بخش سوم / بناهاي تاريخي شهرستان قم


فصل اوّل



آستانه مقدسه

1 - تاريخچه آستانه مقدسه



چون فاطمه معصومه عليها السلام در سال 201 هجري وفات يافت و در باغ بابلان مدفون گرديد، آل سعد اشعري عموماً و موسي بن خزرج بالخصوص، بر سر تربت او سايباني از بوريا(1) ترتيب دادند و همين سايبان باقي بوده تا آن گاه كه زينب دختر امام محمّد تقي عليه السلام به قم آمد و گنبدي بر سر قبر آن جناب بنا نهاد و دو بانوي ديگر در جنب قبر فاطمه در زير همان قبّه مدفون گرديدند: يكي امّ محمد بنت موسي مبرقع و ديگري امّ حبيب، جاريه ابو علي محمّد بن احمد دختر علي كوكبي، و به طور مسلّم تا چهار گنبد متّصل به هم براي آنها بنيان شد(2). در قبّه حضرت فاطمه عليها السلام دري به طرف رودخانه باز مي شده كه هم كوچك تر و هم كوتاه تر بوده و در سال 350[هجري ]ابوالحسن زيدبن احمد بن بحر اصفهاني عامل قم، درِ بزرگ تري به جاي آن گذاشت. در سال 529 هجري شاه بيگم دختر عماد بيك، از زنان بلند همّت، گنبدي باشكوه بنيان نهاد(3) و دو قبّه كوچك را برداشت و يك گنبد بلندتر بنا كرد. سطح بيروني اين گنبد، كاشيكاري بوده است(4). ليكن سطح دروني آن از طلا و لاجورد، بسبك اعراب نقش و نگار داشته و گنبد، هشت گوشه بوده كه در چهار ضلع موازي درهاي چوب گردوي زردرنگ(5) وجود داشته كه آن را با رنگ زرد و بخور برّاق ساخته بودند.



آنچه مسلّم است اين است كه تا پيش از طلوع خاندان صفويه و ظهور سلطنت اين سلسله، آستانه با همان وضعي كه اِشعار رفت، باقي بوده است؛ يعني [نه ]ضريحي داشته و نه ايوان هاي باشكوهي دارا بوده و نه صحن هاي متعددي كه اكنون مشاهده مي گردد، و اگر هم زايد بر آنچه گفته شد بنايي داشته، خيلي مختصر بوده است و در جايي هم ذكر نشده است؛ ولي در زمان سلطنت پادشاهان صفوي و از سال 906 به بعد، تدريجاً تغييرات و تعميرات مهمّي در آستانه مقدسه پيدا شده است.



2 - تعميرات و تغييرات در وضع بناي آستانه



تا سال 378 ه .ق، بناي آستانه همان وضع پيشين را داشت و در سال 529 بود كه شاه بيگم بناها را به يك گنبد آبرومند مبدّل كرد. در سال 605 تا 613 احمد بن اسماعيل، مرقد مطهّر آن حضرت را با خشت هاي مختلف، اشكالي از كاشي هاي مربع و كوكبي آراست، به شرحي كه در نفايس آستانه موجود است و ديگر هيچ گونه تغييري در آن راه نيافته، از بناهاي باشكوه كنوني هيچ يك را دارا نبوده و مي توان گفت كلّيه ابنيه آستانه از زمان صفويه به بعد پديد آمده است.



اوّل كسي كه تغييري در شكل آستانه داد، شاه اسماعيل صفوي بوده. در سال 925 ايوان شمالي را ساخت و با كاشي هاي معرّق و فيروزه فامي بياراست و صحن عتيق را شالوده بريخت و از آن روز، اين ايوان، يگانه مدخل و راهرو آستانه گرديد.



پس از او شاه طهماسب براي مرقد مطهّر ضريحي از كاشي بساخت و اين كار به دست اعتمادالدوله در سال 950 انجام پذيرفت و همين پادشاه، پيش از آن بناي تاريخي ديگري هم به يادگار بگذاشته و آن بناي ايوان جنوبي مدرسه فيضيه است كه در سال 939 هجري ساخته شده و مدخل صحن عتيق از مدرسه مزبور مي باشد و در كتاب راهنماي قم مي نويسد كه با احداث اين ايوان مي خواست زائران فاطمه از دو ايوان باشكوه عبور كنند تا وارد حرم بشوند نه آن كه آن را براي مدرسه فيضيه ساخته باشد، چنانچه بعضي گمان برند. در تاريخ فيض (جد بزرگوار آقاي عباس فيض) مستور است كه متّصل به ضريحي كه از كاشي هاي زيبا ساخته شده، ضريحي ديگر از نقره خام ساخته و نصب گرديده كه مرقد مطهّر را به طوري كه ظريحي كاشي را نيز فرا مي گرفته است، بدان آرايش بخشيده اند، و اين ضريح از بناهاي شاه طهماسب اوّل است كه به مرور ايام شكسته شده بود و آقاي حاج ميرزا سيد حسين متولّي باشي، حضور ناصرالدين شاه رسيده، درخواست كرد كه مزد كارگران ضريح ساز را متقبّل گردد. شاه هم به ذوالفقار خان فرزند اعتمادالدوله كه حاكم قم بود دستور اين كار را داد و پس از ذوب نقره سابق ضريح پنجاه هزار مثقال نقره به دست آمد كه براي ساختن ضريح كنوني كسر بود و موازي 43 هزار مثقال نقره از خزانه بيرون آوردند. از مجموع آنها ضريح فعلي ساخته شد كه هزار تومان زر خالص هم بابت اجرت ساخت به زرگرها تأديه شد.(6)



پس از شاه طهماسب، شاه عبّاس ثاني در سال 1052 براي مدفن پدر خود شاه صفي در جهت قبله روضه مطهره بنايي احداث كرد كه به حرم مطهّر متّصل بود و به وسيله شبكه آهنين راه آن به حرم مسدود شده بود و براي مقبره مزبور صحن جداگانه اي هم بنا نهاد كه در سال 1053 اين دو بنا به پايان رسيد. در كتاب راهنماي قم مسطور است كه شاه صفي اوّل، صحن زنانه اي كه در قسمت جنوبي آستانه است، در سال 1077 بنا نهاد و اين صحن براي مقبره شاه عبّاس و شاه سليمان و شاه سلطان حسين راه مخصوصي شد، چنان كه مي بينيم. مدخل آنها در اين صحن واقع است و شاه عبّاس، ضريحي از فولاد سفيد ترتيب داده و مرقد مطهّر را به طوري كه ضريح كاشي را نيز فرا مي گرفته، بدان آرايش داد. ضريح نقره اي اي كه اكنون ديده مي شود، همان فولادين است، فقط صفحه هايي از نقره بر آن افزوده اند و اين ضريح به قدري سفيد و برّاق بوده است كه تاورينه را در اشتباه انداخته و بدون ترديد آن را نقره نگاشته است(7) و در كتاب خود، بناي صحن زنانه را در سال 1077 و باني آن را شاه صفي اوّل دانسته و در ثاني، ضريح نقره قديمي را كه در تمام تواريخ و سياحت نامه ها به نقره بودن آن تصريح شده و حتّي كتيبه اطراف ضريح را كه خط ثلث داشته و خط مورّخ شهير فيض بزرگ بوده، ضريح پيشين را از نقره دانسته؛ ولي در كتاب راهنماي قم، ضريح سابق را فولاد دانسته اند و بناي آن را به شاه عبّاس نسبت مي دهند و بناي مقبره شاه عبّاس را كه فرزندش شاه سليمان بنيان نهاده به شاه صفي نسبت مي دهند با اين كه تاريخ بناي آن را به سال 1077 تعيين كرده، با اين كه به طور مسلّم، شاه صفي در سال 1052 وفات كرده است.



و ناگفته نماند كه اوّلاً مقبره شاه صفي اينك داخل محوّطه حرم افتاده است و مشبّك آن را برداشته اند؛ و ثانياً صحن شاه عبّاسي هم كه در جنوب روضه مطهّره و مقبره شاه صفي واقع و به صحن زنانه مشهور بود و فعلاً بر روي صحن آن - كه جلو موزه را تشكيل مي داد - سقفي با گنبدي فيروزه اي زده اند و در داخل آن آيينه كاري بسيار زيبايي كرده اند. باني اين مسجد، حاجي آقا محّمد طباطبايي، فرزند مرحوم حاجي آقا حسين قمي مي باشند كه در پانزدهم تيرماه 1339 به رحمت ايزدي پيوست. اين بنا كه از آن سال تاكنون نيمه تمام مانده بود و اخيراً مشغول اتمام آن هستند، عظمت قابل ملاحظه اي دارد و در نظر اوّل، تناسب ابعاد و لطف جذابيت خاص و ظرافت هر گوشه اي از آن، امتياز اين مسجد است و هر بيننده اي از آيينه كاري ها و سردرها و نقوش محراب و فرش زيباي كف مسجد و حجره هاي زيبايش كه براي مقبره درست شده و هر قبر آن سه طبقه و با بتون ساخته شده و بسيار گران قيمت است، لذّت فراوان مي برد.



بقعه شاه عبّاس ثاني كه در قسمت جنوب غربي روضه مطهّره واقع [است ] و از بناهاي تاريخي و ممتاز شمرده مي شده، از بناهاي شاه سليمان صفوي پسر شاه عبّاس است كه در سال 1077 بسي ماهرانه ساخته [شده ] است.



در قسمت غربي آستانه مقدسه، متّصل به مقبره شاه عبّاس، بنايي ديگر ديده مي شود كه آن را شاه سلطان حسين به سال 1107 بنا نهاده و مقبره پدرش شاه سليمان در آن بقعه واقع است و نيز در همان سال، مأذنه شمالي صحن عتيق را كه در برابر ايوان طلاو بر روي راهرو مدرسه فيضيه بر فراز ايوان باشكوه شاه طهماسبي واقع است بنا نهاد كه بسيار زيبا و بر روي هشت ستون چوبي قرار دارد و اين مأذنه كه به شكل هرم مربع القاعده و با خشت هاي طلا تزيين گرديده است، اصل بنايش از شاه سلطان حسين [است ] و اسم او در آن جا خوانده مي شود؛ ولي به دست فتحعلي شاه زرين گرديد.



در قسمت جنوبي و متّصل به مقبره شاه عبّاس و شاه سليمان، بناي ديگري افزوده شده است. دستور ساختمان اين بنا را شاه طهماسب صفوي، آخرين شاه صفوي، در موقعي كه بر افاغنه چيره گشته و از راه قم به طرف پايتخت قديم ايران كوچ مي كرد، به سال 1142 بر آرامگاه پدر خود ساخت و اين بنا اكنون جزء سالن متصرّفي موزه آستانه در آمده و يكي از اتاق هاي موزه مي باشد.



اين قسمت ها كه ذكر شد، سلاطين صفويه در آستانه مقدسه قم در ظرف مدت دو قرن بيفزودند و در اين مدت به غير از پادشاهان نامبرده، فقط مرتضي قليخان، پسر عليخان، ملقّب به صفي قليخان كه از رجال دولت صفوي بود در مقام تعمير ايوان شمالي آستانه برآمد و ايواني را كه شاه اسماعيل بنا كرده بود، مرمّت كرد.



و اما قسمت هايي كه در قرن اخير از طرف پادشاهان قاجاريه و يا رجال دولت ايشان و يا از ناحيه كسان ديگري بر بناي آستانه افزوده شده است، بدين ترتيب است.



آنچه مسلّم است، اين است كه پس از انقراض صفويه تا زمان فتحعلي شاه در ابنيه آستانه تغييري رخ نداده، چيزي بر آن افزوده نشده؛ ولي فتحعلي شاه قاجار به وضع آستانه رونقي بسزا بخشيده، قسمت هايي هم بر آن بيفزود.



از جمله به سال 1218 كاشي هاي گنبد مطهّر را برچيده، به جاي آن خشت هاي زراندود به كار برد و در تاريخ فيض بزرگ مسطور است كه مأذنه طلاي صحن عتيق هم از بناهاي فتحعلي شاه است كه با بناي گنبد يك مرتبه ساخته شده؛ ولي خشت هاي طلايي اين گل دسته از بقاياي خشت هايي است كه نادرشاه افشار در گنبد مطهر حضرت اميرالمؤمنين به كار برده بود و مقداري كه زياد آمده بود، امر كرد تا به قم حمل نمودند و به خزانه مباركه سپردند و فتحعلي شاه، خشت هاي مزبور را در بام مأذنه به كار برد و قدري كه زياد آمده بود، در خزانه اكنون هست.



در سال 1222 دو لنگه درِ بسيار عالي و زيبايي ساخته، زير آن را با صفحاتي از نقره پيوست و بپوشيد و روي نقره را با پارچه هايي از طلا با نقش اژدر در هم كوبيده، علاوه، صفحاتي از طلا هم به اشكال گوناگون كوكبي و غيركوكبي در متن و حاشيه آن جاي داده، اسامي جلاله و اشعار چندي بر روي آنها كَنده بودند و اين در كه به سال 1221 وقف كرده بود، در سال 1222 بين ايوان شاه اسماعيل و حرم مطهّر بياويختند. در سال 1221 درب طلاي ضريح را هم به پاي داشتند و در همان سال، كف حرم و زير پاي ضريح را هم از سنگ مرمر كردند و باني اين كارها هم فتحعلي شاه قاجار بوده است.



در سال 1223 مدرسه كوچكي كه در شمال صحن عتيق بود، خراب گردانيده، به جاي آن مدرسه كنوني را بنا نهاد و بلافاصله، خانه هاي شاهي را در زاويه جنوب غربي مدرسه بنيان ساخت و به فاصله دو سال بعد مدرسه دارالشفا را و سپس مسجد بالاي سر را به سال 1226 بنا كرد و صحن عتيق شاه اسماعيل را هم توسعه داده، در دو جهت شرقي و غربي آن بقعه هايي چند احداث نمود و در قسمت شمال غربي آن، بقعه اي تعمير و براي مدفن خويش آرايش [كرد] و اختصاص داد و آب انباري در داخل آن بنانهاد و در سال 1249 در مقام برآمد كه ايوان شاه اسماعيل را هم با خشت هاي زرّين بيارايد و حتي مقداري از خشت هاي زراندود آن را هم مهيّا گردانيد؛ ولي عمرش براي انجام اين مهم كفايت نكرده، در سال 1250 زندگي را بدرود گفت.



و در تاريخ فيض مسطور است كه در زمان حيات خود، مقداري از آن خشت هاي طلا را در مقرنس سقف ايوان به كار برده بود تا درسال 1267 ناصرالدين شاه قاجار آن را به پايان رسانيد. در سال 1275 ضريح نقره سابق را كه كهنه و مندرس شده بود، بر حسب پيشنهاد توليت وقت و تصويب ناصرالدين شاه بر هم زده، از نو ساختند و دور تا دور آن را با كتيبه اي مزيّن نمودند، چنانچه مختصري در بالا ذكر شد.



دو گل دسته ايوان طلا را شهاب الملك (محمدحسين خان شاهسون) در سال 1285 بنا نهاد[كامران ميرزا]. فرزند ناصرالدين شاه در سال 1301 قسمت بالاي اين دو گل دسته، يعني دو ميله سر آنها را با خشت هاي زرّين زينت داد و بنا به حكايت تاريخ فيض، 1225 تومان در اين كار به مصرف رسانيد. آقا ابراهيم امين السلطان، آبدارباشي ناصرالدين شاه، شالوده صحن جديد را ريخت و با عزمي متين به ساختمان آن همّت گمارده، در ماه ذي الحجه 1298 نقشه آن را استاد حسن معمار قمي طرح كرد و در روز 11 محرم 1299، اراضي قبرستان را تا حدودي كه زيربناي صحن درآمده، از هر طرف پي برداشت و دست به بناي آن زد [كه ] در قريه سود مرگش فرا رسيده، جسد او را به توس حمل كردند و در رواق حضرت رضاعليه السلام به خاك سپردند و پس از او فرزند ارجمندش ميرزا علي اصغر خان به لقب امين السلطاني مفتخر گشته، سپس اتابك اعظم و وزير اعظم گرديد و در ساختمان صحن، جدّي بليع مبذول داشته، اين مهم را به پايان رسانيد.



نقشه بناي صحن از استاد حسن معمار قمي است كه در فن معماري در عصر خود بي نظير بوده. طاق مسجد سپه سالار جديد را در تهران و تيمچه بزرگ را در بازار قم بنا نموده است كه در اماكن مذكور افتد.



امين السلطان در قسمت غربي صحن جديد، ايوان باشكوه و مجلّلي هم بنيان كرده. سقفش را مقرنس ساخته، با قطعه هايي از آيينه هاي بزرگ و كوچك بياراست و دو گل دسته مرتفعي هم در دو طرف ايوان بنا نهاده، آن را با خشت هايي از كاشي مزيّن گردانيد و در مقابل اين ايوان، ايوان ديگري هم با مقرنسي از كاشي ساخت و در چهار جهت صحن هم حجراتي بنا نهاد كه بعداً مقابر بزرگان و اشراف گرديد و حوضي بيضي شكل در وسط صحن احداث نموده، بر شكوه و عظمت آستانه دو چندان بيفزود و ميرزا صادق خان پروانه، نواده دختري سيّدالوزراء قائم مقام فراهاني در اشعار خود، مادّه تاريخ بناي صحن را آيه شريفه «نصرمن الله و فتحٌ قريب»، 1303 آورده است.



و امين السلطان، علاوه بر بناهاي نامبرده، از حرم مطهّر هم تعميراتي نموده، كتيبه اي گرداگرد ديوار داخلي گنبد نصب نمود كه احاديثي چند بر آن نگاشته شده است و تاريخ آن را به سال 1318 در آخر كتيبه قيد كرده است و در سال 1338 قمري، آقايان حاج مهدي سلامت تاجر تهراني و حاجي ميرزا علي اكبر سلامت كه هر دو از تجار صالح و با فتوت مي باشند، اعياني خانه مخروبه اي را كه به «خانه جبرئيل» معروف بود، خريداري نموده، به بناي دارالسياده تحت نظر حضرت آيةالله آقاي ميرزا محمد فيض همّت گمارده، آن بنا را به مسجد بالاي سر بيفزودند و در جهت جنوب آن بناي جداگانه اي بساختند كه اكنون به «مدرَس» مشهور و مدفن آية الله حائري و چند تن ديگر از علماي بزرگ مي باشد.



و در سال 1346 جناب آقاي حاج سيد محمد باقر متولّي باشي، ايوان صحن زنانه را كه در جنوب حرم واقع است، تعمير و به سال 1349 خزانه آستانه را مرمّت گردانيد و در سال 1354، موزه آستانه در قسمت غربي صحن زنانه بنا گرديد كه در جاي خود مذكور افتد.



3 - توصيف ابنيه آستانه و قبرهاي سلطنتي در آستانه



1) گنبد مطهّر: شلجمي شكل است و قاعده آن مثمّن و فاصله هر ضلعي از ضلع ديگر 70/2 متر و طول هر ضلع 80/3 متر مي باشد و در تمام اضلاع آن، دري از طلا و نقره و يا خاتم و يا ساده به كار رفته است و در ضلع جنوب شرقي كه دري ندارد، ارتفاع گنبد از سطح بام شانزده متر و محيط استوانه آن از داخل 66/28 و از خارج 60/35 متر مي باشد و يك قسمت از سطح بام به ارتفاع نود سانتي متر از آجر تراش و بالاي آن به ارتفاع يك متر از كاشي فيروزه اي رنگ و بالاتر آن به ارتفاع چهار متر كه ساق گنبد به آن تمام مي شود، طلا و پس از آن به ارتفاع شصت سانتي متر مقرنس كاري از طلاست و بالاي مقرنس، كتيبه اي به عرض شصت سانتي متر و به خط نستعليق بر روي خشت هاي زرّين در ساقه آن نمودار است كه اشعار زير به روي آن نوشته شده است.(8) و در ميان اشعار، اسامي جلاله «يا ديّان» و «يا منّان» و غيره خوانده مي شود. باني گنبد، فتحعلي شاه است، معمارش استاد محمود معمار قمي، جد استاد حسن معمار معروف و نويسنده كتيبه، آقاي مهدي ملك الكتاب تهراني و نويسنده اسامي جلاله محمد الحسيني و سال بنا 1218 ه .ق، است.



تذهيب گنبد در سال 1218 به پايان رسيد. حاجي محمّد صادق ناطق كاشي كه در فن مادّه تاريخ سرآيي سرآمد شعراي عصر خود، بلكه شعراي هر عصري بوده، 62 بيت در مدح و ستايش حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و توصيف از فتحعلي شاه و از گنبد مطهّر به رشته نظم كشيده است كه هر مصرع از اشعار نامبرده، مادّه تاريخ اتمام تذهيب گنبد مي باشد و مجموعاً 124 مادّه تاريخ است.(9)



2) حرم مطهّر: چنان كه گفته شد، قاعده گنبد 8 ضلعي است و در هر ضلعي از آن دري باز مي شود، به جز ضلع جنوب شرقي. اكنون شرح درها.



در طلا. اين در كه در قسمت شمال شرقي و متّصل به رواق ايوان طلا نصب گرديده، به ارتفاع 20/3 متر و عرض 80/2 متر، صفحه زيرينش از نقره مزيّن [است ]و روي آن با پارچه هاي طلايي كه داراي اشكال مختلف اژدر و در هم و كوكبي و مضلّع منظم و غير منظم بوده، آراسته، اسامي جلاله نيز به روي آن كَنده شده. اشعار چندي هم در كتيبه به روي صفحه طلاي ميناكاري نوشته شده، عدد اشعار، 22 و سراينده اش شاعر توانا مرحوم دانش و نويسنده آقاي مهدي ملك الكتّاب و سال بناي آن 1222 قمري و باني آن فتحعلي شاه قاجار و سال وقف آن 1221 است.



و دو رباعي هم از مرحوم فتحليخان ملك الشعراء است كه بر هر لنگه اي از در مزبور، يكي از آن دو رباعي به روي صفحه ميناكاري شده و خط آن از ملك الكتاب تهراني است.(10)



در نقره. دوم در نقره اي است كه در ضلع شرقي حرم، متّصل به رواق آيينه واقع است، به ارتفاع 75/2 متر و عرض 70/1 متر كه سر تا پا از صفحات نقره پيوست پوشيده شده است و به روي صفحات مزبور، كَنده كاري هاي زيبايي ديده مي شود و در جوانب و اطراف آن كتيبه اي است به خطّ بسيار ممتاز نستعليق از نقره برجسته و اشعاري چند كه در فواصل آنها هم اسامي جلاله خوانده مي شود، بر آن نگاشته شده است.



باني اين در، حسينقلي خان مافي [نظام السلطنه ] و برادرش سعدالملك، و ناظم اشعار هم شوريده شيرازي است كه ازشعراي زبردست آن عصر بوده است ونويسنده آن اشعار،آقاي محمّدابراهيم، شهير به ميرزا محمود و عمل كنده كاري آن از آقامحمّد تقي زرگر و سال وقف، 1306 و سال نصب، 1310 و عدد اشعار، هجده بيت است.(11)



در نقره ديگر. نظام السلطنه، علاوه بر در نقره بالا، درِ نقره ديگري به ارتفاع 15/3 متر و عرض دو متر وقف نمود كه بين ايوان آيينه و رواق نصب گرديد. اين در، بزرگ تر و زيباتر از در سابق الذكر است و روي آن را هم از صفحات نقره پوشانيده اند و بر روي آن، صفحه هاي سيميني نصب و بر روي آن نيز اسامي و اشعاري به خط نستعليق نوشته شد و علاوه، كنده كاري ها و گل و بوته هاي زيبايي را هم داراست.



در خاتم. چهارم، درِ خاتم به ارتفاع 50/2 متر و عرض 5/1 متر كه در ضلع شمال غربي و متّصل به مسجد زنانه نصب و به مسجد مزبور گشوده مي گردد. اين در خاتم، از دو در خاتمكاري ديگري كه يكي در ضلع غربي و ديگري در ضلع جنوب غربي واقع است و بعداً ذكر مي شود، نفيس تر و زيباتر و خاتمكاري اش هم مهم تر و شايد در عالم خود، بي نظير بوده باشد و در اطراف آن، كتيبه اي است نيز از خاتم، داراي خطوط نستعليق بسيار خوبي كه نظيرش كم است و نظر هر مشكل پسندي را به خود جلب و اقناع مي كند واقف آن، عزّالدوله دختر محمد شاه قاجار، و سال وقف، 1293 قمري و ناظم اشعار كتيبه، ميرزا احمدخان وقار، فرزند وصال، شاعر شهير شيراز است.



دو در خاتمكاري ديگر. پنجم و ششم دو در خاتمكاري ديگري است كه يكي به مسجد بالاي سر و ديگري به مقبره شاه عبّاس ثاني در پشت مشبّك آهني كه به «در بهشت» موسوم است، گشوده مي شود. ارتفاع و عرض اين دو در هم مانند در چهارم و در اطراف هر دو كتيبه اي است كه با خاتم است و اشعاري از محتشم كاشاني به خط نستعليق نوشته شده. واقف هر دو ميرزا نصرالله خان مستوفي فراهاني، برادر دبيرالملك و تاريخ وقف، ربيع الأول 1276 قمري است.



در هفتم و هشتم. دو در ساده و بدون كتيبه است كه در طرفين در نقره به پاداشته شده است و ساخت عهد صفويه است. از چوب گردو ساخته شده با بخور و لاجورد، چنانچه تاورينه نوشته است و از شيشه است كه بين ايوان طلا با در طلا نصب كرده اند.



3) توصيف حرم: داخل حرم مطهّر نيز هشت گوش است. ازاره حرم از سنگ مرمر است تا ارتفاع 75/1 و بعداز آن با كاشي هايي كه احاديثي بر روي آن نوشته شده است.



4) ضريح مطهّر: مرقد با خشت هاي مختلف الشكل و گوناگوني از كاشي هاي مربع مستطيل و مضلع كوكبي و نيم كوكبي به ارتفاع 2/1 متر و طول 95/2 متر و عرض 20/1، با زمينه لاجوردي و نقره اي و قهوه اي و فيروزه اي آراسته شده است. باني اين كاشي كاري ها مظفرِبن احمدبن اسماعيل است و تاريخ آن از سنه 605 الي 612 است.



كاشي هاي روي مرقد، پانزده پارچه و طول هر يك 49 [سانتي متر] و عرض آنها چهار[سانتي متر] و بر روي اين پانزده پارچه، پنج كتيبه متّصل به يكديگر خوانده مي شود.



پس از ضريح كاشي خشتي فيروزه اي، ضريح ديگري از نقره نصب گرديده است. ارتفاع اين ضريح 10/2 متر و طول آن 25/5 متر و عرضش 83/4 متر است و ضريح نامبرده، سابقاً فولادين بوده است كه روي آن را با صفحاتي از نقره بياراسته اند و داراي جدارهاي مشبّك و غيرمشبك مي باشد. جدارهاي مشبّك آن در ميانه جدارهاي ساده اي واقع شده است و مفاصل مشبّك آن مانند سيب، كروي است كه در جدارهاي ساده و بر روي صفحات نقره اش صفحه هاي سيمين مضلعي به كار برده شده كه اسامي مقدسه جلاله به خط ثلث برجسته نوشته شده و در آن ضريح، كتيبه اي است به خطّ نستعليق كه نيز از نقره بيرون آورده شده و بر آن كتيبه، اشعاري نوشته شده است.



در تاريخ ميرزا علي اكبر فيض مسطور است كه اين ضريح از نقره خام و نقره كاري آن از شاه طهماسب صفوي بوده، منتها به مرور زمان شكسته و گسيخته شده. مرحوم حاج ميرزا سيد حسين متولّي باشي به سال 1374 قمري، مراتب را به عرض ناصرالدين شاه قاجار رسانيد و چنان كه گفته شد، تعمير گرديد.



5) ايوان طلا: اين ايوان در شمال روضه مطهّر و در صحن عتيق واقع و از بناهاي شاه اسماعيل صفوي است كه از كاشي هاي معرّق لاجوردي رنگ ممتازي در نهايت خوبي و نقاست آرايش شده است. ارتفاع آن 80/14 متر و عرض آن تا در شيشه دارالحفاظ 70/8 متر [است ] و سقف آن مقرنس و روي آن را با خشت هاي طلا آراسته اند و باني ايوان، شاه اسماعيل صفوي و سال بنا 925 قمري [است ]؛ ولي طلاكاري ايوان به سال 1267 پايان يافته است كه باني طلاكاري قسمتي فتحعلي شاه و قسمتي ناصرالدين شاه قاجار بوده است.



اين ايوان با كاشي گره سازي فيروزه اي فام معرّق و بسيار ممتازي زينت داده شده و طاق بند جلو ايوان به عرض 20/1 متر از كاشي گره سازي فيروزه اي فام و مابين آن با سقف طلا كتيبه اي است به خطّ ثلث مركّب سفيد و زمينه لاجوردي كه به روي آن سطور ذيل نوشته شده است.



سال بنا و خط، رجب 925 است. در وسط آيات نوشته شده، در محل تلاقي دو طاق نوشته شده است: عمل استاد محمد معمار قمي 1225، عمل استاد حسن معمار قمي، و از اين نوشته به دست مي آيد كه در سال 1225 هم از اين ايوان مرمت و تعميري به عمل آمده است و در پيش روي ايوان به خط نستعليق نوشته شده است: السلطان ناصرالدين شاه قاجار، 1267.



بدنه ايوان كاشي معرّق زمينه فيروزه اي به ارتفاع 8/1 متر و داراي كتيبه اي است نيز از كاشي معرّق زمينه لاجوردي به خط ثلث كه حديثي از نبي اكرم صلي الله عليه وآله به روي آن نوشته شده است:



جرزها و دو ايوان جنبي، اين دو ايوان نيز عموماً از كاشي هاي معرّق زمينه لاجوردي و از بناهاي شاه اسماعيل صفوي است.



6) دارالحفاظ: در منتهي اليه ايوان طلا، قسمتي است كه آن را دارالحفاظ مي نامند كه مركز قراي آستانه مقدسه است و مدفن متولّيان آستانه و داراي كتيبه اي است به خط ثلث كه حديث هايي بر آن نوشته شده است. اطراف در طلا، سنگ هاي مرمر و اشعاري بر آن كنده شده است كه در ضمن درها مذكور شد.



7) گل دسته هاي ايوان: ارتفاع گلدسته ها از سطح زمين 20/33 و قطرشان 5/1 متر و به شكل استوانه از كاشي هاي گره سازي به شكل مارپيچ بنا شده است و در وسط پيچ ها اسامي «الله» و «محمّد» و «علي» به خط كوفي ممتازي به روي آن خوانده مي شود. زمينه كاشي هاي فيروزه اي فام و در بالاي آن زير مقرنس كتيبه اي دارد و بالاي كتيبه، زير طارمي چوبي مأذنه، مقرنسي از كاشي ساخته شده است و بسيار جالب و سر مأذنه ها طلاكاري است. باني گل دسته ها شهاب الملك محمّد حسين خان شاهسون است كه در سال 1285 بنا نموده و خانه هاي شهاب الملكي كه در خارج درب شمالي صحن بزرگ واقع است، از جدار صحن تا راهرو مدرسه فيضيه، از موقوفات همين شخص است كه بايد عوايد آن مطابق وقف نامه به مصرف روشنايي و مخارج مؤذن اين گل دسته در هر سال برسد. سال بنا 1285 و باني طلاكاري، شاهزاده كامران ميرزا نايب السلطنه فرزند ناصرالدين شاه است كه در سال 1301 قمري به انجام رسانيده است.



8) ايوان آيينه: كه از شاهكارهاي صنعتي ابنيه آستانه و از ايوان هاي با شكوه شمرده شده كه علاوه بر زيبايي بنا، استادان فن و معماران هنرمند ايراني مزايايي با كمال مهارت در آن به كار برده اند و مي توان گفت كه اين ساختمان از زير تا به فراز، تمام از مختصّات معماري است.



ارتفاع اين ايوان از سطح صحن 80/14 و عرض آن 87/7 و طولش نُه متر مي باشد و داراي چهار ستون از سنگ سياه به ارتفاع يازده متر است كه در جلوي ايوان نصب گرديده كه بي نظير است و خود آنها نيز از شاهكارهاي حجّاري به شمار مي رود و دو ستون ديگر كه در عمارت تالارچه دو طبقه جنبين ايوان است. ازاره اين ايوان به ارتفاع 8/1 متر سنگ مرمر و بدنه ايوان با آيينه تزيين يافته و سقفش مقرنس آيينه و دو قطعه شلجمي شكل است.



و در زير مقرنس كتيبه اي است از سنگ مرمر از منشات جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ حسن مجتهد قمي كه به خط ثلث ممتازي عبارات زير به روي آن نوشته شده: كاتب كتيبه رجبعلي خادم مشهدي و تاريخ بنا 1303 و باني ميرزا علي اصغر خان اتابك و معمارش استاد حسن معمار قمي و بنّا استاد ابراهيم قمي مي باشد و كف ايوان با سنگ هاي مرمر زيبايي فرش شده است كه در سال 1309 به اتمام رسيده و به طوري كه اشاره رفت، در دو طرف اين ايوان شمالي و جنوبي دو كفش كن در زير و دو تالارچه بر بالاي آنها ساخته شده است كه عرض هر يك 65/3 متر و داراي چهار ستون از سنگ سياه مي باشد كه دو ستون آنها در زير و دو ستون در بالاي آنها قرار دارند به ارتفاع 5/4 متر. تمام جرزها و پشت بغل و طاق بند و بدنه كفش كن ها تا زير طاق كاشي معرّق، زمينه لاجوردي و پشت بغل تالارچه و كتيبه آن، سنگ تراش و سقف تالارچه و كفش كن ها گره سازي از چوب و آيينه است و باني آنها نيز اتابك و معمار، استاد حسن و نجّار، ملّاحسين نجارباشي است.



9) رواق آيينه: مابين ايوان نامبرده با حرم مطهّر، رواقي است به طول 60/14 و عرض 70/3 متر كه اين رواق هم مانند ايوان آيينه با سنگ مرمر و آيينه تزيين يافته و دو درب نقره موقوفه نظام السلطنه كه سابقاً نگاشته شد. در مدخل و مخرج همين رواق نصب گرديده. ازاره رواق با ارتفاع 15/1 متر سنگ مرمر و بالاخانه باشكوهي است كه هشت ستون آيينه در آن به كار رفته است و جايگاه پادشاهان مي باشد.



10) گل دسته هاي ايوان آيينه: كه بلندترين گل دسته هاي ابنيه آستانه [اند] و هر يك داراي دو راه پله مي باشد از دو جنبه اسلوب ساختمان و ارتفاع، داراي اهميّت شاياني است، زيرا ارتفاع آنها از سطح بام 28 متر و از كف زمين صحن 80/42 متر و محيط آن 30/3 متر و اسلوب ساختمانش به اشكال مختلفي است. تمام قسمت ها از سطح بام تا سر ميله، تمام كاشيكاري از جنس كاشي گره سازي و زمينه آن فيروزه اي است. باني امين السلطان و معمارش استاد حسن قمي است.



11) مسجد بالاي سر: بناي مسجد بالاي سر، مركّب از سه قسمت است:



قسمت اوّل كه متّصل به حرم و داراي دو در خاتم است، به طول 70/8 متر و عرض 70/6 متر، سقفش مقرنس گچي و زير طاق بند، كتيبه اي است به رنگ لاجورد و به خط نستعليق كه از گچ بريده شده، مشتمل بر 34 بيت. ناظم اشعار، ميرزا اشراق و سال بنا 1234 و داراي دو بنا، يكي جنوبي و مردانه و ديگري شمالي و زنانه است و هر دو سابقاً از مرافق و بيوتات روضه مطهّره و از بناهاي شاه اسماعيل صفوي بوده است كه در سال 905 بنا نهاده بود.



و شاهزاده محمّد تقي ميرزا فرزند فتحعلي شاه قاجار در سال 1234 آن دو مكان را به يك مكان تبديل نمود و به صورت كنوني درآورد و رباعي زير، مشتمل بر نام باني و مادّه تاريخ بناي ثانوي آن در بالاي محراب، گچبري شده است:



از حكم تقي شاه سليمان اقبال برپاچه شد اين مسجد فردوس مثال

گفتم پي تاريخ كه باد اين مسجد تا روز جزا قبله ارباب كمال



و قسمت دوم كه دارالسياده قديمي و محاذات با مقبره شاه سليمان و شاه سلطان حسين است،



به طول 80/18 متر و عرض 30/7 متر با بدنه گچي رنگ و روغن شده و ازاره سنگ مرمر و سنگ سفيد و كاشي خشتي. سابقاً سفره انداز آستانه و از بناهاي شاه اسماعيل صفوي بوده است كه بين اين قسمت با قسمت اوّل، دري فاصله داشته و اكنون فاصله اي ندارد و به صورت يك بنا در آمده است و بين اين قسمت با قسمت اخير، سه ستون آجري فاصله مي باشد.



و قسمت سوم كه نيز دارالسياده، ولي تازه ساز است و در مجاذات عمارت مدرس به طول 80/18 متر و عرض 30/7 متر با بدنه گچي رنگ و روغن شده و ازاره سنگ سفيد از سرمايه تجارت خانه آقايان حاج مهدي سلامت و حاج ميرزا علي اكبر سلامت و حاج ميرزا حبيب الله سعادت احداث شده.



12) رواق زنانه يا مقبره شاه صفي صفوي: مضجع شاه صفي، ششمين پادشاه دودمان صفوي و نخستين پادشاه مدفون در قم، در جهت قبله حرم و اكنون فضاي آن جزء محوّطه حرم افتاده و از صحن زنانه (كه فعلاً به صورت مسجد مسقّفي درآمده است و آيينه كاري هاي بسيار بديعي دارد و همان موزه آستانه است) بدان راه دارد.



بناي اين مقبره به سال 1052 از شاه عبّاس ثاني است و صحن زنانه كه در جنوب همين مقبره واقع است، براي مقبره شاه صفي ساخته شده و دري از مقبره هم به صحن مزبور گشوده مي شود كه سابقاً راه ورودي مقبره بوده. به روي قبر شاه صفي، صندوقي بوده است كه پس از اتّصال مقبره به حرم آن را برداشته اند و اكنون در موزه آستانه موجود است و قبر با سطح زمين يكي است.



اين صندوق از خاتم و دور آن با خط ثلث برجسته اي سوره «يس» خاتمكاري شده است و در ساختن آن هنرها به كار رفته كه فعلاً جزء نفايس به شمار مي رود و قبر شاه صفي با سطح زمين برابر و روي آن سنگ مرمر سفيد و شفّافي نصب است كه آن را مي نماياند.



13) بناهاي تاريخي و مقبره شاه عبّاس ثاني: شاه عبّاس ثاني پسر شاه صفي، دومين پادشاهي است كه در قم به خاك سپرده شد. مقبره اش در ضلع جنوب غربي حرم مطهّر و در قسمت غربي و متّصل به مقبره شاه صفي واقع [است ] و دري از آن به حرم باز مي شود كه جلو آن مشبّك آهن است و آن را «دربهشت» مي نامند. بناي اين بقعه از شاه سليمان پسر شاه عبّاس و سال بناي آن 1077 است.



و بر روي قبر او صندوقي است از مس كه پارچه هاي فولاد كثيرالاضلاع منظّم و غير منظّم با ميخ هاي طلا به روي آنها كوبيده، نقش و نگارهاي زيبايي بر روي آن كَنده اند و اين صندوق به سال 1078 به دست جمشيدخان متولّي مقبره بر روي قبر گذارده شده است.(12)



14) مدفن سه پادشاه در يك مقبره: سومين پادشاهي كه در قم مدفون گشت، شاه سليمان صفوي فرزند شاه عبّاس بود.



مقبره شاه سليمان در قسمت جنوبي دارالسياده و شمالي موزه آستانه واقع [است ]و طول آن 10/8 متر و عرضش 20/5 متر و روي قبر او صندوقه اي است از چوب كه روي آن را كَنده و خاتمكاري كرده اند و ازاره بقعه به ارتفاع 20/1 متر سنگ مرمر روي آنها را با گل و بوته آرايش داده اند و در چهار زاويه بقعه، چهارستون از سنگ مرمر است كه روي آنها كنده كاري شده و در بالاي سنگ هاي مرمر، ازاره ديگري است گچ بري شده. عرض اين ازاره 72 سانتي متر و روي آن رنگ آميزي مي باشد.



بناي اين بقعه به سال 1107 از شاه سلطان حسين پسر شاه سليمان صفوي است. خود او در سال 1106 جلوس كرد و به دست محمود افغان مقيّد گشت و در سال 1140 به اشاره اشرف افغان، سر او را بريده، جسد بي سرش را به قم حمل و در همين بقعه، پهلوي شاه سليمان به خاك سپردند.



طهماسب سوم كه به اشاره نادر و رضاقلي ميرزا، توسط محمدحسين خان قاجار در سال 1153 به قتل رسيد، جسد او را به قم آوردند و در جوار پدرش در همين بقعه مدفون ساختند.



15) مقبره فتحعلي شاه و محمّدشاه قاجار: در پايان ناگفته نماند كه از سلاطين قاجاريه هم دو تن در آستانه مدفون اند: يكي فتحعلي شاه و ديگري محمّدشاه كه در ضمن ابنيه صحن گفته خواهد شد.



16) صحن عتيق آستانه: طول آن به جنوب 70/35 متر و عرضش از شرق به غرب 70/34 متر مي باشد و در چهار طرف اين صحن، مجموعاً نوزده حجره و بقعه ساخته شده كه شش بقعه آن از بناهاي شاه اسماعيل [است ] و چهار بقعه را صاحبان مقبره احداث [كرده اند] و نه بقعه را فتحعلي شاه قاجار ساختمان كرده است. ازاره پايه هاي حجرات اين صحن به ارتفاع 55 سانتي متر از سنگ سياه و بالاي آن با كاشي هاي گره سازي مزيّن است.



17) شش بقعه از بناهاي شاه اسمعيل: شاه اسماعيل صفوي به سال 925 ه،.ق، شش بقعه احداث كرد كه عبارت است از: ساختمان هاي واقعه در دو ضلع جنوبي و شمالي صحن كه ضلع جنوبي مشتمل بر ايوان طلا و دو بقعه جنبين آن، و ضلع شمالي مشتمل بر كرياس راه رو مدرسه فيضيه و دو بقعه داخل كرياس و بقعه هاي جنبين كرياس.



18) مأذنه طلا به شكل هرم مربع القاعده: باني اين مأذنه طبق تاريخ آقاي فيض بزرگ، فتحعلي شاه قاجار است، ولي آن را به شاه سلطان حسين صفوي هم نسبت مي دهند. امّا خشت هاي تزييني طلاي آن از بقاياي خشت هايي است كه نادرشاه افشار براي تذهيب گنبد حضرت علي عليه السلام به كار برد كه چون تذهيب آن را به پايان رسانيد، زيادي آنها را به خزانه قم سپرد و به فرمان فتحعلي شاه - چنان كه شرح داده شد - در بام اين مأذنه به كار رفت.



19) ساعت بزرگ آستانه: بر روي پايه شرقي اين ايوان، ساعتي بزرگ نصب است كه در سال 1280 ميرزا علي مشكوة الملك آن را وقف كرده و بر پيشاني دريچه ساعت به طرف صحن با خط نستعليق درشت و مرغوبي نام ناصرالدين شاه و در زير آن، نام واقف بر روي كاشي خوانده مي شود.



20) مقبره فتحعلي شاه: مضجع فتحعلي شاه از بناهاي شاه اسماعيل صفوي به سال 925 است؛ ولي فتحعلي شاه در زمان حيات خود، آن بقعه را براي مدفن خويش تعيين نمود و به تعمير آن پرداخت و در سال 1250 سال وفات فتحعلي شاه، تزيين بقعه نيز به پايان رسيد. در داخل اين بقعه، شاهزادگان بسياري به خاك سپرده شده اند. در اطراف تمثال فتحعلي شاه بر روي سنگ مرمر، كتيبه اي است به خطّ ميرزا زين العابدين كاشي كه اشعاري چند از ميرزا تقي علي آبادي به روي آن كنده شده.



21) بقعه محمّدشاه قاجار: كه از بناهاي ناصرالدين شاه است و در جاي اين بقعه، سابقاً دو بقعه از بناهاي فتحعلي شاه بوده كه در سال 1264 آن را به امر ناصرالدين شاه خراب [كردند] و بقعه كنوني را به جاي آنها بنا نهادند و محمّدشاه قاجار را كه در ششم شوال 1264 مُرده بود، در آن جا دفن كردند.



22) بقعه مهدعليا: [بقعه ]مهدعليا، زوجه محمّدشاه و مادر ناصرالدين شاه كه در سال 1290 ساخته شده، شكلش بيضي و سقف آن گچبري و آيينه كاري است و دست كمي از بقعه محمدشاه ندارد. بقعه ديگر متعلّق به فخرالملوك، زوجه اعتضادالدوله حكمران قم، دختر ناصرالدين شاه است كه به امر اعتضادالدوله ساخته شده. بقعه معتمدالدوله كه در زاويه شمال غربي اين صحن واقع و از بناهاي محكم و مثمن و مرتفع و در كمال متانت ساخته شده است، ازاره آن از سنگ هاي مرمر درخشنده و منقش به نقشه هاي گل و بوته و مزيّن به طلا در نهايت زيبايي و داراي دو كتيبه نستعليق و بسيار خوب به خط آقامهدي ملك الكتاب تهراني است كه يكي از آنها با طلا نوشته شده و ديگري كه در زير طاقبند است مشتمل بر اشعار كوكب شاعر است. از بقعه هاي ديگر بقعه قوام الدوله و بقعه اعتضادالدوله و بقعه صدراعظم كه سابقاً چراغ خانه آستانه و از بناهاي فتحعلي شاه بوده است.



23) مدرسه محمدشاه: در زاويه جنوب غربي اين صحن هشتي واقع است كه طول آن 40/14 متر و عرضش 20/7 متر كه در قسمت غربي صحن عتيق و عقب مقبره مهدعليا افتاده است كه از اين هشتي دو در به مسجد بالاسر گشوده مي شود. فضاي مدرسه به طول 60/16 و به عرض 80/12و در ضلع شمال شرقي آب انباري بوده است و در راهرو آن در وسط ضلع غربي صحن عتيق و محازي راهرو و كرياس بين دو صحن مي باشد. اين بنا اخيراً بواسطه اين كه جزء مسجداعظم شده تغييراتي كرده و خيلي كوچك تر شده است و فضاي جنوب غربي مسجد قسمت كمي از آب انبار را هم گرفته است.



24) صحن جديد: با اسلوب دلپذيري ساختمان شده است زيرا از درب ورودي خيابان موزه به طور هشت ضلعي منظم و مستطيل است كه جهات اصلي يعني اضلاع شرقي و غربي آن هر يك 60/86 متر و اضلاع شمالي و جنوبي آن هر كدام 8/46 متر مي باشد و چهار ضلع ديگر آن در جهات فرعي واقعند. هر يك به طول 70/3 متر مي باشد و از درب ورودي خيابان ارم برابر ايوان آيينه يك شكم دريدگي پنج ضلعي وجود دارد كه اضلاع شمالي و جنوبي آن هر يك ده متر و دو ضلع فرعي آن هر كدام 80/5 متر مي باشد، و اين صحن مشتمل بر چهار ايوان در جهات اصلي شرقي و غربي شمالي و جنوبي است و اطراف اين صحن را 31 حجره و ايوان زينت بخشيده كه طول هر ايوان سه متر و عرض هر يك دو متر است. جز هشت ايواني كه در جلوي حجرات پنج دري واقع است و داراي دو ستون و دو نيم ستون از سنگ سياه به ارتفاع سه متر مي باشد كه طول اين هشت ايوان 60/6 متر و عرض آنها 20/2 متر است.



ازاره كليه ايوان ها از سنگ سياه به ارتفاع 55 سانتيمتر است و ازاره پايه هاي بين دو ايوان هم عموماً به ارتفاع 50/1 متر از سنگ هاي سياه مي باشد، و تمام بدنه هاي بنا، سقف ايوان ها، و كليّه جرزها به اشكال مختلف، كاشيكاري و گره سازي است و سردرب ايوان هاي چهارگانه بزرگ را كه در چهار جهت اصلي صحن مي باشد. ميله ها و گلدسته هاي بزرگ يا كوچكي قشنگ و زيبا نموده است و در وسط صحن هم حوض بيضي شكل بنا گرديده كه طول آن 5/19 متر و عرضش 60/12 متر مي باشد. در اين صحن سه ايوان بزرگ و باشكوه قرار دارد كه يكي در شرق قرار گرفته، بطول 80/7 و عرض 30/7 و ارتفاع 60/13، دوّمي در شمال كه مدخل صحن از خيابان آستانه مي باشد، به ارتفاع 80/12 متر و طول 7 و عرض 40/4 متر و ايوان سوّم، در جنوب صحن كه مدخل صحن از خيابان موزه مي باشد. از لحاظ ارتفاع و عرض و طول و هم از جهت كاشيكاري مانند ايوان شمالي است.



گرداگرد صحن جديد كتيبه اي است از كاشي به طول 80/258 متر كه با خط نستعليق بسيار ممتازي به عرض 60% متر، اشعاري به روي آن نوشته شده است. مصراع اول با مركب سفيد و ديگري با زرد، نويسنده ميرزا آقاي خوشنويس تبريزي و ناظم اشعار ميرزا فتح الله كاشاني متخلص به شيباني شاعر بزرگ است. اين كتيبه متشكّل از دو قصيده، كه يكي داراي 53 بيت و ديگري مشتمل بر 36 بيت است.



25) موزه آستانه(13): مركب از دو بناست، يك سالن به طول 60/17 و عرض 90/4 متر و سالن ديگر، به طول 20/16 متر و عرض 50/5 متر و داراي ازاره كاشي خشتي سقف و بدنه هر دو گچي و از صحن زنانه سابق و مسجد آيينه فعلي. دري كه جلوي بقعه شاه عباسي است، به موزه اختصاص داده شده است كه همين در مدخل موزه و درب آن در بقعه شاه سلطان حسين مي باشد. و يك درب مستقل ديگري هم از خيابان موزه دارد كه ازاره آن از سنگ و بدنه و سقف آن را با خشت هاي كاشي تزئين داده اند. در كمربند ايوان و سردرب ورودي موزه، كتيبه اي به خط نستعليق بر روي سنگ مرمر نوشته و حجاري شده است و اوّلِ كتيبه چنين است.



توانا بود هر كه دانا بود: وزارت معارف و اوقاف



در ميان اشياي موجود در موزه آستانه چيزهايي است كه كاملاً جنبه نقاست را داراست و بي نظير مي باشد، از جمله قالي هاي بزرگ ابريشمين مقبره شاه عباسي، دو تخته كه بافنده آنها استاد نعمت الله جوشقاني و واقف شاه سليمان در سال 1082 مي باشد و قاليچه ابريشمين روي صندوقه قبر او را مانند قالي پيشين است و كاشي هاي مرقد مطهّر حضرت معصومه، مربوط به سال 605 تا 613 كه جمعاً 15 پارچه و به طول 95/2 و عرض 20/1 متر و مخصوص روي مرقد است و كاشي هاي ازاره علي بن جعفر، هشت تركي داراي نقش حيوانات و طيور و گل و بوته طلايي، كار استاد جمال نقاش و كاشي هاي علي بن جعفر كار همان استاد است كه بي نهايت نفيس است.



26) مدرسه فيضيه: مدرسه فيضيه و دارالشفاء نيز از بناهاي قديمي و جزيي از آستانه محسوب مي شوند، لذا واجب است كه بشرح اين دو هم بپردازيم.



مدرسه فيضيه در زمان صفويه، مدرسه كوچكي بوده است كه بزرگاني از آن برخاسته اند و آن را شاه طهماسب صفوي در سال 939 بنا كرده است. محل حوض فعلي مدرسه انتهاي مدرسه بوده و بالاخانه اي در اين جا وجود داشته كه آن را «مشرق الشمسين» مي ناميده اند. به علّت اين كه در هر بامداد كه خورشيد از مشرق بالاخانه طلوع مي كرده، گنبد مطهّر هم در جنوب مانند خورشيدي مي درخشيده و آنجا را به اين علّت مشرق دو خورشيد مي ناميده اند. اين بالاخانه، محل رياضت مرتاضين بزرگ و جايگاهي بس شريف بوده است. از جمله ميرداماد و شيخ بهايي و ميرفندرسكي، ملاصدراي شيرازي، مولانا محسن فيض كاشاني و مولانا عبدالرزاق لاهيجي در اين مكان مكاشفات و رياضت و تأليف و تدريس كرده اندو بدين لحاظ هم در موقع ساختمان و وسعت دادن مدرسه در محل مشرق الشمسين، حوضي بزرگ مي سازند تا راه رو نشود.



در سال 1213 فتحعلي شاه اين مدرسه را به صورت فعلي درآورد. طول مدرسه 60/70 و عرضش پنجاه متر و در قسمت جنوبي آن، ايوان باعظمتي است به طول 30/11 و عرض چهار و ارتفاع 50/12 كه اين ايوان از بناهاي شاه طهماسب باقي مانده است و سقف گچبري آن، ارزش فوق العاده اي دارد.



ازاره آن با بدنه ارتفاع 50/1 متر كاشي خشتي و جرزهاي دو طرف و جلو آن به كاشي هاي معرّق بسيار ممتاز مزيّن گشته و به خط ثلث، عبارت ذيل به روي آن نوشته شده است: باني شاه طهماسب، معمار استاد سلطان قمي، سال بنا 939. به مرور ايّام، خشت هاي كاشي سه ايوان فتحعلي شاهي فروريخته بود، در صورتي كه كاشي هاي ايوان جنوبي (شاه طهماسبي) ذرّه اي هم فرو نريخته و از تلألو و صفايش اندكي كاسته نشده بود تا در سال 1342 ه،ق، از طرف آيةالله فقيد حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي مرمّت گرديد و حجرات مرتبه فوقاني هم قسمتي را از محل وجوهي كه مرحوم حاج ميرزا مرتضي خان (خواجوي) و غير ايشان براي همين منظور تقديم كرده بودند، احداث و قسمتي را هم آيةالله آقا ميرزا محمّد فيض قمي ساختمان كردند و در سال 1360 قمري، آقاي حاج ميرزا نصرالله تاجر تهراني، مجدّداً كلّيه حجرات تحتاني آن را كف برداري و سقف زده، درها و پنجره هاي آن را تجديد و تمام حجرات را هم با زيلو مفروش گردانيد.



سابقاً مريض خانه آستانه كوچك تر از بناي كنوني بوده است. در سال 1213 آن جا را هم فتحعلي شاه مانند مدرسه فيضيه توسعه داد. فضاي حاليه آن از طول 5/70 و از عرض 32 [متر] و داراي 32 حجره تحتاني و بيست حجره فوقاني است. باني طبقه تحتاني، فتحعلي شاه و باني مرتبه فوقاني آن - كه داراي حجرات خيلي شكيل و جالب توجه مي باشد - آقاي حاج ميرزا محمّدعلي توتون فروش تهراني است كه در سال 1359 به پايان رسانيد.



در قسمت شرقي مدرسه دارالشفا، آب انباري موجود است كه از بناهاي محكم پانصدساله اي است كه تاكنون پابرجاست و در جلو آب انبار، سردربي است به ارتفاع هشت و طول شش و عرض 70/2 متر كه سقف آن مقرنس و داراي كتيبه اي است از كاشي خشتي به خط ثلث، نويسنده، محمّد رضا امامي اصفهاني و سال بنا 1055 و باني، ميرزا تقي خان اعتمادالدوله، وزير شاه عبّاس است.(14)



در سال 1240 اين بركه را تقي خان بروجردي مرمّت نموده و بر سنگي كه در قسمت فوقاني سر درب بركه نصب گرديده، هفت بيت به روي آن كنده شده است كه از آن جمله است:



مظهر لطف حق تقي خانا در بروجرد و در زمانه وحيد

باني كارهاي خير و صواب ايزدش داده است بخت سفيد



28) توليت كنوني آستانه: آقاي توليت هم مانند اسلاف و اجداد خود، داراي شخصيت برجسته و ممتازي است و از رجال باكمال و جمال اين كشور محسوب مي شود(15) و از مزاياي ايشان، حسّ رأفت و رحمتي است كه در كم تر شخصي بدين پايه يافت مي شود. توليت بنا به تمايلات عمومي مردم قم هفت دوره نمايندگي مجلس را به عهده داشت.



جد اعلاي اين دودمان، حجةالاسلام مير سيّد حسين خاتم المجتهدين از علماي جبل عامل بوده [كه ] در زمان سلطنت شاه اسماعيل صفوي به طرف ايران حركت [كرد] و متصدّي امور شرعيه اردوي شاهانه گرديد.



از اولاد او ميرزا حبيب الله، مأمور توليت آستانه گرديد. از آن روز اين منصب همچنان در احفاد اين خاندان باقي ماند. فرزندان خاتم المجتهدين پنج تن بودند كه هر يك از شاه طهماسب منصبي گرفتند. پسر دوم وي پس از خودش به تصدّي امور شرعيه اردوي شاهانه منصوب گرديد.



فرزند سومش شيخ عبدالعال از طرف شاه طهماسب به سمت شيخ الاسلامي شهر قزوين منصوب شد. فرزند چهارمش ميرزا سيّداحمد است كه توليت مزار شيخ صفي الدين در اردبيل گرديد و احفادش همچنان تا به امروز متولّي آن مزارند و همچنين فرزندش ميرزا تقي الدين محمّد است كه مقبره اش در طرشت تهران است.



29) مسجد اعظم: مسجد اعظم قم كه يكي از شاهكارهاي صنعت معماري است، در روز يازدهم ذي القعده سال 1333 طي مراسمي اوّلين كلنگ آن به دست آيةالله بروجردي به زمين زده شد و بلافاصله شروع به كار ساختمان آن كردند. قسمتي از محل ساختمان مسجد، قبلاً خانه هاي شخصي و مسافرخانه بود و از لحاظ اين كه متّصل به حرم بود، بسيار بدنما بود و قسمتي ديگر، خانه هاي تو در تو و شخصي متعلّق به افراد بود. لذا اين زمين ها و خانه ها و بناها به قيمت گزافي خريداري شد و پس از تسطيح، آماده ساختن مسجدي مجلّل گشت. اين محوطه يازده هزار متر مربع است و براي پي ريزي تا به عمق دوازده متر بتون ريزي كردند. ساختمان به سبك معماري اسلامي و داراي دو شبستان بزرگ و گنبد عظيم و دو گل دسته بسيار مرتفع(نزديك 50 متر) مي باشد.



مسجد اعظم، داراي كتاب خانه بسيار مهمّي است كه محل مخصوص براي تهويه، اتاق هاي مخصوص براي قرائت خانه، آبدارخانه [و] كشيك خانه است.



براي تهيه كتاب هاي نفيس از بدو شروع ساختمان به فكر تهيه كتاب بودند. بعد از تكميل بناي كتاب خانه، نخست پانصد جلد كتاب كه تهيه شده بود، به كتاب خانه انتقال دادند و به تدريج توسط مردم اين كتاب ها تكميل و زياد شد. از جمله مرحوم آقاي حاج محمّد مقدّسي وصيّت كردند كه بعد از رحلت آن مرحوم، كتاب خانه ايشان كه در حدود دو هزار و ششصد جلد كتاب نفيس و متنوّع (اعم از چاپي و خطّي بود) از اصفهان به قم حمل كردند و تحويل كتاب خانه دادند.



و آقاي بروجردي قسمتي از كتب شخصي خودشان را به اين كتاب خانه اختصاص دادند و به ترتيب، ديگران نيز به اين امر اقتدا كردند و خصوصاً ناشرين قريب يك هزار جلد كتاب به تدريج به كتاب هاي اين كتاب خانه افزودند و امروز با اين كه عمر كتابخانه، كم است، قريب شش هزار جلد كتاب در فنون مختلفه دارد.



اصولاً تمام بناي مسجد، اسكلتش آهن است و بتون آرمه و اعم از سقف و گنبد و گل دسته و سقف شبستان و پشت بام مسطّح بتون آرمه است. گنبد مسجد از دو پوسته بيروني و دروني ساخته شده تا زياد سنگين نشود و از هر دو طرف، كاشيكاري هاي بسيار ظريفي دارد و سراسر محراب ها و ايوان ها با كاشي هاي بسيار زيبايي تزيين شده است.



كف مسجد با سنگ هاي تيره بسيار محكمي فرش شده است و حوضي بسيار زيبا و بزرگ از كاشي در وسط مسجد است. تمام ديوارهاي مسجد و گنبد و گل دسته ها قرار است كه كاشيكاري شود.



وضوخانه اي بسيار آبرومند و مجلّل، مجهز به لوله كشي از چاه عميق - كه نزديك درب غربي است - دارد. كلّ مخارج مسجد، هشت ميليون تومان تخمين زده شده است. قسمتي از اين مخارج را آقاي بروجردي [داده ] و بقيه به خرج مردم ساخته شده است. چه مردم براي كمك پول دادند و بعضي از عمله ها مجّاناً در مسجد كار كردند و به ساختمانش كمك كردند. نقشه ساختمان از لُرزاده بوده است و معمار نيز ايشان بوده اند. امور ساختماني در دست حاج آقا رضا شاهپوري بوده است. توليت مسجد در زمان حيات آقاي بروجري به فرزند ارشدش واگذار شد و اينك به جاي پدر، نماز در شبستان مسجد مي گزارند.



مسجد، داراي موقوفاتي به شرح زير است:



1 - يك دهكده شش دانگ به نام محمّدآباد، واقع در بروجرد.



2 - چهل و هفت شعير از يك قريه در بروجرد به نام «گلستان»



3 - سه دانگ از شش دانگ دهكده اي به نام «سراب زارم» در بروجرد.



4 - هفت شعير از شش دانگ زارم.



5 - چهاردانگ از چهار خانه متعلق به يك بانو در تهران.



6 - 125 سهم از كارخانه برق قم.



7 - هيجده باب مغازه فوقاني و تحتاني از متعلّقات مسجد اعظم.



30) قبرستان هاي قم: در شهر قم از قديم قبرستان هايي موجود بوده است كه اكثر آنها در جوار امامزادگان بوده است و قديمي تر از همه قبرستاني بوده است كه جنب باغ بابلان بوده و همان قبرستاني است كه در انتهاي جنوبي شهر قم قرار داشته و فاطمه معصومه عليها السلام را در آن به خاك سپرده اند.



وسعت اين قبرستان، تمام محوّطه صحن فعلي و ميدان آستانه و باغ ملّي و عمارت فرمانداري و شهرداري و محله سر قبرستان راگرفته بوده است و تا سي سال پيش با وجود اين كه كاملاً جزء شهر شده بود و در وسط شهر افتاده بود، قبرهاي مرتفع و پاگرفته در آن زياد بوده است و وضعي بسيار زننده و كثيف داشته است.



در ابتداي سلطنت رضا شاه، قسمت اعظم اين قبرستان تبديل به باغ ملّي گرديد، چون كاملاً در وسط شهر افتاده بود. قسمتي ديگر از آن، تبديل به عمارت فرمانداري و خيابان آستانه و خيابان ارم گرديد.



گذشته از قبرستان هايي كه در جوار امامزادگان و يا در صحن بناي آنها ديده مي شود، مانند: 1) قبرستان شاهزاده ابراهيم؛ 2) قبرستان شاه جعفر؛ 3) قبرستان خاك فرج؛ 4) قبرستان شاهزاده حمزه؛ 5) قبرستان چهار امامزاده.



قبرستان هاي ديگري كه عمومي است در شهر قم وجود دارد، به ترتيب زير:



1 - قبرستان نو: اين قبرستان بعد از پُر شدن قبرستان مركزي شهر توسط يكي از علماي اعلام، ملكش خريداري و وقف شد. اين قبرستان در ابتداي جاده اراك قرار گرفته است و در هجده سال پيش، زميني بزرگ تر ضميمه اش گرديد. با وجود اين، مدّت دو سال است كه ديگر محلّي براي دفن اجساد در آن نيست و كاملاً پر شده است.



2 - قبرستان بيات: بعد از پل آهنچي نرسيده به قبرستان نو در انتهاي كوچه مرده شورخانه؛ قبرستاني مدرن و زيبا وجود دارد كه مي توان گفت بيشتر به يك پارك شبيه است تا به قبرستان. در اطراف اين قبرستان، بقعه هاي بسيار قشنگي ساخته شده كه اكثر آنها به صورت بسيار زيبايي تزيين شده است. اين بقعه ها متعلّق به خانواده هاي سرشناس و بزرگ است كه هر يك را به مبلغ گزافي خريده اند. اين اتاق ها به صورت قشنگي اكثراً مبله شده اند و در ضمن قبرستان - كه دور تا دور آسفالت است - در وسط، حوض و باغچه هاي بسيار زيبايي وجود دارد. در ايّام سوگواري و زيارتي اين اتاق ها تبديل به مهمان خانه هاي بسيار قشنگي مي گردند.



3 - قبرستان وادي السلام: كه در انتهاي شمالي قم پايين تر از خاك فرج واقع شده است. اين قبرستان پس از پرشدن قبرستان نو به وجود آمد و ملكش وقف گرديد. اين قبرستان، محوّطه اي بسيار بزرگ است و با مبلغي اندك براي دفن اجساد، استفاده مي شود. واردات اين قبرستان، اكثراً از شهرهاي ديگر است.



4 - قبرستان گلستان: اين قبرستان در جنب وادي السلام به وجود آمده است و اسلوب آن به شكل قبرستان بيات است و تقريباً شخصي است.



گذشته از اين قبرستان ها، قبرستان هاي ديگري نيز در قم وجود دارد كه كاملاً شخصي است. مثلاً مثل يك باغ بزرگي متعلّق به يكي از اعيان و يا رجال تهران است كه در روزهاي زيارتي مورد استفاده اش قرار مي گيرد.

پاورقي





1) تاريخ قم.

2) انوار المشعشعين.

3) راهنماي قم، نقل از روح و ريحان، ص 459. [مرحوم عباس فيض در گنجينه آثار قم، ج 1، ص 431 به بعد نقلي بر اين مطلب دارد.]

4) راهنماي قم و نقاشي هاي سابق.

5) راهنماي قم، سياحت نامه تاورينه.

6) يك مثقال به وزن 24 نخود است و هر نخود كه به وزن چهار گندم است و تومان، عبارت از هيجده نخود طلاي خالص است.

7) در ص 36 كتاب سفرنامه تاورينه مسطور است كه: «در قسمت جنوب غربي آستانه شاه صفي ثاني بنايي بيفزود و اين بنا به سال 1077 بسي ماهرانه ساخته شده و از بناهاي تاريخي است، مقبره شاه عبّاس ثاني مي باشد».

8)

[آتش موسي عيان از سينه سيناستي يا كه زرين بارگاه بضعه موساستي

بضعه موسي بن جعفر فاطمه كزروي قدر خاك درگاهش عبير طره حوراستي

نوگلي رنگين ز طرف گلشن ياسين بود آيتي روشن به صدر نامه طاهاستي

پرتوي از آفتاب اصطفاي مصطفي زهره اي از آسمان عصمت زهراستي

صحن او را هست اقصي پايه عزت چنان كز شرف مسجود سقف مسجد اقصاستي

پستي از صحن حريمش را بپا طاق حرم كين مكان عزت و آن مسكن غبراستي ]



9) در اينجا مصحح مناسب ديد كه از يك شاهكار ادبي نامبردار گردد تا خوانندگان بر روان پاك سراينده اش رحمت فرستاده براي او طلب آمرزش كنند.

اين شاهكار ادبي قصيده ايست كه شاعر توانا و دانا شادروان محمد صادق پروانه كاشي متخلص به (ناطق) در تاريخ تذهيب گنبد متضمن ستايش حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و مدح و ثناي فتحعلي شاه قاجار سروده است كه هر مصرع آن ماده تاريخ آن و با سال 1218 برابر است. و چون نام قصيده و عبارات حاكيه از تعداد ابيات و مصارع آنهم جداگانه ماده تاريخ ديگري مي باشند در نتيجه 128 ماده تاريخ شده اند.

كه قسمتي از ابيات اين قصيده در كتاب راهنماي قم درج و در ريحانة الادب ضمن شرح حال ناطق تمام قصيده را نقل كرده است. به اضافه قصيده ديگري از همين شاعر به همين سبك درباره مدرسه فيضيه با ماده تاريخ 1217 آورده است. در كتاب گنجينه آثار قم و چند كتاب ديگر نيز آمده، حدود بيست و شش بيت آن در كتيبه صحن كهنه نقل گرديده است. اكنون كه سال 1423 قمري و اين كتاب در دست چاپ است در اثر تغييرات و تعميرات در آستانه مقدسه و ايجاد درب هاي ورودي بين صحنين تقريباً نيمي از كتيبه صحن كهنه از بين رفته و اشعار محو شده است.

متذكر مي شوددر اين سال مشغول تجديد تذهيب گنبد هستند و تمام خشت هاي طلا را برداشته اند تا پس از گذشت 205 سال از نو تذهيب نمايند.

مصحح يك رباعي در ماده تاريخ تجديد تذهيب گنبد 1423 سروده كه در ذيل خواهد آمد. انشاءالله اگر عمري باقي باشد در نظر است پس از اتمام آن، اشعاري با ماده تاريخ اتمام تعمير و تذهيب گنبد تقديم آستانه مقدسه حضرت نمايد كه مصرع اول آن تاريخ 1218 و مصرع دوم تاريخ تجديد تذهيب گنبد باشد.

متأسفانه بواسطه تغييراتي كه در بعضي از حروف يا كلمات يا جملات مصارع گاه نقل يا استنساخ ندانسته بعمل آورده بدون التفات حرفي افزوده يا زدوده اند. به طور غالب از تطابق با تاريخ منظور خارج گرديده است تا جايي كه بعضي از ظاهربينان خورده گير به جاي تصحيح ابيات و رفع اشتباه خدمت ارزنده اين استاد سراينده را انكار كرده ماده تاريخ ها را غير مطابق خوانده اند.

اين جانب خداوند را شاكر و سپاسگزار است، توفيقي نصيب اين حقير گشت كه با استعانت از بي بي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و با توجه به اطلاعي كه در علم حروف و عدد دارد بر آن شدم كه به نقاط ضعفي كه گاه استنساخ در ضبط ابيات راه يافته است اشاره كرده با درج ابيات صحيحه اين خدمت ادبي اعجاب انگيز و اعجاب آميز را تجلي بخشد. لذا كتاب گنجينه آثار قم را، اصل قرار داده، با استفاده از ديگر كتب و كم و زياد نمودن حروف، حدود سي و هفت مورد اشتباه را تصحيح كرده و با عدد 1218 موافق گرديده و يك بيت هم اضافه بود كه حذف شد تا با شصت و دو بيت كه مد نظر شاعر بوده است مطابق گردد. احتمالاً باز هم از نظر دورمانده باشد كه اساتيد بزرگوار اصلاح خواهند فرمود.

نمونه اغلاطي كه تصحيح شده چنين است:

يكصد و بيست و چهار مصرع = 1217

مصارع يكصد و بيست چهار = 1218

اين روضه ايست كامده از جنت العلا = 2206

اين دوحه ايست كامده از جنت العلا = 1218

نمونه اغلاط

وين قبه راست جاي بجائي كه پايه اش

كين قبه رفيع بجايي كشانده سر

عرشي بدهر يا فلكي ديگر آمده

بهتر بود به حسن و علو از جنان در آن

وز درج علم و مجد و شرف گوهر آمده

يك جد او نبي شرف كل كائنات

مولاي عاصيان و شه محشر آمده

جد دگر علي حسين است كز كرم

عكسي زفوز اوست بد نبي بر آمده

احسان و علم وجود و سخا بي مر آمده

بر مسلمين زجود و همم كرد رهبري

بر زايرين زجود و كرم رهبر آمده

روي اميد جمله عالم بدين در است

از عرشه بر زمين پي يكديگر آمده

دل بدل خطاب كين قبه چنين

شهباز و كبك هم سر و هم شهپر آمده

نوشيروان ز وجد دوان از سر آمده

از مهر او ببزم ولي آمده ضياء

خنگ فلك بطوع زرين زر آمده

دري از اوج جود سوي خاور آمده

حاصل چو قبه اوج بزر داد مهر گفت

اين قبه قدر و زينت اوج زر آمده

گفتم قصيده اي كه چنان لعل پربها

تا اسم نرگس آمده و لاله در هر زمان

تا نام اصغر آمده و احمر آمده

چهر موالي شه و روي عدوي او

و...

و ابيات صحيح قصيده معجزيه كه تا سر حد اعجاز به آن اوج داده چنين است.

بسم الله الرحمن الرحيم باسم موجود كريم = 1218

اين قصيده مسما به قصيده معجزيه است = 1218

شصت و دو بيت = 1218

مصارع يكصد و بيست و چهار = 1218

اين قبه گلبني است بزيور برآمده يا پاك گوهريست پر از زيور آمده

اين دوحه ايست كامده از جنت العلا يا كوكبي است سعد و منور برآمده

اين زيب عرش يا كه بود كوي آفتاب يا نور حق كه بر همه اشيا در آمده

اين قبه را چه اوج كه با ارتفاع آن صدر فلك بچشم ملك احقر آمده

وين قبه راست جاي بجايي كه پايه اش از اوج مهر و ماه و زحل برتر آمده

كين قبه رفيع بجايي كشانده سر كز قدر با سپهر برين همسر آمده

وين قبه و زمين ز همين رفعت و جلال عرشي بدهر با فلكي ديگر آمده

وين صحن به زصحن جنانست بهر آنك آبش به از بقا و به از كوثر آمده

از دل سؤال كردم و گفتم مرا بگو كين صحن از چه روز جنان بهتر آمده

دل در جواب گفت كه اينك در اين سؤال عقل طويل قاصر و فهم اقصر آمده

بهتر بود بحسن و علو از جنان در آن مسكن كه بنت موسي بن جعفر آمده

زهرا عفاف فاطمه بنت موسي آنك بر وي شرف زفاطمه و حيدر آمده

معصومه كه در ره ايوان اقدسش از قدر و صدق حور و پري چاكر آمده

شهرزاده كه هر دو سرا جدش از عطا با طالبان مذهب حق ياور آمده

مخدومه مكرمه آن نجم اوج دين كز مهر و ماه راي نكوش انور آمده

از اوج علم و فضل و ادب كوكب جميل وز درج علم و مجد و شرف گوهر آمده

جد آمده رسول حق و جده اش بتول با يمن عصمت از پدر و مادر آمده

يك جد او نبي شرف كل كاينات كز جود حق زجمله رسل مهتر آمده

يك جد او عليست كه از عون كردگار در روز جنگ صفدر و نام آور آمده

يك جد آن حسين علي كز در سخا مولاي عاصيان شه محشر آمده

جد دگر علي حسين است كاز كرم دين داور و رحيم و رهي پرور آمده

باشد علي برادر وي آنكه نور ماه عكسي ز نوز اوست بديني بر آمده

موسي كاظم آمده باب وي و وز آن احسان و عدل وجود و سخا بي مر آمده

نه به زجده اش بجهان فطرتي نكو نه مثل جد عالي آن صفدر آمده

بر مسلمين ز مجد و همم كرد رهبري بر زايرين بجود و كرم رهبر آمده

روي جهان ز درگه او يافت آبرو پشت فلك بسجده او چنبر آمده

روي اميد جمله عالم باين در است حاجت هر آنچه بوده از اين در بر آمده

فوج ملك ز شوق دمادم گشوده پر و ز عرش بر زمين پي يكديگر آمده

يكجا ز بهر چاكري زايران اوست يكجا ز بهر خادمي اين در آمده

كردم بدل خطاب كه اين قبه چنين قدر از كه يافت از كه بزيب و فر آمده

گفتا بعون ايزد و سلطان عصر آن كور از لطف فتح علي ياور آمده

سلطان عهد فتحعلي شاه آن كز او بستان ملك و گلبن جان را بر آمده

آن پادشاه كز اثر عدل و داد او شهباز و كبك همپر و هم شهپر آمده

آن خسرو زمين كه باوج قدوم او او رنگ ملك را بفلك سر بر آمده

كشور گشاي عالم وزين ملوك آن كز او كمال و قدر بهر كشور آمده

فرماندهي كه نزد كمين بنده سراش هر شاه بوده بنده و فرمانبر آمده

عبد و مطيع و بنده و فرمانبرش زجان كسراي وراي وسنجر و اسكندر آمده

خاقان براي بندگي او ز ملك چين از طرف روم زاير او قيصر آمده

از بهر سود بر در دربار عدل وي نوشيروان زوجد روان از سر آمده

ويراهزار بنده بود كز شكوه و شان هر بنده صد ملكشه و صد سنجر آمده

هم آن بداوران ز سخا آمده كفيل هم آن بسر و ران ز عطا سرور آمده

تا امن شاه آمده دادار ملك و دين تا عدل شاه صاحب بوم و بر آمده

تيهو جليس و مونس باز جري شده آهو انيس و حارس شير نر آمده

از عالمش برون صف ميدان حربگاه از انجمش فزون سپه و لشگر آمده

رمح و حسام آن شه دوران بگاه حرب بيضا بجنگ گاهي و گاه اژدر آمده

انجم سپاه ماه ركاب و فلك خيام مهر از براي شاه همي افسر آمده

شمشير و بزم و مجلس و ميدان و طبل وي ز اوصاف هر يك ازدگري اشهر آمده

از مهر او ببزم ولي آمده ضيا از كين او بحلق عدو خنجر آمده

هر روز بهر چاكري آن داور زمين خنگ فلك بطوع به زرين زر آمده

در بحر جود و برج عطا حلم و بيدقش آن آمد است لنگر و آن محور امده

دوران جمال و مجلس ويرا چو ديد گفت مهري ز اوج جود سوي خاور آمده

نه به زوي بزير فلك بوده است شاه نه مثل او بروي زمين داور آمده

اين قبه زيب زين شه والاتبار ديد كز بر و قدر داور بحر و بر آمده

گفتم ز جود شاه بعالم قصيده كز آن دهان فكر پر از شكر آمده

كردم رقم زيمن الاه اين قصيده را كز يمن آن به دفتر من جوهر آمده

ابيات اين قصيده هر آن يك بدلبري مانند حسن روي بتان دلبر آمده

حاصل چو قبه اوج بزر داد مهر گفت اين قبه قدر و زينت و اوج زر آمده

گفتم قصيده كه چنان لعل پربها مقبول طبع قابل هر اشعر آمده

هر مصرعي از اين چويكي حور لاله رو هر بيت آن دو ماه پري پيكر آمده

ناطق بگو دعا كه بمرآت طبع و عقل پيدا دعاي شاه عطا گستر آمده

تا اسم نرگس آمده و لاله در زبان تا نام اصفر آمده و احمر آمده

چهر موالي شه و روي عدوي شاه از شوق احمر و زعنا اصفر آمده



و در پايان قصيده چنين سروده است.

ز طبع من چو شد نظم اين قصيده كه هر بيتش دو در شاهوار است

بود (شصت و دو بيت) ابياتش اما (مصارع يكصد و بيست و چهار) است

از آن تاريخ ابياتش هويدا است از اين تاريخ مصراع اشكار است



همان طور كه اشارت رفت مصحح اين رباعي را در تاريخ تجديد تذهيب گنبد 1423 سروده است.

هر روز قبه زيب فرش احمر آمده = 1423

رنگش چو اسود آمده و (ره) بر سر آمده = 1423

از بهجت بلند او محبان و مخلصان = 1423

اميد آنك بهتر و بالاتر آمده = 1423

عدد ره در اينجا بعنوان مدت فاصله اي است كه از تذهيب گنبد تا تجديد آن مي گذرد.

205 + 1218 = 1423

«هو» مصحح قصيده معجزيه مولي ناطق اصفهاني، عرب زاده قمي = 1423]

ا=1 ب=2 ج=3 د=4 ه=5 و=6 ز=7 ح=8 ط=9 ي=10 ك=20 ل=30 م=40 ن=50

س=60 ع=70 ف=80 ص=90 ق=100 ر=200 ش=300 ت=400 ث=500 خ=600 ذ=700 ض=800 ظ=900 غ=1000

10)

[اين در كه زسبط خواجه هردو سر است اين جاي سروش و مهبط نور خداست

سايند هر آن كه رخ بر اين در امروز آسوده ز بيم رستخيز فرد است

خواهي كه خجل زاهل محشر نشوي و ز كرده خويشتن مكدر نشوي

تاجان به تن و تن بجهانت باقيست يك لحظه جداز خاك اين در نشوي ]



11)

[تبارك الله از اين بقعه بهشت طراز كه بر گذشته نشيبش بهشت راز فراز

بر آستانش كه محراب راستان حق است سپهر پشت بخم كرده از براي نماز

فضاي او چو فضاي ارم نشاطافزا هواي او چو هواي بهشت غم پرداز

بخاك اوست نهان طرفه گوهري كز قدر ز هفت گوهر اين نه صدف بود ممتاز

بنام فاطمه معصومه آفتاب حيا كه اخت خسرو طوس است و دخت شاه حجاز

گل حديقه عصمت كه از نهيب عفاف نسيم را بسرا پرده اش نبوده جواز

بدور باش حيا آفتاب گردون را زپيش راند همي تا بچرخ چارم باز

اگر مطيع نياكان او نشد داود نبد بساط خلافت چنين بلند آواز

چو گشت ماه تموز از هزار و سيصد و ده بعهد ناصر دين پادشاه بنده نواز

شهي كه از اثرا من و تيزي عدلش سپاس ميش كند گرگ و پاس تيهو باز

نظام سلطنت آن مير سرفراز دري زنقره كرد در اين كاخ دلفروز فراز

يگان برادر رادش خجسته سعد الملك كه در سعادت بر مشتري فروشد ناز

دو گوهر از يك درج و دو اختر از يك برج بكار سازي دولت بهم شده دمساز

بكار خير چو علم و خرد بهم همدست ببذل نور چو شمس و قمر بهم انباز

سه خواهران كه بر اين هفت بام گردونند زجود اين دو برادر كنند كسب جهاز

از اين دري كه بقم باز شد از اين دوامير گذشته فروه قم از ديار روم طراز

پي سرودن تاريخ اين در سيمين صلا زدند بشوريده شاعر شيراز

سرود منطق شوريده بهر تاريخش در اين رواق همايون در جنان شد باز



كه در اين ماده تاريخ با سال 1306 برابر است و بايد معتقد شد كه تاريخ ساخت 1306 و تاريخ تكميل و نصب 1310 مي باشد و يا اينكه همايون را بدون الف محسوب بدارند و كلمه شد را شده به حساب آورند يعني بدينسان (در اين رواق هميون در جنان شده باز) بخوانند تا با سال 1310 تطبيق كند].

12) در تاريخ ميرزا علي اكبر فيض مسطور است كه روي صندوق، سراسر صفحه طلا بوده كه محمود افغان در موقعي كه بر ايران استيلا يافت، كلّيه صفحات طلا را از روي آن صندوق برداشته با خود برده بود و صفحات فولادين آن را - كه در كمال خوبي [و] امتياز ساخته شده بود و اطراف همين صفحه هاي فولادين، صفحاتي هم از طلا بوده است كه گرداگرد صندوق را احاطه داشته - بر جاي گذاشته است كه نقداً به روي صندوق مسين نصب و با ميخ هايي محكم شده است و نيز مي نويسد كه آنچه جواهر آلات از سلاطين صفويه و پيش از آن در خزانه آستانه موجود بود، محمود و اشرف افغان در سلطنت خود همه را بردند و آنچه در سلطنت زنديه و قاجاريه جواهر آلات بر آستانه وقف كرده بودند، همه را متولّي باشي سابق براي مصون ماندنش جمع آوري كرده، در ميان قابي از چوب نهاده، اطراف آن را به صفحه اي از طلا تزيين نمود و به روي آن شيشه بزرگي بنهاد تا ظاهراً و هويدا بوده باشند و آن قاب را بر بالاي ضريح مُطهّر برابر ايوان طلا نصب كرد.

باري، صندوق مزبور بر روي پايه هايي از سنگ مرمر نصب گرديده بود و اشعاري هم به خط نستعليق به روي آن حجّاري و كنده شده بود كه فعلاً صندوق را برداشته اند و قبر با سطح رواق يكي شده و صندوق در موزه آستانه موجود است.

13) پيش از آنكه موزه كنوني آستانه تأسيس گردد، اشياء نفيسه و گران بهاي آستانه در خزانه آستانه كه به نام مسجد پايين پا جزء آبينه صحن زنانه مذكور افتاد محفوظ نگاه داشته مي شد و يكي از وظايف حتميه خدام آستانه در هر كشيك حفظ و حراست همين اشيا بود ولي اين نفايس مورد استفاده عموم بود. در تاريخ آقاي فيض مسطور است كه آنچه در خزانه موجود بود، محمود و اشرف افغان همه را به تدريج بردند و آنچه در زمان سلطنت افشاريه و زنديه و قاجاريه هديه شده بود. متولّي باشي در قاپي از شيشه قرار داد تا زمان سلطنت رضا شاه كبير، بر حسب دستور وزارت فرهنگ (معارف و اوقاف) و با نظر توليّت آستانه محلي براي تشكيل موزه، منظور و در ارديبهشت 1314 خورشيدي در قسمت غربي صحن زنانه سابق و مسجد آيينه فعلي، بر طبق نقشه مهندسي وزارتي، سالني براي اين منظور ساخته شد و اشيا به آنجا منتقل گرديد و در روز 20 آبان 1314 هيأت دولت براي افتتاح موزه، در صحن زنانه سابق حضور يافته، دو ساعت و نيم بعدازظهر به طور رسمي موزه آستانه گشايش يافت و در همان روز بود كه نخستين سنگ بناي دبيرستان حكيم نظامي هم نصب گرديد كه ذكر آن در آخر اين جزوه خواهد آمد.

14) براي آستانه مقدسه موقوفاتي در نظر گرفته شده تا خرج هاي آن را تأمين كند و آنچه فعلاً آستانه رسماً از آن استفاده مي كند، به قرار زير است:

1. باغ معصوم آباد كه فعلاً توسط خيابان ارم به دو قسمت شده و دبيرستان حكيم نظامي در آن زمين واقع شده است.

2. اراضي مرادآباد در خارج دروازه معصوميه.

3. اراضي مبارك آباد كه قسمتي براي ساختمان خانه هاي سيل زدگان اجاره شده است، واقع بين شهر قديم و شهر نو.

4. مزرعه قهيان و اراضي باغچه قهيان.

5. مزرعه زيدان و اراضي باغچه.

6. اراضي باجك، 27 جريب است كه بيشترش در قسمت غربي خيابان بهروز است.

7. اراضي طبشقران.

8. اراضي زاويه و قلدور در خارج دروازه كاشان، 84 جريب.

9. شش دانگ قريه شريف آباد از بلوك قم رود.

10. شش دانگ قريه واليجرد از بلوك قنوات قم.

11. شش دانگ قريه علي آباد سراجه از بلوك قنوات قم.

12. مزرعه چهاردانگه متصّل به دو دانگه و به قريه سيرويه بلوك كوهستان قم.

13. چهاردانگ مزرعه زالون آباد قنوات قم.

14. مقداري از قريه فردو كوهستان قم.

15. شش دانگ از هشت دانگ قريه گازران در نزديكي طغرود.

16. پانزده طاق از شانزده طاق قريه تبرته از بلوك اراك.

17. شش دانگ چرخستانك چهاردانگ و نيم درّه شيراز در بروجرد.

18. يك دانگ از شش دانگ قريه لكان در بروجرد.

19. سه دانگ از شش دانگ دو قريه و شير و پرجون در زنجان.

20. ششدانگ قريه خمسه در بروجرد.

21. ششدانگ قريه برهان در كرمان.

22. خانه هاي شهاب الملكي و دكاكين تابعه آن درب آستانه مقدسه در قم.

23. گاراژ ميرزا ابوالقاسمي بين سه خيابان حضرتي و برق و آستانه و تعدادي دكاكين.

24. شش دانگ گاراژ با دكاكين متّصل به آن در خيابان آستانه و چراغ برق در قم.

25. شش دانگ حمام غياثيه در ميدان كهنه قم.

26. ششدانگ باغچه نو

27. اراضي بابلان كه اكنون به باغ ملّي و عمارت فرمانداري تبديل يافته است.

28. شش دانگ دكاكين و حمّام در خيابان آستانه قم.

درآمد آستانه اكنون در هر سال به مبلغ يك ميليون ريال بالغ است.

15) كتاب رجال قم تأليف آقاي مقدس زاده از نشريات سال 1335، ص 86 درباره آقاي توليت نوشته: «ابوالفضل توليت(مصباح) فرزند مرحوم محمّدباقر متولّي باشي و رئيس خدّام حرم فاطمه معصومه عليها السلام هفت دوره داراي كرسي قم در پارلمان بوده است. خطّاط و نقّاش و در تيراندازي ماهر است.