بخش دوم: موقوفات و توليت آستانه


چنان كه از گفته حسن بن محمد قمي برمي آيد، از ديرباز املاك و رقباتي وقف آستانه حضرت معصومه بوده است. در طي ساليان، از سوي مردم و فرمانروايان بر اين موقوفات افزوده شد تا امروز كه املاك و مستغلات بسياري جزء موقوفات آستانه گشته است. وقفنامه هاي بسياري از موقوفات اكنون باقي است و آنها را در آغاز و انجام قرآنهاي خطي آستانه مي توان ديد. تاريخ كهن ترين وقفنامه به حدود 590ق/1543م مي رسد. موقوفات آستانه شامل زمين و مستغلاتي چون املاك مزروعي، دكانها و اشياي قيمتي فراوان است كه درآمدهاي حاصل از آن به مصارف تعيين شده مي رسد. نظارت بر موقوفات و مصرف درآمد آنها، مستلزم تعيين كسي است كه متصدي اين وظايف باشد. به همين دليل، بزرگان شيعه نيز كساني را از سوي خود به عنوان وكيل وقف براي نظارت بر موقوفات بقعه و بارگاه امامان سلف و امامزادگان تعيين مي كرده اند. كهن ترين خبري كه در مورد توليت آستانه حضرت معصومه در دست است، روايت حسن بن محمد قمي است كه از احمد بن اسحاق اشعري به عنوان وكيل وقف قم از سوي امام حسن عسكري عليه السلام ياد كرده است. وكالت موقوفات به مرور زمان به توليت تغيير يافت و متوليان كه بعداً داراي اختيارات وسيع تري گرديدند، از سوي اميران و فرمانروايان تعيين مي شدند. كهن ترين فرمان توليت آستانه حضرت معصومه كه اينك در دست است، فرمان جهانشاه تركمان قره قويونلو است كه در 27 جمادي الاول 868ق/6 دسامبر 1464م صادر شده است. در فرمان شاه طهماسب كه در 948ق/1541م، و فرمان شاه عباس كه در 1017ق/1608م صادر شده است، نامهاي چند تن از متوليان آن روزگار كه از يك خانواده بوده اند، به چشم مي خورد. در اين ايام، انتصاب و عزل كاركنان آستانه نيز از وظايف متوليان بوده است. پس از آن در طي چند قرن به تدريج حدود اختيارات متوليان افزايش يافت؛ تا آنجا كه امروزه كليه امور آستانه طبق اساسنامه مصوب، با توليت آستانه است.



مآخذ:



آقا بزرگ، الذريعه، ج 9، ص 84؛ جعفر آل بحرالعلوم، تحفة العالم، نجف، 1354 ق، ص 36؛ محمد تقي بيك ارباب، تاريخ دارالايمان قم، به كوشش مدرسي طباطبايي، قم، حكمت، 1353ش، ص 33 - 34؛ اسكندر بيك تركمان، ذيل عالم آراي عباسي، به كوشش احمد سهيلي، تهران، اسلاميه، 1317ش، ص 257؛ ادوارد براون، تاريخ ادبيات ايران، ترجمه علي اصغر حكمت، تهران، اميركبير، 1357ش، ج 3، ص 569؛ علي اكبر برقعي، راهنماي قم، قم، آستانه مقدسه، 1317ش، ص 32، 33، 51، 53، 85، 92؛ تذكرة الملوك، به كوشش محمد دبير سياقي، تهران، 1332ش، ص 44؛ فرهنگ جهان پور، «فرامين پادشاهان صفوي در موزه بريتانيا»، بررسيهاي تاريخي، س 4، ش 4 (مهر، آبان 1348ش)، ص 225، 226، 229، 230؛ صفي الدين حسيني قمي، خلاصة البلدان، به كوشش مدرسي طباطبايي، قم، حكمت، ص 116، 118، 181، 191؛ غياث الدين خواندمير، حبيب السير، تهران، خيام، 1362ش، ص 333 - 334؛ هانري رنه آلماني، از خراسان تا بختياري (سفرنامه)، ترجمه فره وشي، تهران، ابن سينا، اميركبير، 1335ش، ص 853؛ رشيدالدين فضل الله، جامع التواريخ، به كوشش بهمن كريمي، تهران، اقبال، 1362ش، ج 2، ص 808 - 809؛ جليل زاهد و محمدرضا زهتابي، ايران زمين، تهران، پديده، 1348ش، ص 134 - 136؛ ژان شاردن، سياحتنامه، ترجمه محمد عباسي، تهران، اميركبير، 1349ش، 3/76، 77؛ قاضي نورالله شوشتري، مجالس المؤمنين، تهران، اسلاميه، 1375ق، ص 146؛ علي اصغر فقيهي، تاريخ مذهبي قم، قم، اسماعيليان، 1350ش، ص 89، 106، 152، 182، 211؛ اوژن فلاندن، سفرنامه ايران، ترجمه حسين نور صادقي، تهران، 1356ش، ص 123؛ فيض، گنجينه آثار قم، قم، مهر استوار، 1349ش؛ عبدالجليل قزويني رازي، النقض، به كوشش جلال الدين محدث ارموي، تهران، انجمن آثار ملي، 1358ش، ص 164، 219، 220؛ حسن بن محمد قمي، تاريخ قم، به كوشش جلال الدين تهراني، تهران، توس، 1361ش، ص 211، 213 - 216؛ قاضي احمد قمي، خلاصة التواريخ، به كوشش احسان اشراقي، دانشگاه تهران، 1359ش، ص 290؛ ملا باقر كجوري، جنة النعيم والعيش السليم (روح و ريحان)، تهران، 1298ش، ص 459؛ گاي لسترنج، سرزمين خلافت شرقي، ترجمه محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1337ش، ص 126 - 127؛ حسين مدرسي طباطبايي، راهنماي جغرافياي تاريخي قم، قم، حكمت، 1353ش، ص 56 - 59، 170؛ همو، قم، حكمت، 1350ش، ص 130 - 133، 184، 271؛ همو «مدارس قديم قم» وحيد، س 8 ش 2 (بهمن 1349ش) ص 205 - 206؛ حمدالله مستوفي، تاريخ گزيده، به كوشش عبدالحسين نوايي، تهران، اميركبير، 1362ش، ص 205؛ همو، نزهة القلوب، به كوشش گاي لسترنج، ليدن، 1913م، ص 67؛ ابوالقاسم مشيري، «تاريخچه بناي آستانه مباركه قم»، معارف اسلامي، شماره 23 (دي 1354ش)، ص 96، 98؛ حسن نراقي، آثار تاريخي شهرستانهاي كاشان و نطنز، تهران، انجمن آثار ملي، 1348ش، ص 365؛ محمد طاهر نصرآبادي، تذكره، به كوشش وحيد دستگردي، تهران، 1317ش، ص 78.