سـازنـدگي زيـارت


زيارت نمد و نشانه اي از احساس شوق دروني و انسانهاي والا و اولياء خداست . رفتن به زيارت ، دليلي نمي خواهد ، جز همان محبّت قلبي .



آنكه عشق و شوق داشته باشد ، به زيارت هم مي رود .



زيارت ، زبان علاقه و ترجمان وابستگي قلبي است .



وادي زيارت ، وادي عشق و علاقه و عرفان است .



حرم و صحن و ضريح و رواقها و گنبد و گلدسته و ... ظاهر قضيه است . باطن آن ، اداي احترام به مقام والاي امام معصوم و امامزاده گرانقدري است كه در هر مزار آرميده و فضيلتهايش ، جذب كننده دلها و ديده ها به سوي تربت مقدّس آنان است و همان بُعد معنوي و باطني است ه به اين مظاهر ، قداست وحرمت مي بخشد .



وقتي عشق در كار باشد، محبوب و ديدار او و ديار او و هر چيزي است كه منسوب به اوست .



زيارت ، شناخت و معرفت مي آموزد و معرفت ، انسان را به زيارت و ديدار ، مشتاق مي سازد .



اين هر دو ، تأثير متقابل در يكديگر دارند .



وقتي كسي در مدار عشق قرار گرفت و در محيط و قلمرو محبت " الله " و " اولياءالله " وارد شد ، اين محبّت ، پاي او را به زيارتگاهها و مراقد معصومين (ع) مي كشاند .



اولياء خدا هم ، به زائران مشتاق و دلهاي مستعدّ عنايت و توجّه مي كنند و دل و جانشان را با " كيمياي نظر " دگرگون ساخته ، توفيق تشرّف به حضور را برايشان فراهم مي آورند و دست "زائر" را گرفته ، بالا مي برند و به مهمانسراي فيض حضور مي رسانند و بر مائده هاي معنويّت مي نشانند .



زيارت ، زمينه ساز چنين ارتقاي روحي است.



زيارت ، الهام گرفتن از اسوه ها وسرمشق هاست .



براى يافتن شعله عشق خدايي و گرم شدن از حرارت شوق معنوي ، بايد به كانونهاي روشني و منبع نور نزديك شد و گام در حريم " حرم " نهاد .



و بايد عاشق شد ، تا زيارت فراهم گردد .



چه نعمتي بالاتر از اينكه انسان ، مورد توجّه پيشوايان معصوم قرار گيرد و در دنيا از نعمت " زيارت " و در آخرت هم ان شاءالله از " شفاعت " آنان بهره مند گردد! ...



پيشوايان معصوم (ع) ، واسطه هاي فيض اند . بايد براى بهره وري از درياي كرم الهي ، آنان را در پيشگاه خداوند ، واسطه و شفيع قرار داد .



حتّي براى " توبه " و " اصلاح نفس " هم ، كه دل شكستن و پشيماني و تصميم بر ترك گناه و " خوب شده " لازم است ، حرمهاي معصومين ، يكي از بهترين جاها و " توسّل " به آنان ، يكي از مناسبترين زمينه هاست.



آنگاه وقتي كه قطرات اشگ ، از چشمها بر صورت فرو مي غلتد ،



وقتي شانه ها ، از شدّت خشيت و خوف مي لرزد وقتي نگاهها ملتمسانه به حرم يار ، دل را به محبوب نزديك مي سازد ، وقتي زائر ، خود را در پيشگاه يكي از حجّتهاي خدا ، مقصّر و خطاكار و گناه آلود مي بيند ، وقتي دلش مي شكند ، اين دل شكستنها ، گريه ها ، اشكها و توبه ها ، زمينه ساز پاك شدن جان و قلب از رذائل مي گردد و زائرپاك مي شود و آب ديدگان ، گرد و غبار معصيت را از صفحه جانش مي شويد . زلال و باصفا مي شود و به پاكان نزديكتر مي گردد .



خوشا به حال آنكه در اين گونه " اماكن مقدسه " .



طيّب و طاهر گردد و زندگي را در مسير خداپسند از سر گيرد .