3. سفارش به طلاب




جدّيت در تحصيل



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه خطاب به طلاب مي فرمايند:



«سؤال و بحث و پرسش از اساتيد را ترك نكنيد و اگر رسيدن به رتبه رفيعه اجتهاد را براي خود ممكن مي دانيد، تحصيل را ترك نكنيد.»(1)



آية الله نوري همداني دامت بركاته مي فرمايد:



«يكي از موضوعاتي كه ما طلبه هاي حوزه هاي علميه بايد به آن توجه كنيم، اين است كه خوب و پاكيزه و كامل درس بخوانيم. حتي الامكان تلاش كنيم فقيه بشويم؛ چرا كه در اين برهه از زمان، اجتماع اسلامي بيش از هر زمان ديگر به وجود فقيهان مبرّز احتياج دارد. ما در زمان خودمان فقهاي زيادي را از دست داديم كه براي آنان جايگزين نداريم. اين يك مصيبت است.»(2)



باز مي فرمايد:



«يكي ديگر از موضوعاتي كه بر ما طلبه ها لازم است به آن توجه داشته باشيم، «اتقان» و «احسان» (و زيبايي) در درس (خواندن) است. ما بايد از روز اول طلبگي، درس را پاكيزه و با دقت بخوانيم. هيچ نكته اي را نفهميده و حل نشده نگذاريم. اگر اين گونه درس بخوانيم، نتيجه مي گيريم. اين طور نمي شود كه از ميان ما عده زيادي محصل، فقط چند نفر مجتهد تربيت شوند.



درس و بحث را نبايد هيچ گاه ساده انگاشت و به او كم توجهي كرد. از ابتداي صرف و نحو بايد پايه درسها را به صورتي محكم بنا گذاشت. در غير اين صورت - يعني اگر پايه محكم نباشد - ترقي و تكامل به وجود نخواهد آمد.



به گفته شاعر:



خانه از پاي بست ويران است خواجه در فكر نقش ايوان است»(3)



آية الله العظمي اراكي رحمة الله عليه مي فرمايد:



«(از چيزهايي كه بايد طلاب به آن اهتمام ورزند، شوق به تحصيل است؛ چرا كه) شوق در هر كاري، باعث پيشرفت شخص در آن كار است؛ كسب (و كار) باشد، فلاحت (و كشاورزي) باشد، تجارت (و معامله) باشد، علمي باشد و هر چه باشد. اولين وسيله پيشرفت كار (او)، شوق (به كار) است. مرحوم آقاي آقا شيخ عبدالكريم (حائري) مي گفت: زماني كه من طلبه بودم در سامراء، در مدرسه مرحوم آقا ميرزا حسن شيرازي، در طبقه فوقاني حجره داشتم، تابستان هوا گرم بود، همه (طلاب) رفتند توي سرداب، تمام افرادي كه سكنه مدرسه بودند، در سرداب جمع شدند (و در آنجا ساكن شدند). من يكي توي بالاخانه ماندم. عرق از سر و صورتم مي ريخت، لباسهايم را كنده بودم و يك لنگ (به كمرم) بسته بودم تا گرما خيلي اثر نكند. در عين حال كه عرق مي ريختم مشغول فكر بودم و خوشبخت بودم از اين عرق ها كه (از سر و رويم) مي آيد. يك مسئله ايخيلي برايم مشكل شد، هر چه فكر كردم حل نشد، در عالم خواب بودم كهحل شد. چقدر شوق بايد (در آية الله حائري) باشد كه در عالم خواب حل مشكل شود.»(4)



آية الله العظمي فاضل لنكراني مي فرمايد:



«شما (طلاب) بايد ديگران را با اسلام آشنا كنيد و اسلام را براي آنها روشنكنيد. غير از حوزه هاي شيعه كسي نيست كه اين مسئوليت را به عهده گرفتهباشد و اين مسئوليت بر دوش من و شماست. من و شما بايد تا مي توانيم تحصيل سرمايه كنيم.



در درجه اول بايد مسائل اسلامي را براي خودمان روشن كنيم و بعد در اختيار ديگران قرار دهيم. گاهي شيطان وسوسه هايي در ذهن طلاب مي كند كه «العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء»، كه مثلاً ما توفيق درس خواندن نداريم، و از درس و بحث دور شديم؛ در حالي كه نه معناي (آن) عبارت چنين است و نه منظور آن. وظيفه من و شماست كه حداكثر تلاش خود را در رابطه با كار علمي و آشنايي به مراتب اسلام بنماييم.



امر مسلم اين است كه در سايه اين حكومت شيعي (جمهور اسلامي) بايد به كارهاي علمي و تبليغي خود بپردازيم. اگر كسي تنبلي كند، درس نخواند و تبليغ نكند و بتواند كتاب به نفع شيعه بنويسد و ننويسد و بتواند گامي را در راه ترويج دين الهي بردارد و برندارد، مسئول است؛ زيرا به راحتي شرايط اين امور فراهم است و حكومت هم از آن ها حمايت مي كند.



يادم است 5 سال درب فيضيه بسته بود و ما رنگ فيضيه را هم نديديم، زيرا رژيم و حكومت مخالف طلبگي بود؛ ولي الآن كه مورد حمايت حكومت هستيم، بايد از اين نعمت الهي حداكثر استفاده را بكنيم. در اين راه نبايد كار امروز را به فردا بيندازيم؛ زيرا در اين صورت، هيچ بهره اي نمي بريم و تنبلي باعث مي شود كه كار امروز را به فردا بيندازيم. امروز من دقت دارم، بايد درس بخوانم يا بحث كنم و سرمايه كسب كنم براي فردا و حالا كه مي توانم، چرا نكنم؟ خودمان را آماده كنيم و اوقاتمان را به بطالت نگذرانيم. البته طلبه نياز به استراحت، ورزش، تفريح، مسافرت و زيارت دارد و بسيار خوب است، ما بايد توجه داشته باشيم وقتمان به بطالت نگذرد».(5)



آية الله صافي گلپايگاني مي فرمايد:



روزگاري در همين مدرسه فيضيه، عوامل رژيم گذشته (پهلوي) مي آمدند و بساط طلاب را جمع مي كردند و مزاحمتهاي فراواني را براي درس و بحث آنان ايجاد مي كردند. اما طلاب و روحانيون با تحمل، همه مشكلات و گرفتاريها را پذيرفتند و امر خداوند بر همه چيز غالب شد و اكنون طلاب و روحانيون در امنيت و آسايش تحصيل مي كنند. در شرايط كنوني رسالتي كه بر عهده ماست، حفظ اسلام و دفاع از دين است و بايد خودمان را براي دفاع از دين آماده كنيم و طوري عمل كنيم كه كفران نعمت نشود. حال كه آمده ايم (و طلبه شده ايم) مسئوليت بزرگي در دنياي امروز به عهده ماست و براي انجام اين مسئوليتها بايد درس خواند، زحمت كشيد و تحصيل كرد.



علما و روحانيون سلف، در آن شرايط سخت با تحمل زحمتها و مرارتها دينشان را نگه داشتند و فقه و معارف ديني را در شهرها و روستاها تبليغ كردند و با اينكه تحت فشار بودند، چون خودشان را به خدا فروخته بودند، هر چه اوضاع وخيم تر مي شد، ثبات قدمشان بيشتر بود. اكنون اين مسئوليت بزرگ به عهده ماست و در اين شرايط و اوضاع و احوال ايجاب مي كند براي دفاع از دين و حفظ مذهب و دفع شبهات، فعال باشيم و كار كنيم.»(6)



آية الله العظمي فاضل لنكراني دامت بركاته مي فرمايد:



«با توجه به امكانات مناسب و اساتيد مجربي كه در حوزه وجود دارد، بايد از لحظات عمرتان نهايت استفاده را ببريد و بدانيد هر لحظه از عمرتان كه مي گذرد، اگر از آن استفاده نكنيد و يك مسئله علمي برايتان حل نشود، ضرر كرده ايد و بعداً پشيمان مي شويد.»(7)



آية الله ميرزا هاشم آملي رحمة الله عليه در اين باره تأكيد مي كند و مي فرمايد:



«تحصيل علم براي طلاب مستعد، واجب عيني است. و نمي شود به بهانه اي دست از تعليم و تعلم برداشت. در تحصيل علم نبايد كوتاهي كرد. اين سر و صداها و زر و زيورهاي دنيا در مقابل درس و بحث ارزشي ندارد. شما مطالعه كنيد. شما فقط وقت خود را صرف تحقيق علم نماييد. شما درس بخوانيد. اگر همين درسها را كه معارف اهل بيت عليهم السّلام است، خوب بخوانيد كم كم اين مطالب در مقام عمل هم راهش باز مي شود.»(8)



انس و تدبر در قرآن



آية الله العظمي گلپايگاني مي فرمايد:



«قرآن را مونس خود قرار دهيد و در قرائت و تدبر در آيات و حفظ آنمقيد باشيد.»(9)



آية الله العظمي اراكي رحمة الله عليه مي فرمايد:



«خواندن قرآن با فكر و تأمل (از چيزهايي است كه در موفقيت طلاب نقش اساسي دارد و بايد به آن اهتمام ورزند) به جهت اينكه اين (قرآن) كلام خالق آسمان و زمين و خالق بشر، خالق انبيا و مرسلين، خالق محمد سيد المرسلين، خالق اميرالمؤمنين، خالق يك يك ائمه، خالق حضرت حجت سلام الله عليهم و خالق همه است. اين كلام اوست. ببينيد چه كلامي است! كلامي كه كلام خالق تمام انس و جن و شمس و قمر و ما يُري و ما لا يُري است. او اين كلام را تنزيل كرده. اين كلام جامع است، مثل جامعيت خودش است. اگر كسي فكر و تدبر در او بكند حالش منقلب مي شود و از كسالت و بي توفيقي روحي نجات پيدا مي كند.»(10)



قناعت و تقوي



آية الله العظمي گلپايگاني مي فرمايند:



«قناعت و تقوي و اخلاق اسلامي كه بزرگان ما به آن تبرز داشته اند و قلوب مردم به آنها متوجه گرديده، بايد نصب العين ما باشد، با تجمل گرايي و رفاه و آسايش و بدون فداكاري و گذشت و تحمل زحمت و مرارت، وظايفي را كه عهده داريم نمي توانيم انجام دهيم و اسلام را به نقاط دوردست و نقاطي كه شرايط و معيشت در آنها مناسب نيست برسانيم، كه همه اينها از راه خلوص نيت و توجه به خدا و علاقه به خدمت به اسلام و اعلاي كلمه توحيد حاصل مي شود.»(11)



آية الله العظمي مكارم شيرازي مي فرمايد:



«در ابتداي ورود به قم از نظر زندگي مادي در فشار فوق العاده اي قرار گرفتم و اين را بازگو مي كنم تا طلاب جوان امروز نسبت به وضع موجود بسيار شكرگزار و راضي باشند. ماه رمضان فرا رسيد و مصادف با تابستان بود و من و دوست هم حجره اي ام روزه مي گرفتيم ولي روزي فرا رسيد كه در موقع افطار شايد يك عدد نان هم براي خوردن نداشتيم. دوست من گفت: من مي روم كار مي كنم «قوت لا يموتي» پيدا كنيم، ولي كاري براي او پيدا نشد. گويا بعضي از كتابهاي درسي را فروخت تا لقمه ناني فراهم كرد. اين يك امتحان الهي بود كه اگر چه طول كشيد، ولي بحمدالله و المنّة به خوبي سپري شد و گشايش حاصل گشت.



نظير همين تنگناي شديد نيز هنگامي كه مشرف به نجف اشرف شدم، براي من پيدا شد؛ آن قدر از نانوا نسيه آورده بودم كه از او شديداً خجالت مي كشيدم. روزي لازم بود حمام بروم، حتي پولي كه به حمامي بدهم نداشتم، ناچار ساعت كم قيمتي داشتم آن را به حمامي دادم به عنوان اينكه نزد شما باشد تا پولبياورم. گويا او هم فهميد و ساعت را قبول نكرد و گفت: بعداً بياوريد. وليپيدا بود كه اين گونه حوادث و آزمايشها براي ورزيدگي در راه خداست و اين فشارها الطاف خفيه الهيّه است كه از يك سو انسان را متوجه ذات پاك او مي سازد و از سوي ديگر روح مقاومت را در او مي دمد. اينها كوره هاي امتحان است براي خالص سازي انسان. سرانجام بن بستها شكست و مسئله مالي تا حدّ زيادي حلّ شد؛ اما باز هم زندگي همه ما بسيار ساده و بي آلايش بود كه با امروز بسيارتفاوت داشت.»(12)



آية الله نوري همداني مي فرمايد:



«طبيعت دانش و علوم - به ويژه علوم حوزه اي، علوم اسلامي، فقه اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين - با توجه (و گرايش) به رفاه و ماديات نمي سازد. به همين علت است كه مي بينيم در سالهاي اخير فضلا و فقهايي مانند سابق تربيت نمي شوند؛ فقهاي بزرگي كه هر يك در منطقه خود وزنه اي بودند، مانند: آيات حاج سيد احمد خوانساري، حاج شيخ محمدتقي آملي، حاج شيخ بهاء الدين محلاتي، آقاي بهبهاني و آقاي حاج سيد هادي ميلاني از دنيا رفته و جايگزين ندارند؛ يعني خلأي كه به جهت از دنيا رفتن آنان به وجود آمده، پر نشده است. سابقاً به زندگي مختصر در دوران طلبگي بلكه تا آخر عمر قناعت مي شد. علماي بزرگ با مشكلات بسياري درس خواندند و در طول زندگي خود بسيار مراقب احوالات خويش بودند.»(13)



آية الله العظمي اراكي رحمة الله عليه نقل مي كند:



«مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري [مؤسس حوزه علميه قم ]مي فرمود: طلبه بايد «اَعَمّي مسلك» باشد، «لا بشرط» باشد؛ اگر مي خواهد «بشرط (شي ء) و اَخَصّي» باشد، [يعني بگويد ]حتماً بايد نهارم چطور باشد، لباسم چطور باشد، منزلم چطور باشد و ... كارش لنگ است بايد «اعمي» باشد، [يعني بايد بگويد:] هر پيش آمدي كه شد، من نبايد درسم را وِل (و رها) كنم، هر چه مي خواهد باشد؛ اعمي مسلك بايد باشد. همان طور كه گفتم خودش هم اَعَمّي مسلك بود، به اين چيزها، اعتنايي نداشت.»(14)



تهجد و سحرخيزي



آية الله نوري همداني مي فرمايد:



«از جمله موضوعاتي كه بر ما طلبه ها لازم است به آن توجه داشته باشيم، تهجد و سحرخيزي و در موقع سحر به عبادت و مناجات پرداختن است. علماي بزرگ هميشه به سحرخيزي و تهجد، عادت و مواظبت داشته اند. هر چه به دست آورده اند در نتيجه تهجد و عبادت در اين ساعت است. صاحب جواهر در وقت سحر و فضيلت مراقبت در احيا و تهجد داشتن در اين وقت مبارك اين عبارت را ذكر كرده است. وقت سحر با فضيلت ترين و با شرافت ترين اوقات و نيكوترين و لطيف ترين ساعات است. چه بسا خداوند را در آن وقت، نفحه عطرآميز رحمت و لطف را به هر كس كه بخواهد عنايت مي كند. جوائز فراواني دارد كه به هر كس كه در دعاي خود اخلاص به كار برده باشد، مرحمت مي نمايد. چه عبادتهايي كه در آن وقت شريف، نسيم قبول الهي به آن وزيد، چه دعاهايي كه به هدف اجابت رسيد، چه مشكل هايي كه در آن ساعات حل گرديد. وقت سحر، وقت علما و عمل كنندگان و وقت عرفا و متعبدين و متهجدين است. سعادتمند كسي است كه به احياي اين ساعت مبارك موفق شده است، و در اين وقت شريف از خداوند جواد لطيف، حوائج خود را گرفته است و در اين وقت شريف در پيشگاه خداوند به عبادت ايستاده است و به استغفار و طلب رحمت، مواظبت كرده است و از آنچه كه در ساعات ديگر مرتكب گرديده است، از خداوند بزرگ طلب عفو نموده است.»(15)



تهذيب نفس



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«... حوزه هاي علميه هم بيدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزي نيست كه حوزه هاي علميه مثل سابق عمل كنند. سابق وضع ديگر داشت وضع ديگر. حوزه هاي علميه بيدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب العين خود قرار بدهيد. فضلا، طلاب علوم دينيه، تقوا، تقوا، تنزيه نفس، مجاهده با نفس. يك مجاهده با نفس مي تواند بر يك امت حكومت كند. مجاهده كنيد، تهذيب كنيد، حوزه هاي خودتان را.»(16)



نيز مي فرمايند:



«عزمتان جزم اين معنا باشد و توجهتان به خدا و اعمالتان خالص براي خداي تبارك و تعالي و جديت كنيد كه در آن مدرسه كه هستيد تحصيل كنيد و بالاتر از تحصيل، تهذيب اخلاق.»(17)



و نيز مي فرمايند:



«بايد از همين حالا، همين جوان 16 ساله، همين جوان 20 ساله كه در مدارس علمي هست، از حالا بايد آن طوري كه رضاي خداست، آن طوري كه دستورات الهي است، خودش را عادت بدهد به اينكه آن طور باشد. يك قدم براي تحصيل علم برمي دارد، يك قدم براي تحصيل اخلاق خوب و تهذيب بردارد. اگر خداي نخواسته آقايان مهذب نباشند، اگر خداي نخواسته آقايان آن طوري كه اسلام مي خواهد نباشند، اين ضررش از نفعش بيشتر است.»(18)



و در جاي ديگر مي فرمايند:



«اگر تهذيب در كار نباشد، علم توحيد هم به درد نمي خورد.»(19)



توسل



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه در وصيت نامه خود به طلابسفارش كرده اند:



«طلاب عزيز بر شماست كه قصد را خالص كنيد و ارتباط مداوم خود را با ائمه اطهار، مخصوصاً حضرت صاحب و مولايمان حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف تداوم بخشيد و كثرت تلاوت قرآن كريم و ادعيه صالحه و عرض اخلاص و ادب به دخت حضرت موسي بن جعفر سلام الله عليها و اينها همه رمز موفقيت و توفيق در راه ادامه تحصيل ما است.»(20)



و نيز مي فرمايد:



«از توسل به ائمه معصومين عليهم السّلام به ويژه ساحت مقدس مولي و آقايمان حضرت حجة بن الحسن [عجّل الله فرجه الشريف ] غافل نشويد كه همه مشكلات با عنايت آن حضرت آسان مي شود.»(21)



تدريس در كنار تحصيل



آية الله العظمي مكارم شيرازي طلاب و محصلين علوم ديني را به تدريس در هنگام تحصيل اكيداً توصيه مي كند و مي فرمايد:



«بار ديگر به همه طلاب عزيز، توصيه مي كنم كه سنّت هميشگي حوزه ها را غنيمت بشمارند و كساني كه درس بالاتر را مي خوانند، مشغول (تدريس) دروس پائين تر شوند و يقين داشته باشند. همان طوركه شاگردان از وجود آنها استفاده مي كنند، آنها هم از وجود شاگردان، استفاده خواهند كرد و شايد تدريس، بيش از آنچه براي شاگرد مفيد است، براي استاد مفيد باشد. تدريس انسان را وادار به تحقيق و دقّت فراوان و موشكافي مي كند و علاوه بر فهم مسائل، قدرت تفهيم مي دهد و در يك جمله خلاصه كنم، عالِمي كه تدريس نكند حتماً گرفتار كمبودهايي خواهد شد.»(22)



تجهيز به نويسندگي و گويندگي



آية الله العظمي مكارم شيرازي مي فرمايند:



«شكي نيست كه فن نويسندگي و سخنوري، به همه انسانها از سوي خدا يكسان داده نشده، ولي به هر حال هر كسي از اين دو موهبت، مقداري برخوردار است. گرچه نويسندگي و سخنوري را بايد جزء هنرها و يا مهم ترين هنرها به حساب بياوريم، ولي به عقيده من مثل فنّ شعر نيست كه بعضي ذوق آن را داشته باشند و بعضي فاقد آن باشند، بلكه هر كس مي تواند از اين دو بهره مند باشد، حرف دلش را بزند، عقيده اش را بنويسد و از آن دفاع كند.



بنابراين، بايد همه فضلا و طلاب بكوشند به اندازه توان خودشان از طريق تمرين و ممارست و ديدن مكتب استاد، به اين دو شمشير مجهز شوند و سخنوري و نويسندگي را فرا گيرند. من در دوران دبستان و دبيرستان، شكوفايي قلم نداشتم و به اصطلاح انشاهايي كه مي نوشتم از انشاي ديگران چندان بهتر نبود؛ زيرا زمينه شكوفايي اين استعداد فراهم نشده بود، تجربه من اين است كه براي آشنا شدن به فنون نويسندگي و كسب مهارت، لازم است آثار نويسندگان خوب مطالعه شود، من مدتي اين كار را كردم؛ كتاب هايي كه در نوع خودش موفق بود. و به همين دليل، زياد چاپ شده بود و مورد استقبال و بر سر زبانها بود را مطالعه مي كردم و روي بند بند جمله ها مي ايستادم و فكر مي كردم و تجربه هاي آنها را جمع مي نمودم. البته تجربه ديگر اين است كه كارِ زير نظر استاد، با سرعت بسيار بيشتري پيش مي رود. من خودم متأسفانه استادي در نويسندگي نداشتم، بلكه همان طور كه عرض كردم از نوشته هاي خوب ديگران (كه آن هم نوعي استفاده از استاد محسوب مي شد) استفاده مي كردم، ولي كساني كه در جلسات ما بودند و فن نويسندگي را به صورت منظم فرا گرفتند، خيلي سريع تر پرورش يافتند، و آثار خوبي منتشر ساختند.»(23)



آية الله العظمي مكارم دامت بركاته در جاي ديگر مي فرمايد:



«من هميشه عقيده داشته ام كه روحانيت بايد با دو شمشير مجهز باشد:شمشير بيان و شمشير قلم. عالِمي كه فاقد اين دو باشد اگر كوه علم هم



باشد، علوم و دانشهايش را با خود به خاك مي برد ولي اگر با اين (دو) وسيلهبسيار مهم يا حداقل به يكي از اينها مجهز باشد، مي تواند آثار خودش راعالمگير كند.»(24)



عدم اهانت نسبت به علما



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«من و تو اهلش نيستيم؛ ولي خوب است منكر هم نشويم و ايمان داشته باشيم به هر چه خداوند تعالي و اوليائش فرمودند. شايد اين ايمان اجمالي هم براي ما فايده داشته باشد. گاهي هم ممكن است كه انكار بي جا و ردّ بي موقع و بدون علم و فهم براي ما ضررهاي خيلي زياد داشته باشد و اين دنيا عالم التفات به آن ضررها نيست.



مثلاً تا شنيدي فلان حكيم يا فلان عارف يا فلان مرتاض چيزي گفت كه به سليقه شما درست نمي آيد و با ذائقه شما گوارا نيست، حمل به باطل و خيال مكن، شايد آن مطلب منشأي داشته باشد از كتاب و سنت و عقل، و شما به آن برنخورده باشيد. چه فرق مي كند كه يك نفر فقيه يك فتوا بدهد از باب ديات مثلاً، كه شما كمتر ديديد و شما بدون مراجعه به مدركش ردّ كنيد او را يا اينكه يك نفر سالك الي الله يا عارف بالله يك حرف بزند راجع به معارف الهيه يا راجع به احوال بهشت و جهنم و شما بدون مراجعه به مدركش او را ردّ كنيد. سهل است، توهين كنيد يا جسارت نماييد. ممكن است آن شخص كه اهل آن وادي است و صاحب آن فن است يك مدركي از كتاب خدا داشته باشد يا از اخبار ائمه هدي داشته باشد و شما به آن برنخورده باشيد، آن وقت شما رّد خدا و رسول كرديد بدون عذر موجه. و معلوم است «به سليقه من درست نبود» يا «علم من به اين جا نرسيده بود» يا «از اهل منبر بر خلاف آن شنيدم» عذر نيست.»(25)



«از امور مهمّه كه تنبّه به آن لازم است و اخوان مؤمنين خصوصاً اهل علم (كثّر الله امثالهم) بايد در نظر داشته باشند، آن است كه اگر كلامي از بعض علماي نفس و اهل معرفت ديدند يا شنيدند به مجرد آنكه به گوش آنها آشنا نيست، يا مبني بر اصطلاحي است كه آنها را از آن حظّي نيست، بدون حجيت شرعيه رمي به فساد و بطلان نكنند و از اهل آن تحقير و توهين ننمايند.»(26)



مطالعه سرگذشت بزرگان دين



آية الله لطف الله صافي گلپايگاني مي فرمايد:



«به طلاب عزيز توصيه مي كنم كه از مطالعه در زندگي شخصيتهايي همانند مرحوم آية الله العظمي بروجردي، هدف تربيتي را دنبال كنند - نه صرفاً اطلاع بر حالات و خصوصيات آية الله العظمي بروجردي - آن مرد بزرگ را اُسوه خود قرار دهند. درس خواندنش را مطالعه و تحقيقش را كه حتي يك ساعت عمر خود را به بطالت نگذراند، زهدش را، اهتمام به فضائل اخلاقي و ... نكته اي كه به نظرم طلاب بايد در رابطه با شخصيت آية الله العظمي بروجردي، بدان توجه داشته باشند، اين است كه آية الله العظمي بروجردي و تلاشهاي آن بزرگوار، زمينه ساز انقلاب اسلامي بود؛ زيرا آية الله العظمي بروجردي، به حوزه قم رشد داد، شخصيت داد. مبارزات حضرت امام خميني رحمة الله عليه، در پرتو اين شخصيت حوزه بود كه به ثمر نشست. اگر نبود اين هويت و عظمت حوزه كه آية الله العظمي بروجردي بدان بخشيده بود، مسلماً انقلابي و حركتي سازنده پاي نمي گرفت.»(27)



پذيرش مسئوليت



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«روحانيون و علما و طلاب بايد كارهاي قضايي و اجرايي را براي خود يك امر مقدس و يك ارزش الهي بدانند و براي خود شخصيت و امتيازي قائل بشوند كه در حوزه ننشسته اند، بلكه براي اجراي حكم خدا، راحتي حوزه را رها كرده و مشغول به كارهاي حكومت اسلامي شده اند. اگر طلبه اي منصب امامت جمعه و ارشاد مردم يا قضاوت در امور مسلمين را خالي ببيند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث، مسئوليت نپذيرد و يا دلش را فقط به هواي اجتهاد و درس خوش كند، در پيشگاه خداوند بزرگ يقيناً مؤاخذه مي شود و هرگز عذر او موجه نيست. ما اگر امروز به نظام خدمت نكنيم و استقبال بي سابقه مردم از روحانيت را ناديده بگيريم، هرگز فرصت و شرايط بهتر از اين را نخواهيم داشت.»(28)



صميميت و مؤاخات



آية الله نوري همداني مي فرمايد:



«موضوع ديگري كه ما طلبه ها بايد در نظر بگيريم، اين است كه نسبت به هم صميمي و فوق العاده مهربان باشيم. خيرخواه يكديگر باشيم. سيره حوزه هاي علميه در سابق و علماي بزرگ ما اين گونه بوده است. خيرخواه بودن و صميمي بودن، خيلي از مشكلات را آسان مي كند، به پيشرفت ما طلبه ها كمك مي كند. براي نمونه از صاحب معالم، شيخ حسن فرزند شهيد ثاني و پسر خواهرش سيد محمد صاحب مدارك مي توان نام برد (كه) صميميت ميان اين دايي و خواهرزاده، فوق رابطه خويشاوندي بوده است. همدرس و هم مباحثه بودند، در پرتو صفا و صميميت در درس استاد بزرگوارشان مقدس اردبيلي شركت مي كردند و با هم مباحثه مي كردند. هر كس به نماز مي ايستاد، ديگري به وي اقتدا مي كرد. هر يك از آنان كه درس مي گفت، آن يكي در درس وي شركت مي كرد. در حقيقت، هر دو در درس يكديگر حاضر مي شدند. هر گاه كسي از يكي از آنان سؤال مي كرد، پاسخ مي داد: آيا از فلاني مثلاً صاحب معالم يا بالعكس، صاحب مدارك، مسئله را پرسيده اي؟ اگر پاسخ مثبت بود، مي گفت: جواب همان است كه فرمودند. هر كدام از اين دو بزرگوار كتابي تصنيف مي كرد يا چيزي مي نوشت به ديگري عرضه مي كرد تا نظراتش را بفرمايد. چنان كه گفتم هر دو شاگرد مقدس اردبيلي بودند و دو سال تفاوت سني داشتند؛ صاحب مدارك، دو سال بزرگتر بود و حدود دو سال هم زودتر از صاحب معالم فوت كرد، [صاحب مدارك در] سال 1009 [ه .ق فوت كرد و]صاحب معالم در سال 1011 وفات كرد.»(29)



امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«با هم صلح و صفا داشته باشيد، دسته بندي و اختلافات را كنار بگذاريد، با هم برادر باشيد، با روح واحد و صفاي باطن براي اسلام كار كنيد.»(30)



حفظ سلامتي



آية الله العظمي مكارم شيرازي دامت بركاته به طلاب چنين توصيه مي كنند:



«سه موضوع را به همه طلاب عزيز سفارش مي كنم:



1. فعاليت جسماني را براي خودشان از واجبات بدانند.



2. اعتدال در غذا را فراموش نكنند. استقبال از غذاهاي گياهي را به عنوان بخش عمده اي از غذايشان مورد توجه قرار دهند. خيال نكنند قوّت و سلامت در غذاهاي چرب و شيرين و حيواني است. ممكن است انسان، اوائل كار از كم غذا خوردن ناراحت بشود، ولي كم كم به آن عادت مي كند و بيشتر از آن را نمي طلبد. بسيارند كساني كه وجودهاي بابركتي براي اسلام هستند، اما متأسفانه وقتي كه پخته شدند و در ميان مردم شناخته شدند و در حوزه ها اسم و رسمي پيدا كردند، از كار افتاده اند و از وجود آنها نمي توان بهره گرفت، و اين ضايعه بزرگي براي جهان اسلام است. بنابراين، خوب است به عنوان مقدمه واجب در حفظ سلامتي خود بكوشند و از هيچ كوشش و آموزشي در اين طريق مضايقه نكنند.



3. همان طور كه در حديث شريف دارد، انسان بايد براي تجديد قوا، استراحت و تفريح هم داشته باشد و آن را به عنوان يك عبادت مقدّمه واجب مي توان دنبال كرد. طبيبي در شيراز به من گفت: «شما اگر مي توانيد كار زيادي در روز انجام بدهيد، من مانع نمي شوم، ولي در هفته يك روز را از تمام كارهاي فكري خالي كنيد و آن يك روز مطلقاً از كارهاي روزمره دور باشيد و استراحت كنيد.» من سعي مي كنم به گفته اين طبيب عمل كنم. به همين دليل، جمعه ها ملاقاتي نمي گذارم و سعي مي كنم در مواقعي كه هوا مساعد است حتي در شهر نباشم، چون صداي تلفنهاي پي در پي، خودش ايجاد مشكل مي كند. ولي در عين حال، مجبور مي شوم بر خلاف عقيده، بعضي از كارهايي كه در جمعه ها به من تحميل مي شود، بپذيرم و متأسفانه اين برنامه ناقص مي ماند.»(31)



خلوص نيت



اخلاص، پاكسازي و تصفيه نيت از وصاياي مهم مراجع عالي قدر است كه مايه رشد و تعالي فكري و روحي مي باشد و شرح صدر و ايجاد زمينه كسب فيوضات الهي در سايه خلوص نيّت قابل تحقق است.



حضرت آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايد:



«متذكر باشيد كه تحصيل و درس و مطالعه و تتبع و تحقيق پايه و مايه علم است، ولي شرح صدر و فيوضات علمي و بقاي استقامت فكري وابسته به خلوص نيت است. شما مي توانيد هر زحمتي كه مي كشيد و هر محروميتي را كه تحمل مي نماييد و هر درسي را كه مي خوانيد يا تدريس مي كنيد، به درگاه الهي محسوب داريد و از حضور در مجالس درس و مطالعه مانند عبادات و نماز شب، تقرب به خدا بجوييد.»(32)



استفاده از فرصتها



آية الله العظمي گلپايگاني رحمة الله عليه مي فرمايند:



«اكنون كه به بركت ولايت حضرت بقيةالله ارواحنا له الفداء، امكانات تحصيل، تأليف و نشر و تبليغ، تا اقصا نقاط جهان براي ما فراهم شده است و انوار علم و معارف از اين حوزه به شرق و غرب تابش دارد و وظيفه ما [را ]سنگين تر كرده، لازم است فرصت را غنيمت شماريد و با استفاده از همه امكانات و استعدادها و مواهب الهي، قصور ما را در انجام وظيفه جبران نماييد.»(33)

پاورقي





1) نوري از ملكوت، ص 368.

2) مجله حوزه، ش 29، ص 32.

3) همان، ص 34.

4) شرح احوال حضرت آية الله العظمي اراكي رحمة الله عليه، ص 305.

5) افق تازه، پيش شماره 39، ص 2.

6) افق حوزه، پيش شماره 33، ص 10.

7) همان، پيش شماره 1، ص 1.

8) ستارگان حرم، ج 5، ص 136.

9) نوري از ملكوت، ص 371.

10) شرح احوال حضرت آية الله العظمي اراكي رحمة الله عليه، ص 304.

11) نوري از ملكوت، ص 370.

12) نيم قرن خدمت در مكتب اهل بيت عليهم السّلام، ص 146.

13) مجله حوزه، ش 29، ص 39.

14) همان، ش 12، ص 46.

15) همان، ش 29، ص 36.

16) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 135.

17) همان، ص 138.

18) همان، ص 366.

19) همان، ص 377.

20) نوري از ملكوت، ص 445.

21) همان، ص 371.

22) نيم قرن خدمت به مكتب اهل بيت عليهم السّلام، ص 79.

23) همان، ص 55.

24) همان، ص 106.

25) چهل حديث، روح الله خميني (ره)، مركز نشر فرهنگي رجا، تهران، 1368، حديث اول، ص 128.

26) معراج السالكين و صلوة العارفين، روح الله خميني(ره)، آزادي، قم، ص 55.

27) مجله حوزه، ش 44 - 43، ص 160.

28) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 345.

29) مجله حوزه، ش 29، ص 35.

30) روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني رحمة الله عليه، ص 135.

31) نيم قرن خدمت به مكتب اهل بيت عليهم السّلام، ص 189.

32) نوري از ملكوت، ص 368.

33) همان، ص 368.