طلوع خورشيد جهان افروز امامت از افق كريمه اهلبيت


بسياري از علماي برجسته و سالكان شايسته، به هنگام تشرف به پيشگاه خورشيد فروزان جهان هستي و يا در مكاشفات و منافات صادقه، خورشيد جهانتاب امامت را ديده اند كه از افق كريمه اهلبيت حضرت معصومه(ع) طالع شده، سرزمين قم را با نور خود، كران تا كران منور نموده است و اين نشانگر عنايات ويژه حضرت ولي عصر ـ ارواحنا فداه ـ به عمه گرامي اش حضرت معصومه(ع) مي باشد، ما در اينجا با ذكر چند نمونه از رؤياهاي صادقه و يك نمونه از تشرفات باهره، صفحات اين دفتر را با نام و ياد يوسف زهرا مزين مي نمائيم:



1ـ فقيه گرانمايه، اسوه تقوا و فضيلت، مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري(متوفاي 24 جمادي الثاني 1406) فرزند برومند مؤسس حوزه عليمه قم حضرت آيت اله حاج شيخ عبدالكريم حائري قدِس سرْه در ضمن يادداشتهاي خود كه به دستخط شريف ايشان نگارش يافته و نسخه اي از آن را در كتابخانه مؤلف موجود است مي نويسد:



از خوابهاي عجيب كه قرائن خارجيه دارد و راجع به حضرت معصومه(ع) است، اينكه منِ نگارنده، اين جريان را كه اهل علم و تحقيق و دقت در اين امور، زيارت حضرت معصومه را در قسمت بالا سر حرم انجام مي دادند نمي پسنديدم، براي اينكه:



اولا: سلام به حسب اعتبار عرفي بايد به طرف آن وجود مقدس باشد، نه بالاي سر ورو به قبله، كه جسد مطهر در طرف چپ واقع مي شود و در هيچ يك از سلام ها ـ تا آنجه كه مي دانم ـ اين شكل نرسيده است.



ثانياً: در خصوص ضريح آن حضرت، كه قبر مطهر نسبت به ضريح انحراف دارد و صورت مطهر نوعاً در پشت سر واقع مي شود.



شبي خواب عجيبي ديدم كه سه نفر از مردمان بياباني و بيابان گرد، كه يكي از آن سه بزرگوار معلوم بود كه امام عصر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ بود، در پشت سر حضرت رو به قبله، در طرف سر مبارك ايستاده اند و زيارت مي كنند ـ به حسب ظاهر ـ يعني معلوم بود كه براي زيارت ايستاده اند ولي من كلمات آنها را نمي شنيدم.



بعداً من به روايت سعد كه سند زيارت آن وجود مبارك است مراجعه كردم ديدم:"عِنْدَ الرَأْسِ مُسْتَِقْبِلَ الْقِبْلَهِ"(438)يعني:"نزد سر ـ جانب سر ـ رو به قبله". و ندارد:"فوق الراس " كه معناي آن بالاي سر باشد.



و"نزد سر رو به قبله" با توجه به عرفيت سلام، كه بايد رو به جانب جسد مطهر باشد، منطبق بر همان موضع مي باشد كه در عالم خواب امام(ع) و دو نفر از ياران آن بزرگوار ايستاده بودند.(439)



2ـ مرحوم كاتوزيان در كتاب"انوارالمشعشين" كه 95 سال پيش به چاپ رسيده، از سيد جليل القدر به نام عبدالرحيم نقل مي كند كه گفت:



شبي در عالم رؤيا ديدم كه در مقابل قبرستان بزرگ قم(شامل شيخان فعلي و اطراف آن) جمعيت زيادي ايستاده اند و شخص بزرگواري را ديدم كه از زير بازارچه(ظاهراً گذر خان فعلي) سوار بر اسب بيرون آمد و شخص ديگري پشت سر او، يك مرتبه شنيدم كه مي گفت:"اين، حضرت حجت مي باشد".



سيد عبدالرحيم مي گويد: تا اين ندا را شنيدم به همراه آن حضرت حركت كردم تا درِ صحن پياده شدند وديدم احدي در صحن نمي باشد، الا آن حضرت.



آن كسي كه همراه حضرت بود، چون به در صحن كهنه رسيد پياده شد و افسار اسب را به دست من داد كه نگهدارم.



من با خود گفتم: آيا نگاه داشتن اسب بهتر است يا همراه حضرت بودن؟ سرانجام به نظرم رسيد كه همراه بودن بهتر است. و لذا سر دهنه اسب را به همان شخصي كه همراه حضرت بود دادم و پشت سر حضرت رفتم.



وجود اقدس حضرت بقيه الله ارواحنا فداه وارد حرم مطهر شدند و به قسمت بالاي سر حضرت معصومه(ع) تشريف بردند، واحدي از خدام آنجا نبود.



با خود گفتم كه حضرت براي زيارت تشريف آورده اند و كسي نيست زيارتنامه بخواند. با خود انديشيدم كه نزديك حضرت حجت بروم، ولي به نظر رسيد كه شايد بخواهند خلوت باشد و با عمه خود گفتگو كنند و لذا اگر من نزد آن حضرت نباشم بهتر است. از اين رو خود را از داخل رواق بيرون كشيدم و درِ رواق ايستادم، جوهر صداي مبارك حضرت را مي شنيدم، لكن چيزي نمي فهميدم. تا آنكه از ميان رواق بيرون آمدند و از صحن نو خارج شدند و من پشت سرشان بيرون آمدم، ولي هر چه تفحص كردم، ديگر ايشان را نديدم.(440)



3ـ مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد تقي بافقي، كه از فقهاي برجسته و از شاگردان شايسته مرحوم آيت الله يزدي و آخوند خراساني بود، در سال 1346 هـ . بر ضد بي بند و باري خاندان پهلوي قيام كرد، او در آن اوج خفقان رضا خاني، لحظه اي از امر به معروف و نهي از منكر غفلت نداشت و صريحاً بر فراز منبر از جنايات رضا خان پرده برمي داشت.



هنگامي كه انتقادهاي دليرانه او به گوش رضاخان رسيد، او شخصاً به قم آمد، آن روحاني مبارز را دستگير و شخصاً او را زير مشت و لگد خود گرفت و پس از ضرب و شتم آن عنصر تقوا و فضيلت را به شهر ري تبعيد كرد.(441)



اين حادثه دلخراش و اين تجاوز آشكار به حريم كريمه اهلبيت، روز نوروز 1306 ش. برابر رمضان 1346 هـ . رخ داد.



يكي از بزرگان قم آن شب در عالم رؤيا به محضر مقدس حضرت بقيه الله ارواحنا فداه شرفياب شد و آن حضرت را مشاهده نمود كه سوار بر اسب عازم تهران هستند و پيش از حركت، به حرم مطهر عمه شان حضرت معصومه روي نموده، فرمودند:"اَلسَلامُ عَلَيْكِ يا عَمَتِيَ الْمَظْلُومَهَ، لَعَنَ اللهُ قَوْماً هَتَكُوا حُرْمَتَكِ وَ كَسَرُوا حِصْنَكِ":



"سلام بر تو اي عمه مظلومه ام، خداي لعنت كند گروهي را كه به حريم تو جسارت كردند و بستِ ترا شكستند".(442)



مرحوم آيت الله بافقي به سال 1292 هـ . در بافق يزد متولد شده، مقدمات را در زادگاه خود فرا گرفته، به سال 1320 هـ . به نجف اشرف مهاجرت نموده، 17 سال از فيوضات نجف بهره مند شده، به سال 1337 هـ . به قم آمده، در كنار كريمه اهلبت رحل اقامت افكنده، پس از برخورد با رضاخان به سال 1346 هـ . در مشهد مقدس اقامت نموده، سپس به زيارت قم و عتبات مشرف شده، پس از مراجعت در حضرت عبدالعظيم سكني گزيده، سرانجام در 12 جمادي الاولي 1365 هـ . رخت از جهان بربسته است.(443)



4ـ مرحوم آيت الله بافقي در ايام اقامتش در نجف اشرف تصميم مي گيرد كه براي عتبه بوسي آستانه امام هشتم با پاي پياده از نجف اشرف به سرزمين مقدش مشهد مشرف شود.



در اين مسير سعادت بزرگي نصيبش مي شود و به ديدار محضر مقدس كعبه مقصود نائل مي شود و شبي را در محضر آن حضرت بيتوته مي كند.



بامدادان پس از اداي نماز صبح به امامت آن پيشواي جهان هستي، از روي نشانه هائي حضرت را مي شناسد و از محضرش تقاضا مي كند كه افتخار درك محضر را به ايشان عنايت فرمايند ولي مي فرمايند: تو نمي داني با من بيائي.



عرض مي كند: پس كجا مي توانم به خدمتتان برسم؟ مي فرمايند: در اين سفر دو بار ترا خواهم ديد، يكبار در قم و بار ديگر در نزديكي سبزوار، آن گاه از نظرش غائب مي شوند.



مرحوم بافقي پس از دريافت اين وعده، دست از پا نمي شناسند و با شوق زايدالوصفي به سوي قم مي شتابند، سه روز در قم اقامت مي كنند و چنين توفيقي نصيبش نمي شود، روز سوم به سوي مشهد مقدس حركت مي كنند.



يكماه بعد به سبزوار نزديك مي شوند و ساختمانهاي شهر سبزوار از دور نمايان مي گردد، با خود مي گويند: در قم كه توفيق زيارت دست نداد و اينك شهر سبزوار نمايان شده است! در اين اثنا صداي پاي اسبي نظرش را جلب مي كند، برمي گردد و مي بيند كه حضرت ولي عصر ارواحنا فداه سوار بر اسبي هستند و به سويش تشريف مي آورند.



پس از عرض ارادت عرضه مي دارند آقا جان وعده فرموده بوديد كه در قم هم خدمتتان خواهم رسيد ولي موفق نشدم. مي فرمايند:



"فلان روز اول صبح از حرم عمه ام معصومه(ع) بيرون آمدي، در ميان صحن زني به تو رسيد فلان مسأله را از تو پرسيد و تو فلان جواب را دادي. من در مقابل تو ايستاده بودم سؤال و جواب شما را استماع مي كردم، تو تمام هدفت اين بود كه در پاسخ مسأله اشتباه نكني و لذا به من توجه نكردي".



مرحوم بافقي معذرت مي طلبد و لحظاتي بعد به آتش فراق مبتلا مي شود.(444)



5ـ نجل جليل حضرت حجه الاسلام و المسلمين مرحوم حاج شيخ محمد علي انصاري قمي، روز 16 محرم الحرام 1416 هـ . براي نگارنده گفت: شبي در عالم رؤيا ديدم كه وجود مقدس حضرت بقيه الله ارواحنا فداه به حرم مطهر عمه بزرگوارشان حضرت معصومه(ع) تشريف فرما هستند. من نيز به دنبال آن حضرت روان شدم، پاهاي مبارك حضرت روي زمين نبود، بلكه روي هوا حركت مي كرد. من سيماي مبارك آقا را نمي ديدم ولي مطمئن بودم كه خود آقا هستند.



هنگامي كه حضرت وارد حرم مطهر شدند مرا راه ندادند، من منتظر ماندم تا آقا زيارت كردند و بيرون تشريف آوردند.



در مسير حركت خود، وارد مدرسه مرحوم آيت الله گلپايگاني شدند، آنجا نيز من بيرون منتظر شدم تا حضرت مراجعت فرمودند.



باز هم پشت سرِ حضرت راه افتادم، تا به حرم موسي مبرقع در چهل اختران تشريف بردند و من بيرون منتظر ماندم.



صبح كه خدمت مرحوم آيت الله گلپايگاني رفتم و خوابم را نقل كردم، بسيار گريستند و فرمودند: الحمدلله مدرسه ما هم مورد عنايت حضرت واقع شده است. به هنگام نقل خواب، حضرت آيت الله شيخ لطف الله صافي نيز حضور داشتند، ايشان فرمودند: از اين خواب جلالت قدر موسي مبرقع نيز معلوم مي شود.(445)



6ـ دوست گرانقدرم حجه الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ عبدالكريم كريمي شندآبادي، كه از فضلاي مهذب و شايسته حوزه هستند و مورد عنايت خاص اين خاندان هستند، از يكي از روحانيوني كه صد در صد مورد اعتماد ايشان بود، نقل كردند كه شبي در عالم رؤيا به ايشان گفته بودند:



"حضرت بقيه الله ارواحنا فداه براي زيارت عمه مكرمه شان حضرت معصومه(ع) در حرم مطهر تشريف فرما هستند. بعد از زيارت مي خواهند به منزل شما تشريف بياورند، ولي در كتابخانه شما از كتب مخالفين فراوان است و آن حضرت اين كتابها را دوست ندارند. ولذا بايد اين كتابها را از كتابخانه بيرون بريزيد.



او مي گويد: من با شتاب فراوان همه كتابهاي مخالفان را از كتابخانه جدا كرده بيرون بردم.



سپس به ايشان گفته مي شود: اين فرشها را نيز جمع كنيد، اين دو تا نمد بماند اشكال ندارد، جز اينكه بايد آنها را برگرداني تا نقش و نگارش ظاهر نباشد.



از اين رؤياي صادقه ظاهر مي شود كه براي ايجاد لياقت ديدار، بايد در تقويت محبت اهلبيت و بغض دشمنان آنان تلاش فراوان نمود، زرق وبرق دنيا را كنار گذاشت، از حرام اجتناب كرد، از حلال به ساده ترينش بسنده نمود، آنگاه در صدد زيارت جمال دل آراي خورشيد فروزان امامت بود.(446)



7ـ دوست بسيار ارزشمندم سلاله الأطياب آقاي حاج سيد حسين مولوي، كه دامادِ داماد مرحوم آيت الله العظمي سيد محسن حكيم قدِس سرْه و صد در صد مورد اعتماد و استناد مي باشند، روز چهارشنبه دهم شوار 1419 هـ‌ . به نگارنده فرمودند: پيش از ماه رمضان امسال(شعبان 1419 هـ .) شبي در عالم رؤيا ديدم كه در حرم مطهر حضرت معصومه(ع) هستم و مشغول زيارت مي باشم، يك مرتبه اوضاع دگرگون شد، حرم نورانيت عجيبي پيدا كرد، اعلام شد كه وجود اقدس حضرت بقيه‌ الله تشريف فرما مي شوند.



يك مرتبه خورشيد فروزان جهان هستي با عظمت و شكوه خاصي تشريف فرما شدند.



نقابي بر صورت مباركشان بود، ولي عظمت، جذابيت و نورانيت آن مهر فروزان چيزي نبود كه در پشت نقاب مخفي شود.



به سويش دويدم كه دست مباركش را بوسه باران كنم، راه خود را كج كردند و به سوي ضريح مقدس عمه بزرگوارشان تشريف فرما شدند.



8ـ دوست گرانقدرم، حجه الاسلام و المسلمين حاج سيد احسان الله سبزواري تويسركاني، كه از فضلاي برجسته حوزه و از مواليان دلسوخته و پاكباخته خاندان عصمت و طهارت مي باشند، براي نگارنده نقل فرمودند:



با يكي از دوستان در حرم مطهرحضرت معصومه(ع) نشسته بودم، از يكي از دوستان مورد اعتماد نقل كرد كه شبي در عالم رؤيا ديدم كه وجود مقدس حضرت بقيه الله ارواحنا فداه در حرم مطهر كريمه اهلبيت هستند و در اين نقطه از مسجد بالاسر مشغول نماز هستند.



نقطه اي كه ايشان اشاره كردند،‌كنار پايه درِ مسجد بالاسر، كمي عقب تر از درِ بزرگي است كه مقابل ضريح مقدس قرار دارد.



با توجه به انحراف قبر مطهر نسبت به ضريح، اين نقطه كمي عقب تر از محاذاب قبر شريف حضرت معصومه(ع) مي باشد.(447)



من از مشاهده طلعت زيباي خورشيد فروزان امامت بسيار خوشحال شدم، نزديك رفتم كه سلامي عرض كنم و حاجات خود را به محضر مقدس حجت خدا عرضه بدارم، با دست مباركشان به سوي ضريح شاره كردند و فرمودند:



"لا اَتَجاسَرُ عَلي عَمَتي... ":



"من به عمه ام جسارت نمي كنم، هر حاجتي داريد از ايشان بخواهيد".



چه زيباست كه حجت الهي و قطب جهان هستي، به عمه بزرگوارشان ارجاع مي كنند و بدين وسيله سائل را به مقام شامخ عمه‌ بزرگوارشان متوجه مي كنند.



9ـ اين كمترين غلام روسياه اين خاندان، در حدود سال 1342 ش.(1383 ق.) شبي در عالم رؤيا ديدم كه حضرت بقيه‌ الله ارواحنا فداه ظهور فرموده و خبر ظهور حضرت از رسانه هاي گروهي اعلام مي شود، تا به شهر مقدس قم تشريف فرما شدند.



در خيابان ارم مقابل مدرسه دراالتبليغ اسلامي، رو به حرم مطهر حضرت معصومه(ع) مشغول ايراد سخنراني بودند. ميليونها انسان سخنان شيواي حضرتش را استماع مي كردند و بدون اينكه نيازي به بلندگو باشد، همگان صداي رساي آن حضرت را به خوبي مي شنيدند.



دو تن از مراجع فقيد شيعه در دو طرف آن حضرت نشسته بودند و حضرت دستهاي مبارك خود را بر شانه هاي آن دو مرجع تكيه داده بودند.



همه نشسته بودند، فقط قطب دائره امكان سرپا بودند و خطبه را ايراد مي كردند.محل ايستادن حضرت دقيقاً برايم مشخص بود ولي ديوارهاي خيابان ارم مانع از مشاهده مردم نبود، از چهار طرف تا شعاع چندين كيلومتر جمعيت نشسته بودند و من قيافه ها را از فاصله دور به راحتي تشخيص مي دادم.



در آن رؤيا به اين معني بودم كه در روايت فراواني آمده است كه بر قدرت ديد و شنيد مردم در عصر ظهور به مقدار زيادي افزوده مي شود.



پس ازگذشت 40 سال، هنوز عظمت و شكوه آن صحنه دل انگيز در برابر ديدگانم مجسم است. و توجه و عنايت خاص حضرتش را به صحن و سراي عمه گرامي اش به ياد دارم.(448)



10ـ جالب تر از همه پيشگوئي اميرمؤمنان صلوات الله و سلام عليه پيرامون مسجد مقدس جمكران مي باشد كه در فرازي از آن مي فرمايد:



"اي پسريماني در اول ظهور،(449)خروج نمايد قائم آل محمد(ع) از شهري كه آن را"قم" گويند و مردم را دعوت به حق مي كند، همه خلائق از شرق و غرب به آن شهر روي مي آورند و اسلام تازه شود".(450)



فرازهائي از اين حديث شريف را در ضمن تاريخچه مسجد مقدس جمكران آورديم.(451)



از اين حديث شريف نيز ميزان عنايت وجود اقدس آقا بقيه‌ الله به حريم مقدس عمه بزرگوارش معلوم مي شود.



اين ده نمونه از عنايات يوسف زهرا، مهدي فاطمه، بنيانگذار حكومت واحد جهاني بر اساس عدالت و آزادي، حضرت بقيه‌ الله الأعظم روحي و ارواح العالمين فداه نسبت به حرم مطهر و مقدس عمه بزرگوارش حضرت معصومه(ع) كه زينت بخش صفحات اين كتاب گرديد، نمي از يُم و اندكي از بي شمار است، زيرا اغلب كساني كه در خواب يا بيداري توفيق تشرف به محضر مقدس قبله موعود و كعبه مقصود را پيدا مي كنند، سعي در كتمان آن دارند و هرگز مايل به افشاي آن نمي باشند.



ديگر پيشوايان معصوم نيز عنايت خاصي نسبت به كريمه اهلبيت دارند و احاديث وارده در فضيلت زيارت آن حضرت، كه در بخش آغازين كتاب از نظر خوانندگان گرامي گذشت، به روشني بر آن دلالت دارند.



در اينجا به چند رؤياي صادقه كه در اين راستا ديده شده، اشاره مي كنيم:



1ـ در ضمن داستان كرامت حضرت معصومه(ع) به آق سيد احتشام آمده است كه:



شيخ ابراهيم صاحب الزماني شبي در عالم رؤيا به حرم مطهر حضرت معصومه(ع) مشرف مي شود، اجازه ورود نمي دهند و مي گويند:



" حضرت فاطمه و حضرت معصومه(ع) به گفتگو نشسته اند، به اين خاطر نبايد كسي داخل حرم شود".



آقاي صاحب الزماني مي گويند: من مادرم سيده است و با آن دو بزرگوار محرم هستم، من چرا؟



به ايشان اجازه ورود داده مي شود، وارد مي شود ومي بيند كه حضرت معصومه(ع) به حضرت فاطمه صلوات الله عليها گزارش مي دهد، و در ضمن گزارش خود معروض مي دارد كه:



حاج سيد جعفر احتشام براي من مديحه اي سروده است...(452)



2ـ براي حجه الاسلام و المسليمن آقاي حاج شيخ محمود عتيق، مشهور به حاج ملا آقا جان زنجاني، در حرم مطهرحضرت معصومه(ع) مكاشفه اي روي مي دهد، به خدمت بي بي مي رسد، بي بي امر مي فرمايد كه روضه بخواند، او نيز اشعار دعبل را مي خواند، در وسط روضه حضرت فاطمه زهرا(ع) وارد مي شوند و دستور مي دهند كه روضه اش را ادامه دهد.



مشروح اين مكاشفه را دركتاب"كرامات معصوميه" آورديم.(453)



3ـ در ده ها مورد حضرت امام رضا(ع) متوسلين به دامن عنايتش را در عالم رؤيا به حضرت معصومه(ع) ارجاع داده اند، چنانكه تعدادي از آنها را در كتاب"كرامت معصوميه" آورديم.(454)



در اين رابطه فقيه عاليقدر، مرجع بزرگوار، حضرت آيت الله حاج شيخ محمد تقي بهجت دامت بركاته فرمود:



"گاهي اوقات حضرت رضا(ع) برآورده شدن بعضي از حاجت ها را به حضرت معصومه ارجاع مي دهند".



همين چند روزه آقائي پيش من آمد و گفت:



"حاجتي داشتم به خدمت امام رضا(ع) مشرف شدم و عرض حال كردم، به من گفته شد: بايد بروي قم، پيش حضرت معصومه(ع)، رفتم و آنجا حاجتم برآورده شد.(455)



4ـ يكي از علماي اعلام به زيارت حضرت امام رضا(ع) مشرف مي شود، سپس از طريق همدان رهسپار عتبات عاليات مي شود، در اثناي راه در عالم رؤيا خدمت حضرت امام رضا(ع) مشرف مي شود، مي فرمايد:"اگر عبور خود را از قم قرار مي دادي و قبر خواهر غريب مرا زيارت مي كردي چه مي شد".(456)



5ـ سيده فاطمه طباطبائي مشهور به: بي بي اعلا، در عالم رؤيا به حرم حضرت معصومه(ع) مشرف مي شود و حرم را خيلي شلوع مي بيند، از علت آن مي پرسد، گفته مي شود:"حضرت جواد(ع) به زيارت عمه مكرمه اش حضرت معصومه(ع) تشريف مي آورند".(457)



تواضع خاص مراجعه عاليقدر در برابرحضرت معصومه(ع)



اگر بخواهيم همه موراد وارده را نقل كنيم، مطلب به درازا مي كشد و لذا به موارد ياد شده بسنده مي كنيم، به نكته ظريفي از توجه يك مرجع بزرگ به مقام شامخ حضرت معصومه(ع) اشاره مي كنيم:



همه مراجع تقليد جهان تشيع در برابر آستان ملك پاسبان حضرت معصومه(ع) خضوع مي كردند، با تواضع خاصي به عتبه بوسي آن كريمه اهلبيت شرفياب مي شدند، در مدخل رواق ها توقف مي كردند، عرض ادب مي كردند، اذن دخول مي خواندند، با وقار و اجلال خاصي وارد مي شدند، زيارتنامه مي خواندند، نماز زيارت را به جاي مي آوردند، به كنار ضريح مي رفتند، حوائج خود را به شفيعه محشر، دختر موسي بن جعفر(ع) معروض مي داشتند، آنگاه عقب عقب برمي گشتند، تا از حرم مطهر خارج مي شوند.



يكي از مراجع بزرگي كه هنوز شاهدان عيني فراواني، كيفيت تشرف و خضوع او را به ياد دارند و نُقل مجالس مي نمايند، مرحوم آيت الله العظمي حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي قدِس سرْه مي باشند.



بيش از چهل سال از ارتحال ملكوتي اين مرجع والامقام مي گذرد ولي هر كجا نامش برده مي شود، چهره ها باز مي شود، دلها روشن مي گردد، گوش ها از استماع نام گرامي اش احساس لذت مي كند، انسان ها در برابر روح والايش خود را ناگزير از تجليل و احترام مي بينند.



هر موقعي كه به خدمت حضرت آيت الله محسني ملايري مي رفتيم، يا نقل فرازهائي از عظمت اين مرجع بزرگوار مستمعان را به اعجاب و شگفتي وا مي داشتند.



يكي از نكات جالبي كه از ايشان نقل فرمودند، داستان آمدن ملك سعود به ايران و ملاقات نكردن ايشان با ملك سعود براي حفظ حريم كريمه اهلبيت بود.



ملك سعود هفدهمين پادشاه عربستان سعودي به سال 1375 هـ . به عنوان يك ديدار رسمي به تهران آمد و تصميم گرفت براي ديدار با حضرت آيت الله بروجردي به قم مشرف شود. براي تنظيم برنامه و تمهيد مقدمات اين ديدار، سفير عربستان در ايران هدايائي از طرف ملك سعود به محضر آيت الله بروجردي فرستاد.



اين هدايا شامل 15 جلد قرآن كريم، قطعه اي از پرده كعبه، جامه اي فاخر، ساعتي طلا، عصائي مرصع و... بود.



مرحوم آيت الله بروجردي عصا را به صدر اعظم، ساعت و جامه را به سفير و ديگر هداياي نفيس را به آورندگان آن هدايا اهداء فرمود و خود، قرآن ها و پرده كعبه را احترماً پذيرفت، ولي از ديدار كردن با ملك سعود عذر خواست و اجازه ملاقات نداد.



آنگاه نامه اي خطاب به سفير نوشته، اظهار فرمود:



"... من هرگز هديه اي از بزرگان و سلاطين نمي پذيرم، ولي چون اين هديه گرانبها شامل قرآن كريم و پرده‌ كعبه معظمه بود، قرآن ها و پرده كعبه را گرفتم و صندوق را با محتوياتش به شخص حضرتعالي بخشيدم، اميدوارم در مواقع نماز و مظان استجابت دعا اين جانب را فراموش نفرمائيد".



"نظر به اينكه امور حج در اين سال ها در دست جناب ملك مي باشد، يك حديث طولاني به محضر ايشان تقديم نمودم، كه كيفيت حج رسول اكرم(ص) را بيان مي كند و همه مناسك حج را در بر دارد".



اين حديث را مسلم در صحيح و ابوداود در سنن نقل كرده است. اين حديث را از طرف من به خدمت ايشان تقديم كنيد و سلام گرم و تحيت ما را به ايشان ابلاغ نمائيد...".



آنگاه مطالب ارزشمندي پيرامون وحدت ملل اسلامي مرقوم فرمودند.



شرح اين ديدار و متن اين نامه، علاوه بر رسانه هاي ايران و عربستان در جرايد بسياري از كشورهاي اسلامي منعكس گرديد.



متن كامل اين نامه در مجله وزين"رساله الاسلام" ارگان رسمي دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه ـ قاهره ـ‌ چاپ و منتشر شد.(458)



ترجمه فارسي آن نيز در منابع فراواني آمده است.(459)



مرحوم آيت الله محسني افزودند: هنگامي كه فرستاده هاي سفير از محضر ايشان مرخص شدند، خدمت مرحوم آيت الله بروجردي عرض شد: اگر اجازه مي فرموديد كه ملك سعود به خدمت شما مشرف شود، براي روابط دو كشور خوب بود و طبعاً در ايام حج براي شيعيان تسهيلات بيشتري قائل مي شدند.



آيت الله بروجردي فرمودند: اگر ملك سعود به قم مي آمد و به ديدن منِ طلبه مي آمد، ولي به حرم مطهرحضرت معصومه(ع) نمي رفت، من اين جسارت و بي ادبي را چگونه تحمل مي كردم!! و اگر به حرم مطهر مشرف مي شد و لازمه ادب را به عمل نمي آورد و به خواندن فاتحه اي بسنده مي كرد، مصيبت سنگين تر بود. اين مطلب بيانگر درايت و كياست آيت الله بروجردي از طرفي، و عنايت ايشان به رعايت حريم حضرت معصومه(ع) از طرفي ديگر مي باشد.



هنگامي كه مرحوم آيت الله بروجردي، براي بستري شدن‌ در بيمارستان فيروز آبادي، از بروجرد عازم تهران بود، ماشين حامل ايشان اندكي از قم دور شده بود، كه آقا چشم هاي خود را گشوند و به بيرون از ماشين نظاره كردند، چراغ هاي قم نظر آقا را به خود جلب كرد، پرسيد: اينجا كجاست؟ عرض شد: قم است . فرمود:"اتومبيل را برگردانيد تا من سلامي عرض كنم".



ماشين به سوي حرم مطهر برگشت، آيت الله بروجردي با آن كساني كه داشتند و در آن ايام به صورت حاد و بحراني درآمده بود، به پيشگاه كريمه‌ اهلبيت عرض ارادت كردند، بعد از سلام و زيارت كوتاهي به طرف تهران حركت نمودند.(460)



هنگامي كه با بهبودي كامل از بيمارستان مرخص شدند، به جهت تلگرافهاي فراواني كه از علما و مراجع و ديگر طبقات قم به ايشان رسيده بود و ايشان را به شهر مذهبي قم، براي اقامت و زعامت حوزه علميه دعوت كرده بودند، رهسپار قم شدند و در ميان استقبال پرشور و بي نظير همه‌ طبقات، وارد اين شهر مقدس شده، يكسره به حرم مطهر مشرف شدند.(461)



مرحوم‌ آيت الله بروجردي درتمام مدت اقامت خود در قم، با تمام قدرت تلاش كردند كه از حريم كريمه‌ اهلبيت دفاع كنند، و در تعظيم و تحليل ايشان كوشيدند، همه روزه با خضوع و احترام زايدالوصفي پيشاني ادب بر آستان سائيدند، محل درس خود را دركنار حرم بي بي، و به تعبير خودشان: به صورت"متصل" ولي"متسقل"! تأسيس نمودند و از هيچ تلاشي در مورد رعايت حريم حضرت معصومه(ع) فرو گذاري نكردند.



جالب تر اينكه به توليت آستانه دستور دادند كه نام ايشان را در ليست"خدام افتخاري آستانه مباركه" ثبت نمايند.(462) و اين حاكي از كمال معروفت ايشان به مقام شامخ كريمه اهلبيت مي باشد.



از ديگر مراجع بزرگواري كه عنايت خاصي به بزرگداشت مقام منيع كريمه اهلبيت داشتند، مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد محمدرضا گلپايگاني قدِس سرْه(متوفاي 24 جمادي الثاني 1414 هـ .) بودند.



اين مرجع والامقام در قسمت اعظم عمر مباركشان، نماز صبح را در حرم حضرت معصومه(ع) اقامه مي كردند، در اين مدت ملتزم بودند كه قبل از نماز و يا بعد از نماز كنار ضريح مطهر، سمت بالاي سر، كمي عقب تر از محاذاب قبر شريف، مشرف شده، زيارتنامه بخوانند، نماز زيارت را به جاي آورده، آنگاه بر ضريح مقدس بي بي سر نهاده، اشك ريخته، حوائج خود را با كريمه‌ اهلبيت در ميان گذاشته براي همه مؤمنين دعا كرده، دست بر سينه عقب عقب برگردند.



ايشان در همه عمر شريف خود ملتزم بودند كه روزهاي چهارشنبه پس از اتمام درس، از مسجد اعظم به سوي حرم مطهر حركت كنند و به زيارت بي بي مشرف شوند.



يكي از دهها موردي كه از ايشان در مورد ارجاع دادن مردم به خدمت حضرت معصومه(ع) و توجه دادن مردم به مقام شامخ آن حضرت مكتوب شده، توصيه ايشان به يكي از فضلاي علميه است:



هنگامي كه آقاي حاج شيخ اسماعيل اصطهباناتي به ايشان عرض مي كند كه: من براي تهيه منزل چندين بار به مسجد مقدس جمكران مشرف شدم و متوسل گشتم ولي نتيجه اي عايدم نشد، مي فرمايند:



"البته حضرت بقيه الله ارواحنا فداه حجت خداست و تمام جهان هستي تحت فرمان اوست، ولي در اينجا صاحب خانه حضرت معصومه(ع) مي باشد، شما بركريمه اهلبيت وارد شده ايد، برويد به حرم مطهر و از صاحب خانه بخواهيد كه سر پناهي به شما عنايت كنند،".(463)



پيشتاز مراجعي كه در عصر ما شب و روز به ياد اين ولي نعمت عظمي بود و در هر محفلي نقل مجلسش ياد كريمه اهلبيت، مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد شهاب الدين مرعشي(متوفاي 7 صفر 1411 هـ .) بود، كه همه روزه پيش از همه به حرم مطهر بي بي مشرف مي شد، به توسل، تضرع و تهجد مي پرداخت، تا فجر صادق طالع شود و او نماز صبح را در بالاي سرحضرت معصومه(ع) اقامه نمايد.



اصولاً مهاجرت ايشان از حوزه علميه نجف اشرف به سرزمين اقدس قم، براي مجاورت كريمه اهلبيت بود. منزل و حسينيه اش در جوار حرم، مدرسه و كتابخانه اش در پيرامون حرم، درس و بحثش در بالاي سر حضرت و محل اقامه جماعتش در صحن و سراي حضرت بود.



آيه الله مرعشي در تمام عمر با بركت خود، زبانش به اين جمله مترنم بود كه:"من هر چه دارم از كريمه اهلبيت دارم".



جالب توجه است كه ايشان در سال 1348 هـ . از توليت آستانه مقدسه، حكم رسمي مدرسي آستانه، و در سال 1401 هـ . حكم رسمي امام جماعتي آستانه مقدسه را دريافت نموده، كه در كتاب"شهاب شريعت" عيناً گراور شده است.(464)



آخرين سخن



هفت سال تمام از انتشار چاپ اول كتاب مي گذرد. دراين هفت سال شخصيت هاي فراواني از داخل و خارج نگارنده را مورد لطف و عنايت خود قرار داده اند، كه از همه آنها سپاسگزاري نموده، توفيقات روز افزون آنها را از درگاه حضرت احديت مسئلت مي نمايم.



در چاپ اول استمداي از خوانندگان پژوهشگر انجام يافته بود كه به قوت خود باقي است و متن آن يكبار ديگر در اينجا درج نموده، نظر محققان ارزشمند را به آن معطوف مي دارد:



استمداد از خوانندگان پژوهشگر



يكسال تمام براي اين كتاب در حد توان سعي و كوشش به عمل آمده، ولي با كمال تأسف مسائلي چند تحقيق نشده باقي ماند، و آن عبارت از مطالبي است كه از كتابهاي متأخرين استفاده شده، و به منابع دست اول دسترسي حاصل نشده است، نظريه اين كه ممكن است در ميان خوانندگان فاضل و دانشمند افرادي باشند كه به منابع بيشتري دسترسي داشته باشند، آن مسائل را در اينجا ياد آور مي شويم، هر كس بتواند منابع دست اول آنها را براي نگارنده(به آدرس ناشر) ارسال كند، علاوه بر اين كه ما را رهين منت نموده، به پاداش اخروي خواهد رسيد، مطلب به نام خودش در چاپ هاي بعدي درج خواهد شد:



1ـ مدرك حديث شريف:"من زار المعصومه بقم كمن زارني".



2ـ مدرك حديث شريف:"فداها ابوها".



3ـ مدرك حديث شريف:"هركس نتواند به زيارت من بيايد به زيارت برادرم در"ري" و يا خواهرم در"قم" برود كه همان ثواب را دريافت خواهد كرد".



4ـ مدرك نامه‌ امام رضا(ع) به حضرت معصومه(ع)



5ـ مدرك زيارتنامه حضرت معصومه(ع) ا زمنابع قبل از علامه مجلسي.



از همه خوانندگان گرامي تقاضا مي شود، اگر انتقاد سازنده اي دارند با فرستادن آن برما منت بگذارند تا در چاپ هاي بعدي مورد استفاده قرار گيرد.



از همه سروران عزيزي كه در تهيه مطالب كتاب نگارنده را ياري نموده اند صميمانه سپاسگزاري مي شود، اجر همه شان با كريمه‌ اهلبيت(ع)



از اين كه مطالب كتاب از نظم لازم برخوردار نيست، در مواردي به تفصيل و در موارد ديگري به اجمال برگزار شده، از همه خوانندگان گرمي پوزش مي طلبيم.



در پايان از هرگونه قصور و يا تقصيري كه در حق كريمه اهلبيت حضرت معصومه(ع) واقع شده، و حقِ مطلب ادا نشده است، از آستان رفيعشان معذرت خواسته، اين اثر ناچيز را خاضعانه به محضر مقدسشان تقديم مي نمايم، از زبان خود، پدر، مادر، اساتيد، دوستان، حق داران، خوانندگان، ناشر و همه دست اندركاران تهيه اين كتاب عرضه مي دارم:



"يا فاطِمُهُ اشْفَعي لَنا عِنْدُ اللهِ"

پاورقي

(438) متن حديث چنين است:"فَاِذا اَتَيْتَ الْقَبْرَ فَقُمْ عِنْدَ رَأْسِها مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِِِ...":"هنگامي كه به كنار قبر آمدي در نزد سرِ آن حضرت رو به قبله بايست و بگو".(بحارالانوار: ج 102ص 266).

(439) يادداشتهاي دست نويس مرحوم آيت الله حائري ص 118ـ 119.

(440) انوار المشعشعين: ج 1ص 212.

(441) نهضت روحانيون ايران: ج 2ص 156.

(442) ماهنامه كوثر: شماره 13ص 12.

(443) نقباء البشر: ج 1ص 249.

(444) آثار الحجه: ج 1ص 33.

(445) موسي مبرقع، فرزند بلافصل امام جواد(ع) نخستين سيد رضوي است كه در سال 256 هـ . به قم آمد و 40 سال تمام در قم اقامت نمود، تا در شب چهارشنبه 22 ربيع الثاني 296 هـ . درگذشت(تاريخ قم-قديم ص 215ـ 216).

قبر شريفش در خيابان آذرِ قم، در كنار چهل اختران مشهور و زيارتگاه خاص و عام است.

موسي مبرقع شخصيت جليل القدري است كه نسب همه‌ سادات رضوي به او مي رسد و مرحوم محدث نوري كتاب مستقلي به نام:"پدر مشعشع" در شرح حال ايشان نوشته است.

(446) كرامات معصوميه: ص 253.

(447) اين همان نكته مهمي است كه امر شده درحرم ائمه(ع) مقدم بر قبر شريف نماز نخوانيم، حتي در محاذاب قبر نيز نخوانيم، بلكه رو به ضريح و يا در دو طرف ضريح، عقب تر از قبر شريف باشيم، چنانكه شخص حضرت بقيه الله ارواحنا فداه درمورد محل نماز در حرم مطهر(ع) در توقيع شريف مرقوم فرموده اند:

"وَ اَمَا الصَلاهُ فَاِنَها خَلْفَهُ وَ يَجْعَلُ الْقَبْرَ اَمامَهُ، وَ لا يَجُوزُ اَنْ يُصَلِيَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لا عَنْ يَمينِهِ وَ لا عَنْ يَسارِهِ، لِاَنَ الْاِمامَ(ع) لا يُتَقَدَمُ وَ لا يُساوي":

"اما نماز بايد پشت سر امام خوانده شودش و قبر شريف در جلو روي نمازگزار قبر بگيرد، هرگز جايز نيست كه در پيش روي امام، يا در طرف راست و يا طرف چپ امام نماز خواند، زيرا نمي شود كه مقدم يا مساوي با امام(ص) ايستاد.(احتجاج طبرسي: ج 2ص 490).

(448) نويد و پيام ص 192.

(449) منظور از اول ظهور، روز اول ظهور نيست بلكه اوايل آن مي باشد، كه بي گمان ظهور از مكه معظمه و از كنار كعبه مكرمه است.

(450) انوار المشعشعين: ج 1ص 189.

(451) كريمه اهلبيت ص 471.

(452) كرامات معصوميه: ص 58.

(453) همان مدرك ص 117.

(454) از جمله كرامتهاي اول، 205، 222،‌صفحات: 24، 281، 303.

(455) ماهنامه كوثر: شماره 12ص 10.

(456) انوار المشعشعين: ج 1ص 212.

(457) مشروح آن را در كتاب"كرامات معصوميه" ص 33 آورديم.

(458) رساله الاسلام، سال هشتم، شماره يك، ص 106،‌به تاريخ جمادي الثانيه 1375 هـ.

(459) خاطرات زندگاني حضرت آيت الله بروجردي ص 90، تاريخچه سامرا ص 162.

(460) خاطرات زندگاني حضرت آيت الله بروجردي ص 55.

(461) همان مدرك ص 60.

(462) ماهنامه كوثر: شماره 5ص67.

(463) كريمه اهلبيت ص 233، كرامات معصوميه ص 140.

(464) شهاب شريعت، ص 747 و 748