي نژاد



آية الله فاضل لنكراني - نام فاضل و مشهور به لنكراني است - در سال 1314 ه . ق. به دنيا آمد. لنكران از شهرهاي قديمي جمهوري آذربايجان (شوروي سابق) است كه قبلا جزو كشور ايران به شمار مي آمد. از منطقه لنكران دانشمندان بزرگي در زمينه هاي مختلف علمي برخاسته اند. يكي از اين بزرگان حضرت آيت الله فاضل لنكراني است. پدرش انسان مؤمن، خيّر و نيكوكاري به نام حاج بشير بود و بسيار مورد احترام مردم آن منطقه بود.



آيت الله لنكراني به دليل اختناق شديدي كه در زمينه فعّاليت هاي ديني و مذهبي از سوي رژيم كمونيست شوروي وجود داشت مجبور به ترك وطن شدند و به ايران آمدند و در شهر اردبيل به مدت چهار سال اقامت گزيده و در اين مدت، مقدمات و ادبيّات عرب را در نزد شيخ قدرت الله كه مردي عالم و متدين بود فراگرفتند و بعد از اردبيل به زنجان هجرت نموده و مدت سه سال از علماي آن ديار كمال استفاده را بردند. آيت الله فاضل لنكراني در حدود سال 1337 ه . ق. به مشهد مقدس مهاجرت نمودند و حدود پنج سال از محضر اساتيد بزرگي بهره مند شدند.



اساتيد ايشان عبارتند از:



1. آيت الله آقازاده كفائي خراساني



2. آيت الله حاج شيخ مرتضي آشتياني



3. آيت الله حاج آقاحسين قمي



آيت الله فاضل در سال 1342 ه . ق. به شهر مذهبي قم مهاجرت كرد و مرحله جديدي از زندگي ايشان شروع شد. مهم ترين استادي كه معظم له از آن استفاده كرده است آيةالله حاج شيخ عبدالكريم حائري مي باشند.



آيت الله فاضل بعد از آمدن آيت الله بروجردي به قم به حلقه درس ايشان پيوست و از اصحاب و ياران نزديك ايشان به شمار مي آمدند. وي در زمان آيت الله بروجردي مدتي امامت جماعت مسجد اعظم از سوي ايشان عهده دار شدند و ساليان متمادي به تدريس طلاب پرداختند. وي داراي رساله توضيح المسائل به نام «نهاية الاحكام» به زبان عربي بود.



سرانجام آن انسان بزرگ و وارسته در 14 صفر سال 1392 ه . ق. بعد از 78 سال عمر بابركت دارفاني را وداع گفت و به ديار باقي شتافت و پيكرش در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد. آيت الله العظمي حاج شيخ محمد فاضل لنكراني از مراجع تقليد شيعه يكي از فرزندان ايشان به شمار مي روند.



38) شيخ محمد حسين اعلمي حائري (م 1393ه . ق.)



ابوالحسن ربّاني



محمد حسين اعلمي در سال 1320ق. در خطّه كويري نائين در روستاي مهرجان، كه در حوزه جغرافيايي جندق از توابع شهرستان نائين قرار دارد، ديده به جهان گشود. هنگامي كه محمدحسين، به سن ده سالگي مي رسد، در سال 1330ق، همراه پدر، روانه مشهد مقدّس و حوزه پربار طوس گرديد.



محمدحسين در جوار بارگاه حضرت رضا عليه السلام به فراگيري دانش هاي رسمي ديني پرداخت و مقدمات دروس حوزه، همانند صرف و نحو و منطق و مقداري از اصول فقه، را نزد استادان حوزه مشهد، فراگرفت. در حالي كه بيست بهار از عمر محمد حسين اعلمي مي گذشت به سال 1340ق. روانه حوزه نجف شد.



در روزگاري كه محمد حسين اعلمي در نجف درس مي خواند، اين حوزه در بهترين موقعيت علمي خود قرار داشت و استوانه هاي بزرگ علم در اين حوزه زندگي مي كردند. آقاي اعلمي، نزد تعدادي از برجسته ترين آنان حاضر مي شد و از دانش آنان، بهره مي برد. در اين جا به نام چند نفر آن ها بسنده مي كنيم:



1. مرجع بزرگ شيعه، آية الله سيد ابوالحسن اصفهاني؛



2. مرجع عالي شيعه آية الله محمد حسين نائيني؛



3. فقيه و اصولي نامور، آيت الله ضياءالدين عراقي؛



4. آيت الله محمد حسين اصفهاني؛



5. زاهد و عارف مشهور، مرحوم شيخ علي قمي؛



6 . سيد محمد يزدي فرزند آية الله سيد محمد كاظم يزدي.



آن زمان كه عصر مرجعيت آيت الله بروجردي بود، حوزه علميه قم به تازگي بوسيله حضرت آيت الله حائري يزدي بنيان گذاري شده بود و از رونق خاصي برخوردار بود. مرحوم اعلمي براي غنا بخشيدن به مطالعات و پژوهشهاي خود، آهنگ قم كرد و بعد از ورود به اين شهر، خانه اي براي سكونت خانواده اش خريد؛ ولي او براي انجام تحقيقات و تكميل دائرة المعارف خود، بيشتر اوقات در حجره اي در مدرسه فيضيه قم سكونت داشت تا بتواند به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شود و از كتابخانه مدرسه فيضيه بهره گيرد. زمان ورود او به حوزه علميه قم اواخر سال 1374ق. است.



آن بزرگوار كتاب عظيمي به نام مقتبس الاثر فيما دُثر من الخبر تأليف كرد كه بعداً به «دائرة المعارف اعلمي» اشتهار يافت. اين اثر ارزشمند و جامع، حدود 30جلد است كه تمامي آن ها به زيور طبع آراسته شده است و در دسترس پژوهشگران جهان اسلام، بلكه ساير ملل، قرار دارد. اثر ديگر ايشان كتاب تراجم «اعلام النساء» است.



او در سال 1393ق (1351ش) در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه عليها السلام چشم از جهان فروبست.



39) حكيم ميرزا مهدي الهي قمشه اي (م 1393ه . ق.)



غلامرضا گلي زواره



ميرزا محمد مهدي قمشه اي در سال 1320 ه . ق. در قمشه اصفهان متولد شد در پنج سالگي به مكتبخانه رفت و تا هفت سالگي مقدمات ادبيات فارسي و عربي را آموخت و سپس نزد پدر و ادباي شهر قمشه به پيگيري تحصيلات و فراگيري علوم ديني پرداخت و با وجود خردسالي به دليل هوش سرشار و برخورداري از حافظه اي قوي، كتب مهم و مشكل زبان و ادب پارسي و عربي را ياد گرفت و چون ده بهار را پشت سرنهاد «شرح نظام» را نزد پدر آموخته بود و در پانزده سالگي در ادبيات عرب به درجه اي از توانايي رسيد كه شرح نظام نيشابوري، مغني اللبيب ابن هشام و مطوّل تفتازاني را تدريس مي نمود.



مقدمات فقه و اصول و حكمت را در شهرضا از ملامحمد هادي فرزانه قمشه اي (1302 - 1385 ه . ق.) و ديگران آموخت. نامبرده در علوم عقلي و نقلي و بي اعتنايي به دنيا و زخارف آن معروف بود.



او تحصيلات مقدماتي و بخشي از علوم اسلامي و آثار فقهي را در وطنش آموخت و در ضمن از تجربيات علم و دانشهاي پدري فاضل و مؤمن بهره برد.



با وجود ممانعت برادر بزرگش به شوق تحصيل در اصفهان راهي اين شهر و در حجره طلبه هاي قمشه اي ساكن اصفهان در مدرسه صدر مسكن گزيد. در آنجا از محضر شيخ محمد حكيم خراساني (متوفاي 1355ه . ق.) به مدت يك سال استفاده نمود. حكيم نامبرده از شاگردان خاص و وارث علم و اخلاق ميرزا جهانگيرخان قشقايي (استاد شهيد مدرس) به شمار مي رفت. آية الله سيد حسن مدرس صبحها در مدرسه جده كوچك درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه مي گفت.



وي در ميان اساتيدش از مرحوم آقابزرگ حكيم (ميرزاعسكري شهيد) بسيار سخن مي گفت، آن بزرگوار در علوم نقلي و عقلي مهارت داشت و در خراسان مرجعيت و رياست تامه را عهده دار بود و از نامبرده كراماتي نيز نقل كرده اند.



از اساتيد ديگر الهي قمشه اي، آيت الله العظمي حاج آقاحسين قمي (1282 - 1366 ه . ق.) مي باشد كه در دوران مرجعيت و زعامت اين فقيه فرزانه رويدادهاي مهمي رُخ داد كه با موضعگيريهاي بجا و قاطع ايشان جايگاه و عظمت مقام مرجعيت بيش از پيش نمايان گرديد.



مرحوم حاج ملاّ محمد علي فاضل (متوفاي 1342 ه . ق.) كه از مدرسان و حكماي معروف مشهد بوده جرعه هايي از حكمت و عرفان را به كام انديشه حكيم الهي قمشه اي بريخت.



از ديگر كساني كه ميرزا مهدي الهي از محضرش محظوظ گشت آية الله حاج ميرزاحسين فقيه سبزواري (متوفي 1386ق) است.



ايشان در تهران به مدرسه ميرزاحسين سپهسالار (شهيد مطهري كنوني) وارد شد.



استاد الهي قمشه اي ضمن تدريس در اين مدرسه از محضر حكيم و فيلسوف شهير محمد طاهر فقيه نصيري طبري مشهور به آقاميرزا طاهر تنكابني (1242 - 1320 ه . ش.) استفاده كرد.



پس از تأسيس دانشگاه در كشور، مدرسه سپهسالار كه محفل ادبا و مجلس حكما بود و به دانشكده معقول و منقول تبديل گرديد. حكيم الهي قمشه اي ضمن تدريس منطق، حكمت و ادبيات در آن مكان به عنوان يكي از برجسته ترين اساتيد دانشگاه تهران شناخته شده، با نوشتن كتاب «توحيد هوشمندان» به درجه دكترا از دانشكده مزبور نايل آمد. همچنين به عنوان استاد زبان و ادبيات عرب در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران مشغول افاضه به مشتاقان معرفت گرديد.



سرانجام در حالي كه آن حكيم نامدار به اصلاح خلاصة التفاسير خود مشغول بود در شب سه شنبه 12 ربيع الثاني 1393 ه . ق. (25 ارديبهشت 1352) دعوت حق را لبيك گفت و به سراي باقي شتافت، پيكر پاكش از تهران به قم انتقال يافت و در جوار بارگاه حضرت معصومه عليها السلام در وادي السلام (اتاق شماره 19) به خاك سپرده شد.



40) حاج سيّد علي رضا مدرّسي يزدي (م 1393ه . ق.)



مهدي صحرايي



مرحوم مدرسي به سال 1329ق. در شهر يزد، در خانواده اي روحاني و پرواپيشه متولد شد. ايشان فرزند عالم ربّاني، آقاميرزا محمدعلي (1338ق)، فرزند ميرزامحمد صادق مدرسي است. مرحوم حاج سيد علي رضا، پس از گذراندن ادبيات عرب و فقه و اصول، مقطع سطح علوم حوزوي را نزد اساتيد معروف حوزه علميه يزد فراگرفت. وي در آغاز دهه سوم زندگي، يعني در سال 1349ق، براي ادامه تحصيل رهسپار قم شد و از محضر عالمان نامي آن حوزه بهره ها برد. آن گاه جهت فراگيري دانش تحليلي و اجتهادي فقه و اصول و ديگر علوم اسلامي، به حوزه علميه نجف هجرت نمود.



نام اساتيدي كه او در يزد از محضر آنها استفاده مي كرد، به قرار ذيل است:



1. آقاسيد حسين مدرّس باغ گندمي؛



2. آقا ميرزا سيد احمد مدرّس (1295 - 1388ق)؛



3. حاج سيد محمد باقر مدرّسي (1316 - 1406ق)؛



4. حاج ميرزا آقا مدرّسي (1319 - 1384ق).



اساتيدي كه آن مرحوم در قم از محضر آنها استفاده كرد؛ عبارتند از:



1. آقاميرزا محمد همداني (1315 - 1365ق)؛



2. آقاسيد محمد تقي خوانساري (1305 - 1371ق)؛



3. آقاسيد محمد حجّت (1310 - 1372ق)؛



4. حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي (1276 - 1355ق).



اساتيدي كه آيت الله مدرسي در نجف از آنها استفاده كرده متعدد بوده اند، از جمله حضرات آيات عظام:



1. آقاشيخ ضياءالدين عراقي (1361ق)؛ 2. آقاسيد ابوالحسن اصفهاني (1365ق).



سرانجام اين عالم ربّاني در 63 سالگي در شب بيست و چهارم رمضان 1393ق، در حالي كه چشمانش بر اثر بيماري قند نابينا شده بود، دارفاني را وداع گفت و شهباز روحش، به سوي عالم ملكوت پركشيد. و در قبرستان شيخان، نزديك مقبره زكريا بن آدم دفن گرديد.



41) حاج سيّد احمد حسيني زنجاني (م 1393ه . ق.)



مجيد محبوبي



اجداد شريف مرحوم آيت الله سيد احمد زنجاني در قصبه اي به نام «تَرك» از توابع شهرستان «ميانه» (آذربايجان شرقي) مي زيسته اند. پدر آن مرحوم سيد «عنايت الله» بن «مهرعلي» بن «امام قلي» بن «اجاق قلي» «دوسرايي» از روحانيون فعّال و از شاگردان «آخوند ملاّ قربانعلي زنجاني» (م 1328 ق) و از شاهدان عادل محكمه ايشان بود؛ وي از نظر تقوي و ملكات نفساني از افراد بسيار كم نظير بوده، در حُسن نيّت و تقيّد به جهت شرع بسيار ممتاز بوده است.



سال ولادت حضرت ايشان 1308 ه . ق. در شهر زنجان بوده است. حضرت آيت الله سيد احمد زنجاني دوره مقدماتي و سطوح را در زادگاه خودشان به پايان برده، بعد از مدتي تدريس در مدرسه شاهي، براي ادامه تحصيل و تكميل مباني علمي و استفاده از مرحوم آيت الله حائري در سال 1346 قمري مهاجرت به قم كرد.



مدرسه سيد در زنجان بزرگترين مدرسه اين شهر و خيلي معتبر بوده و موقوفات بسيار مفصلي داشت و مرحوم آيت الله زنجاني 25 سال در آن به تحصيل و تدريس پرداخت. آن سيد والاتبار «پس از رحلت آيت الله حائري رحمهم الله به مرحوم آيت الله «حجّت» پيوسته و به واسطه كسالت آن مرحوم قسمتي از كارهاي ايشان را كه از آنها جواب استفتائات بوده به عهده گرفته و در موقع بيماري آن مرحوم رسماً در سه موقع صبح و ظهر و شب به جاي ايشان اقامه نماز جماعت نمود.



حضرت آية الله سيد احمد زنجاني سرانجام پس از 85 سال عمر با بركت و ساليان دراز، كوشش در راه دين و نشر فقه جعفري در قم ديده از جهان فروبست. وفات آن انسان الهي در نيمه شب شنبه 29 ماه مبارك رمضان سال 1393 ق به وقوع پيوست و حوزه هاي ديني و مجامع علمي را در سوگ نشاند، پيكر آن مرحوم پس از تشييعي باشكوه در جوار حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.



اساتيد آن مرحوم در زنجان



1. مرحوم آيت الله حاج شيخ زين العابدين زنجاني (م 1348 ق)؛ 2. مرحوم آيت الله ميرزا عبدالرحيم فقاهتي (م صفر 1365 ق)؛ 3. مرحوم آيت الله آقاميرزا ابراهيم فلكي حكمي زنجاني (م رمضان 1351 ق)؛ 4. مرحوم آيت الله آقاشيخ عبدالكريم خوئيني زنجاني (م 1317 ق)؛ 5. عالم مجاهد آقا ميرزا احمد زنجاني؛ 6 . عالم ربّاني حاج سيد حسن زنجاني (م 22رجب 1332 ق).



اساتيد آن مرحوم در قم



1. مرحوم آيت الله حاج ميرزامحمد صادق خاتون آبادي (م 1349 ق)؛ 2. مرحوم آيت الله حاج شيخ محمدرضا نجفي اصفهاني معروف به مسجد شاهي (م 1362 ق)؛



3. مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري (م 17 ذيقعده 1355 ق).



آثار و تأليفات او:



1. اربعين؛



2. افواه الرجال؛



3. ايضاح الاحوال في احكام الحالات الطارية علي الاموال؛



4. ايمان و رجعت؛



5. بين السيدين؛



6 . تعليقه علي كتاب الفقه علي المذاهب الاربعه؛



7. الرد علي القصيمي؛



8 . غيث الربيع في وجه البديع؛



9. فروق الاحكام؛



10. فروق اللغة؛



11. فهرست جامع الشتات؛



12. رساله قبله؛



13. مستثبتات الاعلام؛



14. مقدمه تفسير تبيان؛



15. مناسك حج؛



16. نصاب سه زبانه؛



17. الهدي الي الفرق بين الرجال و النساء؛



18. ملحقات كتاب تقويم الصلاة؛



19. جنگل مولي ؛



20. فهرست اعلام؛



21. تذبيل مفتاح التفاسير؛



22. شرايط الاحكام؛



23. الكلامُ يَجُرّ الكلام؛



24. رساله خيرالامور؛



25. سرگذشت يك ساله.



مرحوم زنجاني نيز در جلسات مشترك مراجع قم در مورد تصميم گيري در امور مهم مانند حادثه 15 خرداد و انجمن ايالتي و ولايتي شركت و از پيشگامان نهضت اسلامي به شمار مي آيند.



42

) حاج شيخ محمد فكور يزدي (م 1394ه . ق.)



احمد محيطي



شيخ محمد فرزند آقاحسين يزدي در سال 1324 ه . ق. در احمد آباد اردكان و در خانواده اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود.



كمتر از 6 سال داشت كه جهت فراگرفتن قرآن مجيد پاي به مكتب گذاشت. چون درآمد مالي پدرش كفاف مخارج خانواده اش نمي كرد، نزد شخصي به نام حاج عبدالصمد وكيلي به شاگردي رفته و همزمان با كار، خواندن و نوشتن را نيز فراگرفت.



بيشتر شبها با اجازه صاحب مغازه در همان مغازه مي ماند تا با فراغت بيشتر به مطالعه ادامه دهد.



با مستمري اندكي كه حاج عبدالصمد در اختيارش قرار مي داد، توانست در مدرسه عبدالرحيم خان يزد كه رونق خاصي داشت، به تحصيل بپردازد. پس از گذشت حدود بيست بهار از زندگيش، رهسپار حوزه علميه قم شد و در مدرسه فيضيّه اقامت گزيد و با اشتياق فراوان به تحصيل و تهذيب نفس پرداخت.



طي سالهاي متمادي كه او در حوزه پربركت قم مشغول تحصيل بود، از محضر استادان زيادي بهره مند گرديد. بعضي از آن آيات عظام عبارتند از:



1. حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي، مؤسس حوزه علميه قم؛



2. سيد محمّد حجت كوه كمري؛



3. سيد محمدتقي خوانساري؛



4. سيد صدرالدين صدر؛



5. امام خميني قدس سره؛



6 . سيد حسين بروجردي؛



7. سيد محمدرضا گلپايگاني و...



آية الله فكور يزدي نسبت به امام خميني علاقه زيادي داشت و نسبت به بي مهري هاي افراد به آن حضرت بسيار ناراحت و رنجيده مي شد و مي فرمود: امام امت كسي است كه از طرف ولي عصر(عج) مؤيد است و ما بايد در همه اعمال و رفتار، حامي و پشتيبان او باشيم. مرحوم فكور با همه فضايل و كمالات و جايگاه بلند حوزوي، خطيب و سخنران خوبي بود. سخنراني هاي او، انقلاب روحي در مردم ايجاد مي كرد.



و همه را مجذوب خود مي ساخت، بدين جهت، با همه مشاغل علمي به امر تبليغ دين بسيار اهميت مي داد و تا سنين پيري، در حد امكان سعي مي كرد در مواقع مناسب براي ارشاد مردم به شهرها و بخش ها و روستاهاي دور و نزديك سفر كند و احكام و معارف روح بخش اسلام را به مردم برساند.



مرحوم فكور عشق و علاقه خاصي به امام حسين عليه السلام داشت گاه ساعت ها در صحن حرم مي نشست و گنبد و بارگاه اباعبدالله را مي نگريست و نمي توانست از آن دل بكند و به خانه برگردد.



وي در تمام كارهايش دقت و احتياط داشت، به ويژه در مصرف وجوهات شرعي و اموال بيت المال بيش از اندازه احتياط داشت، وي تا آخر عمر در خانه اجاره اي زندگي كرد و به خود اجازه نداد كه از وجوهات خانه اي تهيه كند. بسيار كم غذا مي خورد و بيشتر به مطالعه و عبادت و شب زنده داري مي پرداخت . وي با روش خاصي براي مراجعين استخاره مي كرد. نوعاً جوابهايش درست بود. بدين سبب نيز شهره افاق گرديد و از خارج و داخل براي همين امر به وي مراجعه مي كردند.



روزهاي آخر عمر براثر عارضه سرطان مدتي در منزل بستري شد و سرانجام در روز هشتم ذيعقده سال 1394ق ديده از جهان فروبست و در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.



43) سيد ابوالحسن رفيعي قزويني (م 1395ه . ق.)



سيد علي رضا سيّدكباري



آية الله رفيعي قزويني در سال 1310 ه . ق. در قزوين متولد شد. تبار او از خاندان هاي علمي شيعه در قزوين و از سادات حسيني به شمار مي آيند. وي آموزش علم را در نزد پدر بزرگوارش آقا سيدابراهيم فراگرفت و آن گاه به حوزه قزوين و در مدرسه صالحيه آن در نزد فرزانگان نامداري مرحوم ملاعلي طارمي و ملاعلي اكبر تاكستاني مشغول فراگيري علوم ادبي و كتب فقهي و اصولي گرديد.



مرحوم قزويني به سال 1333 ه . ق. به تهران كه حوزه علميه پرباري داشت وارد شد و علوم فقهي، عقلي و عرفاني را در نزد فرزانگان نامدار ذيل فرا مي گيرد.



1. آية الله حاج شيخ عبدالنبي نوري؛



2. آية الله ميرزامسيح طالقاني؛



3. آية الله حاج سيّد محمد تنكابني؛



4. آية الله شيخ محمدرضا نوري؛



5. حكيم متاله ميرزاحسن كرمانشاهي؛



6 . حاج فاضل تهراني شميراني؛



7. ميرزا محمود رضوان قمي؛



8 . حكيم محمّد هيدجي زنجاني؛



9. حاج شيخ محمدرضا مسجد شاهي اصفهاني.



و حكيم نامدار آيت الله ميرزاهاشم اشكوري در فلسفه و عرفان بهره هاي فراوان برد. وي علوم رياضي را از ميرزا ابراهيم زنجاني و شيخ علي رشتي مي آموزد.



مرحوم قزويني در مدرسه عبدالله خان تهران به تدريس كتب فقهي و اصولي و فلسفي اشتغال داشته خصوصاً در تدريس فلسفه چنان شهرت مي يابد كه شاگردان مدارس ديگر نيز به درس آية الله رفيعي حاضر مي شوند.



مرحوم رفيعي در سال 1340 ه . ق. به قم آمد و به حوزه قم رونق تازه اي بخشيد وي دانش فقهي و اصولي خويش را در مكتب آيات حائري يزدي و شيخ ابوالقاسم كبير به كمال رساند. و موفق به اخذ اجازات اجتهاد و نقل روايت از آنها و ساير آيات عظام نجف و تهران گرديد.



وي به امر آية الله حائري در مسجد بالاسر حرم بر كرسي تدريس نشستند و شاگردان فراواني را تربيت و پرورش دادند. برخي از شاگردان ايشان عبارتند از:



1. امام خميني؛



2. حسن زاده آملي؛



3. محي الدين انواري؛



4. سيد رضي شيرازي؛



5. مهدوي كني؛



6 . شيخ شعبان گيلاني؛



7. سيد جلال الدين آشتياني؛



8 . سيّد محمد يزدي (داماد) مصطفي خوانساري و...



آية الله رفيعي در سال 1348 ه . ق. با اجازه صريح مراجع تقليد به مقام اجتهاد نايل مي آيد. و در همان سال به زيارت خانه خدا مي شتابد تا شكر گزار نعمت حق باشد. و پس از مراجعت در قزوين اقامت مي گزيند. و به مدت سي و دوسال در اين شهر، گروهي از طلاب علوم عقلي و پژوهندگان حكمت به قزوين مهاجرت كرده و از مكتب فلسفي وي بهره مي برند.



و در ضمن در مسجد سلطاني قزوين به اقامه جماعت پراخته و به عنوان مرجع خاص و عام در عقد و حلّ امور و علوم و معارف الهي شناخته مي شود.



مرحوم رفيعي در سال 1380 قمري به قم مراجعت و بعد از دو ماه توقف رهسپار تهران گرديد و تا آخر عمر شريف در اين شهر مشغول تدريس و تاليف علوم عقلي و نقلي اعم از فقه، اصول، فلسفه و حكمت پرداخت.



مرحوم قزويني بر اين باور بود كه عرفان و قرآن و حديث و حكمت از يكديگر جدايي ندارند و اگر كتب حكمي و عرفاني به دست انسان زبان فهم بيفتد آن را تفسير انفسي قرآن مجيد مي بيند.



تأليفات



1. شرح دعاي سحر؛



2. رساله معراج؛



3. رساله اسفار اربعه؛



4. رساله در بيان قوه مولده؛



5. رجعت؛



6 . تخليه و تجليه و تحليه؛



7. حركت جوهريه؛



8 . اتحاد عاقل و معقول (فارسي)؛



9. رساله در وحدت وجود؛



10. رساله در حقيقت عقل؛



11. رساله در شب قدر؛



12. سخن در معاد؛



13. مقاله در وجود؛



14. تفسيري در دو آيه از سوره يونس؛



15. مقاله در اراده و مشيت؛



16. حاشيه بر شرح منظومه حكيم سبزواري؛



17. حواشي بر اسرار الحكم سبزواري؛



18. حواشي بر اسفار اربعه ملاصدرا؛



19. حواشي بر تعليقات ملاصدرا بر كتاب شفاي بوعلي سينا؛



20. حواشي بر شوارق الالهام فياض لاهيجي؛



21. حواشي بر اسرار الآيات ملاصدرا و...



علامه سيد ابوالحسن رفيعي قزويني پس از سالها مجاهدت، نيمه شب سه شنبه 24 دي ماه 1353 شمسي برابر اول محرم 1395 قمري در سن 85 سالگي در تهران به لقاء الله شتافت و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه عليه السلام به خاك سپرده شد.



44) حاج شيخ محمد جواد خراساني (م 1397ه . ق.)



سيّد محمد سجادي



وي در شب جمعه 25ربيع الاول سال 1331 ه . ق. در جوار ملكوتي امام هشتم عليه السلام در خانواده اي بافضيلت و تقوا پا به عرصه جهان گذاشت، به دليل خوابي كه خاله سيدش قبل از تولد ديده و در عالم رؤيا نام آن فرزند پسر را هم انتخاب كرده بودند، نام محمّد جواد با كنيه ابي جعفر براي اين كودك انتخاب شد.



دوران كودكي را در زادگاه خود در كنار پدر و مادر، با تعليم و تربيت دلسوزانه آنان سپري كرد. در پنج سالگي پدر او را به مكتب فرستاد. شش ماه نگذشت كه روخواني قرآن مجيد را ياد گرفت. و به تحصيل كتب ديگري همچون صد كلمه، عاق والدين، حسنين، نصاب الصبيان، جامع المقدمات، سيوطي و مغني اللبيب پرداخت. در اين مدت كه سيزده بهار از عمر شريفش نگذشته بود، از محضر پدر بزرگوارش و ساير اساتيد روستايي كه تابستان ها بدانجا مي رفتند، استفاده نمود. با اصرار زياد، پدر را راضي نمود كه به حوزه علميه كاشمر برود. مدت سه ماه در آن حوزه ماند. و در چهارده سالگي، سال 1344 ه . ق. وارد حوزه علميه مشهد مقدس گرديد.



او ابتدا وارد مدرسه علميه سعديه، مشهور به مدرسه «پايين» شد. - اين مدرسه قبلاً متصل به قبر شيخ بهايي بود - وي مدت پنج سال از اساتيد آن حوزه مقدسه بهره مند گرديد. اما مدرسه توسط دولت وقت رضاخان تخريب و جزء موزه آستانه قدس و كتابخانه قرار گرفت. در اين مدت دروس سطح را نزد اديبان و فقها به اتمام رسانيد و به تدريس آنها پرداخت.



شيخ محمد جواد در سال 1351 ه . ق. وارد حوزه علميه نجف اشرف شد و از محضر بزرگان آن حوزه مقدسه آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني، آقاضياءالدين عراقي، ميرزا آقا اصطهباناتي، سيّد محمد بروجني اصفهاني، سيد محمود شاهرودي قدس سره و سيد حسين اصفهاني، داماد آية الله سيّد ابوالحسن اصفهاني (معروف به داماد) بهره مند شد.



شيخ محمد جواد خراساني به مقام رفيع اجتهاد نايل آمد به گونه اي كه خود را بي نياز از حضور در درس استادان بزرگوار خويش ديد. به تحقيق و تدريس روي آورد و با تلاش و كوشش اين عرصه را پيمود و در رديف فضلاي بنام حوزه علميه نجف اشرف قرار گرفت.



وي مدت هفت سال در نجف اشرف به تحصيل و تدريس و موعظه و ارشاد اشتغال داشت.



سرانجام اين عالم رباني از طرف آية الله حاج آقا حسين قمي كه در آن زمان زعامت حوزه علميه كربلا را عهده دار و به سازماندهي و اصلاح آن مشغول بود، براي تدريس به كربلا دعوت شد. شيخ محمد جواد به دلايلي اين دعوت را اجابت مي كند. خود مي گويد: ديدم اولاً من در نجف اشرف احتياج علمي ندارم، كار من در نجف تدريس و تحصيل است كه در كربلا هم مي توان انجام داد. ثانياً مشتاق بودم مراتب علمي حاج آقا حسين قمي را درك كنم و از وجود آن بزرگوار بهره كافي ببرم. ثالثاً، آرزوي ديرينه ام اين بود كه مدتي در كربلا باشم تا وقتي به ايران بازگشتم تأسف نخورم. فكر كردم اين هم دعوتي از مولايم حضرت اباعبدالله الحسين است. لذا در محله امّ العقاريق نزديك شطّ فرات، خانه ارزان قيمتي را اجاره كردم و ساكن شدم. و روزها در جلسه درس آية الله قمي شركت مي كردم و خود مشغول تدريس و تأليف شدم. البته تمام مدت اقامت من در كربلا بيش از يك سال و نيم بود.



«تحقيق و نگارش» بخش زيادي از حيات علمي آن بزرگ مرد را به خود اختصاص داده بود. نگارش او وقتي به پايان رسيد كه چشم از اين جهان فاني فروبست. او به هنگام نوشتن كتاب «الامامة عند الشيعه» با سبكي نوين به موضوع امامت از نگاه قرآن مي پردازد. وقتي به مرض سختي دچار مي شود، تنها آرزويش از خداوند متعال اين است كه آن كتاب را به پايان برساند كه همان نيز شد و خداوند دعاي بنده اش را مستجاب كرد. پس از آن كه چاپ آخرين فرم كتاب به پايان رسيد، چند ساعت بعد به رحمت خداوند واصل گرديد. ثمره اين همه تلاش و كوشش پيگير 47 اثر چاپ شده و خطّي در موضوعات گوناگون اسلامي مي باشد كه از اين قرار است:



تفسير



1. قرآن و تفسير، تفسير موضوعي قرآن كريم كه مدت زيادي بدان اشتغال داشت، ولي متأسفانه موانعي پيش آمد كه ادامه نيافت و ناتمام ماند؛



2. كشف الآيات، ترتيب لغات و حروف قرآن، به همراه قسمتي از قبل و بعد آيه كه بي نياز كننده از رجوع باشد؛



3. كشف اللغات، تفسير لغات قرآن به خود قرآن، كه ناتمام مانده است؛



4. كشف المطالب قرآن، كه در حقيقت فهرست همان تفسير موضوعي است كه مستقلاً نيز در خور استفاده است؛



5. كشف مطالب الآيات، كه بيان كننده مطالب و برداشتهايي از هر آيه اي مي باشد.



تاريخ و حديث



6 . ظواهر الآثار، اين كتاب پرارزش در بردارنده شصت باب از احاديث در اخلاق و آداب است؛



7. نخبة القصار، كلمات قصار پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين عليه السلام در اخلاق و آداب؛



8 . ترجمه حديث اهليلجه؛



9. مقتل الحسين عليه السلام براساس منابع قديمي تاريخ؛



10. تاريخچه احوال پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم به طريق جدول؛



11. اربعينيّات (ناتمام)؛



12. خلاصه وقايع و علامت ظهور به شكل بديع همراه با جدول.



اصول فقه



13. تقريرات اصول؛



14. رساله اي در بحث از تقليد اعلم؛



15. رساله اي در طلب و اراده و دفع شبهه جبر؛



16. منظومه عربي در اصول، بيش از دو هزار سطر؛



فقه



17. رساله اي در نماز مسافر؛



18. حاشيه اي مبسوط بر مكاسب محرمه شيخ مرتضي انصاري؛



19. رساله اي در احكام خلل و شكوك؛



20. رساله اي در نكاح؛



21 رساله اي در طلاق؛



22. رساله اي در خمس؛



23. حواشي بر كتاب طهارت؛



24. رساله اي در ارث؛



رجال



25. منظومه عربي در رجال؛



26. فهرست رجال كتاب خلاصه علاّمه.



ادبيات



27. تلخيص الصرف؛



28. تكملة الصرف؛



29. تلخيص النحو.



شعر



30. منظومه عربي در اصول و رجال؛



31. شرح ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام به شعر فارسي؛



32. بيّنه رحمت در مراثي قتيل امت، فارسي؛



33. ديوان عربي در مدايح و مراثي اهل بيت عليهم السلام؛



34. ديوان فارسي در شكوه به وليّ عصر(عج)؛



35. ديوان فارسي در پنديات و اخلاقيات؛



36. ديوان فارسي در ردّ مسلك عشق، عرفان و تصوّف؛



37. ديوان فارسي در معارضه و مقابله با غزل هاي حافظ؛



38. خرافات المبدعين؛



39. ديوان روشن باز در ردّ گلشن راز.



عاقبت در ربيع الاول 1397 ه . ق. دعوت حق را لبيك و در قبرستان باغ بهشت قم، در جوار علي بن جعفر عليه السلام در آرامگاه خاندان مستقيمي تهراني دفن گرديد.

سعيد عباس زاده