مساجد قم






1. مسجد اعظم



2. مسجد امام عليه السلام



3. مسجد بالاسر



4. مسجد موزه (طباطبايي)



5. مسجد كوچه حرم



6. مسجد سلماسي



7. مسجد ملا جعفر



8. مسجد جمعه



9. مسجد كوچك



10. مسجد حاج تقي



11. مسجد حسين آباد



12. مسجد بازار مسگرها



13. مسجد فاطميه



14. مسجد حاج حضرت قلي



15. مسجد ارك



16. مسجد كوچه باغ



17. مسجد حاج آقا تقي



18. مسجد سيد تقي



19. مسجد ميرزا محمدتقي



20. مسجد سيدان



21. مسجد حاج عرب



22. مسجد مسجد سنگ بند



23. مسجد حاج افتخار



24. مسجد سيد حسن



25. مسجد شاهزاده زيد



26. مسجد گذر عابدين



27. مسجد سيد عبدالله



28. مسجد گذر جدا



29. مسجد آخوندها



30. مسجد محمدصادق



31. مسجد گذر كندي



32. مسجد عشقعلي



33. مسجد ميدان مير



34. مسجد كهنه



35. مسجد گذر صادق



36. مسجد چهارمردان



37. مسجد حاج عليرضا



38. مسجد شاه قلي



39. مسجد بزرگ



40. مسجد حاج ملا محمدصادق



41. مسجد گذر قلعه



42. مسجد عصارها



43. مسجد حاج محمدرضا



44. مسجد دروازه ري



45. مسجد غلامحسين



46. مسجد چاله خاكستري



47. مسجد استاد تقي



48. مسجد صفائيه



49. مسجد يحيي خان



50. مسجد شاه قلندر



51. مسجد چهل اختران



52. مسجد مشهدي جعفر



53. مسجد سيد هاشمي



54. مسجد دولت خانه



55. مسجد درخت پير



56. مسجد عباس كور



57. مسجد گذر تقي بك



58. مسجد كيهاني



59. مسجد دروازه كاشان



60. مسجد رضوي



61. مسجد پروين



62. مسجد سنگ سياه



63. مسجد حاج كاظم



64. مسجد حاج اكبر قصاب



65. مسجد حاج غضنفر



66. مسجد امين اصفهاني



67. مسجد طاهري



68. مسجد سيد ترك



69. مسجد حاج اسماعيل



70. مسجد شيخ مهدي



71. مسجد شاه خراسان



72. مسجد صابونيها



73. مسجد عربستان



74. مسجد يزديها



75. مسجد باغ پنبه



76. مسجد آلوچو



77. مسجد سيد اسماعيل



78. مسجد كوچه نو



79. مسجد البرز



80. مسجد قهرود



81. مسجد سرحوض



82. مسجد حاج حسن



83. مسجد حاج حسين



84. مسجد عظيمي



85. مسجد گذر سفيدآب



86. مسجد محله ميدان



87. مسجد حاج آقا جعفر



88. مسجد سيد اسحاق



89. مسجد ملا اسدالله



90. مسجد رضاقلي



91. مسجد حاج صادق



92. مسجد شعبانعلي



93. مسجد كوزه گرها



94. مسجد امام زين العابدين



95. مسجد خيابان تهران



96. مسجد كامكار



97. مسجد حسيني



98. مسجد حاج زينل



مساجد حومه قم



99. مسجد شريف آباد



100. مسجد مير آباد



101. مسجد كوه سفيد



102. مسجد كاج



103. مسجد حاج آباد



104. مسجد محمد آباد



105. مسجد شاه آباد



106. مسجد سراجه



107. مسجد نواوان



108. مسجد خلج آباد



109. مسجد دولت آباد



110. مسجد حسن آباد



111. مسجد مبارك آباد



112. مسجد سنگ تراش



113. مسجد حاجي آباد



114. مسجد زنبورك



115. مسجد حصار



116. مسجد جنت آباد



117. مسجد فردو



118. مسجد خورآباد



119. مسجد وريج



120. مسجد بالا وشنوه



121. مسجد پايين وشنوه



122. مسجد سرتخت



123. مسجد گريختگان



124. مسجد بيدهند



125. مسجد درحل



126. مسجد كهك



127. مسجد ورجان



128. مسجد قبادزن



129. مسجد گرگاني



130. مسجد شمس آباد



131. مسجد مرادآباد



132. مسجد زواريان



133. مسجد ديزيجان



134. مسجد سيرو



مسجد جمكران قم و كيفيت بناي آن



يكي از مساجدي كه شيعيان جهان مخصوص منتظرين و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت ولي عصر (ارواحنا له الفداه)، شايسته است كه به سوي آن شدّ رحال كنند و از نقاط دور و نزديك به زيارت آن و نماز خواندن در آن بيايند، مسجد شريف جمكران است كه در شش كيلومتري شهرستان قم در مسير كاشان واقع است. اين مسجد كه به امر و دستور حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه الشريف) در سال 293ق بنا شده، همواره مورد توجه شيعيان بوده و مي باشد. علماي بزرگ و مردم با ايمان و تقوا به اين مسجد عشق و علاقه مخصوصي ابراز مي كنند و در شبهاي چهارشنبه و جمعه و ايام متبركه و نيمه شعبان بخصوص، به آنجا مشرف شده و پس از انجام اعمال آنجا، آن حضرت را زيارت و دعا بر فرجش نموده و ظهورش را مسئلت مي نمايند. و بسياري از ارباب حوائج در اين مسجد به حاجت خود رسيده و بعضي به شرف لقاي آن حضرت مشرف و يا صداي مباركش را شنيده اند.



از مراجع و علمايي كه در زمان ما به اين مسجد معتقد و توجه داشته و دارند، نامبردگان زير مي باشند:



1. مرحوم حجة الاسلام والمسلمين عالم رباني حاج ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي كه در جلد اول ترجمه اش گذشت؛



2. مرحوم حجة الاسلام والمسلمين عالم متقي و مجاهد حاج شيخ محمد تقي بافقي يزدي كه در كتاب التقوي قسمتي از احوال او را در اين مسجد شريفذكر نمودم؛



3. مرحوم ثقة الاسلام والمحدثين حاج شيخ عباس محدث قمي كه در كتاب مفاتيح الجنان خود ذكر مسجد مزبور را نموده؛



4. مرحوم ثقة الاسلام والذاكرين حاج شيخ ابراهيم (صاحب الزماني) ترك صاحب عطيه رضوي عليه السلام كه شبهاي چهارشنبه مرتب مشرف مي شدند؛



5. مرحوم آيةالله العظمي آقاي آقا سيد محمد حجت كوه كمري كه در شدايد به اين مسجد آمده و متوسل مي شدند؛



6. مرحوم آيةالله حاج شيخ ابوالقاسم كبير قمي كه از اوتاد زمان خود بودند؛



7. مرحوم حجة الاسلام عالم زاهد حاج آقا حسين فاطمي قمي كه غالب شبهاي چهارشنبه مي رفتند؛



8. مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ عباس تهراني مقيم قم كه با كسالتي كه داشتند، خود رفته و ديگران را تشويق مي نمودند؛



9. مرحوم آية الله في العالمين حاج شيخ محمد تقي آملي صاحب شرح مكاسب مقيم و متوفا تهران و مدفون در مشهد؛



10. حضرت آية الله العظمي و العلامة الكبري آقاي آقا سيد شهاب الدين نجفي مرعشي (مد ظله) كه در هر ماه چندين مرتبه در خلوت و جلوت مشرف شده و به مساعدتهاي غير مستقيم، به تعمير و تعظيم از آن اقدام فرموده اند و اكنون چند سالي است در همه هفته يكي از تلامذه خود را به نام حجة الاسلام حاج سيد تقي علماء را براي اقامه جماعت و ارشاد زائرين و توسل به ساحت قدس آن بزرگوار، اعزام فرموده و اين برنامه به احسن وجه با اطعام عمومي در يكي از روزهاي هفته انجام مي شود. و صدها نفر از مراجع تقليد بزرگ و آيات عظام و مردم متقي و پارسا كه ذكر آنها موجب اطناب خواهد بود و بعضي از دانشمندان كتابي درباره مسجد جمكران و افرادي كه در آنجا توفيق تشرف يافته و يا به حوايج خويش رسيده اند، تأليف نموده اند. و اين حقير مستوعب التقصير و تراب اقدام مردم روشن ضمير، محمد المدعو بشريف رازي، اگر بخواهم آنچه را كه راجع به اين مسجد ديده و شنيده ام، به رشته تحرير آورم، خود كتابي خواهد شد.



خلاصه، عقيده و ايمانم نسبت به اين مسجد شريف اين است كه پس از مسجد شريف سهله و كوفه مسجدي به فضيلت اين مسجد نيست و همانا از مصاديق آيه شريفه «في بيوت اذن الله ان ترفع ويذكر فيه اسمه...» مي باشد.



اما كيفيت بناي آن از اين قرار است:



شيخ فاضل حسن بن محمد بن حسن قمي (معاصر صدوق) در تاريخ قم نقل كرده از كتاب مونس الحزين في معرفة الحق واليقين از مصنفات شيخ ابي جعفر محمد بن بابويه قمي گويد: بناي مسجد جمكران از قول حضرت امام محمد مهدي (عليه صلوات الله الرحمن) است و سبب آن را اين گونه حكايت كرده از قول شيخ عفيف و صالح حسن بن مثله جمكراني رحمه الله كه من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارك رمضان 293ق در سراي خود خفته بودم كه ناگاه جماعتي نيمه شب در منزل من آمده و مرا بيدار كرده و گفتند برخيز كه حضرت امام مهدي صاحب الزمان (صلوات الله عليه) تو را مي طلبد.



حسن گفت: من برخاستم و آماده شدم و گفتم اجازه دهيد پيراهن بپوشم، از در منزلم آواز آمد كه آن پيراهن تو نيست. خواستم شلوار خود را پا كنم، صدا آمد كه آن هم از تو نيست. مال خود را بپوش. پس آن را انداخته و از خود را پوشيدم و كليد در منزل را خواستم، صدا آمد كه در باز است. آمدم در منزل جماعتي از بزرگان را ديدم. سلام كردم، جواب دادند و به من مرحبا گفتند و مرا آوردند تا بدان جا كه اكنون مسجد است. چون نيك نظر كردم، تختي ديدم نهاده و فرشي نيكو بر آن تخت گسترده و بالشهاي زيبايي چيده و جواني سي ساله بر آن تخت تكيه بر چار بالش داده و پيري نزديك او نشسته و كتابي در دست گرفته و بر آن جوان مي خواند و بيش از شصت مرد بر اين زمين بر گرد او نماز مي خوانند كه بعضي از آنها لباس سفيد و بعضي هم لباس سبز داشتند و آن پير حضرت خضر بود. پس آن پير مرا نشانيد و حضرت امام عليه السلام مرا به نام خود صدا زد و فرمود برو و حسن مسلم را بگو كه تو چند سال است كه اين زمين را عمارت مي كني و مي كاري و ما خراب مي كنيم و پنج سال است كه زراعت كرده اي و امسال هم از سر گرفته و عمارتش مي كني. اجازه نيست كه تو در اين زمين بار ديگر زراعت كني. بايد هر منفعت كه از زمين به دست آورده اي، رد كني تا در اينجا مسجدي بنا كنند و به حسن مسلم بگو: اين زمين شريفي است. حق تعالي اين زمين را از زمينهاي ديگر برگزيده و شريف كرده و تو آن را از زمين خود گرفته اي و خداي عزّ وجل دو پسر جوان تو را گرفت و تو متنبه نشدي و اگر چنين كني [نكني ]، آزاري به تو رسد كه آگاه نباشي.



حسن مثله گويد: عرض كردم: اي مولاي من! نشاني در اين امر بايد كه مردم بي نشاني قبول نكنند و قول مرا باور ننمايند.



فرمود: انا سنعلم هناك علامة؛ ما در اينجا علامت و نشاني مي گذاريم تا گفته تو را تصديق كنند. برو و پيغام ما را بده و در قم نزد سيد ابوالحسن برو و بگو تا با تو بيايد و حسن مسلم را حاضر كند و منفعت چند ساله كه گرفته است، از او بگيرد و صرف در بناي مسجد نمايد و باقي وجوه را از قريه رهق اردهال، كه ملك ماست، بياورد و مسجد را تمام كند و يك نيمه قريه رهق را وقف كرديم بر اين مسجد كه هر ساله وجوه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد كنند و مردم را بگو تا رغبت به اين موضع نموده و آن را عزيز دارند.



اعمال مسجد جمكران



فرمود و بگو: در اينجا چهار ركعت نماز بگذارند: دو ركعت نماز تحيت مسجد كه در هر ركعتي حمد يك بار، و «قل هو الله احد» هفت بار، و تسبيح ركوع و سجود هفت مرتبه بگويند؛ و دو ركعت نماز امام صاحب الزمان عليه السلام بخوانند؛ به اين طريق كه در سوره فاتحه «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» را صد بار بگويند و بعد فاتحه را تمام و سوره يك مرتبه، و ذكر ركوع و سجده هفت مرتبه بگويند، و ركعت دوم هم به همين كيفيت و چون نماز تمام شد، تهليل (يعني لا اله الّا الله) بگويد و تسبيح فاطمه زهرا عليها السلام (يعني 34 مرتبه الله اكبر، 33 مرتبه الحمد لله، 33 مرتبه سبحان الله) را گفته و به سجده رود و صد بار صلوات بر پيغمبر و آلش بفرستد و فرمود: «و من صليهما فكأنما صلي في البيت العتيق؛ كسي كه اين دو ركعت نماز را در اينجا به جا آورد، پس گويا در كعبه نماز خوانده باشد».



حسن مثله جمكراني گفت كه من چون اين سخن شنيدم، با خود گفتم كه گويااين موضع است كه تو گمان مي كني. «انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان» و اشارهبه آن جوان كردم كه تكيه بر چاربالش داده بود. پس آن جوان به من اشاره كرد كهبرو و من به راه افتادم و چون مقداري رفتم، باز مرا صدا زد و فرمودند: بزي در گله جعفر كاشاني چوپان است. بايد آن را بخري و بياوري در اين مكان و ذبح كني و گوشت آن را به معلولين و بيماران دهي كه حق تعالي آنها را شفا بخشد و رنگ بز ابلق (سياه و سفيد) و موهاي بسيار دارد و هفت علامت بر اين بز مي باشد و من رفتم. باز مرا طلبيد و فرمود: ما هفت (يا هفتاد) روز اينجاييم (پس اگر هفت روز فرمود: تا روز 23 ماه رمضان مي شود كه روز قدر و احياي بزرگ است و اگر هفتاد روز فرمود روز آخر 25 ذي القعده روز دحو الارض خواهد بود كه نيز از روزهاي با فضيلت سال خواهد بود).



پس حسن مثله گفت: من بيامدم و تا خانه آمدم و همه شب در آن انديشه بودم تا صبح اثر كرد و فريضه صبح گزاردم و نزديك علي المنذر آمدم و آن احوال با وي بگفتم. او با من بيامد. رفتم بدان جايگاه كه مرا شب برده بودند. پس گفت بالله نشان علامتي كه امام عليه السلام مرا گفت يكي اين است كه زنجيرها و ميخها اينجا ظاهر است. پس به نزديك سيد ابوالحسن الرضا شدم. چون به در سراي وي رسيديم، خدم و حشم او را ديديم. مرا گفتند از سحرگاه سيد ابوالحسن در انتظار توست. تو از جمكراني؟ گفتم: بلي، من در حال وارد شده، سلام كردم و شرط ادب به جا آوردم. جواب نيكو داد و اعزاز كرد و پيش از آنكه من حديث كنم، فرمود: اي حسن مثله! من خفته بودم. در خواب شخصي مرا گفت: حسن مثله جمكراني پيش تو مي آيد. بايد آنچه گويد، او را تصديق نموده و بر گفته او اعتماد كني كه سخن او سخن ماست. مبادا قول او را رد كني! من از خواب بيدار شده، تا اين ساعت منتظر تو بودم. حسن مثله احوال و كيفيت را توضيح داد. سيد بفرمود تا اسبها را زين كرده و بيرون آورده و سوار شدند. چون نزديك ده رسيدند، جعفر چوپان گله را بر كنار راه داشت، حسن مثله در ميان گله رفت و آن بز كه از عقب گوسفندان مي آمد، پيش حسن مثله دويد و او آن بز را گرفت كه پول آن را به جعفر بدهد. جعفر قسم خورد كه من هرگز اين بز را نديده ام و در گله من نبوده است، مگر امروز و هر چه مي خواهم او را بگيرم، ممكن نمي شود و اكنون كه پيش شما آمد، بهاي آن را نخواهم گرفت.



پس بز را همچنان كه سيد فرموده بود، در آن جايگاه آوردند و بكشتند و سيد ابوالحسن الرضا بدين موضع آمدند و حسن، مسلم را حاضر كردند و منافع زمين مزبور را گرفتند و نيز وجوه (رهق) را بياوردند و مسجد جمكران را به چوپ پوشانيدند.



و سيد ابوالحسن الرضا زنجيرها و ميخها را به قم برد و در منزل خود گذاشت و همه بيماران و صاحب امراض مي آمدند و خود را به آن زنجير مي ماليدند. خداي تعالي آنها را شفاي عاجل مي داد و بهبودي بر ايشان حاصل مي شد و آن زنجيرها بود تا پس از فوت سيد ابوالحسن كه مفقود شد و ديگر كسي آن را نديد.



مزارات شهرستان قم



1. امامزاده شاهزاده زيد. 2. امامزاده حمزه. 3. امامزاده سلطان محمد شريف. 4. چهل دختران. 5. امامزاده علي بن جعفر. 6. امامزاده خاك فرج. 7. امامزاده خديجه خاتون. 8. امامزاده سيد معصوم. 9. امامزاده محمد قاسم. 10. امامزاده شاه جعفر. 11. امامزاده شاه سيد علي. 12. امامزاده سيد ناصرالدين. 13. امامزاده شاهزاده ابراهيم. 14. امامزاده عبدالله. 15. امامزاده چهل تن. 16. امامزاده هادي و مهدي. 17. امامزاده طيب و طاهر. 18. امامزاده سكينه خاتون. 19. امامزاده اسماعيل. 20. امامزاده اسحاق. 21. امامزاده دستجرد. 22. امامزاده عباس. 23. امامزاده ابراهيم. 24. امامزاده احمد. 25. امامزاده ملا آقا بابا. 26. امامزاده موسي مبرقع.



سادات و امامزادگان قم بنا بر نقل منتقله



1. به قم از ناقلين مدينه جناب محمد الكابلي بن عبدالله الاشتر بن محمد النفس الزكيه بن عبدالله المحض بن الحسن بن الامام ابي محمد الحسن مجتبي عليه السلام. از وي تا امام چهار پدر فاصله است. مادرش آمنه از اهل كابل بوده. محمد بن المحسن حسيني نسابه گويد: و اما محمد بن عبدالله الاشتر در كابل به دنيا آمد و مادرشاهل كابل موسوم به آمنه بوده وقتي پدرش در كابل كشته شد، وي فرار كرده و بهطرف مدينه رفت و از آنجا به قم هجرت نمود و در آنجا از دنيا رفت. عقب او از يك فرزند به نام حسن اعور مي باشد كه نسل او از اين پسر منتشر شد. داراي چند پسر ديگر به نام علي الاكبر و طاهر و ابراهيم و احمد و حسن و چند دختر به نام سلمه و زينب صغري و زينب كبرا و فاطمه و ام كلثوم و كلثم و امامه كه همگي عقيم و بي اولاد بوده اند.



2. به قم از ناقلين مدينه جناب سيد علي معروف «به ابي بن النفس» ابن محمد الاصغر بن الحسن الاعور بن محمد الكابلي مذكور. فرزندش ابوجعفر حسين تنها بوده كه اولادش تا هم اكنون در همدان و غيره مي باشد.



3. به قم ابوهاشم الحسين بن ابي جعفر محمد ششديو بن ابي عبدالله الحسين بن عيسي بن محمد البطحاني ملقب به سراهنگ. وي از قم به ابهر منتقل شده و در آنجا از دنيا رفته و فرزندانش ابوطالب و عبدالله و عباس و محمد سراهنگ و حسن سراهنگ و ام الحسن و اسماء مي باشند.



4. به قم از اولاد قاسم بن حمزه بن احمد بن عبيدالله بن محمد بن عبدالرحمن الشجري.



5. به قم ابوالقاسم احمد الرازي بن عيسي بن احمد كركوره بن محمد بن جعفر ابن عبدالرحمن الشبحري يا الشجري.



6. به قم از ناقلين كوفه ابوجعفر محمد بن موسي بن محمد بن علي الرّضا عليه السلام مادرش ام ولد اولادي نداشته و در 22 ماه ربيع الآخر 296ق از دنيا رفتهو در خانه خودش، كه امروز معروف است، دفن شده و او اول كسي است كه در آنجا دفن شده وچون اولاد نداشته، خواهرانش: زينب وميمونه دختران موسي، ميراث او را بردند.



7. به قم از نازلين كوفه ابو علي محمد الاعرج بن احمد بن موسي بن محمد بن علي الرضا عليه السلام مادرش از اشعثي هاي كوفه بوده و بعضي گفتند اهل كنانه بوده. گفته شده كه پدرش محمد قبل از وي به قم آمده بود، فرزندش احمد ابو عبدالله نقيب قم بوده، مادرش ام ولد و نيز پنج دختر به نام 1. فاطمه(1) ؛ 2. ام سلمه؛ 3. بريهيه؛ 4. ام كلثوم؛ 5. ام محمد.



8 . به قم از نازلين مدينه از اولاد حسين بن عيسي الاكبر بن محمد بن علي العريضي عقبش علي كه مادرش زينب دختر حسين بن حسن بن حسين بن حسن افطس بوده.



9. به قم جناب علي بن علي بن حسين بن علي بن عيسي نقيب ابن محمد الاكبر ابن علي العريضي وي داراي فرزنداني عديده به نام: موسي و محمد و جعفر و علي و فاطمه و حمدونه و جعفر و حسين و محمد و عبدالله داشته است.



10. به قم جناب ابوالحسين احمد بن قاسم بن احمد الشعراني بن علي العريضي در قم وفات نموده و قبرش زيارتگاه و مورد توجه عموم است.



11. به قم، جناب ابو عبدالله حسين بن احمد بن حسين بن احمد الشعراني بن علي العريضي فرزنداني به نام: ابوالحسن محمد و ابوالحسين علي و ابو علي الشعراني و احمد و قاسم و زيد و عبدالواحد و احمد و عبدالله داشته است.



12. به قم جناب حسين بن علي الخارص بن محمد الديباج اولادش ابوطاهر احمد و علي و عبدالله و جعفر الاعمي بوده است.



13. به قم جناب ابو جعفر محمد كه مردي عالم و فقيه بوده ابن احمد بن محمد ابن اسماعيل بن جعفر بن محمد بن عبدالله بن علي بن الحسين عليه السلام.



14. به قم از ناقلين طبرستان جناب حمزة بن احمد بن محمد بن اسماعيل بن محمد الاقط ابن عبدالله الباهر و با او دو فرزندش: ابو جعفر محمد و ابوالحسن علي بوده است.



15. به قم جناب ابو علي احمد بن علي بن محمد الشجري بن حسن بن علي بن عمر الاشرف بن الامام علي بن الحسين عليهما السلام.



16. به قم جناب عبدالله الاصغر بن العباس بن عبدالله بن الحسن الافطس بن علي الاصغر بن الامام زين العابدين عليه السلام، فرزندانش: ابوالفضل العباس و ابو عبدالله الحسين و محمد و علي و جعفر بوده اند.



17. بقم جناب محمد بن الحسين بن الحسن بن الحسين بن الحسن الافطس بن علي الاصغر بن الامام علي بن الحسين عليهما السلام.



18. به قم از اولاد ابي الفضل محمد الاكبر بن الحسن بن الحسين بن الحسن الافطس بن علي الاصغر بن الامام عليه السلام.



19. از ناقلين نصيبين ابوالحسن علي مع ابيه احمد الباهر بن محمد بن علي بن عبدالله رأس المذري بن جعفر بن محمد الحنفيه اولاد او ابوالقاسم حمزه و احمد و محمد و حسين و حسن و طاهر مي باشند.



20. به قم از اولاد جعفر بن محمد الايله بن جعفر بن محمد بن عمر الاطرف و ايشان محمد و علي و يعقوب فرزندان جعفر مذكور مي باشند.(2)

پاورقي

) فاطمه در يازدهم شوال 343 وفات و در مقبره جناب محمد بن موسي دفن شده است.

2) تا اينجا بود آنچه صاحب منتقله در كتابش ذكر كرده و بسياري از امامزادگان و سادات قم را ياد ننموده؛ مانند حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام، و حضرت موسي مبرقع فرزند بلا فصل حضرت جواد الائمه عليه السلام، و حضرت علي بن جعفر. و محتمل است علي بن علي بن الحسن بن علي بن عيسي النقيب بن محمد الاكبر بن علي العريضي، همين علي بن جعفر معروف (در بهشت) باشد و بسي مورد تعجب است كه صاحب منتقله دو نفر از فرزندان او را به نام محمد و احمد ياد كرده، ولي خود آن جناب از قلمش افتاده است.