1) آدم بن عبدالله اشعري قمي(قرن 2)


آدم بن عبدالله در كوفه به دنيا آمد. تاريخ دقيق تولد او كه در تاريخ و رجال ذكر نشده است، ولي احتمالاً بين سال هاي 60-65ق بوده است.



اشعريان قبيله اي منسوب به اشعر هستند كه خود از قبايل بزرگ عرب بودند و در يمن سكونت داشتند. عده اي از اشعريان از جمله عبدالله اشعري به قم آمده و در اين ديار ساكن شدند.



خدمات نظامي، امنيتي، فرهنگي، مذهبي، عمراني و رفاهي توسط اشعريان در قم انجام مي گرفته است.



آدم بن عبدالله تا حدود بيست سالگي در كوفه زيست و پس از آن به قم هجرت كرد و بيشترين مدت عمر خود را در قم سپري كرد و از همان جا همسري را برگزيد. فرزندان او هريك به نوبه خود از جلالت قدر و بزرگواري خاصي برخوردار بوده و دليل گويايي بر عظمت مقام پدر هستند از جمله:



اسحاق بن آدم از اصحاب امام رضا عليه السلام، اسماعيل بن آدم از راويان مورد اعتماد و هم چنين علي بن آدم و آدم بن اسحاق نوه آدم بن عبدالله از ثقات و جليل القدر بوده اند. آدم بن عبدالله فرزند ديگري دارد كه همچون ستاره اي تا ابد در آسمان روايتگران بزرگ تشيع خواهد درخشيد. او همان زكريابن آدم است. در عظمت او همين بس كه حضرت رضا عليه السلام در باره اش فرمود:



«به واسطه وجود زكريا در قم، بلا از آن شهر رفع مي شود».



غروب زندگي آدم بن عبدالله اشعري قمي



چنان كه گذشت، با بررسي و تحقيق مي توان حدس زد كه او بين سالهاي 60 - 65 قدم به عرصه وجود نهاد. از آن جا كه به واسطه فرزندش زكريا، از حضرت امام رضا عليه السلام نيز حديث نقل كرده و با توجه به اين كه امامت حضرت از سال 183 شروع شده، پس آدم بن عبدالله در اين تاريخ هنوز در قيد حيات بوده است. در نتيجه وفات او حدود سال 185 رخ نموده است.



در اين صورت، آدم بن عبدالله با يكصد و بيست سال عمر پربركت، از معمّرين محسوب مي شود. بر اين اساس، وي قسمت عمده اي از عمر خود را نيز در قم به تبليغ و ترويج و احياي مذهب مقدس شيعه پرداخته است.



آدم بن عبدالله در قبرستان قديمي قم به نام «بابلان» و در جوار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.



2) محمد بن ابوالقاسم برقي



احمد محيطي



محمد بن ابوالقاسم، يكي از علماي وارسته و محدثان مورد اطمينان ايراني است. وي در يكي از نواحي اطراف قم به نام «برقه رود» رشد و بالندگي يافت تا آن كه از فقهاي فرهيخته اين ديار گرديد. به همين جهت وي به «برقي» نيز مشهور گرديده است. درباره سال تولد محمد بن ابوالقاسم در متون رجالي و تاريخي مطلبي به چشم نمي خورد؛ ولي قرائني وجود دارد كه وي در اواسط قرن سوم هجري متولد گرديده است. محمد فرزند عبدالله، و او نيز فرزند عمران برقي جنابي است، كنيه محمد، ابو عبدالله و شهرتش، ماجيلويه است.



كنيه پدر وي ابوالقاسم است و به بندار مشهور مي باشد.



محمد بن ابي القاسم از نادر راوياني است كه علاوه بر مورد اطمينان بودن، عالم و فقيهي است آگاه به علوم مختلفي، چون ادب و شعر.



شاهد براين مدّعي، نوعي تلقّي وي از روايات معصومين عليهم السلام (بدون واسطه يا با واسطه) است كه حاكي از توجّه دقيق و تبحّر عميق او مي باشد. چنان كه او مي گويد: زياد بن ابي حلال گفته است:



به امام صادق عليه السلام عرض كردم، زرارة در باره استطاعت در حجّ، از شما مطلبي نقل كرده است كه ما آن را از وي پذيرفتيم و تصديق كرديم. (ولي براي رفع ابهامي كه در ذهن ما آمده است) دوست دارم آن را بر شما عرضه كنم.



حضرت فرمود: زراره در اين باره چه مي گويد؟...سخن زراره را نقل مي كند و امام عليه السلام جوابي مي دهند، سپس با زرارة در ميان مي گذارد:تا رفع ابهام شود. تمام رجال شناساني كه از محمد بن ابوالقاسم نامي برده اند وي را فقيه و عالم و محدّثي مورد وثوق ياد كرده اند.



فقيه و محدث بزرگوار محمد بن ابوالقاسم، از محضر اساتيد بزرگي كسب فيض نموده، كه بعضي از آنها عبارتند از:



1- احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن علي؛



2- زياد بن ابي حلال؛



3- محمد بن علي قرشي؛



4- پدرش عبدالله بن عمران؛



5- حسين ابي قتاده؛



6- محمد بن علي صيرفي؛



7- محمد بن علي همداني.



تعدادي از راويان موثق نيز از شاگردان محمد بن ابوالقاسم مي باشند كه ازوي كسب فيض نموده. و رواياتي نقل كرده اند. از آن جمله:



1- محمد بن حسن بن احمد بن وليد قمي؛



2 و 3- فرزندش علي بن محمد، و نوه اش محمد بن علي ماجيلويه؛



4- محمد بن يحيي؛



5 - ابن بطّه.



محمد بن ابوالقاسم با تبحّر در علوم مختلف، كتاب هاي ارزشمندي در زمينه هاي گوناگون، از خود به يادگار گذاشته كه بعضي از آنها از اين قرار است:



1- كتاب المشارب؛



2- كتاب الطبّ؛



3- كتاب تفسير حماسه ابن تمام.



بر اساس قرائني روشن است كه بيشتر زندگي وي در نيمه دوم قرن سوم سپري شده است. مثل اينكه فرزند برومندش علي بن محمد سال وفات جدّش احمد بن خالد برقي را 280 ه . ق ذكر كرده است. و خود نيز شاگرد پدرش، محمد بن ابوالقاسم بوده است؛ پس پدر بزرگوارش تا بعد از سال 280 ه . ق در قيد حيات بوده است. اما اينكه بعد از آن تا چه مدتي زندگي كرده، معلوم نيست.



3) علي بن ريّان بن صلت قمي



ابوالحسن ربّاني



در اوائل سده سوم هجري، در يكي از خاندان رفيع و پر آوازه شيعه در قم، كودكي چشم به جهان گشود، كه نام مبارك «علي» را برايش برگزيدند. چون اين كودك در خاندان اشعري پا به عرصه هستي نهاد، «اشعري» لقب يافت و نيز از آنجا كه در قم مي زيست در اين شهر بالندگي يافت و به «قمي» شهره گشت.



علي بن ريّان در خانواده دانش و فقاهت چشم به دنيا گشود. پدر بزرگوارش، ريّان بن صلت اشعري قمي، يكي از نمونه هاي برجسته و نامور محدثان شيعه از فرهيختگان دانشوران قمي است.



از پژوهش در كتاب هاي تراجم به دست مي آيد كه يكي از افتخارات ريان بن صلت اين بوده كه از گروه ياران امامان معصوم شيعه به شمار مي رفته است.



علي بن ريان در زمنيه فراگيري آموزه هاي ديني كه مربوط به حوزه عملي و رفتاري يك انسانِ مسلمان است، تلاش پيگري داشت. او همانند ساير محدثان برخاسته از خاندان با شرف و دانش پرور اشعري، روح و جان خويش را با تحصيل دانش حديث جلا و صفايي تازه بخشيد. در اين راستا وي از شهر قم به مدينه و يا سامرا، به محضر امامان معصوم شيعه عليهم السلام مي شتافت، تا اخبار و روايات را از محضر آنان دريافت كند. علاوه بر امامان عليهم السلام وي از محضر جمعي از ياران امامان و استادان مسلّم حديث نيز استفاده برد و از خرمن دانش و فقه آنان بهره مند گشته است. در اين نوشتار كوتاه به نام برخي از آنان اشاره مي شود.



1- پدر بزرگوارش ريان بن صلت؛



2- احمد بن خلف؛



3- حسن بن راشد بغدادي؛



4- حسين بن راشد بغدادي؛



5- عبيدالله بن عبدالله دهقاني؛



6- علي بن محمد معروف به ابن وهب؛



7- قاسم الصيقل.



علي بن ريان قمي در راستاي نشر اخبار اهل بيت عليهم السلام كتاب هائي را هم تاليف كرده است.



او از حضرت هادي عليه السلام «نسخه»اي دارد و علاوه بر آن كتاب «منشور الاحاديث» هم از اوست.



از آنجا كه اين محدث بزرگوار از ياران حضرت امام حسن عسكري عليه السلام به شمار مي رود ظاهراً تا سال 260 ق. كه هنگام رحلت جانگداز امام عسكري عليه السلام است، در قيد حيات بوده؛ ولي بعد از اين تاريخ معلوم نيست در چه سالي از دنيا رفته است. يكي از شاگردان او علي بن ابراهيم قمي، تا سال 307 زنده بود. شايد با توجه به اين نشانه ها، بتوان گفت: مرغ روح او در اواخر سده سوم هجرت به شاخسار بهشت پركشيده است.



4) زكريابن ادريس



علي محمدي يدك



ابوجرير؛ زكريابن ادريس قمي، محدث، عالم و شخصيتي وارسته از تبار شيعيان راستين اهل بيت وحي عليهم السلام بود كه در سده دوم هجري، در شهر قم مي زيست و از بزرگان آن ديار به شمار مي رفت.



پسر عمويش «زكريابن آدم» نيز از خواص ياران امام رضا عليه السلام بود كه آن حضرت بارها از او تعريف و تمجيد نمود.



فضاي جامعه اي كه «زكريابن ادريس» در آن زندگي مي كرد، از آن جهت كه با عصر سه تن از امامان معصوم - امام صادق، امام كاظم و امام رضا عليهم السلام مصادف بود، بسيار درخشنده و سازنده مي نمود. وي نيز از اين فرصت كمال استفاده را براي ايجاد رابطه بيشتر با امامان و كسب فيض از ايشان برد؛ اما اوضاع سختي كه به وسيله زمامداران حكومت غاصب عباسي بر ضد شيعيان به وجود آمده بود، باعث گرديد فضاي جامعه آن روزگار به تيرگي و سياهي گراييده و عرصه بر پيروان مكتب تشيع تنگ گردد؛ ولي زكريابن ادريس همانند بسياري از شيعيان واقعي هرگز مرعوب اوضاع دشوار آن روزگار نگرديد؛ بلكه با تقويت رابطه خود با پيشوايان دين به مقابله با دسيسه هاي دشمنان تشيّع پرداخت. آنچه از منابع و روايات موجود به دست مي آيد، اين است كه وي به حضور امامان رسيده و سخنان ايشان را نقل نموده است. اما چگونگي آن سفرهايي كه در اين باره داشته است، حتي نوع مبارزات او برضد دستگاه ظالم عباسي، مطلبي است كه هيچ گزارشي از آن در دست نيست.



ابوجرير به اعتراف بسياري از دانشمندان رجال شناس در شمار ياران سه تن از امامان شيعه عليهم السلام جاي داشت و به اين درجه مفتخر گرديد.



شيخ طوسي رحمه الله عليه (م. 460، ه) از او در ميان اصحاب امام صادق، امام كاظم و امام رضا عليهم السلام نام برده است.



زكريابن ادريس علاوه بر تربيت شاگردان برجسته و پرتوان، به گردآوري كتاب نيز روي آورد. شيخ طوسي و نجاشي تنها يك كتاب به نام او فهرست كرده اند و مرحوم آقابزرگ تهراني نيز در «الذريعه» با نام «كتاب الحديث» از آن ياد كرده است.



از زمان دقيق وفات او گزارشي در دست نيست، اما به احتمال زياد در اواخر سده دوم هجرت و در شهر مقدس قم بدرود حيات گفت. مكان دفن او مقبره شيخان قم، در جوار قبر شريف پسر عموش «زكريابن آدم» است و اكنون نيز موجود است. بر اساس دستور حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني رحمه الله سنگ قبر او تجديد شد.



5) عمران بن عبدالله اشعري قمي



علي محمدي يدك



عمران اشعري قمي، فرزند عبدالله از شخصيت هاي برجسته شيعه در قرن دوم هجري بود كه هم عصر با امام صادق عليه السلام در شهر مقدس قم مي زيست، او از ياران و راويان آن امام نيز به شمار مي آمد.



پدرعمران، عبدالله بن سعد بن مالك اشعري، از شيعيان والامقامي بود كه فرزنداني همچون عمران را مي پروريد.



شيخ مفيد و مرحوم كشّي از عالمان سده چهارم و پنجم هجري قمري چند روايت در ستايش عمران بن عبدالله نقل كرده اند، كه در كنار برخي گزارش هاي ديگر، بيان كننده ولايت مداري، و شيفتگي او به خاندان نبوت عليهم السلام است.



شيخ طوسي - متوفاي 460ق - نام عمران را نيز در كنار ياران امام جعفر صادق عليه السلام جاي داده - و بدين گونه، بر عظمت و مقام آن شخصيت بزرگ افزوده است؛



شايد اوج دوستي و دلدادگي عمران به پيشوايش امام صادق عليه السلام زماني باشد كه در صحراي منا خيمه اي براي آن حضرت و خانواده اش به پاكرد، وي با نهايت عشق و علاقه آن را به محضر ايشان پيش كش كرد. مضمون حكايت از اين قرار است:



«در منا بودم كه عمران بن عبدالله قمي، با خيمه هايي در دست، از راه رسيد، و آنها را در خيمه گاه حضرت صادق عليه السلام برپا كرد. وقتي امام عليه السلام با اهل بيت خود تشريف آوردند، با ديدن خيمه ها، پرسيدند: اين ها مال كيست؟ گفتم: قربانت شوم، اين ها را عمران بن عبدالله قمي براي شما برپا كرد. حضرت عليه السلام داخل خيمه ها شد؛...عمران نيز كار خود را در حضور امام عليه السلام چنين گزارش مي دهد كه: جانم به فدايتان، اين ها خيمه هايي است كه دستور داديد، برايتان درست كنم. حضرت عليه السلام فرمودند: قيمت آنها چه قدر شد؟ عمران گفت: جانم به قربان شما، پارچه هاي خيمه را خودم ساختم و براي شما درست كرده ام، فدايت شوم، دوست دارم به عنوان ارمغان و هديه اين خيمه ها را از من قبول كنيد! من آن پولي را كه شما به من داده بوديد پَس دادم؛ حضرت عليه السلام دست عمران را گرفت و درباره اش اين چنين دعا كرد: از خداوند مي خواهم بر محمد و آلش درود فرستد، و تو را در روزي كه هيچ سايه اي جز سايه خدانيست، در زير سايه خويش قرار دهد.»



از تاريخ درگذشت او گزارشي در دست نيست؛ اما به دليل اينكه عمران از ياران امام صادق عليه السلام بوده و سال شهادت حضرت 148 هجري قمري است، چنانچه عمران بعد از شهادت امام عليه السلام از دنيا رفته باشد، تاريخ وفاتش به نيمه دوم قرن دوم هجري برخواهد گشت، و در صورتي كه قبل از شهادت حضرت، دعوت حق را لبيك گفته باشد، زمان رحلتش نيمه اول قرن دوم هجرت خواهد بود.



6) جعفر بن محمد بن عبيدالله اشعري قمي



ابوالحسن ربّاني



اين كه جعفر بن محمد اشعري در كدامين سده و در چه سالي پا به عرصه گيتي نهاد در هاله اي از ابهام قرار دارد؛ ولي مي توان حدس زد كه او در نيمه اول از سده دوم هجري به دنيا آمده است. و شبستان زندگي خاندان خويش را رونق و صفابخشيد.



يكي از ستارگان حديث و فقه شيعه كه در روزگاران پيشين مي زيست، جعفر بن محمد اشعري قمي است، كه در خاندان سر افراز و بلند مرتبه اشعري، زاده شده و چون در شهر قم چشم به جهان گشود و در همان جا رشد علمي خود را آغاز كرده، قمي هم به او مي گويند.



در آثار و روايات شيعه، نام اين محدّث عاليقدر به عنوان جعفر بن محمدالقمّي و گاهي به نام جعفربن محمد الاشعري و يا تحت عنوان جعفر بن محمد بن عبيدالله اشعري، مطرح گرديده كه اين هرسه، اشاره به اين محدث بزرگوار دارد.



شيخ طوسي در «فهرست»، اين محدث را به عنوان يكي از مصنّفان شيعه ياد كرده است. از همين رو است كه يكي از عالمان معروف اهل سنّت، در اثر برجسته خود «لسان الميزان» نام اين محدّث را يادآوري كرده و گفته است:



طوسي او را در گروه عالمان و مصنّفان شيعه قرار داد.



علاّمه بهبهاني نيز، كه بي شك از بزرگترين شرح احوال نويسان و رجال شناسان انديشمند شيعه است، درباره اين محدّث ابراز داشته است: اين كه محمّد بن احمد بن يحيي در كتاب نوادرالحكمه خويش، جعفر بن محمّد اشعري را از گروه راويان مورد وثوق و اطمينان، استثنا نكرده، بهترين گواه بر وثاقت و وجاهت جعفر استادان بن محمد اشعري قمي است.



1- عبدالله بن ميمون قدّاح؛



2- پدر بزرگوارش محمد بن عبيدالله اشعري؛



3- فتح بن يزيد؛



4- ابو يحيي واسطي؛



5- عبيدالله بن دهقان؛



6- محمد بن سليمان ديلمي؛



7- محمّد بن عيسي.



به دليل آن كه اين محدّث بزرگوار در زمان خود شخصيتي نام آور در عرصه حديث شيعه بود، جماعتي از عاشقان و علاقه مندان به دانش حديث، پروانه وار به گرد شمع وجود او جمع شدند و از خرمن علم او خوشه ها اندوختند. از ميان آنان، مي توان افراد ذيل را نام برد:



1. احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي؛



2. ابراهيم بن هاشم قمي؛



3. محمد بن خالد برقي قمي؛



4. احمد بن محمد بن خالد برقي قمي؛



5. سهد بن زياد؛



6 . محمد بن احمد بن يحيي؛



7. محمد بن حسن صفار قمي؛



8 . سعد بن عبدالله اشعري قمي.



جعفر بن محمد اشعري قمّي، كه دل در گرو عشق و محبّت به امامان عليهم السلام داشت، در نهايت روح ملكوتي اش به ديار پاكان پرواز كرد؛ اما اين كه در چه سالي و در كدام ديار چشم از جهان فروبست و نيز آرامگاه او، علي رغم تحقيق و بررسي، معلوم نيست.



7) ادريس بن عبدالله اشعري قمي



علي محمدي يدك



ابو زكريا ادريس بن عبدالله اشعري قمي از عالمان و راويان بلند مرتبه شيعي بود كه در نيمه دوم سده اول هجري به دنيا آمد. او در شهر قم مي زيست و به همين سبب به «ادريس قمي» نيز معروف بود.



«ادريس بن عبدالله» با سه تن از امامان معصوم عليهم السلام (امام صادق، امام كاظم و امام رضا) هم عصر بود و اين امر باعث شد كه وي به فيض حضور نزد ايشان - بويژه امام صادق عليه السلام - نائل آيد و با ابراز ارادت و اخلاص نسبت به ائمه در شمار ياران اهل بيت وحي عليهم السلام قرار بگيرد. بر همين اساس شيخ طوسي (م 460 ه . ق) او را از ياران امام جعفر صادق عليه السلام دانسته است.



به طور كلي دوران حيات «ادريس بن عبدالله» با دو تحول عمده سياسي اجتماعي روبرو بود.



نخستين تحول، درگيري حاكمان اموي و عباسي بر سر قدرت بود، كه عطش رياست و حكومت بر ممالك اسلامي آنها را به جان يكديگر انداخت و آتش جنگ در جوامع مسلمان را شعله ور ساخت. اين درگيري ها نتيجه اي جز ايجاد بحران، به هدر رفتن نيروي انساني و مالي مسلمانان درپي نداشت، لذا از اين دگرگوني مي توان با عنوان تحولي منفي ياد كرد.



تحول دوم كه در حقيقت حاصل تحول نخست بود و بايد به عنوان دگرگوني مثبت از آن ياد كرد، زيرا در اين تغيير و تحول سران طايفه نور و هدايت، يعني خاندان رسالت عليهم السلام بويژه امام باقر و امام صادق عليهما السلام فرصت را مناسب ديدند و به ترويج و تبليغ اسلام ناب پرداختند، ايشان در اين راه با كوشش هاي فراوان به تشكيل حوزه هاي بزرگ ديني و تعليم و تربيت شاگردان كارآمد و پرتوان همت گماردند و از نيروي عظيم براي نشر فرهنگ حقيقي اسلام كه همان مكتب حيات بخش تشيع بود، به خوبي بهره گرفتند.



«ادريس بن عبدالله» در زمره فقيهان و عالمان زمان خود به حساب مي آمد و در ميدان هاي گوناگون معارف آن عصر از پيشتازان بود، وي در اين راه با جمع آوري و تدوين سخنان گهربار امامان دين به تأليف كتابي در اين باره پرداخت، و بدين وسيله بر مقام و منزلت علمي خود افزوده و گامي در جهت پاسداري از فرهنگ اصيل امامت برداشت. مرحوم آقابزرگ تهراني در «الذريعه» از كتاب ادريس بن عبدالله با نام «كتاب الحديث» ياد كرده است.



سرانجام ادريس بن عبدالله پس از ساليان تلاش در راه تبليغ و ترويج فرهنگ غني شيعه و برجاي نهادن آثار و روايت هاي پرمحتوا از خود، روح بلندش در آغوش فرشته مرگ به آسماني آراميد، و در جوار پروردگارش مهمان شد.



از زمان دقيق درگذشت او و نيز محل دفنش گزارشي در دست نيست؛اما قدر مسلّم تا نيمه دوم قرن دوم هجري در قيد حيات بوده است. عمر رضا كحاله از عالمان اهل سنت در باره تاريخ وفات او چنين نوشته است: ادريس اشعري تا بيش از سال 148 هجري زنده بود.



8) زكريابن آدم (م 204 ق)



سيد سيف الله نحوي



زكريابن آدم بن عبدالله اشعري قمي در خانداني پرورش يافت كه نور ولايت و عطر دل انگيز هدايت فضاي آن را فراگرفته بود.



آدم بن عبدالله، از راويان سرشناس و از اصحاب امام صادق عليه السلام بود. علامه شوشتري پس از معرفي آن شخصيت بزرگ، وي را پدر بزرگوار زكريابن آدم معرفي كرده است.



از تاريخ تولد آدم بن عبدالله، چيزي بدست نيامده است امّا با توجّه به سابقه سكونت اين عده در كوفه و مهاجرت آدم بن عبدالله از كوفه، مي توان زادگاهش را شهر كوفه دانست. او در قم وفات كرده و در قبرستان قديمي قم(معروف به بابلان) به خاك سپرده شده است.



در سال 183 ق. امام رضا عليه السلام سكاندار كشتي هدايت و ولايت گرديد، دوران امامت بيست ساله آن سلاله پاك مصادف با مشكلات فراواني بود. در همين دوران بود كه توفانهاي شديدي گلستان با صفاي شيعيان را در معرض آسيبهاي خطرناكي قرار داد. پيدايش فرقه هايي از قبيل «غلات» و «مفوضه» بخشي از اين توفانها بود. «واقفيه» نام گروهي ديگر بود كه چون ابري سياه در آسمان تشيع پديدار گشت و با زمزمه هاي شوم خود، جمعي از ساده دلان را با خود همراه ساخت. واقفيان چنين مي پنداشتند كه امام كاظم عليه السلام رحلت نكرده، بلكه همانند عيسي بن مريم زنده است؛ ولي از نظرها پنهان شده است. آنان مي گفتند آخرين امام ما، موسي بن جعفر است و پس از وي امامي ديگر نخواهيم داشت.



زكريابن آدم به نقل از استادش - داوود رقّي - حديثي را درباره امامت امام رضا عليه السلام نقل كرده است كه خود بهترين دليل بر موضعگيري سياسي و اعتقادي آن ستاره اشعري است.



در سال 203ق پس از آنكه هشتمين اختر تابناك امامت بدست دشمنان مسموم شده، شهيد گرديد، فرزندش حضرت جواد الائمه عليه السلام سكاندار كشتي هدايت گرديد. در چنين موقعيتي، گرايش نداشتن به مخالفان آن حضرت و اطاعت كامل از جوادالائمه عليه السلام نشاني از سلامت فكري و عقيدتي داشته و بيانگر اعتقادي اصيل همراه با عقلي سليم مي باشد.



ماجراي زير، موضع و عملكرد زكريابن آدم را بازگو مي كند:



احمد بن محمد بن عيسي مي گويد: روزي يكي از غلامان امام جواد عليه السلام برمن وارد شد و نامه اي از سوي آن حضرت به من داد كه به دستور آن امام مي بايست به خدمتش مي رسيدم. به مدينه رفته و در محضرش وارد شدم نزد خود گفتم خوب است نام زكريا را ببرم تا حضرت از او دلجويي كرده، برايش دعا كند. پس از آن به خود آمده گفتم؛ من چه كسي هستم كه چنين جسارتي نمايم او خود به آنچه مي كند داناتر است.



آنگاه ديدم امام جواد عليه السلام رو به من كرد و فرمود:



«اي ابو علي، در باره فردي مثل ابو يحيي (زكرياي قمي) شكي به دل خود راه مده و به تندي برخورد نكن. او در پيشگاه پدرم و سپس نزد من خدمتهاي بسياري كرده و مقام و منزلتي والا نزد پدرم و من داشته است؛ ولي من به اموالي كه نزد اوست احتياج دارم و او آنها را نفرستاده است».



به امام عليه السلام عرض كردم:



فدايت شوم، زكريا اموال را براي شما خواهد فرستاد و به من گفت: اگر به آن حضرت رسيدي، ايشان را آگاه كن كه آنچه مانع از فرستادن اموال است اختلاف بين «ميمون و مسافر» است.



سپس امام عليه السلام فرمود: نامه من را به زكريا برسان و به او سفارش كن تا آن اموال را براي من بفرستد. من نامه حضرت را به زكريابن آدم رساندم و او نيز مال را فرستاد. ... اين سخن ارزنده حضرت امام جواد عليه السلام در بردارنده و بيانگر عظمت و بزرگي زكريابن آدم است.



از تاريخ وفات آن عارف وارسته اطلاع دقيقي در دست نيست؛ اما به يقين رحلت او در فاصله سالهاي 204 الي 220 ق. و همزمان با دوران امامت جوادالائمه عليه السلام بوده است. جسم پاك آن فرزانه دوران، با اشك چشم عاشقان غسل داده شد و در آرامگاه ابدي اش (در قبرستان جنب بارگاه حضرت معصومه عليها السلام) كه بعدها به «قبرستان شيخان» معروف شد به خاك سپرده شد.



9) يونس بن عبدالرحمن (م 208ق)



ابوالحسن ربّاني



اسم او يونس، كنيه اش ابومحمد، معروف به «مولي آل يقطين» و نسبتش قمّي است. اين كه در چه سالي قدم به عرصه وجود نهاد، چندان روشن نيست؛ ولي جمعي از دانشوران شيعي نوشته اند كه او در دوران زمامداري هشام بن عبدالملك، چشم به جهان گشود.



مورخان نوشته اند؛ هشام بن عبدالملك كه يكي از خلفاي بني اميه بود، بعد از اين كه برادرش يزيد بن عبدالملك در سال 105 ه . ق از دنيا رفت، به خلافت و حكومت رسيد. بنا بر اين، آغاز حكومت او در سال 105 ه . ق است و بعد از بيست سال حكومت و سلطنت، در سال 125 ه . ق مرد.



بر اين اساس مي توان گفت كه يونس بن عبدالرحمن بين سال هاي 105 تا 125 ه . ق و نيمه اول از سده دوم هجرت چشم به جهان گشود.



يكي از دلايل رشد و بالندگي اين استوانه فقه و حديث شيعه، داشتن استاداني برجسته بود كه در درجه اول، امامان معصوم عليهم السلام قرار داشتند. به عنوان نمونه، به ذكر چند نفر از شاخص ترين آنان بسنده مي كنيم:



1- عبدالله بن سنان؛



2- عبدالله بن مُسكان؛



3- هشام بن سالم؛



4- هشام بن حكم؛



5- حمّاد بن عيسي ؛



6- حمّاد بن عثمان رواسي؛



7- علي بن رئاب؛



8- حارث بن مغيره.



مرحوم نجاشي مي گويد: او كتاب هاي فراواني دارد. آنگاه به ترتيب كتاب هايش را نام مي برد: كتاب السهو، الادب، الزكاة، جوامع الآثار، فضل القرآن، كتاب النكاح، الحدود، الصلوة، العلل الكبير، التجارات و كتاب يوم و ليلة.



پس از عمري تلاش خالصانه در راه نشر معارف دين و آثار عترت سيدالمرسلين، جان يونس در قفس تنگ اين جهان خاكي تاب و طاقت نياورد و سرانجام در سال 208 ه . ق جان به جان آفرين تسليم كرد و روح بلند و الهي او كه سرشار از ايمان به خدا و عشق به محمّدصلي الله عليه وآله وسلم و عترت پاك او بود، به ملكوت اعلي پيوست و در جوار رحمت الهي آرميد. بدن پاك او در كنار روضه مطهّر رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم در مدينه منوره به خاك سپرده شد و همان طور كه در زندگي دلش همراه حضرت محمدصلي الله عليه وآله وسلم بود، جسم او نيز در جوار آن بزرگوار دفن شد.



يونس بن عبدالرحمن خصلت هاي پسنديده اي از جمله مبارزه با انحراف ها داشت. تبليغ و حمايت از شأن و منزلت و امامت حضرت رضا عليه السلام در مقابل افكار واهي مذهب باطل و گمراه واقفيه، و افشاي ماهيت اين فرقه و رهبران جاه طلب آن، در سرلوحه اقدامات وي به شمار مي آيند.



10) احمد ابن اسحاق قمي (م 263 ق)



عبدالكريم پاك نيا



احمد بن اسحاق محدث بزرگوار قرن سوم از چهره هاي درخشان شهر قم است كه مورد عنايت امام زمان (عج) خويش قرار گرفت. او، عالمي جليل القدر، فقيهي پرهيزگار، نماينده و مورد اعتماد ويژه امام عسكري عليه السلام در شهر قم بود.



احمد بن اسحاق از نزديكترين ياران امام عسكري عليه السلام نيز محسوب مي شد و با اينكه در شهر قم مي زيست امّا علاقه اش به ائمه او را از قم به سامرا مي كشانيد. به اين ترتيب از درياي كمالات يازدهمين كوكب فروزان امامت توشه ها برگرفت. او به عنوان محرم اسرار امام از برخي رازها آگاه مي شد، كه يكي از آنها خبر ولادت با سعادت حضرت بقية الاعظم (ارواحناه فداه) است كه امام عسكري عليه السلام توسط پيك ويژه خويش احمد را از تولد فرزندش آگاه ساخت.



حضرت ولي عصر(عج) هم در موارد گوناگوني اين فقيه فرزانه را مورد عنايت قرار داد. ابو محمد رازي مي گويد: به اتفاق احمد بن ابي عبدالله برقي در محلّه عسكر بوديم كه پيك ويژه حضرت امام زمان(عج) از طرف ايشان نزد ما آمد و بعد از اينكه چند نفر از ياران امام عليه السلام را نام برد، خطاب به ما گفت: حضرت مي فرمايد: همه اين افراد و احمد بن اسحاق مورد اعتماد ما هستند.



محمد ابن احمد قمي نامه اي به ناحيه مقدسه حضرت مهدي(عج) نوشت و در ضمن آن يادآور شد كه احمد بن اسحاق قمي مي خواهد همراه من به سفر حج برود و به هزار دينار نياز دارد، اگر صلاح بدانيد اين مبلغ پول را به عنوان قرض به احمد بپردازم تا پس از به جاي آوردن مراسم و بازگشت به ديار خويش قرضش را بپرازد. امام عليه السلام در جواب چنين مرقوم فرمود: اين مبلغ را به عنوان هديه به او مي دهيم و پس از بازگشت از زيارت خانه خدا نيز مبلغ ديگري به او خواهيم داد. او نتيجه آموخته هايش از ائمه طاهرين عليهم السلام را در قالب كتابهاي متعدد و در موضوعات مختلف جمع آوري كرد كه بعنوان نمونه مي توان كتاب هاي زير را نام برد:



1- «علل الصوم»؛



2- «علل الصلوة»؛



3- «مسائل الرجال».



احمد بن اسحاق از مكتب دانشمندان عصرش استفاده كرد و از آنان حديث نقل كرد از جمله، عبدالله ابن ميمون، زكريا ابن آدم، زكريا ابن محمد.



شاگردان احمد ابن اسحاق؛



1- احمد ابن ادريس قمي «ابو علي اشعري» (متوفي؛ 306ق)؛



2- احمد ابن علي بن ابراهيم؛



3- احمد بن محمد بن عيسي اشعري؛



4- حسين ابن محمد اشعري قمي؛



5- سعد بن عبدالله اشعري؛



6- سهل بن زياد آدمي رازي.



ستاره تابناك قم بعد از يك عمر تلاش در باره احياء ارزشهاي اسلامي و معنويات ائمه اطهار عليهم السلام خبر رحلت خويش را همراه با كفن از حضرت ولي عصر(عج) دريافت كرد.



احمد ابن اسحاق در حدود سالهاي (260 تا 263) ديده از جهان فروبست.



11) محمّد بن احمد بن يحيي اشعري قمي (م 280 ق)



سيّد جعفر رباني



از كساني كه كتابي به نام نوادر داشته، ابوجعفر محمّد بن احمد بن يحيي اشعري قمي است. محققان از زمان تولد و زندگي وي ذكري به ميان نياورده اند؛ اما با توجه به دو نكته تاريخي مي توان اين ابهام را برطرف ساخت.



نخست اينكه، زمان حيات برخي از اساتيد او مشخص است.



بعضي از كساني كه محمد بن احمد از آنها حديث نقل كرده است، عبارتند از:



ابن ابي عمير (م 217)، احمد بن ابي نصر بزنطي (م 221)، احمد بن محمد بن خالد برقي (م 280) و احمد بن هلال عبرتائي (م 267).



دوم اينكه زمان حيات شاگردانش نيز معلوم است. نام بعضي از آنها بدين ترتيب مي باشد:



احمد بن ادريس اشعري (م 306)، سعد بن عبدالله قمي (م 301) و محمد بن جعفر رزّاز (م 312)؛ بنا براين، هرچند زمان تولد محمد بن احمد براي ما روشن نيست؛ ولي محدوده زماني كه وي زنده بود را مي توان قرن سوّم دانست.



محمد بن احمد، صحابي چهار امام معصوم (امام جواد و هادي و عسكري و امام زمان عليهم السلام) محسوب مي شود. در عين حال، قرينه اي دال بر شرفيابي وي خدمت آن بزرگواران و نقل حديث بدون واسطه يافت نشده است. بدين علت شيخ طوسي وي را در شمار كساني كه بدون واسطه از ائمه عليهم السلام روايت نكرده اند، ياد مي كند.



از جمله خدمات فرهنگي اين دانشمند شيعه، تأليف كتاب نوادر الحكمة استكه متأسفانه از اين مجموعه مانند بسياري از تاليفات ديگر شيعيان اثري دردست نيست و ادعاي وجود نسخه اي از آن، در كتابخانه هاي موجود جهان، ادعايي بي دليل است.



اين كتاب تا زمان شيخ صدوق و طوسي و نجاشي (قرن چهارم و پنجم) وجود داشته است؛ اما بعد از آن، دستخوش حوادث شد و بدين علت علامه مجلسي اين كتاب را از منابع بحارالانوار قرار نداده است.



محمد بن احمد در حضور بسياري از دانشمندان حديث زانو زد و از آنها علوم آل محمدصلي الله عليه وآله وسلم را فراگرفت. تنوع در اساتيد خود موجب بروز ويژگيها و تسلط بر علوم گوناگون در محمد بن احمد گرديده بود. مجموع كساني كه وي از آنها روايت كرده است 104 نفر مي باشند كه اسامي بعضي از آنها چنين است:



ابراهيم بن هاشم، احمد بن محمد بن خالد برقي، احمد بن حسن فضّال، احمد بن محمد بن عيسي، محمد بن ابي عمير، محمد بن حسين بن ابي الخطاب، محمد بن عيسي بن عبيد يقطيني كه هر كدام از ستارگان درخشان آسمان فرهنگ و انديشه ي دنياي اسلام اند.



فرزند احمد، پس از خدمات علمي و آثار گرانبهاي روايي كه از خود به جاي گذاشت، از ميان جامعه شيعه رخت بربست و ستاره عمرش افول كرد.



به هرحال، آنچه در مورد رحلت اين عالِم بزرگ براي ما روشن شده، فقط زمان رحلت وي است كه دو تن از عالمان اهل سنت به آن تصريح كرده اند.



اين دو تن عبارتند از عمر رضا كحاله و اسماعيل پاشا بغدادي كه هر دو، زمان رحلت محمد بن احمد را حدود سال 280 ه . ق دانسته اند.



12) محمد بن حسن صفّار (م 290 ق)



محمّد مهدي حُرزاده



در كتاب «معجم رجالِ الحديث» به نقل از «رجال شيخ طوسي» محمد بن حسن صفّار از اصحاب امام حسن عسكري عليه السلام به شمار آمده است و از آنجا كه حضرت در سال 260 ه . ق، به شهادت رسيده اند و از طرفي صفّار سؤالاتي به صورت نوشته از امام حسن عسكري عليه السلام جويا شده است، اين كار به طور معمول مستلزم رشد سنّي قابل توجهي (در حدود 20 يا 30 سال) است، مي توان حدس زد كه محمد در حدود سال 220، اوايل قرن سوّم، پا به جهان گذاشته است.



در قرن سوّم كه صفّار مي زيست، آسمان امامت منور به وجود چهار امام همام بود. طبق آنچه مبناي تولّد محمد قرار گرفت، او زمان امام هادي عليه السلام، امام حسن عسكري عليه السلام و امام زمان (عج) را درك كرده است.



محمد بن الحسن در زمان حكومت بني عبّاس و خلافت متوكّل، منتصر، مستعين، معتز، معتمد و مكتفي عباسي مي زيست. جالب آنكه در زمان صفّار، صفّاريان در برخي از مناطق اسلامي داراي قدرت و حكومت بودند. والي اوقاف و صدقات قم در آن زمان احمد بن عبيدالله بن خاقان، از دشمنان اهل بيت عليه السلام بود. 30 سال از عصر غيبت صغراي امام زمان (عج) را كه همزمان با نيابت عثمان بن سعيد عمروي بود، درك كرد و با راوياني از قم مانند محمد بن اورمة القمي، احمد بن محمد بن عيسي قمّي و بسياري ديگر، معاصر بود.



علماي علم رجال او را فقيهي جامع، محدّثي موثّق و مورد اعتماد دانسته اند. او روايات فراواني را براي آيندگان بعد از خود در كتابهاي شريف حديث به يادگار گذاشت بگونه اي كه فقط عنوان «محمد بن الحسن الصفّار» در سند 572 روايت واقع شده است. و اين احتمال غير از 1881 حديثي است كه در كتاب معروف خود بصائرالدرجات به جاي گذاشته است؛ بنا بر اين مجموعاً 2453 حديث از وي به يادگار مانده است.



صفّار انساني پرتلاش بود و در زمان خلفاي عبّاسي با تمام فشاري كه عليه اهل بيت عليه السلام و شيعيان ايشان وارد مي شد كتب فراواني به رشته تحرير درآورد. نجاشي 37 اثر از آثار نفيس او را بر مي شمرد. كه عبارتند از:



1. الصّلاة؛ 2. الوضوء؛ 3. الجنائز (احكام اموات)؛ 4. الصّيام؛ 5. الحجّ؛ 6 . النكاح؛ 7. الطّلاق؛ 8 . العتق (آزاد سازي برده و كنيز)؛ 9. التّدبير (نوعي از آزاد كردن غلام و كنيز)؛ 10. المكاتبه (نوعي ديگر از آزاد سازي برده و كنيز)؛ 11. التّجارات؛ 12. المكاسب (خريد و فروش)؛ 13. الصّيد و الذّبائح؛ 14. الحدود (پاره اي از مجازاتهاي اسلامي)؛ 15. الدّيات (خونبها)؛ 16. الفرائض (ارث)؛ 17. المواريث (ارث)؛ 18. الدّعا؛ 19. المزار (زيارت)؛ 20. الرّد علي الغداة؛ 21. الأشربة (نوشيدني ها)؛ 22. المروة؛ 23. الزّهد؛ 24. الخمس؛ 25. الذكاة؛ 26. الشهادات (احكام گواهي دادن)؛ 27. الملاحم (جنگنامه، فتنه ها)؛ 28. التّقيه؛ 29. المؤمن؛ 30. الايمان (والنّذور و الكفّارات)؛ 31. المناقب (فضائل)؛ 32. المثالب (كارهاي ننگ آور معايب دشمنان شيعه خصوصاً گروه هاي خاصّي از ايشان)؛ 33. بصائر الدّرجات؛ 34. ماروي في اولاد الائمه عليهم السلام؛ 35. ماروي في شعبان (روايات ماه شعبان)؛ 36. الجهاد؛ 37. فضل القرآن.



معروفترين كتاب صفّار كتاب مشهور بصائر الدّرجات في مقامات و فضائل اهل بيت عليهم السلام است.



سال وفات محمّد بن الحسن الصفار را 290 هجري قمري، عصر غيبت صغراي حجّت بن الحسن العسكري عجل الله تعالي فرجه الشريف، ثبت و محلّ وفاتش را قم ذكر كرده اند.



13) موسي بن حسن بن عامر اشعري قمي (قرن 3)



ابوالحسن رباني



درخانه «حسن بن عامر قمي» كودكي پاي به عرصه هستي نهاد كه نام او را «موسي»، برگزيدند. لقب معروفش اشعري - چون در قم متولد شد و زيست، به «قمي» هم اشتهار يافت - و كنيه او ابوالحسن است. تاريخ دقيق ولادت اين راوي برجسته، ذكر نشده است، شايد بتوان حدس زد كه آن بزرگوار در اوايل نيمه اول سده سوم هجري به دنيا آمده است.



شمار استادان او را در كتاب هاي تراجم راويان تقريباً 25 نفر نوشته اند كه جمعي از آنان از چهره هاي شاخص و صاحب نام عالمان شيعه اند. در اين جا به نام پاره اي از آن ها اشاره مي كنيم:



1- سندي بن محمد؛ 2- سليمان الجعفري؛ 3- ابوالحسن نهدي؛ 4- ايوب بن نوح؛ 5 - عباس بن معروف قمي؛ 6- محمد بن حسين بن ابي الخطاب؛ 7- محمد بن عبدالحميد؛ 8 - فضل بن عامر؛ 9- هيثم بن مسروق؛ 10- حسن بن حسين لؤلؤي.



موسي بن حسن اشعري پس از اين كه تحت تعليم و تربيت استادان فراواني قرار گرفت، خود به تعليم و تربيت شاگرداني چند همت گماشت. گرچه تعداد شاگردان او انگشت شمار است، اما همان تعداد، از بزرگان حديث و فقه به شمار مي آيند. آن ها عبارتند از:



1- سعد بن عبدالله اشعري قمي؛ 2- محمد بن عبدالله بن جعفر حميري قمي؛ 3- محمد بن يحيي عطار قمي.



موسي بن حسن اشعري قمي، پس از عمري تلاش در راه حفظ و گسترش معارف اهل بيت، عاقبت به جوار رحمت الهي پركشيد. گويا او در اواخر سده سوم هجرياز دنيا رفته است، گرچه زمان غروب اين ستاره تابناك حديث، مانند زمان طلوعش روشن نيست - همچنان كه محل آرامگاه او معلوم نيست - شايد مانند ده ها محدّث بزرگ شيعي، در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپردهشده است.



14) محمد بن ريّان اشعري قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



در اوايل سده سوم هجري، در خاندان بزرگ و شايسته و دانش پرور اشعري، كودكي چشم به جهان گشود كه پدرش ناممحمّد را براي او برگزيد. به لحاظ اينكه اين كودك در دودمان ارجمند اشعري پا به عرصه هستي نهاد، مشهور به «اشعري» شد و از آن جا كه ظاهراً در شهر قم به دنيا آمد و در همان جا زيست كرد و رشد و نموّ يافت، «قمّي» هم ناميده مي شود.



از منظر تاريخي، «دودمان اشعري» سرافرازترين خانداني هستند كه در نشر و گسترش مكتب تشيّع در قم، نقش فاخر و برجسته اي داشتند.محمّد بن ريان در چنين خاندان دين باوري، نردبان ترقّي را پيمود.



پدرش، «ريّان بن صلت اشعري قمي» در گروه برجسته ترين و موجه ترين محدّثان شيعه قرار گرفته است. او گرچه به ظاهر در فرازي از زندگي خويش، از نزديكان مأمون عباسي به شمار مي رفت، اما در حقيقت از مخلص ترين ياران حضرت رضا عليه السلام بود. لذا تمام بزرگان قلمرو تراجم، او را ستوده و به نيكي ياد كرده اند.



ضمناً محمد بن ريان، برادري به نام «علي بن ريّان» داشته كه او هم در زمره نيكان و ياران امامان معصوم بوده و نام او در كتاب هاي روايي شيعه آمده است.



از نكات مسلّم تاريخي اين است كه محمّد بن ريّان، از ياران امام جواد و امام دهم عليهما السلام بوده و ارتباط ويژه اي با آنان داشته است. وي از آن حضرات، روايات فراواني حكايت كرده و با ايشان مكاتبه داشته است.



شاگردان او به قرار زيرند:



1- سهل بن زياد آدمي



2- محمد بن عيسي بن عبيد يقطين



3- ابراهيم بن هاشم قمي



4- علي بن ابراهيم بن هاشم قمي



5- عبدالله بن جعفر حميري قمي



اين محدّث بزرگوار، با اين كه يكي از محدثان برجسته به شمار مي آيد، امّا در زمينه تأليف كتاب، چندان آثار زيادي از او گزارش نشده است. نجاشي كتاب «المسائل» را از او مي داند؛ اما شيخ طوسي در «فهرست» بيان مي دارد كه: محمد بن ريّان، با همكاري برادرش، علي بن ريّان كتابي تأليف كردند.



محمد بن ريان كه يكي از دلدادگان خاندان عصمت و طهارت بود و از بزرگان قم محسوب مي شد، عاقبت مرگ به سراغش آمد و مرغ جان او به ملكوت پركشيد.



او ظاهراً تا سال 254 - كه سال شهادت امام هادي عليه السلام است. - در قيدحيات بوده است؛ امّا اين كه بعد از اين تاريخ، در كدامين سال چشم از جهان فروبست، همانند خيل زيادي از محدّثان و نام آوران شيعي، در هاله اي از ابهامقرار دارد.



15) حسين بن اِشكيب قمّي (قرن 3)



ابوالحسن رباني



در اواسط سده سوم هجري، كودكي پا به عرصه وجود مي نهد، كه نامش را «حسين» برگزيدند. كنيه اش «ابو عبدالله» يا «ابومحمّد» است. نام پدرش احمد، ولي اشتهار او «اِشكيب» است. بدين جهت اين محدّث كبير، به نام «حسين بن اشكيب» اشتهار دارد. از آن جا كه وي طبق شواهد و قرائن، در شهر قم پا به عرصه وجود نهاده، «قمي» ناميده مي شود. از طرف ديگر گويا مدّتي از عمر خويش را در حرم حضرت معصومه عليها السلام به خدمت اشتغال داشته و به لقب «خادم القبر» هم شهرت يافته است. هم چنين به نظر مي رسد بر اثر مسافرت هاي مكرّر به قلمرو خراسان بزرگ (همانند مرو و سمرقند)، «خراساني» و «مروي» نيز به او مي گفتند.



اين بزرگوار، در مقطعي از عمر گرامي خويش در شهر «كشّ»، زيست مي كرده و در آن سرزمين از چهره هاي صاحب آوازه و داراي نام و نشان بوده و در مقام استادي علم حديث و فقه قرار داشته است. از جستجو در منابع شيعه به دست مي آيد كه حسين بن اشكيب، در قلّه رفيع دانش به ويژه فقه و مناظره قرار داشته است و تمام بزرگان شخصيت سترگ او را ستايش كرده اند.



شيخ طوسي در كتاب رجال خود مي نگارد: «حسين بن اشكيب، خادم القبر...كه در شهر سمرقند و كشّ زندگي مي نمود، دانشوري توانا بود و در فنّ مناظره، تخصّص داشت. او كتاب هايي چند پديد آورد.»



نجاشي از شيخ كشّي روايت مي كند كه:



«حسين بن اشكيب قمي، از ياران امام هادي و امام عسكري عليهما السلام است.».



علاّمه حلّي مي نگارد:



«حسين بن اشكيب از ياران امام حسن عسكري عليه السلام است.»



حسين بن اشكيب قمي، براي دست يازيدن به معارف ناب و خالص ديني و گردآوردن اخبار و روايات اهل بيت عصمت و طهارت، از محضر جمعي از بزرگان فيض ها برد و توشه ها اندوخت و جان تشنه خويشتن را از زلال علم آنان، سيراب كرد، كه به نام گروهي از آنان اشاره مي شود:



1. محسن بن محمّد؛ 2. محمّد بن اورمه قمي؛ 3. محمّد بن خالد برقي قمي؛ 4. حسين بن خُرزاد قمّي؛ 5. حسين بن يزيد نوفلي؛ 6 . محمّد بن سدي؛ 7. حسن بن حسين مروزي؛ 8 . بكر بن صالح رازي؛ 9. هارون بن عقبه خزاعي؛ 10. محمّد بن علي كوفي؛ 11. عبدالرحمن بن محمّد.



همان گونه كه در آغاز اين نوشتار آمد، اين محدث قمي، كتاب هايي را پديد آورده و تأليف كرده است. شيخ نجاشي به سه كتاب ايشان اشاره مي كند:



1. الرّد علي من زعم ان النّبي صلي الله عليه وآله وسلم كان علي دين قومه



2. الرّد علي الزيديه



3. كتاب النوادر



حسين بن اشكيب قمي، كه به عنوان الگويي از محدّثان و متكلّمان برجسته شيعه در عصر خويش نيكو درخشيد و خدمات ارزنده اي به تشيع بر جاي گذاشت. در نهايت بار آخرين سفر بربست و به جهان ملكوت پركشيد؛ اما اين كه در چه سالي و كدامين سده نقاب خاك به رخ كشيد. و در كدام سرزمين بر تربت خاك سر نهاد، چندان مشخص نيست و سخن قابل اعتمادي به دست نيامد.



16) احمد بن حمزة بن يَسَع اشعري قمّي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



در اواخر سده دوم هجري در شهر قم حمزة بن يَسَع بن عبدالله اشعري قمي، صاحب فرزندي شد كه او را احمد نام نهاد. ظاهراً چون اين كودك در شهر قم و در خاندان اشعري متولّد شده، به اشعري قمي مشهور گشته است. البته تاريخ دقيق و بي ابهام ولادت اين محدّث بزرگ، معلوم نيست.



احمد بن حمزه، در خانداني پا به عرصه گيتي نهاد كه بيشتر افراد آن، از ياران امامان بزرگوار شيعه و از محدّثان فرزانه و نامور بودند؛ پدرش حمزة بن يسع قمي، يكي از راويان برجسته و مورد عنايت نخبگان تراجم بوده و از ياران امام جعفر صادق و امام موسي كاظم عليهما السلام به شمار مي آمده است.



از سخنان تمام رجال نويسان معروف، اين نكته قطعي مي نمايد كه جناب احمد بن حمزه در شمار ياران امام هادي عليه السلام بوده است.



شيخ طوسي در كتاب ارزشمند خود، او را در سلسله روايتگران و ياران حضرت امام هادي عليه السلام به شمار آورده است.



احمد بن حمزه، به عنوان يك محدّث ولايت مدار در تكاپوي شنيدن و گرد آوري سخنان اهل بيت، تلاش مقدّسي را آغاز كرد. ايشان براي فراگيري حديث و شنيدن كلمات امام خود، حتي از قم به سامراء هجرت مي كند. با وجود آن كه در آن عصر دو تن از امامان بزرگوار شيعه، حضرت هادي و حضرت عسكري عليهما السلام در اين شهر به حالت تبعيد و تحت نظر حكومت ستم پيشه زمان، زندگي مي كردند، اما او موفق به ملاقات با امام هادي عليه السلام مي شود و از محضر نوراني و درياي موّاج دانش آن حضرت، بهره گرفته، بسياري از مشكلات علمي و مسائل شرعي خويش را بدين گونه حل مي نمايد.



از ميان استادان اين محدّث بزرگ، مي توان افراد ذيل را نام برد:



1. ابان بن عثمان؛ 2. حسين بن مختار؛ 3. ياسر خادم قمي؛ 4. محمد بن خَلَف؛ 5. زكريّا بن آدم قمي؛ 6 . محمد بن خالد برقي قمي؛ 7. مرزبان بن عمران قمي.



با وجود آن كه، از اين محدّث دانشمند اخبار زيادي در منابع اصيل روايتي شيعه، نقل شده است، امّا گويا ايشان به جز كتاب «النوادر» كه تمام بزرگان به ايشان نسبت داده اند، كتاب ديگري نداشته است.



احمد بن حمزه اشعري قمي بعد از تلاش هاي بي وفقه و مستمّر خويش در راه روشن و سعادت آفرينِ مذهب اهل بيت، تا آخرين لحظه از عمر با بركت خود، از نشر حديث و ترويج مكتب ناب تشيع دست نكشيد؛ ولي چنان كه سرنوشت محتوم هر انساني هجرت از اين جهان مادّي است، او نيز جان به جان آفرين تسليم كرد و روح مقدّس او به سوي بهشت پركشيد.



17) اسماعيل بن سعد اشعري قمّي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



تاريخ قطعي طلوع اين ستاره حرم اهل بيت عليهم السلام، چندان دقيق و قابل اطمينان نيست؛ امّا از بررسي هاي انجام شده، مي توان حدس زد كه او در نيمه دوم از سده دوم هجري، در قم پا به عرصه هستي نهاد.



پدرش، سعد الاحوص نيز، به گفته دانايان دانش رجال، يكي از راويان حديث بوده است. بعضي از محقّقان احتمال داده اند كه اسماعيل، برادري به نام سعد بن سعد الاحوص داشته، كه در اين صورت، او هم مانند پدر و برادرش اسماعيل، يكي از محدّثان نخبه شيعه و از ياران مورد اعتماد حضرت امام رضا عليه السلام بوده است.



محدّث برجسته شيعه، احمد بن محمد بن خالد برقي، نقل كرده است:



اسماعيل بن سعد، يكي از اصحاب امام موسي بن جعفر عليه السلام است.



با كاوش در منابع فراوان علم رجال، اسماعيل علاوه بر اين كه از محضر حضرت كاظم عليه السلام بهره برده، يكي از ياران معروف حضرت رضا عليه السلام به شمار مي آيد؛ چنان كه تمامي رجال نويسان به اين حقيقت اشاره كرده اند كه: «انّ كان من اصحاب الرضا» به همين دليل است كه در جاي جاي رواياتي كه او نقل مي كند، مي بينيم كه اسماعيل بن سعد مي گويد: «سألتُ عن الرضا»؛ از حضرت رضا سؤال كردم و امام چنين پاسخ داد.



استادان در زمينه روايت او، در زمره پرفروغ ترين محدّثان شيعه قرار دارند كه نام برخي از آنان به قرار ذيل است:



1. محمد بن خالد برقي قمي



2. احمد بن محمد بن خالد برقي قمي



3. احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي



4. يونس بن عبدالرحمن



صاحبان قلم و انديشه هاي بزرگ رجال، از شيعه و سني، همه او را ستوده و از او به نيكي ياد كرده اند كه اين امر، حكايت گر منزلت و شايستگي اين محدث والامقام است. اسماعيل شخصيتي مورد وثوق بوده است و شرح حال نويسان، با ديده تكريم و تعظيم به او مي نگريستند. هرچند تاريخ دقيق رحلت اين محدث بزرگ در تراجم محدّثان شيعه، روشن نيست؛ ولي با توجه به قرائن مي توان حدس زد كه او تقريباً در نيمه اوّل سده سوم هجري، از فرش زمين به سوي عرش رحمان پرواز كرد.



18) عبدالعزيز بن مهتدي قمي (قرن 3)



سيد جعفر ربّاني



«عبدالعزيز بن مُهتدي» اشعري قمي علاوه بر مُقرّب بودن در پيشگاه امامان معصوم عليهم السلام از راويان نيز به شمار مي آيد. زمان زندگي وي براي ما معلوم نيست؛ ولي دانشمندان رجال او را از اصحاب امام رضا عليه السلام دانسته اند. بنابراين، او بين نيمه آخر قرن دوم و نيمه اول از قرن سوم مي زيسته است.



بيشتر دانشوران، وي را فقط از اصحاب امام رضا عليه السلام دانسته اند؛ ولي احتمال اينكه از اصحاب امام كاظم عليه السلام به حساب آيد نيز وجود دارد، چه اينكه خود نقل مي كند: از «اباالحسن عليه السلام» سؤال كردم: آيا در پنبه و زعفران زكات وجود دارد؟ حضرت فرمود: نه.



معمولاً مقصود از اباالحسن، امام كاظم عليه السلام است.



امّا در مورد امام جواد عليه السلام احتمال اينكه او از اصحاب آن حضرت باشد بسيار قوي است، چرا كه وي نامه اي خدمت آن حضرت نوشته و در مورد وجوهات شرعي و اموالي كه در اختيار داشته توضيح خواسته است.



تاريخ و احاديث، نشانگر آن است كه عبدالعزيز بن مهتدي مورد توجه و عنايت امام علي بن موسي الرضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام بوده است.



فضل بن شاذان بزرگ فقيه و راوي شيعه در اين مورد مي گويد: عبدالعزيز بن مهتدي از اصحاب خاص امام، علي بن موسي الرضا عليه السلام بود.



اين، در شرايطي است كه بعضي از شيعيان آشنا به مقام اهل بيت عليهم السلام به مجرد اينكه نامشان در شمار شيعيان باشد، بسيار خرسند بودند.



عبدالعزيز بن مهتدي در زندگي علمي خود موفق به گرد آوري مجموعه روايي گرديد و از صاحبان «كتاب» به شمار مي آيد بدين جهت است كه ابوالعباس نجاشي از وي نام مي برد چرا كه قصداو معرفي صاحبان كتاب است. روايت او هر چند زياد نيست، اما در بيشتر كتابهاي معتبر شيعه احاديثي از وي به چشم مي خورد.



در كتابهاي چهارگانه معتبر شيعيان پانزده حديث، در وسائل الشيعه هفده و در بحار الانوار نوزده مورد از او حديث نقل شده است. مجموع روايات وي بدون تكرار به بيست و يك مورد بالغ مي گردد. بيشتر احاديث عبدالعزيز بن مهتدي از امام هشتم عليه السلام و به صورت شفاهي و كتبي است. و از امام صادق عليه السلام نيز رواياتي با واسطه نقل كرده است.



19) احمد بن محمد بن عيسي قمي (قرن 3)



سيدجعفر ربّاني



ابوالعباس نجاشي وي را از اصحاب امام رضا عليه السلام مي داند و چون در سال 203ه . ق. به شهادت رسيده است، مي توان گفت: احمد در اين دوران، در سني (حد اقل 10 سال) بود كه، بتواند از اصحاب آن امام به شمار آيد. بنابراين، احتمال دارد او متولد دهه اخير قرن دوم باشد.



آسمان ولايت از سال 200ه . ق، تا 250 ق. به عطر پنج تن از معصومان عطر آگين بود. در همين سالها، چهار نفر از آن بزرگواران به عالم ملكوت بار سفر بستند. احمد بن محمد بن عيسي توانست به حضور امام رضا، امام جواد و امام هادي عليهم السلام شرفياب گردد.



او از اصحاب امام عسكري عليه السلام نيز به شمار مي آيد.



رابطه احمد با ائمه عليهم السلام رابطه اي خاص بود و حكايت از اعتماد ائمه عليهم السلام به او داشت.



احمد در زمان خود، با دو جريان انحرافي عمده كه با نقاب تشيّع در صحنه ظاهر شدند، روبرو شد. اين دو جريان عبارت بودند از «غلّو» و «واقفيه».



در برخورد احمد با واقفيان، همين بس كه او با ارسال نامه هايي براي ائمه، بعد از امام كاظم عليه السلام و پرسيدن مسائل فقهي و غير فقهي و ارجاع مردم به آن بزرگواران خط بطلاني بر مرام واقفي ها كشيد.



نجاشي درباره قدرت سياسي او مي نويسد: «احمد بن محمد بن عيسي چهره بدون رقيب قم بود و با حاكم قم رفت و آمد داشت».



از اين روست كه براي او چهار عنوان «وجه قم» (چهره قم)، «وجيه قم» (چهره درخشان قم» «شيخ القميّين» و «فقيه القميّين» در كتابهاي تاريخي و رجالي ذكر شده است. احمد بن محمد بن عيسي با اينكه مسووليتهاي مهم اجتماعي را برعهده داشت در راه كسب دانش و معارف اهل بيت عليهم السلام و نشر آن نيز همت فراواني به خرج مي داد.



شمار تأليفات وي به 15 عدد مي رسيد. اين كتابها عبارتند از:



1. التوحيد 2. فضل النبي صلي الله عليه وآله وسلم 3. المُتّعه 4. النوادر 5. النّاسخ والمنسوخ 6 . الاظلّه 7. المَسوخَ 8 . الحج 9. المُبود (احتمال مي رود با كتاب النوادر يكي باشد) 10. الملاحم 11. الطّبّ الكبير 12. الطّب الصغير 13. المكاسب 14. مسائل الامام الهادي عليه السلام 15. فضائل العرب.



تنها كتابي كه از وي باقي مانده «نوادر» است.



استاداني كه احمد بن محمد بن عيسي موفق به ديدار آنها شده است نزديك به150 نفر هستند، از جمله آنها حسين بن سعيد، عبدالعزيز بن مهتدي، عبدالله مسكان و... مي باشند.



اما شاگردانش در حدود 14 نفر از جمله محمد بن حسن صفار (صاحب بصائر الدرجات) محمد بن علي بن محجوب و محمد بن يحيي عطّار هستند.



به شهادت همه صاحبان رجال، احمد بن عيسي در تشييع جنازه برقي شركت كرد. در مورد سال وفات برقي دو نظريه وجود دارد، ابن غضائري سال 274 و نوه برقي سال 280 .ق ذكر مي كنند و چون نوه برقي نزديكتر به زمان وي و جزء خاندان او است، نظريه اش تقويت مي شود. بنا براين، احمد بن محمد بن عيسي تا اين زمان (سال 280. ق) زنده بود. اما اينكه پس از اين تا چه مدتي در قيد حيات بود، معلوم نيست. احتمال مي رود فوت او در دهه اخير قرن سوم يا مقداري قبل از آن واقع شده باشد. در اين صورت عمر، او به حدود 90 سال خواهد رسيد. از محل دفن اين عالم بزرگ نيز اطلاع دقيقي در دست نيست. با اين حال چون قم محل اقتدار ديني و علمي او بود، احتمال مي رود آرامگاه وي در همين شهر باشد.



20) ابراهيم بن هاشم قمي (قرن 3)



علي آقاجاني



ابواسحاق، ابراهيم بن هاشم كوفي قمي، در اواخر قرن دوم هجري، عصر امامت امام كاظم عليه السلام در شهر كوفه ديده به جهان گشود.



خاندان ابراهيم بن هاشم، همه از محبّين و ولايتمداران عترت نبوي صلي الله عليه وآله وسلم بوده اند. فرزندان وي نيز از راويان علوم آل محمدصلي الله عليه وآله و بسياري از ايشان، از علماي شيعه بوده اند ابراهيم دو فرزند به نام علي بن ابراهيم و اسحاق بن ابراهيم دارد.



علي بن ابراهيم، از موثق ترين روات و والامقام ترين عالمان شيعي است. وي كتابي در تفسير قرآن دارد كه يكي از كتب معتبر در اين موضوع است. ايشان سه فرزند دارد كه هر سه از ستارگان آسمان علم و معرفتند: احمدبن علي بن ابراهيم، از اساتيد شيخ صدوق رحمه الله؛ محمد بن علي، صاحب كتاب «العلل»، كه علامه مجلسي رحمه الله در بحارالانوار در موارد بسياري به نام آن تصريح مي كند و ابراهيم بن علي، كه او هم از راويان و محدثان است.



از فرزند دوم ابراهيم بن هاشم، يعني اسحاق رواياتي نقل شده است. به ظاهر از نظر سني، ايشان از برادرش علي بن ابراهيم بزرگ تر بوده است.



دانشمنداني چون كشي، نجاشي و شيخ طوسي رحمهم الله در كتب خود در شأن ابراهيم اين گونه مي گويند:



«انّه اول من نشر احاديث الكوفيين بقم؛ او نخستين كسي است كه حديث كوفيان را در قم منتشر نمود.»



محققين و دانشمندان علوم اسلامي، ابراهيم بن هاشم قمي را بسيار ستوده اند. او اولين نشردهنده اخبار كوفيان در قم است كه اين خود، دلالت بر جلالت مقام او دارد. شهيد ثاني رحمه الله وي را از اجلّ اصحاب و والاترين اعيان شيعه و «كثير العلم و الرواية» معرفي نموده و ايشان را از كساني مي داند كه اين حديث امام صادق عليه السلام در شأن ايشان مصداق يافته است.



«اعرفوا منازل الرجال بقدر روايتهم عنّا؛ منزلت هركس را به مقدار روايتش از ما بشناسيد.»



علماي رجال در شرح حال ابراهيم بن هاشم قمي و در شمار آثار نوشتاري او، دو كتاب «قضايا اميرالمؤمنين عليه السلام» درباره قضاوت هاي حضرت علي عليه السلام و كتاب النوادر را ثبت نموده اند. اين دو اثر ارزشمند، با كمال تأسف، در سوانح ايام و حوادث روزگار از بين رفته و به دست ما نرسيده است.



تاريخ وفات ابراهيم بن هاشم، محدّث برجسته و فقيه تلاشگر علوم اهل بيت عليهم السلام چونان ولادت او، به طور دقيقي مشخص نيست؛ اما از آن رو كه وي از شاگردان امام جواد، امام هادي و امام عسكري عليهم السلام روايت دارد، چنان چه ولادت او در ايام امامت امام كاظم عليه السلام باشد، مي توان وفاتش را در حدود اواخر نيمه اول و اوايل نيمه دوم قرن سوم (مثلاً سال 260 ه . ق) دانست. مدفن وي نيز، به قرينه ورود وي به شهر قم و واقع بودن مقبره پسر بزرگوارش در اين شهر مقدس، در قم مي باشد؛ لكن امروزه نشاني از قبر او موجود نيست.



21) ابن بابويه قمي (قرن 3)



محمد حسن اماني



ابوالحسن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي، فقيه روشن ضمير و محدث فرزانه قم در نيمه دوم قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجري قمري، يعني در زمان غيبت صغراي امام زمان ارواحنا فداء زندگاني گرانمايه داشت. گرچه لقب «ابن بابويه» بيشتر به فرزندش ابوجعفر محمد (شيخ صدوق متوفي 381ق) گفته مي شود؛ ولي پدر و نيز فرزند ديگرش ابوعبدالله حسين بدين لقب شهرت داشته اند و در كتابهاي تراجم و نوشته هاي علم رجال، پدر و دو فرزندش به «ابن بابويه» معروف اند.



ابن بابويه قمي را در زمره پركارترين محدثان در فرهنگ تشيّع شمرده اند و فقهاي بزرگ براي نظرهاي اجتهادي و فقهي او ارزش زيادي قائلند. او در فقه، حديث و ديگر علوم اسلامي آثار بسياري از خويش به يادگار گذارد كه ابن نديم چنين اعتراف مي كند؛ من به خط ابوجعفر محمد بن علي(شيخ صدوق) پسر ابن بابويه قمي، بر پشت كتابي خواندم كه نوشته بود: به فلاني اجازه كتابهاي پدرم علي بن حسين را كه دويست كتاب و نيز كتابهاي خود را كه هيجده اثر است دادم.



ابن بابويه قمي، در محضر بسياري از بزرگان و استادان فقه و حديث شاگردي نمود و از درياي دانش و تقواي آنها عطش دروني اش را سيراب كرد و به نقل حديث از آنان نايل گشت. وي بيشترين حديث را از اين محدثان و راويان شيعي نقل كرده كه عبارتند از:



ابوالقاسم سعد بن عبدالله اشعري قمي (متوفي 301ق) و ابوالعباس عبدالله بن جعفر حميري، علي بن ابراهيم بن هاشم قمي (307ق)، احمد بن ادريس قمي؛ محمد بن يحيي العطار، محمد بن حسن صفّار قمي (متوفي 290ق) محمد بن ابي القاسم ماجيلويه، علي بن موسي بن جعفر كمنداني، حسين بن احمد مالكي، عبدالله بن حسن مؤدب، حسين بن محمد بن عامر، علي بن محمد بن قتيبه، علي بن حسن بن علي كوفي، علي بن حسين سعدآبادي.



صدوق اول، ابن بابويه قمي، در دانش و كرامتها و صداقت و راستيها مورد احترام و اطمينان نايبان خاص صاحب الزمان(عج) بود. ابوالحسن علي بن محمد سمري - چهارمين نايب امام زمان(عج) - پيوسته از فقها و راوياني كه به ديدارش مي رفتند از سلامتي او مي پرسيد و آنها از تندرستي و زندگي پربارش خبر مي دادند و از اينكه مي شنيدند مرد راستيني همچون صدوق حيات دارد و همچنان نور افشاني مي كنند، خوشحالي در سيماي مباركش آشكار مي گشت.



در سال 329ق، پيش از آنكه علي بن محمد سمري از زندگاني دنيا رخت بربندد و عصر غيبت صغري به پايان رسد، جمعي از استادان بزرگ و ستارگان آسمان حديث در محضرش بودند كه ناگاه فرمود:



رَحِمَ الله عَليّ بنِ الحسين بن بابويه القُمّي! خداي تبارك و تعالي علي بن حسين بن بابويه قمي را بيامرزد! به نقلي چنين فرمود: آجركم الله في علي بن الحسين فقد قبض في هذه الساعة. خداوند به شما در مصيبت علي بن حسين (ابن بابويه) اجر عنايت فرمايد. او در اين ساعت از دنيا رفت.



حاضران با شگفتي تاريخ آن روز را ياداشت كردند كه پس از 17 يا 18 روز، از قم خبر آمد كه علي بن حسين، صدوق اول در همان ساعت و روزي كه علي بن محمد سمري آن جملات را فرمود چشم از اين جهان فرو بست.



فقها و شيعيان قم پيكر مطهرش را تشييع كردند و در جوار بارگاه ملكوتي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپردند.



22) ريّان قمي (قرن 3)



علي اكبر رضايي



ابو علي ريان بن صلت از محدثان برجسته شيعي در سده دوم و سوم هجري بود وي خراساني يا بغدادي الاصل بود و دوران امامت امام كاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادي عليهم السلام را درك كرد و از ايشان كسب فيض نمود.



از ديدگاه علماي شيعي، ريان فردي مورد اطمينان است و ابن داوود، كشي، ابن شهر آشوب و بسياري از بزرگان شيعه نيز از ريان بن صلت به نيكي ياد كرده اند.



ريان در مسايل اعتقادي، فقهي، سياسي به سه امام عصر خويش مراجعه و از آنان استفاده كرده است و خود نيز شاگردان ارزشمندي داشت كه اسامي برخي از آنان چنين است:



1- علي بن ريان بن صلت اشعري قمي



2- عبدالله بن جعفر حميري



3- ابراهيم بن هاشم قمي



ريان گذشته از منزلت روايي كه نزد عالمان شيعي داشت، از سوي امامان معصوم عليهم السلام نيز مورد تكريم قرار گرفته است.



مي گويند او را سخنوران دستگاه خلافت مأمون و از نزديكان و خواص و صاحب سرّ وي بود و مأمون و فضل بن سهل او را براي انجام كارهاي خود مامور مي كردند.



با اين حال پيداست كه حضور ريان در دستگاه خلافت به خاطر تقيه بود، زيرا بني عباس علويان و شيعيان را مورد آزار قرار داده، اموال آنها را ضبط و برخي را از شهرهايشان آواره كرده بودند.



فرزندان صالح



1- علي



2- محمد



آثار



از جمله آثاري كه به ريان نسبت داده اند، كتابي است كه نجاشي از آن نام برده است و در آن سخنان امام رضا عليه السلام درباره فرق آل وامّة را جمع كرده است. اثر ديگر وي مجموعه هايي از روايات و احاديث است كه از امامان معصوم عليهم السلام نقل شده است.



عمده اين روايت ها درباره ولايت عهدي امام رضا عليه السلام، حركت امام براي برگزاري مراسم نماز عيد، زمان تولد امام رضا عليه السلام، آداب جنگ و مسائل گوناگون فقهي همچون نماز، روزه، زكاة و اجارات و...مي باشد.



23) عيسي بن عبدالله قمي (قرن 3)



ابوالحسن رباني



عيسي بن عبدالله قمي روايتگر اخبار و معارف اهل بيت عليهم السلام از خاندان معروف اشعري بود و بنابر آنچه از شواهد مختلف بدست مي آيد وي در نيمه اول از قرن دوم در قم چشم به جهان گشود.



عيسي از ياران امام جعفر صادق عليه السلام و امام موسي عليه السلام بود و نجاشي مي نويسد: عيسي بن عبدالله از امام ابي عبدالله و ابي الحسن روايت مي كند. اين محدث بزرگوار از چهره هاي دانشمندان شيعي بود و در اين باره بين اصحاب تراجم اختلافي به چشم نمي خورد از اخبار زيادي كه بعضي از آنها نقل شد استفاده مي شود كه محل زندگي او در قم بود و در آنجا اقامت داشته امّا هرچند گاه، براي فراگيري معارف و احكام دين به مدينه مسافرت مي كرد و به حضور امام صادق عليه السلام مي رسيد.



تعدادي از استادان حديث عيسي بن عبدالله عبارتند از:



1- ابان ابن عثمان



2- احمد بن محمد بن خالد برقي



3- محمد الحسن بن ابي خالد



4- حويز بن عبدالله سجستاني



تاليفات قابل توجهي از اين مرد فرزانه به يادگار نماند و تنها دو نفر از بزرگان مذهب شيعه گفته اند كه «له مسايل» يا «مسايل عن الرضا»



از متن عبارت چنين استفاده مي شود كه عيسي بن عبدالله، محضر شريف حضرت رضا عليه السلام را درك كرده و از ياران ايشان نيز به شمار مي رفت.



تنها فرزند ايشان كه در منابع از او ياد شده است «محمد» نام دارد كه پدر بزرگوار احمد بن محمد بن عيسي قمي است. همين فرزند است كه گويا از پدر بزرگوارش، عيسي حديث نقل مي كند.



وفات



به شهادت اينكه او حضرت رضا عليه السلام را درك كرده است به نظر مي رسد در اوايل نيمه قرن سوم هجري از دنيا رفته است، ولي مدفن وي كجاست و در كجا و كدام ناحيه و شهر وفات يافته است، مشخص نيست.



24) محمد بن علي بن محبوب قمي



ابوالحسن رباني



از جمله اختران درخشنده آسمان قم، دانشمندي است بزرگ و فرزانه، به نام محمد و كنيه ابوجعفر، او كه نام پدرش علي است، به قم و خاندان رفيع و نبيل اين شهر كه اشعريون باشند، منسوب است؛ لذا او را «اشعري قمي» مي خوانند.



تاريخ ولادت اين محدثان و فقيهان گمنام تاريخ، كمتر به چشم پژوهشگران تراجم مي آيد، لذا تاريخ تولد آنان بيشتر در هاله اي از ابهام و اجمال قرار مي گيرد. بنا براين نمي توان آن چنان كه بايد در اين زمينه اظهار نظر كرد، جز با توسل به يك سري شواهد و قرائن، براي تعيين تاريخ تقريبي از طلوع اين ستاره هاي پرفروغ. بنا براين مي توان حدس زد كه تولد اين بزرگوار، در نيمه اول سده سوم هجري قمري است. يكي از شواهد ما، احمد بن ادريس قمي رَحِمَهُم ا الله است. وي يكي از استادان معروف شيخ كليني رَحِمَهُ الله است و خود نيز در زمره شاگردان محمد بن علي بن محبوب قمي به حساب مي آيد. وقتي ايشان در سال 306 هجري قمري به جوار رحمت حق پيوسته باشد، طبعاً استادش بايد در اواسط سده سوم چشم به جهان گشوده و شبستان زندگي پدر را به قدوم خود رونق و صفا بخشيده باشد.



براي آشنايي بيشتر با شخصيت اين محدث جليل به ذكر نام اساتيد او مي پردازيم:



1- يعقوب بن يزيد انباري



2- محمد بن الحسين ابي الحظاب



3- عباس بن معروف قمي



4- احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي



5- حسن بن محبوب سرّاد



6- علي بن سندي قمي



جمعي از نخبگان و عالمان شيعه هم در محضر اين استاد حديث، زانوي شاگردي به زمين زدند، و او با انتقال آنچه از روايات و آثار نوراني اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم كه فراگرفته بود، امانت هاي گرانبهائي را كه از سلف صالح به او رسيده بود؛ با كمال دقت و توجه به آيندگان سپرد. در اين نوشتار به ذكر سه تن از شاگردان به نام ابن محبوب بسنده مي كنيم:



1- محمد بن يحيي عطار قمي



2- احمد بن ادريس



3- علي بن الحسين بن بابويه رحمه الله



ابن ادريس حلي، فقيه بزرگوار شيعه، در كتاب سرائر مي گويد:



«يكي از كتابهائي كه اين احاديث را از آن نقل مي كنيم، كتاب نوادر مصنّفين تأليف و تصنيف محمد بن علي بن محبوب اشعري جوهري قمي است. اين كتاب به دست خط شيخ طوسي به دست من رسيده است، من اين اخبار را از آن كتاب نقل مي كنم.»



تاريخ رحلت و اينكه اين ستاره آسماني در كدامين نقطه جهان افول كرده است، مشخص نيست.



25) محمد بن عبدالجبار قمي (قرن 3)



ابوالحسن رباني



هنگامي كه اين نوباوه چشم به جهان گشود، پدرش عبدالجبار، نام او را محمد برگزيد. همه تراجم نويسان اتفاق نظر دارند كه او قمي بوده و به اين شهرمنسوب است.



بر ما روشن نيست كه اين ستاره پرفروغ حديث، در چه سالي پا به عرصه گيتي نهاده است؛ ولي از آنجا كه از زمره خدمتگزاران حضرت امام عسكري عليه السلام محسوب مي شده است و نيز استاداني همچون صفوان بن يحيي (متوفي 210ق) و حسن بن علي بن فضال (متوفي: 224ق) داشته؛ شايد بتوان حدس زد كه اين دانشور برجسته، در اواخر نيمه سده دوم هجري قمري، به شبستان زندگي خاندان خويش گام نهاد و روشني بخش آن گرديد.



محمد بن عبدالجبار قمي، اين سعادت و افتخار را داشت كه در جرگه شاگردان سه تن از امامان معصوم شيعي قرار گيرد. شيخ طوسي رحمه الله در يك جا او را از ياران حضرت جواد عليه السلام بر مي شمرد و در جاي ديگر او را از صحابي امام هادي عليه السلام و امام عسكري عليه السلام به حساب مي آورد.



اكنون به ذكر چند تن از اساتيد وي مي پردازيم:



1- صفوان بن يحيي



2- محمد بن اسماعيل بن بزيع



3- حسن بن علي بن فضال



4- محمد بن ابي عمير



5- علي بن مهزيار اهوازي



6- محمد بن خالد برقي



7- عبدالله بن حجال



محمد بن عبدالجبار قمي، بعد از عمري تلاش در راه حفظ اخبار و روايات اهل بيت عليهم السلام و نشر گسترش آنها، چشم از اين جهان فروبست و كبوتر جانش به سوي عالم ملكوت پركشيد.



اينكه او در چه سالي و در كدامين سرزمين از اين دنيا رخت بربست، مشخص نيست. فقط به دليل وجود برخي قرائن، مي توان حدس زد كه او در اواسط سده سوم هجري از اين جهان رحلت كرده است.



26) علي بن ابراهيم (قرن 3)



سيد سيف الله نحوي



علي بن ابراهيم، يكي ديگر از فرزانگان نامدار و راويان معروف و پر آوازه جهان تشيع است.



علي فرزند ابراهيم بن هاشم، از راويان مشهور و قابل اعتماد است و كنيه اش را ابوالحسن دانسته اند.



اثر بسيار معروف و ارزشمند او - تفسير علي بن ابراهيم - موجب شده است تا وي را «مفسر قمي» بنامند.



نام اين راوي عاليقدر، در شمار اصحاب حضرت امام هادي عليه السلام قرار گرفته است. شيخ طوسي به اين مسأله اشاره كرده است.



علي بن ابراهيم علاوه بر عصر امام هادي عليه السلام، در دوران حيات پربركت امام حسن عسكري عليه السلام و نيز زمان غيبت صغري زندگي مي كرده است.



علي بن ابراهيم بن هاشم كه از معروفترين راويان تشيع مي باشد و روايات بسيار زيادي (بيش از 7000 حديث) را نقل كرده است. به اين امر مهم (دسته بندي موضوعي روايات) همت گمارده است به گونه اي كه نام 14 كتاب او بدين شرح به ثبت رسيده است. شيخ طوسي پنج كتاب او را چنين نام مي برد:



1- التفسير



2- الناسخ و المنسوخ



3- قرب الاسناد



4- الشرايع



5 - المغازي



دانشمند بزرگ رجال ابوالعباس نجاشي علاوه بر پنج كتاب يادشده، از ديگر كتابهاي وي چنين نام مي برد:



1- التوحيد و الشرك



2- فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام



3- الانبياء عليهم السلام



4- المشذّر



5 - الحيض



6 - رساله اي در معناي هشام و يونس



7- جواب مسائل محمد بن بلال



فرزندان او عبارتند از:



1- احمد



2- محمد



3- ابراهيم



از تاريخ وفات علي بن ابراهيم قمي اطلاع دقيقي يافت نشد؛ اما پژوهشگران بر اساس روايتي كه شيخ صدوق درباره وي در كتاب «عيون اخبار الرضا» نقل كرده است، چنين استفاده كرده اند كه علي بن ابراهيم تا سال 307 قمري زنده بوده است و وفاتش پس از اين تاريخ واقع شده است.



هم اكنون مقبره آن فقيه بزرگ و مفسر انديشمند، در پارك ملي شهر، روبروي مدرسه آيت الله العظمي گلپايگاني؛ واقع در خيابان ارم (آية الله العظمي نجفي مرعشي)، زيارتگاه عاشقان كوثر مي باشد.



27) محدث برقي (قرن 3)



سيد جعفر ربّاني



از جمله ناقلان حديث در قم احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان بن محمد بن علي است كه در قرن سوم مي زيست و از اصحاب امام جواد عليه السلام و امام هادي عليه السلام به شمار مي رود.



از او و پدرش (محمد) به عنوان برقي ياد مي شود، ولي معمولاً مقصود از برقي همان احمد است. اصل وي كوفي، كنيه اش «ابوجعفر» است و محمد بن علي جدّ سومش، به وسيله يوسف بن عمر ثقفي در ماجراي قيام زيد (سال 122 ه .ق) به شهادت رسيد. پس از شهادت محمد بن علي عبدالرحمان با فرزند خرد سال خالد به برق رفت و از آنجا به قم گريخت.



احمد در منطقه برقه چشم به دنيا گشود، اندك اندك بزرگ شد و آن سامان را با عطر حديث معطر ساخت. درباره سال تولد وي در متون رجالي و تاريخي چيزي به چشم نمي خورد. اما با توجه به تاريخ وفاتش مي توان گفت كه در حدود سال 200 ه . ق پاي به گيتي نهاد.



شيخ كليني در كتاب شريف كافي حديثي از احمد، بدون واسطه از امام رضا عليه السلام، نقل كرده، ولي اين حديث در اصطلاح اهل رجال «مرسل» شمرده مي شود؛ يعني واسطه اي بوده كه ذكر نشده است، زيرا چنانچه گذشت احمد متولد سال 200 . ق است و شهادت امام رضا عليه السلام در سال 203 .ق اتفاق افتاد؛ پس به طور طبيعي اين راوي نمي تواند از آن بزرگوار حديث شنيده باشد. شمار استادان او در حديث از صد تن فراتر است. نام برخي از آن بزرگان چنين است:



ابوعلي واسطي، سعيد بن سعد، ابوايوب مدائني، ابوخزرج انصاري، ابوسليمان حذّاء جبلي، پدرش، ابن فضال، ابن محبوب، احمد بن محمد ابي نصر، صفوان بن يحيي، عبدالعزيز بن مهتدي و عبدالعظيم حسني.



در زندگي علمي برقي چند مطلب بسيار قابل توجه است:



1- تأليف كتابها و جمع آوري روايات بسيار



2- مهارت در نجوم، تاريخ، شعر، علوم ادبي و روايت.



3- كمك به مردم. وي در علم، عبادت و كمك به محرومان سرآمد روزگار بود.



شيخ طوسي (متوفي 460 ق) او را از اصحاب امام جواد عليه السلام شمرده و احمد بن محمد بن خالد خوانده است. علاوه بر اين در اصحاب امام هادي عليه السلام نيز از او ياد كرده، نامش احمد بن ابي عبدالله البرقي نگاشته است. آن بزرگوار در كتاب فهرست برقي را ستايش كرده، و در طريق خود روايت او را ذكر مي كند.



تنها كتابي كه از برقي به يادگار مانده «محاسن» است. كتاب محاسن تنها مجموعه اي روايي نيست؛ بلكه دائرة المعارفي از علوم مختلف است.



شيخ كليني (متوفي 328 .ق) در كتاب گرانسنگ كافي، در بسياري از موارد، روايات خود را از محاسن نقل مي كند.



نجاشي سال فوت او را 273 مي داند و از علي بن محمد ماجيلويه (نوه دختري اش) نقل مي كند كه سال 280 بوده است. قول دوم صحيح به نظر مي رسد؛زيرا در سال 275 .ق مادرايي بر ري مسلط شد و برقي در زمان حكومت مادرايي نزد او رفته است. علاوه بر اين در مسأله مرگ برقي به سخن علي بن محمد ماجيلويه، بدين سبب كه نوه او شمرده مي شد و به زمان پدر بزرگش بوده، بيشتر مي تواناعتماد كرد.



به هرحال او در 80 سالگي دنيا را وداع گفت. جسد مطهّر آن محدث بزرگ را در حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپردند.



28) عمران بن موسي اشعري قمي زيتوني (قرن 3)



ابوالحسن رباني



اين محدّث در منابع رجال، مشهور به «اشعري»، «زيتوني» و «قمي» است.



عمران بن موسي در يكي از خاندان هاي معروف قم، مشهور به اشعري متولد شد و در همين شهر استعدادهايش شكفته گشت. فضاي ديني خانواده اش كه سرشار از عطر دل انگيز معارف ناب اهل بيت عليهم السلام بود، چنان او را مجذوب ساخته بود كه از همان آغازين سال هاي جواني، به فرهنگ انسان ساز امامان شيعي رهنمون شد. از زمان تولّد اين محدّث در منابع مختلف يادي نشده، ولي از برخي نشانه ها مي توان حدس زد كه عمران در نيمه اول از سده سوم هجري ديدگان برجهان خاكي گشود. به اين نشانه ها در ادامه نوشتار اشاره خواهد شد.



پدرش موسي بن حسين بن عامر بن عبدالله بن سعد اشعري قمي از نخبگان و برجستگان علم حديث به شمار مي رود. كنيه او، ابوالحسن و لقبش اشعري و قمي هم ناميده شده است. مي توان شخصيّت بلند مرتبه و عالي قدر موسي بن حسن را در آيينه سخن نجاشي به نيكي نگريست. ايشان مي نگارد: «موسي بن حسن از چهره هاي بزرگ و موجّه شيعه بود و حدود سي كتاب حديث از خود به يادگار نهاد»



حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: «اگر مي خواهيد ارزش و پايگاه رفيع راويان ما را بشناسيد، نيك بنگريد كه آنان از ما اهل بيت چه اندازه حديث روايت كرده اند؛ به همان تعداد كه حديث نقل كنند، منزلت آنان به همان اندازه خواهد بود.» يكي از جلوه هاي اين سخن بلند معنا، همين محدّث است. از عمران بنموسي روايات بسيار زيادي به يادگار مانده و نام شريف او در جاي جاي كتاب هاي حديث مي درخشد.



با بررسي نويسنده، حدود 207 روايت از اين محدث به دست ما رسيده و بر پژوهشگران اين حوزه آشكار است كه اين اندازه روايت تحسين برانگيز است.



اساتيد



عمران بن موسي از محضر استادان زيادي بهره برد كه به عنوان نمونه به نام چند نفر از آنان بسنده مي شود:



1- احمد بن حسن بن علي فضّال



2- حسن بن ظريف ناصح



3- حسن بن علي بن نعمان اعلم



4- علي بن اسباط



5- محمد بن الحسين ابي الخطّاب



6- محمد بن عبدالحميد



7- محمد بن وليد خزّاز



8- موسي بن جعفر بغدادي



9- حسن بن موسي خشاب



10- هارون بن مسلم



عمران كه دلش از مهر و محبت به امامان شيعي آكنده بود. براي اين كه در گروه نشر دهندگان معارف و آموزه هاي ديني قرار گيرد، آموخته هاي خويش را به جمعي از تشنه كامان انديشه ناب الهي انتقال داد.



به نام تعدادي از آنان اشاره مي شود:



1- احمد بن ادريس قمي



2- محمد بن احمد بن يحيي



3- محمد بن حسن صفّار قمي



4- محمد بن يحيي عطار قمي



5- سعد بن عبدالله اشعري قمي



6- حسن بن مُتَّيل قمي



علاوه بر اخبار فراواني كه از اين محدّث گرانقدر نقل شده، او صاحب كتابي است به نام النوادر كه از آن به عنوان كتاب كبير ياد مي كنند. ضمناً زمان رحلت و محل درگذشت عمران بن موسي چندان مشخص نيست شايد با عنايت به اين كه يكي از استادانش در سال 260 ق و يكي از شاگردانش در سال 290ق ديده از جهان فرو بسته اند، بتوان گفت كه اين استاد حديث در اواخر سده سوم دارفاني را وداع گفته است.



29) سهل بن يسع اشعري قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



پدرش يسع بن عبدالله نام داشت و كنيه اش ابوعلي بود. وي از راويان و ياران حضرت كاظم عليه السلام به شمار مي رفت و در نيمه دوّم سده دوّم قمري زندگي مي كرد. سهل بن يسع ظاهرا دو فرزند داشته است:



نام يكي از آنان علي (بن سهل بن يسع اشعري) است كه بنا بر گفته مورخ شهير تاريخ قم، وي بر روي رودخانه پلي احداث كرد كه داراي يازده دهنه بود و معروف است به قنطره سَهلويه يا پل سَهلويه. از سخن اين مورخ بر مي آيد كه اين پل در آخر سده چهارم قمري كه زمان تأليف آن كتاب است، وجود داشته است.



فرزند دوّم سهل، محمد بن سهل قمي است كه در گروه راويان حضرت رضا و حضرت جواد عليهما السلام است. محمد بن سهل، صرفاً يك راوي نيست، بلكه كتابي به نام «مسائل عن الرضا» هم تأليف كرده است.



پاره اي از شرح نگاران برجسته، محمد بن سهل را از راويان برگزيده و پيروان گران قدر ولايت دانسته اند.



از توفيقات سهل بن يسع قمي، اين است كه او سه تن از امامان را درك كرده و به شرف ملاقات با آنان نائل شده و گاهي هم به وسيله نامه، مسائل ديني خود را از آنان مي پرسيده و جواب آن را دريافت مي كرده است.



«سهل» سه امام را درك كرده و تمام رواياتش را بدون واسطه از حجت خدا دريافت داشته است. از پژوهش در منابع گوناگون اين امر آشكار مي شود كه «سهل» در حديث، استاداني جز همين امامان عليهم السلام نداشته است.



اين محدث والاتبار و ارزشمند، وجودش چونان شمعي بود كه جمعي از دلدادگان و عاشقان امامان، پروانه وار گردش جمع شدند و آنچه را كه او از حجت هاي خدا شنيده بود، نزدش فرا گرفتند. در اين جا به نام چند تن از آنان اشاره مي كنيم:



1- ابراهيم بن هاشم قمي



2- محمد بن سهل بن يسع



3- علي بن اسحاق بن عبدالله اشعري قمي



4- ابو قتاده



5- احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي



شأن و منزلت سهل بن يسع نشان مي دهد كه وي در قلّه رفيعي از دانش حديث قرار داشته است. او براي حفظ ميراث گران بهاي فرهنگ اهل بيت عليهم السلام، علاوه بر آن كه شاگرداني را تربيت كرد، به تأليف كتاب نيز اقدام نمود. در كتب تراجم گفته اند: «صاحب كتاب است» اما از نام يا تعداد تأليفات او اطلاعي در دست نيست.



اينكه او دقيقا درچه زماني چشم از جهان فروبست و در كدام پهنه گيتي به رخ نقاب خاك كشيد؟ در كتب مربوط بيان نشده است، ولي چون شاگرداش احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي، در سال 261 ق. از دنيا رفته است، ممكن است رحلت استادش در نيمه اوّل سده سوم هجري اتفاق افتاده باشد.



30) ياسر قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



در نيمه دوّم از سده دوّم هجري، ستاره مشعشع ديگري درخشيدن گرفت. كودكي چشم به اين جهان خاكي گشود كه نام «ياسر» را برايش برگزيدند.



تاريخ دقيق طلوع اين ستاره آسماني حديث آشكار نيست، همان گونه كه نام پدر و خاندان او نيز مبهم است. همچنين معلوم نيست پدر ياسر در جرگه محدثان قمي بوده و از كدام قبيله بوده است؛ گرچه از پاره اي نشانه ها، مي توان نتيجه گرفت كه پدر او از خاندان اشعري بوده و يا رابطه محكمي با آنان داشته است.



بدون ترديد ياسر خادم قمي در شمار راويان برجسته اهل بيت جاي دارد.بويژه كه وي يكي از راويان و گزارشگران اصلي زندگي حضرت رضا عليه السلام است. نكته جالب اينكه از اين بزرگوار به «ياسر الخادم» ياد شده و اين افتخار،يكي از مشخّصه هاي وي است. او نه فقط خادم حضرت امام رضا عليه السلام بوده، بلكه از بعضي روايات بدست مي آيد كه او مورد عنايت و محرم اسرار آن بزرگوار نيز بوده است.



الف) نجاشي گفته است: «ياسر خادم امام رضا عليه السلام، مولي و هم پيمان حمزة بن يسع اشعري قمي بود.»



ب) شيخ طوسي در رجال مي نگارد: «ياسر، مولاي يسع اشعري قمي است.»



از بعضي گزارش هاي منابع دست اوّل شيعي، به دست مي آيد كه رابطه ياسر با امام رضا عليه السلام رابطه اي بسيار صميمي و خودماني بوده است. حكايت ذيل بيانگر همين واقعيت است؛ ياسر مي گويد: روزي حضرت رضا عليه السلام در صبحگاهي به من فرمود: ديشب يونس بن عبدالرحمن را در خواب ديدم كه در ميان پاره اي از نور قرار دارد. خودم آن نور و روشني را تعبير كردم به دينداري يونس بن عبدالرحمن.



نكته: آغاز خدمت ياسر نزد حضرت رضا عليه السلام به زماني باز مي گرددكه آن حضرت به دعوت مأمون، آهنگ توس (طوس) كرد. البته روشن استكه دعوت مأمون جهت فريب شيعيان و تحكيم سلطنت و بدون رضايت امام رضا عليه السلام بود.



به هر حال، استقرار آن حضرت در توس، موجب شد كه جمعي از شيعيانو محبان راستين ولايت براي درك محضر مبارك پسر پيغمبرصلي الله عليه وآله وسلم به آن شهرسفر كنند.



جناب ياسر قمي نيز، كه ظاهرا مقيم قم بود، به سمت توس حركت كرد و تا شهادت امام هشتم عليه السلام در محضر آن بزرگوار بود و به ضبط اخبار و فضايل و سيره آن حجّت حق مي پرداخت.



ياسر ظاهراً بعد از شهادت آن حضرت، نتوانست در توس بماند و بدون امام، زندگي كند. لذا به قم برگشت و اخبار فراواني درباره آن امام عظيم الشأن به شاگردان خويش نقل كرد.



يكي ديگر از فضيلت هاي ارزشمند ياسر، كه جلوه اي از علاقه او به اهل بيت عليهم السلام است، روايات فراواني است كه اين مرد بزرگ آنها را به نسل هاي آينده نقل كرده و به يادگار نهاده است.



استادان



استادان اصلي او، خود امامان معصوم عليهم السلام بودند؛ ولي از برخي منابع بر مي آيد كه از محضر دو استاد حديث بهره مند شده است:



يكي يسع بن حمزة اشعري قمي، و ديگري شخصيتي است كه نام او ذكر نشده و تنها از او به عنوان «بعض العلماء» ياد شده است.



تأليف



تنها اثر وي كه تراجم نويسان بدان اشاره كرده اند، كتاب المسائل است. گويا اين كتاب، حاوي مسائلي بوده كه وي از امام رضا عليه السلام پرسيده و پاسخ آنها را دريافت داشته است.



وفات



تاريخ رحلت و مدفن اين محدث گرانقدر، همچون تاريخ ولادت و تعداد و نام فرزندانش، معلوم نيست؛ جز اين كه به گفته بعضي مورخان، او به سال 220 ق. درقيد حيات بوده است. شايد بتوان حدس زد كه غروب اين ستاره تابناك در اواخرنيمه اوّل سده سوم هجري اتفاق افتاده است؛ بويژه آن كه او را از ياران حضرت هاديعليه السلام به شمار آورده اند.



31) حسن بن متيل قمّي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



حسن بن متيل، تقريباً در دو سه دهه آغازين سده سوم هجري در خاندان شيعي به دنيا آمد. لقب مشهور او «دقّاق» و ظاهراً متولّد قم است. پدرش را «مَتيل» و يا «مُتِيّل» نام برده اند. در اين كه آيا وي محدّث بوده و چه فعاليت هايي داشته؟ در كتب تراجم اشاره اي نشده است.



حسن بن متيل در محيط پاك و پاكيزه و مذهبي قم رشد كرد، و شايد فضاي آكنده از عشق و ارادت مردمان اين شهر به اهل بيت عليهم السلام موجب شد كه وي شيفته خاندان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم گردد و دانش حديث را از محضر نوراني جمعي از محدّثان نامور شيعي فرا گيرد. از مجموع رواياتي كه به دست ما رسيده، بر مي آيد كه خاندان متيل از خاندان هاي معروف شيعي بوده و انسان هاي برجسته، پروا پيشه و ولايت مداري از اين خاندان برخاسته اند.



متيل چند فرزند داشته كه عبارتند از:



1- حسن؛



2- احمد؛



3- علي كه فرزند وي، به نام محمد بن علي، استاد شيخ صدوق است. احمد بن متيل فرزندي به نام جعفر داشته و از برخي رواياتي كه وي نقل كرده است، برمي آيد كه محدثي برجسته و داراي جايگاه والايي بوده است.



معروفترين استادان اين بزرگمرد حديث، به اين قرارند:



1- احمد بن محمد بن خالد برقي قمي؛



2- محمد بن حسين بن ابي الخطّاب؛



3- يعقوب بن يزيد انباري؛



4- سهل بن زياد آدمي؛



5- محمد بن حسّان رازي؛



6- احمد بن محمد بن عيسي قمي؛



7- محمد بن احمد العلوي؛



8- عمران بن موسي اشعري قمي؛



9- محمد بن عبدالله مهران؛



10- حسن بن علي بن فضّال؛



به نام تعدادي از شاگردان اين مرد بزرگ اشاره مي كنيم:



1- محمد بن حسن بن وليد قمي



2- حمزة بن قاسم، معروف به ابويعلي



3- محمد بن قولويه قمي



4- فرزندش محمد بن حسن بن متيل



5- محمد بن حسن صفّار قمي



با آن كه گفته اند حسن بن متيل بخش بزرگي از اصول و مصنّفات عالمان شيعي را، روايت كرده، ولي از او فقط يك اثر به نام «النوادر» به جاي مانده است كه نجاشي و طوسي به آن اشاره كرده اند.



سرانجام اين محدث گرانقدر نيز به رخ نقاب خاك كشيد؛ اما زمان و محلّ رحلت او آشكار نيست. شايد او هم مانند ده ها محدّث شيعي در جوار بارگاه ملكوتي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام آرميده باشد.



32) محمد بن حسن اشعري (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



تقريباً در نيمه دوم سده دوم هجري قمري در خانه حسن بن ابي خالد اشعري كه از خاندان پرآوازه و پرشكوه اشعري هاي قم، به حساب مي آمد - كودكي پا به عرصه هستي نهاد كه نام او را محمد گذاردند؛ ولي چون در اين خاندان با شرافت بالندگي يافت، به اشعري قمي معروف شد. لقب معروف و مشهور او شنبوله است.



در اينكه آيا اين لقب، لقب اوست يا لقب پدرش، بين دانشوران دانش تراجم اختلاف نظر است؛ ولي آن گونه كه از گزارش جمعي از بزرگان اين دانش بدست مي آيد، اين لقب از آن خود اين محدّث بزرگوار است نه لقب پدرش.



شيخ طوسي در رجال خود، او را از ياران حضرت امام رضا عليه السلام مي داند.



آيت الله خوئي مي گويد: او از ياران امام موسي بن جعفر و امام رضا و امام جواد عليهم السلام است.



محمد بن حسن اشعري هرچه را روايت مي كند، بدون واسطه از امامان عليهم السلام فراگرفته است. غير از امامان، استادان كمتري براي او، در كتاب هاي تراجم ذكر شده كه شايد از اين پنج نفر تجاوز نكند:



1- محمد بن عبدالله بن سعد اشعري قمي



2- عيسي بن عبدالله اشعري قمي



3- سعد بن سعد اشعري قمي



4- ادريس بن عبدالله بن سعد اشعري



5- زكريا بن آدم اشعري قمي



نشانه حكايت از آن دارد كه اين محدّث بزرگ شيعي تا سال 220 ه . ق در قيد حيات بوده است: همان سالي كه حضرت امام جواد عليه السلام به شهادت رسيدند؛ اما بعد از اين تاريخ، در اينكه چند سال ديگر زندگي كرده، يا در كدامين سال جان او به ملكوت اعلي پيوسته است، يا اينكه در كدام نقطه اين جهان پهناور از دنيا رفته، اطلاع دقيقي در دست نيست. اما ممكن است او هم مانند شماري از محدّثان قمي كه در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام آرميده اند، صورت بر بالين اين تربت پاك نهاده باشد.



وي نايب وارسته اي براي امامان معصوم عليهم السلام به شمار ميرفت و ارتباط عميقي با امام داشت. وي پيك و نامه رسان نامه هاي شيعيان قم در حل مشكلات ديني به محضر حضرت جواد عليه السلام بودند. اين محدث بزرگوار مردم را به سوي امامان ارجاع مي داد و بر اين باور بود كه تنها خانه اي كه خانه حقيقت و اسلام ناب مي باشد درگاه خاندان امامان شيعه است، زيرا دين و احكام آن در نزد آنان منحصر و موجود است نه ديگران كه از مكتب وحي بيگانه هستند.



33) محمد بن خالد برقي (قرن 3)



علي محمّدي



محمد بن خالد برقي به اعتراف بسياري از دانشمندان اسلامي (شيخ طوسي، علامه حلّي، ابن شهرآشوب، و ابن نديم از اصحاب سه امام معصوم (امام موسي كاظم، امام رضا و حضرت جواد عليهم السلام) بود، و توانست از مكتب خاندان هدايت نهايت فيض را برد. محمد بن خالد از پيشگامان عرصه دانش و معرفت در عصر خود بوده، او در زمينه هاي رايج آن زمان (تفسير علوم قرآن، تاريخ، روايت، ادبيات عرب، آشنايي با علوم عرب و علم رجال) صاحب نظر و صاحب تأليفات بود.



چندي از كتاب هاي محمد بن خالد عبارتند از:



العويص، البقرة، المحاسن، الرجال، المحبوبات، المكروهات، طبقات الرجال، فضائل الأعمال، التخدير، اخص الأعمال، التخويف، الترهيب، الحبوة والصنوة، (علل)الأحاديث، معاني الاحاديث والتحريف، الفروق، الأحتجاج، اللطائف، المصالح، تفسير(تعبير)الرؤيا، صوم الايام، السماء، الأرضين، البلدان، ذكرالكعبه، الأشكال، القرائن، البزائر، الرياضه، الأوائل، التاريخ، الأسباب، المأثر، الأصفيه، الأفانين، الرواية.



از تأليفات محمد بن خالد تنها دو كتاب (المحاسن) و (الرجال) موجود است كه آن دو هم به فرزندش (احمد بن محمد بن خالد) نسبت داده شده است. از بقيه آثار وي هيچ اثري در دست نيست.



شاگردان



محمد بن خالد در حوزه درسي و تعليمي خود به تربيت شاگرداني كارآمد همت گمارد و موفقيتهاي فراوان نيز كسب كرد. نام چند تن از شاگردان محمد بن خالد بدين قرار است: 1- احمد بن محمد بن خالد برقي؛ 2- حسين بن سعيد اهوازي



آنگاه كه صداي رحيل ديدار معبود، گوش جان محمد بن خالد را نواخت، او با كوله باري از علم و عمل در قرن سوم هجري به ديگر سراي باقي شتافت. يادش گرامي و نامش بلند.



34) آدم بن اسحاق قمي (قرن 3)



علي محمّدي يدك



«آدم بن اسحاق قمي» كه در زمره راويان ثقه، و عالمان وارسته شيعه قرار داشت. در سده دوم هجرت، همانند اجدادش، در شهر قم مي زيست. عصر زندگي وي با دوران امامت ائمه طاهرين عليهم السلام و روشنگري هاي آن بزرگواران پيوند خورد و جلوه اي ويژه به خود گرفته بود. از ديگر سو، حيات وي با خود كامگي هاي حاكمان بني عباس مصادف بود، كه عرصه را بر پيروان مكتب علوي تنگ كرده بودند.



زكريا بن آدم؛ عموي آدم بن اسحاق بود و به گفته ابن داوود: جايگاه ويژه اي نزد امام رضا عليه السلام داشت.



شكي نيست كه «آدم بن اسحاق» روزگار پيشوايان معصوم عليهم السلام را درك كرده؛ اما تاريخ و منابع موجود نام هيچ يك از آن بزرگواران را معين نكرده است. البته بر سنگ قبر او كه حسب الامر آيت الله گلپايگاني رحمه الله نصب گرديده از اصحاب امام هادي عليه السلام شمرده شده است.



«آدم بن اسحاق» درنگاه رجال شناسان، فردي شايسته و ثقه است، به طوري كه بزرگاني همچون: نجاشي، علامه حلي و برخي ديگر از عالمان شيعه با لفظ «ثقه» به تعريف و تمجيد شخصيت او پرداخته اند.



از مجموعه منابعي كه درباره آدم بن اسحاق است، چنين به دست مي آيد كه وي با قافله علوم و معارف رايج آن روزگار همراه بود و حضور در پيشگاه استادان، تعليم شاگردان، و تأليف كتاب، جايگاه علمي او را به خوبي نشان مي دهد.



آدم بن اسحاق پس از سال ها تلاش، ديار ابديت را پيش گرفت و در كنار بهشتيان مقام يافت. احتمال مي رود زمان رحلت او به اواخر قرن سوم هجرت برگردد، همانطور كه نويسنده «اعيان الشيعه» نيز او را از راويان شيعي اواخر قرن سوم هجري مي داند.



35) احمد بن ابي زاهر قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



در نيمه اول سده سوم هجري، در شهر قم، در خاندان اشعري، كودكي چشم به جهان گشود، كه نام احمد را برايش برگزيدند؛ كنيه اش ابوجعفر بود، وي به اشعري انتساب يافت و چون در قم بدنيا آمد و در آنجا دوران رشد خويش را سپري كرده بود، قمي هم ناميده شد.



نام پدرش موسي بود كه به ابوزاهر مشهور بود؛ اما از اين كه ايشان نيز در زمره محدثان شيعه هست يا خير، اطلاع قابل اعتمادي در دست نيست.



گرچه درروزگاري كه اين محدث مي زيسته است، هم عصر با حيات دو تن از امامان شيعه يعني: حضرت هادي و حضرت عسكري عليهما السلام بوده است؛ اما گويا او از فيض و شرف درك حضور آنان محروم مانده است. بر اين اساس شيخ طوسي او را در شمار محدثاني آورده كه با واسطه از امامان معصوم روايت نقل مي كنند. تتبع در روايات وي نيز همين نتيجه را به ما ارائه مي دهد.



احمد بن ابي زاهر قمي كه جانش با محبت و ولاي امامان شيعه عليهم السلام و عشق به خاندان رسالت آميخته در راه به دست آوردن و شنيدن روايات ائمه دين، سعي بليغي كرد و در اين روند به توفيقات والائي هم نائل شد. او براي فراگيري سخنان گهر بار امامان معصوم عليهم السلام نزد جمعي از روايتگران برجسته و صاحب نام شيعه حضور يافت، و از ذخيره دانش آنان بهره برد. در اينجا به نام جمعي از استادان روايتي او اشاره مي كنيم.



1- حسن بن علي خشاب



2- جعفر بن محمد الكوفي



3- علي بن اسماعيل



4- محمد بن حمار



5- محمد بن حسين ابي الخطاب



6- سعد بن سعد اشعري قمي



احمد بن ابي زاهر بعد از فراگيري روايات ائمه اطهار عليهم السلام از محضر استادان خويش، خود بركرسي استادي قرار گرفت. وي آنچه را اندوخته بود، براي ديگران بازگو مي كرد.



بنابراين، جمعي از نخبگان عالمان شيعه از محضرش كسب فيض كردند و در گلستان اين خادم ولايت پرورش يافتند. در اينجا مناسب است با چهره هاي شاگردان برجسته اش آشنا شويم:



1- محمد بن يحيي عطار قمي



2- احمد بن ادريس قمي



3- سهل بن زياد آدمي



احمد بن ابي زاهر كتاب هائي تأليف كرده كه برخي از آنها عبارت است: كتاب البداء النوادر؛ صفة المرسل والانبياء و الصالحين؛ الزكاة؛ احاديث الشمس والقمر؛ الجمعه والعيدان؛ الجبر والتفويض؛ كتاب ما يفعل الناس حين يفقدون الامام. شايد بتوان حدس زد كه با توجه به تاريخ رحلت استادش محمد بن الحسين ابي الخطاب در سال 262ق. و رحلت شاگردش احمد بن ادريس قمي درسال 302ق. جان عرشي او نيز در نيمه دوم سده سوم هجري از قالب فرشي به ملكوت اعلي پركشيده باشد.



36) ابوطالب قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



يكي از اين چهره ها و ستاره هاي آسمان علم و حديث، در شهر قم «عبدالله بن صُلت قمي» است؛ كه كنيه اش ابوطالب و نسبتش قمي است.



درباره تاريخ ولادت او نمي شود نظريه قاطعي ابراز كرد؛ ولي مي توان حدس زد كه در نيمه دوم سده دوم هجري چشم به جهان گشود.



ابوطالب قمي براي عمق بخشيدن به معرفت و دانش خويش، از محضر استاداني بزرگ كه در رأس آن ها امام معصوم عليه السلام قرار داشت. نهايت استفاده و فيض را برد و از هيچ تلاشي كوتاهي نكرد در اين بخش به نام جمعي از استادان روايتي او اشاره مي كنيم:



1- محمد بن ابي عمير



2- بكر بن محمد ازدي



3- حسن بن علي بن فضّال



4- عبدالله بن مغيره



5- يونس بن عبدالرحمن قمي



يكي از معيارهاي شناخت شخصيت راويان آثار اهل بيت عليهم السلام، پيوند آنان با ولايت و عشق و علاقه اي است كه به حضرات معصومان ابراز مي دارند. ابوطالب قمي يكي از آن محدثاني است كه با امام معصوم عليه السلام رابطه ويژه اي داشت.



علاّمه كشي مي گويد:



«حمدان بن احمد نهدي برايم گفت: ابوطالب قمي به من گفت: «نامه اي به حضرت امام جواد عليه السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا در باره پدرش حضرت رضا عليه السلام اشعاري بسرايم.»



امام جواد عليه السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براي پدر بزرگوارم، بلكه براي من هم شعر بگو و بر مظلوميّت ما اشك بريز.»



با آن كه عبدالله از محدثان معروف و از شاگردان و راويان امامان معصوم عليهم السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تأليف و تصنيفي از او به يادگار نمانده است.



شيخ طوسي مي گويد: «او كتابي دارد.» و جناب نجاشي مي نويسد:



«اوكتابي در تفسير قرآن دارد.» البته امكان دارد كتاب هاي ديگري نيز داشته باشد كه بر اثر حوادث روزگار از بين رفته اند.



زمان غروب اين ستاره تابناك شيعه همچنان در هاله اي از ابهام است. آنچه مسلم است اين كه: «صفّار قمي» او را ملاقات و از او روايت نقل كرد و جناب محمد بن حسن صفّار در سال 290 ه . ق از دنيا رحلت كرد.



37) عباس بن معروف قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



تاريخ دقيق تولد ابوالفضل عباس بن معروف قمي، معلوم نيست؛ اما بنا بر شواهد گوناگون به نظر مي رسد كه ولادتش، در نيمه قرن دوم هجري باشد به اين دليل كه با سه تن از امامان شيعه (حضرت امام رضا و امام جواد و حضرت هادي عليهم السلام) معاصر بود. از شيخ طوسي نقل شده است كه عباس بن معروف از ياران و اصحاب امام دهم شيعيان، حضرت هادي عليه السلام است.



بيشتر رواياتي كه اين مرد بزرگ در «سند» آن واقع شده است، خود از بهترين و محكمترين روايات اند، چون بيشتر يا همه افرادي كه در سند حديث نامشان آمده است از بزرگان و مشايخ شيعه اند اين سخن متّكي به حقيقتي است كه با مراجعه و دقت در كتابهاي حديثي ما، آشكار مي شود. به همين جهت به معرّفي بعضي از استادان بزرگواري كه اين محدث بزرگوار از آنان حديث نقل كرده است، مي پردازيم:



1. علي بن مهزيار اهوازي



2. عثمان بن عيسي



3. صفوان بن يحيي



4. عبدالله بن مغيره



5. حسن بن محبوب



او شاگردان مبرز و بزرگي تربيت كرد كه به جمعي از آنها اشاره مي شود:



1. محمد بن حسن صفار قمي



2. احمد بن محمد بن عيسي قمي



3. محمد بن عبدالجبار قمي



كتاب ها و مصنفاتي از عباس بن معروف به يادگار ماند اين كتاب ها از جمله منابعي اند كه صاحبان كتب اربعه (كافي، تهذيب، استبصار و من لايحضره الفقيه) در جمع آوري اخبار اهل بيت عصمت و طهارت از آنها سود برده اند. از مطالعه در كتاب هاي علماي شيعه به دست مي آيد كه ايشان تأليفات روايتي داشته است. نجاشي مي گويد: «كتاب آداب» و «كتاب نوادر» براي اوست و ما به تمام روايات و مصنفات او سند داريم.»



زمان رحلت و محل دفن او در بوته اجمال است، البته احتمال دارد در نيمه اول قرن سوم هجري، روح مقدس او از اين عالم خاكي به سوي ملكوت پرواز كرده در جوار «عند مليك مقتدر» قرار گرفته باشد.



38) محمد بن اُورَمه قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



«محمد بن اورمه قمي» يكي از محدثان بزرگ و ارجمند شيعه است. كه شناخت شخصيت و خدمات او، در حوزه حديث و روايت، كاري شايسته است.



اسم او، محمد، نام پدرش، اُورمه و كنيه اش؛ ابوجعفر است.



هرچند، دقيقاً نمي توان تاريخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم اهل بيت و محدث گرانقدر را مشخص كرد؛ ولي از آنجا كه وي حضرت امام رضا و حضرت امام هادي عليهما السلام را درك كرده است. مي توان گفت او در اواخر سده دوم هجري چشم به جهان گشود. به چند ويژگي از صفات برجسته او اشاره مي شود:



1. اهل عبادت و شب زنده دار



2. اهل درايت و فهم



3. ولايت مداري



4. اهل تأليف.



بزرگان ما حدود 43 كتاب را براي او در فهرست هاي خود نام برده اند.



از محضر چند نفر از بزرگان علم حديث بهره برد كه برخي از آنها عبارتند از:



1. ابراهيم بن حكم 2. يحيي بن يحيي 3. علي بن محمد بن محمد 4. حسن بن محبوب 5. زياد قندي 6 . احمد بن حسن ميثمي 7. اسماعيل بن ابان وراق.



همانطور كه تاريخ طلوع اين ستاره آسمان علم و حديث دقيقاً مشخص نشد، تاريخ غروب وي نيز در هاله اي از ابهام قرار دارد، ولي از روايت «كشف الغمه» به دست مي آيد كه او در سالي كه متوكل عباسي كشته شد، (247 ه . ق) زنده بود. اما اينكه در چه سالي رحلت كرد، معلوم نيست.



39) سعد بن سعد اشعري قمي (قرن 3)



ابوالحسن ربّاني



اسم شريف اين چهره درخشان سعد، فرزند سعد لقبش اشعري و نسبت او قمي است. وي از خاندان شريف «اشعري» است كه خدمات شاياني در ترويج مذهب ناب شيعه انجام داده اند. تاريخ نگاراني كه شرح حال سعد را نوشته اند، از او به نيكي ياد كرده و مورد ستايش قرار داده اند. شيخ طوسي مي نويسد: سعد بن سعد اشعري، صاحب «كتاب» است و نجاشي در «رجال» و علاّمه در «خلاصه» مي فرمايد: سعد بن سعد اهل قم و مورد اطمينان است.



شيخ طوسي و نجاشي او را از ياران و راويان حضرت رضا و حضرت جواد عليهما السلام مي دانند از حديثي هم كه كشي نقل كرده استفاده مي شود كه او از راويان و ياران حضرت جواد الائمه عليه السلام بوده بعضي از علماء معاصر هم همين مطلب را مورد تأييد قرار داده اند.



«سعد» از چند نفر، روايت نقل مي كند كه عبارتند از:



1. حسن بن جهم



2. صفوان بن يحيي



3. علي بن ابي حمزه



عدّه زيادي از دانشمندان و راويان نزد «سعد» به فراگيري سخنان گُهربار ائمه عليهم السلام پرداخته اند. نام اين اشخاص در كتاب هاي رجالي ذكر شده است، كه به اسامي چند تن از آنان اشاره مي كنيم.



1. محمد بن خالد برقي



2. محمّد بن الحسن ابي خالد



3. احمد بن محمد بن عيسي قمي



4. عباد بن سليمان



فهرست نويسان بزرگ شيعه دو يا سه كتاب از سعد ثبت كرده اند و شيخ طوسي مي گويد، او كتابي دارد. اما موضوع اين كتاب مشخص نيست. نجاشي كتابي به نام «المسائل» به او نسبت داده است كه در اين كتاب 52 حديث از سعد در زمينه هاي مختلف فقهي و اعتقادي وجود دارد.



محلّ دفن سعد بن سعد اشعري معلوم نيست و نمي توان در اين موضوع نظري قاطع داد و شايد مثل بسياري از خاندان اشعري، در جوار حضرت معصومه عليها السلام و شهر مقدس قم دفن شده باشد. قرائن و شواهد تاريخي ما را راهنمايي مي كند كه او در اواخر قرن دوم هجري در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود و در نيمه اول قرن سوّم جان به جان آفرين تسليم كرده است.



40) حسين بن سعد اهوازي (قرن 3)



علي محمّدي يدك



ابومحمد حسين بن سعيد معروف به حسين اهوازي، از راويان جليل القدر شيعي بوده و در زمره عالمان برجسته زمان خويش، در قرن سوم هجري، به شمار مي رفته است. او در شهر كوفه قدم به عرصه وجود نهاد و پس از چندي باتفاق برادرش «حسن» به اهواز منتقل شده و مدتي در آنجا بسر برد، شايد معروف شدن وي به حسين اهوازي نيز به همين علت باشد. از آن پس راه شهر قم را در پيش گرفت و به سوي آن ديار شتافت او تا آخر عمر خويش در آنجا بسر برد.



از زمان ولادت وي تاريخ روشني در دست نيست، ولي با عنايت به اين مطلب كه برقي و شيخ طوسي هر يك در رجال خود او را از اصحاب امام رضا عليه السلام به حساب آورده اند، و دوران حيات آن امام همام نيز تا سه سال بعد از قرن دوم هجري (203ه) ادامه داشته است، براحتي مي توان گفت كه تاريخ ولادت او به اواخر سده دوم هجري بر مي گردد.



عصر حيات اين راوي و عالم برجسته شيعي با روزگار سه تن از امامان معصوم عليهم السلام مصادف بوده است. او از اين فرصت بدست آمده، نهايت تلاش را در جهت كسب معارف و درك فيوضات فراوان از پيشگاه خاندان امامت و ولايت، به كار بسته، و بدينوسيله بر رشد و بالندگي شخصيت علمي و معنوي خود افزوده است. اگرچه حاكمان جائر و غاصب عباسي موانع فراوان بر سر راه گسترش فرهنگ اصيل علوي و ولايي قرار دادند، و در اين راستا از هيچ ظلم و جوري عليه خاندان رسالت و پيروان آنها فروگذار نكردند، و همواره و به هر وسيله ممكن به دنبال جدا كردن و دور نگه داشتن اهل بيت از دوستان و پيروان آنها بوده و پيوسته در صدد محو آثار و ارزش آنان بودند، امّا نه تنها قادر به خاموش كردن چراغ پرفروغ و هدايت گر ولايت و امامت نشدند، كه چهره كريه و غاصب خود را بيشتر آشكار ساخته و به سوي رسوائي هرچه بيشتر خود قدم برداشتند.



حسين بن سعيد اهوازي در عرصه علوم و معارف، از جمله پشتازان آن عصر و ديار بوده، و در زمينه هاي گوناگون علمي، كه در آن زمان متداول و مرسوم بود، بخوبي درخشيده است. عظمت شخصيت علمي وي به گونه اي بوده است كه اغلب شخصيت نگاران را وادار ساخته تا از او به عنوان عالم و فقيهي فرهيخته ياد كرده و به ستايش و تمجيد مقام علمي اين شخصيت شيعي بپردازند.



او در اكثر ميدانهاي علمي همچون تفسير، علوم قرآن، تاريخ و آثار مناقب اخلاق و بويژه فقه داراي تخصّص و وسعت نظر بوده است.



مرحوم نجاشي قبل از ذكر نام كتابهاي حسين بن سعيد در تعريف و تمجيد از آثار وي گفته است: كتابهايش نيكو بوده و به آنها عمل شده است. از آن پس به معرفي آثار وي پرداخته و چنين گفته:



1- كتاب الوضو 2- الصلوة 3- الزكاة 4- الصوم 5- الحج 6- النكاح 7- الطلاق 8- العتق و التدبير و المكاتبه 9- الايمان و النذور 10- التجارات و الأجارات 11- الخمس 12- الشهادات 13- الصيد و الذبائح 14- المكاسب 15- الأشربه 16- الزيارات 17- التقيه 18- الرّد علي الغلاة 19- المناقب 20- المثالب 21- الزهد (آقابزرگ طهراني در الذريعه گفته است: نسخه اي قديمي از اين كتاب در كتابخانه طهراني سامرا موجود است.) 22- كتاب المروّة 23- حقوق المؤمنين و فضلهم (آقابزرگ فرموده است: كتاب امتلاء مؤمن كه به تعبير شيخ طوسي، كتاب مومن و در تعبير نجاشي كتاب حقوق مؤمنين نام گرفته است را علامه نوري بهمراه كتاب زهد استنساخ (نسخه برداري) كرده و در كتاب مستدرك آورده است 24- كتاب تفسير القرآن 25- الوصايا 26- الفرائض 27- الحدود 28- الديات 29- الملاحم 30- الدعاء.



حسين بن سعيد اهوازي پس از عمري تلاش پيگير خالصانه، در جهت ترويج و تقويت مباني شيعه، و قبول مهاجرتها و مرارتهاي فراوان در راستاي نقل آثار اهل بيت عليهم السلام و حفاظت آنها، و نيز تعليم و تربيت شاگرداني توانمند و عالم و بجاي گذاشتن احاديث و روايات فراوان و كتابها و آثار گوناگون، براي رسيدن به بهشت رضوان الهي لحظه شماري كرده و در پي ديدار مطلب و مقصود خويش بي صبرانه بر توسن راهوار مرگ سوار گشته و آماده سفر به ديار ابدي معبود گشت.



او در آخرين لحظات عمر خويش در منزل شاگرد خود حسين بن حسن بن ابان به سر مي برد و كتابهاي خود را نيز به او وصيت كرد و سرانجام از همان خانه روحش به ملكوت اعلي پيوست و بدرود حيات گفت.



41) محمد بن يحيي عطار قمي (قرن 3)



احمد محيطي



تولد و كنيه



محمد بن يحيي عطار قمي يكي از راويان برجسته اي است كه منتسب به خاندان شريف اشعري مي باشد و پرورش يافته از اين حوزه غني علم و حديث گرچه در كتاب هاي رجالي از تاريخ ولادت و وفات اين عالم و فقيه و محدث بزرگوار سخني به ميان نيامده است. لكن از آنجا كه وي از محضر استاداني چون محمد بن احمد بن يحيي ابن عمران اشعري و محمد بن حسين بن خطاب استفاده كرده است و نيز افتخار استادي محدّث عظيم الشان ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كليني و جمعي از راويان معروف ديگر چون ابوالحسن علي بن الحسين بن بابويه و محمد بن الحسن بن الوليد را داشته است. پس بايد وي در نيمه دوم قرن سوم تا اوايل قرن چهارم زيسته باشد. كنيه محمد بن يحيي، ابوجعفر است. وي چون بعضي اوقات به شغل عطاري مي پرداخته به عطّار نيز لقب يافته است.



محمد بن يحيي، بزرگ دانشمندان شيعه قم، استاد كليني و محدّثي با روايات زياد و صاحب تأليفات متعدّد مورد اعتماد اهل علم و حديث، موثق و «عين» بوده است. كلمه عين در لغت مشترك بين معاني زيادي است مانند چشم، چشمه و...و در اصطلاح علمي رجال، ظاهراً مقصود از كلمه عين به شخصيت بزرگواري است كه مورد توجه مردم و در نزد آنها، داراي جايگاه ويژه و رفعت باشد. از اين نكته معلوم مي شود كه محمد بن يحيي شخصيتي برجسته بوده و ارج و قرب خاصي نزد مردم داشته است.



رواياتي كه از محمد بن يحيي به طور مطلق نقل شده به 5985 روايت مي رسد. و امّا رواياتي كه به عنوان محمد بن يحيي با وصف عطار نقل شده به 58 روايت مي رسد.



تاليفات



كتاب هايي كه ابو جعفر محمد تاليف كرده است، عبارتند از:



1. مقتل الحسين كه درباره حادثه جانسوز كربلا و شهادت اباعبدالله الحسين مي باشد؛



2. النّوادر.



استادان



محمد بن يحيي عطار قمي در حضور بسياري از دانشمندان و روايان برجسته و بزرگان حديث زانو زد و كسب علم و معرفت نمود. اينك به طور خلاصه بعضي از آنها را معرفي مي كنيم:



1. ابراهيم بن هاشم؛



2. احمد بن ابي زاهر؛



3. احمد بن محمد بن عيسي بن عبدالله اشعري قمي؛



4. ايّوب بن نوح؛



5. عبدالله بن جعفر حميري قمي؛



6 . عبدالله بن محمد بن عيسي؛



7. عمر كي بن علي بوفكي؛



8 . محمد بن عبدالجبار ابي صهبان قمي؛



9. محمد بن احمد بن يحيي بن عمران اشعري؛



10. محمد بن حسين بن ابي الخطاب؛



11. محمد بن عبدالجبار؛



12. محمد بن علي بن محبوب؛



13. يعقوب بن يزيد.



شاگردان:



محمد بن يحيي عطار قمي پس از كسب فيض از استادان بسيار، خود نيز بر كرسي استادي نشست و شاگردان زيادي تربيت نمود، بعضي از آنها عبارتند از:



1. محمد بن يعقوب كليني؛



2. علي بن الحسين بن بابويه قمي؛



3. محمد بن حسن بن احمد بن وليد؛



4. فرزندش احمد بن محمد بن يحيي؛



5. محمد بن علي ماجيلويه قمي؛



6 . محمد بن موسي بن متوكل.



در كتب رجالي از تعداد فرزندان وي اطلاعي دقيقي دردست نيست آنچه مسلّم است اين است كه وي فرزندي به نام «احمد» داشته و راوي كتاب هاي پدر خويش بوده است.



42) سعد بن عبدالله اشعري (م 300 ق)



علي اكبر رضائي



ابوالقاسم سعد بن عبدالله اشعري قمي، ملقب به شيخ الطائفه، از محدثان بزرگ شيعه در قرن سوم هجري بود. وي مدتي در بغداد سكونت داشت اما احتمالاً اقامت دائمي اش در قم بود.



سعد اشعري دوران امامت امام حسن عسكري عليه السلام و دوران غيبت صغري حضرت صاحب الزمان(عج) را درك كرد. پدرش نيز از راويان و محدثان شيعه بود، اما رجال شناسان از او با عنوان «محدث قليل الحديث» ياد كرده اند.



سعد از محضر بزرگان حديث بهره مند گشته و استادان متعدد داشته است كه عبارتند از:



1. ابوعلي حسن بن عرفه عبدي بغدادي



2. ابوجعفر محمد بن عبدالملك دقيقي واسطي



3. ابوحاتم محمد بن ادريس رازي



4. ابومقاتل سبل ديلمي



5. ابومقاتل ضرير



6 . احمد بن محمد بن خالد برقي



7. علي بن مهزيار



8 . ابراهيم بن مهزيار



9. ابوايوب مكي



تربيت شاگردان بزرگ از فعاليت هاي ديگر سعد بود.



از ميان شاگردان اشعري مي توان به اين افراد اشاره كرد:



1. ابوالحسن علي بن حسين بن بابويه قمي



2. محمد بن يعقوب كليني



3. جعفر بن محمد بن قولويه قمي



4. احمد بن محمد بن يحيي عطار



5. ابويعلي حمزه بن قاسم علوي عباسي



فهرست تعدادي از كتابهاي سعد به اين صورت است:



«الرحمة»، «بصائر الدرجات»، «الضياء»، «فرق الشيعه»، (المقالات و الفرق)، كتاب «الرد علي الغلاة»، «ناسخ القرآن و منسوخه و محكمه و متشابهه»، «فضل الدعاء والذكر»، «مناقب»، «رواة الحديث»، «فضل قم و الكوفه»، «امامة»، «فضل النبي صلي الله عليه وآله وسلم» و «مناقب الشيعه».



وفات و مرقد سعد اشعري



سعد بن عبدالله اشعري پس از سالها كوشش در راه تحصيل، تعليم معاريف دين، نشر احكام شريعت و ارشاد مردم در روز چهارشنبه، 27 شوال سال 300 ه . ق به ديدار معبود شتافت. مرقدش در قم (قبرستان شيخان) نزديك مرقد زكريابن آدم اشعري و زكريابن ادريس اشعري قرار دارد.

سيد جواد خسروي