وقفنامه گازران قم






واقف : مستشار الملك محمدشفيع بن محمد حسن گركاني (قرن 14)



متولي : حاج ميرزا سيد حسين متولّي باشي (توليت وقت آستانه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام)



وقفنامه گازران قم(1)



صورت وقفنامه(2) حضرت مستطاب اجلّ اكرم افخم ذوالمجد والكرم والعزّ والهمم آقاي آقا ميرزا شفيع خان مُستشار الملك گركاني وزير كل اداره مركزي بروجرد و عربستان (مدّظله العالي) است.



كه از براي آسايش حال و ترفيه احوال خدّام والا مقام حضرت مكرّمه معظّمه محترمه جليله نبيله سليله حضرت ختمي مرتبت و صبيّه حضرت شاه ولايت فاطمه مشهوره به معصومه بنت حجّة الله تعالي في الارضين و اشرف المخلوقين بعد آبائه الطّاهرين امام همام موسي الكاظم عليه السلام امام هفتم فرقه حقه اثنا عشريّه وقف فرموده، و رضايت حضرت اقدس الهي (جلّ شأنه العالي) را حاصل نموده و مفاد آيه شريفه «ومن يعظّم شعائر الله فانّها من تقوي القلوب»(3) واقع شده، و مورد الطاف و منظور نظر ائمه اطهار گرديده، و غرفات جنان را از براي خود تهيّه كرده و دستگيري «يوم لاينفع مالٌ و لا بنون»(4) قرار داده.



الحق شخص منصف مي داند كه اين امير جليل و اين دبير بي نظير نبيل از اجلّاي امراي با اقتدار بوده و هميشه منشأ امورات عظيمه بوده و وزارتهاي جليله نموده، وزارت ارض اقدس مشهد مقدس و سيستان و وزارت آذربايجان و وزرات تهران و شيراز و بروجرد و عربستان و غيرها نموده در كفايت و كفالت طاق و در جلالت و نبالت شهره آفاق.



پس از سلاطين صفويّه موسويّه (انار الله تعالي مرقده) كمتر شنيده شده و ديده شده كسي موقوفه كلّي قرار داده باشد، سواي اين حضرت مستطاب و آثار خيريّه و اوقاف كثيره و بذلهاي فوق العاده كه فقر را مبدّل به غنا كرده، و موجب احياي نفوس كليّه شده از ايشان زياده مُشاهده شده كه قلم از تحرير و زبان از تقرير عاجز است.



هر چند صورت وقفنامه در كتاب مستطاب زبدة الانساب في نسب سادات الانجاب كه از تأليفات اين اقل خدّام شريعت مطهّره خازن الحضرة العظيميّمه است؛ و كذلك در كتاب مستطاب تحفة المظفريه في تذكرة اولاد الائمّة مندرج شده، در اوراق هم محض بقاي اين موقوفه و نيّت خير واقف موفق مندرج شده - والله تعالي أعلم بحقايق الأمور، و أنا العبد محمّد جواد الشريعة الرضوي.



وقفنامه گازران(5)



هو الواقف علي الضمائر



هذه ستّة نُسخ



بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين. الحمدلله الّذي هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدي لولا أن هدينا الله، والحمد الله الّذي جعلنا من المتمسكين بولاية أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب، و أولاده الطّيبين الطّاهرين الغرّ الميامين (صلوات الله عليهم اجمعين)، والصّلوة والسّلام علي نبيّه وصفيّه وخيرته من خلقه خاتم الأنبياء و أشرفهم محمّدصلي الله عليه وآله، و علي وصيّه و وزيره وخليفته وحافظ سرّه أفضل الأوصياء وأقدمهم أميرالمؤمنين أبي الحسن عليّ بن ابي طالب، وأحد عشر من أولاده الطيّبين الطّاهرين المعصومين المكرّمين، ولعنة الله علي أعدائهم و غاصبي حقوقهم و منكري فضائلهم إلي يوم الدّين.



و بعد، وقف صحيح شرعي و حبس مؤبّد ملّي نمود بنده ذليل گنهكار تبه روزگار رو سياه، محمّد شفيع بن محمد حسن، همگي و تمامي سه دانگ مشاع از جمله شش دانگ قريه گازران نو واقعه در محال جعفرآباد ساوه را كه محدود است به حدود اربعه ذيل: از قناعت و زمين مزروعي به انضمام چهار دانگ از شش دانگ يك قطعه باغ و چهار دانگ از كلّ شش دانگ يك حجر طاحونه، و چهار دانگ قلعه و بيوتات رعيتي.



شرقي به مزرعه پستكان، غربي به گازران كهنه ملكي واقف، جنوب به سنگچين سر راه طغرود، شمالي به مزرعه نورآباد كه متعلّق به چهار دانگ و يك چارك ملك متصرّفي گازران است و چهار دانگ از كلّ شش دانگ خانه ابراهيم مسگر، و چهار دانگ از كّل شش دانگ يك باب يخچال، و چهار دانگ از كُلّ شش دانگ يك قطعه باغ يُونجه قريه مزبوره را بر آستانه مقدّسه حضرت معصومه فاطمه بنت موسي بن جعفر (صلوات الله عليها و علي آبائها الطّاهرين و أجدادها المعصومين المكرّمين)، كه همه ساله وجه منافع آنها موافق تفضيل ذيل: قريه گازران نو از جمله شش دانگ، [به قرار ذيل ] چهار دانگ از شش دانگ يك قطعه باغ، چهار دانگ از كل شش دانگ يك حجر طاحونه، چهار دانگ قلعه و بيوتات رعيتي، چهار دانگ از كل شش دانگ يك باب يخچال، چهار دانگ از كل شش دانگ ملك ابراهيم مسگر، چهار دانگ از كل شش دانگ يك قطعه باغ يونجه.



مخارج شام خدّام آستانه مباركه و روضه خواني ليالي جمعه ايّام سال برسد. و توليت آن را به جناب مستطاب سُلاله دودمان مصطفوي و فخر خاندان مرتضوي آقاي حاجي ميرزا سيّد حسن متولّي باشي سركار فيض آثار (سلّمه الله تعالي) و اولاد امجاد جناب معزّي اليه كه نسلاً بعد نسل داراي توليت باشند، واگذار نموده.



مخارج خدام و روضه خواني 706 تومان، شام خدام آستانه سي تومان، شام ليالي روضه خواني 24 تومان، طلاب دو دينار، غربا دوازده دينار، روضه خوان دويست تومان، سركشيك و صاحب منصب چهار تومان، خدام سي تومان، كفشدار دويست تومان [دينار]، ناظر و آشپز و شاگرد شش تومان، فراش دويست دينار، برنج سه تومان و سه قران، قيمت قند و چاي و تنباكو و ذغال شبهاي جمعه ده تومان و چهار قران و شش دينار، قند و چاي چهار قران و چهار دينار، قيمت تنباكو و ذغال ليالي جمعه ده تومان و پنج دينار، ساير مخارج دوازده تومان و هشت قران، حق التوليه ده تومان و پنج دينار و يك عباسي، حق التوليه دويست تومان و صد دينار، حق التوليه هشتاد تومان، مواجب مباشر گازران سه قران، حق النظاره صاحب منصبان و سر كيشكان 35 تومان، روضه خوان دويست دينار، قيمت هيزم زمستان يك تومان، صرف روشنايي پانزده تومان، مجلس شام سيزده تومان، مواجب ناظر كارخانه (يك ماهه) دو تومان، مواجب آشپز و شاگرد ايضاً دو تومان و دويست دينار و ... .



هرگاه خداي نخواسته اولادايشان منقرض شد يااينكه توليت به خانواده خودايشان يا به خانواده ديگر منتقل گرديد، توليت آن با متولي آن عصر است، هر كه باشد.



و همچنين سركشيكان عظام و صاحب منصبان آستانه مقدّسه كه مدير كشيكها مي باشند، در عصرِ هر كه باشد، حق نظارت دارند و به اطلاع و صوابديد ايشان موقوفه مذكوره به اجاره داده شود، يا اينكه مخارج از قبيل مخارج قناعت وتعميرات سكنه و غيره آنجا لازم باشد و همچنين در خريد اجناس و مصارف آن بايد ناظر باشند.



و شرط شد كه اگر ان شاء الله اجاره موقوفه علاوه بر مخارج فوق، كه تعيين شده، بشود، به قدر دويست تومان همه اوقاف در نزد توليت ضبط و حاضر باشد كه هر گاه مخارج خرابي قنات يا اينكه خداي نخواسته محصول را آفتي برسد، يا اينكه قيمت اجناس ترقي حاصل نمايد كه قيمت علاوه از آن چه منظور شده بشود به مصارف مذكوره به اطلاع ناظر برسد كه در شام و ساير مخارج كسر و نقصي روي ندهد.



و اگر ان شاء الله تعالي خرابي در قنات به هم نرسيد و محصول هم عيبي نكرد، اضافه جمع شود تا به مبلغ چهار صد تومان برسد. همين كه به مبلغ چهارصد تومان رسيد، دويست تومان آن همچنان كه ذكر شد نگاه دارند، و دويست تومان ديگر را 150 تومان ميانه خدّام مطابق قسمت نامچه كه در دست دارند و قسمت نموده بدهند، و پنجاه تومان ديگر را به پنج نفر كه يكي ده تومان باشد از جوانهاي عزب سادات بي چيز خدّام آستانه مقدّسه بدهند كه عروسي نمايند.



و هم چنين شرط شد كه هر گاه قيمت اجناس ارزان تر از آن چه قيمت شده بشود، تفاوت را روي تنخواه بگذارند سال به سال تا به حد چهار صد تومان برسد.



و اگر خداي نخواسته گراني فوق العاده شد يا اينكه محصول را آفتي رسيد، منافع آن سال هر چه مي شود حساب نمايند، مخارج شام را به اندازه دخل آن سال قرار بدهند؛ به اين معني كه يك شب آبگوشت بدهند و يك شب چلو.



و اگر خسارت بيشتر است هفته اي دو شب كه يك شب دوشنبه باشد و يك شب جمعه چلو بدهند، و پنج شب ديگر آبگوشت.



و احياناً اگر خسارت زيادتر شد شبهاي جمعه آن شب را چلو بدهند و ساير ليالي را آبگوشت كه دخل ملك كفايت مخارج را بكند.



و قرار مخارج سال هم اين قسم داده شده كه محصول هذه السّنه به مصارف سنه آتيه برسد واوّل سال قرار مي بايد داده شد [كذا] كه هميشه اوقات پول نقد حاضر داشته باشد تا اجناس و تداركات را يكجا در موقع ارزاني آن جنس بخرند كه تفاوت كلّي به جهت موقوفه حاصل شود.



و شرط ديگر اين كه خدّام كشيك، كه در هر شب كشيك حاضر مي شوند، بايد تا صبح در كشيك خانه مباركه حاضر بيتوته نمايند. هر گاه بخواهند بعد از صرف شام به خانه خود بروند، حق صرف شام را ندارند.



شرط ديگر اينكه روضه خوان كه دو نفر در عرض سال مُعين شده، چون از خود خدّام بعضي روضه خوان هستند، هر سه ماه دو نفر مشغول روضه خواني باشند كه در حقيقت هشت نفر روضه خوان بخوانند. هر سه ماه دو نفر و حقّي كه معين شده به اين هشت نفر برسد و قرار داده شده كه در ليالي ايّام ماه مبارك رمضان طُلاب وغرباء را وقت افطار شام بدهند و روضه بخوانند و شام خدّام را در سحور بدهند.



و شرط شد هر اوقات كه خدّام كشيك علاوه از آن چه منظور شده، حاضر باشند، شام آنها موافق برآورد، علاوه داده شود، و هر گاه خدّام كشيك كمتر حاضر باشند، مُوافق سرشمار از برآورد كمتر شام طبخ نمايند كه در علاوه و كسر صرفه وقف ملاحظه شده باشد و خدّام حاضر بي شام نمانند.



و به تاريخ ليله جمعه هيجدهم شهر ذي حجة الحرام يونت ئيل 1311 هجري از موقوفه مذكوره تخليه يد ملكيّت نموده و به تصرّف جناب مستطاب آقاي حاجي ميرزا سيّد حسين متولّي باشي حاليّه آستانه مقدّسه داده شد، و صيغه وقف بالعربية والفارسيه جاري گرديد. «فمن بدّله بعد سمعه فانّما اثمه علي الذين يبدّلونه انّ الله سميعٌ عليم»(6) و كان ذلك في 18 شهر ذي حجة الحرام 1311. محمد شفيع.



[وقفنامه دوم ]



بعد الحمد و الصّلوة مجدّداً در روز جمعه يازدهم شهر محرّم الحرام سنه 1318 هجري وقف صحيح شرعي و حبس مؤبّد ملّي نمود اين بنده ذليل گنهكار رو سياه، محمد شفيع بن محمد حسن گركاني:



نيم دانگ مشاع از كلّ شش دانگ قريه گازران جعفرآباد را كه محدود است به حدود مفصّله در متن به انضمام دو دانگ از كل شش دانگ يك حجر طاحونه، و دو دانگ از كلّ شش دانگ يك قطعه باغ بزرگ، و دو دانگ از كلّ شش دانگ يخچال، و دو دانگ از كل شش دانگ عمارت ابراهيم مسگر، و دو دانگ از يك قطعه باغ يونجه و آستانه مقدّسه حضرت فاطمه معصومه بنت موسي بن جعفر (صلوات الله و سلامه عليها و علي آبائها الطّاهرين و اجدادها المعصومين)، كه همه ساله وجه منافع مذكوره به قرار تفصيل ذيل: نان، گوشت، ماست، هيزم، پنير، ادويه و سبزي به مصارف نهار خدّام آستان مقدّس برسد، و توليت آن را با تفضيل و شرايط در متن به جناب مستطاب سُلاله دودمان مصطفوي و فخر خاندان مرتضوي، آقا ميرزا محمّد باقر متولّي باشي سركار فيض آثار (سلّمه الله تعالي)، و بعد از ايشان هر كس كه متصدي هر توليت باشد واگذار نمود. و تمام شرايط مذكوره در موقوفه متن در نظارت صاحب منصبان و به موقع خريدن اجناس و مصارف قنات و صرفه مال موقوفه و غيره وغيره و غيره در اين موقوفه هم منظور است.



و صيغه وقف بالعربية والفارسيّه جاري گرديد. «فمن بدّله بعد ما سمعه فانّما اثمه علي الّذين يبدّلونه»(7). في شهر محرّم الحرام سنه 1318. محمد شفيع.



به سعي و اهتمام جناب مستطاب سليل العلماء العظام آقا شيخ علّي بحر العلوم خازن التولية آستان عرش نشان حضرت عبدالعظيم [سلام الله عليه ].



750 مجلّد از اين وقفنامه به حليه طبع آراسته، مجّاناً داده مي شود. جمادي الثاني 1319. كتبه العبد المذنب يحيي التفرشي. سنه 1319.

پاورقي





1) شناختنامه حضرت عبدالعظيم (مجموعه رساله هاي خطي و چاپي)، پايان كتاب خصائص العظيمه، ص 355 - 367. دومين رساله اي كه ضمن قوانين آستانه مباركه حضرت عبدالعظيم موجود است، وقفنامه گازران قم كه متولي آن با متولي موقوفات آستانه حضرت عبدالعظيم [سلام الله عليه ] و آستانه حضرت معصومه عليها السلام يكي است.

2) اين صورت وقفنامه همراه با رساله قوانين موقوفات حضرت عبدالعظيم حسني [سلام الليه عليه ] در هفده صفحه جيبي سنگي در سال 1318 ق در پايان بعضي از نسخه هاي سنگي خصائص العظيمية به چاپ رسيده است.

3) حج 22: آيه 32.

4) شعراء 26: آيه 88 .

5) واقف: محمد شفيع بن محمد حسن گركاني.

متولي موقوفه: حاج ميرزا حسين متولي باشي توليت وقت آستانه حضرت عبدالعظيم حسني [سلام الله عليه ]، و آستانه حضرت معصومه عليها السلام.

6) بقرة، 181.

7) بقرة، آيه 181.