4. سفارش به مبلغان


لزوم ارشاد و هدايت



آية الله العظمي گلپايگاني مي فرمايند:



«آنچه بر ما اهميت دارد و بايد غصه اش را بخوريم اين است كه تكليف مهمي به ما متوجه شده كه ما مي توانيم تا حدي اشخاص قابل هدايت را هدايت كنيم و ارشاد نماييم و ارشاد كنيم دينشان را حفظ كنند. آنها را به اطاعت و بندگي خدا وادار نماييم.



مردم دنيا سه دسته اند:



يك دسته را خداوند متعال، عقل سليمي به آنها داده كه عقلشان غالب بر هواشان است و بدون تذكر خودشان اطاعت خدا را مي كنند و از تذكر نيز منتفع مي شوند.



دسته دوم، اگر هزاران واعظ و هزاران گوينده و نويسنده به آنها تذكر بدهد و ارشاد كند، اثري ندارد و چه بسا كه بيشتر در ضلالت خود باقي خواهند ماند و هر چه آنها را ارشاد كنيد، بيشتر در كفر و الحاد و زندقه و دشمني خود با خدا و دين خدا جديت مي كنند.



دسته سوم كساني هستند كه اگر تذكر داده شوند به طرف خدا برمي گردند و اگر تذكر داده نشوند، به خصوص در وقتي كه دنيا رو به فساد برود، رو به فساد مي روند. و اگر ببينند اكثريت از اين راه مي رود خيال مي كند، اين راه، راه صحيحي است. چون همه رفتند ما هم مي رويم، همچنان كه بعضي مي گويند: اگر همه به جهنم مي روند بگذار ما هم برويم - البته اين حرف صحيحي نيست - بر ما لازم است كه اين دسته از مردم را با موعظه و ارشاد و نصيحت، و بيان احكام خدا و بيان عقايد و بيان فرمايشات پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و فرمايش ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين، به راه راست بياوريم و از باب «وجادلهم بالتي هياحسن»(1) با آنها مذاكره كنيم و متوجهشان نماييم.»(2)



ايشان در جاي ديگر مي فرمايند:



«طي اين دو ماه (محرم و صفر) به بركت حضرت سيد الشهداءعليه السّلام كه مردم مشغول عزاداري هستند و مبلّغين و وعّاظ محترم تشريف خواهند برد، فرصتي مقدس و غنيمت است تا براي مردمي كه طي سال از آشنايي با احكام و موعظه به دور هستند، اين موارد را يادآوري بفرماييد. مردم هم در اين دو ماه آمادگي خاصي دارند و شوق شركت در مجالس و محافل از طرف مردم ايجاب مي كند، مبلغين دريابند چه تكليف بزرگ و خطيري دارند و چه پاداش و اجر عظيمي نزد خداوند. تعبير مي شود در روايات به «كافِلُ اَيْتامِ آلِ محمّدٍصلي الله عليه و آله و سلم»(3) در آخر الزمان، علما به كساني گفته مي شود كه روايات و احاديث و سيره آل محمد را به ايتام آل محمد بفرمايند؛ لذا علما موظف اند دستورات ائمه اطهار را طبق روايات به مردم برسانند. چنانچه اگر حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه در زمان حاضر تشريف داشتند، اين تذكر را به علما مي دادند.»(4)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«اكنون كه ماه محرم چون شمشير الهي در دست سربازان اسلام و روحانيون معظم و خطباي محترم و شيعيان عالي مقام سيد الشهدا عليه الصلاة و السلام است، بايد حد اعلاي استفاده از آن بنمايند و با اتكا به قدرت الهي، ريشه هاي باقي مانده اين درخت ستمكاري و خيانت را قطع نمايند كه ماه محرم، ماه شكست قدرتهاي يزيدي و حيله هاي شيطاني است.»(5)



امام راحل رحمة الله عليه باز مي فرمايد:



«بايد اشخاص، همان طلاب جوان كه مشغول به تحصيل هم هستند، علاوه بر اينكه ايام تعطيل را بايد بروند و تبليغ كنند در سرتاسر كشور و آن وقتها هم، تا اندازه اي مي روند، در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت [و] قرارداد، نگذارند همه جاي ايران، يعني بسياري از جاهاي ايران بي روحاني بماند، بسياري از جاهاي ايران بي مبلغ بماند. اينها تكليف دارند، تكليف شرعي - الهي كه تبليغ كنند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند. «تحصيل»، وسيله است از براي تربيت، آيه «نفْر» مي فرمايد كه چرا نمي رويد تحصيل كنيد تا برگرديد مردم را انذار كنيد. تحصيل براي اين است كه مردم انذار بشوند، به مردم مسائل گفته بشود. البته حوزه ها بايد باشد، حوزه هاي فقه بايد باشد، لكن اين مسئله هم بايد منسي نشود. ممكن است كه در سال يك عده قابل اينكه هم درس بخوانند و هم تبليغ بكنند و هم مردم را آگاه كنند باشند. در غير ايام تعطيل هم به حسب نوبت قرار بدهند كه يعني مدرسين آنجا، مراجع، قرار بدهند به حسب نوبت، يك عده اي چند ماه اينجا، دو سه ماه اينجا، دو سه ماه هم جاي ديگر؛ ما مي خواهيم تكليف الهي را ادا كنيم. همان طور كه تحصيل يك تكليفي است، تبليغ بالاتر است از او، تحصيل مقدمه تبليغ است، مقدمه انذار مردم است.»(6)



آية الله ميرزا هاشم آملي رحمة الله عليه مي فرمايد:



«علما بايد خود را در معرض استفاده عموم قرار بدهند. ثبوت بي اثبات، بدون فايده است. عالِمي كه علم خود را عرضه و اظهار نكند، بي حاصل است و آن هدفي كه از تعليم و تعلم منظور است به دست نخواهد آمد.»(7)



ضرورت هجرت تبليغي



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه در اين باره تأكيد مي كنند كه «آقايان محترمي كه براي ماندن خود در حوزه ثمره چنداني نمي بينند، براي امر تدريس و تبليغ به ساير شهرستانها و بلاد عزيمت نمايند و متذكر باشند كه با تقصير در انجام وظيفه در برابر حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، معذور نخواهند بود كه [براي ]اسلام حقيقي با عدم تبليغات صحيح، آينده خطيري در پيش است.»(8)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«امروز كساني كه كار خودشان را تمام كردند، تحصيل خودشان را تمام كردند، لكن در حوزه ها فعاليت تدريسي و فعاليت هاي تبليغي و اينها ندارند، اينها بايد بروند در بلاد ديگر كه محتاج هستند و در آنجا اداي وظيفه كنند.»(9)



جامعيت علمي



آية الله صافي گلپايگاني دامت بركاته مي فرمايد:



«روحاني بايد جامعيت داشته باشد؛ زيرا اكنون هر حادثه اي در دنيا واقع شود و مربوط به دين باشد، ما بايد بدانيم تأثيرش در دين چقدر است تا در مقابل آن عكس العمل نشان دهيم و اظهارنظر كنيم و چنانچه شبهه اي باشد، جواب دهيم.»(10)



آشنايي با مكاتب حق و باطل



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«[مبلغين ] تا مي توانند بر معلومات خود بيفزايند و مكتبهايي را كه نسل جوان با آنها برخورد دارد، به دقت مطالعه نمايند كه هر چه بيشتر و مجهزتر بتوانند رسالت اسلام [را] به مردم برسانند.»(11)



شبهه شناسي و شبهه زدايي



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«مطلبي را كه مي خواستم عرض كنم، تكليفي بسيار بسيار جدّي مي باشد كه بر ما وارد شده است، تكليف براي كساني كه تمكّن علمي و قدرت بيان براي پاسخ به اشكالات چپي ها و فرقه هاي ضداسلام دارند؛ اين افراد بايد پاسخ منحرفين را داده و هدايتشان كنند، تا خداي نخواسته در اثر تبليغ آنان مسلمين به راه ضلالت كشانيده نشوند. من يقين دارم كه اكنون قيام به اين مورد، يك واجب عيني است؛ لذا هر كدام از آقايان باتواني كه در خويش احساس مي كنند، مثل منبر رفتن و موعظه كردن و نوشتن، مسلمانان و به خصوص اين جوانهاي معصوم و كم تجربه را از ابتلاي به اين بلايا و انحرافات دور كنند. واجب است آقايان به اطراف مسافرت كنند و ضمن ارشاد جوان ها با منحرفين مبارزه نمايند و نگذارند آنها مردم را به جهل و تاريكي بكشانند.»(12)



ايشان در جاي ديگر مي فرمايند:



«برخي خانواده هاي متديّن كه دينشان محفوظ است، به واسطه شركت در جلسات وعظ و خطابه و منبر و يا خواندن كتابهاي اندكي كه در اين باره (عقايد به ويژه مسئله مهدويت) نوشته شده است، گوش و دلشان با اين چيزها آشناست والّا در مدارس با اين گونه مسائل بيگانه اند. به خاطر همين ناآشنايي است كه آسيب پذير مي شوند و شبهات زودتر در ذهن دانش آموزان و جوانان اثر مي كند.



به همين جهت، بر آقايان واجب و لازم است در مواقع تبليغ و ايام ترويج، علاوه بر طرح مسائل عادي جهت عوام، به تعليم مسائل اختصاصي براي افرادي كه در ذهنشان شبهه ايجاد كرده اند، بپردازند. كتابهايي را كه پاسخ چنين شبهات و سوالات را داده است، تهيه كنند و همراه خودشان ببرند. [مطالعه ] اين گونه كتابها را به اشخاص و افرادي كه اشكالاتي به اعتقاداتشان وارد شده است، توصيه كنند. آقايان به اين امر اهميت بدهند، وقتي عقيده نباشد، ديگر احكام نتيجه ندارد. وقتي ما مسئله معاطات مي گوييم، بدون اصول عقايد و پايبندي به عقيده، معاطات مي خواهد باشد يا نباشد. از اين جهت، لازم است هر كس به اندازه توان و قوه خويش در مقابله با اين مشكل آمادگي ايجاد كند و وقتي براي تبليغ عزيمت مي كند، مسلّح باشد به مسائل اعتقادي و پاسخ گويي به افرادي كه شبهه بر آنها مستولي شده است.»(13)



توجه به نيازهاي جامعه



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«وضع تبليغات بايد متناسب با نيازها و وضع حوزه ها باشد. بايد آقايان توجه داشته باشند، هميشه دنبال مسائل واقعي بروند.»(14)



تقويت بيان



آية الله العظمي مكارم شيرازي دامت بركاته مي فرمايند:



«عالِمي كه قلم به دست نباشد و زبان گويا نداشته باشد، من معتقدم رسالت خويش را به خوبي نمي تواند انجام دهد. الآن هم عرض من به همه طلاب عزيز و علماي محترم همين است. و چه بهتر كه بتوانند نه به يك زبان، به چندزبان، تبليغ و سخنراني كنند. بر اساس همين تفكر، شايد از همان موقعي كهپانزده يا شانزده ساله بودم، سخنراني و منبر را تمرين مي كردم و انجام مي دادم و در ماه مبارك رمضان يا محرم و صفر براي تبليغ مي رفتم. اوّلين جايي كه رفتم در آن موقعي كه طلبه اي در شيراز بودم، روستايي به نام «گُويُم» در نزديكيشيراز بود كه الآن تقريباً جزء شهر شده. بعد سفري براي تبليغ در ماه مبارك رمضان به «فسا» يكي از شهرستانهاي فارس رفتم، با اينكه از نظر درسي و اطلاعات تفسيري و مخصوصاً عقايد، خودم را خوب مي دانستم، ولي در سخنراني خودم را موفق نمي ديدم، بسيار كم رو بودم، فكر مي كردم آن جاذبه بيان كه لازم است ندارم. توسل به معصومين عليهم السّلام پيدا كردم و از آنها زبان گويايي خواستم كه بتوانم خدمتي به اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السّلام كنم. توسلها ادامه داشت، تدريجاً احساس كردم نيروي بيشتر و بهتري دارم پيدا مي كنم. بعداً كار به جايي رسيد كه سخنراني من فوق العاده مطلوب و مورد استقبال واقع شد بحمدالله.»(15)



موعظه با بيان ساده



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«يك زمان من در مسجد صحبت مي كردم و مي گفتم: فرق است بين موعظه كردن و منبر رفتن؛ موعظه كردن با عبارات خوب و شسته و رُفته و پاكيزه، بسيار خوب است، اما يك زمان يك دلّال در بازار به تاجري مي گويد: در جايي قند با قيمت مناسب آورده اند، نه تبليغي، نه آوازي و نه عبارت از پيش آماده شده اي دارد، تاجر هم قبول مي كند و مقداري قند تقاضا مي نمايد. ما هم مطلب را اين طور بدون پيرايش و صريح بايد به مردم بگوييم. بگوييم: الآن شما در معرض هلاكت هستيد و اگر خدا نخواهد و مشيت الهي مقرر نشود، اين كار درست نمي شود. از خدا بخواهيد، مغرور شدن به اينكه اگر خدا كمك نكند من خودم قوي هستم، شما را به جايي نمي رساند.»(16)



رعايت اصول فصاحت و بلاغت



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه درباره مبلغان مي فرمايند:



«در تبليغات و ارشادات خود، بلاغت را ترك نكنند؛ موقعيت مجلس و استعداد مستمع و همه جهات را در نظر بگيرند.»(17)



رعايت شئون روحانيت



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«روحانيون كه نماينده رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم هستند در بين مردم، اگر خداي نخواسته روحانيوني كه مدعي اين هستند كه نماينده امام زمان الآن هستند در بين مردم، اگر خداي نخواسته از يكي شان يك چيزي صادر بشود كه برخلاف اسلام باشد، اين طور نيست كه فقط خودش را از بين برده باشد، اين حيثيت روحانيت را لكه دار كرده. اين يك وظيفه بزرگي به عهده اش هست، روحاني همچو نيست كه اگر يك خلافي بكند، بگويند كه زيد اين را كرده. خلاف روحاني به اندازه اي كه سعه شعاع نفوذش هست، خطايش يك خطاي بزرگي هست، خطايي كه عفوش در دادگاه خدا بسيار مشكل است؛ براي اينكه اين نماينده، يعني مدعاي نمايندگي از طرف امام زمان سلام الله عليه و اسلام دارد، نماينده امام زمان اگر خداي نخواسته يك قدمي كج بردارد، اين اسباب اين مي شود كه مردم به روحانيت بدبين شوند. بدبين شدن به روحانيت و شكست روحانيت، شكست اسلام است.



آن كه حفظ كرده تا حالا اسلام را، اين طبقه بوده و اگر در اين طبقه شخصي، اشخاصي پيدا بشود كه برخلاف مصالح اسلام خداي نخواسته عمل بكند، جرمي است كه از آدم كشي بدتر است؛ جرمي است كه از همه معاصي بدتر، براي اينكه جرم صادر مي شود از كسي كه آبروي يك روحانيت را از بين مي برد.»(18)



دعوت به وحدت ملي



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«آنچه لازم است اين است كه تذكر بدهيد مردم اختلاف داخلي و نزاعهاي شخصي را شروع نكنند كه مبادا دشمنان دين از اين اختلافات استفاده كرده و ظلم و تجاوز خود را به اين ملت و مملكت ادامه بدهند.»(19)



و نيز مي گويد:



«آقايان وعاظ و گويندگان، مردم را به حساسيت موضع كنوني ملت مسلمان ايران و لزوم حفظ دست آوردهاي انقلاب اسلامي و حفظ اتحاد و همصدايي و اتفاق متوجه سازند كه مبادا افراد كوته فكر و سودپرست تحت تأثير تبليغات به ظاهر دلسوزانه و خيرخواهانه [ولي در واقع ]مغرضانه قرار بگيرند و با آنان آگاهانه در ضديت به اسلام و مسلمانان همراه گردند.»(20)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«خطباي محترم و اهل منبر، مردم را به وحدت كلمه و ادامه نهضت و تقواو صبر انقلابي دعوت كنند و از اختلاف و تفرقه كه اساس شكست و عقب ماندگي است، بترسانند.»(21)



دعوت به توحيد و معارف الهي



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«ما بايد مردم را به توحيد آشنا كنيم، علماي اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهي آشنا كنند. «أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لك»(22)[ كه در دعاي عرفه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه [آمده است چنانچه در فقره ديگري از اين دعا آمده:]...«مَتي غِبْتَ حَتّي تَحْتاجَ اِلي دَليلٍ»(23)؛ چه، قرآن هم همين است، هر كدام يك زباني دارد. قرآن نازل شده تا اينجا رسيده است و ادعيه ائمه ماعليهم السّلام به حسب تعبير بعض مشايخ، «قرآن صاعد» است و هرچه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست.»(24)



نيز مي فرمايد:



«آن چيزي كه من توصيه مي كنم به همه اهل علم و به همه آقايان، به همه دانشمندان، اينكه دنبال اين برويد كه معارف اسلامي را در بين مردم تقويتكنيد كه رأس امور، اين معارف اسلامي است و اگر او درست بشود، همه كارها درست مي شود.»(25)



معرفي ماهيت انقلاب اسلامي



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«شما ان شاءالله تعالي به قريه ها و شهرها و جاهاي ديگر تشريف مي بريد، تذكر بدهيد كه از دين خدا دست برنداريد. اين انقلابي را كه به شوق و ذوق نموده و با علما مساعدت كرده و فراهم آورده اند، «انقلاب اسلامي» است، نه انقلاب دلبخواهي كه هر كه هرچه دلش بخواهد، همان درست بشود. هر كس پول مي خواست، پول گيرش بيايد. هر كس رياست مي خواست، رياست پيدا كند... اين انقلاب براي اسلام بود كه مردم را وادار به عمل به احكام اسلام بنماييم تا كسي نتواند آنها را منحرف كند... و به مردم بفهمانيم كه اين جمهوري اسلامي است، قوامش به اسلام است. اگر فردي برخلاف جهت اسلام قدم بردارد يا بر ضد جهات اسلام رفتار كند، مال جمهوري اسلامي نيست. مبناي اين جمهوري، «اسلام» است و يك كلمه نبايد از اسلام تخلف داشته باشد. كارهايي كه برخلاف تعاليم اسلام در بعضي جاها ديده مي شود، مطابق جمهوري اسلامي نيست و هيچ يك از علمايي كه به جمهوري اسلامي رأي دادند، خلاف شرع را تصويب نكردند.»(26)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«لازم است آقايان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسايل ممكن اين نهضت مقدس را معرفي نمايند و مقصد مسلمانان ايران را كه همان برقراري حكومت اسلامي تحت پرچم اسلام و هدايت قرآن كريم و پيغمبر مكرم اسلام است، گوشزد نمايند كه برادران اسلامي ما بدانند ما به جز اسلام و برقراري حكومت عدل اسلامي فكر نمي كنيم.»(27)



دعوت مردم به حمايت و پايبندي به انقلاب اسلامي



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه خطاب به مبلغان مي فرمايد:



«به عموم برادران و خواهران برسانيد كه ما در امتحان بزرگي خود را گذارديم و دنيا متوجه ما و اعمال ما است و همه مخصوصاً جوامع اسلامي مي خواهند و منتظرند كه نتيجه انقلاب اسلامي ما را ببينند. اگر ذره اي سستي و كم كاري و بي تفاوتي نشان بدهيم و اگر راه ما در هر موضوع به اسلام منتهي نشود و اگر اسلام و نظام اسلام را به دنيا نشان ندهيم و در آن به ميل خود و براي جلب رضاي غرب زده ها يا شرق گراها تحريفي بنماييم و اسلام عزيز را وابسته به مكتبهاي ديگر نماييم، آنان مأيوس مي شوند.



(به مردم برسانيد كه) اين نغمه هاي اختلاف و اين گروه ها هستند كه در پوششهاي گوناگون و حتي به ظاهر اسلامي به عنوان استفاده از آزادي در برابر جمهور مردم عرض وجود مي نمايند و جامعه اسلامي ما را به تجزيه و تفرقه مي كشانند، غير از اينكه مانع ايجاد مي كنند و برقراري نظام اسلامي را تأخير مي اندازند و دشمنان اسلام و بيگانگان را به مقاصد پليدشان نزديك مي سازند، كاري انجام نمي دهند. مسلمانان نبايد اين نغمه هاي تفرقه آميز را بپذيرند، نبايد بعد از اين انقلاب اسلامي، مباني غير اسلامي تبليغ شود. استعمار در بقاي خود در منطقه به اين دسته ها مديون است. وجود اين دسته هاست كه از توسعه انقلاب اسلامي و سرايت آن به جوامع مسلمان جلوگيري مي نمايد. درگيري اين گروه ها با نهضت اسلامي كه در واقع هم برخي از آنان وابسته به امپرياليسم مي باشند، بزرگ ترين ضربه را به مبارزات استعماري جهان اسلام مي زند. اميد است افرادي كه با حسن نيت در اين گروه ها وارد شده اند، بازگشت به جمعيت وجماعت كنند و صفوف اسلام را متشكل تر سازند و فقط به اسلام و مباني اسلام بينديشند.»(28)



امام خميني مي فرمايند:



«علماي اعلام و ائمه جماعات و خطباي محترم بر حجم ارشاد و رهنمودهاي خود بيفزايند و قشرهاي ميليوني مردم را متوجه طرق نگهباني از اسلام و احكام مقدسه آن و حراست از جمهوري اسلامي نمايند و به توده هاي متعهد ميليوني اسلامي لزوم تشريك مساعي در تمام امور كشوري و لشكري و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي را گوشزد نمايند و به آنان توصيه كنند كه براي كمك به اقتصاد كشور كه امروز از اهمّ مسائل است، از اسراف و تبذير و استعمال امور تشريفاتي و تجملي اجتناب نمايند.»(29)



تشويق مردم به شركت در انتخابات و دقت در انتخاب



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«شما آقايان از مردم خواهش كنيد و راهنمايي نماييد كه وكلاي صالح و متدين تعيين كنند و خداي نخواسته تحت تأثير القائات چپي ها و منحرفين قرار نگيرند و افراد غيرمسلم و غيرمتعهد و متدين را انتخاب نكنند.»(30)



هدايت با عمل



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«شما بايد با تمسك به حسنات، مثل علماي گذشته، مردم را هدايت كنيد تا حرف شما كه از جان و قلب شما، الهام مي گيرد در مردم مؤثر باشد. كلامي كه از قلب و ضمير خارج شود، در قلب و ضمير اثر مي كند.»(31)



آية الله صافي گلپايگاني مي فرمايد:



«برخلاف تبليغاتي كه از ناحيه دشمنان صورت مي گيرد، موقعيت روحانيت در قلوب مردم محكم است و توجه مردم به روحانيت كم نشده است و وظيفه ما نيز آن است كه با رعايت جنبه هاي اخلاقي و تزكيه نفس به گونه اي عمل كنيم كه مردم از رفتار و كردار ما درس بگيرند و موجب اقبال آنان به دين شود؛ زيرا از اهم مسائلي كه حضرات ائمه عليهم السّلام به اصحابشان سفارش مي كردند، اين بود كه مي فرمودند: شما با عملتان مردم را به طرف ما دعوت كنيد، عمل مثبت شما باعث مي شود مردم نسبت به دين خوش بين شوند؛ ولي اگر خداي نكرده عكس آن باشد، مردم از دين گريزان مي شوند.»(32)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«بر اهل علم خيلي لازم است كه اين مقامات را حفظ كنند، و خود را كاملاً از اين مفاسد، پاك كنند تا هم اصلاح آنها بشود و هم اصلاح جامعه را كرده، وعظ آنها مؤثر گردد و پند آنها در قلوب، موقعيت پيدا كند. فِسادِ عالِم موجب فساد امت است و معلوم است فسادي كه ماده فسادهاي ديگر شود، و خطيئه اي كه از خطيئات ديگر زايد، بالاتر و بزرگ تر است پيش ولي النّعم از فساد جزئي غيرمتعدي.»(33)



وحي محوري در تبليغ



آية الله العظمي فاضل لنكراني مي فرمايد:



«اين جانب به همه فضلا و خطباي ارجمند سفارش مي نمايم كه [در ماه مبارك رمضان ]در سخنان خود، قرآن كريم و احاديث پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام را محور قرار داده و ضمن آشنا ساختن مردم با اين معارف بي بديل و بي نظير، دردهاي شخصي و اجتماعي مردم را از اين طريق درمان نمايند.»(34)



آية الله العظمي مكارم شيرازي دامت بركاته مي فرمايد:



«انتظار مي رود مبلغان عزيز ديني و ائمه محترم جماعات با برنامه ريزي حساب شده و از پيش تنظيم يافته از اين فرصت طلايي (ماه مبارك رمضان) حداكثر بهره برداري را براي برچيدن انحرافات عقيدتي و فساد اخلاقي با استفاده از وحي الهي قرآن مجيد و سخنان گهربار پيشوايان دين بكوشند و نقشه هاي شوم دشمنان اسلام را نقش بر آب كنند.»(35)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاه هاي اهل تحقيق! بپاخيزيد و قرآن را از شر جاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و مي تازند، نجات دهيد. و اين جانب از روي جد، نه تعارف معمولي، مي گويم از عمر به باد رفته در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم. و شما اي فرزندان برومند اسلام، حوزه ها و دانشگاه ها را از توجه به شؤونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي نخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد، از كرده ها پشيمان و تأسف بر ايام جواني بخوريد.»(36)



پرهيز از منازعات سياسي بي فايده



آية الله العظمي فاضل لنكراني دامت بركاته مي فرمايد:



«اين جانب به همه فضلا و خطباي ارجمند سفارش مي نمايم... از پرداختن به منازعات سياسي بي فايده كه لذت عبادت را محو و كام مؤمنين را تلخ مي سازد، خودداري فرمايند و سعي و همت خود را براي تقويت بنيه ديني و اعتقادي مردم (بكار گيرند).»(37)



اخلاق در تبليغ



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«اين را بدانيد كه اگر من يا شما در اين زحماتي كه متحمل مي شويم، در مطالبي كه ابلاغ مي نماييم، اگر قصد خودنمايي داشته باشيم كه خودمان را معرفي كنيم، ممكن است خداوند عالم توفيق ندهد كه اين كار را انجام دهيم و اگر قصد خدانمايي بكنيم، خدا را به مردم نشان بدهيم - البته نشان دادن خدا به چشم نيست، خدا را به ياد مردم بياوريد، به مردم نشان دهيد كه خدايي هست، پيغمبري هست، احكامي هست، آخرتي هست، عذابي هست، عقابي، ثوابي هست - خداي تعالي شما را نصرت مي فرمايد و ان شاءالله تعالي فاتح خواهيد بود.»(38)



آية الله العظمي مكارم مي فرمايد:



«اين سه اصل را فراموش نكنيد: بيشتر از اسلام بدانيم، بيشتر عمل كنيم، بيشتر تبليغ كنيم. براي رسيدن به اين سه اصل، سه اصل ديگر است: نظم را رعايت كنيم، پشت كار داشته باشيم، اخلاص داشته باشيم. اگر اين اصول انجام بشود، به يقين بدانيد پيشرفت مي كنيم.»(39)



ذكر مصيبت و روضه خواني



امام خميني رحمة الله عليه در مورد لزوم و اهميت عزاداري و ذكر مصيبت در ايام سوگواري خطاب به روحانيان و مبلغان مي فرمايد:



«شما بايد تبليغ كنيد آقا! محرم است. اين محرم را زنده نگه داريد. ما هر چه داريم از اين محرّم است و از اين مجالس. مجالس تبليغ ما هم از محرم است. از اين قتل سيد الشهداء است و شهادت اوست. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه كنيم كه تأثير او امروز هم هست. اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزاداري و اجتماعات سوگواري نبود كشور ما پيروز نمي شد. (چرا كه) همه در تحت بيرق امام حسين عليه السّلام قيام كردند»(40).



و در جاي ديگر مي فرمايد:



اين خون سيد الشهداست كه خون هاي همه ملت هاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا مي كند».(41)



آية الله العظمي گلپايگاني مي فرمايد:



«تأكيد كنيد در ذكر مصيبت سيدالشهداءعليه السّلام و مصيبت آل محمد از اول تا آخر كه ان شاءالله تعالي اين مذهب تشيع بين مردم فراموش نشود. يك وقت كفار ديدند در ايران و در هر جا كه شيعه نشين است، مجالس عزاداري نمي گذارد مردم غافل بمانند و به بركت اين عزاداري مردم آگاه مي شوند، به حقوقشان آشنا مي گردند، مبلغين چيزها را به مردم ياد مي دهند، هم احكام دينشان را و هم متوجهشان مي سازند كه اين كفار به چه نحوي دارند اينها را استعمار مي كنند و انتفاع مي برند و به اينها مي فهمانند كه زير بار ظلم نروند و چون اين معنا براي آنها ضرر دارد، در زمان پيش، زمان پدر طاغوت قبلي (رضاخان)، دستور دادند به كلي جلو عزاداري گرفته شود. يك دفعه در ايران روضه خواني ممنوع شد كه مردم در پستوهاي منزلشان روضه برپا مي كردند؛ مع ذلك بازرس مي آمد و مي ديد و گزارش مي داد و مأمورين مي آمدند صاحب مجلس را مي گرفتند و اذيت مي كردند و حتي مردم براي اقامه عزا مي رفتند بيرونها، مثلاً جمكران، فوراً شهرباني مأمورها را بسيج مي كرد، دوچرخه سوار بود كه مي رفت آنجا كه نگذارند كسي نام امام حسين عليه السّلام را ببرد. شهرها و نقاط ديگر به همين نحو يا بدتر و شديدتر بود. بحمدالله تعالي منع از بين رفت و مردم روي فطرت خودشان اين مسئله را كه احياي كار امام حسين عليه السّلام و احياي زحمات پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهارعليهم السّلام بود با يك بينش خاص و اهتمام بيشتر از قبل، شروع كردند، اينها ديدند به زور نمي شود مردم را از اهل بيت، از سيدالشهدا، از حمايت مظلوم و مبارزه با ظالم بازداشت، رفتند صغري كبراهايي ترتيب دادند كه وقتي آنها را به يك جوان كم تجربه بگويند كه امام حسين براي گريه كشته نشده، گريه چه معني دارد؟ [ممكن است بپذيرد]، نمي دانند همين گريه بود كه ائمه خودشان گفتند: براي از بين بردن دشمنانبه كار گيرند. همين گريه ها بود كه انقلابات بزرگ را عليه بني اميه و ستمگران تاريخ برپا مي كرد و لشكر تشكيل داده مي شد و بني اميه [را] از بين مي بردند. همين گريه مظلوم است كه عليه ظالم لشكر تشكيل مي دهد و ظالم را از بين مي برد و محكوم مي كند... .



اگر يك قدري بگذرد و اين مجالس نباشد، ترويج كم مي شود و فاصله مردم از اسلام و از مفاهيم و اهدافش زياد مي شود. اگر مجالس روضه نباشد و به جاي آنها مجالس سخنراني (بي روضه) داشته باشيم، اين طور نمي شود بهره برداري كرد، اجتماع نمي شود و ادامه نخواهد يافت.



در هر دهي، در هر شهري، در هر مكاني اين دين با اين مجالس، ترويج مي شود. اگر روضه نباشد به اين عموميت نمي شود؛ چون اين عزاداري دين مردم شده و از دين مردم است و با گوشت و پوست و خون مردم ممزوج شده، اين را اگر جلوگيري كردند، جلوگيري مجالس ديگر خيلي زودتر عملي مي شود. الان در ممالك ديگر مثلاً در هند و پاكستان و افغانستان و عراق و كشورهاي عربي و هر جاي ديگر كه چهار تا شيعه باشد، كاري مي كنند در ايام عزاداري كه همه مردم را به اهداف بزرگ اسلام و مكتب جهاد امام حسين عليه السّلام متوجه مي كنند. حتي متواتر شنيده شده كه در هند، حسين حسين گويان در آتش سوزان مي روند و پاهايشان نمي سوزد. با اين كار آتش رفع ظلم را در دلها روشن مي كند چرا اينها اين جوري مي كنند؟ براي چه براي امام حسين عليه السّلام توي آتش مي روند؟ براي چه به سر و سينه مي زنند؟ براي اينكه امام حسين عليه السّلام در مقابل ظلم قيام فرمود، براي اينكه امام حسين عليه السّلام ظالم را از بين برد. حالا اينها روي مذاق خودشان مي گويند، بايد در مقابل ظلم قيام كرد. با اين كارها و اين عزاداري، قطع نظر از استدلال، جمع زيادي از مردم شيعه مي شوند. در همه كشورها همين طور است، به خصوص مكرر معجزه مي بينند؛ به طوري كه يقينشان مي شود، آن وقت مسلمان و شيعه مي شوند. حالا بعضي از جوانهاي عزيز ما را گول زدند، صغري و كبراي غلطي برايشان ترتيب دادند كه از عزاداري سرد شوند.



روضه خواندن بر شما واجب است، نه مستحب و اگر كسي منبر رفت و روضه نخواند، نهي از منكرش كنيد و بگوييد چرا روضه نخواندي؟ حالا كه در روستاها و شهرها تشريف مي بريد مجالس عزا را امسال محكم تر و باشكوه تر از سال هاي قبل اقامه نماييد و جوانها را نصيحت كنيد و به آنها با زبان خوش بفهمانيد كه اين يكي از سياستهاي استعمار است كه مي خواهند مجالس عزاداري را از بين ببرند و اين مطلب را در قلوب مردم تثبيت كنيد.»(42)



آية الله العظمي گلپايگاني در جاي ديگر بر لزوم عزاداري و توسل و ترتيب مجالس ذكر مصيبت چنين تأكيد مي كنند:



«مطلبي را امروز مي خواهم عرض كنم كه يك مقداري اين مطلب بر عده اي مشتبه شده است و بعضي افراد در اين مورد تشكيك مي كنند. قبل از عزيمت به درس پاسخ سؤالي را كه از اصفهان آمده بود، نوشتم و ارسال كردم. اين مطلب مهم اين است كه اشخاصي تشكيك مي كنند و مي گويند: «به علت اينكه امسال(43) بين اسلام و كفر جنگ برقرار است، ديگر روضه خواني معنا ندارد. روضه را ترك كنيد و فقط جبهه ها را از نظر نيرو و امكانات مادّي تقويت كنيد، آن هم از وجوهات همين روضه خوانيها.» اين كار از جمله القائات وهّابي مآبها و وهّابي مسلكها مي باشد كه هر موقع بتوانند درصدد تعطيل كردن و از بين بردن عزاداري سيّدالشهداء برمي آيند. من در جواب اين سؤال عرض مي كنم:



آنچه در زمينه توسل به حضرت سيدالشهداء داشته ايد، چه روضه خواني و چه اطعام و نذورات در عاشورا و غير عاشورا، نبايد ترك شود؛ بلكه اميد است در اين مجالس با توسل به حضرت امام حسين عليه السّلام، خداوند عنايتي فرموده و اين بلا و شرّ كفار را از سر مسلمين رفع بفرمايد... حالا از آقايان روحانيون استدعا مي كنم، هر كجا عازم هستند براي تبليغ... روضه خواني را باشكوه تر از سالهاي پيش برقرار كنند، با توسل و گريه و عزاداري، از خداوند نصرت و پيروزي مسلمين را بخواهند.»(44)



آية الله العظمي فاضل لنكراني دامت بركاته مي فرمايد:



«در سايه اين مجالس [عزاداري در محرم و صفر است كه ]حقيقت كفر و باطل افشا، و دين اسلام ترويج مي شود و جوانان ما با اسلام حقيقي كه در مكتب تشيع است، آشنا مي شوند و اوصياي رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم و دستورات آنان براي جامعه بشري معرفي مي شود... خيال نشود كه در اين مجالس ظاهراً عده اي جمع مي شوند و براي مصائب آن حضرت گريه و عزاداري مي كنند و مسئله تمام مي شود، بلكه اين گريه ها بزرگ ترين فريادها بر سر ظالمين است. بزرگ ترين شخصيت زمان ما، يعني امام راحل حاضر نبود براي از دست دادن فرزند مجتهد خود گريه كند، اما براي مصائب حضرت امام حسين عليه السّلام اشك مي ريخت. ما با اين اشكها و عزاداريها انقلاب اسلامي را ايجاد كرديم و در مقابل كفر و ظالمين ايستاديم.



سعي كنيد از مجالس محرم كمال استفاده را بنماييد و خطباي محترم و وعاظ گرامي مطالب صحيح و مستند را براي مردم بيان كنند و مادحين اهل بيت عليهم السّلام بكوشند از اشعار صحيح، دقيق و پرمحتوا استفاده كنند.



حفظ انقلاب اسلامي و رشد، اعتلا و عزّت ملت بزرگوار ايران در گرو عزاداري حقيقي و بقاي محرم و صفر است. آنچه كه پيوند دهنده حقيقي همه گروه ها و آحاد مردم به يكديگر است، امام حسين عليه السّلام است و بدانيد كهدشمن درصدد كم رنگ كردن مجالس عزاداري و حتي در فكر از بين بردنآن است.»(45)



استقامت و پايداري



آية الله العظمي گلپايگاني در اين مورد توصيه مي كنند:



«در همه كارها مخصوصاً تبليغ اگر انسان با حضور قلب باشد و كارها براساس رضاي خدا و فرموده خدا انجام گيرد، آن وقت مقام شما مقامي است مثل برگزيدگان در جنگ بدر و كربلا. ان شاءالله همان جمعيّتي مي شويد كه عرض كردم، خدا شما را براي خودش برگزيده است... ما بايد براي اين كار مهم كه خدا ما را برگزيده است، تأسي به انبيا بكنيم و زحمات و خدماتي را كه در اين راه از صدر عالم بوده است و آنها متحمل شده اند، متحمل شويم، از نصرت اسلام و اداي وظيفه دست برنداريم و در مقاومت در دين نهراسيم.



اگر انسان وارد اين رشته و جرگه شد و خودش را جزء اين جمعيت قرار داد، هرچند دنيا به او سخت بگيرد و در ادبار، از مال دنيا كم نصيب او شود، بايد در مقابل اين مقام عالي، دنياي بي اعتبار را رها كند و در قبال مقام اخروي خويش متحمل همه چيز باشد.



در روايت داريم كه امام عليه السّلام مي فرمايد: «اگر خداوند عالَم تمام دنيا را براي مؤمن يك لقمه كند كه وي مالك همه دنيا شود خَيرِ مؤمن است و اگر چنانچه مؤمن را به بلايي مبتلا كند كه بند بندش را از هم جدا كنند باز هم خَيرِ مؤمن است؛ لذا بايد در مقام بلا هم انسان حضور قلب و صبر داشته باشد. اگر بلا بر وي نازل شد، بداند كه قلبش متوجه خداست و اين نيز از سوي خدا، مقدّر شده و آمده است.»(46)



تقويت جنبه معنوي مردم



آية الله العظمي گلپايگاني مي فرمايند:



«تقويت جنبه معنويات، وظيفه شما آقايان است. همه آقاياني كه ملبّس به لباس روحانيت شده اند، جنود الهي هستند، جنود رحمان هستند؛ وظيفه دارند مردم را به حكم «تواصوا بالحق و تواصوا بالصّبر»(47) توصيه و تبليغ و ترويج كنند. مفسرين معنا مي كنند: «تواصوا بالحقّ» يعني اينكه اعتقادات ديني و مذهبي مردم هر روز بيشتر شود و نبوت و صفات ثبوتيه و صفات سلبيه و توحيد كامل، به مسلمانان تفهيم و تثبيت شود. شما آقايان احكام الهي را براي مردم بگوييد و معناي قرآن را كه راه رستگاري را به ما نشان داده است، بيان فرماييد.»(48)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«البته تبليغات بايد براساس معنويات باشد، معنويات اسلام اساس است. سعي كنيد معنويات را زياد كنيد.»(49)



معرفي ماهيت و اهداف قيام عاشورا



امام خميني مي فرمايد:



«تكليف همه روحانيون، چه خطبايي كه منبر تشريف مي برند يا ائمه جمعه و جماعت و هر كس كه با مردم سروكار دارد و با آنها صحبت مي كند، اين است كه وضعيت قيام حضرت سيدالشهداء را به مردم درست بفهمانند كه قيام براي چه بود، چه بود و با چه عده اي قيام شد و با تحمل چه مصايبي آن قيام به آخر رسيد.»(50)



لزوم اولويت مناطق محروم



آية الله العظمي گلپايگاني مي فرمايند:



«ان شاءالله آقاياني كه از اين نعمت خدادادي (توان تبليغ) بهره مند هستند، طي ماه صفر و ديگر ايّام سال استفاده خواهند رسانيد و خودشان هم به ثواب و پاداش الهي دست مي يابند؛ ولي در مورد انتخاب مكان و محل فعاليت، مكانهاي محروم را انتخاب نمايند. فعلاً (و در حال حاضر) جاهايي هست كه به كلي از احكام شرع بي خبر هستند و حتي كسي را ندارند تا احكام ابتدايي را به آنها بياموزد. به علت همين بي اطلاعي از قوانين و احكام ديني، معاصي زيادي در اين گونه بلاد رخ مي دهد كه گناهش پاي همه است. به جهت اينكه اگر آنها را به وظايف شرعي خودشان آشنا كنند، ديگر معصيت به اين اندازه رواج پيدا نخواهد كرد. تمركز و ماندن ما در حوزه از روي بي همّتي و راحت طلبي است. در همين مملكت خودمان روستاهايي وجود دارند كه احكام اوّليّه حيض و نفاس و جنابت را هم نمي دانند، حدود محرم و نامحرم برايشان مفهومي ندارد و حتي نكاح و زناشويي آنها مشروع نيست.»(51)



انتقادپذيري



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«از آقايان علماي اعلام و ائمه جماعت و وعاظ نيز تقاضا مي شود؛ متوجه حساسيت اوضاع و شرايط زماني و مكاني باشند و اگر به آنها تذكراتي مي دهند حمل بر غرض و سوءظن ننمايند، بلكه با كمال حسن خلق از آن استقبال و تشكر كنند و از مردم بخواهند كه نظرات خود را اظهار نمايند.»(52)



معرفي اسلام ناب محمدي



آية الله العظمي گلپايگاني خطاب به مبلغين مي فرمايند:



«برابري و مساوات اسلامي را كه [از] امتيازات اين دين حنيف است و عرب و عجم و كرد و ترك و فارس و بلوچ اهل هر زبان و هر منطقه را برادر و برابر ساخته است، براساس آيات قرآن مجيد و احاديث و سيره پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه طاهرين عليهم السّلام به مردم ابلاغ نمايند تا اين دعوتهاي نژادي و منطقه اي را كه بيگانگان و دشمنان اسلام از آن استفاده مي نمايند، كنار بگذارند و در زير پرچم توحيد يكرنگ و يكدل و متحد با هم برادر باشند. كردستان و خراسان و اصفهان و خوزستان و قم و همه يك شهر و عضو يك خانواده اند. هر كس به نژاد و به منطقه و به زبان و عرب و عجم و فارس و ترك دعوت كند، با دعوت اسلامي مخالفت كرده است. از اخلاف فرزندان آن كردهايي كه در جنگ هاي صليبي از اسلام مردانه و فداكارانه دفاع كردند، امروز هم غير از دفاع از اسلام انتظار ديگر نمي رود و آنان كه به آن گذشته سرافرازند، با بيگانگان و دشمنان خدا رابطه پيدا نمي كنند و آلت دست آنها نمي شوند و آن گذشته را به سازش با بيگانه چه شرقي و چه غربي نمي فروشند.



همچنين برادران عرب ما كه هر افتخاري دارند از دولت قرآن و بركت اسلام دارند و اگر اسلام نبود اين تاريخ و اين افتخارات نصيب آنها نمي شد. در اين وضع بحراني فقط به اسلام و مصالح مسلمين مي انديشند و مي دانند كه بيگانگان و وابستگان به آنها از برقراري احكام اسلامي در اين مملكت بيمناك اند و در راه آن مانع ايجاد مي نمايند و با عرب و با تاريخ پرافتخار عرب دشمن اند. آنان نمي خواهند نهضت اسلام احيا شود؛ چون اگر اسلام احيا شود، دست همه استضعاف گران شرق و غرب را از سر مستضعفان عرب و عجم كوتاه مي نمايد.



اسلام با استكبار و استعلا و استبداد جوش نمي خورد و اگر استعمار مانع نشده بود و همگان مقاصد اسلام را درك كرده بودند، امروز پس از اين انقلاب عظيم اسلام، از هر گوشه كشور صدايي و دعوت تفرقه انگيزي بلند نمي شد و اين گروه ها و اين نغمه ها و روزنامه هاي چپ و راستي ميدان عرض اندام نداشتند. بايد اسلام را به مردم معرفي كرد تا بدانند حل تمام مشكلات و درمان همه دردها اسلام است.»(53)



پرهيز از التقاط



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«[مبلغان ] در بيان نظامات و معارف اسلام به مكتبهاي ديگر و از اينكه اسلام را با آن مكتبها تطبيق نمايند، به شدت احتراز كنند و جلب نظر برخي غرب زده ها، چپ گراها را با تحريف اسلام نخواهيد كرد؛ «و لن ترضي عنك اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم»(54) آنان جز به تحريف تمام مفاهيم و اصطلاحات دين و بلكه نفي نظام اسلام به نوع ديگر راضي نخواهند شد.



نظام اسلام، مستقل است و در روايت است از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم: «لا يكون العبد مؤمنا حتي يكون هواه تبعا لماجئت به و لا يزيغ عنه به.»(55) اگر اسلام با گرايش مكتبها و با توجيهات دوستان نادان عرضه شود نه فقط خدمت به اسلام نيست، بلكه خيانت به اسلام و خيانت به هدايت قرآن است. در اين زمينه از آقايان گويندگان انتظار داريم كه شجاع باشند و از گرايشهايي كه بسا ناخودآگاه مسلمانان از زن و مرد به آن مبتلا شده اند، بيم نكنند و رضا و تحسين خلق را به خشم خدا نخرند.»(56)



تبيين صحيح اصل امامت و ولايت فقيه



آية الله العظمي گلپايگاني به مبلغين توصيه كردند:



«مردم را به نظام امامت و ولايت فقيه كه در جهاد با استضعاف و استعمار در تمام ادوار تاريخ اسلام عالي ترين و مؤثرترين نقش را ايفا كرده و در شكل و زمينه هاي مختلف با ستمگران مبارزه كرده و در برابر نظامهاي خودكامه هميشه در كنار مستضعفان بوده است، بيش از پيش متوجه سازند كه يگانه نظام الهي است كه مسلمان بايد در هر كجا باشد، تابعيت آن را داشته باشد و نظامي است كه از عصر رسالت تاكنون و الي الابد مستمر و جاودان و غير منقطع بوده و خواهد بود و شيعه در هر عصر و زمان فقط اين نظام را نظام حق و عدل مي شناسد و اين ملت ايران بود كه در واقعه تنباكو تابعيت خود را از اين نظام نشان داد و به دنيا اعلام كرد كه تابع اين نظام است و نظام حاكم را در قبال اين نظام به رسميت نمي شناسد و در انقلابات ديگر و اين انقلاب بي سابقه، اين اعتقاد به نظام امامت و ولايت فقيه بوده كه تمام اقشار را به انقلاب و جهاد وارد ساخت و فرمانهاي مراجع تقليد را كه مانند فرمان حضرت صاحب الامرعليه السّلام واجب الاطاعه مي دانند و مخالفت آن را در حد شرك مي شمارند، اجرا كردند و اين همه خسارتهاي مالي و جاني را تحمل نمودند. حتي اكثريت ارتش ايران به استثناي سرسپردگان و خودفروخته ها براساس همين ايمان و عقيده در همكاري و اطاعت از اوامر مافوق، حداقل جازم نبودند و بسياري از اطاعت سر باز زدند.



بايد اين نظام و تبعيت از آن و حكومت الهي به مردم به طور صحيح تفهيم شود تا ان شاءالله نظام جديد تجلي اين نظام گردد و همه بدانند كه اسلامي بودن آن توقف بر اتكاي آن به نظام امامت و ولايت فقيه دارد و قانون اساسي بايد بر اين اساس تدوين گردد.»(57)

پاورقي





1) سوره نمل: 16، آيه 125.

2) نوري از ملكوت، ص 373.

3) بحار الانوار، ج 2، ص 5.

4) نوري از ملكوت، ص 422.

5) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 121.

6) همان، ص 123.

7) ستارگان حرم، ج 5، ص 139.

8) نوري از ملكوت، ص 368.

9) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني، ص 122.

10) افق حوزه، پيش شماره 33، ص 2.

11) نوري از ملكوت، ص 389.

12) همان، ص 395.

13) همان، ص 433.

14) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 125.

15) نيم قرن خدمت در مكتب اهل بيت عليهم السّلام، ص 108.

16) نوري از ملكوت، ص 425.

17) همان، ص 389.

18) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 375.

19) نوري از ملكوت، ص 380.

20) همان، ص 383.

21) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 302.

22) ]. بحار الانوار، ج 95، ص 236.

23) همان.

24) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني (ره)، ص 129.

25) همان، ص 130.

26) نوري از ملكوت، ص 374.

27) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 122.

28) نوري از ملكوت، ص 385.

29) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 162.

30) نوري از ملكوت، ص 412.

31) همان، ص 442.

32) افق حوزه، پيش شماره 33، ص 2.

33) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 132.

34) افق حوزه، پيش شماره 36، ص 2.

35) همان.

36) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 129.

37) افق حوزه، پيش شماره 36، ص 2.

38) نوري از ملكوت، ص 378.

39) افق حوزه، پيش شماره 10، ص 6.

40) صحيفه نور، ج 17، ص 58.

41) همان، ج 15، ص 331.

42) نوري از ملكوت، ص 376.

43) سال 1359 شمسي (اين سخنراني در 13/8/59 در هنگام جنگ تحميلي عراق عليه ايران، ايراد شده است).

44) نوري از ملكوت، ص 424.

45) افق حوزه، پيش شماره 20، ص 2.

46) نوري از ملكوت، ص 443.

47) سوره عصر: 103، آيه 3.

48) نوري از ملكوت، ص 432.

49) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني، ص 125.

50) همان، ص 124.

51) نوري از ملكوت، ص 419.

52) همان، ص 389.

53) همان، ص 383.

54) سوره بقره: 2، آيه 120.

55) مجموعة الوسائل، ج 2، شيخ لطف الله صافي، ص 454.

56) نوري از ملكوت، ص 383.

57) همان، ص 384.