از نگاه يك ژنرال انگليسي (سرپرسي مولسورت سايكس)


ژنرال سرپرسي مولسورت سايكس در سال 1867 ميلادي متولد شد و پس از تحصيلات مقدماتي و متوسطه وارد دانشكده افسري شد.



سايكس در سال 1892 م. با درجه سرواني در هنگ دوم نيزه دار، از هنگهاي ارتش هندوستان خدمت كرد و از همان سالها به سير و سياحت به ويژه سفر به ايران علاقه مند گرديد. به همين جهت، زبان فارسي را آموخت و در سال 1893 م. به دستور دولت انگليس عازم ايران شد.



سايكس در اكتبر 1893 م. كنسولگري انگليس را در كرمان تأسيس نمود و در همين سال هنگام جشن تولد ناصرالدين شاه به تهران آمد و به حضور شاه رسيد.



خود وي درين باره مي نويسد: «وزير مختار بريتانيا نگارنده را حضور ناصرالدين شاه معرفي كرد و او نيز راجع به نقاط دور دست كشور خود سؤالات مفصلي از من نمود و از توضيحات اين جانب اظهار مسرت و خوش وقتي كرد و گفت اخباري كه افسران انگليسي در اختيار من مي گذارند، به مراتب مفيدتر از اطلاعات مأمورين ايران مي باشد».



سايكس يكسال بعد يعني در 1895 م. «مير شاهداد» راهزن مسلح بلوچ را كه در سال 1891 سرگرد موير انگليسي را مجروح كرده بود، دستگير و به افسران اعزامي حكومت هندوستان تسليم مي كند. در 1896 م. هنگام انعقاد كميسيون سر حدي كلات با هيأت نمايندگي انگليس كه به رياست سرهنگ طوماس هلديخ به ايران آمده بود، شركت مي نمايد. در فوريه 1897 م. هم هنگامي كه ابوالقاسم خان ناصر الملك براي اعلام سلطنت مظفرالدين شاه به انگلستان مي رود، از طرف دولت بريتانيا مأمور پذيرائي او مي شود.



در سال 1898 م. چون روسيه تزاري به افتتاح كنسولگري سيستان مبادرت مي كند، سايكس نيز مأمور تأسيس كنسولگري انگليس مي شود و در سال 1901 م. بنا به تقاضاهاي مكرر خود براي شركت در جنگهاي ترانسول افريقاي جنوبي مي رود. وي در جنگهاي ترانسوال و محاربه با بوئرها خدمات شاياني بروز داده، سرانجام مجروح مي شود و وزارت جنگ انگلستان در اعلاميه هاي رسمي ارتش از وي قدرداني به عمل مي آورد.



سرپرسي سايكس از 1905 تا 1913 م. سر كنسول انگليس در خراسان بوده و مأموريت او در مشهد مقارن همان ايامي است كه روسيه تزاري و دولت انگليس در نتيجه معاهده منحوس 1907 م. و تعيين مناطق نفوذ در ايران با يكديگر موافقت و هم آهنگي داشته اند. در بيست و نهم مارس 1912 م. كه سالداتهاي تزار، گنبد مطهر حضرت رضا عليبه السلام را بمباران مي كنند، سايكس در مشهد اقامت داشته و در «تاريخ ايران» كه بعدها تأليف نموده، مي نويسد: «چون نتوانستم از عمليات قزاقهاي تزاري جلوگيري به عمل آورم، ناگزير به اين اقدامات خشونت آميز اعتراض نمودم».



در آغاز جنگ بين الملل اول (1914 م.) سايكس فرماندار نظامي «سوتامپتون» بوده و بعد با لشگر اعزامي لاهور مأمور فرانسه مي شود. در 1915 م. سر قنسول تركمنستان چين بوده و در اثناي همين مأموريت است كه در ژانويه 1916 م. به او دستور داده مي شود بي درنگ براي مذاكره پيرامون امر مهمي روانه دهلي گردد.



سايكس و پليس جنوب ايران



سايكس به دهلي مي رود و در آنجا به او گفته مي شود كه فرماندهي جنوب ايران منصوب گرديده و بايستي فوراً عازم ايران شود و قوايي از پليس محلي مركب از يازده هزار سوار و پياده تشكيل دهد. «كريستو فرسايكس» در كتاب واسموس يالارنس آلماني مي نويسد:



«سايكس مأمور بود كه نظم و انضباط را در قوه جديد التأسيس از هر جهت تقويت كند تا افراد پليس جنوب مأموريتهاي محوله را بي چون و چرا انجام دهند. شايد بعضي باور نكنند كه سايكس براي انجام اين مأموريت فقط با سه نفر انگليسي و بيست و پنج سوار هندي روانه ايران شده و اسلحه و مهمات او تنها عبارت از يك عراده توپ كوهستاني و يك دستگاه توپ مسلسل بوده است.



سايكس در ماه مارس وارد بندرعباس مي شود و در ظرف بيست و چهار ساعت، پنجاه و سه تن سرباز استخدام نموده، بلافاصله با تشريفات خاصي پرچم ادارهپليس جنوب را به اهتزاز در مي آورد و همين كه اسلحه و مهمات به اندازه كافيتأمين مي شود، يك تيپ در كرمان و يك تيپ در فارس و يك هنگ در بندرعباس مستقر مي سازد».



شرح عمليات و اقدامات سايكس در اين مأموريت و همچنين كشمكش او با نيروي ژاندارمري و قواي چريك محلي از حوصله اين سطور خارج و محتاج بحث جداگانه است.



بازگشت به انگلستان



ژنرال سايكس تا دسامبر 1918 م. در ايران بوده و بعد از آن تاريخ براي گذراندن دوره تقاعد خود به انگلستان مراجعت مي كند و در احكام نظامي نسبت به اقدامات او در ايران اظهار قدرداني مي شود و به علت تتبعات و تحقيقات مفصلي كه وي درباره تاريخ و جغرافياي ايران نموده بوده، به سمت منشي افتخاري انجمن آسياي مركزي انتخاب مي گردد و سرانجام در تاريخ يازدهم ژوئن 1945 م. مطابق با بيست و يكم خرداد 1324 ه . ش. در سن هفتاد و هشت سالگي به مرگ ناگهاني در لندن بدرود زندگي مي گويد.



در تاريخ سياسي دوره اخير ايران و انگليس، ژنرال سرپرسي مولسورت سايكس داراي شخصيت مهمي است و مقامات بريتانيا گذشته از خدمات نظامي، نامبرده را به واسطه تأليفات عديده راجع به ايران و ساير ممالك شرقي يكي از برجسته ترين محققين و دانشمندان عصر اخير مي دانند و از همين نقطه نظر، ضمن احكام گوناگون از خدمات سياسي وي قدرداني نموده اند. علاوه بر مدالها و نشانهايي كه سايكس در طي خدمات نظامي به دريافت آنها نايل آمده، سازمانهاي مختلف علمي و ادبي انگلستان نيز اقدامات او را در پيرامون تجسسات تاريخي و جغرافيائي با اهداي نشانهاي مختلف تقدير و ستايش نموده اند.



تأليفات سايكس



سرپرسي سايكس كتب متعددي به رشته تحرير در آورده و قسمتي از آنها كه به فارسي ترجمه و طبع گرديده، عبارت است از:



1. ده هزار ميل در ايران يا «سفرنامه سايكس»: كه در سال 1902 ميلادي در لندن انتشار يافته و مؤلف، آن را به «لرد كرزن» نايب السلطنة وقت هندوستان تقديم نموده است.



2. تاريخ كرمان: كه در واقع خلاصه دو فصل از همين كتاب ده هزار ميل در ايران مي باشد و توسط «نصرالله خان نواب شيرازي» مترجم كنسولگري انگليس در كرمان ترجمه و به وسيله «افضل الملك روحي كرماني» تصحيح و به سعي و اهتمام ابوتراب بن موسي ملقب به «مستعان الملك» در غره محرم سال 1322 قمري با چاپ سنگي به صورت جزوه در هفتاد و هشت صفحه كوچك در كرمان چاپ شده است.



3. تاريخ مفصل ايران: در دو جلد كه به وسيله آقاي «محمد تقي فخر داعي گيلاني» ترجمه و تا كنون سه بار در تهران به چاپ رسيده است.



4. كشاورزي در خراسان: كه در سال 1910 م. توسط دولت هندوستان منتشر شده است.



5. افتخار علم تشيع: كه در حقيقت شرح مشاهدات سايكس همراه با «خان بهادر احمد خان» مي باشد و در سال 1910 م. انتشار يافته است.



6. تاريخ افغانستان.



7. تاريخ اكتشافات عالم.



8. واحات و صحاري آسياي مركزي.



مسافرتهاي سايكس به ايران



سرپرسي سايكس جمعاً شش بار به ايران مسافرت كرده است. از تاريخ ژانويه 1893 تا ژانويه 1901 م. سايكس مجموعاً چهار بار به ايران آمده و هشت سال در نقاط مختلف مملكت ما به سير و سياحت اشتغال داشته كه به قرار ذيل است:



1. اولين مسافرت سايكس حدود پنج ماه طول كشيد.



2. دومين مسافرت نامبرده از اكتبر 1893 تا ژوئن 1894 م. در مدت هفت ماه ادامه داشت .



3. سومين مسافرت سايكس سه سال، يعني از دسامبر 1894 تا مارس 1897 م. ادامه يافت.



4. چهارمين مسافرت سايكس كه چهار سال به طول انجاميده، از نوامبر 1897 آغاز گرديده و در ژانويه 1901 م. پايان رسيده است.



5. سرپرسي سايكس در سال 1905 م. يعني بعد از تأليف كتاب حاضر براي پنجمين بار باسمت سركنسول انگليس در خراسان وارد ايران شده و تا سال 1913 م. در اين كشور به سر برده است.



شرح مشاهدات سايكس در اين مدت در مقاله اي تحت عنوان «سفر پنجم ايران» در مجله انجمن جغرافيايي همايوني منتشر شده است.



6. ششمين مسافرت سايكس به ايران در ژانويه 1916 بوده كه تا 1918 م. به طول انجاميده است.(1)



سايكس چون داراي منصب و موقعيت سياسي و نظامي در ايران بوده، بدون هيچ مانعي با دقت نقاط گوناگون را از نظر گذرانده و به ويژه از نواحي شرقي و جنوبي ديدن كرده و چون به زبان فارسي آشنا بوده، با مردم آن دوره ارتباط برقرار نموده و آگاهيهاي بسياري را اندوخته. از اين رو، توانسته سفرنامه پر برگ و باري را ارائه كند. وي گرچه به عنوان مأمور دولت انگليس، منافع كشور متبوع خويش را تعقيب مي كرد، ولي اين هدف مانع از نقل برخي وقايع و حقايق نبوده است؛ چنان كه در پايان سفرنامه خويش مي نويسد: ايرانيان از هر جهت بر تمام مردم مغرب آسيا برتري دارند و گفته «رالينسون» را كه مي گويد هيچ يك از ملل اين قاره بزرگ در تيزهوشي وبلند فكري به پاي ايرانيان نمي رسند را تأييد نموده است.



قم در سفرنامه سايكس



سفرنامه سايكس يا كتاب ده هزار ميل در ايران، حاصل گشت و گذارهاي او در شهرها و روستاها و صحاري ايران است. او در اين كتاب، از وضعيت تاريخي، جغرافيايي و فرهنگي مردم مناطق گوناگون مطالب بسياري آورده كه علاوه بر مشاهده، حاصل مطالعات دراز دامن وي نيز مي باشد. و اگر چه كوشيده است كه از روش علمي در نگارش حوادث و وقايع عدول نكند، اما در برخي موارد به قصه پردازي و داستان سرايي رو مي آورد؛ چنان كه در باره روحيات مردم كاشان به نقل داستانها و افسانه هاي طنزآميز عاميانه مي پردازد.



اما در بيشتر موارد به گزارشهاي موجز و سنجيده بسنده مي كند؛ چنان كه ديدار خود از قم را اين گونه توصيف مي كند:



«چون من مصمم بودم كه براي شركت در مراسم ميلاد شاه به تهران برسم، لذا در كاشان توقف ننموده، به طرف سن سن كه كاروانسراي آن فوق العاده كثيف و ويرانه است، حركت كردم. از اينجا به پاسنگان رفتم و پس از طي مسافتي چند به قم رسيدم و از مشاهده گنبد طلاي آن كه از دور نمايان است، لذت فوق العاده اي بردم. قم دروسط بيابان نمكزاري واقع شده كه مشرف به لوت است و 3200 پا، ارتفاع دارد، ولي چون مدفن حضرت فاطمه معصومه [عليها السلام ]، خواهر حضرت امام رضا[عليه السلام ]مي باشد، هميشه اوقات عده كثيري زوار از نقاط مختلف مخصوصاً از تهران در آنجا ازدحام مي نمايند. چند نفر از سلاطين ايران، از جمله: فتحعلي شاه كه روپوش طلايي براي گنبد حرم ساخته، در اينجا به دفن رسيده اند. پدر صدر اعظم كنوني(2) نيز براي تزيين و تعمير حرم مبالغ زيادي خرج كرده است.



ساعت بزرگ حرم، صداي دلنشيني دارد و بنا به گفته جنرال شيلندلر متعلق به يكي از صوامع قفقاز بوده و بعد به اينجا انتقال داده شده است.



يك روز در عمارت شركت راهسازي قم توقف و بعد به عزم تهران حركت نمودم. از قم به تهران يك جاده شوسه ساخته شده كه در حدود 80 هزار پوند خرج آن كرده اند. امتياز نامه تسطيح راه بدواً از تهران تا كارون بوده، ولي چون مبالغ هنگفتي در آغاز كار ميان تهران و قم به مصرف رسيده، لذا تسطيح بقيه راههاي مندرج در امتياز نامه راكد و معوق مانده است.



از قم به تهران 90 ميل مساحت داردو 4 روز راه است و در طي جاده نيز به غير از دورنماي درياچه «حوض سلطان» منظره جالب توجه ديگري مشاهده نمي شود».(3)

پاورقي





1) سفرنامه ژنرال سرپرسي سايكس يا ده هزار مايل در ايران ترجمه حسين سعادت نوري، نشر لوحه، تهران 1363 ش ص 15-1 .

2) مراد آقا ابراهيم، پدر ميرزا علي اصغر خان امين السلطان است.

3) همان، ص 189 و 190 .