ثمرات قيام 19 دي قم


با مطالعه در وقايع و حوادث سال 42 به بعد تا انقلاب اسلامي در سال 57 به اين واقعيت مي توان دست يافت كه قيام 19 دي قم يكي از مهم ترين حركتهاي مردم و روحانيت به رهبري مراجع عالي قدر به ويژه تدبيرها و راهنماييهاي كارگشاي امام خميني رحمة الله عليه در اين دو دهه از انقلاب مي باشد. و اهميت آن به خاطر نتايج و پيامدهاي مهم و مستمر آن تا پيروزي انقلاب مي باشد و آن ثمرات عبارت اند از:



الف. سرعت بخشيدن به روند انقلاب اسلامي



انقلاب اسلامي ايران از خرداد 42 تا قيام 19 دي 56، حركت تصاعدي و تكميلي خود را به اشكال مختلف حفظ كرد و اما قيام 19 دي، اين روند را از كندي و تفرق به تشديد و تجمع رساند؛ چه اينكه علاوه بر آنكه همه اقشار مردم و اصناف در كنار روحانيت قرار گرفتند، ساير شهرها نيز مثل تهران، تبريز، زنجان، اهواز، اصفهان، يزد، دزفول و مشهد همراه قم شدند و با بسيج بيشتر، فرصت تاريخي را براي يكسره كردن كار رژيم فراهم آوردند.



ب. جهت دادن به هويت اصلي انقلاب اسلامي



در قيام 19 دي نشان داده شد كه مردم بي احترامي به مقام مرجعيت و رهبري نهضت را بر نمي تابند و مردم نشان دادند كه هرگاه به اين حريم تاخته شود، با جان و دل بپا خواهند خاست و دفاع آنها از حريم مرجعيت ناشي از اسلامي و ديني بودن اهداف مراجع عالي قدر مي باشد و مردم از اين حيث، در كنار مراجع تقليد خود قرار دارند و در هر وقتي كه مقتضي موجود باشد، حركتي مناسب و سرنوشت ساز خواهند كرد.



ج. وحشت رژيم از گسترش انقلاب



قيام 19 دي برخلاف ساير حركتهاي قبل مراجع و برخلاف ساير حركتهاي سياسي از ناحيه غيرمذهبي ها كه از ناحيه شاه حمل بر فضاي باز سياسي مورد حمايت حكومت مي شد، و طبعاً قابل كنترل بودند، در اين زمان كه ماهيت قيام كاملاً مذهبي و هدف آن اسلام و تحقق عدالت ديني بود، جاي هيچ گونه سوءاستفاده سياسي در كار نبود و نمي شد آن را به خوبي و كامل كنترل كرد. از اين رو، در اين واقعه كه حرمت مرجعيت و شأن والاي رهبري مورد هجوم رژيم قرار گرفت، حريم امنيتي رژيم مخدوش شد و اُبهت شاه متزلزل گرديد و شاه از اين مسئله به وحشت افتاد و دريافت كه نيروهاي مذهبي به رهبري مراجع معظم و علماي آگاه و هدايتهاي بي وقفه امام خميني، خطري جدي را متوجه شاه كرده اند و حكومت شاه را هر روز بيش از پيش از مشروعيت و مقبوليت به دور مي كنند.



د. افشاي چهره واقعي شعارهاي شاه



سركوب اعتراضات مردم و طلاب در 19 دي، قطعاً با شعار سياسي حقوق بشر و فضاي باز سياسي مورد ادعاي رژيم شاه تضاد داشت، همچنين نوشتن مقاله كذايي نيز با اين شعارها مغايرت داشت. واكنش مردم در 19 دي نشان داد كه رژيم در شعارهايش دروغ مي گويد و هدف او از اين شعارها، جنگ با آزادي و حقوق مردم است و سركوب قيام مردم قم، كاملاً نشان داد كه شاه، اداي آزادي و فضاي باز سياسي را درمي آورد و آن شعارها حربه اي بيش نيست.



ه . گسترش نفوذ و معنويت امام خميني



امام خميني رحمة الله عليه در شكل گيري قيام 19 دي نقش بسيار اساسي داشت و اساساً قيام مذكور به واسطه اعتبار و شأن والاي امام تحقق يافت. و اگرچه امام در ايران و قم نبودند، ولي مبارزات ايشان در نجف و هدايت انقلاب، با افشاگري و تبيين واقعيات و ذكر مفاسد رژيم پهلوي، نقش خود را بيش از پيش در حركتهاي انقلابي ايفا مي كردند. فقاهت، صلابت، صراحت، شجاعت و ذلت ناپذيري از اوصافي بود كه هر روز در اذهان مردم به ويژه قشر تحصيل كرده جاي مي گرفت و 19 دي سال 56 نه تنها ياد امام را از اذهان پاك نكرد، بلكه بين او و قلوب مردم الفتي مضاعف ايجاد كرد و هرچه از 19 دي مي گذشت، به آن الفت افزوده تر مي شد.



از ديگر آثار:



قيام 19 دي، متحجرين و مروّجان جدايي دين از سياست را شكست داد.



قيام 19 دي، نهضت امام خميني را مردمي تر و فراگيرتر ساخت.



قيام 19 دي، ماهيت ضد مردمي رژيم شاه در سطح داخلي و خارجي را آشكار نمود.



قيام 19 دي، نيروهاي مذهبي را متقاعد كرد كه بايد براي استمرار انقلاب و نهضت، سازماندهي و برنامه ريزي كنند.(1)



استمرار حركت مراجع



حركت آگاهي بخش و عدالت طلبانه مراجع قم به ويژه امام خميني رحمة الله عليه كه به عنوان يك اصل در فرهنگ مردم شيعي ايران نهادينه شده بود، باعث قيامهاي متعدد و متوالي مردم ايران شد. هر روز در گوشه اي از مملكت ايران به وسيله گروه هاي مختلف مردم حركتها و اعتراضهايي به صورت تظاهرات، راه پيمايي، تحصن و سخنراني جلوه مي كرد و موج انقلاب روزبه روز رو به جوش و خروش بود. اين حركتها كه تقريباً شش ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي صورت مي گرفت، از نظر مراجع عالي قدر، مخفي نبود و آنان همواره در جهت رسيدن به نتيجه نهايي كه همان تحقق عدالت بود، حمايت خود را از حركت مردم در تمام شهرهاي ايران، اعلام كرده، رهنمودهاي لازم را ارائه مي دادند و برخوردهاي ناصحيح دولت با مردم به پاخاسته را محكوم مي كردند. و از آنجا كه شمار اين وقايع و عكس العمل مراجع در برابر آنها به تفصيل مي انجامد، تنها به ذكر اجمالي آنها بسنده مي شود.



1. تحريم جشنهاي شعبانيه



رژيم شاه براي سرگرم كردن مردم و متعادل كردن روحيه به خشم آمده آنان و انحراف اذهان نسبت به جنايات خود و بازداشتن مردم از ادامه حركات اعتراض آميز خود و نيز اشاعه بيشتر فرهنگ ابتذال و بي بندوباري، دست به اجراي جشنهاي فرهنگي و هنري زد و در آستانه اعياد سوم و پانزدهم شعبان قصد داشت با سوءاستفاده از آن اعياد به مقاصد شوم خود برسد كه مراجع معظم و علما با روشن بيني، به افشاگري پرداختند و جشنهاي اسلامي در آن زمان را تحريم كردند. در اعلاميه امام خميني آمده است:



«... ملت ايران بداند كه دست پليد دولت در فعاليت است كه مسير نهضت اصيل و شكل گرفته و عمومي ايران را تغيير دهد، و يكي از شاهكارها همين دامن زدن به لزوم جشن است كه در پرتو آن خون پاك ملت اسلام را لوث كند و نهضت عظيم اسلامي را به سستي بكشد و يا خداي نخواسته محو كند. ملت ايران بيدار است و راه خود را يافته و با هوشمندي مي داند كه هر نغمه يا مراسم كه او را از مسير خود كه قيام ضد شاهي است منحرف كند، شيطاني است اگرچه با اسم قرآن مجيد و يا ولي الله الاعظم عجل الله فرجه باشد.



ما روزي را عيد مي گيريم كه بنياد و بنيان ظلم و ظالم را منهدم كنيم و دست دودمان ستمكار پهلوي را از كشور قطع نماييم و آن روز ان شاءالله تعالي نزديك است و روز عيد اسلامي و عيد ولي عصر عجل الله فرجه.



اكنون لازم است در اين اعيادي كه در سلطنت اين دودمان ستمگر براي ملت ما عزا شده است، بدون هيچ گونه تشريفاتي كه نشانه عيد و شادماني باشد، در تمام ايران در مراكز عمومي مثل مساجد بزرگ اجتماعات عظيم بپا كنند و گويندگان شجاع محترم، مصائب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند و هرچه بيشتر كارهاي ضد اسلامي و قانوني رژيم را افشا كنند... .»(2)



علما و اساتيد حوزه علميه قم كه در ميان آنان آيات عظام ناصر مكارم شيرازي، حسين نوري همداني، فاضل لنكراني و اسماعيل صالحي مازندراني بودند، اعلاميه اي در اين مورد انتشار دادند و گفتند:



«... حوزه علميه قم به همين منظور و با الهام و پيروي از پيام پيشوا[ي خود] لازم مي داند كه ملت مسلمان و مبارز ايران مجالس را كه در سراسر مملكت به مناسبت نيمه شعبان برگزار مي گردد، در مسير نهضت اسلامي و ضد طاغوتي قرار داده تا بدين وسيله تنفر و انزجار خود را از دستگاه ضد اسلامي، ضد انساني حاكم بر ايران ابراز دارد.»(3)



2. حمايت از علما و مدرسان تبعيدي



در وقايع 19 دي قم و حوادث بعد از آن، علما و مدرسان بسياري از حوزه علميه قم به شهرهاي دوردست كشور تبعيد شدند تا به وسيله دور كردن آنان از يكديگر حركت انقلاب كند شود. مراجع معظم با درك اين واقعيت، ارتباط خود را با آنان قطع نكرده و همواره با رهنمودهاي مختلف، آنان را در راه رسيدن به مقصد نهايي، تشويق و ترغيب مي كردند.



نامه آية الله العظمي گلپايگاني به علماي تبعيدي



حضرات آقايان علماي اعلام و حجج اسلام و مؤمنين كرام كه در حوادث اخير به جرم دفاع از حريم مقدس دين مبين و مطالبه آزادي و حقوق انساني جامعه، تبعيد شده اند، دامت بركاتهم و توفيقاتهم... متأسفانه پس از اين همه تظاهرات و اعتراضات شديد ملت مسلمان ايران از جانب مقامات به جز استعمال اسلحه و كشتار مردم بي گناه در شهرها و دانشگاه ها و تبعيد جمعي از علما و فضلاي كرام و اصناف محترم جوابي به آن داده نشده و نه تنها تغييري در وضع نداده، بلكه همان برنامه هاي مرتجعانه و همان اختناق و همان سلب آزادي از خطبا و گويندگان و نويسندگان متنفذ و ترتيبات ضد اسلام برقرار است و كوچك ترين نشانه اي از توجه واقعي مقامات به اعتراضات صحيح و منطقي ملت به چشم نمي خورد، و چنان كه مكرر اعلام كرده ايم تلاش ايادي استعمار و اعداي اسلام كه از نيم قرن پيش تاكنون به طور حساس براي تغيير شخصيت اسلامي مملكت آغاز شده، همچنان ادامه دارد... بديهي است در برابر اين اوضاع فريبكارانه، اتحاد و اتفاق كلمه و هوشياري و بيداري و ادامه مبارزه لازم است. و تا خطر تغيير شخصيت اسلامي مملكت باقي است، مبارزه ملت مسلمان ادامه خواهد داشت و بازگشت به عقب جايز نيست... .»(4)



3. حمايت از متحصنين شيراز

نامه آية الله العظمي گلپايگاني به آية الله خادمي



«بسم الله الرحمن الرحيم



حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاي حاج آقاحسين خادمي دامت بركاته!



به قرار مسموع چند روز است جمعي از بانوان بستگان زندانيان حوادثاخير كه به جرم مطالبه حقوق اسلامي و حمايت از حريم احكام شرع مطهر و پشتيباني از جامعه روحانيت و اعتراض به فقدان آزادي زنداني شده اند، درمنزل جنابعالي متحصن شده و تا به حال به شكايات آنها توجه نشده و طبقاخبار واصله از بعضي شهرها من جمله شيراز و سنندج متعرض علما و مبلغينشده و بعضي را تبعيد نموده اند و هم اكنون حتي در شهر قم و شيراز علاوه برتبعيد و دستگيري جمعي از علما و مؤمنين، بعضي از علماي اعلام را در منزل خودشان تحت نظر و محبوس نموده و از خروج و معاشرت ممنوع كرده اند حقير ضمن اظهار همدردي با متحصنين، توسل مصادر امور را به اعمال خشونت وارعاب و حبس و تبعيد فضلا و علما و ساير افراد آگاه، شديداً استنكار نمودهاز عواقب عدم توجه به اعتراضات منطقي مردم به آنها اعلام خطر مي كنم. ازخداوند متعال رفع نگرانيهاي موجوده را مسئلت مي نمايم و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته.



تاريخ 4 شعبان المعظم 1398 هجري قمري



مطابق با 19/4/1357 هجري شمسي.»(5)



4. حمايت از تحصن و حركت مردم اصفهان



اعلاميه امام خميني رحمة الله عليه (ماه مبارك رمضان 1398 هجري)



«... امروز ملت شجاع و به پاخاسته ايران شاهد موج عظيم ضد شاهي و بر اثر يكي از اعتصابات بزرگ اصفهان كه به پشتيباني از روحانيت بيدار و مسئول خود به عنوان اعتراض به اعمال غيرقانوني و انساني رژيم است، مي باشد. امروز شعار «مرگ بر شاه» ملي شده و تا برچيده شدن دستگاه ظلم و انقراض دودمان جنايتكار پهلوي ادامه دارد. بايد از هر فرصت استفاده نمود و اجتماعات را هرچه بيشتر عظيم و فشرده كرد و هرچه بيشتر خيانتها و جنايتهاي شاه را برملا نمود... .»(6)



5. محكوميت حمله به طلاب و مردم مشهد و همدان

اعلاميه مراجع قم



«هنوز ما براي عزيزان از دست رفته خود كه در چند ماه اخير در قم، تبريز، يزد و ساير شهرها كشته شده اند عزادار بوديم كه باز هم كشتار وحشيانه ديگري در مشهد مقدس و همدان به راه انداختند و به مدرسه علميه نواب در مشهد هجوم بردند و طلاب علوم دينيه را مورد ضرب و جرح شديد قرار دادند و اكنون نيز در ماه مبارك رمضان كه ملت مسلمان ما به عبادت و روزه داري مشغول است حوادث دردناك تازه اي در اصفهان و شيراز قلوب همه را شديداً جريحه دار ساخت... بسيار جاي تأسف است كه هنوز هيئت حاكمه از حوادث اخير متنبه نگرديده و هر روز به نحوي از انحاء عده اي از مردم بي دفاع را كشته و مجروح و مضروب و زنداني و تبعيد مي نمايد... بر عموم مردم است كه با اتحاد و اتفاق كامل به پيروي و تبعيت از روحانيت شيعه كه در قرون متمادي حافظ دين و مروج مذهب و قاطع ايادي استعمارگران و ظالمين بوده اند، در عمل به احكام مقدسه قرآن و دفع شر دشمنان اسلام جدي و كوشا باشند. 9 رمضان المبارك 1398 برابر با 23/5/1357



سيد كاظم شريعتمداري، محمدرضا الموسوي الگلپايگاني،



شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي»(7)



6. محكوميت فاجعه سينما ركس آبادان



در روز 28 مرداد 57 برابر با 15 رمضان 1398 هجري، سينما ركس آبادان به دستور رژيم پهلوي به آتش كشيده شد و بيش از صد نفر كه براي ديدن فيلم گوزنها كه به نوعي عليه رژيم و اعتراض آميز بود، رفته بودند در آتش خشم و كينه دژخيمان رژيم سوختند و مراجع معظم قم و نيز امام خميني رحمة الله عليه ضمن همدردي با بازماندگان، اين حركت رژيم را محكوم كردند و از علما و گويندگان مذهبي خواستند تا جنايات رژيم را بيش از پيش افشا كنند.



اعلاميه امام خميني رحمة الله عليه



«... من به ملت بزرگ ايران اعلام خطر مي كنم؛ خطر اينكه دستگاه اين گونه اعمال وحشيانه و ضد اسلامي را در شهرهاي ايران انجام دهد، تا تظاهرات پاك مردم شجاع ايران را كه با خون ريشه درخت اسلام را آبياري مي كنند، لوث نمايد. لازم است گويندگان مطالبي را كه به نابودي انقلاب رهايي بخش اسلام منجر مي شود، براي مردم روشن نمايند. اين مصيبت بزرگ را به ملت مسلمان ايران به خصوص به مردم ستمديده آبادان و به خانواده هاي داغديده تسليت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانكاه آنان شريك مي دانم و از خداوند تعالي نصرت اسلام و مسلمين و قطع ايادي اجانب و پيوستگان به آنها را خواستارم.



روح الله الموسوي الخميني



17 شهر صيام 1398»(8)



7. محكوميت فاجعه 17 شهريور



در ميدان ژاله تهران، در تاريخ جمعه 17 شهريور 57، به دست مأموران نظامي و امنيتي رژيم هزاران نفر زخمي و كشته شدند. فاجعه آن قدر عظيم و باورنكردني بود كه به جمعه سياه نام گرفت و قلب عالم اسلام را داغدار كرد و از طرفي خشم مردم مسلمان ايران را بيش از پيش مضاعف و اعتراض مراجع و علماي سراسر ايران به ويژه مراجع قم را برانگيخت.



تلگراف آية الله العظمي گلپايگاني به نخست وزير وقت



«بسم الله الرحمن الرحيم



جناب آقاي مهندس شريف امامي - تهران



اخبار موحشي از كشتار و قتل عام مسلمانان در تهران مي رسد. حقير به جنابعالي اخطار مي كنم اين گونه برابر شدن با امواج احساسات مردم ناراضي موجب مصائب عظيم تر و خطرات بزرگ تر براي مملكت است. جنابعالي در برابر خدا و تاريخ و ملت ايران مسئول اين حوادث هستيد. با اينكه روز گذشته تظاهرات در نهايت آرامي برگزار شد و مردم خود مراقبت كردند. اعلام حكومت نظامي و جوي خون به راه انداختن هيچ دردي دوا نخواهد كرد. متوجه باشيد بر سر دوراهي قرار داريد. مسئوليت شما بسيار خطير است. خداوند متعال مسلمانان و مملكت را از خطرات محفوظ فرمايد. به تاريخ پنجم شوال /98، مطابق 17/6/1357 ساعت 12



الگلپايگاني»(9)



اعلاميه امام خميني رحمة الله عليه



«... شاه براي به رگبار بستن مردم بي دفاع و مظلوم بهانه اي را بهتر از حكومت نظامي نديد... من هنوز اطلاع دقيقي از كشتگان و مجروحان در سراسر ايران ندارم، ولي خبرگزاريها تعداد كشتگان را صدها نفر گزارش داده اند و خبرهايي از تهران اين تعداد را بيش از هزار نفر مي گويند.



اكنون بر ملت شجاع ايران است به هر ترتيبي ممكن است به مجروحين بي شمار خود، خون، دوا و غذا برسانند و از هر گونه كمك مالي دريغ ننمايند. چهره ايران امروز گلگون است، دلاوري و نشاط در تمام اماكن به چشم مي خورد، آري اين چنين است راه اميرالمؤمنين علي عليه السّلام و سرور شهيدان امام حسين عليه السّلام.



اي كاش خميني در ميان شما بود و در كنار شما در جبهه دفاع براي خداي تعالي كشته مي شد... .»(10)



اعلاميه آية الله مرعشي نجفي



«بسم الله الرحمن الرحيم



«انا لله و انا اليه راجعون»



بار ديگر هيئت حاكمه ايران دست از آستين ظلم به درآورده، صدها مردم ستمديده و شريف ايران را به ضرب گلوله در تهران مقتول و مضروب و مجروح نمودند. ما اين مصيبت بزرگ اسلامي را اولاً به پيشگاه حضرت ولي عصرعليه السّلام تسليت عرض نموده و ثانياً به بازماندگان داغدار مقتولين.



با آنكه بارها خواسته هايمان را كه از جمله اجراي احكام شرعيه و برقراري عدالت و بازگشت هرچه زودتر حضرت آية الله خميني دامت بركاته و ساير آقايان علما و حجج اسلام و مدرسين و مؤمنين كه بي جهت در تبعيدگاه به سر مي برند، اعلام داشته ايم معذلك مصادر امور هيچ گونه ترتيب اثري به خواسته هاي جامعه روحانيت نداده، بلكه بر جنايات و اعمال خلاف شرع خود ادامه داده و هيچ متوجه عواقب شوم آن نمي باشند. بدين وسيله، ما ضمن اعتراض شديد خود نسبت به كشتار وحشيانه مأمورين ديروز گذشته در تهران، عزاي عمومي اعلام نموده و به بازماندگان اين فاجعه رقت بار تسليت گفته و خود را در اين ماتم شريك دانسته و از خداوند متعال اجر اخروي براي يكايك آنان آرزو مي كنيم و السلام علي من اتّبع الهدي.



6 شوال المكرم 1398 ه . شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي»(11)



8 . اعتراض به محاصره منزل امام در نجف



در روز اول مهر 1357 از نجف خبر رسيد كه منزل امام خميني از طرف قواي انتظامي عراق به دستور صدام حسين معاون رئيس جمهوري وقت، به محاصره درآمده است. علت آن عبارت بود از آنكه صدام حسين از امام خواسته بود تا با خبرنگاران مصاحبه نكند و از صدور اعلاميه و خطابه عليه حكومت ايران و افشاي جنايات شاه پرهيز كند تا مبادا بين حكومت عراق و حكومت ايران اختلافي پيش آيد و از آنجا كه امام، پيشنهاد صدام را نپذيرفت، صدام دستور محاصره منزل امام را صادر كرد. خبر محاصره منزل امام، خشم ملت و مراجع ايران به ويژه مراجع معظم قم را نسبت به دولت عراق و حزب بعث، برانگيخت و با اعلاميه و تلگرافهاي متعدد به رياست جمهوري عراق احمد حسن البكر، اعتراض خود را اعلام داشتند.



تلگراف آية الله مرعشي نجفي



«احمد حسن البكر!



تلگراف وحشتناكي به ما رسيده كه حاكي از تبعيد حضرت آية الله العظمي خميني است. خواهشمند است خيلي فوري ترتيب بازگشت ايشان را به محل اقامت قبلي شان فراهم سازيد.»(12)



محاصره منزل امام و كنترل رفت و آمدها به منزل ايشان، باعث اذيت و آزار امام شد و ايشان مجبور شدند عراق را به قصد كويت ترك كنند و در مرز كويت مستقر شدند و با بي اعتنايي مسئولين دولت كويت مواجه شدند و مراجع عالي قدر قم با صدور اعلاميه اي آن را محكوم كردند:



«بسم الله الرحمن الرحيم



به طوري كه عموم مردم اطلاع دارند حكومت عراق برخلاف آداب اسلامي و ميهمان نوازي عربي و برخلاف قوانين حقوق بشر، حضرت آية الله خميني دامت بركاته را تحت فشار و محاصره قرار داد كه طبق اخبار واصله ايشان ناچار به ترك عراق و عزيمت به كويت شده اند و دولت كويت هم از پذيرفتن ايشان خودداري نموده، اين پيش آمد و عدم اطلاع از وضع معظم له موجب نگراني فوق العاده ملت مسلمان به خصوص شيعيان و جامعه روحانيت گرديد.



جاي بسي تعجب و تأسف است كه دولت عراق تا چندي قبل از هر گونه حمله تحريك آميز به حكومت ايران خودداري نمي كرد، اكنون به عذر عدم مداخلهدر امور داخلي كشور ديگر از اظهار رأي و اعلام نظر يكي از مراجع جلوگيري مي نمايد. بديهي است ملت مسلمان و مردم جهان اين اقدامات را مانند اقداماتديگر دولت عراق عليه حوزه علميه بزرگ نجف اشرف و مقامات برجستهروحاني جز به دستور استعمار و مخالفين اسلام ندانسته و عواقب آن را وخيم و نابخشودني مي شمارد.



ما اين عمليات حكومت عراق و فشارهايي كه بر يكي از رهبران ديني جهت ارضاي مقامات غيرملي ايران مي نمايد، محكوم مي كنيم و آنها را اهانت به تمام مسلمين و زعماي واقعي فكري آنها مي دانيم. معلوم است كه عكس العمل اين عمليات در تمام مجامع آزاديخواه دنيا و طرفداران حقوق بشر جز تنفر و اعتراض نخواهد بود. همگي، حكومت عراق را كه با اين عمل و اعمال سابقه خود پشتيباني از استعمار را به عهده گرفته است، محكوم خواهند نمود و به حكومت ايران اعلام مي كنيم كه اگر در اين عمل و سلب آزادي از ايشان كه توهين مستقيم به ملت ايران و جامعه روحانيت و تشيع است با دولت عراق تباني ندارد، رسماً عدم رضايت خود را از عمل دولت عراق اعلام نمايد و ملت مسلمان هم بايد بداند كه جامعه روحانيت مجاهدات خود را در راه پيشرفت مقاصد ديني تعقيب، چنانچه با همه فشارها و كشتارها و تضييقاتي كه از طرف هيئت حاكمه ايران شده و حتي به منزل بعضي از مراجع تجاوز و جمعي را مقتول و مجروح كردند آنها را از راه خود باز نمي دارد و به ياري خداوند متعال به وظايف ديني خود عمل خواهند نمود. «و ما النصر الّا من عندالله»(13) خداوند متعال عموم مسلمانان را از شر اجانب محفوظ و دست دشمنان را از بلاد اسلام قطع فرمايد.



سوم شهر ذيقعدة الحرام 14/7/1357



سيد كاظم شريعتمداري، شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي،



محمدرضا الموسوي الگلپايگاني»(14)



9. محكوميت كشتار مردم شهرها



بعد از 17 شهريور تا اواسط مهر سال 1357 حوادث بسياري در شهر قم و ديگر شهرهاي ايران به وقوع پيوست. اعتراض هاي مردمي به مرحله جديدي رسيد. اعتصابها، راهپيماييها و ديگر اقدامات عليه رژيم بيش از پيش گسترش يافت. مراجع معظم قم در آن روزها كه دولت به كشتار و حبس مردم مي پرداخت، پناهگاه مردم ستمديده بودند. از اين رو، ضمن حمايت از آنان به اعتراض عليه حكومت پرداختند كه خود در تداوم بخشي به نهضت ظلم ستيزي، اثر تازه اي بخشيد.



اعلاميه حضرت آية الله العظمي گلپايگاني



«بسم الله الرحمن الرحيم



حضرات آقايان علماي اعلام و حجج اسلام خرم آباد دامت بركاتهم



با اهداء سلام و تحيات، حوادث فجيعه و كشتار مسلمانان در كرمانشاه وخرم آباد و بوكان و ايلام و مهاباد و نقاط ديگر موجب تأسف و تأثر شديد حقير و حوزه علميه گرديد. جاي كمال تعجب است كه مقامات أعمال ضد آزادي و تجاوز به حقوق ملت و توسل به زور و اسلحه و كشتار را همچنان ادامه مي دهند و مأموران خود را كه نيم قرن است به استبداد و استضعاف مردم و خلاف قانون عادت داده اند كماكان به ادامه همان برنامه هاي ضد اسلامي و ملت و هتك حقوق مسلّم افراد، آزاد گذاشته است. اگر مأموريني كه در حوادث قم و تبريز و مشهد و اصفهان و آبادان و شيراز و جهرم و كاشان و يزد و كازرون و قزوين و (ديگر) شهرستانها در كشتار دسته جمعي مردم بي گناه و بي دفاع تهران مرتكب جنايات بزرگ شدند، ترفيع مقام نيافته و به مجازات رسيده بودند، اين حوادث در كرمانشاه و ايلام و خرم آباد و مهاباد تكرار نمي شد.



ما اين فجايع و عمليات ضد آزادي را محكوم مي كنيم و براي بازماندگان مقتولين اجر جزيل و صبر جميل از خداوند منتقم قهار مسئلت مي نماييم. و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.



5 / ذي القعدة الحرام / 98 ه



محمدرضا الموسوي الگلپايگاني»(15)

پاورقي





1) جايگاه قيام 19 دي 56 قم، ص 111 به بعد.

2) نهضت روحانيون ايران، ج 7، ص 210.

3) همان، ص 216.

4) همان، ص 222.

5) اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، ص 555.

6) نهضت روحانيون ايران، ج 7، ص 246.

7) همان، ص 257.

8) همان، ص 264.

9) همان، ج 8، ص 85.

10) همان، ص 86.

11) همان، ص 93.

12) همان، ص 118.

13) سوره آل عمران: 2، آيه 126.

14) نهضت روحانيون ايران، ج 8، ص 122.

15) همان، ص 131.