موسي المبرقع


از فرزندان بلافصل امام عليه السلام كه در زمين پاك قم مدفون اند، دو نفر بلا ريب و ترديد مي باشند:



1. حضرت فاطمه معصومه عليها السلام دختر والاگهر امام هفتم حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام كه در جلد اول شمه اي از حضرتش ياد نموديم؛



2. حضرت موسي مبرقع فرزند ارجمند و بزرگوار حضرت امام محمد تقي جواد الائمه (عليه و عليهم صلوات الله) كه قبرش در محله چهل اختران قم معروف و مزارش مشهور ولي قدرش مجهول است.



اين بزرگواري كه ميليونها سادات رضوي كه به رضوي و يا تقوي و برقعي و مبرقع و يا ابن الرضا شهرت دارند، منتسب به اين امامزاده جليل الشأن مي باشند. از نسل پاك اين بزرگوار، هزارها نفر عالم و دانشمند و مجتهد و مصنف و نقيب و حاكم و شخصيتهاي برجسته ديني و دنيوي بيرون آمده كه اگر استقصاء شود، كتابها گردد.



دانشمندان و مورخين و محدثين و علماي انساب، ترجمه و شرح احوال آن جناب را كم و بيش نوشته و حتي محدث نوري صاحب مستدرك كتاب مستقلي به نام البدر المشعشع في احوال موسي المبرقع تأليف نموده است.



ما هم در اينجا كه باز از قم و مزارات آن ياد نموديم، مناسب بلكه لازم ديديم كه ذكر اجمالي از آن حضرت بنماييم؛ چنانچه يكي از احفاد وي جناب دانشمند محترم و واعظ ارجمند آقاي حاج سيد مصطفي برقعي قمي هم خواستار اين مطلب شده و شرحي مرقوم داشتند كه ما آن را خلاصه نموده، با مطالب ديگري متذكر شديم.



محدث قمي در منتهي الآمال در جلد 2، صفحه 352 گويد كه:



«حضرت جواد عليه السلام را چهار پسر بود: ابوالحسن علي النقي عليه السلام، و ابو احمد موسي مبرقع، و ابو احمد حسين و ابو موسي عمران. و مادر ايشان ام ولدي بود كه او را سمانه مغربيه مي گفتند. و عقب و نسل آن حضرت منحصر است از دو پسر: امام علي النقي عليه السلام، و ابو احمد موسي.»



بعد گويد:



«بالجمله موسي مبرقع جد سادات رضويه است و رشته اولادش تا به حال، بحمدالله منقطع نگشته و بسياري از سادات نسب ايشان به او منتهي مي شود و او اول كسي است كه از سادات رضويه در سال 256 به قم وارد شد و پيوسته بر روي خود برقع گذاشته بود و لهذا او را موسي مبرقع گويند و چون وارد قم شد، بزرگان عرب از اهل قم، او را از قم بيرون كردند و او به كاشان رفت و چون به كاشان رسيد، احمد بن عبدالعزيز بن دلف عجلي او را اكرام كرد و خلعتهاي بسيار و مركبها بدو بخشيد و مقرر كرد كه هر سال يك هزار مثقال طلا با يك اسب مسرج به او بدهد، لكن رؤساي عرب از اهل قم، از كرده خود پشيمان شده و به خدمتش شتافته و از او اعتذار خواسته، مكرماً به قم واردش ساختند و گرامي داشتند او را و حال موسي در قم نيكو شد؛ تا آنكه از مال خود قريه ها و مزارعي خريد. پس از آن وارد شدند بر او خواهرانش: زينب، و اُمّ محمّد، و ميمونه دختران حضرت جواد الائمه عليه السلام، و پس از آنها بريهه دختر موسي آمد و تمام ايشان در قم وفات يافتند و نزد فاطمه عليها السلام، مدفون شدند... .



و جناب موسي مبرقع در شب چهارشنبه آخر دي ماه، هشت روز به آخر ربيع الآخر مانده، سال 296ق وفات نمود و امير قم عباس بن عمر وغنوي بر وي نماز كرد و مدفون شد در موضعي كه الحال معروف است و در جنب او قبر فرزند زاده ارجمند او جناب ابو علي محمد بن احمد بن موسي مبرقع است كه در روز يكشنبه ارديبهشت ماه سوم ربيع الاول سال 315ق وفات نموده، مي باشد. قبر شريف آن بزرگوار، از همان ايام رحلتش مزار مردم با ايمان و مورد توجه خواص و عوام قرار گرفته و بالخصوص شيعيان نائي و دور از هندوستان و پاكستان و مناطق بعيده ديگر، كه به قم مشرف مي شوند، به زيارت او در محله (چهل اختران) مي روند.



بقعه متبركه اش تاكنون كراراً و مراراً مرمت شده و تعمير آخر آن در حدود 1335ق در عهد سلطنت احمد شاه قاجار بوده؛ چنانچه از اشعار ذيل و ماده تاريخش معلوم مي گردد و آن اشعار اين است:



در همايون عهد ميمون مهد احمد شاه عادل كز دعاي دولتش پاينده شد چرخ ملمع

حضرت شهزاده موسي يوسف آل محمدصلي الله عليه وآله كز رخش كسب تشعشع كرده خورشيد مشعشع

سالها طوف حريمش بود دربار سعادت گر چه هر دم در مزار او ملايك بود مجمع

كيست اندر كنز مخفي شأن او بودي كه آمد افسرش از گوهر آن غيرت عرف مرصع

بود همنام محمدصلي الله عليه وآله با علي در لفظ و معني كز پي اين خدمت از شاه خراسان گشت مرجع

آمد از مشهد به قم اجراي اين شايسته خدمت سر برون آورد از جيب دو سر با يك مرقع

سرور آل رضا سيد محمد در كمر زد با بني عم معظم كرد و طالع شد مطلع

همت قائم مقام توليت فرخنده پورش امتحان داد و نهاد اجراي خدمت را به موقع

از پي تاريخ تحسين بنا گفتي صبوري رونق جاويد دارد طور موساي مبرقع



نگارنده گويد: بقعه اين امامزاده واجب التعظيم و لازم التكريم، كه از معصوم زادگان بلافصل ايران و شهرستان قم است و مسلماً فرزند امام و برادر امام و عموي گرامي امام زمان حضرت ولي عصر حجة بن الحسن العسكري (عجل الله فرجه الشريف) است، در كمال سادگي به سبك مزارات هزار سال قبل مي باشد و مردم عوام هم عقلشان به چشمشان مي باشد، چندان التفاتي ندارند. شايسته و لازم است عموم مردم ايران و خصوص اهالي قم و بالاخص ذراري و اولاد آن بزرگوار و سادات رضوي و خلاصه دولت و ملت همت به تعمير اساسي اين مزار شريف نموده و گنبد مطلا و ضريح مذهب و بناي مجلل و باشكوهي ايجاد نمايند كه موجب خشنودي آن حضرت و آباي گرام و جده طاهره اش حضرت صديقه كبرا فاطمه زهرا (عليها و عليهم السلام) خواهد بود و در حديث آمده كه هر كس درهمي در تعمير قبور آل محمد عليهم السلام مصرف نمايد، چنان است كه مسجد اقصا را بنا نموده است.



و به طوري كه نگارنده اطلاع دارم اكنون بيش از يك ميليون تومان (دهها ميليون ريال) در صندوق آن بزرگوار موجود است، ولي متأسفانه متصدي و متولي آن بزرگوار شخص صالح و شايسته و دلسوزي نيست كه احترام آن امامزاده عظيم الشأن را رعايت و اقدام به بناي اساسي و گنبد عالي و ضريح با شكوهي كه جلب توجه مردم را كند، بنمايد. و از قرار مسموع چون اجنبي و بيگانه و عاري از تقوا و ولايت است و روي منافع شخصي و سود خود نمي گذارد سادات برقعي و ذراري آن بزرگوار قدمي بردارند. حقير به سهم خود به تمام سادات برقعي و رضوي دنيا مخصوص ايران و بالاخص قم و تهران تذكر مي دهم كه بدانيد لازم است اقدام و قيام كنيد و ايادي مرموز غاصب و خائن به جد كرام خود را قطع و اين مزار شريف را از غربت بيرون آوريد.



در تاريخ قم ذكر شده و سيد ضامن بن شدقم فرموده كه موسي مبرقع مدفون شد به قم در خانه معروف به خانه محمد بن الحسن ابن ابي خالد اشعري ملقب به شنبوله كه از روات قم و اصحاب حضرت امام رضا عليه السلام و وصي سعد بن سعد احوص اشعري بوده. مؤلف گويد: جناب موسي مبرقع داراي پنج پسر به نام: 1. ابوالقاسم حسين؛ 2. علي؛ 3. احمد؛ 4. محمد؛ 5. جعفر.



صاحب عمدة الطالب گويد: اولاد موسي مبرقع از پسرش احمد و اولاد احمد از فرزندش محمد اعرج است «والبقية في ولده لابنه ابي عبدالله احمد نقيب قم».



مرحوم محدث قمي چند صفحه در پيرامون فرزندان و احفاد موسي مبرقع ذكر كرده، هر كس طالب باشد به منتهي الآمال (ص 353، ج 2) مراجعه نمايد.



يكي از دختران جناب موسي مبرقع، فاطمه مي باشد كه از محدثات بانوان اهل بيت عصمت عليهم السلام است و حديث جالبي در صفحه 217 كتاب اللؤلوة المثنيه في الآثار المعنعنة المرويه تأليف محمد بن محمد بن احمد چشتي داغستاني، كه در سال 1306ق در مصر چاپ شده، از او نقل نموده، به اين كيفيت باسناده: «عن فاطمة بنت احمد بن موسي المبرقع عن (فاطمه) بنت موسي المبرقع...» تا «عن فاطمة بنت رسول الله قالت: قال رسول الله صلي الله عليه وآله: الا من مات علي حب آل محمد مات شهيدا».(1)



وثاقت و ديانت موسي مبرقع [سلام الله عليه ]



مردم قم در قديم مشكل پسند و بسيار محتاط و سخت بودند در قبول روايت: از هر كس حديث نمي گرفتند. جناب احمد بن محمد بن خالد برقي صاحب كتاب محاسن را كه از اصول معتمده و معتبره شيعه است، با همه جلالتش از قم بيرون كردند و گفتند: انه يعتمد علي المراسيل و يروي عن الضعفاء.



حسين منصور حلاج را با همه مريدان و طرفدارانش در قم كتك زده و بيرونش كردند. دعبل بن علي خزاعي شاعر حضرت رضا عليه السلام را محاصره كرده و جبه حضرت رضا عليه السلام را از او به هر نحوه بود، گرفتند و آنها با اين شدت و حزمي كه داشتند، از جناب موسي مبرقع روايت نموده اند.(2)



كافي است در جلالت آن بزرگوار حديث مفصلي كه جناب شيخ مفيدرحمه الله در صفحه 91 كتاب اختصاص خود نقل فرموده، به اين عبارت:



وفي حديث آخر: إنّ الله خلقنا قبل الخلق بالفي عام فسبحنا فسبحت الملائكة لتسبيحنا و هو حديث طويل يرويه محمد بن عيسي بن عبيد البغدادي عن موسي (مبرقع) بن محمد بن علي بن موسي عليهم السلام ببغداد في دار القطن قال: قال موسي كتب إلي يحيي بن اكثم كتب إلي يسئلني عن عشر مسائل أو تسعة. فدخلت علي اخي فقلت له: جعلت فداك... .



از اينكه جناب موسي، با اينكه چند سال از برادرش حضرت هادي عليه السلام بزرگ تر بوده، به آن جناب عرض مي كند: «فدايت شوم، قربانت گردم»، معلوم مي شود كمال اعتقاد و ايمان را به امام زمانش داشته و خود مطيع و منقاد و ملازم آن بزرگوار بوده و مقصر و تارك آن حضرت نبوده است. مضافاً بر اينكه آن جناب متولي موقوفات و صدقات پدر بزرگوارش حضرت جواد عليه السلام از طرف آن حضرت بوده، بدون اينكه ناظر و شريكي داشته باشد و اگر مورد وثوق امام عليه السلام نبود، توليت صدقات خود را به وي تفويض نمي فرمود.



جمال موسي مبرقع



اولاد ائمه عليهم السلام همه زيبا و نمكين و داراي جمال ظاهري و كمال باطني بودند، ولي در ميان آنان بعضي فوق العاده و گوي سبقت از همگنان ربوده و در هر كجا مشار بالبنان و قبله ناظران و مشتاقان بودند؛ مانند حضرت قاسم در بني الحسن و حضرت علي اكبر در فرزندان حضرت سيدالشهداء عليه السلام، و عبدالله باهر در اولاد زين العابدين عليه السلام، و جناب موسي مبرقع در اولاد حضرت امام محمد تقي جواد الائمه عليه السلام به قدري زيبا و جميل و خوشگل بودو رخساره جذاب و سيماي ملكوتي داشت كه او را تشبيه به حضرت يوسف صديق مي نمودند.



هر وقت از منزلش بيرون آمده و يا وارد بازار مي شد، مردم براي تماشاي جمال دل آراي او، اطراف وي را گرفته و به صورت او نگاه نموده، نگارنده گويد: قاعدتاً صلوات مي فرستادند؛ زيرا اشعه اي از انوار ولايت از صورت وي نمودار بود) و مردم به ديدن صورت زيبا و نوراني او به ياد حضرت جواد و آباي گرامش مي افتادند.



در تاريخ قم مسطور است: وقتي رؤساي عرب قم به حضرت موسي، كه در ورودش به قم برقع (پوشيه) بر صورت خود داشت، گفتند از جوار ما بيرون برو. ما راضي نيستيم تو آدم ناشناس نزديك ما باشي. آن حضرت برقع را برداشت تا جمال منير او را ديدند و دانستند كه از خاندان وحي و رسالت و بيت ولايت و امامت است. عذر خواهي نموده و دست او را بوسيدند.



از نسل جناب موسي مبرقع علماء و دانشمندان و امراء و نقباء و شرفاي بسياري آمده اند كه تراجم و شرح احوال و آثار آنها زيب كتب تراجم و رجال است و ما براي نمونه چند نفر از اعاظم و اكابر اين سلسله را تذكر مي دهيم:



1. جناب ابوالقاسم كوفي صاحب كتاب الاستغاثة في بدع الثلاثة كه جماعتي از بزرگان شيعه مانند شيخ طوسي و محدث نوري وي را به جلالت و عظمت ياد كرده و ستوده اند.



2. جناب حاج سيد صدرالدين رضوي، كه محدث قمي در سفينة البحار (در كلمه صدر) و الكني والالقاب خود آن بزرگوار را ذكر نموده. وي صاحب تأليفات مانند وافيه در فقه بوده است.



در ميان فرزندان و احفاد جناب موسي مبرقع، نقباي بسياري بوده كه قرنها منصب نقابت و رياست را از طرف سلاطين و خلفاي زمان خود داشته اند.



كليه مورخين و نسابين نقل كرده اند كه نسل جناب موسي مبرقع در غالب بلاد اسلامي مثل: هندوستان و كشمير و پاكستان و عراق و سوريا و بالاخص شهرهاي ايران مانند قم، تهران، قزوين، همدان، خراسان و غيره سكونت دارند.



سادات اخوي، سادات برقعي و سادات تقوي، رضوي، شريفي، فاتحي، مبرقعي مير ابوالفتحي همه به جناب موسي مبرقع منتهي و از نسل آن بزرگوار مي باشند. مرحوم عالم رباني آيةالله حاج سيد مرتضي كشميري صاحب كرامات باهره و مقامات معنويه از احفاد آن بزرگوار است. ما در جلد اول و جلد دوم و جلد چهارم و جلد پنجم ترجمه بعضي از علماء و دانشمنداني را كه از نسل موسي مبرقع هستند، ياد نموديم و نيز در اين جلد هم برخي ديگر را كه به رضوي و يا برقعي و تقوي شهرت دارند، خواهيم نگاشت.



تقوي شيرازي



ما در جلد چهارم صفحه 404، ترجمه مرحوم آيةالله حاج سيد عنايت الله تقوي شيرازي مقيم تهران را، كه از احفاد و نسل موسي مبرقع است، نگاشتيم. در اينجا هم يادي از مرحوم والدش كه از علماء و دانشمندان و آيات عظام اين سلسله و وصيت نموده كه مرا به قم برده و در جوار جد بزرگوارم جناب موسي مبرقع دفن نماييد و اكنون قبرش در ايوان حرم آن حضرت مي باشد، مي نماييم.



حجة الاسلام والمسلمين آيةالله سيد محمد شريف بن العالم الجليل سيد محمد حسن بن الفقيه النبيه سيد حسين بن السيد الجليل سيد علي بن الشريف الجميل سيد محسن بن سيد شاه حسين بن سيد زبير تقوي برقعي رضوي مجتهد ونكي(3) شيرازي، نسبش با 24 واسطه به وسيله جناب موسي مبرقع به حضرت جواد الائمه امام محمد تقي عليه السلام منتهي مي شود.



وي در سال 1270ق در ونك متولد شد و در پنج سالگي به مكتب رفت و در نه سالگي در محضر پدرش به تحصيل مقدمات عربي مشغول شد و در دوازده سالگي براي تكميل تحصيلات به اصفهان رفت و با مرحوم آيةالله آقا سيد محمد كاظم يزدي صاحب عروة، كه به اصفهان آمده بود، دوستي پيدا كرد و متحداً در محضر درس اساتيد اصفهان به تحصيل فقه و اصول و ساير علوم متداوله عصر مشغول شده؛ تا آنكه سطوح را تمام كرده و سپس به درس خارج حاج شيخ محمد باقر اصفهاني حاضر و در هفده سالگي مهاجرت به نجف نموده و از محضر درس مرحومين علمين: حاج شيخ لطف الله و حاج شيخ زين العابدين مازندراني و فاضل ايرواني و حاج ميرزا حبيب الله رشتي و آيةالله العظمي ميرزا محمد حسن شيرازي مدت دوازده سال تكميل علوم نقلي و عقلي نموده و خود به اصرار طلاب و محصلين حوزه نجف به تدريس پرداخته و جمع كثيري از فضلاءاز محضرش استفاده نموده؛ تا اينكه به مرض قلبي مبتلا و ناچار مراجعت به ايران و شيراز نموده و مورد توجه و احترام و تجليل شايان علماء و اهالي شيراز قرار گرفته و پس از ورود و پذيرايي علماء او را به مسجد برده و عموم مردم از وي درخواست مجلس بحث و فحص و تدريس نموده و حوزه علمي تشكيل داده و قريب چهل سال به رتق و فتق امور شرعي و امر به معروف و نهي از منكر اشتغال داشت و نيز كتب عديده اي تأليف و تصنيف نمود كه اسامي آنها را يادآور خواهيم شد.



مرحوم آيةالله تقوي مزبور از مخالفين سرسخت مشروطه بود و از اين جهت،در شيراز تحت فشار مشروطه خواهان قرار گرفت و به اصفهان و تهران رفت و پساز شهادت مرحوم آيةالله العظمي حاج شيخ فضل الله شهيد نوري مسافرت بهعراق نموده و با مرحوم علامه خراساني آخوند ملا محمد كاظم مباحثه و گفت و گو نموده و بعد از چندي به شيراز برگشت و بار ديگر مجلس درس تشكيل و در سال 1342ق به قصد زيارت مشهد مقدس حركت و در اصفهان مريض و پس از معالجه چندي در مدرسه صدر مجلس درس و بحث قرار داده و پس از دو سال اقامت براي زيارت ارض اقدس به تهران آمده و در آنجا مرضش شدت؛ تا در بيست و هشتم ماه رمضان 1352ق وفات و جنازه اش را با تشييع عظيمي حمل به قم و به امر مرحوم آيةالله العظمي حايري تعطيل عمومي و تجليل فراوان از جنازه اش نموده و آن مرحوم بر وي نماز خوانده و حسب الوصيه اش در رواق جدش حضرت موسي مبرقع دفنش نمودند.



آثار علمي آن مرحوم از اين قرار است: 1. تبصرة الناظرين (در دواعي مسيحي)؛ 2. كشف المرام في قانون الاسلام (راجع به مشروطه و معايب آن)؛ 3. كشف البيان في تربية الانسان؛ 4. تذكرة المسلمين في تهيج العامه (در امر به معروف و نهي از منكر)؛ 5. رساله نقليه (در نوافل)؛ 6. رساله در رد طايفه وهابيه؛ 7. مرآة الاصول (در اصول دين اسلام)؛ 8. رساله عمليه محشي به حاشيه خود آن مرحوم؛ 9. يك دوره فقه فارسي از عبادات تا ديات (كه در شيراز و اصفهان و تهران چاپ شده)؛ 10. قانون الهي كه در شيراز به طبع رسيده است.



آن مرحوم فرزندان عديده اي داشتند كه تمامي از ارباب دانش و ادب و زبان و قلم بوده اند:



1. مرحوم آيةالله حاج سيد عنايت الله تقوي كه در جلد چهارم گذشت؛



2. آقا سيد عبدالحميد تقوي مدير روزنامه آرين از نويسندگان معاصر مي باشند؛



3. دانشمند ارجمند و اديب خردمند آقاي سيد جلال الدين تقوي از ادباء و فضلاي معروف شهرضا و سومين فرزند گرامي آن مرحوم است. وي در سال 1282ش در شهرضا متولد و پس از تحصيلات ابتدايي علوم ادبي و عربي را در آنجا از حكيم فرزانه فرا گرفته. آن گاه به اصفهان آمده و چند سالي در مدرسه (جده بزرگ) تحصيل نموده و سپس در تهران در مدرسه سپهسالار علوم ادبي و عربي و پاره اي از علوم جديد را تكميل كرده است.



معظم له داراي طبعي روان و قريحه اي سرشار مي باشد و اشعار ايشان مكرراً در جرايد و مجلات به طبع رسيده است. از قصايد اوست، اين قصيده زير:



گلاب از روي و ناز از چشم و مشك از موت مي ريزد به بستان آبروي گل ز رنگ و بوت مي ريزد

جهاني شد معطر از گل رخسار زيبايت ز بس نسرين و سنبل سوسن از هر سوت مي ريزد

بلا از چشم و كين از مژه جور از ابرويت جانا هزاران فتنه بينم از سر هر موت مي ريزد

وفا از لب، صفا از رو، جفا از چشم و كين از مو كه قهر و آشتي هر دم ز موي و روت مي ريزد

گه از خال سياهت بر فريبم دانه ها ريزد گهي بر صيد دل دام از سر گيسوت مي ريزد

نه جوي ست اين به پاي سرو، اين اشك است كز ديده مرا هر دم به ياد قامت دلجوت مي ريزد

رود افسانه كشتار چنگيزي ز خاطرها ز بس چشم تو خون عاشقان كوت مي ريزد

نيازت نيست بر شمشير چون خواهي كشي ما را كه نازت خون ما چون خنجر ابروت مي ريزد



برقعي



كراراً ياد آور شديم كه سلسله جليله برقعي ها از سادات اصيل و صحيح النسب و منسوب به حضرت امامزاده موسي مبرقع مي باشند و از قرن سوم اسلامي تا اكنون، كه قرن چهاردهم است، در اين سلسله دانشمندان گرام و آيات عظام و نويسندگان فخام و فضلاء عالي مقام بوده اند كه ما در مجلدات گنجينه بعضي از آنان را ياد نموديم و در حال حاضر هم چه در شهرستان قم و چه در تهران و بلاد ديگر علماي بزرگ و گويندگان، نامي از اين خاندان وجود دارند و از آنهايي كه اكنون از اين بيت به فضل و دانش و تقوا موصوف است، مترجم گرامي ما مي باشد.



حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد حسين رضوي برقعي بن السيد الجليل آسيد جعفر بن سيد محمد تقي بن سيد رضي الدين از علماء و ائمه جماعت معاصر قم مي باشد. وي در شب عاشوراي سال 1346ق برابر 1305 از مادر علويه متولد شده و از هفت سالگي شروع به تحصيل نموده و پس از خواندن دوره ابتدايي به خواندن علوم عربيه و ديني پرداخته و مقدمات و ادبيات و سطوح وسطي را در قم نزد فضلاي حوزه علميه قم تكميل نموده و در سن هفده سالگي به نجف اشرف مهاجرت نموده و سطوح عالي فرائد و مكاسب و كفايه را از مدرسين بزرگ نجف چون: آيةالله حاج سيد اسدالله مدني و آيةالله حاج سيد عبدالاعلي سبزواري و مرحوم آيةالله حاج شيخ محمد تقي بروجردي و مرحوم حاج ميرزا حسن يزدي و آقاي حاج شيخ محمد حسين دهاقاني و آقاي آشيخ احمد فياض فرا گرفته و قسمتي از منظومه را از مرحوم حكيم رباني آشيخ صدراء بادكوبه اي، و هيئت و تشريح الافلاك را خدمت مرحوم آقا شيخ جميل عرب و مرحوم آقا ميرزا محمد اردبيلي آموخته و بعد از فراغت از سطوح به درس خارج سيد الفقهاء و المجتهدين زعيم حوزه علميه نجف آقاي خويي (مدظله) و مرحوم آيةالله العظمي آقاي حاج سيد محسن حكيم و مرحوم آيةالله العظمي حاج سيد محمود شاهرودي حاضر شده و پس از هفت سال استفاده از محاضر و دراسات آيات عظام نجف به قم مراجعت و از محضر مرحوم آيةالله العظمي بروجردي و پس از ايشان شيخ الفقهاء و المجتهدين آيةالله حاج شيخ محمد علي اراكي و مرحوم آيةالله حاج سيد محمد داماد بهره مند گرديده و بعد از آن اشتغال به تدريس متون فقه و اصول و ترويج دين و اقامه جماعت در مسجد سنگ بند و مسجد گذر سيدان تا حال حاضر دارند. از آثار قلمي ايشان است: تقريرات فقه مرحوم آيةالله حكيم و تقريرات فقه و اصول آيةالله خويي (مدظله).



مزارات ديگر قم



در اين شهرستان و حومه آن امامزاده بسيار و از دويست مزار متجاوز است و مشاهير آن مزارات زير است:



حضرت معصومه



حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و چون ما در اوايل جلد اول گنجينه شمه اي از فضايل آن حضرت را ياد نموديم، در اينجا اكتفا مي كنيم به اين قصيده آقايپيروي شاعر معاصر كه در منقبت اين بي بي معصومه عليه السلام و زمين شريف قم سروده است:



اخت الرضا و دختر موسي بن جعفري



اي بانويي كه بر همه بانوان سري در عصر خويش از همه نسوان تو برتري

پاك و منزهي و مبرا ز هر بدي گنجينه معارف و درياي گوهري

از دودمان هاشم وز آل احمدي از خاندان عصمت و ز نسل حيدري

از گلشن خديجه كبرا شگفته اي وز بوستان حضرت زهراي اطهري

هم دختر امامي و هم خواهر امام هم عمه امامي و دخت پيمبري

معصومه اي و فاطمه نام گراميت «اخت الرضا و دختر موسي بن جعفري»

مانند جد خويش تويي مهربان به خلق چون جده ات شفيعه فرداي محشري

در بابلان قم شده آرامگاه تو بر فرق شيعيان علي تاج و افسري

از چار سوي جانب تو روي آورند چون مورد توجه خلاق اكبري

فردوس جاي هر دم صاحب عقيده است بهر گناهكار تو فردوس ديگري

امروز بارگاه تو باشد پناهگاه فردا براي زائر درمانده سنگري

ايران ز يمن مقدم تو شاد و سرفراز در قلب خاك كشور ما زيب و زيوري

ايرانيان به تربت تو بوسه مي زنند چون مظهر عفافي و رخشنده اختري

زينب چو بود خواهر سلطان نينوا از بهر شاه طوس چو زينب تو خواهري

ترك وطن نموده اي بهر برادرت در انتظار ديدن روي برادري

در قم ستارگان فروزنده خفته اند بر آن ستارگان تو چو خورشيد انوري

گويند از بهشت دري در زمين قم باز است و از عنايت يزدان تو آن دري

اي خاك قم بناز به خود از ره شرف زيرا ز خاك يثرب و بطحا نكوتري

دانشگه است حوزه علميه نجف امروز با نجف تو به دانش برابري

چون ذره «پيروي» به جوار و پناه تو با صد اميد آمده چون ذره پروري



امامزاده شاه حمزه



جناب حمزة بن موسي [سلام الله عليه ] كه با شاهچراغ شيراز احمد بن موسي الكاظم [سلام الله عليه ] از يك مادر و سلاطين صفويه به وي منتهي مي شوند. قبرش در چهار شهر مزار معروف و زيارتگاه عموم است:



1. شهرستان علمي و ديني قم: خيابان آذر داراي گنبد كاشي زيبا و حرم و ايوان آيينه كاري و ضريح عالي و صحن و سرا مي باشد و آن را مرحوم ميرزا علي اصغرخان اتابك (صدر اعظم ناصرالدين شاه قاجار) بنا نموده و اين اشعار در ايوان آن كتيبهشده است:



اين كفش كن سليل موساي كظيم كو طعنه زند به طور موساي كليم

بنياد ز اصغر بن ابراهيم است چونان كه بناي كعبه كرد ابراهيم

هين واد مقدس است فاخلع نعليك اين باب خداست، فادخلوا للتعظيم



2. شهرستان شيراز در باب اصطخر مزار معروف به نام حمزة بن موسي عليه السلام مي باشد.



3. شهرستان كاشمر (ترشيز سابق) نيز مزار امامزاده حمزه معروف است.



4. شهرستان ري در جنب حضرت عبدالعظيم عليه السلام قبر جناب امامزاده حمزه زيارتگاه عالي و داني است.



شاهزاده احمد



در ميدان زكريا بن آدم اشعري در جنب بقعه شاه حمزه، بقعه اي است كه گويند مدفن شاهزاده احمد از اولاد حضرت موسي بن جعفر عليه السلام است.



نسب وي بنا بر نقل تاريخ قم از اين قرار است: احمد بن اسحاق بن ابراهيم بن موسي بن ابراهيم بن موسي عليه السلام.



علي بن جعفر عليه السلام و محمد بن موسي



مزار اين دو بزرگوار در مشرق شهرستان قم واقع و اكنون خيابان چهارمندان، كه در وسط شهر قم است، به آن منتهي مي شود و معروف به دربهشت است.



جناب علي بن جعفر عليه السلام صاحب مسائل علي بن جعفر، كه يكي از اصول اربعه مأة (چهارصد اصل) و مدارك معتبره شيعه است، در سه محل معروف مي باشد:



1. در عريض يك فرسخي مدينه طيبه كه از اين جهت به عريضي معروف است؛



2. در خارج شهر سمنان كه داراي قبه و بارگاه است؛



3. در قم كه به دربهشت مشهور است و از تاريخ بناي آن قبر تاكنون، چهارصد سال مي باشد و در ميان علماء و فقهاء فقط جناب مجلسي اول آخوند ملا محمد تقي والد علامه مجلسي در شرح كتاب من لا يحضره الفقيه خود تصريح كرده كه قبر اين بزرگوار، در قم است، و الا ديگران نزديك به اتفاق گويند در عريض مدينه مدفون است و اين قبر از جناب علي بن حسن بن عيسي بن محمد بن علي بن جعفر الصادق عليه السلام مي باشد.



امامزاده محمد بن موسي



در جوار قبر جناب علي بن جعفر مذكور قبري است به نام محمد بن موسي و تاريخ كاشي قبر كه در سنه هفتصد هجري يعني قريب هفتصد سال قبل است و در كتيبه بقعه نوشته شده است كه تجديد اين عمارت مقدس را عطاءالملك و ميرمحمد حسني كرده است در سنه اربعين و سبعمأة (740) و اصل عبارت كتيبه اين است:



«تجديد عمارة المشهد المقدس مضجع الامامين السيدين المعصومين المظلومين الطاهرين ابي الحسين علي بن جعفر الصادق و ابي جعفر محمد بن موسي الكاظم (صلوات الله عليهما)...».



و محتمل است كه محمد بن موسي بن اسحاق بن ابراهيم العسكري بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر عليه السلام بوده باشد.



امامزاده ابراهيم



در نزديكي قبر جناب علي بن جعفر بقعه ديگري است كه در كتيبه او نوشته شده است: مضجع ابراهيم بن احمد بن موسي بن جعفر عليه السلام. و عين عبارات كتيبه اين است: «امرت بعمارة هذه الروضة الرفيعه و المرقد المنيفه المشهد المنور المعطر المقدس الإمام المعصوم الطاهر المطهر أبي القاسم إبراهيم بن أحمد بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن الإمام المفترض الطاعة أسد الله الغالب أبي الحسن أميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (صلوات الله و سلامه عليه و عليهم اجمعين) بهمة الخاتون العظمي البانوي الكبري بلقيس العهد والاوان خديجة العصر رابعة الدهر عصمة الدنيا والدين صفوة الاسلام والمسلمين زيدت عصمتها وخلدت عظمتها في شهر شوال سنة خمس وثمانمأة بمشقة العبد علي بن حسن الطوسي».



امامزاده سيد سربخش



مزار اين بزرگوار، كه ظاهراً نام او محمد بن عبدالله بن حسين بن علي بن محمد بن امام جعفر صادق عليه السلام و يا بنا بر كتيبه آن كه اسماعيل بن محمد بن امام جعفر الصادق عليه السلام است، در اواخر شهر قم در محله معروف به سيد سربخش مدفون است و در بقعه آن قبر كوچكي است كه مي گويند چون او را شهيد كردند، سر او را در اينجا دفن كردند.



چهل اختران



در جنب قبر جناب موسي مبرقع مقبره بزرگي است كه در بالاي سردرب آن كتيبه شده از گچ به خط ثلث كه اين مكان قبور جمعي از سادات و امامزادگان است. در سنه 851 كتيبه نوشته شده است و بناي سقف آن از شاه طهماسب صفوي است در سال 953ق. و در آن صورت هيجده قبر است و به طوري كه از تاريخ قديم قم استفاده مي شود، مدفونين در اين بقعه و بقعه موسي مبرقع در جنب آن از اين قرار است:



1. ابوجعفر موسي بن محمد بن علي بن موسي الرضا عليه السلام (موسي مبرقع) كه در شب چهارشنبه آخر دي ماه هشت روز به آخر ربيع الثاني مانده سال 296 وفات نمود؛



2. بريهه زوجه جناب موسي بن محمد (مبرقع)؛



3. جناب ابو علي محمد بن احمد بن موسي مبرقع كه در روز يكشنبه ارديبهشت ماه و سوم ربيع الاول سال 315 وفات نمود؛



4. محمد بن موسي بن محمد (مبرقع)؛



5. زينب بنت موسي مبرقع و ام محمد بنت احمد بن محمد بن احمد بن موسي مبرقع كه در روز پنج شنبه مرداد ماه بيست و يكم ربيع الآخر 343ق وفات كرد؛



6. فاطمه دختر محمد بن احمد بن موسي مبرقع كه شب پنجشنبه يازدهم ماه شوال 343ق وفات نموده است؛



7. بريهه دختر محمد بن احمد بن موسي مبرقع؛



8. جناب ابي عبدالله احمد بن محمد بن احمد بن موسي مبرقع كه روز پنجشنبه نيمه ماه صفر سال 358 وفات كرده؛



9. ام سلمه دختر محمد بن احمد بن موسي مبرقع؛



10. ام كلثوم دختر محمد بن احمد بن موسي بن محمد بن علي الرضا عليه السلام و اسامي ديگران معلوم نيست.



امامزاده زيد



مزار اين بزرگوار در پايين شهر قم معروف و در جنب آن مدرسه علميه اي قرار دارد كه مسكن جمعي از طلاب و محصلين است و منسوب به حضرت امام زين العابدين عليه السلام است.



سلطان محمد شريف



مزار اين بزرگوار در محله دروازه قلعه به نام آن حضرت معروف است و او جد امامزاده يحيي تهران و جمعي از علماء و آيات عظام كاشان و قم و تهران است چنان كه در اول جلد چهارم گنجينه گذشت، مي باشد.



و نسب آن بزرگوار چنين است: سلطان محمد شريف بن علي بن محمد بن حمزة بن احمد بن محمد بن اسماعيل بن محمد بن عبدالله الباهر بن امام زين العابدين عليه السلام جدش عبدالله باهر با حضرت امام محمد باقر از يك مادرند و مادرشان حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبي عليه السلام است.



امامزاده شاه احمد



نسب آن بزرگوار چنين است: شاه احمد بن قاسم بن احمد بن علي بن جعفر الصادق عليه السلام كه در جنب او خواهرش فاطمه نيز مدفون است.



شاهزاده ناصرالدين



مزار اين بزرگوار در نزديكي پل قديم قم در مقابل درب مسجد امام عليه السلام واقع و نسبش، بنا بر نقل تاريخ قم از اين قرار است: علي بن مهدي بن محمد بن حسين بن زيد بن محمد بن احمد بن جعفر بن عبدالرحمن بن محمد البطحاني بن قاسم بن حسن الامير بن زيد بن امام حسن مجتبي عليه السلام.



امامزاده خاكفرج



واقع در سر راه قبرستان وادي السلام قم و داراي گنبد و صحن و سرا مي باشد و محتمل است كه نسبش چنين باشد: احمد بن محمد بن علي بن عمر بن حسن افطس بن علي بن امام زين العابدين عليه السلام. در جنب مقبره اين بزرگوار بقعه ديگري است كه معلوم نيست كيست و به كدام امام منتهي مي شود.



شاه ابراهيم و شاه محمد



در قسمت غربي جاده تهران كه اكنون اطراف آن آباد و داخل شهر شده و در نزديكي ايستگاه راه آهن است، مزار اين دو بزرگوار است و نسبشان ظاهراً از اين قرار است: ابراهيم بن محمد بن حسن بن ابراهيم بن احمد بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر عليهما السلام؛ و محمد بن حسن بن احمد بن اسحاق بن ابراهيم بن احمد بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر عليه السلام.



شاه جعفر



مزار اين بزرگوار در نزديكي شاه ابراهيم است و گنبدي دارد و محتمل است نسبش چنين باشد: جعفر الدقاق بن محمد بن احمد بن هارون بن موسي بن جعفر عليه السلام و شايد غير اين باشد؛ چنان كه در تاريخ قم ناصرالشريعهمذكور است.



مزارات ديگري وجود دارد در شهر قم و حومه آن كه زيارتگاه و داراي بقعه و بارگاه مي باشند و آنها از اين قرارند: 1. بقعه سيد معصوم؛ 2. امامزاده عبدالله؛ 3. بقعه شاه سيد علي؛ 4. شاه سيد ابو احمد؛ 5. چهار امامزاده؛ 6. امامزاده هادي و مهدي؛ 7. شاه جعفر غريب؛ 8. شاه جمال؛ 9. امامزاده شاه جمال در سر راه قم به اراك؛ 10. امامزاده علي موسي الرضا؛ 11. امامزاده علي رضا؛ 12. امامزاده طيب و طاهر؛ 13. امامزاده شاه اسماعيل كه از بقاع قديم قم است و در سال 661ق تعمير شده است و شايد از اولاد حضرت صادق عليه السلام به اين كيفيت بوده باشد. اسماعيل بن احمد بن الحسين الجذوعي بن احمد (صاحب السجاده) ابن حسن (يا حسين) بن احمد بن علي العريضي بن امام جعفر الصادق عليه السلام. و متصل به مرقد او قبر شريف ديگري است به نام امامزاده محمد كه از احفاد حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام است؛ 14. امامزاده كهك؛ 15. شاهزاده ابراهيم در چهار فرسخي قم؛ 16. امامزاده شاهزاده اسحاق در بالاي قريه ميم؛ 17. امامزاده فاضل در بالاي كوه قريه بيدهند؛ 18. امامزاده محسن در قريه (قبادبزن)؛ 19. امامزاده سكينه خاتون؛ 20. شاهزاده هادي در قريه (وشنوه) و مزارات ديگري كه موجب اطناب خواهد بود.

پاورقي





1) ما اين حديث را بتمامه در جلد اول آثار الحجه و جلد اول گنجينه دانشمندان در ذيل احوال حضرت معصومه عليها السلام ذكر نموديم.

2) وسائل الشيعه، ج 17، ص 578، حديث 1. كه تعليقاتي نگارنده بر آن نوشته و مطبوع مي باشد. كليني از محدثين بزرگوار قم از جناب موسي مبرقع در باب ارث خنثي نقل نموده.

3) ونك نام دو محل است يكي در تهران كه منسوب و مدفون در آن است قاضي صابر ونكي و ديگر قصبه اي است از بخش سميرم بالاي شهرستان شهرضا كه سابقاً جزء استان فارس بوده و اكنون جزء استان دهم (اصفهان) مي باشد و در 46 كيلومتري شمال باختري سميرم واقع مي باشد.