واقعه 15 خرداد قم






15 خرداد سال 1342 شمسي برابر با 12 محرم سال 1383 قمري، نقطه عطفي در تاريخ نهضت مراجع معظم ايران به ويژه مراجع عالي قدر قم مي باشد؛ چه اينكه در شب 15 خرداد، حمله وحشيانه عُمال رژيم شاه به سنگر روحانيت و مرجعيت آغاز گرديد. آدم دزدانِ سازمان امنيت در مركز و بسياري از شهرستانها دست به آدم ربايي زده، روحانيون مبارز و پيروان راستين اسلام و امام خميني عليه الرحمة را دستگير و به زندان گسيل داشتند.



دستگيري امام خميني



ساعت 3 بعد از نيمه شب 15 خرداد، كاميونهاي نظامي، صدها كماندو، چترباز و سرباز گارد شاهنشاهي كه تا دندان با اسلحه گرم و سرد مجهز بودند را در بيرون شهر پياده كردند. آنان در پناه تاريكي و سكوت شب وارد شهر شده، به سوي منزل امام خميني حركت كردند و اطراف خانه امام را تا صدها متر به محاصره و كنترل خود درآوردند و بعد از آن به منزل امام يورش بردند، ولي بعد از جستجو امام را نيافتند. بعد از نااميدي از يافتن امام، به اذيت و آزار مهمانان و ساكنان منزل امام پرداختند. سروصداي ايجاد شده از اذيت و آزار آنان، باعث آگاهي همسايگان و به هم خوردن نظم و آرامش شهر گرديد.



امام خميني كه از اول محرم آن سال در حياط منزل ايشان چادر زده و مراسم عزاداري بپا بود، در منزل فرزندش حاج آقا مصطفي خميني سكونت داشتند. و چون متوجه شد به منزل ايشان حمله شده است و ساكنان آنجا را شكنجه مي كنند، به منزل مراجعت كرد و با صداي رعدآسا و گيرا فرياد زد: «روح الله خميني منم، چرا اينها را مي زنيد» آدم دزدان رژيم با ترس و بيم و احتياط امام را محاصره كرده، به ماشين فلوكس واگن كه دم درب خانه ايستاده بود، سوار نمودند و همراه چند نفر از ساواك به تهران منتقل شدند و ساعت 5 صبح به باشگاه افسران رسيدند و غروب روز 15 خرداد امام به پادگان قصر برده شد و 19 روز (از 15 خرداد تا 4 تير ماه) در زندان قصر زنداني شد و سپس به پادگان عشرت آباد منتقل شدند و ... .(1)



قيام مردم و مراجع قم



خبر دستگيري امام از همان طلوع صبح 15 خرداد به اطلاع مردم قم رسيد. مردم هيجان زده و منقلب، دسته دسته به سوي منزل امام شتافتند و از آنجا همراه حاج آقا مصطفي خميني به طرف حرم مطهر حضرت معصومه عليها السّلام رفتند و هرچه مأمورين حكومت در تفرقه آنان كوشيدند، نتيجه اي نگرفتند. بعد از رسيدن به حرم مطهر، خبر دستگيري امام با بلندگوهاي حرم به اطلاع مردم رسيد.



مراجع عالي قدر همراه با علماي حوزه علميه در منزل حضرت آية الله العظمي گلپايگاني تجمع كردند و پس از تنظيم اعلاميه اي در تقبيح دولت در بازداشت آية الله خميني، همگي راهي حرم مطهر شدند. بيانيه مراجع نيز از بلندگوي صحن مطهر خوانده شد. به دنبال آن فرياد هزاران نفر از طلاب و علما و مردم متدين قم به «يا مرگ يا خميني» به آسمان برخاست. جمعيت لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر مي شد و حتي زنان باايمان قم نيز براي اولين بار در اين قيام دوشادوش مردان با بغل كردن كودكان خردسال خود شركت كرده و به جمع تظاهركنندگان پيوستند.



تظاهركنندگان از صحن مطهر در حالي كه شعار عليه رژيم شاه و حمايت از آية الله خميني مي دادند، به خيابان و ميدان آستانه راهي شدند. در اين حال مورد هجوم و حمله كماندوها و افراد مسلح قرار گرفتند كه منجر به شهادت و زخمي شدن عده بسياري شد. مقاومت دليرانه و قهرمانانه اهالي غيور و شرافتمند قم كه از ساعت 7 صبح روز 15 خرداد آغاز گرديده بود، با به جا گذاشتن صدها شهيد و زخمي در حدود ساعت 5 بعدازظهر آن روز خويش در هم شكسته شد و شهر قم به صورت ماتمكده اي كه با يورش دشمن بيگانه ويران شده باشد، درآمد و در تاريكي موهش و گنگي فرو رفت. شب آن روز، شام غريباني بود كه گويي شام غريبان عاشوراي حسيني تكرار شده است و يزيد زمان و لشكريان خون ريز او سرمست و مغرور از پيروزي ظاهري با قهقهه هاي نفرت انگيز به ملت ايران دهن كجي مي كردند.(2)



تداوم حركت مراجع



مراجع عالي قدر علاوه بر آگاهي رساني به مردم و دعوت به استمرار و ثبات قدم در راه مبارزه با هيئت حاكمه، با اعلاميه هاي متعدد و مكرر به افشاگري جنايات رژيم شاهنشاهي پرداختند.



اعلاميه آية الله مرعشي نجفي



«بسم الله الرحمن الرحيم



«الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انّا لله و انّا اليه راجعون»(3)



مردم مسلمان غيور و باشهامت ايران و جهان! بدانيد كه يكي از آيات عظام و مجاهدين بزرگ عالم اسلامي را دستگاه جبار از تاريكي شب استفاده كرده و ايشان را از خانه خود غفلتاً بيرون و به جاي نامعلومي برده است. وقاحت و بي شرمي و جسارت دولت به جايي رسيده كه به مراجع وقت حمله مي كند.



خدا گواه است كه با اين وضع دلخراش زندگي در اين مملكت براي ما گوارا نخواهد بود. ملت شرافتمند مبادا از حرارت شماها كاسته شود. مبادا از پشتيباني مراجع عظام دريغي داشته باشيد.



ما بدين وسيله «هل من ناصر ينصرنا» گفته و تا آخرين لحظه استقامت خواهيم ورزيد. خون ما رنگين تر از برادر عزيزمان (آية الله خميني) نيست و مادامي كه ايشان را صحيح و سالم به دست ما ندهند، دست از اقدام برنمي داريم و تا آخرين قطره خون خود از حريم اسلام و قرآن دفاع خواهيم كرد، و چنانچه در صحن مطهر (حضرت معصومه عليها السّلام) مأمن مسلمين به عموم ملت و طبقات مختلف عرض كردم كه اگر يك مو از سر عزيزمان كم شود دست به اقدامات دامنه داري زده و ان شاءالله تعالي نخواهيم گذاشت مويي از سرشان كم شود.



حقير و عموم علماي اعلام و قاطبه مسلمين جهان در تعقيب اين موضوع جداً اقدام خواهيم كرد. انا لله و انا اليه راجعون



شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي



12 محرم الحرام 1383(4)



اعلاميه آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه



بسم الله الرحمن الرحيم. انا لله و له الحمد. ابتلانا ببلاء عظيم. نصبر علي بلائه و نشكر علي آلائه.



مصائب جبران ناپذير اين دو روزه كه باعث هتك احترام مقدسات اسلام و مذهب شيعه گرديد بي نهايت موجب تأثر و تأسف است. اقدام هيئت حاكمه به توقيف شخصيت هاي بارزه مثال حضرت آية الله خميني و آية الله قمي(5) و آية الله محلاتي(6) و ساير آيات و علما و مبلغين محترم و قتل جمع كثيري از مردم مسلمان بي گناه قلب مبارك حضرت ولي عصر ارواحنا فداه را جريحه دار و ملت شيعه را عزادار ساخت. انا لله و انا اليه راجعون.



تظاهرات ديني دامنه دار عليه اين اقدام كه اهانت به اسلام محسوب است، يك بار ديگر تصميمات خلاف شرع هيئت حاكمه را از نظر ملت مسلمان ايران لغو و محكوم كرد. جاي بسي تأسف است كه دستگاهي كه خود را مسئول حفظ امنيت معرفي مي نمايد، به اين اقدامات كه نتيجه آن اضطراب عمومي و بروز حوادث خونين است مبادرت كند. و علاوه بر آنكه به فتواي مراجع مسلمين توجه نكرده، علماي اعلام را به موافقت به مطالبي كه مكرر مخالفت آن را با احكام شرع مقدس اعلام داشته اند متهم نمايد.



مصادر امور مطمئن باشند كه اگر به بازداشت دسته جمعي علما و مراجع هم اقدام كنند، فتوي و احكام آنان همچنان نافذ و بر هر مسلماني واجب الاتباع است و حريم احكام شرعيه مقامي نيست كه بتوان با زور و تهديد در آن نفوذ كرد.



حقير نگراني شديد خود را از آثار سوء اقدامات هيئت حاكمه و تعقيب اين تصميمات و اتلاف نفوس مردم بي گناه اظهار و تذكر مي دهم تسكيت ملت شيعه ايران كه از دين و مذهب خود دست بردار نيست به وسيله كشتار و ايجاد محيط ارعاب حاصل نخواهد شد.



«فلا تحسبنّ الله مُخْلفَ وَعْدِه رُسُلَهُ انّ الله عزيز ذوانتقام»(7)



محمدرضا الموسوي الگلپايگاني



13 محرم الحرام 1383»(8)



هجرت به تهران



پس از دستگيري امام خميني، اسدالله علَم رئيس دولت شاه، روز 17 خرداد در نطق راديويي خود اعلام كرد: «دستگير شدگان در دست ما گرفتارند. دادگاه صحرايي تشكيل مي دهيم و آنها را محاكمه و اعدام مي كنيم.»



اظهارات اسدالله علم موجب نگراني مراجع قم شد. از اين رو، بيم شهادت امام و ساير مراجع و علماي دستگير شده مي رفت. براي پيشگيري از اين فاجعه، به پيشنهاد مراجع قم، مراجع و علماي اعلام شهرستانهاي سراسر ايران به تهران هجرت كردند تا اعتراض دسته جمعي خود را به گوش هيئت حاكمه رسانده، موجبات آزادي مراجع و علماي دستگير شده را فراهم كنند. نام برخي از اين مراجع كه به تهران هجرت كردند، عبارت بود از: آية الله مرعشي نجفي و مرتضي حائري از قم، آية الله ميلاني از مشهد، آية الله ملا علي معصومي از همدان، آية الله سيد علي بهبهاني از اهواز، آية الله روح الله كمالوند از خرم آباد، آية الله سيد ابوالحسن رفيعي از قزوين، آية الله محمد صدوقي از يزد و ... .(9)



آزادي امام خميني رحمة الله عليه



اجتماع مراجع عظام و علماي سراسر كشور در تهران و فشار افكار عمومي، شاه را ناگزير ساخت تا در روز 29 تير ماه روحانيون و افراد دستگير شده در 15 خرداد را آزاد كند و در پي آن در روز 12 مرداد، حضرت امام خميني و آية الله قمي و آية الله محلاتي را نيز موقتاً آزاد و پس از چند روز تحت نظر بودن در تهران باز به زندان بازگردانده شدند بالاخره در شب سه شنبه 18 فروردين سال 1343 پس از 10 ماه زنداني شدن، آزاد گرديدند.



بازگشت امام خميني رحمة الله عليه به قم موجب شادي مردم و حوزه علميه قم و به تبع آن مردم شهرهاي ايران گرديد. از اين رو، از سراسر كشور براي ملاقات با امام به قم رو آوردند و بار ديگر بين خود و رهبر و مرجع خود پيماني مجدد بستند.(10) در يكي از اين ملاقاتها كه در روز جمعه 21 فروردين سال 1343 با دانشجويان دانشگاه تهران و سايرين در مدرسه فيضيه صورت گرفت امام فرمودند:



«بسم الله الرحمن الرحيم



از زنداني بودن آقاي طالقاني و مهندس بازرگان افسرده نباشيد. تا از اين چيزها نباشد، كارها درست نمي شود. تا زندان رفتن نباشد، پيروزي به دست نمي آيد. هدف بزرگ تر آزاد شدن عده اي است، هدف را بايد در نظر داشت. هدف اسلام است، استقلال مملكت است، طرد عمال اسرائيل است، اتحاد با كشورهاي اسلامي است. الآن تمام اقتصاد مملكت در دست اسرائيل است. عمال اسرائيل اقتصاد ايران را قبضه نموده اند... .



آقايان! سعي كنيد در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببريد، تبليغات مذهبي بكنيد، مسجد بسازيد، اجتماعاً نماز بخوانيد، تظاهر به نماز خواندن بكنيد، وحدت مذهبي لازم است؛ وحدت مذهبي است كه اين اجتماع عظيم و فشرده را ايجاد مي كند. اگر علاقه به استقلال ايران داريد وحدت مذهبي داشته باشيد... .»(11)



غائله كاپيتولاسيون



مبارزه و افشاگري مراجع آگاه قم در سنگر دفاع از اسلام و مسلمين عليه دستگاه حاكم جائر بي وقفه ادامه داشت. آنان شب هاي يكشنبه هر هفته به نوبت در منزل يكي از آنان اجتماع مي كردند و پيرامون مسائل جاري مملكت و نقشه هاي پنهاني اجانب به مذاكره و مشورت مي پرداختند. بنابراين توطئه و مفسده اي از ناحيه هيئت حاكمه رژيم شاه صورت نمي گرفت، مگر آنكه مراجع مدتها قبل آن را پيش بيني مي كردند و اقدامات بازدارنده را به عمل مي آوردند و در وقت مقتضي به آگاه سازي مردم و افشاگري و اعتراض عليه برنامه هاي ضد ديني رژيم مي پرداختند. اعتراض به لايحه كاپيتولاسيون در آبان ماه، سال 1343 شمسي از جلوه هاي بارز اين بيداري مراجع مي باشد.



در ايام جشن و چراغاني 4 آبان سال 1343 كه طبق معمول به دستور رژيم حاكم، اصناف و افراد ملت و كاركنان دولت مجبور بودند «سالگرد ولادت شاهنشاه» را جشن بگيرند، خبر رسيد كه رژيم طاغوتي به طور پنهاني لايحه كاپيتولاسيون را به تصويب رسانده است كه بر اساس آن اتباع آمريكايي و مستشاران نظامي آنها مصونيت قانوني دارند. از اين رو، اگر آنها در ايران مرتكب جرم و جنايتي شوند، دولت ايران حق ندارد آنها را طبق قوانين جاري ايران محاكمه و مجازات كند، بلكه اين خود آمريكاست كه اگر خواست مي تواند آنها را به آمريكا برگرداند و براساس قوانين مملكتي خود محاكمه و احياناً مجازات كند.



اين لايحه توسط دولت عَلَم به «مجلس سنا» تقديم شد و پس از او حسنعلي منصور به دست سناتورها به تصويب رساند و بدين گونه خوش خدمتي خود را نسبت به استعمار آمريكا نشان دادند.(12) حسنعلي منصور آن لايحه را به مجلس شوراي ملي برد و در 21 مهر 1343 از تصويب مجلس گذراند.(13)



افشاي توطئه



مراجع عالي قدر قم كه مدام مصوبات مجلس را تحت نظر داشتند و از طريق برخي نمايندگان وطن دوست و مؤمن، از مصوبات آگاهي پيدا مي كردند، در آبان آن سال پي به آن توطئه بزرگ بردند و در پي اقدام مناسب براي پيش گيري از مفاسد آن برآمدند. به دنبال اين آگاهي، تصميم بر آن شد تا مردم سراسر كشور را در جريان قرار دهند. از اين رو، از مردم ايران خواستند تا در صورت امكان به قم آمده و حقايق را از زبان مراجع بشنوند.



مردم مسلمان تهران و ديگر شهرستانها بار ديگر دسته دسته روي به قم كه مركز نهضت مراجع بود، نهادند؛ در حالي كه با خود ضبطصوتهايي آورده بودند تا بيانات مراجع عالي قدر را ضبط كرده، در اختيار ديگر مردم متدين سراسر كشور قرار دهند. بدين ترتيب، قم در آن روزها مهياي قيامي ديگر عليه رژيم شاه مي شد و هر لحظه انتظار واقعه اي تاريخي مي رفت.



وساطت دولت



بعد از آگاهي مراجع از لايحه مذكور و اعلام به مردم براي هجرت به قم، دولت احساس خطر كرد. از اين رو، يكي از افراد بانفوذ خود را به قم اعزام داشت تا مراجع را از هر گونه عكس العمل در برابر آن لايحه منصرف سازد. آن شخص چند روز پيش از فرا رسيدن موعدي كه قرار بود مراجع به ويژه امام خميني با مردم صحبت كنند، وارد قم شد، ولي هر چه كوشش كرد تا با امام ملاقات داشته باشد، امام نپذيرفت. به ناچار با حاج آقا مصطفي خميني ملاقات كرد و به امام پيغام داد: «آمريكا به منظور كسب وجهه در ميان مردم ايران با تمام قدرت فعاليت مي كند و پول مي ريزد و از نظر قدرت در موقعيتي است كه هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناك تر از حمله به شخص اول مملكت است. آية الله خميني اگر اين روزها بنا دارند نطقي ايراد كنند، بايد خيلي مواظب باشند كه به دولت آمريكا برخوردي نداشته باشد كه خيلي دردناك است و با عكس العمل تند و شديد آنان مواجه خواهند شد. ديگر هرچه بگويند - حتي حمله به شخص شاه - چندان مهم نيست.»(14)



روز افشاگري



وساطت عامل حكومت، سودي نبخشيد و مراجع معظم قرار گذاشتند تا در روز 20 جمادي الثاني 1383 روز ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهراعليها السّلام براي مردم سخنراني كنند. مردم مسافر از سراسر كشور و نيز مردم انقلابي قم در آن روز با تجمع در منازل مراجع به استماع سخنان مرجع تقليد خود پرداختند. در منزل و اطراف منزل امام نيز جمعيت بسياري از علما، طلاب، دانشجويان، دانش آموزان و مردم، گرد آمدند.



امام خميني در ساعت 30/8 صبح در حالي كه سخت ناراحت و منقلب بودند، پشت ميكروفن قرار گرفتند و بيانات تاريخي خود را القاء نمودند؛ بياناتي كه كاخ ظلم شاه را به لرزه درآورد و استعمار آمريكا را سراسيمه ساخت و نوكران داخلي او را رسوا گردانيد و خود سرمنشأ تحول و دگرگوني چشمگيري در نهضت مراجع و روحانيون ايران گرديد.



سخنراني امام خمينيرحمة الله عليه



«انا لله و انا اليه راجعون. من تأثر خود را نمي توانم انكار كنم. قلب من در فشار است. اين چند روز كه مسائل ايران را شنيدم، خوابم كم شده است. ناراحت هستم، قلبم در فشار است. با تأثرات قلبي روزشماري مي كنم كه چه وقت مرگ پيش مي آيد. ايران ديگر عيد(15) ندارد. عيد ايران را عزا كردند. و دسته جمعي رقصيدند. ما را فروختند. استقلال ما را فروختند و باز هم چراغاني كردند. اگر من به جاي آنها بودم، اين چراغاني را منع مي كردم. مي گفتم بيرق سياه بزنند بالاي سربازخانه ها و خانه ها. عزت ما پايكوب شد. عظمت ايران از بين رفت. عظمت ارتش ايران را پايكوب كردند. قانوني به مجلس بردند كه در آن اول ما را ملحق به پيمان وين، و ثانياً الحاق كردند به پيمان مستشاران نظامي كه تماماً مستشاران آمريكاييست، با خانواده شان، با كارمندان اداريشان، با خدمه شان، با هر كس كه به آنها بستگي دارد. اينها هر جنايتي كه در ايران بكنند، مصون هستند. اگر يك خادم آمريكايي، يا يك آشپز آمريكايي، مرجع تقليد شما را وسط بازار ترور كند، زير پا منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلو او را بگيرد. دادگاه هاي ايران حق ندارند وي را محاكمه كنند. بازپرسي كنند. بايد برود آمريكا. آنجا اربابهايش تكليفش را معين كنند...



ملت ايران را از سگهاي آمريكا پست تر كردند. اگر كسي سگ آمريكايي را زير بگيرد، بازخواست از او مي كنند و اگر شاه ايران يك سگ آمريكايي را زير بگيرد، هيچ كس حق ندارد. چرا؟ براي اينكه مي خواستند وام بگيرند از آمريكا! آمريكا گفت: بايد اين كار بشود... .



ما با اين مصيبت چه بكنيم؟ روحانيون با اين مصيبت چه بكنند؟ به كجا پناهببرند؟ عرض خودشان را به چه مملكتي برسانند؟ ساير ممالك خيال مي كننداين ملت ايران است كه خودش را آن قدر پست كرده، نمي دانند كه اين دولتايران است، اين مجلس ايران است، اين مجلس كه ارتباطي به ملت ندارد. اينمجلس سرنيزه است. اين مجلس چه ارتباط به ملت ايران دارد؟ ملت ايران به اينها رأي نداده. علماي طراز اول و مراجع، بسياري شان تحريم كردند انتخابات را. ملت هم تبعيت كرد و به اينها رأي نداد. لكن امروز، روز سرنيزه است كه اينها را آورده روي كرسي نشانده... .



آقا! تمام گرفتاريهاي ما از اين آمريكاست. تمام گرفتاريهاي ما از اسرائيل است. اسرائيل هم از آمريكاست. اين وكلا هم از آمريكا هستند. اين وزرا هم از آمريكا هستند. همه خريده آنهايند. اگر نيستند پس چرا نمي ايستند در مقابل داد بزنند؟...».(16)



امام خميني رحمة الله عليه علاوه بر ايراد نطق انقلابي و حماسه آفرين مذكور، اعلاميه اي ژرف، غني و روشني بخش نيز عليه تصويب كاپيتولاسيون صادر كرد و از خيانت ننگين شاه بيش از پيش پرده برداشت و مردم را با وقايع و حقايق موجود در مملكت آگاه فرمود كه گزيده اي از آن اعلاميه تاريخي ذكر مي شود:



«بسم الله الرحمن الرحيم



«لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا»(17)



آيا ملت ايران مي داند در اين روزها در مجلس چه گذشت؟ مي داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنايتي واقع شد؟ مي داند مجلس به پيشنهاد دولت، سند بردگي ايران را امضا كرد؟ اقرار به مستعمره بودن ايران نمود؟ سند وحشي بودن ملت مسلمان را به آمريكا داد؟ قلم سياه كشيد بر جميع مفاخر اسلامي و ملي ما؟ قلم سرخ كشيد بر تمام لاف و گزافهاي چندين ساله؟ سران قوم ايران را از عقب افتاده ترين ممالك دنيا پست تر كرد. اهانت به ارتش محترم ايران و صاحب منصبان و درجه داران نمود. حيثيت دادگاهي ايران را پايمال كرد. به ننگين ترين تصويب نامه دولت سابق(18) با پيشنهاد دولت حاضر(19) بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت هاي سري، رأي مثبت داد. ملت ايران را در تحت اسارت آمريكايي ها قرار داد... .



امروز كه دولتهاي مستعمره يكي پس از ديگري با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج مي كنند و زنجيرهاي اسارت را پاره مي كنند، مجلس مترقي ايران با ادعاي سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله با لاف همرديف بودن با ممالك مترقيه به ننگين ترين و موهن ترين تصويب نامه غلط دولتهاي بي حيثيت رأي مي دهد و ملت شريف ايران را به پست ترين و عقب افتاده ترين ملل به عالم معرفي مي كند و با سرافرازي هرچه تمام تر دولت از تصويب نامه غلط دفاع مي كند و مجلس رأي مي دهد. از بعضي منابع مطلع به من اطلاع دادند كه اين طرح مفتضح را به دولت پاكستان، اندونزي و تركيه پيشنهاد كرده اند و هيچ كدام زير بار اين اسارت نرفته اند. تنها دولت ايران است كه اين قدر با حيثيت و مليت و اسلاميت ما بازي مي كند و آن را به باد فنا مي دهد... .



بر ملت مسلمان است كه از وعاظ و خطبا بخواهند كه آنان را كه آگاه از اين مصيبت بزرگ نيستند، آگاه كنند. بر خطبا و وعاظ است كه با بيان محكم، بي هراس بر اين امر ننگين اعتراض كنند و ملت را بيدار كنند. بر اساتيد دانشگاه است كه جوانان را از آنچه زير پرده است، مطلع كنند. بر جوانان دانشگاهي است كه با حرارت با اين طرح مفتضح مخالفت كنند و با آرامش با شعارهاي حساس مخالفت دانشگاه را به ملت هاي دنيا برسانند... .



هدف مراجع عظام و روحانيون در هر جا باشند يكي است و آن پشتيباني از ديانت مقدسه اسلام وقرآن مجيد و طرفداري از مسلمين است. اختلافي بين علماي اعلام و نگهبانان اسلام در اين هدف مقدس نيست... .»(20)



ساير مراجع معظم نيز با سخنراني و اعلاميه به افشاگري عليه تصويب لايحه كاپيتولاسيون پرداختند. در اعلاميه آية الله مرعشي نجفي آمده است:



«... تصويبات غير مشروعه، يعني مصونيت مستشاران آمريكايي بسيار مايه تأسف است... دولت ايران به وسيله مطبوعات و دستگاه تبليغات مملكت مارا همرديف با ممالك راقيه دنيا معرفي مي كند و حال آنكه عملاً بر خلاف آنرفتار مي نمايد. (آيا) مفهوم ارتقاء اين است كه اگر يكي از مستشاران آمريكاييروي همين قانون به يك فرد محترم ايراني حتي شخصيت بزرگي از هر طبقهجنايت و خيانت كند و به عرض و ناموس و مال مسلمين دست تعدي و تجاوزدراز كند، مصونيت داشته باشد و محاكم قضايي ايران حق مداخله و بازداشت آن را نداشته باشد. من يقين دارم كه عقلاي دنيا به وضع رجال ايران خنديده و اين نوع تصويبات را رجوع به قهقرا و ارتجاع سياه تفسير خواهند كرد؛ زيرا مصونيتي كه براي آنها تصويب شده برخلاف قوانين بين المللي و دور از شرافت و انسانيت و غيرت است... .»(21)



متأسفانه علي رغم زحمات مراجع عالي قدر قم و صدور اعلاميه هاي متعدد و اعتراضهاي مكرر، دولت وقت در لغو تصويب نامه مذكور كمترين توجهي نكرد و اين تصويب نامه تا سال 1358 به عنوان يك قانون، به اجرا گذاشته شد و در تاريخ 23 ارديبهشت سال 1358 يعني چند ماه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، به پيشنهاد هيئت وزيران دولت موقت جمهوري اسلامي ايران و تصويب شوراي انقلاب اسلامي، لغو گرديد و اين لكه ننگ از دامن ملت مسلمان ايران پاك گرديد.(22)



ماجراي تبعيد امام خميني



عكس العمل هاي سريع و روشنگرانه مراجع عالي قدر به ويژه بيانات نافذ و اعلاميه هاي مهيج امام خميني نسبت به اعمال و اقدامات ضد ديني و ملي رژيم شاه، عرصه را بر شاه و هيئت حاكمه دولت تنگ كرده بود. و به اين خاطر بسيار عصبي شده و از نفوذ روزافزون مراجع در دل مردم سراسر ايران سخت نگران بود. از اين رو،به فكر بازداشت و تبعيد امام خميني كه بيش از مراجع ديگر براي برنامه هايضد ديني و ملي رژيم شاه ايجاد زحمت كرده بود، افتاد. به همين منظور ده ها كماندو در شب 13 آبان 1343 يعني يك هفته پس از اعتراض امام خميني بر ضد تصويب لايحه كاپيتولاسيون كه چهره رژيم شاه را در انظار مردم ايران و جهان اسلام كريه نشان داده بود، منزل ايشان را محاصره و بعد از دستگيري، امام را به تهران آورده و مستقيماً به فرودگاه مهرآباد و از آنجا به شهر اسلامبول تركيه منتقل ساختند و مدتي بعد به شهر «بَرسا» از شهرهاي تركيه برده، تحت نظر ساواك ايران و پليس تركيه در بازداشت نگه داشتند.(23)



مقارن دستگيري امام خميني، منازل ساير مراجع عالي قدر و حتي علماي ذي نفوذ قم به محاصره مأموران حكومتي درآمد و رفت و آمد به منازل آنان را تحت كنترل خود درآوردند و بدين وسيله از عكس العمل هاي احتمالي كه موجب قيام مردم قم مي شد، جلوگيري كردند.



بازتاب تبعيد امام خميني



هدف رژيم شاه از تبعيد امام خميني به خارج از كشور اين بود كه چون ديگر ايشان در ايران نيستند، مردم هم در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و فكر هر گونه عكس العمل براي آزادي امام را نخواهند كرد. غافل از آنكه به مجرد اطلاع مراجع و مردم قم و ساير شهرها، موجي از اعتراض و اعتصاب سراسر مملكت را فرا گرفت. مردم قم به اشاره مراجع عالي قدر، با بستن مغازه ها و بازار، مراتب نفرت و انزجار خود را از عمل بيگانه پسند رژيم، ابراز داشتند و به دنبال آن سيل تلگراف، اعلاميه و طومار مراجع تقليد و علماي اعلام و مردم سراسر كشور مبني بر تأثر و تأسف از تبعيد امام به خارج از كشور به سوي قم سرازير شد.



مراجع عالي قدر قم نيز با اعلاميه و بيانيه و سخنرانيهاي مهيّج، ضمن تقبيح عمل بازداشت و تبعيد بزرگ ترين مبارز قم عليه رژيم طاغوتي شاه، مردم را به پايداري و استقامت در راه رسيدن به هدف نهايي دعوت كردند. در اعلاميه حضرت آية الله مرعشي نجفي آمده است:



«... ملت مسلمان ايران و جهان مي داند كه در اين روزها به عالم روحانيتچه ها گذشت؟ مي داند كه عالم روحانيت چه لطمه بزرگي را مشاهده نمود؟ ... مي داند كه بار ديگر مجاهد عظيم الشأن برادر عزيزمان حضرت آية الله خميني دامت بركاتهرا با كمال وقاحت در تاريكي و بنا به نوشته جرايد و تبليغات به خارج از ايرانبرده شده و پشت سرش دستگاه دروغ پرداز و جرايد چه هتاكيهايي نموده و چه تهمتهاي ناروايي زده اند؟... آيا شرم آور نيست كه يكي از مراجع شيعه را بهجرم اعتراض به تصويب بعضي از لوايح غير شرعي و غير قانوني، از مملكتخود خارج كنند؟ آيا ننگ نيست كه اجانب مصون باشند و آية الله خميني را به بيگانگان بسپارند؟...



آيا حضرت آية الله خميني دامت بركاته و ساير مراجع عظام جز اصلاح جامعه و حفظ اصول اسلامي و استقلال و تماميت ارضي مملكت، هدفي داشتند كه به اين نحو با كمال وحشي گري معظم له را از وطن خود تبعيد كرده و مطالب بي اساس را منتشر ساخته و بلافاصله مساجد و منازل مراجع و مدارس طلاب علوم دينيه را محاصره كنند؟ مراجع وقت در مواقع احساس خطر، ملت مسلمان را متوجه ساخته و هرگز از امر به معروف و نهي از منكرات سكوت نخواهند كرد... .»(24)



مراجع عالي قدر قم علاوه بر تقبيح دستگيري و تبعيد امام خميني و اعتراض به حكومت، ارتباط خود را با امام خميني قطع نكردند و بدين وسيله، حمايت خود را از مواضع و ديدگاه هاي اصلاحي و انقلابي ايشان اعلام مي داشتند.



تلگراف آية الله العظمي گلپايگاني (ره) به امام خميني (ره)



«آنكارا، وسيله سفارت كبراي ايران



خدمت حضرت آية الله آقاي خميني دامت بركاته



بعد از سلام و استفسار از سلامت وجود محترم، اقدام بر تبعيد حضرت عالي و توهين به مقام شامخ روحانيت نزد ملت شيعه با نگراني شديد مواجه گرديد. آري در كشوري كه بر حسب عقيده اكثر ملت آن تنها مرجع صلاحيت دار روحانيت است و حتي در نقض و ابرام قوانين نظر آنها قاطع است، جاي كمال تأسف است كه به علماي اعلام جسارت نموده و اشخاصي كه فقط با پيروي از تعاليم عاليه اسلام صلاحيت اشغال مقامات را دارند، ايشان را ستون پنجم خوانده و با تعبيرات زننده مورد تعرض قرار دهند. حقير براي جبران اين حادثه حسب الوظيفه اقدام نموده و مي نمايم. عز اسلام و مسلمين و تنبه مصادر امور و مراجعت حضرتعالي به حوزه علميه را از خداوند متعال مسئلت دارم. 9 رجب 1384 محمدرضا گلپايگاني»(25)



تلگراف آية الله مرعشي نجفي



«سري ه / 443910 ، مورخه 23/8/43



آنكارا سفارت ايران



حضرت مستطاب آية الله آقاي خميني دامت بركاته. تبعيد آن جناب از طرف مصادر امور موجب تأثرات عميق حقير و جامعه روحانيت و حوزه علميه و ملت مسلمان گرديده؛ به طوري كه قلم عاجز از شرح آن است. انتظار مي رود كه دولت هم جوار «تركيه» مقدم ميهمان عالي قدر خود را كه يكي از مراجع و شخصيتهاي بزرگ اسلامي مي باشند، محترم شمرده و با تجليل و تكريم از آن جناب نام خود را در ميان علاقه مندان به علم و تقوي سربلند نمايد. لازلتم منصورين مؤيدين.



شهاب الدين الحسيني المرعشي النجفي»(26)



و اما از مهم ترين سخنرانيهايي كه توسط مراجع عالي قدر قم در آن عصر فشار و خفقان صورت گرفت، سخنراني حضرت آية الله مرعشي نجفي در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه عليها السّلام در ساعت 30/9 صبح روز 23 ماه رجب سال 1384 مي باشد كه به لحاظ اهميت آن به ذكر گوشه هايي از آن بيانات پرشور اشاره مي شود.



ايشان بعد از ذكر مقدمه و تجليل از مقام شامخ مراجع و روحانيت و اهداف كلي و عالي آنان به طرح خدمات مراجع معظم و روحانيت در طول تاريخ ايران پرداختند، مثل دفاع از تماميت ارضي ايران در زمان شاه اسماعيل صفوي در قضيه حمله عثمانيها به آذربايجان، قضيه حمله اُزبكها به خراسان، حمله افغانيها به خراسان و قم و امثال آنها. ايشان بعد از نام بردن مراجع و روحانيون مبارز در طول تاريخ تشيع ايران در دفاع از احكام الهي و حفظ تماميت ارضي ايران به قيام اخير آية الله خميني پرداختند و فرمودند:



«در اين قضاياي اخيره و مسائل روز كه پيش آمد، در اينجا علمايي كه اقدام كردند، از جمله سيد بزرگوار المجاهد في سبيل الله حضرت مستطاب آية الله آقاي خميني دامت بركاته آيا ايشان و ساير علماي اعلام مي خواهيم ببينيم هدفي غير از اين هدفها داشتند؟ شما را به خدا در بياناتشان و نوشته جاتشان هدفي غير از اين هدفها داشتند؟ آيا هدفشان حفظ دين نبود؟ حفظ احكام شرعيه نبود؟ حفظ احكام الهيه نبود؟ آيا هدفشان حفظ استقلال مملكت نبود؟ نمي گفتند كاري نكنيد كه ما سرشكسته شويم و مملكت به دست اجانب بيفتد؟ كاري نكنيد كه منجر به يك مفاسدي بشود. غير از اين حرفها بود؟ با قسم جلاله عرض مي كنم: هر كسي قلمي برداشت، هر كسي حرفي زد تمام هدف همين است. همه علما با اين هدف شريك اند. حفظ مملكت و حفظ استقلال آن و حفظ احكام شرعيه و احكام الهيه. روحاني هدفش اين است و اين يك هدف مقدسي است. سابقين و لاحقين و آينده ها هم ان شاءالله در اين هدف شريك اند و فعلاً هم همه شريك اند. اگر ايشان (آية الله خميني) تبعيد شوند، همه تبعيد شده اند. اگر ايشان گرفتار شوند، همه گرفتار شده اند... .



قوام مملكت ايران هميشه به دو چيز بوده: يكي روحانيون و ديگري عشاير و قبايل و ايلات... .»(27)



در مدتي كه امام خميني در تركيه بودند از طرف آيات عظام و مراجع عالي قدر قم نيز نمايندگاني به ملاقات معظم له رفتند. و ارتباط خود را با ايشان بيش از پيش مستحكم تر مي كردند. از نمايندگان، جناب حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا محمود مرعشي فرزند آية الله مرعشي نجفي بودند كه از طرف پدر بزرگوارشان به حضور امام رسيد و نامه اي مبني بر احوال پرسي پدرشان را تقديم امام كرد و امام نيز جواب نامه را چنين دادند:



«بسم الله الرحمن الرحيم



حضرت آية الله آقاي نجفي دامت بركاته



به عرض عالي مي رساند: مرقوم محترم كه حاكي از سلامت وجود شريف و حاوي مراتب محبت و مودت بود، موجب تشكر گرديد. سلامت و سعادت جنابعالي را از خداوند متعال خواستار است. بحمدالله حال اين جانب خوب و هيچ نگراني نيست. خداوند متعال هرچه مقدر فرموده، صلاح اوست. از خداوند تعالي توفيق رضا به قضاي الهي را خواستار است. سلامتي و موفقيت آن جناب را از خداوند تعالي خواستار است. روح الله الموسوي الخميني»(28)



توطئه تغيير تاريخ هجري به شمسي



مدتي بود كه در ايران زمزمه تغيير تاريخ هجري و تبديل روز جمعه به يكشنبه به عنوان روز تعطيلي آخر هفته بر سر زبان هيئت حاكمه رژيم شاه بود. در 25 اسفندماه سال 1354 هجري شمسي، لايحه اي از طرف دولت به مجلس شوراي ملي و سنا ارائه شد مبني بر اينكه تاريخ هجري شمسي به تاريخ شاهنشاهي تغيير كند. نمايندگان آن روز مجلس نيز آن را به تصويب رساندند و بدين وسيله اول سال 1355 هجري شمسي، آغاز سال 2535 شاهنشاهي، و سال رسمي كشور سال شاهنشاهي ايران اعلام شد. و مبناي سال 2535 شاهنشاهي، سال تاجگذاري كوروش شاه ايران در سال 559 پيش از ميلاد است كه تا سال 1355 هجري شمسي، 2535 سال مي شود.



اعتراض علما



خبر تغيير تاريخ هجري شمسي كه نمايانگر هويت ملي و ديني مردم ايران بود، به تاريخ شاهنشاهي، به گوش مردم به ويژه علما و مراجع رسيد. بعضي از گويندگان در منبرها از آن انتقاد كردند و آن را سرآغازي براي تغيير روز جمعه به يكشنبه و همرنگ مسيحيت شدن و نقشه اي عليه اسلام دانستند كه يا دستگير شده و يا ممنوع المنبر شدند. و اما مراجع معظم قم با تلگراف به رئيس مجلس شوراي ملي و سنا، اعتراض شديد خود را اعلام داشتند. حضرت آية الله العظمي گلپايگاني طي ارسال تلگرافي به شريف امامي رئيس مجلس سنا چنين نوشتند:



«بسم الله الرحمن الرحيم



جناب آقاي شريف امامي رئيس مجلس سنا!



قطعنامه مجلسين متضمن الغاء تاريخ رسمي و مقدس شمسي هجري اسلامي، موجب تعجب و نگراني شديد مسلمانان و هر فرد علاقه مند به ثبات و بقاء مملكت گرديد. اقدام ناگهاني مجلسين در تصويب اين قطعنامه توهين به اسلام و صاحب شريعت مقدسه و خلاف انتظار جامعه مسلمان ايران است و تغيير مبدأ تاريخ به تاريخي كه در قطعنامه پيشنهاد شده براي ملتي كه اكثريت قريب به اتفاق آن مسلمان و معتقد به اسلام و تعظيم شعائر اسلامي است و به اينكه مبدأ تاريخش سال هجرت پيغمبر عظيم الشأن اسلام مي باشد افتخار دارد، مفهوم صحيحي ندارد و قابل تحمل نيست. اكنون انتظار عموم مسلمانان اين است كه مجلسين تدارك اين توهين بزرگ نموده و با الغاء اين قطعنامه علاقه و احترام خود را به دين مبين اسلام و تاريخ و شعائر اسلامي كه حافظ ثبات مملكت است، اعلام نمايند. خداوند متعال همه را به آنچه خير و صلاح جامعه است، هدايت فرمايد.



تاريخ 14 ربيع الاول 1396 قمري مطابق با 25/12/1354 شمسي هجري



محمدرضا الموسوي الگلپايگاني»(29)



دستگاه جبار حكومت شاه علي رغم اعتراضهاي مكرر علما و مراجع، قانون مذكور را به اجرا گذاشت و حتي آن را در كتابهاي درسي آن زمان (تاريخ سال چهارم آموزش متوسطه عمومي) به عنوان مواد درسي، درج كرده اين قانون تا سال 1357 كمي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي اجرا مي شد و در آن سال به دستور شاه و براي جلب نظر مردم و به خاطر مشكلاتي كه در ادارات پيش آمده بود، ملغا شد.(30)

پاورقي





1) نهضت امام خميني، ج 1،ص 468.

2) نهضت روحانيون ايران، ج 4، ص 48.

3) سوره بقره: 2، آيه 156.

4) اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، ص 119.

5) آية الله حسن قمي فرزند آية الله حسين طباطبايي قمي از مراجع بزرگ مشهد و از حمايت كنندگان نهضت مراجع قم بودند. او در تمام غائله ها مثل غائله انجمنهاي ايالتي و ولايتي، غائله رفراندوم لوايح ششگانه شاه و حمله به مدرسه فيضيه، پابه پاي مراجع ديگر مشهد عليه شاه به مبارزه پرداخت و در 15 خرداد سال 42 هنگام زيارت حرم مطهر امام رضاعليه السّلام به دستور شاه دستگير وبه تهران منتقل و زنداني شد و با آزادي امام او نيز آزاد شد. (ر.ك: نهضت روحانيون ايران، ج 4، ص 73.)

6) آية الله شيخ بهاءالدين محلاتي از مراجع عالي قدر استان فارس بوده كه از آغاز قيام مراجع بزرگوار قم بر ضد رژيم شاه، پيوسته فعاليت داشته، از هيچ گونه حمايتي دريغ نورزيد.

روز 17 خرداد كه خبر دستگيري امام خميني به شهر شيراز رسيد به دستور آية الله محلاتي روز 18 خرداد تعطيل عمومي اعلام شد و از عموم روحانيون و مردم خواستند تا در مسجد نو اجتماع نموده تا حقايقي به اطلاع آنان در مورد دستگيري امام برسد و در پي آن تظاهرات و اعتراضهاي مردمي عليه رژيم و در حمايت از امام خميني به اوج خود رسيد. از اين رو، رژيم احساس خطر كرد و دستور دستگيري آية الله محلاتي و همراهان او را صادر كرد. آية الله محلاتي همراه برادر ايشان جلال الدين آيت الله زاده، فرزندشان مجدالدين محلاتي، سيد هاشم دستغيب و آقاي مصباحي واعظ، بعد از دستگيري توسط ساواك با هواپيماي ارتشي از شيراز به تهران منتقل و زنداني شدند. (ر.ك: نهضت روحانيون ايران، ج 4، ص 78.)

7) ابراهيم: 14، آيه 47.

8) اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، ص 122.

9) نهضت روحانيون ايران، ج 4، ص 13.

10) همان، ص 274.

11) همان، ص 277.

12) همان، ص 304.

13) همان، ص 305.

14) همان، ص 306.

15) عيد ولادت حضرت زهراعليها السّلام.

16) همان، ص 308.

17) نساء: 4، آيه 141.

18) دولت اسدالله علم.

19) دولت حسنعلي منصور.

20) نهضت روحانيون ايران، ج 4، ص 319.

21) اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، ص 257.

22) روزنامه اطلاعات، 24/2/58.

23) نهضت روحانيون ايران، ج 5، ص 24.

24) اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، ص 261.

25) نهضت روحانيون ايران، ج 5، ص 36.

26) اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، ص 270.

27) نهضت روحانيون ايران، ج 5، ص 63.

28) همان، ص 79.

29) همان، ج 6، ص 288.

30) همان، ص 289.