بخش پنجم / اخلاق و رسوم قمي ها


1 - مردم قم



همان طور كه گفته شد، اعراب اشعري بر مردم اصلي و زردشتي مذهب قم، چيره شدند و اعرابي بودند كه اكثراً در زمان حجاج به قم آمدند و به جاي مردم اصلي در قم مستقر شدند. البته قم جزء شهرهاي آباد پيش از اسلام بوده و مانند تمام شهرهاي ايران به دست اعراب افتاده و با وضع خاصّي كه برايش پيش آمده، بيشتر از شهرهاي ديگر رنگ تازي به خود گرفته است. لذا اكثر مورّخين تأييد كرده اند كه ساكنان قم اصلاً عرب هستند. اصولاً مورّخين عرب سعي داشتند ساكنان نواحي مفتوحه را اعراب بدانند. لذا قمي ها و اهالي ساير شهرستان هاي ايران را از نژاد تازي مي دانند. مثلاً كردها را كه هنوز هم به زبان پهلوي و ساساني صحبت مي كنند و از نژاد خالص پارسي هستند، از نژاد عرب نوشته اند؛ ولي تاريخ نشان مي دهد كه در قرن سوم هجري، سكنه قم، آميخته اي از نژاد ايراني و قبيله مذحج و اشعري بوده اند. اين سند، نوشته يعقوبي از بزرگ ترين مورّخين قرن سوم هجري در كتاب البلدان مي باشد.



حق اين است كه به آساني نمي توان درباره مردم شهري يا هر جمعيت ديگري حكم كرد. عبور از يك شهر يا معاشرت چند روزه با عدّه اي از مردم آن نمي تواند ملاك اخلاق و روحيات عمومي آنان قرار گيرد. بنابراين، بايد گفت: بيشتر عقايدي كه درباره مردم شهرهاي مختلف ابراز شده، يا از روي اغراض خاصّي بوده يا در اظهار عقيده، عجله شده است. به همين علّت، ديده مي شود كه در يك زمان دو عقيده متضاد درباره مردمي ابراز گرديده. يكي تصادفاً از چند نفر از مردم يك شهر خوبي ديده و خوب نوشته، ديگري بدي ديده و بد نوشته است، و اگر قبل به از صفويه برگرديم، اغلب مربوط به تشيّع مردم قم مي باشد؛ زيرا مي بينيم، نويسندگان شيعه، آن را سخت ستوده و نويسندگان سنّي مذهب به شدّت نكوهش كرده اند. از مجموع عقايدي كه تا حدّي خالي از حبّ و بغض ابراز شده مي توان استنباط كرد كه اخلاق و صفات قمي ها همواره مورد ستايش جهانگردان و شعرا بوده و اگر كسي در مذمت آنان سخني، گفته علّت خاصي داشته است. اينك نمونه اي از آنچه درباره اهل قم گفته شده است:



براون انگليسي: «قم برخلاف شهرت، مردم خوبي داشت و از قيافه هاي آنان پيدا بود كه مردم خوبي هستند.



مانري و الماسي و پير لوتي معتقدند: «اين عقيده مربوط به 75 سال پيش است كه اگر كسي در قم بدي ببيند، مربوط به بزهكاراني است كه از اطراف براي بست نشستن در قم جمع شده اند.



شاردن گويد: مردم قم، بسيار معقول و مؤدّب و قابل معاشرت مي باشند.



از سيّاحان خارجي كه بگذريم، كساني كه از شهرهاي ديگر ايران به قم آمده اند، عموماً از مردم قم تعريف كرده اند. از جمله مرحوم نظام العلماء تبريزي گويد: اهل قم آرام، كاسبكارِ سالم به نظر آمد.



ميرزا سنگلاخ، خوشنويس معاصر فتحعلي شاه، قصيده اي در مدح قم گويد كه مطلع آن اين است.



ديار قم بِه از دارالقرار است در آن صاحبدلان چندين هزار است



ولي در همين زمان در بستان السياحه، مؤلف آن درباره قم گويد:



چون دور به ما رسيد، آسمان طپيد. يكي نبود كه دل رُبايد يا در مراتب انساني كامل نمايد، عموماً دشمني فقرا...



آيا كدام يك از اين دو نظر را بايد ملاك قرار داد؟



شيخ عبدالجليل رازي از نويسندگان بزرگ قرن ششم، در كتاب النقض، به بهترين وجهي شهر قم را توصيف كرده و مردم آن را ستوده است. در مقابل، راوندي در راحة الصدور به مردم قم و ديگر شهرهاي شيعه در قرن ششم سخت تاخته و از واردآوردن اتّهام نيز خودداري نكرده و پادشاه سلجوقي را تشويق كرده كه اين شهر را به آتش بكشد. آثار عناد و لجاج در نوشته راوندي كاملاً مشهود است.



ثعالبي در يتيمية الدهر (ج 3و4) با ذكر چند قطعه شعر به قمي ها حمله كرده و پيداست كه ناراحتي او از شيعه بودن مردم قم است. ياقوت حموي هم در قطعه شعر در هجو قمي ها كرده؛ ولي در مقابل، ده ها شاعر در مدح مردم قم شعر سروده اند و تنها در تاريخ قم، نام چهل شاعر ذكر شده بوده كه در شعر خود، قم را مدح كرده بوده اند.(1)



مرحوم حاج شيخ عباس قمي، درباره مردم قم در سفينة البحار، عباراتي نوشته اند كه آقاي علي اصغر فقيهي، ترجمه آن را در سال نامه دبيرستان حكمت قم (ص 17) آورده اند.



مردم قم افتخارات فراوان دارند. نخست اين كه آب و ملك و مزارع بسيار بر ائمه اطهار وقف كردند. دوم اين كه آنان، نخستين كساني هستند كه بر ائمه خمس فرستادند و سه ديگر اين كه ائمه معصومين براي جمعي از وجوه قم مانند زكريا بن ادريس و زكريا بن آدم و عيسي بن عبد الله بن سعد و عده اي ديگر، اشيايي از قبيل انگشتر و كفن و خلعت، ارسال فرمودند. چهارم اين كه جُبّه حضرت رضا را از دعبل خزاعي خريدند. گذشته از اينها افتخارات ديگري نيز دارند. درباره منظره شهر قم نيز عقايد مختلفي به نظم و نثر ابراز شده. يكي منظره بهار قم را بهترينِ مناظر دانسته و آن را «بهشت برين» خوانده. ديگري گويد: قم مانند تل خاكستري است.



واضح است كه منظره شهر قم در زمان هاي مختلف - چنان كه ذكر شد - مختلف بوده و مناظر آباداني و ويراني آن، هر دو وصف شده است.



2 - اخلاق قمي ها



از حق نبايد گذشت كه قمي هاي اصلي، يعني آنهايي كه تحت تأثير محيطها و اشخاص ديگر قرار نگرفته اند، اخلاق و عواطفشان خوب و مخصوصاً مناسب طبع و ميهمان نوازي ايشان معروف است؛ ولي از اظهار اين حقيقت تلخ هم ناگزيريم كه اغلب قمي ها فكرشان بلند نيست و حاضر نيستند از اين كه هستند، كمي جلوتر بروند. از اين جهت، افراد تحصيلكرده و سياسي در قم كم است و استقبال مردم از فرهنگ نسبت به جمعيت شهر، خيلي خيلي ناچيز است.



مثلاً هنوز پنجاه درصد كودكان از سن هفت، هشت سالگي اگر در كوچه ها خاكبازي نكنند، در دكّان ها به عنوان شاگردي مشغول كارند و از پنجاه درصد بقيه هم 45 درصد تابستان ها به جاي دبستان به مغازه ها مي روند و هنوز هم شايد بسياري از اهالي، مكتب خانه ها و يا مدارس اسلامي را بر دبستان ها ترجيح مي دهند. از صفات خوب مردم قم، صراحت لهجه آنهاست، اگرچه عدّه كمي از آنها فاقد اين صفت شده اند.(2)



3 - مذهب



نخستين كساني كه دين مقدس اسلام را در قم رواج دادند (در اواخر قرن اوّل)، داراي مذهب شيعه بودند. از اين جهت، مردم قم، دين اسلام را با مذاهب تشيّع پذيرفتند. در طول تاريخ نام قم با مذهب شيعه مساوي بوده است كه به قول شيخ عبدالجليل رازي، قمي جز شيعه نباشد؛ ولي بايد دانست كه عدّه قليلي از علماي اهل تسنّن از قم برخاسته اند كه معروف تر از همه، نظام نيشابوري قمي، مؤلف تفسير معروف و شرح شافيه ابن حاجب، معروف به شرح نظام در صرف مي باشد.



مؤلف تاريخ قم نيز نام چهارده نفر از علماي عامّه را كه به «قمي» شهرت داشته اند، ذكر كرده است. در هر حال، مردم قم داراي اين افتخار هستند كه از ابتدا جزء دوستداران خاندان پيغمبرصلي الله عليه وآله بوده و در هر مورد، آشكارا اين دوستي را ابراز مي داشته اند و از اين راه، خسارات فراواني هم متحمّل شده اند و به شرحي كه گفته خواهد شد، چندين بار نيز از اين ناحيه قتل عام شده اند.



ابن اثير در وقايع سال 423 گويد در اين سال، قافله اي از قم به عزم زيارت كربلا و نجف وارد بغداد شدند. بغدادي ها شروع به تعرض و آزار ايشان نمودند و در نتيجه، نزاعي رخ داد كه سه نفر از زوّار قمي مقتول شدند.(3) در قرن چهارم و پنجم، شعار شيعه رنگ سفيد بود و قمي ها لباس به اين رنگ مي پوشيدند از شعارهاي شيعه كه مردم قم همواره معمول مي داشتند و مي دارند، عزاداري عاشورا است كه جزئيات آن و منشأ هر قسمت، تفصيل جداگانه اي دارد و در كتاب مطلبي چند درباره قم از آقاي فقيهي ذكر شده است.



4 - رسوم عزاداري در قم



اين موضوع، دامنه دار و وسيع است كه البته به واسطه وجود چندين امامزاده در قم و شيعه بودن قمي ها قوّت گرفته است. كنجكاوي در اين مورد، بحث طولاني را به وجود مي آورد كه از حوصله اين جزوه بيرون است. تنها اطّلاع بر يك موضوع، جالب توجّه است و آن علامتي است به نام «طوغ» يا «طوق» كه قرن هاست در قم معمول بوده است.



اين علامت، عبارت است از يك زبانه فلزي بلند در حدود 5/1 تا دو متر كه به صندوق فلزي كنده كاري شده زيبايي متّصل مي شود و صندوقچه عمود بر پايه اي آهني يا چوبي است كه طول آن در حدود دو متر است.



كلمه طوغ در كتاب سياست نامه خواجه نظام الملك ذكر گرديده است و آن علامتي است كه پيشاپيش سرداران سپاه حركت مي داده اند و از آن جايي كه بيشتر وسايل را دسته ها به عنوان عزاداري حركت مي دهند تا بينندگان را تهييج كنند، از آلات و وسايل جنگي قديم اقتباس شده. مي توان گفت كه طوغ هم كم كم استعمال اصلي خود را از دست داده و وسيله اي براي عزاداري سيّار در دسته ها شده است (همان طور كه در اوّل حركت اين دسته ها طبل و يا شيپور مي زنند و اين، همان وسايلي است كه قديمي شده و استعمال جنگي، ديگر ندارد). اين رسم در اواخر سلسله تيموريان متداول شده و هم اكنون طوغ هايي چند از ساخته هاي قرن دهم و يازدهم در موزه قم و تكيه ها موجود است. در هر صورت، اهالي براي طوغ، اهميّت زيادي قائل هستند و راجع به آن، عقايد شگفتي ابراز مي دارند. عزاداري پاي طوغ، منحصراً در روز عاشورا انجام مي گيرد و بايد از هر پيرايه اي عاري باشد. لذا اغلب مردم با همان لباس هاي معمولي، بدون خواند شعري، عزاداري مي كنند و منحصراً كلمه «حسين» را به زبان مي رانند و مرتب از زمين بالا مي پرند و به اصطلاح جفت جفت مي زنند و مرتّب مي گويند «حسين! حسين!» و بر سر و صورت خود مي كوبند و اين در موقعي است كه طوق را سرپا نگاه مي دارند و هيجان پاي طوغي ها به حدي مي رسد كه از خود بيخود مي شوند و چنان به سر و صورت خود مي زنند كه اگر رهبر دسته ها وارد نباشند و يك ربع ساعت طوغ را سرپا نگاه دارند، مسلّماً عده اي از هوش مي روند و يا هلاك مي شوند.



در موارد ديگر، طوغ، افقي روي سر مردم قرار مي گيرد و معمولاً زبانه آن كه به شال سبزي بسته شده، به دست شخصي محترم سپرده مي شود و اين وسيله سنگين را مردم به آساني بر روي دست حركت مي دهند و يا براي سرپا نگاه داشتن آن، از دو شاخه هاي متعددي استفاده مي كنند و البته قيافه طوغ ها به واسطه ناآشنا بودن و اين كه روز مخصوصي آن را بيرون مي آورند، ترسناك است. اين رسم مخصوص به شهر قم است و ديده يا شنيده نشده كه در جاي ديگر هم باشد، جز اينكه سابقاً در كوي سنگلج تهران هم مرسوم بوده است.



5 - نژاد



امروز ساكنان قم دو دسته هستند: يكي اهل قم، ديگري كساني كه در سال هاي اخير از شهر خود كوچ كرده و در قم توطّن اختيار كرده اند.



اهل قم نيز دو دسته هستند: يك دسته كساني كه از قرن ها قبل اجدادشان در قم مي زيسته. دسته ديگر، قبايلي كه به علل تاريخي از موطن اصلي به قم كوچ كرده يا كوچ داده شده اند. دسته اول، باز دو دسته هستند: يكي مردمي كه مقارن فتح قم به دست مسلمانان در اين شهر مي زيسته اند. قسمت ديگر، افراد قبايل مختلف عرب كه به تدريج در قم سكونت اختيار كرده و قمي شده اند، به طوري كه جغرافيدانان معروف اسلامي نوشته اند در قرون اوّليه، ساكنان قم آميخته بودند از عرب هاي اشعري و آل مذحج و جمعي از ايرانيان اصلي.



6 - زبان



زبان مردم قم از نخست فارسي بوده حتي در قرن هاي دوم و سوم كه عموماً مردم ايران به عربي سخن مي گفته اند، به تصريح ابن حوقل و اصطخري، قمي ها به فارسي تكلّم مي كرده اند. هنوز هم در زبان مردم قم، لغات اصلي فارسي فراوان يافته مي شود. در قم لحجه مخصوصي است كه در شُرُف از بين رفتن است، به طوري كه امروز اغلب جوان هاي قمي با لهجه مخصوص و لغات و اصطلاحات معمول در زبان مردم قم آشنايي ندارند. ضرب المثل هاي مخصوص به اين شهر نيز وجود دارد كه در ساير نقاط نيست.



7 - معارف اسلامي



قم از قرن دوم تا زمان حاضر، يكي از بزرگ ترين مراكز معارف اسلامي و علماي بزرگ مذهب شيعه بوده و امروزه، مهم ترين مركز روحانيت عالم تشيّع مي باشد (چنان كه ذكرش مفصلاً آمد). عدّه اي از بزرگ ترين علماي شيعه، اهل قم بوده يا در اين شهر مي زيسته اند. از مقتدّمين علماي شيعه، صدوقين، ابن قولويه، برقي و علي بن ابراهيم از اهل قم بوده اند. در قرون پنجم و ششم هجري، هزارها نفر مجتهد و محدث و مفسّر در قم اقامت داشته اند(ذكر تمام دانشمندان قم در كتاب رجال قم آقاي مقدس زاده و شرح حال اكثر آنها گفته شده).



فعلاً در قم 8700 طلبه مشغول تحصيل هستند.(4) البته پيش از نهضت علمي اخير در ايران، دانشگاه عبارت بود از همان مدارس قديمي كه نوابغي چون زكرياي رازي در طب و شيخ الرئيس ابوعلي سينا در فلسفه و خواجه نصيرالدين در رياضيات و فلسفه، فارابي، معلم ثاني، در فنون متنوعه و غيره پرورانيده است. مدارسي كه در شهر قم وجود داشته و دارد، به ترتيب زير هستند:



1 - مدرسه فيضيه كه متّصل به صحن عقيق بوده و فعلاً مجزّاست و در سال 1223 ق به اشاره سلطان وقت بزرگ شد و 48 حجره در آن ساختند و بعدها نيز روي حجره ها را نيز حجره هاي جديدي ساختند كه شرح آن مفصلاً رفت.



2 - مدرسه رضويه (مدرسه لكها) در بازار كهنه واقع است و مي گويند به امر حضرت رضاعليه السلام بنا شده،(5) در موقعي كه حضرت رضاعليه السلام به مرو مي رفت.



3 - مدرسه مؤمنيه در جنوب شرقي قم در محلّي كه تا اين اواخر از آبادي افتاده بود و فعلاً رو به آباداني است.



4 - مدرسه جهانگيرخان، برابر مسجد جامع.



5 - مدرسه مهديقلي خان، برابر مسجد جامع.



6 - مدرسه حاج ملّا محمّدصادق، جنب گذر حكيم كوچك (قاضي سعيد). در سال 1273 صدراعظم نوري آن را بنا نهاد. كتيبه شبستان آن گچ بُري است به خط ثلث و به قلم حاج علي اكبر فيض.



7 - مدرسه ستّيه، واقع در ميدان مير.



8 - مدرسه دارالشفاء كه سابقاً مريض خانه بود و شرح آن مفصلاً جزء بناهاي آستانه مقدسه رفت.



9 - مدرسه حاجي سيدصادق، واقع در گذر شادقليخان (محله گذرقلعه).



10 - مدرسه آقاي گلپايگاني، واقع در كوچه آخوندي ها



11- مدرسه حجّت،جنب رودخانه درانتهاي خيابان مريض خانه به نام خيابان حجّت.



12 - مدرسه حقّاني [حاج علي حقّاني ] زنجاني كه نيمه تمام است و به خرج آقاي زنجاني ساخته مي شود و هنوز در دست ساختمان است.



13 - مدرسه خان كه سابقاً نيز مدرسه بوده و به سبك بسيار مدرني توسط آقاي بروجردي ساخته شده است(6).



8 - فرهنگ



در سال 1278 براي اولين مرتبه يك دبستان ملي به نام مدرسه رشديه، تحت سرپرستي و مديريت حاج ميرزا علي رشديه در قم تأسيس گرديد و اين دبستان، در مدت 22 سال به انجام كار فرهنگي اشتغال داشت. در سال هاي 1278 تا 1285 از طرف ملّاعلي اصغر، دبستاني به نام معصوميه تأسيس شد كه چون مؤسس آن از رموز آموزش و پرورش جديد مطّلع نبود، تعطيل گرديد.



در سال 1286 آقاي جواد خطيب به تأسيس مدرسه رضويه اقدام نمود كه بيش از يك سال دوام نكرد. در سال 1287 با كمك آستانه و توليت آستانه، دبستان ملّي باقريه تأسيس شد كه هنوز هم به خدمات فرهنگي خود ادامه مي دهد و آقاي رضا برقعي رياست اين مدرسه را بر عهده دارند.



تا سال 1300 آقاي سيدحسن رضايي مديريت مدرسه جديدالتأسيس را داشت كه در اين سال تا سال 1306 به نمايندگي فرهنگ قم منصوب گرديد و خدمات قابل توجّهي به فرهنگ نمود. تا سال 1307 آقاي پيغمبرزاده نماينده فرهنگ قم بود و چندين باب مدرسه در قم و محلات تأسيس نمود. در سال 1307 ابلاغ رياست آقاي محسن قدر براي قم صادر شد. در مهرماه 1307 آقاي عبدالحسين امامي آل آقا به مدّت دو سال و نيم به رياست فرهنگ قم منصوب شد و دو باب دبستان تأسيس كرد.



در سال 1310 آقاي هادي روحاني و در سال 1312 آقاي مهدي كازروني صباح به رياست فرهنگ قم منصوب شدند و در اين موقع، يك باب دبستان ملّي دخترانه به نام دبستان فاطميه - كه اوّلين دبستان دخترانه قم بود - توسط بانو فاطمه مشكاتي حقيقي - كه از يك خانواده فرهنگي هستند و دوران كارآموزي را در دبستان معظم توكل اناث (فروزش و گروه فرهنگي فروزش فعلي) و دبستان نصرتيه در تهران مي بينند - تأسيس مي شود. در سال تحصيلي 1313-1314 آقاي علي حبيبي به رياست فرهنگ قم انتخاب مي شود كه شش باب دبستان بر حوزه قم اضافه نمود. ضمناً به واسطه تأسيس يك باب مدرسه دخترانه، مؤسس دبستان فاطميه، مؤسسه خود را با ملزومات به فرهنگ واگذار كرد و يكي به نام نسوان شماره يك و ديگري نسوان شماره 2 ناميده شد. از مهر 1314 تا مهر 1318 آقاي اسدالله سرمدي، رياست فرهنگ را به عهده داشت و در اين مدّت، موفق به تكميل دبيرستان حكيم نظامي و گشودن كلاس پنجم متوسطه و چندين دبستان در شهر شد. در سال 1318 آقاي عطاءالله ناطقي، مأمور رياست فرهنگ گرديد و پس از چند ماه به مركز منتقل شد و آقاي محمدعلي جواهري، رئيس دبيرستان حكيم نظامي، كفيل فرهنگ قم شدند كه تا سال 1324 در اين سمت باقي بودند و خدمات شاياني به فرهنگ انجام داد و بعد، آقاي علي اكبر شهابي، مدت دو سال رئيس فرهنگ بود كه كلاس ششم ادبي در قم افتتاح شد و چهار باب دبستان در حومه قم تأسيس كرد. در مهر 1325 آقاي محمّد حسين مشايخ فريدني به عنوان سرپرستي فرهنگ قم مأمور شد و پس از وي، آقاي محمّدهادي شفيعي ها به قم اعزام شد و در سال 1326 مجدداً آقاي فريدني به رياست فرهنگ قم منصوب گرديد و در ظرف يك سال، سه باب دبستان در شهر و حومه تأسيس كرد و كلاس ششم ادبي را مجدداً افتتاح نمود. در اواخر سال 1326 آقاي جواد رهنما به رياست فرهنگ قم منصوب شد و تا سال 1328 در اين سمت، باقي بود.



از مهرماه 1328 تا 1330 آقاي محسن دولتشاهي عهده دار رياست فرهنگ قم بود و در زمان ايشان، ساختمان دبستان فيض انجام يافت. از 1330 تا 1334 آقاي غلامعلي گويا، رياست فرهنگ را به عهده داشت و در ظرف اين مدّت، خدمات زيادي در فرهنگ انجام داد و در زمان ايشان از طرف بانك، ساختماني، سه باب ساختمان مدرسه در قم شروع گرديد.



در سال تحصيلي 1334 - 1335 آقاي جواد تارا به رياست فرهنگ قم برگزيده شد و در زمان ايشان، ساختمان هاي بانك ساختماني تحويل فرهنگ گرديد و دبيرستان حكمت و دبستان گرجي آشتياني يا دبستان شيوا و هدايت در ساختمان هاي نامبرده مستقر گرديدند.



در سال 1335 - 1336 آقاي جبل عاملي به سرپرستي فرهنگ قم مأموريت يافت و در مدّت تصدي خود، خدمات فراواني به فرهنگيان و فرهنگ دوستان و دبستان هاي ملّي كرد و در زمان ايشان، اولين كودكستان به نام كودكستان مشكاتي، توسط مؤسس اوّلين دبستان دخترانه در قم، تأسيس گرديد.



از مرداد سال 1336 آقاي داورپناه، عهده دار رياست فرهنگ قم شدند و ايشان خدمات مجدّانه اي براي فرهنگ كردند و دبستان هاي متعددي به شهر اضافه كردند و ضمناً اولين دبستان ملي دختران به نام دبستان حقيقي توسط بانو مشكاتي تأسيس گرديد.



در سال تحصيلي 1337 - 1338 آقاي دكتر مصفّا - كه يكي از جوانان برجسته اين شهر هستند - به سرپرستي حوزه فرهنگي قم منصوب شدند. در زمان تصدّي ايشان نيز دبستان هايي به حوزه فرهنگي قم اضافه شد و دومين كودكستان به نام كودكستان جهان تربيت، تأسيس شد. در سال تحصيلي 1338 - 1339 آقاي محاسب مأمور حوزه فرهنگي قم شدند. در سال تحصيلي 1339 - 1340 آقاي اخروي به رياست فرهنگ قم منصوب شدند و ايشان نيز از جوانان فرهنگ دوست كشور هستند. در سال تحصيلي 1340 - 1341 تا ارديبهشت 1342 آقاي حسين لسان مأمور فرهنگ قم شدند و در مدت تصدي ايشان بود كه دو دستگي فرهنگيان به صلح و صفا مبدل شد. در سال تحصيلي 1342 - 1343 آقاي مرتضوي مأمور فرهنگ قم شدند و ايشان از رياست شهرداري بندر پهلوي استعفا كردند و فعلاً فرهنگ قم، تحت نظر ايشان اداره مي شود.



9 - صنايع



قمي ها چون مردماني باهوش و استعداد هستند، در هر حرفه و صنعتي وارد شوند، به زودي رموز آن را در مي يابند و پيشرفت مي كنند. بدين جهت، از قديم صنايع دستي بسياري در قم معمول بوده. امروز نيز قم از لحاظ بسياري از صنايع، ممتاز است كه اهمّ آنها قاليبافي، پارچه بافي، نجّاري، معماري، زرگري، صابون پزي، سوهان پزي، ساختن ظروف سفالين ممتاز، سنگتراشي و كچكاري و حجّاري با سنگ هاي سفيد و آجرپزي مي باشد. در شيريني سازي نيز حلويات و سوهان قم معروف است، امّا صنايع و حِرَفي كه مردم قم از قديم بدان شهرت داشته اند، عبارت اند از:



1) معمارها و بنّاهاي قمي از قديم معروف بوده اند، به طوري كه در قرن پنجم، مجدالملك بلاساني، از امراي بزرگ شيعه، چون خواست قبّه مطهر حضرت امام حسن عليه السلام را در بقيع برپا كند، يك معمار قمي فرستاد. اين معمار در مدينه به قتل رسيد ([تاريخ ] ابن اثير، ج 8)



در زمان قاجاريه معماران مبرّز، اغلب قمي بوده اند و از همه مشهورتر، استاد حسن است كه از آثار او در آستانه مقدسه و بناي تيمچه بزرگ مي باشد. به قول يكي از نويسندگان، استاد، حُسن آيتي بود سحرنما و در همه ايران، مسلّم و بي نظير بود. از اعقاب او در قم، هنوز معماران و بنّاهاي ماهري هستند.



2) نجّاري و منبّت كاري قم نيز از قديم شهرت داشته و صندلي هاي زيبا از چوب هاي مخصوصي كه از جنگهاي مازندران مي آورده اند، ساخته مي شده است.(7) چوب هاي منبّت بسيار عالي در قم مي ساخته اند و اكنون يك قطعه چوب منبّت بسيار عالي مربوط به بعقه چهل اختران در موزه ايران باستان نگهداري مي شود.(8) از قم سريرها و تخت ها و صندلي هاي بسيار نيكو صادر مي شده و اكنون هم به تهران صادر مي شده و يكي از ارقام مهم صادرات قم است.



3) حريربافي كه در قم داير بوده و حريرهاي زيبايي مي ساخته اند.



4) در زمان صفويه، قم يكي از بهترين مراكز پارچه بافي بوده كه كارخانه هاي آن به نرمي و دقّت در بافت و تناسب رنگ ها و زيبائي شهرت داشته است.



5) در زمان صفويه، بهترين تيغه شمشير در سراسر ايران، مخصوص صنعتگران شهر قم بوده. شاردن: شمشيرها و خنجرهائي كه در قم ساخته مي شد، در تمام كشور معروفيت داشته است و همچنين [اين مطلب در سفرنامه يك نفر روسي در زمان شاه سلطان حسين صفوي آمده است ].



در قم سريرها و تخت هاي خوبي مي ساخته اند(9) و در اين شهر، چندين كارخانه بلورسازي و شيشه گري داير بود و هرگونه اسباب چراغ و لامپ و قليان و ميوه خوري و شربت خوري و تُنگ با كمال خوبي بيرون مي داده است(10) و هم كارخانه چيني سازي كه كاسه و قدح و بشقاب از هر قبيل ظروف در آن مي ساخته اند. نمدهاي قم نيز بسيار معروف بوده است.



صنايع فعلي شهر قم و اطراف آن به شرح زير است.



الف - صنايع يدي



1 - قاليبافي: اين صنعت از مدّت ها پيش در قم داير بوده و امروز نيز توسعه و رواجي بسزا دارد. قاليبافي قم، اخيراً بسيار پيشرفت كرده است و داراي رنگي ثابت و نقشه اي مطبوع و بافتي محكم است كه از نخ فرنگ هاي خوب بافته مي شود كه بعضي ها در هر گز تا چهل و هشت رديف بافت و در هر قدم مربّع تا چهل هزار گِرِه دارد.



امروزه كارگاه هاي قالي در قم رو به تزايد است و بعضي از كارگاه ها ابريشم خالص كار مي كنند و نمونه هاي بسيار نفيس و گران قيمت قالي هاي دو رويه و پرده هاي بسيار ظريف مي بافند.



قالي دو رويه، شايد در تاريخ قاليبافي بي سابقه باشد. براي بافتن آن، دو دسته كارگر در دو طرف مي نشينند و با دو نقشه جداگانه، يك قالي مي بافند كه بسيار بديع و به مصرف پرده هاي سالن هاي خيلي آبرومند مي رسد.



2 - كرباس بافي: سابقاً رونق بيشتر داشته و كرباس نمره هجده قم شهرت بسزا دارد و اغلب نخ آن را نيز با چرخه مي ريسند. فعلاً اين كارگاه ها در قم كم شده است.



3 - ارمك و مِتقال: كه آثار بافت اين دو پارچه بيشتر در كارگاه هاي پايين شهر موجود است.



4 - ظروف سفالين: كه اخيراً ساختن آن ترقّي بسيار كرده است و انواع و اقسام ظروف و گلدان و مجسّمه منقّش و برجسته مي سازند كه از صادرات قم محسوب مي شود.



5 - زرگري: طلاهاي قم از لحاظ خوبي جنس، مشهور است، زيرا آب قم داراي املاحي است كه طلاي كمتر از عيار هفده را سياه مي كند. ناچار زرگرها بايد طلاي عيار بالا كار كنند.



6 - گيوه چيني: كه سابقاً رونق بسيار داشته و اكنون كارخانه هايي در قم دارد.



7 - آيينه سازي و جيوه كاري و ساخت آيينه هاي منقّش: كه در قم در حال تكامل است و رونق دارد.



8 - مبل سازي و نجّاري و آهنگري و مسگري و سماورسازي: نجّاري در قم از قديم رونق داشته و اكنون نيز كارگاه هاي مهم نجّاري در قم داير است و چوب هاي ملچ و گردو در آنها كار مي شود. اجناس ساخته شده بيشتر به تهران صادر مي شود. آهنگري در قم رونق دارد و مسگري هاي قم، شهرت دارند.



9 - حلويات: صنايعي كه نام برده شد، بجز قالي دو رويه، در ساير شهرستان ها نيز معروفيت دارد؛ اما سوهان پزي قم، داراي كيفيتي مخصوص به خود است و اگر همين كارگرها با همين جنس در شهر ديگري باشند، ممكن نيست بتوانند نظير اين سوهان را بپزند و علّتش اين است كه آب و هواي قم در پرورش ريشه گندم كه اساس اين كار است - از همه جا مساعدتر و مناسب تر است. حلويات قم نيز ارمغان مسافرين است.



10 - صابون پزي: سابقاً رونق بيشتري داشته و اكنون نيز داير است.



ب - صنايع كارخانه اي



از ابتداي سلطنت رضاشاه، كارخانه هاي چندي در قم تأسيس شد كه اهمّ آن به ترتيب زيرند:



1 - كارخانه ريسباف قم در ابتداي جاده اصفهان قرار گرفته است. كارخانه اي قديمي و مجهّز است و فعلاً بقچه هاي نخ صادر مي كند. سابقاً برق شهر قم را نيز تأمين مي كرد.



2 - كارخانه برق جديد و صنايع كه سرمايه آن به صورت سهام از مردم گرفته شده است و فعلاً برق شهر قم را تأمين مي كند.



2 - كارخانه يخ تاج و كارخانه هاي ديگر عبارتند از كارخانه هاي سفال سازي، پشم پاك كني، گچپزي، پنبه پاك كني و غيره.



قديمي ترين كارخانه ها در قم، كارخانه روغن كشي و كارخانه شيشه گري (شيشه گرخانه) بوده است كه هر دو فعلاً از بين رفته اند و كارخانه هاي موجود به قرار زيرند:



1 - كارخانه ريسباف در دو كيلومتري جنوب غربي قم در كنار راه شوسه قم به اصفهان قرار دارد و از تاريخ نوزدهم بهمن 1314 افتتاح يافت. سرمايه ابتدايي اش سه ميليون ريال بود و بعداً دو ميليون ريال ديگر بر آن افزوده شد. در ابتدا فقط روزي هشت ساعت كار مي كرد و 160 بقچه نخ مي داد، ولي فعلاً در تمام مدّت شبانه روز كار مي كند و سابقاً قبل از كارخانه برق جديد (شركت سهامي برق و صنايع) برق شهر قم را تأمين مي كرد. اخيراً محصول اين كارخانه افزايش يافته است.



2 - كارخانه برق جديد (شركت سهامي برق و صنايع) كه در تاريخ 1327 شمسي با سرمايه ده ميليون ريال از خود اهالي تشكيل شد. اين كارخانه، برق شهر قم را تأمين مي كند و با افتتاح اين كارخانه، يك مؤسسه صنعتي بر مؤسسات شهر افزوده شد.



3 - كارخانه طباطبايي، كارخانه كوچكي بود در شمال شهر قم در محلّ شهر نو كه تا سال 1325 شمسي پتوهائي از جنس پتوهايي نظامي مي بافت و وقتي كه يك ميليون و ششصد هزار ريال ضرر داد، پتوبافي تعطيل و به حلّاجي مبدّل شد.



4 - كارخانه تاج كه يخ شهر را تأمين مي كند.



5 - كارخانه هاي گچپزي كه در قم متعدّد و زياد هستند.



6 - كارخانه هاي پنبه پاك كني و پشم پاك كني نيز اخيراً داير شده اند.



10 - معادن



قم داراي چند نوع معدن است كه بعضي از آنها تا حال استخراج شده است، از قبيل سنگ مرمر و سنگ بنا و معدن نمك و مس در كوه مسگران، سه كيلومتري جنوب شهر كه به واسطه زيادبودن مخارج، تعطيل شده است.



نمك شهرستان قم، هم سنگ و هم كف، هميشه مورد استخراج بوده است و يكي از صادرات قم است.



معدن سنگ مرمر نيز در قم وجود دارد و محلّ عمده آن در قريه سرخه ده خلجستان و كوه آقانظر است. سنگ سرخه ده، داراي رنگ قرمز و بسيار زيباست و نوع سفيد آن، خيلي مصرف دارد كه از مرتفعات نره داغي در شش كيلومتري جنوب غربي شهر قم استخراج مي شود.



از معادن ديگر قم، خاك چيني در علي آباد و خاك لعاب چيني در نزديكي منظريه و قلياب و گِل سرشور در اغلب جاها قابل ذكرند.



1 - نفت: محلّ نفت در زمين هاي دوران سوم است. به همين جهت، در قم وجود دارد.



در سال 1314 و 1315، مهندسين آلماني به دستور شاه فقيد در دامنه كوه سنگ براي تحقيق شروع به كار كردند و حتي 24 كيلومتر، لوله كشيدند و آب شيرين بردند. در مجلس هم موضوع نفت قم مورد دقّت قرار گرفت و پيشنهاد تأسيس شركتي ملّي داده شد و تا دو سال عبور از اطراف معدن نفت ممنوع بود؛ ولي در آن روزها اين تحقيق ادامه نيافت و نيز موقعي كه قنات حاجي يوسف، يكي از قنوات شهر را حفر مي كردند، به جايي رسيدند كه آثار نفت در آن ديده مي شد و مجبور شدند كه مجرا را عوض كنند. بنابراين وجود منابع نفت در قم مسلّم شد.



لذا در سال 1330 عمليات حفاري در محلّ البرز قم آغاز گرديد و در مردادماه سال 1335، چاه شماره پنج البرز به نفت رسيد و در اثر فشار فوق العاده مخزن به شدت فوران نمود و به سبب ريزش درون چاه، جريان نفت خود به خود قطع شد. از بدو عمليات حفاري تاكنون دوازده حلقه چاه حفر شده است كه شماره هاي 9و10و11 به نفت قابل بهره برداري رسيده اند.



به علّت بغرنج بودن ساختمان طبقات زيرزميني اين ناحيه، هنوز چگونگي منبع و ميزان ذخيره آن دقيقاً به دست نيامده است، ولي اطّلاعات حاصله به وجود يك منبع عظيم نفتي گواهي مي دهد.



2 - گاز نفت: يكي از موفّقيت هاي اخير شركت ملّي نفت، اكتشاف منابع گاز سراجه است. ميزان ذخيره اين ميدان، حدّاقل در حدود سي هزار ميليون متر مكعب گاز و هشت ميليون متر مكعب نفت سبك مي باشد. اين منابع در چهل كيلومتري جنوب شرقي البرز قم قرار گرفته و فاصله آن تا شهرهاي قم و تهران به ترتيب در حدود 35 و 180 كيلومتر مي باشد.



عمليات اكتشافي در اين ناحيه در سال 1336 آغاز گرديد و در فروردين 1337 حفر چاه شماره يك شروع شد و در فاصله هشتصد متري چاه شماره 2 در عمق 2454 به گاز رسيد و تاكنون حفاري پنج حلقه چاه ديگر به اتمام رسيده است.



3 - خاك چيني در علي آباد قم.(11)



4 - سولفات دوسود و شوره.(12)



5 - انواع سنگ هاي سفيد حجّاري در بيست سال اخير. وجود همين سنگ ها و معادن سنگ هاي نرم كه از نوع مرمر نرم است، باعث شده است كه صنايع سنگ در قم به وجود آيد و انواع و اقسام وسايل و مجسمه ها و آلات زينتي از آن مي سازند.



6 - سنگ هاي گچ كه در نوع خود بي نظير است و براي كارهاي ساختماني بهترين نوع گچ است و در ايران گچ قم، ممتاز است.



7 - سنگ هاي آهكي كه مصرف ساختماني دارد.



8 - خاك لعاب چيني در نزديكي منظريه.



11 - بازرگاني



به شرحي كه در قسمت زراعت بيان شد، براي صدور، قم محصول زراعتي عمده اي ندارد، مگر كمي جو كه اغلب به تهران و سابقاً به كاشان هم صادر مي شد و مقداري لوبيا و كمي نخود كه به تهران فرستاده مي شود.



از ميوه ها هم آنچه رقم صادرات را تشكيل مي دهد، انار و انجير و آلوچه و بادام و گردو و فندق است.



از محصولات متفرّقه، حلويات و سوهان است.



از محصولات صنعتي صادره، قالي و كرباس و متقال و ارمك و ظروف سفالين و شيشه اي، آيينه، صابون و بقچه هاي نخ است.



ديگر از صادرات قم، پنبه، پوست و پوست برّه، كرچك و روده اهميّت دارند. از واردات عمده قم، گندم و برنج و پارچه است. قم، زغال به حد كافي دارد و مقداري نيز هر سال زغال جنگلي از دورود وارد مي كنند. سابقاً از چالوس نيز مي آمد.



معاملات قم با شهرستان هاي مجاور، خاصّه تهران است و تجّار بازار، اغلب متاع خود را از بازار تهران وارد مي كنند.

پاورقي





1) فهرست تاريخ قم، ص 18.

2) آنچه در متن آمده، خلق و خوي مردم قم پيش از تأسيس حوزه علميه و قبل از انقلاب اسلامي است ولي اكنون مهم ترين ويژگي شهر قم در آن است كه اين شهر مركز علم و دانش و ادب و فرهنگ اسلامي است.

3) الكامل، ج 7، ص 356.

4) آمار مربوط به زمان تأليف كتاب است.

5) فرحة الغري (چاپ تهران)، ص 46.

6) مدرسه خان سابقاً بناي يك طبقه و داراي چهارده اطاق و مشهور به مدرسه خان بود كه در سال 1123 هجري توسط مرحوم مهدي قليخان ساخته شده بود.(الذريعه، ج 7، ص 153)

مدرسه خان در اين اواخر تقريباً از قابليت انتفاع افتاده و چندان قابل سكونت نبود.

براي مدرن ساختن آن و تجديد بنا مهندسين پس از مطالعه هزينه بناي دو طبقه اي را 300 تا 400 هزار تومان برآورد كرده اند.

ولي پس از تكميل و دقتي كه آقاي حاجي آقا مجتبي عراقي ناظر مدرسه در مصرف هزينه آن به عمل آورده اند در سه طبقه مجلل و زيبا و مجهز به تمام وسايل و مستقلات آن بالغ بر دويست و پنجاه هزار تومان به اتمام رسيده است اين بنا در سال 1378 ماه رجب مجدداً شروع و در شوال 1379 پايان يافت.

اين مدرسه داراي 59 اطاق است كه هر اطاق براي سكونت دو نفر كافي است.

مدرسه داراي يك محل تدريس و بحث محصلين و يك كتابخانه است و مستقلات مدرسه قطعه زميني است كه قبلاً از مدرسه خان جدا شده بود و مجدداً به مبلغ 17000 تومان خريداري شده و دو طبقه ساختمان دارد. طبقه پائين داراي سه مغازه و طبقه بالا داراي پنج اطاق است.

7) صنايع ايران، ص 277.

8) گزارش هاي باستان شناسي، ج 3، صفحه 297.

9) مختصر تاريخ البلدان، ص 50 (چاپ لندن).

10) سفرنامه قم، ص 77.

11) جغرافياي احتسابيون، ص 39. در كتاب جغرافياي كيهان و كتاب راهنماي قم و جغرافياي عباس اقبال، فيروزه نيز يكي از معادن قم به شمار آمده است؛ ولي در محل هر قدر تحقيق شد، كسي از آن نشاني نداد. در كتاب هاي فوق، فيروزه را در خلجستان حتمي دانسته اند.

12) جغرافياي كيهان، ص 39 - 42.