چهلم شهداي 17 شهريور ميدان ژاله تهران


مراجع عالي قدر قم با صدور اعلاميه ضمن تجليل از شهداي 17 شهريور ميدان ژاله تهران، مردم را به وحدت و هوشياري بيشتر دعوت كردند:



«بسم الله الرحمن الرحيم



با فرا رسيدن دوشنبه سيزدهم ذيقعده 98 ه خاطره دردناك حادثه ميدان ژاله تهران يك بار ديگر تجديد مي شود. مردم مسلمان ايران در چهلمين روز مقتولين اين فاجعه به سوگ مي نشيند. چهل روز پيش هنگامي كه جمعيت كثيري از مردم مسلمان و حق طلب تهران در ادامه نهضت مقدس اسلامي خود عليه ظلم و استبداد به پياده روي و تظاهرات آرام پرداخته بودند، مورد هجوم وحشيانه مأمورين مسلح قرار گرفتند و بالنتيجه خون بسياري از مردم حق طلب و بي دفاع «ميدان ژاله» را رنگين ساخت... .



شايسته است كه عموم مسلمانان با تعطيل دوشنبه بار ديگر وحدت و يكپارچگي خود را به منصه ظهور رسانند و در كمال متانت و آرامش هشياري و همبستگي ملي را در برابر نفاق افكنان و تفرقه اندازان نشان دهند و از تشتت و پراكندگي برحذر باشند؛ چرا كه اتحاد رمز پيروزي و سرمنشأ سعادت ملتها است....»



9 ذيقعده 1398 مطابق با 20 مهر ماه 1357



شهاب الدين الحسيني المرعشي، سيد كاظم شريعتمداري،



محمدرضا الموسوي الگلپايگاني»(1)



با رسيدن اعلاميه مراجع و رهنمودهاي آنان به مردم، هرچه چهلم فاجعه 17 شهريور نزديك مي شد، نارضاييها و هم پيوستگيهاي عمومي در نقاط مختلف كشور بيشتر مي شد؛ به طوري كه در 24 مهر ماه چندين شهر دچار بلوا و آشوب گرديد. مهم ترين حادثه ناگوار اين ايام، فاجعه اي بود كه در مسجد كرمان توسط عمال رژيم منحوس پهلوي اتفاق افتاد. مأمورين امنيتي با استخدام اراذل و اوباش و مجهز كردن آنها به چوب و چماق ميخ دار و ديگر وسايل، مسجد جامع كرمان را محاصره كردند و به مردم عزادار اعم از زن و مرد، پير و جوان، روحاني و دانشجو و ديگر مردم، حمله ور شدند. و علاوه بر پاره كردن قرآنها و كتابهاي دعا و آتش زدن مغازه هاي اطراف مسجد و غارت اموال مردم، به كشتن و مجروح كردن مردم پرداختند و فاجعه اي بزرگ به وجود آوردند.



مراجع عالي قدر قم كه از طريق تلگراف عالم بزرگوار آقاي علي اصغر صالحي كرماني از وضع مردم كرمان آگاه شدند، اين عمل ننگين را محكوم كردند. در اينجا تنها به نامه آية الله مرعشي نجفي اكتفا مي شود:



«بسمه تعالي



حضرت مستطاب آية الله آقاي صالحي دامت بركاته!



ضمن استعلام از حالات شريف، به موجب اخبار واصله و تلگراف آن جناب مبني بر حادثه مولمه و حمله وحشيانه مشتي اجير شده از طرف مأمورين دولت عليه مردم مسلمان دارالايمان كرمان كه در مجلس ترحيم چهلمين روز مقتولين حادثه جانگداز تهران و يكمين سال از رحلت مرحوم مغفور حجة الاسلام و المسلمين آقاي حاج آقا مصطفي آية الله زاده خميني طاب ثراه، در مسجد جامع شهر با آرامش كامل شركت نموده بودند، موجب تأثر و تأسف عميق عموم مؤمنين خاصّه جامعه روحانيت بالاخص اين جانب گرديد.



ما اين جنايت بزرگ قرون وسطايي را كه در آن نسبت به مقدسات دين جسارت نموده و حتي به بانوان و كودكان هم رحم نكرده اند، به شدت محكوم نموده وشديداً به مصادر امور معترض بوده و سريعاً خواهان مجازات عاملان اين واقعه ننگ آور مي باشيم.



و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.



شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي»(2)



11. اعلام عدم مشروعيت دولت نظامي



در آبان ماه سال 57، دولت شريف امامي سقوط كرد و مهره ديگري به نام ارتشبد غلامرضا ازهاري رئيس ستاد بزرگ ارتش داران با نظاميان ديگر كابينه جديد دولت را تشكيل دادند و دولت نظامي تحقق يافت. هدف شاه از تشكيل كابينه نظامي دولت، فشار بيشتر بر انقلابيون و خنثي كردن حركت مردم بود؛ ولي با گسترش حركت اعتراض آميز مردم اين حركت شاه هم بي نتيجه ماند. كاركنان راديو و تلويزيون، دست به اعتصاب زدند. كاركنان بانك ملي، مركزي و صندوق پس انداز تهران، مجسمه شاه را به عنوان اعتراض به رژيم پايين كشيدند. بازار سراسر كشور تعطيل شد. دانشگاه ها و مدارس نيز تحصيل خود را رها كردند و بدين وسيله عرصه را بر دولت نظامي تنگ كردند و دولت نظامي چاره اي جز به خاك و خون كشيدن مردم بيدار شده نداشت.



مراجع معظم قم و ساير شهرها و به ويژه آية الله خميني كه در پاريس اقامت داشتند، علي رغم تعطيلي مطبوعات ايران، با صدور اطلاعيه و اعلاميه و سخنراني و مصاحبه هاي گوناگون ضمن رهنمود به ملت به پاخاسته ايران در جهت مصمم تر شدن در راه حق خواهي و عدالت طلبي، اعتراض شديد خود را نسبت به روي كار آمدن دولت نظامي ازهاري ابراز داشتند و آن را نامشروع معرفي كردند.



گوشه اي از پيام امام خميني رحمة الله عليه به ملت ايران



«... شاه با روي كار آوردن دولت نظامي دست به توطئه ديگري زده است و آن اينكه از طرفي در پيشگاه خدا و ملت عذر تقصير مي خواهد و اعتراف به اشتباهات و جنايات خويش در طول سلطنت ننگين خود مي كند و از آيات عظام و علماياسلام و ساير طبقات استمداد مي كند و از طرفي ديگر دولت نظاميش با سركوبي شديد و قتلها و اعزام چماق به دستها و سرنيزه دارها و توپ و تانكها بر ملتمظلوم مي تازد و عزيزان ما را بيش از پيش به خاك و خون مي كشد، به خيال اينكهبا اين نقشه مي تواند خودش را از گناه قتل و غارتهاي دوران سلطنتش تبرئه نمايدو با دستگيري مأموران فاسد خود كه يك عمر عامل جنايتهاي او بوده اند خود را توبه كار معرفي نمايد... .»(3)



اعلاميه مراجع قم



«... بالاخره در موقعي كه هنوز قربانيان زيادي در راه به دست آوردن آزادي و دموكراسي واقعي و برقراري نظام عادلانه اسلامي مي دهيم با يك دولت نظامي مواجه گشته ايم كه از همان آغاز كار شيوه ديرينه مردم كشي را ادامه داده و در شهرهاي همدان، قم، زنجان، نهاوند، جهرم و غيره ملت را به خاك و خون كشيد.



اين دولت نه تنها مورد قبول روحانيت و ملت شريف و حق طلب نيست، بلكه كاملاً محكوم و مردود است و مردم مسلمان با ظلم و استبداد مبارزه خواهند كرد و به مجاهدات منطقي و مشروع خود ادامه خواهند داد؛ لذا عموم ملت مسلمان بايد اين نهضت اسلامي را زنده نگه دارند و با وحدت كامل و از طرق هشيارانه و سودمندتر دنبال نمايند و از هر گونه نفاق افكني و تفرقه كه باعث اختلاف كلمه و كندي مبارزه مي باشد، شديداً اجتناب ورزند... .» 18/8/57



محمدرضا الموسوي الگلپايگاني، سيد كاظم شريعتمداري، سيد شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي»(4)



دولت نظامي ازهاري علاوه بر به خاك و خون كشيدن مردم حق طلب شهرهاي ايران، در آذر ماه 57 مصادف با محرم 1399 هجري، حمله وسيعي را به روحانيون سراسر كشور آغاز كرد و از طرق گوناگون دست به اذيت و آزار آنان زد تا بدين وسيله به خيال خام خود از حركت هدايت گرانه آنان در بين مردم بكاهد. اين حركت رژيم از نگاه تيزين مراجع معظم دور نماند. از اين رو، با صدور اعلاميه آن را محكوم كردند و ضمن حمايت از روحانيت و ملت به پاخاسته، رهنمودهايي به نظاميان و ارتش ايران ارائه دادند:



بسمه تعالي



«عظّم الله اجورنا و اجوركم بمصابنا بالحسين عليه السّلام



ماه محرم و عاشوراي حسيني صلوات الله عليه را به جميع شيعيان جهان و عموم مسلمانان تسليت مي گوييم. در ايران مركز تشيع، مردم گرفتار مصائب و مظالم شديد بوده و روزي نيست كه خبر ناگوار و دلخراش فاجعه اي از شهرهاي متعدد و گوشه و كنار مملكت نرسد. كشتارهاي مستمر مردم بي گناه، ضرب و جرح، نهب، غارت از اعمال دائمي و روزمرّه هيئت حاكمه مستبد مي باشد. علاوه بر اين اعمال و فجايع، اخيراً تعدي به علما و روحانيون بلاد نيز در برنامه قرار گرفته است.



در شهر خوي يكي از وعاظ آنجا را بدون علت و سبب به خارج شهر برده و بعد از ضرب و اهانت و كندن لباس رها مي كنند. در شهر ملاير حاضرين به نماز جماعت را مضروب نموده و عالم موجّه آنها را مورد اهانت قرار مي دهند. در شهر شيروان عالم مورد اعتماد آنجا اظهار مي كند كه عده كثيري غفلتاً به خانه ايشان حمله كرده و خانه را به كلي ويران نموده و عائله اش را مورد اهانت و ضرب و شتم قرار مي دهند كه در بيمارستان بستري مي شوند.



در شهر بيرجند مأمورين شهرباني به مدرسه علوم ديني حمله كرده، ضمن شكستن در و پنجره و مضروب كردن طلاب، ريش دو نفر از فضلا را مي تراشند و به امام جماعت و ساير روحانيون اهانت مي كنند، فجيع تر و دردناك تر از همه اين كه در شهر بوشهر به خانه يكي از علماي آنجا رفته و آن عالم را كشته و شهري را به عزا و سوگواري و تنفر مي كشانند. در تهران شب ها عده اي را كشته و مجروح مي نمايند و در شهرستانها نيز نظير اين جنايات هر روز تكرار مي شود.



اين نوع ارعاب نمي تواند روحانيت مجاهد و حق طلب و ملت مسلمان ايران را از انجام وظايف خود بازدارد. دولت نظامي به بهانه حفظ نظم هر روز كساني را كه براي به دست آوردن نظمي واقعي و نظامي عادلانه مبارزه مي كنند، به خاك و خون مي كشد. آيا اين مغالطه مي تواند مجوّزي براي اين اعمال وحشيانه بوده باشد؟



ما در اينجا به همه آنهايي كه ادامه حكومت ظالمانه خود را در اعمال خشونت و كشتار مردم مي بينند، اخطار مي كنيم كه اين حربه پوسيده ديگر بر اراده ملت كارساز نيست و نتيجه اين اعمال به جز وخيم تر نمودن اوضاع چيز ديگري نمي تواند باشد.



ارتش مسلمان ايران بايد بداند كه تيراندازي به هموطن مسلمان در تحت هيچ شرايطي و به هيچ بهانه اي جايز نيست و ما حكم مي كنيم كه اين عمل حرام مؤكد است. اينها كه كشته مي شوند برادران هم دين شما هستند و به خاطر برادران و خواهران و مادران و فرزندان شما جانفشاني مي كنند. اين اسلحه را براي مقابله با دشمن به دست شما داده اند، نه براي برادركشي و جنگ خانگي مخصوصاً در روزهاي تاسوعا و عاشوراي حسيني كه مردم مشغول عزاداري سرور آزادگان هستند به احترام آن حضرت، نهايت احترام به مسلمانان بر افراد ارتش لازم و ضروري مي باشد. از خداوند متعال به خاطر خون پاك شهيد راه حق حسين بن علي عليهما السّلام مسئلت مي داريم كه اسلام و مسلمين را مظفر و منصور فرموده، به هدفهاي عالي اسلامي و انساني نايل فرمايد.



ششم محرم الحرام 1399



محمدرضا الموسوي الگلپايگاني، سيد كاظم شريعتمداري، شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي(5)



12. مبارزه با آخرين دولت شاه



روز 16 دي 1357 دولت ارتشبد غلامرضا ازهاري پس از دو ماه كه با آتش و خون حكومت مي كرد، در زير بار اعتصابات و تظاهرات ميليونها نفر از مردم ناراضي و مقاومت بي شائبه مراجع معظم به ويژه پايداري رهبر انقلاب، امام خميني و فرمانهاي پي در پي ايشان براي تداوم اعتصابها و تظاهرات، سقوط كرد.



بعد از سقوط دولت نظامي ازهاري، دولت به شاهپور بختيار سپرده شد. وي با تشكيل كابينه به اجراي فرامين شاه پرداخت و به سركوب مردم انقلابي ادامه داد. مراجع عالي قدر قم به ويژه امام خميني در پاريس با صدور اعلاميه و ارسال پيام به ملت به پاخاسته ايران عرصه را بر دولت بختيار تنگ كردند كه باعث سقوط وي در بهمن 57 گرديد و نظام مقدس جمهوري اسلامي در ايران مستقر شد.



در قسمتي از پيام امام خميني در مورد دولت بختيار چنين آمده است:



«... ملت آگاه ايران! شجاعانه مبارزات خود را ادامه دهيد كه اگر لحظه اي غفلت كنيد تمام خونهايي كه در راه اسلام و آزادي داده ايد، هدر مي رود و چنان ضربه اي به شما وارد مي كنند كه نفسهايتان قطع و فريادهاي حقتان در گلو شكسته شود. من به عموم ملت دلير اعلام مي كنم كه رژيم سلطنتي غيرقانوني و مجلسين غيرملي و غيرقانوني و غاصب و ياغي است. اطاعت از اين دستگاه، اطاعت از طاغوت و حرام است. اطاعت از شاه مخلوع و دولت ياغي جرم است در قانون و حرام است در شرع... علماي اعلام و خطباي محترم و طلاب غيور، قضات و وكلاي محترم دادگستري، اساتيد دانشگاه و دانشگاهيان، بازاريان، اصناف، كارگران، كشاورزان، سياسيون محترم و ساير اقشار ملت، مخلوع بودن شاه و غيرقانوني بودن مجلسين و دولت را اعلام فرمايند كه اگر سستي كنند، ممكن است توطئه بر ضد كشور و ملت به نتيجه برسد كه همگي مسئول آن خواهيم بود... .»(6)



تأييد انقلاب اسلامي



مراجع عالي قدر قم ضمن تأييد انقلاب اسلامي بر حفظ و نگه داري از آن توصيه هاي بسيار نموده اند؛ از جمله:



حضرت آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه



«... خداوند متعال را شكر مي كنم كه ما را در دفاع از حريم اسلام نصرت عطا فرمود و رژيم استبداد و ضد اسلامي را سرنگون و ما را در آستانه تشكيل نظام اسلامي قرار داد.»(7)



«قدر جمهوري اسلامي را بدانيد چون اين جمهوري با نثار هزاران شهيد و معلول به دست آمده است.»(8)



«انقلاب اسلامي ايران تأثير چشمگيري در توجه ملل ديگر به اسلام و گرايش روزافزون مسلمين به اسلام و تشرف آنها به دين مبين اسلام داشته است. انقلاب اسلامي ايران باعث عزت و سربلندي مسلمين در جهان شده است؛ به طوري كه مسلمان بودن را براي خود افتخار محسوب مي كنند. اكنون وظيفه ماست كه در حفظ انقلاب در داخل كشور بكوشيم كه مبادا انحرافي در احكام نوراني اسلام به وجود آيد.»(9)



«حفظ اصل جمهوري اسلامي را لازم مي دانم. و بر مسئولين محترم است كه از خط مستقيم اسلام منحرف نشوند و سعي كنند روز به روز نظام با اسلام تطبيق بيشتر پيدا كند. و دور از هر اختلاف، با اتحاد از اين عطيه الهي پاسداري نمايند و خير و صلاح و رسيدگي به حال مستمندان را وجهه همت قرار دهند. و بر مردم است كه در حفظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي كوتاهي نكنند و سعي و كوشش خود را در پشتيباني حاكميت اهداف قرآن مجيد و اعلاي كلمه اسلام به كار گيرند و رضاي حضرت بقية الله ارواح العالمين له الفداء را در اعمال و كردار خود منظور دارند.»(10)



آية الله العظمي فاضل لنكراني



«آنچه كه به نظر امام مهم ترين هدف شناخته مي شد، بقاي اين انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران است؛ زيرا كه اين نظام نه تنها اثر و فوائدش ملت ايران را شامل مي شود، بلكه به عنوان يك الگو در جهان مطرح است و ما مي بينيم در كثيري از كشورهاي اسلامي مخصوصاً اين نهضتها و قيامها و سروصداهايي كه به پا مي شود، اينها همه نشأت گرفته از نظام جمهوري اسلامي است. به نظر من يكي از علل مهم مبارزه ابرقدرتها با اين نظام اين نيست كه اين نظام در ايران تحقق پيدا كرده، شايد براي آنها اين مسئله چندان اهميت نداشته باشد، اما مسئله مهم اين است كه اين نظام جنبه هدايت ساير كشورها رادارد و وجود اين نظام مانع از اين است كه زمامداران كشورهاي به اصطلاح اسلامي و يا غيراسلامي بتوانند حاكميت خودشان را ادامه بدهند؛ به عبارت روشن تر وجود اين نظام ولو در ايران براي حاكميت آل سعود در عربستان به تمام معني مضر است. وجود اين نظام در ايران ولو در محدوده ايران براي حاكميت افرادي در اردن و ممالك ديگر اسلامي بسيار مضر و مانعيت دارد. علت اين كه ابرقدرتها تمام همتشان را براي از بين بردن نظام صرف كرده اند. همين است كه اين نظام وجودش براي تمام زمامداران جهان خطر است. كجا دولت انگليس در تاريخ انگليس مشاهده كرده بود در يك زمان دويست هزار نفر در خيابانهاي لندن راهپيمايي كنند و عليه دولت انگليس درباره مسئله سلمان رشدي راهپيمايي داشته باشند؛ لذا وجود اين انقلاب براي همه قدرتها مضرّ است و از اين جهت است كه آنها كمر به از بين بردن انقلاب بسته اند.



و روي همين نظر هم هست كه امام بزرگوار مهم ترين هدفش حفظ اين نظام و حفظ اين انقلاب بود. براي اينكه اين انقلاب در ايران راكد نماند و به عنوان الگو در جهان مطرح شود. سرانجام همه جوامع در مقابل قدرت ها قيام خواهند كرد و بالاخره قيامها نتايج ارزنده را به دنبال خواهد داشت.»(11)



كتابنامه



1. آشنايي با حوزه هاي علميه شيعه در طول تاريخ، سيد حجت موحد ابطحي، نشاط، اصفهان، 1365.



2. آية الله العظمي گلپايگاني، فروغ فقاهت، ناصر الدين انصاري، مركز چاپ و نشر سازمان، تبليغات اسلامي، تهران، 1383.



3. آثار الحجه يا تاريخ و دائرة المعارف حوزه علميه قم، محمد شريف رازي، برقعي، قم، 1332.



آموزگار جاويد، انتشارات مرصاد، قم، 1377.



4. اسوه صالحان، محمدعلي صالحي مازندراني، صالحان، 1382.



5. اسناد انقلاب اسلامي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1374.



6. افق حوزه، هفته نامه خبري حوزه هاي علميه



7. بارگاه فاطمه معصومه عليها السّلام تجليگاه فاطمه زهراعليها السّلام، سيد جعفر مير عظيمي، كتابخانه حضرت ابوالفضل، قم، 1377.



8. بانوي ملكوت، علي كريمي جهرمي، راسخون، قم، 1379.



9. بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، المكتبة الاسلامية، تهران، 1384 ق.



10. برگي از دفتر آفتاب، رضا باقي زاده، مشهور، 1378.



11. برگهايي از تاريخ حوزه علميه قم، رسول جعفريان، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، 1381.



12. بگذار تا بگريم...سوگنامه ارتحال آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه، مركز گردآوري و نشر آثار حضرت آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه.



13. بشير 80 ، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم، 1380.



14. تاريخ سياسي تشيع تا تشكيل حوزه علميه قم، روح الله حسينيان، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، 1380.



15. تاريخ مذهبي قم، علي اصغر فقيهي، زائر، دوم، 1378.



16. تجلي كوثر در فاطمه معصومه عليها السّلام، مؤسسه كوثر ولايت، قم، 1382.



17. چهل حديث، روح الله خميني رحمة الله عليه، مركز نشر فرهنگي رجا، تهران، 1368.



18. جايگاه قيام 19 دي 1356 در پيروزي انقلاب اسلامي، ابراهيم طالبي دارابي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، اول، 1378.



19. حاج شيخ عبدالكريم حائري، عماد الدين فياض، مركز اسناد انقلاب اسلامي، اول، 1378.



20. حوزه هاي علميه شيعه در گستره جهان، سيد علي رضا سيد كباري، اميركبير، تهران، 1378.



21. حضرت معصومه چشمه جوشان كوثر، محمد محمدي اشتهاردي، نشر مطهري.



22. حضرت معصومه عليها السّلام فاطمه دوم، محمد محمدي اشتهاردي، نشر اخلاق، قم، 1380.



23. حماسه 19 دي قم 1356، علي شيرخاني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، 1377.



24. خاطرات من با گذشته ها و انديشه هاي زندگي، عباسقلي گلشائيان، انتشارات اينشتين، تهران، 1377.



25. ديوان امام خميني رحمة الله عليه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمة الله عليه، چاپ پنجم، 1374.



26. دين ما علماي ما، محمدمهدي تاج لنگرودي واعظ، ممتاز، 1374.



27. روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمة الله عليه، قم، 1374.



28. روزشمار تاريخ ايران از مشروطه تا انقلاب اسلامي، باقر عاملي، نشر گفتار، تهران، 1369.



29. روزنامه اطلاعات، 24/2/1358.



30. زندگي حضرت آية الله العظمي بروجردي، علي دواني، قم، 1340.



31. زندگينامه مرجع عاليقدر حضرت آية الله وحيدي، وفايي، قم، 1378.



32. زندگاني حضرت معصومه عليها السّلام، سيدمهدي صحفي، كتابفروشي صحفي، چاپ پنجم.



33. سيماي قم، عبدالوحيد وفايي، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1373.



34. ستارگان حرم، جمعي از نويسندگان، انتشارات زائر، آستانه مقدسه قم.



35. سيماي فرزانگان، رضا مختاري، دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1369.



36. شرح احوال حضرت آية الله العظمي اراكي، رضا استادي، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان مركزي، 1375.



37. صحيفه نور، امام خميني(ره)،



38. عيون اخبار الرضاعليه السّلام، محمد بن علي بن بابويه، محمدرضا مشهدي، قم، 1363.



39. فروغي از كوثر، الياس محمدبيگي، زائر.



40. فوائد الرضويه في احوال علماء المذهب الجعفريه، شيخ عباس قمي.



41. كتابخانه بزرگ آية الله العظمي مرعشي نجفي در يك نگاه، كتابخانه آية الله مرعشي نجفي.



42. كامل الزيارات، جعفر بن محمد بن قولويه، ميقات، تهران، 1365.



43. كريمه اهل بيت، علي اكبر مهدي پور، حاذق، قم، 1374.



44. كرامات مرعشيه، علي رستمي، مشهور، قم.



45. گلشن ابرار، پژوهشكده باقرالعلوم، نشر معروف.



46. گنجينه دانشمندان، محمدشريف رازي، كتابفروشي اسلاميه، تهران، 1352.



47. لمعات عشق در مدح و منقبت حضرت معصومه عليها السّلام، حيدر تهراني، كتابفروشي اسلاميه، تهران.



48. مجله حوزه، جمعي از نويسندگان، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم.



49. مرجعيت در عرصه اجتماع و سياست، محمدحسين منظور الاجداد، شيرازه، تهران، 1379.



50. ماهنامه فرهنگ كوثر، جمعي از نويسندگان، آستانه مقدسه حضرت معصومه عليها السّلام، مؤسسه زائر.



51. معراج السالكين و صلوة العارفين، روح الله خميني رحمة الله عليه، آزادي، قم.



52. مجله نور علم، جمعي از نويسندگان، دوره دوم.



53. مجموعة الوسائل، شيخ لطف الله صافي گلپايگاني.



54. مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ق.



55. نيم قرن خدمت به مكتب اهل بيت عليهم السّلام، احمد قدسي، نسل جوان، قم، 1380.



56. نوري از ملكوت، مهدي لطفي، كنگره بزرگداشت علماء گلپايگان، 1380.



57. نهضت روحانيون ايران، علي دواني، بنياد فرهنگي امام رضاعليه السّلام.



58. نقباء البشر في القرن الرابع عشر، شيخ آقا بزرگ تهراني، دارالمرتضي للنشر، 1404 ق.



59. نهضت هاي اسلامي در صد ساله اخير، مرتضي مطهري، صدرا، هيجدهم، 1372.



60. نهضت امام خميني، سيد حميد روحاني، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، تهران، 1364.



61. وصيت نامه الهي، اخلاقي آية الله مرعشي نجفي رحمة الله عليه، كتابخانه آية الله مرعشي نجفي.



62. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي، كتابفروشي اسلاميه، تهران.



63. هفتاد سال خاطره از آية الله سيد حسين بُدلا، مركز اسناد انقلاب اسلامي.

پاورقي





1) همان، ص 161.

2) همان، ص 187.

3) همان، ص 330.

4) همان، ص 335.

5) همان، ج 9، ص 33.

6) همان، ص 158.

7) همان، ج 10، ص 215.

8) بگذار تا بگريم... سوگنامه ارتحال آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه، ص 23.

9) مجله نور علم، دوره دوم، ش 9، ص 25.

10) نوري از ملكوت، 446.

11) مجله حوزه، ش 32، ص 128.