معرفي اجمالي كتاب «المكاسب المحرمه»، ج


تأليف امام خميني قدس سره



مهم ترين كتاب فقه استدلالي حوزه هاي علمي شيعه و بلكه جهان اسلام كتاب مكاسب شيخ اعظم انصاري است. اين كتاب با آنكه همه مباحث مربوط به معاملات و حتي خريد و فروش را به صورت كامل ندارد، اما به جهت آنكه طرحي نو در فقه استدلالي است، كتاب درسي سطوح عالي حوزه و بلكه محور اصلي قريب به اتفاق درس هاي خارج فقه كتاب البيع قرار گرفته است. نگارنده گرچه روش متداول كنوني تدريس مكاسب را قبول ندارد، ولي اين كتاب را از بهترين و تحقيقي ترين كتاب هاي درسي حوزه مي داند.



از زمان تأليف كتاب مكاسب، شاگردان شيخ اعظم با نوشتن حاشيه بر آن، به تحليل و تفسير و نقد آراي شيخ پرداختند. برخي از مجتهدان بزرگ نيز به تدريس آن پرداخته و شاگردانشان آن درسها را به صورت تقريرات به رشته تحرير درآورده و كتاب هاي متعدد و باارزشي را در موضوع مكاسب پديد آوردند. برخي از اين آثار عبارتند از: حاشيه مكاسب از آيت الله محمدتقي شيرازي، حاشية المكاسب از مرحوم سيد يزدي، حاشية المكاسب از مرحوم شيخ محمد حسين اصفهاني، حاشية المكاسب مرحوم ايرواني، هداية الطالب از مرحوم شهيدي، مصباح الفقاهة آيت الله خوئي، المكاسب و المحرمة و كتاب البيع از امام خميني رحمه الله و ارشاد الطالب از آيت الله تبريزي.



مقايسه هركدام از اين كتاب ها و روش فقهي و نقاط قوت و ضعف هر يك از حوصله اين معرفي اجمالي خارج است. ما اينك تنها به معرفي مكاسب امام خميني رحمه الله مي پردازيم كه در عين تأليف مستقل بودن حاشيه اي بر مكاسب به شمار مي رود.



يكي از ويژگي هاي مهم آثار امام خميني رحمه الله آن است كه همه آنها به قلم مبارك خود اوست و آنچه در اين كتاب ها آمده است، واقعاً انديشه و آراي خود اوست؛ ولي بعضي از كتاب هاي تقريرات، آنچه را به استاد نسبت مي دهند بدور از واقعيت و ساحت كلام استاد است، آن گونه كه قبلاً تناقضي آشكار از اين گونه تقريرات نويسي ها را در همين بخش از مجله وزين آينه پژوهش تذكر دادم.



نكته ديگر آن است كه حضرات آيت الله خوئي و بسياري از فقهاي ديگر در هر مسأله اي كه عنوان مي كنند، به همان سبك و روش شيخ بحث را عنوان كرده و پس از توضيح كلمات شيخ اعظم به نقد وبررسي آنها پرداخته و پس از جمع بندي نظر مبارك خود را بيان مي كنند، ولي امام خميني رحمه الله به جاي پرداختن به عبارت هاي شيخ به دنبال طرح جديد هر مسأله است و تلاش مي كند خود دليل هاي جديدي براي مسأله - خارج از آنچه در كلمات شيخ آمده است - يافته و ورود و خروج خود را در مسأله به سبك جديدي عنوان كند. از اين جهت شايد بتوان گفت روش ايشان مشابه روش مرحوم ايرواني در حاشيه مكاسب و كاملاً برخلاف روش مرحوم مامقاني است.



باتوجه به آنچه گذشت اهميت مطالعه و تحقيق آثار امام خميني رحمه الله روشن مي شود، علاوه بر آنكه هركدام از آثار ايشان در موضوع خود از بهترين كتاب ها به شمار مي روند، جامعيت امام در علوم مختلف عقلي و نقلي و ظاهري و باطني در تك تك آثار ايشان آشكار است و خود ديد جامعي به خواننده خود نيز ارائه مي دهد، در عين آنكه هميشه تلاش دارد فقه را آميخته با فلسفه و علوم عقلي ننمايد. ضمن آنكه مستدل و برهاني بودن آثار امام خميني رحمه الله يك فكر منسجم و منطقي به خواننده داده و او را از اعوجاج فكري برحذر مي دارد. به هر حال بحث از روش خاص فقهي حضرت امام خود مقالي مفصل و مقاله اي بلنددامن را مي طلبد.



يكي از آثار امام خميني رحمه الله كتاب «المكاسب المحرمه» است كه به ترتيب مباحث كتاب مكاسب شيخ انصاري به بحث از معاملات حرام پرداخته است. مكاسب امام خميني رحمه الله قبلاً در هفت مجلد چاپ شده بود (2 جلد مكاسب محرمه، 3 جلد كتاب البيع، و 2 جلد خيارات، گرچه خيارات آن نيز قبلاً به اسم كتاب البيع چاپ شده است) و اكنون جلد اول اين كتاب با تصحيح و تحقيق جديد چاپ و منتشر شده است.



براي آشنايي بيشتر با اين كتاب بعضي از نكته هاي مهم آن را ذيلاً بيان مي كنيم:



1. هيچ فقيهي نمي تواند بدون توجه به آثار گذشتگان به فتوي دادن در مباحث فقهي بپردازد، اما تفصيل زياد و افراط در نقل قول نيز حاصلي جز ضايع كردن عمر ندارد. مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري به من فرمود: درس كسي برويد كه عمرتان را در قيل و قال تلف نكند. يكي از ويژگي هاي همه آثار امام خميني رحمه الله و من جمله كتاب مكاسب محرمه همين است كه عمر خواننده را در قيل و قال تلف نكرده و سطر به سطر آن مطلب و حرف جديد دارد، و خود در ص 380 اين كتاب فرموده: تفصيل و بحث زياد در بعضي مسائل كه از واضحاتند، تضييع عمر است.



2. امام خميني رحمه الله دقيقاً تابع ترتيب و روش بحث شيخ انصاري نيست، و لذا كساني كه به دنبال فهم مطالب كتاب مكاسب هستند، بهتر است به تقريرات يا حواشي ديگر مكاسب رجوع كنند، اما آنان كه از فهم مطالب شيخ فارغ شده و به دنبال تحقيق و تعمّق در مسائل خصوصاً با روش جديدند، بهتر است به كتاب امام رجوع كنند.



3. حضرت امام در بسياري از مباحث اين كتاب به نظرات اصولي خود اشاره مي كند و علاوه بر بيان پيوند فقه با اصول و روش ردّ فروع بر اصول براي خواننده بخوبي روشن مي كند كه چگونه فقه مبتني بر اصول بوده و بيگانه از آن نيست، آن گونه كه برخي تصور كرده اند. وي در عين حال از تكرار مباحث اصولي در كتاب فقهي جلوگيري مي كند.



4. حضرت امام معمولاً از نقل قول باواسطه پرهيز داشته و تلاش مي نمايد كه براي هر سخني به منبع اصلي آن رجوع نمايد. در ص 34 اظهار تأسف مي كنند كه كتاب سرائر را ندارم تا به آن مراجعه كنم. (امروزه برخي از گراني قيمت كتاب شكوه دارند، در حالي كه در قديم گاهي قيمت يك كتاب با قيمت يك منزل برابر بوده است، استاد بزرگوارم حضرت آيت الله شيخ حسن تهراني دام ظله فرمود: وقتي متوجه شدم كه حضرت امام كتاب سرائر را ندارد يك جلد كتاب سرائر براي ايشان به قيمت 15 تومان خريده و به ايشان تقديم كردم و در همان زمان منزل خود را در باغ پنبه به 16 تومان خريدم).



5. بحث هاي رجالي متعددي در اين كتاب آمده است مثل ص 68، 402، ... در حالي كه معمولاً شيخ انصاري در كتاب مكاسب به مباحث رجالي نمي پردازد.



6 . توجه كامل به اختلاف نسخه روايات، خصوصاً آنچه دخيل در اختلاف فتوي باشد، مثل ص 76، 74، 99، 393.



7. توجه به تصحيفات روايات، مثل ص 484.



8 . توجه به مسائل سياسي و تفكيك رواياتي كه احكام سياسي را بيان مي كنند؛ مثل در ص 425 مي فرمايد در حديثي آمده است: كسي كه به جماعت مسلمين حاضر نمي شود غيبت او مجاز است. امام خميني رحمه الله مي فرمايد اين حكم حكم سياسي است، زيرا اعراض از جماعت مسلمين در عصر نبي صلي الله عليه وآله در واقع اعراض از والي مسلمين و مظنّه توطئه بر ضد اسلام است و در چنين موردي لازم است مسلمانان به هر طريق ممكن با شخص متخلف برخورد كنند.



9. در ص 481 مي فرمايد: كتاب مصباح الشريعه ارزش و اعتبار حديثي ندارد و بلكه بعيد نيست كه ساخته دست بعضي از علما باشد. اين در حالي است كه حضرت امام در آثار اخلاقي و عرفاني خود فراوان به اين حديث استناد كرده است. اينها تناقض يا تهافتي با يكديگر ندارند، زيرا ملاك ارزيابي حديث فقهي چيز است و ملاك براي حديث اخلاقي چيز ديگر است.



10. بعضي از افرادي كه گويا اختيار ثواب و عقايد الهي به دست آنان بوده، اصرار دارند بگويند غير از شيعيان اثناعشري، پيروان همه اديان و مذاهب ديگر اهل جهنم و مخلّد در آن مي باشند. اينان استحقاق عذاب را با فعليت آن اشتباه كرده اند، و چه بسا كه كسي مستحق عذاب باشد اما گرفتار عذاب نشود. ثانياً نمي توان گفت همه كفار و غيرمسلمانان و بلكه غير از شيعيان همه مستحق عذابند، زيرا همچنان كه امام فرموده است (ص 200): كفّار مكلّف به اصول و فروع و معاقب بر آن هستند، اما اكثريت قريب به اتفاق آنان جاهل قاصرند نه مقصّر، زيرا عوام آنان روشن است كه جاهل قاصرند و طوري يقين به صحت دين و مذهب خود و بطلان اديان و مذاهب ديگر دارند كه حتي احتمال خلاف آن را نمي دهند و كسي كه قاطع باشد در پيروي از قطع خود معذور است و عاصي شمرده نمي شود و نمي توان او را عقاب نمود. اما علماي آنان نيز چون يقين به صحت دين خود و بطلان اديان ديگر و استدلال هاي آنان دارند، هرگز احتمال خلاف نمي دهند، زيرا در محيط غير اسلامي بزرگ شده اند پس آنان نيز جاهل قاصرند. پس كفار معاقب بر اصول و فروع هستند، به شرط آنكه حجت بر آنان تمام شده و قاصر نباشند.



البته اين استدلال امام خميني رحمه الله جاي تأمل دارد گرچه اصل مدعاي ايشان صحيح است و اما تصحيح كتاب:



اين كتاب توسط محققان مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني رحمه الله براساس نسخه خطي اصل كه به خط مبارك امام خميني رحمه الله است و نيز با مقابله با نسخه چاپي چاپخانه مهر سال 1381 قمري كه با پاورقي حضرت آيت الله آقاي شيخ مجتبي تهراني است، بدقت تصحيح گرديده است، گرچه مقابله چند صفحه اي از خط امام كه تصوير آن در مقدمه آمده است با متن اندك تفاوت هايي را نشان مي دهد.



در اين تصحيح كلمات بزرگان و بلكه هر كلامي كه مورد استناد يا استشهاد قرارگرفته است به منابع اصلي آن در پاورقي ارجاع داده شده است. حتي آنچه به صورت مجهول در كلام امام آمده است گوينده آن در پاورقي مشخص شده است. ضمن بيان نشاني همه روايات متن به كتاب هاي روايي معتبر، هر روايتي كه سندش خدشه اي داشته است، در پايين صفحات علت ضعف بيان شده است.



مقدمه بيست صفحه اي آقاي سيد محمد هاشمي كه به بحث از روش فقهي امام پرداخته است و فهرست تفصيلي پايان كتاب از ديگر امتيازات اين چاپ است.