دارالايمانِ‌ قم


شهر مقدس قم كه در اثر مجاورت با كوير از آب و هواي مناسب محروم است، از نظر معنويت و شكوه ايمان بهره اي وافر دارد، و در همه قرون و اعصار مورد توجه اهل ايمان بود.



مردم قم اين شرف و افتخار را داشتند كه از روز نخست با مكتب پر افتخار اهلبيت(ع) آشنا شدند و هرگز مكتب خلفا در اين شهر رخنه نكرد.



در دوران سياه و پر اختناق امويان و عباسيان، هنگامي كه حلقه محاصره تنگتر مي شد و خاندان رسالت و شيعيانِ وابسته به دودمان امامت، بيش از پيش مورد آزار و ستم قرار مي گرفتند، هر كس مي توانست حلقه محاصره را بشكند و از تيررس دشمنانِ اين خاندان خارج شود، به سوي ايران مي گريخت و در اين مرز و بوم در آسايش و آرامش نسبي قرار مي گرفت.



گروهي از اين مهاجران كه از جور و ستم دستگاه خلافت به ايران پناه آورده بودند، در شهر مقدس قم اقامت گزيدند.



شهر مقدس قم براي اهل ايمان:"دارْالايمان" و براي مستضعفان:"دارالأمان" است.



قدمت شهر مذهبي قم را برخي از مورخان بسيار زياد دانسته، بناي آن را به"تهمورث"(11)يكي از پادشاهان پيشدادي نسبت داده اند.(12)



در مقابل برخي از مورخان آن را يك شهر تازه ساز و از آثار قرن اول هجري مي دانند.



قديمي ترين منبعي كه قم را از شهرهاي مستحدث اسلامي معرفي كرده، سفرنامه منسوب به ابي دلف است(13)



ياقوت نيز اين نظر را پسنديده و با قاطعيت قم را يك شهر مستحدث اسلامي معرفي كرده است.(14)



از بررسي اسناد و منابع به اين نتيجه مي رسيم كه در قرن دوم هجرت نام"قم" به اين سرزمين اطلاق مي شد و همه جا اين شهر را به اين نام مي شناختند. و در عصر ساساني سرزميني به نام:"قم" نبوده است.



در دوران باستان اين سرزمين را:"براوستان" مي گفتند و حوزه رستاقي آن:"كميدان" و مركز رستاق را به نام"كُم" مي خواندند.



در قرن اول اسلامي اين شهر به نام:"كُم" معروف بود، و از رساتيق اصفهان به شمار مي آمد.



از آثار به دست آمده ثابت مي شود كه قبل از اسلام شهر معتبري به نام:"كُم" در بيست كيلومتري شهر فعلي قم وجود داشته است.(15)



از سال 94 هجري كه اشعري ها به قم آمدند در آباداني آن تلاش فراوان كردند، و از سال 132 هـ . از دادن خراج به خلفاي دوران امتناع كردند، و ا زآن تاريخ قم به صورت يك سرزمين نيمه خودمختار در حكومت اسلام در آمد.



به سال 189 هـ . از اصفهان جدا گرديد و به صورت شهر مستقلي درآمد و جايگاه پرورش دانشمندان و فقيهان شد.



بعد از دفن حضرت معصومه(ع) رونقي بسزا يافت و پناه گاه مطمئني براي دوستان اهلبيت و شيعيان شد. ولي با كمال تأسف در حمله مغول به صورت تلي از خاك درآمد.



پس از حمله مغول سلطان محمد خدابنده به بازسازي آن همت گماشت، ولي اين بار شهر قم در مجاورت حرم مطهر حضرت معصومه ساخته شد و شهر جديد، حرم مطهر را چون نگين درخشان در ميان گرفت.



روي اين بيان تا اوايل قرن هفتم هر كجا نام قم برده شده، منظور شهر اسلامي"براوستاني" است و از سال 617 هـ . به بعد هر جا نام قم ذكر شود منظور شهر مجاور آستانه مقدسه حضرت معصومه(ع) است.



در طول قرون و اعصار شهر مقدس و مذهبي قم صدمات جبران ناپذيري از طرف ستمگران برجان خريده كه فهرست قسمتي از آنها به شرح زير است:



1: قتل عام و تخريب شهر در عهد مأمون به جهت امتناع از خراج.



2ـ قتل عام و تخريب شهر در زمان متعز ـ‌ خليفه عباسي ـ‌ پسر متوكل.



3ـ قتل عام و تخريب كامل شهر در حمله مغول.



4ـ قتل عام و تخريب شهر در حمله امير تيمور گوركاني.



5ـ كشتار مردم در حمله افغانها.



6ـ كشتار مردم توسط نادرشاه.



7ـ كشتار گروهي از مردم توسط آقا محمد خان قاجار.



اين فهرست شاهد صدق گفتار شاعر است كه گفته:



قم با غم و غم به قم قرين است بيچاره كسي كه قم نشين است



اينها گوشه اي از صدمات و لطماتي بود كه مردم قم به جهت محبت اهلبيت از زمامداران ستمگر و خودسر تحمل كرده اند، چنانكه شاهد همين معني در مردم قهرمان لبنان و آذربايجان در عصر خود هستيم.



تعداد امامزادگان شايسته تعظيم و تجليل قم كه درعصر ما بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سايبان هست به چهارصد مي رسد(16) و بر طبق آماري كه در اواخر قرن دهم تهيه شده، شمار امامزادگان و بندگان صالحي كه در اين شهر مدفونند و گنبد و بارگاه دارند، بالغ بر 444 مي باشد.(17)



يكي از جهانگردانً به نام"لردكرزن" در سفرنامه خود"پرژيا" تعداد امامزاده هاي قم را يكهزار و چهارصد نوشته است.(18)



به نظر مي رسد كه ايشان قبور متبركه سادات كرام و علماي اعلام را نيز جزوِ امامزادگان به حساب آورده است.



در ميان بيش از 400 اختر تابناكي كه در آسمان قم نورافشاني مي كنند، ماه تاباني كه همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده است، تربت پاك شيفعه روز محشر، كريمه خاندان پيامبر، دخت گرامي حضرت موسي بن جعفر(ع) است.

پاورقي

(11) تهمورث پدر جمشيد جم،‌سومين پادشاه سلسله پيشدادي و ملقب به: ديوبند مي باشد(دهخدا: حرف ت ، ص 1164).

(12) نزهه القلوب ص 67.

(13) نسخه خطي آن در كتابخانه آستان قدس رضوي موجود است.

(14) معجم البلدان: ج 4 ص 397.

(15) بارگاه معصومه ص 4.

(16) موسوعه المورد: ج8 ص 107.

(17) دائره المعارف شيعه: ج 3ص 231.

(18) جهانگردي در ايران: ج 1ص 12.