ثميل بن عبيد الله اشعري




31 . ثميل بن عبيد الله اشعري



ابوحاتم، ثميل را يار و همراه و راوي ابوالدرداء(1) دانسته است. بنابراين وي از تابعين به شمار مي رود. عمر بن يزيد نصري راوي اوست: «ثميل بن عبيد الله اشعري صاحب ابي الدرداء روي عن ابي الدرداء... »(2).



32 . جعفر بن عمران بن عبدالله اشعري



شيخ طوسي و نجاشي عباس بن معروف را «مولاي»(3) او دانسته اند: «العباس بن معروف... مولي جعفر بن عمران بن عبدالله الاشعري»(4)، عباس بن معروف از اصحاب حضرت رضا عليه السلام(5) و از مشايخ احمد بن محمد بن عيسي و احمد بن محمد بن خالد برقي به شمار مي رود.(6)



روايتي از جعفر بن عمران بدون وصف «الاشعري» در كافي و تهذيب ديده مي شود، در اين روايت، جعفر بن عمران از ابوبصير از حضرت صادق عليه اسلام روايت مي كند و علي بن الحكم راوي اوست.(7)



نويسنده «الجامع في الرجال» احتمال مي دهد كه اگر جعفر بن عمران اشعري از راويان به شمار آيد و تصحيفي نيز در سند روايت واقع نشده باشد، مراد از جعفر بن عمران، همان اشعري مورد بحث باشد؛ اگرچه ايشان احتمالات ديگري را نيز مطرح كرده است.(8)



با ملاحظه اينكه اشعري معاصرِ عباس بن معروف - از اصحاب امام رضا عليه السلام - بوده است و جعفر بن عمران با يك واسطه از امام صادق عليه السلام روايت مي كند. بعيد نيست كه مراد از «جعفر بن عمران» در روايت كافي و تهذيب، جعفر بن عمران اشعري باشد.



33 . جعفر بن محمد الاشعري



ابوجعفر از محدثاني است كه عصر امام جواد، امام هادي و امام حسن عسكري عليهم السلام را درك نموده؛ ولي راوي مستقيم آنان نيست. او با واسطه پدرش و فتح بن يزيد جرجاني، از امام رضا عليه السلام روايت نموده است. وي شخصي جليل القدر است و ده ها روايت از وي نقل شده است. برخي احتمال اتحاد وي را با جعفر بن محمد بن عبيد الله داده اند. شيخ طوسي در فهرست از وي ياد كرده و كتابي را به روايت محمد بن خالد برقي، از او دانسته است. «جعفر بن محمد اشعري» و «ابن عبيدالله» راوي عبدالله بن ميمون قداح مي باشند. «ابن عبيد الله» چند روايت و اشعري ده ها روايت از ابن قداح نقل مي نمايد و اين در حالي است كه راوي كتاب هاي قداح، ابن عبيد الله مي باشد.(9) اين مطلب باعث استبعادي شده است كه چگونه شخصي كه ده ها روايت از او نقل مي نمايد راوي كتاب هايش نيست؛ ولي ديگري با روايت بسيار كمتر، راوي آن است؟ مخالفان اظهار مي دارند كه شيخ طوسي، ابن عبيدالله را به اشعري وصف ننموده و مجرد روايت آن ها از ابن قداح نمي تواند عاملي جهت اتحاد باشد(10).



وي از عبدالله بن ميمون قداح، عبيد الله دهقان، ابو يحيي واسطي، فتح بن يزيد جرجاني و پدرش روايت مي كند. احمد بن محمد بن خالد برقي، احمد بن محمد بن عيسي اشعري، ابراهيم بن هاشم، علي بن اسماعيل، علي بن عباس، سهل بن زياد، محمد بن خالد برقي، نهيكي و سعد بن عبدالله و صفار كه در طبقه ديگري مي باشند او را ديده اند و راوي وي هستند.(11) از وحيد بهبهاني نقل شده است: محمد بن احمد بن يحيي از راويان وي است و جزء مستثنيات نيز نمي باشد؛ لذا دليل بر رضايت محمد بن احمد بن يحيي از او بوده و حُسن حال، بلكه وثاقت او را مي رساند.(12)

پاورقي





1) عويمر ابو الدرداء در جنگ بدر، مسلمان شد و در ساير جنگ ها شركت جست. پيامبر صلي الله عليه و آله وي را با سلمان برادر ساخت و او را حكيم امت خويش خواند.: «عويمر، حكيم امتي». وي از فضلا، حكما و فقهاي صحابه و فقيه، مقري و قاضي دمشق و در زمان خلافت عثمان، عهده دار قضاوت دمشق بود. وي حدود سال 32 ه . ق. از دنيا رفت. فرزندش بلال، همسرش ام الدرداء و حبير بن نفير، انس بن مالك، ابن عمر، ابن عباس ،ابو اسامة و سعيد ابن مسيب از راويان اويند. (تذكرة الحفاظ،ج 1، ص 24/ اسد الغابة،ج 4، ص 159؛ ج 5، ص 185).

2) الجرح و التعديل، ج 2، ص 472، ش 1921.

3) واژه «مولي» چند معنا دارد؛ از جمله: غير عرب، هم پيمان و آزاد شده. بيشتر معناي اول از آن اراده مي شود. بر حسب قرينه مي توان به معناي مورد نظر پي برد. در مورد عباس بن معروف اشاره اي نيست كه بتوان به قرينه پي برد و شايد معناي اول مناسب تر باشد. (فوائد الوحيد البهبهاني، ص 44 / ر.ك: بحث موالي اشعريان در همين نوشتار).

4) رجال الطوسي، ص 328 / رجال النجاشي ص 281 / رجال العلامة الحلي ص 118.

5) رجال الطوسي ص 328.

6) من لا يحضره الفقيه ج 4، ص 117 (مشيخه).

7) الكافي ج 4، ص 255 / تهذيب الاحكام ص 5 / ص 23.

8) الجامع في الرجال ج 1، ص 388.

9) الفهرست، ص 43، شماره 139/ رجال النجاشي، ص 213، ش 557.

10) الجامع في الرجال، ج 1، ص 393/ معجم رجال الحديث، ج 4، ص98 - 100، قاموس الرجال، ج 2، ص 665، ش 1508.

11) همان.

12) تنقيح المقال، ج 1، ص 222، ش 1846.