فصل دوم / وضع شهرستان قم در زمان هاي مختلف


1 - مقارن فتح قم به دست مسلمانان در سال 23 هجري، اين شهر از قلعه هاي مختلف تشكيل مي شد كه نام آنها به تفصيل گذشت تا زمان ورود اشعريان كه به تدريج وضع آن را تغيير داده اند.



2 - در قرن سوم. قم به دو قسمت بزرگ به نام منيجان و كوچك به نام كمندان [تقسيم مي شد]. در منيجان قريب يك هزار خانه وجود داشته. حدّ فاصل ميان اين دو ناحيه، رودخانه بوده است و پل هاي متعدّد سنگي منيجان و كمندان را به يكديگر مربوط مي ساخته است.(1)



3 - در قرن چهارم. بهترين مأخذ براي اطّلاع از وضع قم در قرن چهارم، تاريخ قم مي باشد. گذشته از تاريخ قم، در حدود العالم و ابن حوقل و اصطخري - كه از آثار قرن چهارم مي باشد - قم توصيف شده است. در اين زمان، قم طرف توجّه پادشاهان آل بويه بوده و صاحب بن عبّاد، وزير معروف اين خاندان، به قم نظر مخصوصي داشته كه از خلال نامه هاي او كه متن آنها در دست است، به خوبي معلوم مي شود.



4 - در قرن پنجم و ششم. شايد در هيچ زماني قم به آباداني قرن پنجم و ششم نبوده و كامل ترين مأخذ براي وضع قم در آن وقت، كتاب النقض شيخ عبدالجليل رازي است. به موجب مندرجات النقض، قم در آن زمان، داراي چند مسجد جامع و كتاب خانه هاي بزرگ و مدرسه هاي معمور و موقوفات بسيار بوده و در هر رشته، دانشمندان بسياري در قم وجود داشته و خاندان هاي معروفي در اين شهر مي زيسته اند و مزار مطهّر حضرت معصومه - سلام الله عليها - زيارتگاه عموم شيعيان جهان بوده است.



گذشته از كتاب النقض، از آثار ديگر نظم و نثر قرن پنجم و ششم مانند اشعار امير معزّي و خاقاني و نوشته هاي بيهقي و راوندي، اهميّت و عظمت قم در آن زمان معلوم مي شود.



5 - در قرن هفتم و هشتم و نهم. در معجم البلدان بلاذري (از آثار قرن هفتم) چاه هاو سرداب هاي قم وصف شده. در اين وقت، بناهاي قم از آجر بوده است. كمي بعد از اين تاريخ، قم به دست مغولان قتل عام و خراب شد. حمدالله مستوفي در نزهة القلوب - كه در حدود يك قرن بعد از حمله مغول تأليف شده - نوشته است كه اكثر آن شهر، اكنون خراب است، ولي از اين پس رو به آباداني گذاشت، به طوري كه در اواسط قرن نهم، ميرزا سلطان محمد كه از طرف شاهرخ به حكومت عراق منصوب شد، قم را تختگاه خود قرار داده بود.(2) جهانگردان و نيز كساني كه از اين به بعد به قم آمده اند، زيبايي و بزرگي قم را وصف كرده اند.



6 - در زمان صفويه. قم در زمان صفويه (از زمان طهماسب به بعد) اهميّت بسزايي يافته و تا فتنه افغان ها از شهرهاي بزرگ و آباد ايران بوده و عموم جهانگردان و نويسندگان آن عصر، به تفصيل، اين شهر را وصف كرده اند. از جمله تاورنيه، جهانگرد فرانسوي در سفرنامه خود (ص 136 به بعد) و شاردن فرانسوي در سفرنامه خود (ج 3، ص 60-80) هر يك، شرح مبسوطي راجع به قم نوشته اند. شاردن گويد كه: شكل قم، مربّع مستطيل است كه از طرف مشرق به مغرب، گسترده شده. مي گويند اين شهر، پانزده هزار باب خانه و باغچه دارد، بازارهاي بزرگ خوبي دارد، عمارات عاليه و ابنيه شامخه ديگري نيز وجود دارد. به طور كلي، بلده خوبي است، همه گونه ارزاق و خواربار بسيار زياد و ميوه، بخصوص پسته فراوان است. مردم شهر بسيار معقول و مؤدب و قابل معاشرت مي باشند. آبادي حقيقي قم در قرن اخير(قرن هفدهم) آغاز شد...



در اين زمان، منصب حاكم قم داروغگي بوده و داروغه قم از ميان رجال بزرگ انتخاب مي شده است.(3) تا اواخر صفويه، قم جزو شهرهاي عمده ايران محسوب مي شده است.



7 - در زمان قاجاريه. از [زمان ] افاغنه تا آخر قاجاريه، قم از شهرهاي خراب ايران بود. با اين كه فتحعلي شاه به قم توجّه مخصوصي داشت و اقداماتي هم در اين زمينه كرد، ولي باز هم رو به آباداني نگذاشت. در يك كتاب جغرافيا به نام جهان نما كه در زمان محمّدشاه تأليف شده، چنين آمده كه در اين زمان قم، مخروب و عمارات كلّيه، معري و مسلوب از آثار، در او قريب به چهل مسجد خرابه به حساب آمده است. مؤلف بستان السياحه گويد كه قم در قديم، شهري بزرگ بوده و در زمان فتنه افغان، خراب شده. اكنون (در زمان فتحعلي شاه) قريب چهار هزار باب خانه دارد. غلاّتش ارزان و ميوه اش فراوان است.



از جهانگردان خارجي معاصر فتحعلي شاه، اوژن قلاندن قم را وصف كرده.(4)



در بسياري از سفرنامه هاي خارجيان در زمان ناصرالدين شاه و مظفّرالدين شاه، وضع قم ذكر شده، مخصوصاً عكس هايي از قم در آنها چاپ گرديده كه بسيار جالب است. مثلاً عكس قبرستان، آن وقت كه صحن نو ساخته نشده و به جاي آن قبرستان بوده است و عكس دروازه بزرگ قم از راه تهران و مناظري از قم پيش از احداث خيابان و مناظر گل دسته ها وقتي كه ميله وسط آن را ساخته بوده اند.



اين سفرنامه ها از جمله كتاب هايي است كه وصف قم در زمان قاجاريه در آنها آمده. سفرنامه دكتر فوريه (ص 258) و سفرنامه هانري رنه دالاني فرانسوي (ص 850 -859) و سفرنامه مادام ديولافوآ (ص 187) و سفرنامه براون انگليسي، (ص 161) و سفرنامه لرد كورزون (ج 1، ص 11)، و به سوي اصفهان پيرلوتي فرانسوي (ص 220 - 225).



8 - قم قبل از احداث خيابان. در حدود سي سال پيش اگر كسي از روي پل قديمي (پل عليخان ريش بلند) مي خواست وارد قم شود، ابتدا به در بزرگي مي رسيد كه سردر و اطراف آن را با خشت هاي كاشي آراسته بودند و در وسط بالاي دروازه، عكس رستم با ريش دو شاخ خودنمايي مي كرد. در به بازار باز مي شد كه اين بازار تا ميدان كهنه امتداد داشت.



9 - قبرستان بزرگ. از ديوار شمالي صحن جديد تا مقابل در بزرگ مسجد امام، قبرستان بزرگ و قديمي اي بود كه در بعضي قسمت هاي آن، ارتفاع قبرها به دو متر مي رسيد و در حاشيه غربي، در محل خيابان آستانه فعلي، راه باريكي بود كه يك طرف آن قبرستان و [طرف ] ديگر، دكان هاي مختصري قرار داشت. اين راه تا درِ بزرگ صحن جديد، امتداد مي يافت. مقبره شيخان - كه محل دفن عدّه اي از بزرگ ترين محدّثين و علماي شيعه مي باشد و چند نفر از اصحاب ائمه در آن مدفون اند در وسط قبرستان قرار داشت.



در وسط بعضي از قبرها، مجسّمه شيري از سنگ قرار داشت كه نشان پهلوان يا دلاوري بوده كه مقتول شده. از اين شيرها دو نمونه از بقاياي آنها در باغ ملّي موجود است.



10 - خيابان هاي سابق قم



1) خيابان حضرتي يا خيابان بالا كه داراي چند گذر كوتاه بوده و محل گاراژ و مسافرخانه ها بوده است.



2) خيابان پايين از مقابل در مسجد امام تا آب انبار سيد عرب.



3) خيابان حاج عسكرخان (از حسين آباد بازار تا تكيه حاج سيّد حسن)



4) خيابان چراغ برق از ابتداي شيخان تا خيابان حضرتي. احمد شاه قاجار، يك كارخانه كوچك برق زغال سنگي يا هيزمي براي آستانه هديه كرد كه در اين خيابان نصب شده بود.



11 - وضع سابق شهر: شهر در مشرق شهر كنوني بوده؛ زيرا ابتداي بازار قم از جلو مناره هاي انتهاي ميدان كهنه به طرف مشرق بوده و به آن سربازار مي گويند و بقاياي برج و باروي شهر در چند كيلومتري مشرق شهر، مشهور است. به محلّه درخت پير كه امروز در انتهاي شهر قرار دارد، ميان شهر مي گفته اند و امروز هم مي گويند.

پاورقي





1) البلدان، ص 40.

2) از سعدي تا جامي، ص 392.

3) عالم آراي عبّاسي، ص 253.

4) سفرنامه اوژن فلاندن، ص 105.