قم وپيرامون


به طوري كه در صفحات اول كتاب يادآور شديم تعداد امامزادگان شايسته تعظيم و تجليل در شهر مذهبي قم بسيار فراوان است.



يكي از جهانگردان نامي:"لرد كرزن" در سفرنامه خود، موسوم به:"پرژيا" تعداد امامزاده هاي قم را يكهزار و چهارصد نوشته است.(418)



امامزادگان شناخته شده اي كه در عصر ما بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سايبان هست به چهارصد مي رسد.(419)



بر طبق آماري كه در اواخر قرن دهم تهيه شده، شمار امامزادگان و بندگان صالحي كه در اين شهر مدفون هستند و گنبد و بارگاه دارند، بالغ بر 444 مي باشد.(420)



در ميان بيش از 400 اختر تابناكي كه در آسمان قم نورافشاني مي كنند، ماه تاباني كه همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده است، وجود مقدس شفيعه محشر، كريمه خاندان پيامبر، دخت گرامي حضرت موسي بن جعفر(ع) حضرت معصومه(ع) مي باشد كه در اين كتاب در حد مي توانم در فضائل و مناقبش سخن گفتيم.



اگر بخواهيم در مورد ديگر امامزادگان واجب التعظيمِ قم نيز بحث كنيم بايد كتاب مستقلي در اين زمينه تأليف نمائيم، و لذا وارد آن بحث نمي شويم و دامن سخن را فرا مي چينيم.



ولي چيزي كه نمي توان از آن چشم پوشيد، و بدون ذكر آن نمي توان كتاب را پايان داد"مسجد مقدس جمكران" پايگاه شيعيان منتظِر و تجلي گاه موعود منتظَر است.



اگر بخواهيم در اين زمينه نيز حق مطلب ادا شود به تأليف متسقل نياز داريم، ولي از باب:"ما لا يدرک کله ، لا يترک کله" به طور اجمال اشاره مي كنيم و تفصيل مطلب را به فرصتي ديگر موكول مي كنيم.



مسجد جمكران



بعد از مسجد مقدس"سُهله" در اطراف"كوفه"، مهمترين پايگاه شيعيان شيفته و عاشقان درد هجران كشيده حضرت بقيه الله ارواحنا فداه"مسجد مقدس جمكران" در شش كيلومتري شهر مذهبي قم مي باشدم كه هر هفته ـ شب هاي چهار شنبه ـ قريب يكصد هزار شيعه شيفته و عاشق پاكباخته، از شهرهاي دور و نزديك در اين پايگاه معنوي گرد مي آيند، نماز مسجد را مي خوانند و با امام غائب از انظارِ، حاضر در امصار و ناظر بر اعمالِ خود، راز دل مي گويند و مشكلات خود را با او در ميان مي گذارند، خداوند را با نام او مي خوانند و سريعْ الاِجابه مي يابند.



آنانكه از شناخت عميقتري برخوردارند، هنگامي كه به اين مسجد مقدس مشرف مي شوند، همه حوائج شخصي خود را فراموش مي كنند و همه مشكلات دست و پا گير زندگي را ناديده مي گيرند، و تنها يك حاجت از درگاه قاضيِ حاجات مسئلت مي نمايند، و آن:"ظهور منجي بشر، امام ثاني عشر: حضرت مهدي منتظر" ـ عجل الله تعالي فرجه ـ‌ مي باشد، كه اگر اين حاجت روا شود، ديگر مشكلي باقي نمي ماند، و اگر اين حاجت برآورده نشود، حلِ ديگر مشكلات، مشكلي را حل نمي كند.



تاريخچه مسجد جمكران



آنچه مسلم است اين است كه اين مسجد بيش از يكهزار سال پيش به فرمان حضرت بقيه الله ـ‌ ارواحنا فداه ـ در بيداري(نه خواب) تأسيس گرديده، و در طول قرون و اعصار پناه گاه شيعيان، پايگاه منتظران و تجلي گاه حضرت صاحب الزمان(ع) بوده است.



علامه بزرگوار ميرزا حسين نوري، متوفاي 1320 هـ . در كتاب ارزشمند"نجم ثاقب" كه به فرمان ميرزاي بزرگ آن را تأليف كرده، و ميرزاي شيرازي در تفريظ خود از آن ستايش فراوان نموده و بر افراد متدين لازم دانسته كه:"براي تصحيح عقيده خود به اين كتاب مراجعه كنند تا از لعمانِ انوار هدايتش به سر منزل يقين و ايمان برسند"(421)، تاريخچه تأسيس مسجد مقدس جمكران را به شرح زير آورده است:



شيخ فاضل: حسن بن محمد بن حسن قمي، معاصر شيخ صدوق، دركتاب"تاريخ قم" از كتاب:"مونس الحزين في معرفه الحق واليقين" از تأليفات"شيخ صدوق" بناي مسجد جمكران را از قول حضرت امام محمد مهدي ـ‌ عجل الله فرجه ـ به اين عبارت نقل كرده است:



شيخ عفيف صالح:"حسن بن مْثله جمكران" ـ صلوات الله عليه ـ مي گويد:



شب سه شنبه هفدهم ماه مبارك رمضان 393 هـ .(422)در سرايِ خود خفته بودم، كه جماعتي به درِ سراي من آمدند، نصفي از شب گذشته بود، مرا بيدار كردند و گفتند:



"برخيز و امر امام محمد مهدي صاحب الزمان(423)ـ صلوات الله عليه ـ‌ را اجابت كن كه ترا مي خواند".



حسن بن مثله مي گويد، من برخاستم و آماده شدم...



چون به درِ‌ سراي رسيدم جماعتي از بزرگان را ديدم، سلام كردم جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جايگاه كه اکنون مسجدِ(جمكران) است آوردند.



چون نيك نگاه كردم ديدم تختي نهاده و فرشي نيكو بر آن تخت گسترده، و بالشهاي نيكو نهاده، و جواني سي ساله بر روي تخت بر چهار بالش تكيه كرده، پيري در مقابل او نشسته، كتابي در دست گرفته، بر آن جوان مي خواند.



بيش از 60 مرد كه برخي جامعه سفيد و برخي جامه سبز بر تن داشتند، بر گرد او روي زمين نماز مي خواندند.



آن پيرمرد كه حضرت خضر(ع) بود مرا نشاند و حضرت امام(ع) مرا به نام خود خواند و فرمود:



"برو به حسن بن مسلم بگو: تو چند سال است كه اين زمين را عمارت مي كني و ما خراب مي كنيم، پنج سال زراعت كردي و امسال ديگر باره شروع كردي عمارت مي كني، رخصت نيست كه تو ديگر در اين زمين زراعت كني، بايد هر چه از اين زمين منفعت برده اي برگرداني تا در اين موضع مسجد بنا كنند".



به حسن بن مسلم بگو:"اينجا زمين شريفي است و حق تعالي اين زمين را از زمينهاي ديگر برگزيده و شريف كرده است، تو آن را گرفته به زمين خود ملحق نموده اي! خداوند دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبه نشده اي اگر از اين كار بر حذر نشوي نقمت خداوند از ناحيه اي كه گمان نمي بردي بر تو فرو مي ريزد".



حسن بن مثله عرض كرد:"سيدي و مولاي، مرا در اين باره نشاني لازم است، زيرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دليل نمي پذيرند". امام(ع) فرمود:"تو برو رسالت خود را انجام بده، ما در اينجا علامتي مي گذاريم كه گواه گفتار تو باشد".



"برو به نزد سيد ابوالحسن، و بگو تا برخيزد و بيايد و آن مرد را بياور و منفعت چند ساله را از او بگيرد و به ديگران دهد تا بناي مسجد بنهند، و باقي وجوه را از رهق(424)به ناحيه اردهال كه ملك ماست، بياورد، و مسجد را تمام كند، و نصفِ رهق را بر اين مسجد وقف كرديم كه هر ساله وجوه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد كنند".



"مردم را بگويد تا به اين موضع رغبت كنند و عزيز بدارند و چهار ركعت نماز در اينجا بگذارند: دو ركعت تحيت مسجد در هر ركعتي يكبار"الحمد" و هفت بار"قل هو الله احد" و تسبيح ركوع و سجود هفت بار بگويند، و دو ركعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر اين نسق كه: در فاتحه چون به:"اياك نعبد و اياك نسعتين" برسند آن را صد بار بگويند، و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخوانند، ركعت دوم را نيز به همين طريق انجام دهند، تسبيح ركوع و سجود را نيز هفت بار بگويند. هنگامي كه نماز تمام شد"تهليل"(لا اله الا الله)(425)بگويند و تسبيح فاطمه زهرا(ع) را بگويند، آنگاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پيغمبر و آلش ـ صلوات الله عليهم ـ بفرستند".



و اين نقل از لفظ مبارك امام(ع) است كه فرمود:



فَمَنْ صَلاهُما، فَكَأَنَما صَلي فِي الْبَيْتِ الْعَتيقِ":



يعني:"هر كس اين دو ركعت(يا اين دو نماز) را بخواند، گوئي در خانه كعبه آن را خوانده است".



حسن بن مثله مي گويد: در دل خود گفتم كه تو اينجا را يك زمين عادي خيال مي كني، اينجا مسجد حضرت صاحب الزمان(ع) مي باشد.



پس آن حضرت به من اشاره كردند كه برو.



چون مقداري راه پيمودم، بار ديگر مرا صدا كردند و فرمودند:



"در گله جعفر كاشاني ـ چوپان ـ بزي است، بايد آن بز را بخري، اگر مردم پولش را دادند با پول آنها خريداري كن، وگرنه پولش را خودت پرداخت كن، فردا شب آن بز را بياور و در يان موضع ذبح كن.



آنگاه روز چهار شنبه هجدهم ماه مبارك رمضان گوشت آن بز را بر بيماران و كساني كه مرض صعب العلاج دارند انفاق كن، كه حق تعالي همه را شفا دهد.



آن بز"ابلق" است، موهاي بسيار دارد، هفت نشانه در يك طرف و چهار نشان در طرف ديگر آن است".



آنگا به راه افتادم، يكبار ديگر مرا خواند و فرمود:



"هفت روز يا هفتاد روز در اين محل اقامت كن".(426)



(با توجه به اين كه اين ملاقات در شب هفدهم رمضان بود، اگر آن را بر هفت حمل كني بر شب بيست و سوم رمضان منطبق مي شود كه قدر است، و اگر بر هفتاد روز حمل كني بر بيست و پنجم ذيقعده منطبق مي شود كه آن نيز روز مباركي است).



حسن بن مثله مي گويد: من به خانه رفتم و همه شب را در انديشه بودم تا صبح طلوع كرد.



نماز صبح خواندم و به نزد"علي منذر" رفتم و آن داستان را با او در ميان نهادم. همراه علي منذر به جايگاه ديشب رفتيم، پس او گفت: به خدا سوگند كه نشان و علامتي كه امام(ع) فرموده بود اينجا نهاده است و آن اين كه: حدود مسجد با ميخ ها وزنجيرها مشخص شده است.



آنگاه به نزد"سيد ابوالحسن الرضا" رفتيم، چون به سراي وي رسيديم، غلامان و خادمان ايشان گفتند:



شما از جمكران هستيد؟ گفتيم: آري، پس گفتند:



"از اول بامداد سيد ابوالحسن در انتظار شماست".



پس وارد شدم وسلام گفتم، جواب نيكو داد و بسيار احترام نمود و مرا در جاي نيكو نشانيد.



پيش از آنكه من سخن بگويم، او سخن آغاز كرد و گفت:



اي حسن بن مثله! من خفته بودم، شخصي در عالم رؤيا به من گفت:"شخصي به نام"حسن بن مثله" بامدادان از"جمكران" پيش تو خواهد آمد، آنچه بگويد اعتماد كن و گفتارش را تصديق كن، كه سخن او سخن ماست، هرگز سخن او را رد نكن".



از خواب بيدار شدم و تا اين ساعت در انتظار تو بودم.



حسن بن مثله داستان را مشروحاً براي او نقل كرد، سيد ابوالحسن دستور داد بر اسب ها زين نهادند، سوار شدند وبه سوي ده(جمكران) رهسپار گرديدند.



چون به نزديك دِه رسيدند جعفر شبان را ديدند كه گله اش را در كنار راه به چرا آورده بود.



حسن بن مثله به ميان گله رفت، آن بز كه از پشت سرِ‌گله مي آمد به سويش دويد. حسن بن مثله آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت كند، جعفر گفت:"به خدا سوگند تا به امروز من اين بز را نديده بودم، و هرگز در گله من نبود، جز امروز كه در ميان گله آن را ديدم و هر چند خواستم آن را بگيرم ميسر نشد".



پس آن بز را به جايگاه آوردند و در آنجا سر بريدند.



سيد ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار كرد و منافع زمين را از او گرفت.



آنگاه وجوه رهق را نيز از اهالي رهق گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانيدند.



سيد ابوالحسن الرضا زنجيرها و ميخ ها را به قم آورد و در خانه خود نگهداري كرد.



هر بيمار صعب العلاجي كه خود را به اين زنجيرها مي ماليد در حال شفا مي يافت.



ابوالحسن محمد حيدر گفت: به طور مستفيض شنيدم: پس از آنكه سيد ابوالحسن الرضا وفات كرد و در محله موسويان(خيابان آذر فعلي) مدفون شد، يكي از فرزندانش بيمار گرديد، داخل اطاق شده سرِ صندوق را برداشت و زنجيرها و ميخ ها را نيافت.



درمنابع فراواني به تفصيل يا اجمال از تأسيس مسجد جمكران به فرمان حضرت صاحب الزمان(ع) سخن رفته كه به چند نمونه آنها اشاره مي كنيم:



1ـ نجم ثاقب: ص 212ـ 215



2ـ جنه المأوي: ص 42ـ 46



3ـ بحار: 53/230



4ـ مستدرك وسائل: 3/423



5ـ مكيال المكارم: 2/563



6ـ الزام الناصب: 2/58



7ـ كمله‌ طيبه: 337



8ـ تاريخ قم ـ‌ ناصر الشريعه ـ ص 60



9ـ الذريعه: 23/282



10ـ المختار من كلمات الامام المهدي: 1/440ـ 448



پيشگوئي اميرمؤمنان از مسجد جمكران



مطابق نقل"خلاصه البلدان" از كتاب"مونس الحزين" شيخ صدوق، اميرمؤمنان(ع) از مسجد مقدس جمكران سخن گفته است:



محمد بن محمد بن هاشم حسيني رضوي قمي به تقاضاي مولي محمد صالح قمي به سال 1179 هـ . در پيرامون فضيلت شهر قم و تاريخچه تأسيس مسجد مقدس جمكران كتاب ارزشمندي تأليف كرده، و آن را" خلاصه البلدان" نام نهاده است.



شيخ آغا بزرگ تهراني اين كتاب را مشاهده كرده و گزارش آن را در"ذريعه" آورده است.(427)



مرحوم كاتوزيان اين كتاب را در اختيار داشته، فرازهائي از اين كتاب را در كتاب"انوار المشعشين" آورده است.



وي در جلد اول، در نور مشمع سوم، حديثي را در اين رابطه از اميرمؤمنان(ع) آورده، كه فرازهائي از آن را در اينجا مي آوريم و علاقمندان را به كتاب"انوار المشعشين" رهنمون مي شويم. او مي گويد:



در كتاب" خلاصه البلدان" ا زكتاب"مونس الحزين" از تصنيفات شيخ صدوق، با سند صحيح و معتبر از اميرمؤمنان(ع) روايت كرده، كه خطاب به حذيفه فرمود:"اي پسر يماني در اول ظهور خروج نمايد قائم آل محمد(ع) از شهري كه آن را"قم" گويند،(428)و مردم را دعوت به حق مي كند، همه‌ خلائق از شرق و غرب به آن شهر روي آورند و اسلام تازه شود...".



"اي پسر يماني! اين زمين مقدس است، از همه لوث ها پاك است...".



عمارت آن هفت فرسنگ و هشت فرسنگ باشد، رايت وي بر اين كوه سفيد بزنند، به نزد دهي كهن، كه در جنب جمكران است، و قصري كهن كه قصر مجوس است، و آن را"جمكران" خوانند، از زير يك مناره آن مسجد بيرون آيد، نزديك آنجا كه آتش خانه گبران بوده...".(429)



از اين حديث شريف استفاده مي شود كه به طوري كه"مسجد سهله" در دوران ظهور حضرت بقيه الله ارواحنا فداه پايگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدس جمكران نيز در عصر ظهور جايگاه خاصي دارد و پايگاه ديگري براي آن حضرت مي باشد.



مرحوم كاتوزيان پس از نقل متن كامل حديث به شرح و تفسير آن پرداخته، در مورد كوه سفيد، قصر مجوس و ديگر تعبيرهائي كه در حديث شريف آمده و ما به جهت اختصار نياورديم، به تفصيل سخن گفته است.(430)



خوانندگان گرامي توجه دارند كه احاديث ملاحم چندان نيازي به تحقيق در سند ندارند، زيرا جز معصومين(ع) كه با سرچشمه وحي مربوط بودند، شخص ديگري نمي توانست خبري بگويد كه صدها سال بعد تحقق پيدا كند.



روزي كه اميرمؤمنان(ع) به حذيفه از مسجد جمكران خبر مي داد، در سرزمين حجاز و عراق كمتر كسي نام قم را شنيده بود، و لذا مي بينيم كه در احاديث فراواني به هنگام بحث از قم تعبير شده:ـ در نزديكي"ري" ـ تا به اين وسيله موقعيت جغرافيائي شهر قم براي اصحاب ائمه(ع) روشن گردد.



از اين رهگذر احتمال نمي رود كه احدي از مردم حجاز نام جمكران را به عنوان يكي از دهات قم شنيده باشد.



نكات ريزي كه در مورد قصر مجوس و آتش خانه گبران آمده، مطلبي نبود كه در حجاز و عراق كسي از آن آگاه باشد.



به هنگام صدور اين حديث از مولاي متقيان كسي نمي توانست پيش بيني كند كه در كنار دهِ جمكران مسجدي در آينده ساخته خواهد شد و با حضرت بقيه‌ الله ـ كه هنوز متولد نشده ـ ارتباط خواهد داشت.



هنگامي كه شيخ صدوق اين حديث را دركتاب"مونس الحزين" درج مي كرد، بدون ترديد اين مسجد مناره نداشت.



هنگامي كه صاحب"خلاصه البلدان" در قرن داوزدهم اين حديث را از"مونس الحزين" نقل مي كرد باز هم مسجد مقدس جمكران مناره نداشت، زيرا براي اولين بار در سال 1318 هـ‌ . يك مناره در زاويه جنوب شرقي مسجد ساخته شد.(431)



هنگامي كه مرحوم كاتوزيان اين حديث را در كتاب"انوار المشعشين" مي نوشت، مسجد جمكران فقط يك مناره داشت و تا چند سال پيش نيز به همين منوال بود، ولي در اين حديث آمده است كه:



"از زير يك مناره آن مسجد بيرون آيد".(432)



اين تعبير صريح است در اينكه به هنگام ظهور حضرت بقيه‌ الله ارواحنا فداه مسجد مقدس جمكران بيش از يك مناره خواهد داشت، در حالي كه به هنگام چاپ كتاب(1327 هـ .) مسجد فقط يك مناره داشت.



معجزات حضرت بقيه الله در مسجد مقدس جمكران



كرامات، معجزات و عناياتي كه از ائمه اطهار(ع) صادر گشته و توسط راويان مورد اعتماد روايت شده، و در كتابهاي مورد استناد ثبت گرديده، منحصر به صدر اسلام و قرون اوليه اسلام نمي باشد، بلكه هر روز در گوشه و كنار جهان، به ويژه در حرم ائمه هدي،(ع) معجزات و كرامات تازه اي تحقق مي يابد كه دليل حقانيت پيشوايان شيعه، و مايه دلگرمي شيعيان مي باشد.



هر يك از شما يك يا چند معجزه در حرم مطهر ثامن الحجج امام علي بن موسي الرضا(ع) ديده و يا شنيده ايد.



اكنون كه دوران فرمانروائي حضرت بقيه الله ارواحنا فداه مي باشد، همه روزه دهها نفر در اقطار و اكناف جهان با توسل به ذيل عنايت آن حضرت از امراض صعب العلاج و ديگر گرفتاري هاي خانمانسوز به طور معجزآسا رهائي مي يابند، و براي هميشه خود را رهين عنايت آن حضرت مي دانند.



در اينجا يكي از اين كرامتها را در شب دوازدهم جمادي الاولي 1414 هـ . در مسجد مقدس جمكران در مورد يك كودك 13 ساله زاهداني انجام يافته براي نورانيت قلب خوانندگان گرامي مي آوريم:



اين كودك"سعيد چنداني" دانش آموز كلاس پنجم ابتدائي است كه در دبستان محمد علي فائق، در زاهدان مشغول تحصيل است.



سعيد در يك خانواده مذهبي در زاهدان متولد شده و بر شيوه عقايد اهل تسنن تربيت يافته است.



مادر سعيد اگر چه از لحاظ نسب به خاندان عصمت و طهارت منسوب است ولي او نيز سني حنفي است.



سعيد يك سال و هشت ماه پيش در يك تعميرگاه ماشين پايش مي لغزد و به چاهي كه روغن و فاضلاب تعميرگاه در آن مي ريخته مي افتد، و جراحتهاي مختلفي بر بدنش وارد مي شود، اين جراحتها بهبود مي يابد ولي غده اي در ناحيه شكم پديد مي آيد، نخست خيال مي كنند كه فتق است، ولي با گذشت چند ماه پزشكان معالج اظهار مي كنند كه غده سرطاني است و بايد او را براي معالجه به تهران ببرند.



او را به تهران مي آورند و در بيمارستان هزار تختخوابي بستري مي كنند، پس از نمونه برداري و احراز غده بدخيم سرطاني، او را به بيمارستان الوند منتقل مي كنند، و غده اي به وزن يك كيلو و نيم از شكم او بيرون مي آورند ولي در مدت كوتاهي جاي غده پر مي شود، پزشكان اظهار مي كنند كه با اين رشد سريع غده، ديگر كاري از ما ساخته نيست.



مادر سيعد شبي در خواب مي بيند كه به او مي گويند:"سعيد را ببريد به مسجد جمكران".



طبعاً يك زن سني نمي داند كه مسجد جمكران يعني چه؟ ولي هنگامي كه خوابش را براي ديگران نقل مي كند، او را به مسجد جمكران قم راهنمايي مي كنند. وي سعيد را با ديگر فرزندش"محمد نعيم" به قم مي آورد، و بلافاصله به مسجد مقدس جمكران مشرف مي شوند.



سعيد روز سه شنبه 11 جمادي الاولي 1414 هـ‌ . يك ساعت و نيم بعد از ظهر وارد مسجد جمكران مي شود، خدام مسجد وضع او را كه به اين منوال مي بينند او را در اتاق شماره هشت زائرسراي مسجد اسكان مي دهند.



مادر سعيد اعمال مسجد را فرا مي گيرد، با پسرش محمد نعيم اعمال مسجد را انجام مي دهد، آنگاه عريضه اي تهيه مي كند و آن را در چاه مي اندازد، و با دلي سرشار از اميد به ذيل عنايت حضرت بقيه الله ارواحنا فداه متوسل مي شود.



شب فرا مي رسد و عاشقان حضرت بقيه الله ارواحنا فداه طبق رسم سنواتي(به شب هاي چهارشنبه از راههاي دور و نزديك به مسجد مقدس صاحب الزمان در جمكران مشرف مي شوند) دسته دسته مي آيند، و در مسجد به عبادت و نيايش مي پردازد.



مشاهده اين شور و هيجان مردم در دل مادر سعيد طوفاني ايجاد مي كند، او نيز همراه دهها هزار زائر به عبادت و دعا و تضرع مي پردازد و شفاي فرزندش را از حضرت بقيه الله اروحنا فداه با اصرار و الحاح مسئلت مي كند.



هنگامي كه به اتاق مسكوني اش در زائرسراي مسجد مي آيد، دو نفر از خادمان بااخلاص به اطاق او مي آيند و در آنجا عزاداري مي كنند و براي شفاي سعيد به طور دسته جمعي دست به دعا برمي دارند.



سعيد مي گويد:



"درست ساعت 3 بعد از نيمه شب بود كه در عالم رؤيا ديدم نوري از پشت ديواري ساطع شد و به طرف من به راه افتاد.



او يك انسان بود، ولي من از او فقط نور خيره كننده اي مي ديدم كه آهسته آهسته به من نزديك مي شد.



من اول مضطرب شدم، ولي سعي كردم كه برخودم مسلط شوم.



هنگامي كه نور به من رسيد به ناحيه سينه و شكم من اصابت كرد و برگشت.



من از خواب بيدار شدم و چيزي متوجه نشدم و باز هم خوابيدم.



صبح كه از خواب برخاستم، سعي كردم كه خودم را به عصايم نزديك كنم و عصا را بردادم ناگاه متوجه شدم كه بدنم سبك شده و آن حالت درد شديد به كلي از من رفع شده است.



در آن وقت متوجه شدم كه شفا يافته ام و آن نور وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(ع) بوده است".



اين معجزه باهره و كرامت ظاهره، در شب چهارشنبه 12 جمادي الاولي 1414 هـ‌ . برابر با 5 آبان 1372 شمسي صادر گرديد.



سيعد با مادر و برادر خود سه شب در زائرسراي مسجد اقامت كردند، شب سوم كه شب جمعه بود عنايت ديگري شد، كه اين بار در بيداري انجام پذيرفت، و اينك متن آن واقعه از زبان سعيد:



"شب جمعه در اتاق شماره‌ هشت نشسته بودم مادرم مشغول تلاوت قرآن بود، احساس كردم كه شخصي در كنار من نشسته، و براي من رهنمودها و دستورالعمل هايي را بيان فرمود.



چون سخنانش تمام شد برگشتم و كسي را نديدم، از مادرم پرسيدم كه: مادر با من بودي؟ گفت: من قرآن مي خواندم با تو نيستم.



پرسيدم: پس اين كي بود كه با من سخن مي گفت؟ مادرم گفت: كسي در اينجا نيست.



در آن موقع پتو را بر سرم كشيدم و هر چه به مغزم فشار آوردم كه مطالب آن شخص را به خاطر بياورم چيزي به يادم نيامد."



روز جمعه سيعد مادرش به تهران باز مي گردند و به بيمارستان الوند مراجعه مي كنند، پس از عكسبرداري معلوم مي شود كه سعيد صحيح و سالم است و از غده بدخيم سرطاني هيچ خبري نيست.



و بدين گونه اين كودك سعادتمند كه به حق"سعيد" نامگذاري شده از معجزات باهره حضرت ولي عصر ارواحنا فداه بهبودي كامل خود را در مي يابد.



دو هفته بعد(شب چهار شنبه 25 جمادي الاولي، برابر با 19/8/72 سعيد با مادرش و برادرش محمد نعيم به جمكران آمده بود تا پيشاني ادب بر آستان مسجد حضرت صاحب الزمان بسايد، و از محضر مولا و مقتدايش تشكر نمايد. خوشبختانه حقير هم در مسجد بودم، و از داستان شفا يافتن او آگاه بودم، با او به دفتر مسجد رفتم و در حضور دهها نفر از دوستان، مطالب بالا را از زبان سعيد بدون واسطه شنيدم.



مادرش از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيد، و براي حضرت بقيه الله ـ ارواحنا فداه ـ پيوسته درود مي فرستاد، و سخناني مي گفت كه از يك فرد سني مذهب بسيار جالب بود، مثلاً مي گفت:"من نمي دانم الآن امام زمان(ع) كجاست؟‌آيا در درياها كشتي ها را نجات مي دهد، و يا در آسمان ها هواپيماها را نجات مي دهد!".



سعيد در اين سفر با کوله باري از پرونده هاي پزشكي، عكس ها وآزمايش ها آمده بود، كه آنها را به مشتاقان ارائه دهد، از اسناد پزشكي او توسط مسئولين مسجد فيلمبرداري شد، از خود سعيد و مادرش فيلمبرداري به عمل آمد، و سخنانشان ضبظ گرديد. بي گمان خانواده"چنداني" درميان خانواده هاي معتقد اهل سنت، مبلغ صميمي و بي قرار حضرت بقيه الله ـ عجل الله تعالي و فرجه الشريف ـ خواهند بود.



جمكران ميعادگاه عاشقان



شب هاي چهارشنبه در طول سال مسجد مقدس جمكران پذيراي قريب يكصد هزار عاشق دلباخته است كه از شهرهاي دور و نزديك به شهر مقدس قم روي مي آورد، در حرم مطهر حضرت معصومه(ع) پيشاني ادب بر آستان مي سايند، آنگاه راهي مسجد مقدس جمكران مي شوند و با امام رؤف به راز و نياز مي پردازند.



از چهره هاي برجسته اي كه ارادت خاصي به مسجد مقدس جمكران داشتند و خوانندگان گرامي با شخصيت علمي و تقوائي آنها آشنائي دارند، آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائري، حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، حاج سيد محمد تقي خوانساري، حاج سيد محمد حجت كوهكمري، حاج آغا حسين بروجردي، حاج سيد حسين قاضي، حاج شيخ محمد تقي بافقي، و حاج آقا مرتضي حائري را مي توان نام برد.



براي مرحوم آيت الله حائري هر وقت مشكلي پيش مي آيد، مرحوم آيت الله بافقي را به مسجد جمكران مي فرستاد و رفع مشكلات مي شد.



هر وقت شهريه حوزه تأمين نمي شد مرحوم آيت الله حجت به مسجد مقدس جمكران مشرف مي شد و همان روز شهريه تأمين مي گرديد.



براي مرحم آيت الله بروجردي هر وقت مشكلي پيش مي آمد، گوسفندي مي فرستاد تا در كنار مسجد جمكران قرباني كنند.



براي مرحوم آيت الله گلپايگاني هر وقت مشكلي پيش مي آمد، عريضه اي مي نوشت و با گروهي از اصحاب و فرزندان خود به مسجد مقدس جمكران مشرف مي شد و توسل مي كرد و رفع مشكل مي شد.



مرحوم آيت الله مرعشي چهل شب چهارشنبه در مسجد جمكران بيتوته كرد.



آيت الله صافي درمورد پدر بزرگوارشان مرحوم آيت الله حاج ملا جواد صافي گلپايگاني نقل فرمودند كه ملتزم بود حد الامكان پياده به مسجد جمكران مشرف شود.



آيت الله حاج سيد محمد تقي خوانساري نيز غالباً پياده مشرف مي شدند.



ختم زيارت عاشورا در مسجد جمكران



در عصر زعامت مرحوم آيت الله حاج سيد محمد حجت قحطي و گراني سختي پديد آمد، به طوري كه نان سنگك دانه اي به يك تومان رسيد، در حالي كه شهريه طلاب در ماه فقط ده تومان بود.



مرحوم آيت الله حجت چهل تن از طلاب مهذب و متدين را دستور داد كه به مسجد مقدس جمكران مشرف شوند و در پشت بام مسجد به صورت دسته جمعي زيارت عاشورا را با صد سلام و لعن و دعاي علقمه بخوانند و به حضرت موسي بن جعفر، حضرت ابوالفضل و حضرت علي اصغر(ع) متوسل شوند و رفع گراني و نزول باران را از خداوند متعال مسئلت نمايند.



چهل تن طلبه مهذب و متدين طبق دستور مرجعيت اعلاي تشيع به ميعادگاه عاشقان شرفياب شدند، بعد از اداي نماز تحيت و نماز حضرت بقيه الله ـ ارواحنا فداه ـ و توسل به ذيل عنايت فرمانرواي جهان هستي، به پشت بام مسجد رفته، ختم زيارت عاشورا را طبق دستور آن مرجع وارسته انجام دادند، و حوائج خود را با شفيع قرا ردادن سه تن باب الحوائج به درگاه حضرت احديت عرضه داشتند و مسجد را به قصد قم ترك كردند.



راه قديمي مسجد جمكران از طرف روستاي جمكران بود، گروه چهل نفري طلاب هنوز به دهِ جمكران نرسيده بودند كه درهاي رحمت گشوده شد و باران رحمت سيل آسا فرو ريخت و طلاب ناچار شدند كه لباسهاي خود را درآورند، حتي كفش هاي خود را به دست گرفته، از ميان سيلابها عبور كنند.



اين حادثه تاريخي را نخستين بار از دانشمند معظم حجه‌ الاسلام و المسلمين محمد امين رضوي صاحب كتاب ارزشمند"تجسم اعمال"(433)كه خود جزء چهل تن بود شنيدم.



بسياري از آن چهل تن به رحمت ايزدي پيوسته اند، ولي الحمدلله برخي از آنها در قيد حيات هستند، كه خوانندگان گرامي مي توانند از آنان تحقيق نمايند.



اخيراً اين داستان از زبان حضرت آيت الله حاج سيد مهدي اخوان مرعشي و حجه الاسلام و المسلمين آقاي گل محمدي ابهري منتشر شده است.(434)



بسيار مناسب است كه مراجع بزرگوار عصر ما نيز در مشكلات به خصوص براي رفع اين گراني كمر شكن، مردم را به مسجد مقدس جمكران و ختم زيارت عاشورا به صورت دسته جمعي در آن ميعادگاه عاشقان فرا خوانند.



آيا شب چهارشنبه خصوصيتي دارد؟



مكرراً با اين سؤال مواجه شده ايم كه مي پرسند: آيا شب چهارشنبه خصوصيتي دارد؟



در پاسخ بايد عرض كنيم كه آري شب چهارشنبه خصوصيت دارد، و لذا مي بينيم كه حضرت بقيه الله ارواحنا فداه در همان فرماني كه براي تأسيس مسجد جمكران صادر نموده اند مي فرمايند:



"فردا شب كه شب چهارشنبه است آن بز را به همين جايگاه بياور و ذبح كن، و روز چهارشنبه كه هجدهم ماه رمضان است گوشت آن را به بيماران صعب العلاج انفاق كن كه خداوند همه شان را شفا عنايت مي كند".(435)



دعايِ‌ عُظُم الْبُلاء



در اينجا ياد آوري اين نكته لازم است كه در مسجد مقدس جمكران از دعاهاي مربوط به حضرت بقيه الله ارواحنا فداه چون"دعاي ندبه"،"دعاي سلام الله الكامل"،"زيارت آل ياسين"،"دعاي عهد" و ديگر دعاهاي متعلق به آن حضرت غفلت نشود، به ويژه از دعاي:"اللهم عظم البلاء..." كه بعد از نماز حضرت صاحب الزمان(ع) به آن امر شده است.(436)



نقطه نظرهاي مرحوم آيت الله حائري در مورد مسجد جمكران



در آخرين فراز از بخش مسجد مقدس جمكران متذكر مي شويم كه اگر بخواهيم نقطه نظرهاي مراجع گذشته و معاصر را در مورد مسجد مقدس جمكران يادآور شويم، به تأليف كتاب مستقلي در اين رابطه ناگزير خواهيم بود، و لذا اين موضوع را به فرصت ديگري موكول مي كنيم، با بيان نقطه نظرهاي مرحوم"آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري" متوفاي 24 جمادي الثاني 1406 هـ . فرزند برومند مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري بنيانگذار حوزه‌ علميه‌ قم، كه همگان با مقام رفيع علمي و تقوائي معظم له آشنا هستند، اين بخش را حسن ختام مي بخشيم.



مرحوم آيت الله حائري كتاب ارزشمندي دارند كه هنوز به زيور طبع آراسته نشده است، نگارنده اين كتاب را از محضر معظم له امانت گرفتم و با اجازه ايشان زيراكس نمودم.



هنگامي كه دستنويس هاي ايشان به محضر مقدس ايشان بردم، از خدمتشان پرسيدم: آيا براي نقل مطالب اين كتاب من مجاز هستم؟



ايشان ضمن اينكه اجازه دادند فرمود:



"من در اين كتاب فقط مطالبي را آوردم كه بر صحت آنها اعتقاد دارم و مي توانم بر صحت آنها قسم حضرت عباسي بخورم".



مرحوم آيت الله حائري دراين كتاب، كه زيراكس دستنويس هاي ايشان در كتابخانه نگارنده موجود است، مي فرمايند:



مسجد جمكران يكي از آيات باهرات آن حضرت است، و توضيح اين مطلب در ضمن چند جهت ـ‌كه شايد خيلي ها از آن غافل باشند ـ‌ مذكور مي شود:



1ـ‌ داستان مسجد جمكران كه در بيداري واقع شده، در كتاب تاريخ قم كه كتاب معتبري است، از صدوق عليه الرحمه نقل شده است.



مرحوم آقاي بروجردي كه مرد دقيق و ملائي بود، مي فرمايد: اين داستان در زمان صدوق عليه الرحمه واقع شده، و او نقل كرده است، دلالت بر كمال صحت آن دارد.



2ـ داستان مشتمل بر جراياني است كه مربوط به يك نفر نيست، براي اين كه صبح كه مردم بيدار مي شوند مي بينند با زنجير علام گذاشته شده است كه مردم باور كنند. و اين زنجير مدتي در منزل سيد محترمي ظاهراً به نام سيد ابوالحسن الرضا بوده است، و مرد استشفاء به آن مي نموده اند. و بعداً بدون هيچ جهت طبيعي مفقود مي شود.



3ـ جاي دور از شهر و در وسط بيابان جائي نيست كه مورد جعل يك فرد جمكراني بشود، آن هم دست تنها در يك شب ماه رمضان.



4ـ نوعاً مردم عادي به واسطه ي خواب يك امامزاده را معين مي كنند، و مسجد از تصور مردم عادي دور است.



5ـ اگر پيدايش اين مسجد روي احساسات مذهبي و علاقه مفرط به حضرت صاحب الامر(ع) بود، مي بايست سراسر توسل به آن بزرگوار باشد، چنانكه در اين عصر مردم بيشتر زيارت حضرتش در آن مسجد مي خوانند و متوسل به آن حضرت مي شوند، در صورتي كه در اين دستور معنوي اصلاً اسمي از آن حضرت نيست، حتي تا به حال هم بيشتر معروف به مسجد جمكران است، نه مسجد صاحب الزمان.



6ـ متن دستور موافق با ادله ديگر است، براي اينكه هم نماز تحيت مسجد وارد شده است و هم نماز صد بار"اياك نعبد و اياك نستيعن" و هم تهليل و تسبيح فاطمه زهرا(ع).



7ـ اين دو داستان كه نقل شد، مشهود و يا مثل مشهود خودم بود(437)، و داستانهاي ديگري هست كه فعلاً تمام خصوصيات آن را در نظر ندارم، بعداً انشاءالله تحقيق نموده در اين دفتر ـ باذنه تعالي ـ ذكر مي كنم.



8ـ در آن موقع كه زمين اين قدر بي ارزش بوده است، فقط يك مساحت كوچكي را مورد اين دستور قرار داده اند، كه ظاهراً حدود سه چشمه از مسجد فعلي است، كه در زمان ما خيلي بزرگ شده است(ظاهراً آن چشمه اي كه در آن محراب هست، و دو چشمه طرفين باشد).



نگارنده كه خالي از وسوسه نيستم، و خيلي به نقليات مردم خوش بين نيستم، از اين امارات به صحت اين مسجد مبارك قطع دارم، و الحمدلله علي ذلك، و علي غيره من النعم التي لاتحصي.

پاورقي

(418) جهانگردي در ايران: 1/12.

(419) موسوعه المورد: 8/107.

(420) دائره المعارف شيعه: 3/231.

(421) اين تفريظ در اول نجم ثاقب چاپ شده، و دستخط ميرزاي بزرگ در كتابخانه آستان قدس به شماره 9361 موجود است.

(422) ميرزاي نوري استظهار نموده كه 393 هـ . تصحيف شده و صحيح آن 373 هـ‌ . مي باشد(جنه المأوي ص 47 و نجم ثاقب ص 215).

(423) شيخ صدوق معقتد است كه در زمان غيبت نبايد نام اصلي حضرت بقيه الله تلفظ شود، ولي در اينجا براي رعايت امانت در نقل، به طور صريح آورده است.

(424) "رهق" از قراء ييلاقي در هشت فرسخي كاشان مي باشد، مزرعه هاي تابعه آن عبارتند از: پريان، خواهان عليا، خواهان سفلي، بردره، هشند، پيجاره، شهاب آباد، چان عليا، و چان سفلي و زير رود.(قم نامه: ص 313).

(425) مرحوم نوري معتقد است كه بايد:"لا اله الا الله وحده وحده" گفته شود(بحار).

(426) ما اين تعبير را از"جنه المأوي" نقل كرديم ولي در"نجم ثاقب" چنين آمده است:"هفتاد روز يا هفت روز ما اينجائيم"(نجم ثاقب ص 214).

(427) الذريعه: 7/216.

(428) ترديدي نيست كه قيام نخستين حضرت بقيه الله ارواحنا فداه از مكه معظمه و كنار خانه خداست، اين حديث و احاديث مشابه آن، ناظر به حركتهاي بعدي آن كعبه مقصود مي باشد.

(429) انوار المشعشعين: 1/189.

(430) انوار المشعشعين: 1/190ـ 194.

(431) گنجينه آثار قم: 2/672.

(432) انوار المشعشعين: 1/190.

(433) متوفاي 12صفر 1422 هـ.

(434) مسجد مقدس جمكران ص 40 و زيارت عاشورا و آثار شگفت ص 55.

(435) جنه المأوي ص 45 و بحار: 53/232.

(436) جمال الاسبوع ص 280.

(437) اشاره به دو داستان از عنايات حضرت بقيه الله ارواحنا فداه در مسجد مقدس جمكران مي باشد، كه مرحوم آيت الله حائري آنها را در كتاب خود آورده است.