قم، شهر زيارتي و مركز منطقه


(سفرنامه مارسل بازن)



تأليف : مارسل بازن



ترجمه:ابوالحسن سروقد مقدم



قم، شهر زيارتي و مركز منطقه(1)



شهر قم، واقع در 150 كيلومتري جنوب تهران، مركز يكي از شهرستانهاي(2) استان مركزي است. در سرشماري سال 1345، اين شهر با 134292 نفر جمعيت در ميان شهرهاي ايران مرتبه دهم را حايز شده است.(3)



قم نيز بسان كاشان، يزد يا كرمان، در مسير جاده بزرگ شمال غربي - جنوب شرقي و در منطقه اي بسيار خشك قرار گرفته است.



نزولات آسماني با ميانگين سالانه 117 ميلي متر بين سالهاي 1334 تا 1344 بسيار ناچيز بوده. به علاوه، ريزش آنها نامنظم و هر سال نسبت به سال ديگر متفاوت است: 165 ميلي متر در سال 1341 و 55 ميلي متر در سال 1343. فاصله بين حداقل و حداكثر درجه حرارت هوا اختلاف زيادي دارد. گر چه زمستانها خيلي سرد نيست و ميانگين درجه حرارت هوا پنج درجه سانتي گراد و ميانگين حداقل گرما در ماه ژانويه 8/0 درجه مي باشد، ولي تابستانها با متوسط 5/31 درجه و متوسط حداكثر حرارت در ماه ژوئيه 6/39 درجه سانتي گراد، هوا بسيار گرم است. وسعت دامنه حداقل و اكثر درجه حرارت هوا در طول روز نيز بسيار زياد است: متوسط اختلاف درجه حرارت روزانه 7/13 درجه است كه در حقيقت در تابستان از بيست درجه نيز فراتر مي رود.(4)



اين آب و هواي نامساعد و اين گرماي فوق العاده، براي ساكنان قم - همان گونه كه براي ساكنان كليه نقاط مركزي ايران - دو مشكل اساسي را مطرح مي كند: 1. فرار از گرماي تابستاني و محافظت از خود به ياري خانه هايي با ديوارهاي ضخيم، پنجره هاي تنگ و كوچك وبادگيرهايي بلند كه كمترين وزش باد را پذيرا مي شوند. 2. تهيه آب كافي براي شرب و به منظور آبياري زمينها؛ زيرا در اينجا كشت ديم اصولاً منتفي است.



ولي شهر قم از ساير شهرهاي دور و نزديك خود در فلات مركزي ايران متمايز است؛ چرا كه بر سر چهار راهي قرار گرفته است كه چندين محور اصلي رو به شمال، كه بر نصف النهار مركزي قرار گرفته اند، در اينجا به يكديگر پيوند مي خورند. در اين نقطه بر خلاف سمت شرق، مانع تقريباً غير قابل عبور نمكزارهاي كويري وجود ندارد و مي توان با دور زدن درياچه نمك حوض سلطان، چه از طرف غرب (جاده كنوني) و چه از سمت شرق (جاده كاروان رو قديمي) به تهران و كوهپايه هاي البرز دست يافت. از سوي ديگر، دره عريض رودخانه قم، عبور از سلسله جبال مركزي و دستيابي به دشت اصفهان و از آنجا به فارس را به سهولت ممكن ساخته است. نيز دره رود زواريان - شعبه رودخانه قم - به كتل سهل العبوري ختم مي شود كه به سوي اراك رفته و در جهت بهترين راههاي عبور از زاگرس به صوب خوزستان امتداد دارد.



توسعه و رشد حمل و نقل مدرن نظير احداث راههاي آسفالته و راه آهن سراسري - با شعباتي براي كاشان و اصفهان - بيش از پيش موقعيت مناسب قم را استحكام بخشيده است. بدين ترتيب، مي بينيم كه شهر قم محل عبوري است اجباري بين شمال ايران و جنوب غربي، جنوب و جنوب شرقي كشور. به همين مناسبت اين شهر در ايام صلح و آرامش و بخصوص در عصر صفوي(5) پذيراي سيل كاروانهاي تجاري و مسافران بوده؛ همچنان كه به هنگام جنگ، تاخت و تاز اشغالگران را در قلمرو خود شاهد بوده است: به گفته حمدالله مستوفي(6)، در سال 1221م، - 617ق. مغولان آمدند، قتل عام كردند و رفتند، در سال 787 - 788ق. تيمور، شهر را با خاك يكسان كرد.(7) هجوم افاغنه در سال 1135ق. و ناآراميهايي كه به دنبال داشت، شهر را از نو ويران ساخت. تعداد سكنه قم در اواخر قرن هجدهم بيش از سيصد نفر نبود.(8)



اما اهميت و اعتبار قم اساساً از اين جهت است كه مرقد مطهر حضرت فاطمة المعصومه عليها السلام در آنجا است. اين شهر بعد از مشهد دومين شهر زيارتي ايران و يكي از مهم ترين شهرهاي مذهبي در جهان اسلام به شمار مي آيد.



منظره و چشم انداز قم اين اهميت و اعتبار مذهبي را به خوبي منعكس مي كند: مسافر از هر سو كه وارد شهر شود، از دور شاهد گنبد زرين حرم مطهر خواهد شد؛ گنبدي كه روزها غرق در پرتو درخشان خورشيد بوده و شبها در تلألؤ روشنايي پروژكتورها نورباران است، به همراه گنبد عظيم مسجد اعظم؛ مسجدي كه در محدوده حرم مطهر ساخته شده. اتوبوس او را در كنار حرم پياده خواهد كرد، در محله اي زيارتي، پر از جنب و جوش، زنده و پر نقش؛ جايي كه همه مردم يا تقريباً همه زندگي شان وابسته به حرم مطهر است: بازاريان، مسافرخانه دارها، كسبه و صنعتگران، باربران و گدايان. اما ديري نمي پايد كه مسافر ما اين محله مركزي را به شكل مستطيل چند صد متر از ساحل راست رودخانه قم را اشغال كرده، دور خواهد زد و چند قدم ديگر او را به سايه روشن بازار شهر رهنمون خواهد شد؛ بازاري كه در آن كسبه و تجار فقط براي مشتريان محلي در فعاليت اند. پس از عبور از اين دهليز طولاني مي تواند به كوچه پس كوچه هاي پر پيچ و خم محلات قديمي يا به واحدهاي تقريباً مربع مناطق مسكوني جديد قدم بگذارد و در گوشه و كنار اين محلات شبح مخروطي شكل مقبره اي يا پلكان آب انباري زيرزميني را شاهد باشد. مي تواند در خيابانهاي بزرگ كه بافت شهر را دريده اند، با سرعت بيشتري گام بردارد؛ خيابانهايي كه توسط بازار تسخير شده يا تحت تسلط مشاغل مدرن مربوط به ساختمان يا اتومبيل درآمده اند. با خروج از شهر، به چند مؤسسه صنعتي حقير و كوچك برمي خورد كه در حاشيه جاده هاي اصلي رديف شده اند و سرانجام به زمينهاي مزروعي روستاهاي اطراف شهر خواهد رسيد.



قطعه زمينهاي مستطيل شكلي، زير كشت گندم، زمينهايي كه براي آيش رها شده، جاليز خربزه و هندوانه، باغهاي انار با ديوارهاي گلي، ساختمانهاي آجري، چاههاي عميق و خانه هاي گنبدي روستاها، روستاهايي معدود با مساحتهاي مختلف كه گاهي فاقد زمين اند؛ چرا كه قسمت اعظم زمينهاي مزروعي به شهر تعلق دارد.



به همين جهت، خطه قم را مي توان منطقه اي روستايي به شمار آورد. رودخانه قم پس از سرازير شدن از كوهستان، مخروطي از رسوبات، از خود بر جاي مي گذارد كه پهنه اي حاصلخيز را (يا بهتر بگوييم كمتر نامساعد براي كشاورزي را) در ميان دشت نمكزار تشكيل مي دهد(9). اين پهنه را به راحتي مي توان به كمك نهرهايي كه از رودخانه منشعب مي شوند، آبياري و مشروب كرد. آب اين نهرها را قناتها يا چاههايي كه سفره آبهاي زيرزميني را در دسترس قرار مي دهند، تكميل مي كنند.



امكاناتي كه اين زمين مساعد براي كشاورزي عرضه مي دارد، به زودي توسط گروههايي از كشاورزان مورد بهره برداري قرار گرفت، ولي ظهور تشكيلات و اجتماعات شهري بعدها به وقوع پيوست: در بالاسر مخروط رسوبات (منظور مخروط افكنه اي است كه نهر بر آن قرار دارد) و در كنار رودخانه قم، بر تپه اي كوچك از خاك رس سپيد فام، ويرانه هاي يك چهار طاق يا آتشكده عصر ساسانيان كه به قلعه دختر شهرت دارد، مشاهده مي شود. در كاوشها و حفريات انجام شده بر اين تپه، قطعات متعدد سفالينه هايي - نظير آنها كه در سيالك(10) كشف شده - به دست آمده كه حاكي از آن است كه اين منطقه از هزاره چهارم قبل از ميلاد مسيح در تسلط انسان بوده است. ولي نه اين آثار باستاني و نه اشارات نادري كه در نوشته هاي عهد ساساني(11) از قم شده، هيچ كدام نمي تواند مبين و مثبت وجود شهري باشد؛ بل احتمالاً در اين دشت قرايي چند به طور پراكنده وجود داشته كه در سال 23ه. (44 - 643م) توسط مسلمانان فتح گرديده است. بنا بر مندرجات كتاب تاريخ قم نوشته حسن بن محمد و ديگر نويسندگان(12)، شهر قم در اوايل قرن هشتم ميلادي بنيان نهاده شد. اعراب اشعري كوفه، كه به علت داشتن اعتقادات شيعي از سوي بني اميه مورد آزار و اذيت قرار مي گرفتند، از كوفه مهاجرت و در اين دشت ساكن شدند. كمي بعد، آنها حصاري بر اطراف هفت قريه از چهل قريه اين دشت كشيدند و نام يكي از قراي هفت گانه را كه قوميدان ناميده مي شد، معرب و خلاصه كرده، آنجا را قوم ناميدند كه در تلفظ كنوني قم گفته مي شود.(13)



بنابراين منشأ پيدايش شهر قم را بايد در وجود زمينهاي زراعي نسبتاً حاصل خيزي جست و جو كرد كه دستيابي به آنها باعث شد امتيازات و فوايد منطقه آشكار و ظاهر شود.



اين نگاه مختصر و سريع بر خطه قم به ما نشان داد كه امور مربوط به زيارت و همچنين فعاليتها و اشتغالات روزمره و معمولي اهالي و مردم محل، به موازات و در كنار يكديگر جريان دارند. براي برآورد ارزش و اهميت هر يك از آنها، مطالعه جزء به جزء اين امور، و شناخت اعتبار و ارزش محلي فعاليتهاي اخير ضروري مي نمايد.



زيارتگاه و اثرات جغرافيايي آن



الف) منشأ و ارزش مذهبي زيارت



زيارت قم عبارت است از ديدار يا زيارت كردن مرقد حضرت فاطمة المعصومه عليها السلام خواهر حضرت امام رضا عليه السلام، هشتمين امام پيروان مذهب شيعه دوازده امامي (معروف به جعفري، كه از نام حضرت امام جعفر صادق عليه السلام امام ششتم گرفته شده) يا اثنا عشري كه مذهب رسمي ايران است.(14)



در سال 816 ميلادي (201ق) حضرت فاطمه معصومه عليها السلام، كه براي ديدار از برادر بزرگوار خود عازم طوس(15) بودند، در ساوه بيمار شدند و بنا به دستور خود آن حضرت ايشان را به قم(16) بردند. آن حضرت در اين شهر وفات كرده و در همان محل به خاك سپرده شدند.(17)



نحوه درگذشت آن بانوي بزرگوار، هر چه كه باشد(18)، مسئله جالب توجه اين است كه ايشان از مسير طبيعي سفر خود منحرف شده تا در شهر قم از دنيا برود. اين انتخاب كاملاً محمول بر قضا و قدر نيست؛ زيرا شهر قم كه توسط اعراب شيعي مذهب بنيان گذاشته شده است، از همان ابتداي كار، مأمن و پناهگاهي براي مذهب شيعه بوده و دائماً به علت پناه آوردن اعقاب و فرزندان امامان [عليهم السلام ]، كه از ظلم جور امويان و عباسيان فرار مي كردند، تقويت مي شده است.(19)



ساكنان اين شهر در طول دوره قرون وسطا به شيعيان بسيار متعصب شهرت يافتند، و اين عين جملاتي است كه اصطخري، مقدسي، دمشقي و حمدالله مستوفي(20) درباره آنها به كار برده اند. عرق مذهبي آنها موجب شد كه از پرداخت ماليات و خراج به خلفاي عباسي بغداد سر باز زنند؛ مسئله اي كه مناقشات و اختلافات بسياري را در پي داشت.(21)



در عين حال، وفات اين بانوي بزرگوار، حادثه اي كه در سرنوشت شهر قم تأثيري عميق بر جاي گذاشت، در زمان وقوع چندان مورد توجه قرار نگرفت. منابع ايراني، تاريخ احداث بناي عظيم بر آرامگاه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام را به قرن دوازدهم ميلادي، يعني سه قرن پس از وفات وي، نسبت مي دهند.(22) و اولين نويسنده اي كه از اين آرامگاه ياد كرده، حمدالله مستوفي در قرن چهاردهم ميلادي مي باشد.(23)در آن زمان شهر قم شهرت و اعتبار خود را مديون مدارس مذهبي عالم تشيع(24) مي دانست، نه وجود آرامگاه اين بانوي درگذشته.



سلاطين صفوي، نه تنها با برقراري مذهب تشيع به عنوان مذهب رسمي كشور آيين زيارت را بسط و توسعه دادند، بل شخصاً به بزرگداشت حرم مطهر و كمك به شهر قم دست زدند. شاه اسماعيل بنيانگذار سلسله صفوي و جانشين او شاه طهماسب در اوايل قرن شانزدهم ميلادي / ده قمري(25) در زيباسازي و تزيين بناهاي حرم كوشيدند.



يك قرن بعد شاه عباس (1038 - 996ق) براي جلوگيري از تقويت بنيه مالي دشمنان خود، يعني تركان عثماني، با معرفي قم و مشهد به عنوان مراكز بزرگ زيارتي براي منصرف كردن رعاياي خود از رفتن به نجف و كربلا اقدام كرد.(26) سلاطين صفوي اموال مختلفي را - هر چند خيلي كمتر از مشهد - وقف حرم حضرت معصومه عليها السلام كردند. چهار تن از آخرين سلاطين اين سلسله، در محدوده حرم به خاك سپرده شدند كه عبارت اند از: شاه صفي (1052 - 1038ق)، شاه عباس دوم (1077 - 1052ق)، شاه سليمان (1106 - 1077ق) و شاه سلطان حسين (1125 - 1106ق) ونيز فرزند شاه سلطان حسين يعني شاه طهماسب به همراه سي و يك شاهزاده ديگر.(27) نوشته هاي جهانگردان بسياري، كه حكايت از آباداني اعجاب آور اين شهر در طول اين دو قرن دارد، به دست ما رسيده است.(28)



قم، كه در ناآراميها و اغتشاشات قرن هيجدهم ويران شده بود، در قرن نوزدهم به مدد سلاطين قاجار و به لحاظ علاقه آنها به اماكن مقدسه، مجدداً رونق گرفت. در واقع فتحعلي شاه (1250 - 1212ق)، برادرزاده و جانشين آغا محمد خان، نذر كرده بود در صورت رسيدن به تاج و تخت براي حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام كاري انجام دهد. او با مطلا كردن گنبد حرم و پرداخت سالانه مبلغي برابر با ارزش 160 تن گندم و ساختن مدرسه دارالشفاء(29)، بر سر پيمان ايستاد و به عهد خود وفا كرد. او غالباً پاي پياده به زيارت حرم مطهر مي رفت (اقدامي كه موجب شده بود ارزش و احترام زيادي نزد بسياري از روحانيان آن زمان كسب كند) و هداياي پر ارزشي را تقديم مي كرد.(30) او و نيز جانشينش محمد شاه (1264 - 1250ق)(31) فرمان دادند كه پس از مرگ، آنها را در غرفه اي متصل به حرم مطهر دفن كنند. در اواخر قرن نوزده، ناصرالدين شاه (1313 - 1264ق) كار ساختمان مقرنسهاي طلايي ايوان شمالي را به پايان برد و بخصوص در بناي صحن بزرگ نو به وسيله حسن معمار قمي - معمار مسجد سپهسالار تهران(32) - اهتمام ورزيد.



اين زيارتگاه، كه از چنين حمايتهايي برخوردار بوده، زيارتگاهي است نظير زيارتگاههاي كربلاي معلا (محل شهادت امام حسين عليه السلام)، نجف اشرف (آرامگاه حضرت علي عليه السلام) و كاظمين (مشاهد هفتمين و نهمين امام، موسي الكاظم و محمد تقي عليهما السلام) واقع در كشور عراق و شهر مقدس مشهد (مرقد حضرت امام رضا عليه السلام) در ايران. اصالت آن در اين است كه تنها زيارتگاه اسلامي يا در هر حال، تنها زيارتگاه با اهميتي است كه در ايران به يك زن اختصاص دارد. البته بايد توجه داشت نظر به اينكه اين بانوي بزرگوار امام زاده است و امام نيست، باعث مي شود در مقايسه با زيارتگاههايي كه فوقاً ذكر شد، از موقعيت پايين تري برخوردار باشد.



زيارت همه اين عتبات با زيارت مكه معظمه تفاوت كامل دارند. به علاوه، از آنها با كلمات مختلفي ياد مي كنند. زيارت مكه، كه حج ناميده مي شود، عملي است واجب كه هر مسلمان، چه شيعه و چه سني، بايستي در طول زندگي خود يك بار (در صورت استطاعت) به اين مكان عبادي رو آورد، آن هم در زمان معيني از سال و طبق آداب و مناسك لا يتغير. حال آن كه زيارت قم (و امثال آن)، زيارت به معناي يك ديدار است و هيچ خصيصه الزام و وجوب در آن ديده نمي شود؛ بلكه عملي است مستحب كه درهاي بهشت را به روي زائر مي گشايد.



پايه و اساس ارزش مذهبي و استحباب اين نوع زيارت، بر گفته ها و اظهارات بعضي از امامان [عليهم السلام ] نهاده شده است. امام جعفر صادق عليه السلام در آن هنگام كه هنوز پدر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام يعني حضرت موسي الكاظم عليه السلام وجود نداشت، چنين مي گويد كه: شهر قم در آينده مكاني مقدس خواهد شد؛ چرا كه فاطمه، دختر يكي از پسرانش، در آنجا به خاك سپرده خواهد شد و هر كس به زيارت او برود درهاي بهشت به روي او گشوده خواهد شد. نيز روايات مشابهي به حضرت امام رضا عليه السلام (به وسيله علامه مجلسي در كتاب بحارالانوار) و حضرت امام نهم، محمد تقي عليه السلام برادرزاده حضرت معصومه عليها السلام، نسبت داده شده است.(33)



از آنجا كه قم مدفن يك بانوي بزرگوار و مقدس است، زنان بخصوص براي زيارت به آن روي مي آورند. در گذشته جهانگردان دسته هايي از زنان را ديده اند كه سوار بر پشت الاغها، در حالي كه چند مرد آنها را همراهي مي كرده اند، از روستاهاي دور و نزديك به زيارت مي شتافته اند.(34) اليزه روكلو (Elisee Reclus)(35) به بركات خاص اين زيارت براي زنان اشاره مي كند: «آنها به هيئت اجتماع مي آمدند تا باروري، زيبايي و خوشبختي خانوادگي و سعادت آخرت را طلب كنند».(36)



تابستانها بعضي از زائران، زيارت خود را تا شب هنگام ادامه مي دهند و شب را در صحن بزرگ حرم و در هواي آزاد به صبح مي برند.



بديهي است كه هجوم زائران براي زيارت حرم بنا بر روزهاي هفته و در طول سال متغير است (تصوير 4). جمعه ها و پنجشنبه شبها (شب جمعه)، جمعيت بيشتري به حرم رو مي آورد. در ماههاي مذهبي رمضان و محرم، ماه عزاداري شيعيان، همچنين به هنگام چند عيد مذهبي مهم، چون تولد حضرت امام رضا عليه السلام، روزهاي تولد و شهادت حضرت علي عليه السلام و بخصوص عاشورا، روز شهادت حضرت امام حسين عليه السلام كه دسته ها و گروههاي عزاداري و سينه زني به راه مي افتند و در تكايا مراسم تعزيه برپا مي شود، سيل جمعيت به سوي حرم روان مي گردد. ولي نقطه اوج اين اقبال در عيد نوروز (اول سال نو ايرانيان برابر با 21 مارس) به دست مي آيد؛ عيدي كه ريشه در اعصار قبل از اسلام دارد.



ب) زائران



در مجموع، زيارتگاه قم در سال 1347 حدود يك ميليون زائر را(37) - در مقابل دو ميليون زائري كه به مشهد رو مي آورند(38) - پذيرا مي شود. مكه معظمه بيش از چهل هزار حاجي را نمي پذيرد، ولي همه در يك زمان و با هم به آنجا مي روند كه اجتماع فوق العاده زيادتري است. بنابراين مي توان قم را به عنوان سومين زيارتگاه جهان اسلام به شمار آورد (به لحاظ عدم دسترسي به اطلاعات دقيق درباره كربلاي معلا).



به لحاظ فقدان آمارهاي دقيق نمي توانيم به طور قطع و يقين بگوييم كه اين زائران از كجا مي آيند و اهل كجا هستند، ولي كافي است كه به آنها نگاه كنيم (و گوش كنيم) تا دريابيم كه شهر قم اساساً زيارتگاهي خاص ايرانيان است و زائرين خارجي آن محدود است. به ياري موقعيت شهر، كه بر سر چهار راه قرار گرفته است، زائران از تمام نقاط كشور به آنجا مي آيند. ما با بررسي و مطالعه ليست اسامي مسافران در بايگاني هتل بهار به نمونه اي از پراكندگي محلي زائران دست يافتيم: در ماههاي مرداد و شهريور سال 1347 (23 ژوييه تا 23 سپتامبر 1967) از تعداد 487 خانواده يا گروه، 440 تاي آنها زيارت قم را مقصد نهايي سفر خود اعلام كرده اند. 150 گروه يعني 34 درصد آنها از تهران آمده اند؛ حال آن كه آنها فقط دوازده(39) درصد جمعيت ايراني محل را تشكيل مي دهند. اين عدم تناسب از اينجا ناشي مي شود كه ارتباط بين قم و تهران بسيار آسان بوده و عده زيادي از آنها در فاصله يك روز مي آيند و باز مي گردند. بنابراين درصد واقعي زائران تهراني بايد از اين هم بيشتر باشد؛ زيرا عده اي از آنها اصولاً شب را در هتل نمي گذرانند. دسته ديگري كه تعدادشان زياد بود: 55 خانواده يا 12 درصد مجموع، از نواحي نزديك قم بخصوص اراك، بروجرد، نهاوند، خرم آباد و غيره در غرب و جنوب غربي و از ساوه در شمال غربي و كاشان در جنوب شرقي آمده بودند. به عكس از استانهاي دور دست كشور نظير خراسان، كه ساكنان آن طبيعتاً براي زيارت به مشهد مي روند، نيز از استانهاي شمالي و جنوبي (خوزستان، فارس و جنوب شرقي) تعداد كمي زائر وجود داشت. تنها استان آذربايجان استثناء بود: 68 خانواده يعني شانزده درصد اين گروهها و دوازده درصد جمعيت محل. دليل اين امر احتمالاً اين است كه فاصله قم تا آذربايجان نصف فاصله مشهد تا آنجا است، ولي اين دليل در مورد خوزستان و فارس نيز صادق است. به هر صورت، گر چه اين نمونه محدودتر از آن است كه بتوان آن را در كل تعداد زائران تعميم داد، ولي شاهد جالبي بر اين مسئله است.



در كنار زائران ايراني، بيگانگاني چند نيز به زيارت مي آيند. اينها بخصوص از شيعيان كويتي و اعرابي از شيخ نشينهاي خليج فارس هستند. در گذشته تعداد زيادي از عراقيهاي اهل تشيع به زيارت مي آمدند، ولي تشديد بحران بين دو كشور، تبادل زائران را بسيار محدود كرده است. عملاً در مشهد و قم، ديگر اتباع عراقي ديده نمي شوند و تعداد زوار ايراني در كربلا نيز بسيار كم شده است. اضافه كنيم كه حرم به روي تمام مسلمانان اعم از شيعه و سني گشوده است، ولي تعداد بازديدكنندگان سني بسيار ناچيز است و غالب آنها، شخصيتهاي رسمي جهان اسلام مي باشند كه به ايران مي آيند؛ نظير يك وزير اندونزيايي و افسراني كه از پاكستان آمده بودند و غيره... .



به عكس، ورود به حرم براي غير مسلمانان، مثل مسيحيان، كليميان و زردشتيان ممنوع است. به نظر مي رسد اين تحريم در زمان صفويان چندان شديد نبوده است؛ زيرا چندين جهانگرد قرن هفدهم، بخصوص شاردن(40)، بدون هيچ اشكالي از حرم بازديد كرده و دقايق آن را بازگو كرده اند. و در قرن نوزدهم نيز جهانگردان غربي در اين نكته كه ورود به محدوده حرم مطهر براي مسيحيان ممنوع بوده است، متفق القول اند(41)؛ به عنوان مثال، در اواسط اين قرن، هنگامي كه فلاندن سعي كرد: به داخل حرم نفوذ كرده و پرده اي را كه تعصب مسلمانان بر اين اماكن انداخته، و مانعي براي مسيحيان بود، بالا بزند، فراشي كه همراه او بوده، توسط يكي از روحانيون با خشونت مورد اعتراض قرار گرفته و به او دستور داده شده كه بلا درنگ اين مسيحي را كه وجودش كف حرم را نجس ساخته، بيرون ببرد.(42) با اين همه، بازديد از مقبره فتحعلي شاه(43)، كه در جداگانه اي داشته و مي توان بدون ورود به صحن وارد آن شد، براي مسيحيان مجاز مي باشد. هنگامي كه كنت دوسرسي از اين مقبره بازديد مي كرده، رئيس خدام به او خبر مي دهد كه لطف بزرگي در حق او خواهد شد. او را به كنار پنجره اي مي برند كه از آنجا مي تواند، در حرم را مشاهده كند... و همراهان او در معيت ايرانيان در محدوده حرم مطهر به گردش مي پردازند(44). سواي اين استثناء، تنها اروپايياني كه توانسته اند از حرم ديدار كنند، آنهايي بودند كه با لباس مبدل و با ظاهري غير واقعي به آن داخل شده اند؛ نظير جيمز بايلي فريزر (James Baillie Fraser) در سال 1821، دكتر بيكنل ( BichkellDr.) در 1869 و آرمنيوس وامبري (Bradley-Birt) در اوايل قرن بيستم، عدم اعتماد به بيگانگان باز هم افزون شده و غير مسلمانان حتي اجازه نداشتند به صحن نزديك شوند و نگاهي به داخل آن بيندازند. او مي گويد: هر قدمي كه در اين جهت برداشته مي شد، گروه انبوه تري از مردم خشمگين، شخص خارج از دين را محاصره مي كردند(45). امروزه نيز ورود براي غير مسلمانان ممنوع است با اين همه، زنها در صورتي كه بتوانند طوري چادر به سر كنند كه توجه كسي را جلب نكند، امكان داخل شدن به حرم را دارند.(46)



من براي بازديد از حرم به هيچ يك از اين ترفندها نيازي پيدا نكردم؛ زيرا مقامات مسئول حرم محبت كردند و مرا در صحنها و شبستانها گردش سريعي دادند. اينك شرح مختصري درباره بيوتات حرم از نظر مي گذرد.



حرم



مجموعه اين بناها را آستانه مقدسه مي نامند كه غالباً به كلمه آستانه اكتفا مي شود. خود آرامگاه را حرم، كه همان كلمه حرم به معناي اندروني است، و يا مرقد مطهر (آرامگاه پاك) مي گويند.



زائرين، ابتدا از يكي از درهاي شمالي، شرقي و يا جنوبي به صحني وسيع به نام صحن جديد، كه در زمان ناصرالدين شاه ساخته شده، وارد مي شوند. وجود رديفي ممتد از الواح قبور حكايت از آن دارد كه صحن در محل اين گورستان و از قبل آن شكل گرفته است. هنوز هم اموات را در آنجا دفن مي كنند. از در شرقي كه وارد شويد، در فراسوي حوضي بزرگ، به شكل بيضي، و در وسط ضلع مقابل، ايوان با عظمتي را مشاهده مي كنيد كه داراي رواقي است كه بر چهار ستون نهاده شده(47). اين همان ايوان آينه است؛ چرا كه هزاران آينه كوچك، مقرنسهاي آن را هزاران بار نورباران مي كنند. بر اين ايوان دو مناره، كه بلندترين مناره هاي حرم است، سر بر آسمان افراشته اند. آنها چون ساير قسمتهاي اين صحن با كاشيهايي موزون و داراي نقوش هندسي (معرق - م.) كه گر چه جديد هستند و مرتب عوض مي شوند، آذين شده اند. از اين درگاه بزرگ به شبستاني وارد مي شويم كه پر از نقش و نگار است و آن گاه به داخل خود حرم مطهر راه مي يابيم. آرامگاه حضرت فاطمه عليها السلام را ضريحي از نقره خالص كه طلاكاري و تذهيب شده در بر گرفته است. ديوارهاي داخلي آرامگاه پوشيده از مرمرها و كاشيهايي است كه بر آنها كتيبه هايي نقش شده و بر فراز آن گنبد طلا،كه به دستور فتحعلي شاه ساخته شده، قرار دارد كه از خارج نشانگر محل استقرار آرامگاه است.



قبل از احداث صحن جديد براي دستيابي به حرم مطهر مي بايستي از طريق صحن عتيق (متعلق به قرن شانزدهم ميلادي) و از راه ايوان طلا داخل شد. اين ايوان به اين جهت به ايوان طلا شهرت دارد كه طاق آن را در قرن نوزدهم با ورقه هايي از طلا پوشانده اند. مقبره هشت گوشه فتحعلي شاه و قبور محمدشاه و همسرش مشهور به مهد عليا و ساير شخصيتهاي مهم خاندان قاجار بر اطراف اين صحن قديمي مشاهده مي شود. نيز در ضلع شمالي، كتابخانه حرم با هزار جلد كتاب دستنوشته و 8800 جلد كتاب چاپي قرار گرفته است.



پشت شبستان محل آرامگاه، مسجدي به نام مسجد بالاسر از ادغام بناهايي كه قبلاً وجود داشته، ترتيب داده شده است. در ضلع جنوبي، صحني مخصوص زنان (صحن زنانه) وجود داشته كه آن را نيز به مسجدي ديگر به نام مسجد موزه تبديل كرده اند. اين مسجد، گنبدي به شكل نيمكره دارد. بين اين دو مسجد سه مقبره متعلق به سلاطين صفوي(48) و موزه اي كوچك ديده مي شود. اين موزه در دو غرفه محل دفن 31 تن از شاهزادگان صفوي تشكيل شده است.



به اين بناها، كه تشكيل دهنده حرم به معناي واقعي كلمه هستند، بايستي بناهاي ذيل را اضافه كنيم: ساختمان بسيار بزرگ مسجد اعظم، كه به دستور آية الله العظمي بروجردي بنا شده است(49)، در شمال، صحن وسيع مستطيل شكلي كه دو مدرسه علوم ديني مهم يعني مدرسه فيضيه و دارالشفاء - بيمارستان قديمي حرم - در آن قرار گرفته اند، و بالاخره در شمال شرقي، ساختمانهاي اداري حرم مطهر قرار دارد.



اين مؤسسه، كه توسط توليت آستانه اداره مي شود، بر موقوفات آستانه (املاكي كه به نفع حرم وقف شده) نظارت دارد. اين داراييها به شرح زيرند(50):



- دكانها، گاراژها، حمامها و غيره كه مال الاجاره آنها به آستانه پرداخت مي شود.



- زمينهايي كه در گذشته املاك مزروعي بوده، ولي در حال حاضر به علت توسعه شهر در محدوده شهر قرار گرفته اند.



- تعداد شش روستاي شش دانگ و قسمتي از نه روستاي ديگر كه سهم مشاع آستانه در آنها بين يك دانگ تا چهار دانگ و نيم مي باشد. از اين پانزده قريه هفت تاي آن در منطقه قم، چهارتاي آن نزديك بروجرد، يكي نزديك اراك، دو تا نزديك زنجان و يكي در استان كرمان قرار دارد.



مجموع درآمد اين اموال در سال 1348(51) به حدود 25 ميليون ريال بالغ مي شده (1875000 فرانك)، كه گر چه مبلغ قابل توجهي است، ولي در مقايسه با درآمد آستان قدس رضوي (حدود پانصد ميليون ريال در سال 1347) آن قدرها محل اعتنا نيست؛ چرا كه در حقيقت موقوفات آستان قدس رضوي قسمت زيادي از املاك خراسان را شامل مي شود. قسمتي از درآمد حرم مطهر قم صرف هزينه هاي نگهداري و مراقبت از اماكن و بيوتات شده (آستانه حضرت معصومه عليها السلام) داراي حدود صد خدمتگزار، معروف به خادم است) و قسمتي نيز براي كمك به مستمندان و هزينه مدارس و بيمارستانها به مصرف مي رسد.



محله زيارتگاه



شك نيست كه اقبال زائران به شهر مقدس قم باعث رشد و توسعه يكسري فعاليتهاي تخصصي، و نيز تحقق يك واقعيت جغرافيايي جالب را موجب شدهاست؛ به اين معني كه اين فعاليتهاي خاص، در محله اي با مرزهاي كاملاً مشخصو دقيق، محله زيارتگاه، متراكم شده است. ما به كمك نقشه برداري از محل تجمعاين فعاليتها، سعي در نشان دادن مرزهاي اين محله كرده ايم (تصوير 7). اينمحدوده شامل دو خيابان ارم و آستانه است كه به موازات رودخانه كشيده شدهو از صحن جلو حرم شروع، به سوي پل آهنچي پيش مي رود؛ نيز بخشي از جاده اراك، كه در مدخل اين پل واقع شده، جزئي از اين محله به شمار مي آيد. دليلوجود اين بخش، كه بر ساحل چپ رودخانه قرار گرفته و چون زايده اي به محله زيارتگاه متصل شده، اين است كه پل آهنچي تنها راه آمد و شد به سوي تهران(و خود شهر قم، اراك، اصفهان و يا كاشان) بوده و كليه وسايط [وسايل ] نقليه اجباراً از آنجا مي گذرند.



در محله زيارتگاه ابتدا با گاراژها و دفاتر شركتهاي اتوبوسراني مواجه مي شويم؛ زيرا اتوبوس بيشترين نقش را در امر حمل و نقل زائران و ديگر مسافراني كه مقصد آنها شهر قم مي باشد بر عهده دارد. اتومبيل شخصي طبيعتاً چندان به حساب نمي آيد؛ زيرا در انحصار گروه معدودي از افراد داراي امتياز است كه اغلب آنها بر خلاف عامه مردم به امر زيارت چندان پابند نيستند (بايد توجه داشت كه تحقيق مربوط به سال 48 - 1347 است). از طرفي روزانه بيش از سه ترن در مسير قم آمد و شد نمي كند كه عبارت است از ترن فوق العاده تهران - قم و دو ترن عادي و سريع السير تهران - خرمشهر و تعداد مسافراني كه با اين وسيله بين تهران و قم، و قم و صفحات جنوبي كشور رفت و آمد مي كنند در سال به ترتيب از نود هزار و چهارده هزار نفر فراتر نمي رود. در واقع ترن فاقد انعطاف و نرمشي است كه اتوبوس دارد و مثل آن سهل الوصول نيست. به علاوه، سرعتش نيز از اتوبوس بيشتر نيست (در هر دو مورد فاصله بين تهران - قم به سه ساعت طي مي شود.) و نسبتاً گران تر از اتوبوس است: قيمت بليت ترن درجه سه عادي، چهل ريال و سريع السير نود ريال مي باشد؛ در حالي كه هنوز مسافرت با اتوبوس براي هر نفر بين 25 تا پنجاه ريال است. افراديكه عجله داشته باشند مي توانند از اتومبيلهاي كرايه يا تاكسيهاي عمومي استفادهكنند كه آنها را در قبال مبلغ هشتاد ريال، در ظرف دو ساعت از قم به ميدانشوش، واقع در جنوب تهران، مي برند. گاراژي كه از آنجا تاكسيهاي كرايه حركت مي كنند، درست مقابل در شرقي صحن نو واقع شده است. اما اتوبوسها بين حدود پانزده شركت مسافربري - كه غالباً هم شركت يك يا دو مسير خاص خود دارد - تقسيم شده است. تعداد مسافراني كه هر روز از قم به وسيله اتوبوس خارج مي شوند، به شرح زير است:



- 1500 تا دو هزار مسافر (حدود شصت هزار نفر در سال) به صوب تهران (كه در آنجا عده اي به خطوط آذربايجان، سواحل خزر و خراسان ملحق مي شوند).



- پانصد تا ششصد نفر به سوي اصفهان و شيراز.



- حدود سيصد نفر به سمت شهركهايي با فاصله بين صد تا دويست كيلومتر واقع در غرب و جنوب غربي، نظير: محلات، آبگرم، گلپايگان، اراك، بروجرد، نهاوندو غيره.



- دويست نفر به سمت يزد، كرمان و جنوب شرقي.



- يكصد نفر به طرف همدان، كرمانشاه و مرز عراق.



- يكصد نفر به سوي كاشان.



بنابراين مجموع مسافران در هر روز حول سه هزار نفر در نوسان است كه سالانه قريب 110 هزار نفر مي شود.(52) بايد گفت ميزان واقعي ورود و خروج مسافران باز هم بيش از اين است؛ زيرا اتوبوسهاي عبوري نيز مسافراني را از اين شهر با خود مي برند كه برآورد تعداد آنها ممكن نيست. اين آمد و شد مسافران غالباً ازدحامي جالب و دوست داشتني را در محله زيارتگاه به نمايش مي گذارد: اوتوبوسها براي داخل و خارج شدن از محوطه كوچك گاراژ به مانورهاي مشكلي دست مي زنند. مسافران با بي نظمي كامل، سرانجام سوار اتوبوس مي شوند، فروشندگان دوره گرد كالاهاي خود را كه آب خنك و بادبزن در تابستان و نان قندي، سوهان و ميوه در تمام فصول است به مسافران عرضه مي دارند. اگر ظرفيت اتوبوس تكميل نباشد، راننده با سرعت كم به راه خواهد افتاد و كمك راننده يا معاون شوفر از پنجره اتوبوس با صداي بلند رهگذران را دعوت به سوار شدن كرده. چنانچه داوطلبي پيدا شد، او را با چالاكي تمام سوار اتوبوس مي كند. اگر مسافر در قيمت بليت چانه بزند و توقع تخفيف زيادي داشته باشد، در يك لحظه او را بيرون مي اندازد.



بعد از انتقال مسافران مسئله اسكان آنها پيش مي آيد. براي اين كار دو نوع مؤسسه تدارك ديده شده است: هتل (كه هتل يا مهمانخانه گفته مي شود) كه نوع بهتر اين مؤسسات است و در اتاقهايش علاوه بر تختخواب و فرش، يك گنجه كوچك، يك ميز و يك صندلي و غالباً يك دستشويي محقر وجود دارد. در مدرن ترين اين هتلها كه تعداد كاركنانش نسبتاً زياد است دستگاههاي تنظيم حرارت هوا (اركانديشن) نيز استفاده مي شود. خلاصه آن كه به جز در هتل جديد التأسيس آپادانا بقيه هتلها داراي رستوراني هستند كه در رديف يك چلوكبابي است. ديگر مسافرخانه است كه معادل آن در زبان فرانسه واژه Auberge گفته شده و مؤسسه محقري است كه جز محلي براي استراحت و چاي چيز ديگري به مسافر عرضه نمي كند. اتاقهايش گاهي فاقد تخت بوده و غالباً تشكهايي در كف اطاق (يا روي فرش كف اتاق) گسترده شده است. تابستانها عده زيادي از مشتريان روي پشت بام مي خوابند. تعداد كاركنان مسافرخانه ها به دو يا سه نفر محدود مي شود.



فهرست اين مؤسسات در سال 1348 به شرح زير بوده است:



نوع مؤسسه تعداد تعداد اتاقها ظرفيت كلي (نفر) تعداد كاركنان (نفر)

هتل دو ستاره 2 66 150 30

هتل يك ستاره 4 122 250 29

مسافرخانه درجه 1 و 2 20 300 1110 51

مسافرخانه درجه 3 46 420 2220 93

جمع كل 72 908 3730 203



من موفق شدم دفاتر يك هتل دو ستاره به نام هتل بهار و يك مسافرخانه درجه سه به نام مسافرخانه ميهن نورد را مورد مطالعه قرار دهم. هتل بهار از تاريخ 23 اوت 1968 تا 22 اوت 1969 (1347 تا 1348) تعداد 2900 خانوار يا گروه مسافران را، كه جمعاً 7444 نفر بوده اند، پذيرفته است. در صفحات قبل چگونگي تقسيم و توزيع واردشوندگان به شهر را در طول يك سال مورد بررسي قرار داديم. هر خانواده يا گروه، هدف از سفر خود را متذكر شده است: 2576 گروه، يعني 89 درصد آنها، براي زيارت آمده بودند؛ 148 گروه، يعني پنج درصد، به مناسبتهاي شغلي؛ و 126 گروه، يعني 3/4 درصد، به عنوان توقفي كوتاه در مسير سفر اصلي خود. اين تعداد ناچيز به دليل فاصله كم بين تهران - قم مي باشد. پنجاه گروه باقيمانده يا 7/1 درصد به دلايل مختلف از قبيل گردش، ازدواج و شركت در مراسم كفن و دفن به قم آمده بودند.



بنابراين قسمت اعظم كساني كه به قم سفر مي كنند - لااقل از لحاظ تعداد، به دليل توقف كوتاه آنها - زائران حرم حضرت معصومه عليها السلام هستند. من انواع گوناگون دوره و مدت توقف آنها را محاسبه نكردم، ولي اكثريت عظيمي از مسافران، بيش از يك شب توقف نداشتند. در ايام عيد توقفهاي دو يا سه شبانه روزه فراوان بود؛ ولي توقفهاي طولاني تر (در مورد زائران) كاملاً استثنايي بود.



در طول همين مدت، مسافرخانه ميهن نورد، تعداد 4415 مشتري داشته است. همه آنها زيارت را دليل سفر خود ذكر كرده اند. من جزئيات شغلي آنها را يادداشت نكردم، ولي اغلب آنها را كشاورزان، محصلان و دانشجويان، كسبه، كارگران، كارمندان، ژاندارمها و همه اشخاصي كه درآمد كم، آنها را ناگزير به اقامت در اين مسافرخانه محقر درجه سه كرده بود، تشكيل مي دادند (كرايه اين مسافرخانه، شبي دو تا سه تومان براي هر نفر بود).



تخمين و برآورد تعداد كلي مشتريان هتلهاي قم در طول يك سال كار مشكلي است. من سعي كردم با استفاده از اطلاعاتي كه در مورد ظرفيت هر هتل و درصد مسافران آنها به دست آوردم، برآوردي نزديك به واقعيت ارائه كنم: تعداد واردينبه مسافرخانه ها و هتلهاي قم سالانه بين پانصد تا ششصد هزار نفر مي شوند كه 910 آنها به خاطر زيارت حضرت معصومه عليها السلام راهي سفر مي شوند (در سالهاي دهه 1340).



گرچه ما از تعداد يك ميليون زائري كه ذكر شد، فاصله داريم، ولي بايد اشخاصي را نيز كه در طول يك روز از تهران مي آيند و مراجعت مي كنند يا كساني كه در حين سفر اصلي خود توقفي چند ساعته در قم دارند، آنها كه نزد اقوام و كسان خود سكونت مي كنند و بالاخره گروهي كه تابستانها در فضاي باز و حتي در صحن حرم يا ميدان جلو در ورودي حرم مي خوابند، به حساب آورد. من خود در يك پنجشنبه شب تابستان صدها تن از آنها را به چشم ديده ام.



در سال 1328 فرهنگ جغرافيايي ايران فقط به وجود دو هتل و چهل مسافرخانه در شهر قم اشاره كرده است(53) اين امر نشانگر رشد و توسعه امر زيارت در طول بيست سال اخير است. در يك اثر مشابه متعلق به سال 1346 آمده كه در فاصله سالهاي 1344 تا 1345(54) تعداد سه هتل، هفت مسافرخانه درجه دو، و هفتاد مسافرخانه درجه سه وجود داشته است. تعداد كل اين مؤسسات در پي تخريب خيابان حضرتي از هشتاد واحد به 72 واحد تقليل يافته است، ولي در عوض تمايل به بهبود كيفيت خدمات ارائه شده به زائران در اين مؤسسات احساس مي شود، آن هم نه با افتتاح هتلهاي جديد، بل با مدرنيزه كردن مؤسسات موجود؛ به عنوان مثال در تابستان سال 1948 چندين مسافرخانه درجه دو در انتظار ارتقاء به درجه يك بودند.



فقط در هتلهاست كه به مسافران غذا داده مي شود؛ بنابراين طبيعي است كهتعداد زيادي سالن غذاخوري در شهر وجود داشته باشد. ولي قسمت اعظم اين سالنها، يعني تعداد نود واحد آنها به عكس تقريباً همه هتلها و مسافرخانه هاكه در محله زيارتگاه واقع شده اند، در منطقه تجاري يعني بازار و حواشي آن قرار گرفته اند. از اين سالنها فقط پنج سالن، علاوه بر پنج هتل چلوكباب، يعني غذاي ملي ايرانيان را سرو مي كنند. بقيه اغلب كبابي هستند. در اين كبابيها، كباب كوبيده به مشتريان داده مي شود كه هر لقمه آن را به همراه قطعه اي نان نازك و پياز خام يا مشتي سبزي مي خورند. قيمت تمام اين چيزها بسيار مناسب است. به نرخ شهرداري هر پنج سير آن (375 گرم)، 28 ريال. با اين همه، افراد فقيرتر مي توانند با پرداخت چند ريال يك كاسه آش خريده، با نان بخورند يا از سيرابي استفاده كرده و پول كمتري خرج كنند.



در مورد 85 كافه يا قهوه خانه كه در آنجا چاي مي نوشند، بايد بگوييم اين واحدها در تمام شهر پراكنده اند. علاوه بر اينها، در محله زيارتگاه، چند فروشگاه وجود دارد كه در آنجا بستني، شيريني و آب ميوه عرضه مي شود. لازم به توضيح نيست كه كوكاكولا، پپسي كولا و كانادادراي جاي خود را دارند و چيزهايي نيستند كه بشود از آنها صرف نظر كرد.



در قم نيز همچون تمام شهرهاي زيارتي، دكانهاي زيادي وجود دارد كه انواع و اقسام توليدات و كالاها را به زائران عرضه مي دارند.



چيزي كه خيلي در اين شهر به نظر مسافر عجيب مي نمايد، وجود رديفي ممتد از دكانهايي است كه همگي توده اي مشابه از قوطيهاي حلب سفيد يا برچسبهاي يك نوع دارند. اينها قوطيهاي كنسرو نيستند؛ بلكه نوعي شيريني مخصوص محلي را در خود دارند كه به آن سوهان مي گويند؛ چيزي شبيه بيسكويت دايره اي شكل كه بسيار شيرين و چرب مي باشد.شهرت سوهان قم، به اين سبب است كه آب و هواي اين شهر بخصوص براي پروردن ريشه گندم كه در تهيه خمير سوهان به كار مي رود، مناسب است(55). به خمير سوهان حرارت مي دهند تا به غلظت مايه كارامل درآيد. سپس آن را قطعه قطعه كرده، با مغز پسته مخلوط و توسط يك كوبه فلزي به شكل بيسكويت در مي آورند. تعداد 175 دكان(56) به فروش سوهاني كه توسط تقريباً چهل كارگاه سوهان پزي تهيه مي شود، اشتغال دارند. در بيست سال پيش فقط چهل سوهان فروشي وجود داشت(57) و اين نشانه ديگري است بر رشد روند زيارت در اين شهر. از طرف ديگر بايد بگوييم كه تهيه سوهان ريشه قديمي ندارد. ابداع اين نوع شيريني به چهل يا پنجاه سال قبل مي رسد.



سوهان فروشيها علاوه بر سوهان، حلوا نيز عرضه مي كنند. در ايران اين حلوا از نظر كيفيت، بعد از حلواي اردستان(58)، در رديف دوم قرار دارد؛ حلوايي به شكل مكعبهاي كوچك سفيد و صورتي و بسيار لذيذ...؛ نيز صابونهايي كه توسط دو كارخانه كوچك، اختصاصاً براي زائران ساخته مي شود.



كالاي محلي ديگري كه زوار با رغبت به خريد آن رو مي آورند، ظروف سراميك است. در گذشته هاي دور، شهر قم به خاطر كوزه هاي سفيدش كه آب را خنك نگه مي داشت، شهرت زيادي داشت. چون اين نوع كوزه در حال حاضر در اغلب مناطق ايران ساخته مي شود، كارگاههاي قم به ساختن ظروف سراميك به اشكال گوناگون، و افسوس كه غالباً ملوّن به رنگهاي تند و زننده، روي آورده اند. از سوي ديگر، از لايه هاي گچي كوه نراق در جنوب و كوه يزدان واقع در غرب شهر، نوعي سنگ مرمر سفيد به دست مي آيد كه با آن كاسه، بشقاب و زيرسيگاري ساخته مي شود؛ حتي گاهي جاچراغي و اشياي هنري گوناگون مي تراشند. مرواريدهاي آبي رنگي (خرمهره) كه با نمك پتاس كويري مي سازند، به همراه اشيايي از جنس سنگ گچ، ليست كالاهاي موجود در 26 فروشگاه سراميك محله زيارتگاه را تكميل مي كنند.



مهرهاي مخصوص نماز(59) كه از كربلا مي آورند، در مغازه هاي مختلف به فروش مي رسد. ديگر دكانها، كالاهايي عرضه مي كنند كه گر چه خاص شهر قم نيست، ولي زائران را براي خريد وسوسه مي كند؛ همچون انواع پارچه و لباس، جواهرات و عطر. در اين محله، فروشگاههاي معدودي كه وسايل برقي خانگي، راديو و صفحات و نوارهاي موسيقي (كه اكثراً موسيقي مذهبي هستند) مي فروشند نيز وجود دارد كه زائران را هم بايد به مشتريهاي محلي آنها اضافه كرد. بالاخره اين كه چهارده عكاسي در آنجا است كه خاطره زيارت زائران را ثبت و جاودان مي سازند. بديهي است كه مسئله عكس برداري از داخل حرم در بين نيست؛ بلكه عكس به گونه اي تهيه مي شود كه في المثل شخص در طبقه اول ساختماني ايستاده و گنبد و مناره هاي مرقد حضرت فاطمه معصومه عليها السلام زمينه عكس را تشكيل مي دهد؛ حتي گاهي فقط در مقابل يك دكور كه حرم مطهر را نمايش مي دهد، مي ايستند و در حالي كه دست به دكور ضريح گرفته اند، عكس مي گيرند... .



يكي ديگر از مسائلي كه ظاهراً در قم (و مشهد) بيش از هر جاي ديگر ايران انجام مي شود، ازدواج منقطع يا صيغه است. اين ازدواج، همان گونه كه خانم ديولافوا در اواخر قرن گذشته تشريح كرده، ازدواجي است كه از نظر شرعي هيچ اشكالي بر آن وارد نيست. او مي گويد: «نبايد تصور شود كه اين ازدواج هيچ ضابطه شرعي ندارد؛ اين كار از نظر شرعي تشويق مي شود و حتي براي آن قايل به ثواب هستند».



قم، شهر مذهبي: گورستانها و مدارس علوم ديني



صيت شهرت و آوازه مرقد مطهر حضرت معصومه عليها السلام به شهر قم از جنبه مذهبي مركزيت و اعتباري عظيم بخشيده است. علاوه بر امر زيارت، دو رشته فعاليت ديگر در اين زمينه وجود دارد كه عبارت اند از: دفن اموات و تربيت طلاب علوم ديني.



در واقع شيعيان عامي شديداً معتقدند كه اگر انسان در كنار يك شخصيت مقدس به خاك سپرده شود، مي تواند از شفاعت او نزد خداوند برخوردار شود. جمله اي كه كرپرتر (60)Ker. Porter در پنجاه سال قبل گفته است، هنوز هم مصداق دارد. او مي گويد: هر كس بتواند با پرداخت پول، اين امتياز بزرگ را به دست آورد، خاك خود را با خاك اين بزرگان مقدس در هم آميخته، مي تواند اميدوار باشد كه در پي آنها قدم به جنت گذارد، بدون آن كه به اعمال او و به مجازات گناهانش رسيدگي شود. از اين روست كه قم، چون كربلا و مشهد قبرستانهاي وسيعي دارد كه زمينهاي زيادي را اشغال كرده است. علاوه بر مرقد فاطمه معصومه عليها السلام، آرامگاههاي مشاهير ديگري نيز نظير امامزاده ها وجود دارد؛ حتي اگر تعداد آنها به 444 نرسد [كذا]، ولي فقط تعداد كمي از اين بناها قديمي هستند(61) كه عبارت اند از: سه مقبره مشهور به گنبد سبز متعلق به قرن چهاردهم ميلادي و در كنار آن مقبره علي بن جعفر متعلق به سال 40 - 1339 ميلادي كه محراب زيباي آن به موزه باستانشناسي تهران حمل و در آنجا به نمايش گذاشته شده است(62)، مرقد احمد بن زين العابدين مشهور به خاك فرج(63) متعلق به قرن دوازده ميلادي قرن شش قمري، آرامگاههاي احمد بن قاسم متعلق به قرن چهاردهم قرن هشتم هجري و چهل دختران يا چهل اختران كه در سال 1574م 982ق توسط شاه طهماسب بنا شده است. از ذكر نام بقيه مقابر خودداري مي كنيم؛ زيرا تاريخ بناي آنها چندان روشن و قابل اعتماد نيست. تعداد زياد ديگري از اين مقابر، كه جديد الاحداث هستند، در خود شهر يا حوالي آن تا فاصله دوازده كيلومتري قرار دارند؛ نظير: امامزاده طيب و طاهر واقع در جاده سراجه، امامزاده هادي و مهدي در جمكران كه در آنجا يك مسجد به نام مسجد صاحب الزمان نيز وجود دارد؛ نيز مقبره شاه جمال در جاده اراك و جز اينها... .



بيشتر قبرستانهاي قم، در اطراف اين آرامگاهها قرار گرفته است و اهم آنها قبرستاني است كه در جلو حرم مطهر گسترده است. در حال حاضر قسمتي از اين قبرستان در صحن نو و بخشي در پوشش باغچه هاي جلو حرم قرار گرفته است، ولي گورستانهاي ديگري در ساير نقاط زمين مقدس قم وجود دارد. در آنها، آرامگاهها به دو گونه است: گورهاي معمولي يا قبر كه فقط يك لوح ساده دارد و گاهي نرده اي بر اطراف قبر كشيده شده يا با عكسي از مرحوم و يا كتيبه اي از آيات قرآني آذين شده است؛ و ديگر آرامگاههاي خصوصي است كه نوعي سردابه خانوادگي است. اين گورستانها معمولاً هر يك داراي غسالخانه اي است كه در آنجا آخرين شست و شوي متوفا انجام مي شود. حدود سي سنگ تراش با استفاده از سنگهاي كوه يزدان كه در همان نزديكي است، نيز مرمرهاي خلجستان و سنگهاي شيستي اراك به كار تهيه الواح قبور مشغول اند. مراسم تشييع اموات ديگر مثل قرن نوزدهم - زماني كه كاروانهاي حامل مردگان در نظر جهانگردان رسيده است(64)، همراه باتشريفات نمايش گونه نيست، ولي به هر حال تعداد امواتي كه دفن مي شوند، زياد است. به دست آوردن امتياز دفن شدن در قم بسيار گران تمام مي شود: سه هزار تومان (2250 فرانك) براي يك قبر معمولي، تا بيست هزار تومان (پانزده هزار فرانك) در مقابر خصوصي و شايد باز هم بيشتر براي يك قبر در محدوده حرم مطهر. متأسفانه برآورد تعداد جنازه هايي كه سالانه وارد قم مي شود، غير ممكن است و به همين سبب نمي توان گفت تعداد آنها رو به تزايد گذاشته يا به تقليل مي رود. بسياري از كساني كه با آنها مشورت كرده ام، معتقد به تقليل آن هستند، ولي با توجه به آرامگاههاي متعددي كه از سال 1344 به بعد توسط بخش خصوصي با نامهاي دارالسلام، باغ رضوان و غيره برپا شده، مي توان به صحت اين عقيده شك كرد؛ چرا كه به نظر مي رسد سرمايه گذاري در زمينه اموات، هنوز هم بسيار پر فايده و سودآور مي باشد.



فعاليت مذهبي ديگر شهر قم، مسئله تربيت جامعه روحانيت مذهب شيعه است كه هميشه از اهميت بسياري برخوردار بوده. در همه زمانها كساني كه از شهر قم ديدار كرده اند؛ از تعداد انبوه طلبه هايي - كه آخوند و شيخ ناميده مي شوند - كه در شهر و بخصوص حوالي حرم در آمد و شد بوده اند، اظهار تعجب و حيرت كرده اند. مع ذلك اكثر افراد اين جامعه هيچ گونه ارتباط اداري يا مالي با حرم مطهر ندارند. در آمد آنها از اوقاف و بخصوص از محل هدايا يا وجوهاتي است كه مؤمنان مي دهند. برآورد ميزان اين وجوه تقريباً غير ممكن است، ولي به هر حال نظر به پرداختهايي كه از طرف بازاريان تهران مي شود، بايد قابل توجه باشد.



سلسله مراتب در جامعه روحانيت اداري نيست، بلكه سلسله مراتب علمي است: علماء با گذراندن امتحاناتي درجه به درجه ارتقاء پيدا كرده تا سرانجام مجتهد مي شوند؛ عنواني كه خاص تعداد معدودي از روحانيان است كه به درجه اجتهاد دست يافته اند. آنها قادر به تفسير قرآن و احاديث مي باشند. بالاترين اين فقهاء آية الله ناميده مي شود. حدود پانزده آية الله در قم سكونت دارند. سرپرستي حدود ده دوازده مدرسه علوم ديني (دارالعلوم ديني) با حضرات آيات است. شاه با تأسيس دانشكده هاي الهيات مي خواست كنترل شديدي را بر روحانيان اعمال كند، ولي عملاً در اين كار موفق نبوده و نيست (بايد توجه داشت كه مقاله مربوط به سال 48 - 1347 است). تعداد كل طلاب علوم ديني بين چهار تا نه هزار نفر برآورد مي شود، ولي من با توجه به اين كه رقم شش بيش از ساير ارقام ذكر مي شود، اين رقم را مورد قبول قرار داده ام.(65)



اكثر طلاب روستازادگان يا فرزندان كسبه مي باشند. بعضي از آنها از سطح دانش بالايي برخوردارند. آنها چند سالي در دبيرستان تحصيل و بعضاً موفق به اخذ ديپلم شده اند؛ حتي عده اي از آنها به موازات تحصيلات مذهبي به تحصيلات عالي نيز رو آورده اند. برنامه دروس آنها كه بسيار طولاني است، سرانجام آنها را به يك روحاني تبديل مي كند كه مي توانند در تمام ايران انجام وظيفه كنند.



كساني كه از اعقاب امامان هستند، دستار (عمامه) سياه و بقيه دستار سفيد خود را از دست آية اللهي كه در مدرسه او كسب علم كرده اند، دريافت مي دارند. بنابراين بايد بگوييم كه تمام هزينه تحصيل طلاب علوم ديني بر كمكهايي تكيه دارد كه از طرف مردم با ايمان پرداخت مي شود و فعاليت و رونق اين مدارس، خود گواه بر تداوم اين كمكهاست.

پاورقي





1) سفرنامه مارسل بازن، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مجموعه مقالات جغرافي، به كوشش دكتر محمد حسين پاپلي يزدي، انتشارات آستان قدس رضوي، 1367ش، ص 239 - 305.



اين مقاله خلاصه اي است از تز دكتراي سيكل سوم Troisieme Cycle كه زير نظر پرفسور ژان درش (Jean Dresch) در طول دو سالي كه به عنوان معلم انستيتو فرانسه در تهران اقامت داشتم (49 - 1347)، تهيه شده است. در نگارش اين متن از راهنماييهاي گزاويه دوپلانول ( PlanholXavier de) استاد عالي مقام دانشگاه سوربن بهره مند بوده ام.



2) شهرستان، كه توسط يك فرماندار اداره مي شود، در تقسيمات كشوري فرانسه معادلPrefectureاست كه توسط يك Prefet اداره مي شود.



3) با قبول فرضيه رشد سالانه سه درصد - كه نزديك به ميزان رشد جمعيت در تمام كشور و درصد رشد جمعيت قم بين سالهاي 1956 تا 1966، «2/3 درصد» مي باشد - جمعيت قم در سال 1972 به حدود 160 هزار نفر برآورد مي شود.



4) اطلاعات اقليمي از منابع زير به دست آمده است. سالنامه هواشناسي، بايگاني اداره هواشناسي و اطلس اقليمي ايران.



5) ر.ك: به داستانهاي متعددي كه جهانگردان اين عصر حكايت كرده اند: قسمت كتابشناسي شماره هاي 31، 37، 38، 50، 53، 58، 65، 76، 80، 83، 90، 91.



6) ر.ك: به تاريخ گزيده، ص 574، نوشته حمد الله مستوفي؛ و كتاب شهرهاي ايران (Persian Cities)، ص 129، نوشته لاكهارت (L. Lockhart).



7) ر.ك: به شهرهاي ايران، اثر لاكهارت، ص 129؛ و فرهنگ جغرافيايي ايران، ج 1، ص 168، واژه قم.



8) ر.ك: به كتاب شهرهاي ايران، ص 130، نوشته لاكهارت؛ و كتاب سقوط سلسله صفوي (The fall of the Safavi Dynasty)، نوشته لاكهارت، ص 200؛ و كتاب Eastern persian irak، اثر Houtum Schindler، ص 86؛ همچنين كتاب جدي فروزان، ص 278 - 282، اثر ا. فيض؛ و سفر به امپراتوري عثماني، مصر و ايران، ج 3، ص 93 - 90، اثر Olivier.



9) در نقشه Featyres and Formation of the Great Kavir and Mosilen H. Bobek. قسمت پاييني اين مخروط رسوبي به عنوان مرز بين زمينهاي نوع دشت و نوع كوير نمايش داده شده است.



10) ر.ك: به كتاب هنر ايران، اثر آندره گدار، ص 232، 233؛ همچنين كتاب آثار ايران، ج 2، چاپ 1938، ص 113؛ قلعه دختر قم، نوشته ماكسيم سيرو (Maxime Siroux)؛ و كتاب باستانشناسي ايران قديم، ص 125، نوشته وان دن برگ (Van. Den. Berghe).



11) ر.ك: به فرهنگ جغرافيايي ايران، ج 1، ص 169؛ و كتاب Eastern persian irak، اثر هوتوم شيندلر (Houtum Schindler).



12) ر.ك: به كتاب تاريخ قم، ص 32 ؛ و كتابشناسي، شماره هاي 7، 28، 30، 38، 60، 67، 85 .



13) در كنار اين واژه احتمالي، واژه هاي بسيار ديگري - كه گاه بسيار جالب مي نمايد - نيز گفته شده است (كتابشناسي، شماره هاي 2، 5، 42، 60 و 67).



14) ر.ك: به دايرة المعارف اسلام (Encyclopedie de 1 Islam)، ج 2، ص 599 - 600، واژه اثنا عشريه.



15) شهر مشهد، كه منشأ اوليه آن قريه سناباد و نوغان است، در 25 كيلومتري شهر طوس واقع شده است.



16) كه در آن هنگام از جاده كاروان رو فاصله داشت.



17) ر.ك: به تاريخ قم، ص 213 - 217؛ رجال قم، ص 18، نوشته مقدس زاده؛ انجم فروزان، ص 57 - 60، نوشته ا. فيض؛ شهرهاي ايران، ص 128، نوشته لاكهارت.



18) بعضي از جهانگردان (كتابشناسي، شماره هاي 51، 82 و 94) به ذكر مطالب ديگري پرداخته اند كه روايات كنوني، آنها را نفي مي كنند. اختلافاتي كه در اين روايات وجود دارد و حتي شامل هويت خود شخصيتي كه در قم به خاك سپرده شده نيز مي شود، ناشي از اشتباه در تفسير و ترجمه روايات از طرف اين جهانگردان است (كتابشناسي، شماره هاي 50، 58، 70، 80 و 90).



19) طبق روايتي كه هنوز هم شنيده مي شود، 444 نفر در قم دفن خواهند شد. ر.ك: به كتاب Eastern Persian Irak، ص 67، اثر هوتوم شيندلر؛ كتاب ايران و قضيه ايران، ج 2، ص 9، نوشته كرزن؛ كتاب شهرهاي ايران، ص 129، نوشته لاكهارت.



20) اين مطلب از طرف شوارتز (P. Schwartz) در كتاب Iran im Mittelalter ذكر شده است.



21) ر.ك: به كتابشناسي، شماره هاي 6، 28، 60، 63، 67 و 85 .



22) ر.ك: به فرهنگ جغرافيايي ايران، ج 1، ص 170؛ انجم فروزان، ص 73، نوشته ا. فيض.



23) ر.ك: به تاريخ گزيده، ص 216، نوشته حمدالله مستوفي؛ كتاب شهرهاي ايران، ص 128، از لاكهارت.



24) ر.ك: به كتاب النقد، اثر نصرالدين ابوالرشيد القزويني، مذكور در كتاب Cambridge History of Iran، ص 283 و 295.



25) ر.ك: به كتاب هنر ايران، اثر آندره گدار، ص 393؛ انجم فروزان، ص 74، از ا. فيض.



26) ر.ك: به كتاب شهرهاي ايران، ص 129، اثر لاكهارت.



27) ر.ك: به كتابشناسي، شماره هاي 4، 13، 33، 38، 42، 51، 59، 60، 62 و 90.



28) ر.ك: به كتابشناسي، شماره هاي 4، 13، 33، 38، 42، 51، 59، 60، 62 و 90.



29) ر.ك: كتابشناسي، شماره هاي 53، 67، 37، 50، 91، 58، 76، 80، 90، 38، 83، 65 و 31.



30) ر.ك: كتابشناسي، شماره هاي 4، 30، 33، 44، 51، 57 و 67.



31) ر.ك: كتاب A secund journey through persia، اثر J. Morier، ص 165 - 166.



32) ر.ك: كتابشناسي، شماره هاي 4، 30، 33، 40، 51، 57، 59 و 94.



33) ر.ك: كتاب هنر ايران، اثر آندره گدار، ص 393؛ كتاب انجم فروزان، نوشته ا. فيض، ص 78 - 80، 100 و 119 - 124.



34) ر.ك: كتاب انجم فروزان، نوشته ا. فيض، ص 56 - 57 .



35) ر.ك: كتاب A secund journey trough persia...، اثر Morier، ص 166؛ و كتاب ايران، اثر Dubeux، ص 25 (كه احتمالاً از كتاب قبلي اقتباس شده است).



36) ر.ك: كتاب جغرافياي جهاني جديد، ج 9، اثر E. Reclus، ص 256.



37) اين رقم توسط مقامات اداري حرم مطهر قم ارائه شده است.



38) اين رقم توسط اطاق بازرگاني مشهد ارائه شده؛ رقمي كه تنوع وسايل حمل و نقل به مشهد مؤيد آن است. اهالي قم به ما اين رقم را يك ميليون و نيم اعلام كردند. آيا اين امر ناشي از حس رقابت بين مردم و در حقيقت كسبه دو شهر نيست؟



39) سرشماري عمومي، نوامبر 1966 شماره 63، كل كشور - تابلوي ابتداي نشريه.



40) ر.ك: به كتاب Nouvelles relations du Levant؛ گزارشهاي تازه از مشرق زمين، اثر Poullet، ص 191 - 194؛ و كتاب مسافرتهاي...، اثر Thevenot؛ و كتاب مسافرتهاي...، اثر شاردن و كتاب شش سفر...، ص 419 - 455، اثر تاورنيه (Tavernier)، ص 73 - 77؛ و كتابPetersbourghTravel from st، اثر J. Bell of Antermony، ص 61.



41) ر.ك: به كتاب A secund journey...، اثر Morrier.



42) ر.ك: به كتاب شرح سفر به ايران، اثر فلاندن، ص 264 - 265.



43) ر.ك: به بناهاي مدرن ايران، ص 264 - 265، اثر كست (Coste).



44) ر.ك: به يك سفر فوق العاده، اثر دوسرسي (De sercey)، ص 221 - 222.



45) ر.ك: به كتاب Through Persia...، نوشته Vambery، ص 285 - 286، ص 94 - 95 .



46) ر.ك: به كتاب شهرهاي ايران، نوشته F. Bemont، ص 180؛ و نيز براي ايران، نوشته J. Larteguy، ص 47؛ ايران، ص 84 .



47) به دو عكس زيبا از كتاب ايران، تابلوي شماره 62 و 9 يادداشت توضيحي صفحه 122 اثر موريس (Morris)، وود (Wood) و رايت (Wright) مراجعه شود.



48) در مقبره شاه سليمان، پسرش شاه سلطان حسين و نوه اش طهماسب نيز دفن شده اند.



49) براي مشاهده منظره حرم مطهر، قبل از بناي اين مسجد به كتاب Persia چاپ 1957 لندن تابلو شماره 8 اثر A. Costa و L. Lockhart مراجعه شود.



50) ليست كامل اين اموال در سال 1944 در كتاب انجم فروزان، نوشته ا. فيض، ص 141 - 142 آمده است.



51) اين رقم به وسيله اقاي اقبال توليت آستانه و اداره اوقاف قم ارائه شده است.



52) طبيعتاً اين تعداد، علاوه بر زائران، شامل اشخاصي كه به دلايل ديگر به قم مي آيند، نيز ساكنان قم كه خارج از شهر خود سفر كرده اند مي شود. بنا به مراتب مذكور، برآورد تعداد زائران به يك ميليون نفر در سال 1347 به نظر قابل قبول مي نمايد.



53) ر.ك: به فرهنگ جغرافيايي ايران، واژه قم، ص 169.



54) ر.ك: به راهنماي شهرستانهاي ايران، ص 88.



55) ر.ك به كتاب: قم را بشناسيد، ص 114.



56) اين ارقام و بيشتر ارقام ديگري كه در مورد تعداد دكانهاي قم ارائه شده، از سياهه اي كه شهرداري قم در مورد 5085 مؤسسه تجاري و صنعتي در بهار 1348 تهيه كرده است، استخراج كرده ام. در مواردي - نظير همين مورد - كه توانستم شخصاً كنترل كنم، اين ارقام صحيح بودند.



57) ر.ك: به فرهنگ جغرافيايي ايران واژه قم، ص 169.



58) ر.ك به كتاب: قم را بشناسيد، ص 114.



59) شيعيان (اگر نه همه آنها، لااقل شيعيان اثناعشري) بر خلاف اهل سنت و جماعت، بايستي در هنگام نماز، با نهادن پيشاني خود بر مهر و در صورت عدم دسترسي به مهر، بر يك سنگ ساده، عمل سجده را انجام دهند.



60) ر.ك: سفر به گرجستان...، اثر كرپرتر Ker. Porter، ج 1، ص 377.



61) ر.ك: Persian Cities، اثر L. Lockhart، ص 131؛ فرهنگ جغرافيايي ايران واژه قم، ص 170 - بروشورهايي به زبان فارسي كه توسط شهرداري قم براي زائران تهيه شده متعلق به سالهاي 1966، 1967 و 1969.



62) قطعه شماره 3270، عمل يوسف بن علي بن محمد بن ابي طاهر.



63) يكي از كتيبه هاي سراميك اين مرقد نيز در موزه باستانشناسي تهران تحت شماره 3288 به معرض تماشا گذاشته شده است.



64) ر.ك به: كتابنامه، شماره هاي 54، 56، 60، 62، 64، 82، 86، 88 و 94.



65) ر.ك به: Iran Almanac، چاپ 1969، ص 98 - اداره حرم. از اين شش طلبه، اسمي در سرشماري سال 1345 برده نشده است، ولي امكان دارد كه در اقامتگاه اصلي خود سرشماري شده باشند.