در ذكر مشاهد اصحاب و محدّثين و فقهاي اماميّه


بدان كه قبرستان بلده طيّبه قم از علما و محدّثين مملو و مشحون است، چنان كه علامه مجلسي قدس سره اشاره به آن فرموده؛ مانند شيخ جليل ابوجرير زكريابن ادريس.



در «تحيةالزائر» و در «هديّة» و غيره گويند كه:



«علماي رجال تصريح به جلالت و وثاقت او [نموده اند] و خدمت چند نفر از ائمه را درك فرموده و از حضرت صادق و موسي بن جعفر و حضرت رضاعليهما السلام روايت نموده».(1) و شيخ كشّي به سند صحيح از زكريا بن آدم قمي روايت كرده، كه گفت:



«داخل شدم بر حضرت امام رضاعليه السلام در اوّل شب در اوايل زمان موت ابوجرير زكريا بن ادريس. پس حضرت مذاكره فرمود او را و از من از حال او سؤال مي فرمود و رحمت مي فرستاد بر او و دائماً حديث فرمود به من و من حكايت مي كردم با آن حضرت تا فجر طالع شده برخاست و نماز فجر گذارد».(2)



به هر حال، جلالت شأن اين بزرگوار بسيار است و قبر شريفش در وسط قبرستان شهر در ميان شيخان بزرگ مشهور است و در جنب او قبور جمله اي از علما است.



شيخ معظم الثقة جليل القدر زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد أشعري قمي كه از خواص اصحاب حضرت رضاعليه السلام است و درك خدمت چند نفر از ائمّه عليهم السلام نموده و احاديث از ايشان روايت نموده و اخبار بسياري در فضيلت او وارد شده. و شيخ كشّي به سند صحيح روايت نموده كه زكريابن آدم به خدمت امام رضاعليه السلام عرض كرد كه:



«مي خواهم ازاهل بيت خود دور شوم، يعني از قم بيرون روم؛ به جهت آن كه سُفها درايشان زياد شده! حضرت فرمود: اين كار مكن، به درستي كه از اهل بيت تو بلادفع مي شود به سبب تو؛ همچنان كه بلا دفع مي شود از اهل بغداد به سبب موسي بن جعفرعليه السلام».(3)



و نيز از علي بن مسيّب همداني روايت كرده كه:



«خدمت حضرت امام رضاعليه السلام عرض كردم كه: راه من به شما دور است و هميشه ممكن نيست مرا تشرّف به خدمت شما، پس از كه بگيرم معالم دين خود را؟ فرمود: يادگير معالم دين خود را از زكريا بن آدم كه مأمون است بر دين و دنيا».(4)



چنان كه در حديث هست كه آن جناب در سفر مكّه با حضرت امام رضاعليه السلام هم كجاوه شده و حديث: «المأمون علي الدين والدنيا» در حق او وارد شده و غير اين اخبار چيزهاي ديگر كه دلالت دارد بر نهايت وخامت شأن آن معظّم، و در رجال ابوعلي گويد:



«از [براي ] او كتابي است و قبر شريفش در مكان معروف به شيخان بزرگ معروف و از براي اوست بقعه بزرگي.



و در جنب او مدفونند جماعتي از علما: از آن جمله است عالم فاضل خبير ماهر آخوند ملامحمد طاهر قمي، مؤلف كتاب «اربعين» و كتاب «حكمةالعين» و غيره. و مانند شيخ معظّم جليل و نبيه علي بن الحسين بن بابويه قمي والد شيخ صدوق قدس سره جلالت و عظمت اين پدر و پسر برهمه معلوم و ظاهر است.



و گويد شيخ يوسف بحريني در «لؤلؤة» خود كه:



«علامه حلّي قدس سره قال في كتاب «الخلاصه»: علي بن الحسين بن موسي بن بابويه القمي أبوالحسن، شيخ القميين في عصره و فقيههم و ثقتهم، كان قدم العراق و أجتمع مع أبي القاسم الحسين بن روح قدس سره و سأله مسائل، ثم كاتبه بعد ذلك سأله فيها الولد، فكتب - صلوات الله عليه -: «قد دعونا الله لك و ترزق ولدين ذكرين خيّرين» فولد له أبوجعفر و أبوعبدالله مِن امّ. و كان أبوعبدالله الحسين يقول: سمعت أباجعفر يقول: أنا ولدت بدعوة صاحب الامرعليه السلام و يفتخر بذلك له كتب كثيرة، و مات قدس الله روحه سنة تسع و عشرين ثلاث مأئة. و قبره في مقبرة قم موجودٌ و عليه صندوقٌ و قبّة و قد تشرّفت بزيارته (الي رحمةالله تعالي)».(5)



و در «احتجاج» طبرسي مذكور است كه حضرت عسكري عليه السلام نامه نوشتند به علي بن بابويه و در اوّل آن بعد از حمد و صلاة چنين مرقوم است:



«اما بعد يا شيخي و معتمدي، يا أباالحسن علي بن الحسين القمي، و فقك الله لمرضاته و جعل من صُلبك اولاداً صالحين برحمته».(6) تا آخر توقيع شريف كه از جمله فقرات آخرش اين است:



«يا شيخي وأمُر جميع شيعتي بالصّبر».(7)



زهي شرافت علم كه صاحبش را به درجه اي رساند كه امام عليه السلام به او چنين مخاطبه فرمايد.



در «مجالس المؤمنين» گويد:



«وفات آن بزرگوار در سال سيصد و بيست و نه اتفاق افتاد، و تاريخ وفاتش [عبارت ] «يرحمه الله [است ]، در آن سال علي بن محمد سَمَري نايب چهارم امام عصر و كليني - عليه الرحمه - نيز وفات يافتند و آن سال غيبت كبري اتفاق افتاد».(8)



وفي «روضات الجنّات»:



«و له كتبٌ كثيرةٌ توفي علي سنة تسع و عشرين و ثلاث مأئة و قبره في مقبره في مقبرة قم موجودٌ و عليه صندوق و قبّة و قد تشرفت بزيارته في السنّة التي تشرفت فيها، الذي هو بجنب حرم فاطمة ابنة موسي الكاظم عليه السلام و له قّبة كبيرة».(9)



مؤلف گويد: قبر شريفش در قبرستان بزرگ قم معروف است و از براي اوست بقعه بزرگي با قبّه عاليه، و مزار نجل طاهرش رئيس المحدّثين صدوق قدس سره در ري است در جوار حضرت عبدالعظيم در وسط باغ با نظارتي، با بقعه و قبّه عاليه و زيارتگاه عامّه خلايق است. حال شريفش را در جلد دوم، در ضمن حرف الرّاء، در مشاهد ري، به توفيق خدا معروض خواهيم نمود.



و مانند شيخ جليل محدّث محمد بن قولويه قمي، كه قبر شريفش در قبرستان بزرگ قم در بابلان در ميان محوّطه كه تعبير به شيخان صغير مي كنند. و اين شيخ معظّم والد شيخ ابوالقاسم جعفر بن قولويه، استاد شيخ مفيد است كه در كاظمين مدفون است؛ چنان كه در سابق به شرح رفت.



و مانند شيخ فاضل سديد قطب الدين سعيد بن هبةالله راوندي، كه از مشاهير علما و مؤلف كتاب «خرايج» و «قصص الانبياء» است.



در «رجال» ابوعلي گويند:



«و هو الشيخ الامام قطب الدين ابوالحسين سعيد بن هبة الله بن الحسن الراوندي، فقيه صالح، صدوق ثقةٌ و له تصانيف كثيرة».(10)



و در «روضات الجنات» گويد:



«و له تأليفات جميلة و تصنيفات جليلة»(11)، «انّه مدفون في قم المباركه، في مقبرة الستّي فاطمه عليها السلام و قبره المطهر الآن معروف يزار، و قد تشرّفت بزيارته، و اتّفق وقوعه ممايلي رجلي الحضرة الفاطميّة في مقاديم لقبره و ممّا وقع بخداء رجليه في تلك المقبرة المطهّرة بقعه مولانا علي بن بابويه، والد شيخنا الصدوق، و ممّا ولي خلفه ايضاً مقابر جماعة من العلماء للمتقدمين و غيرهم، منهم المدفون في مقبرة الشيوخ الواقعة في وسط ذلك المزار الكبير، مثل أبي جرير ذكريابن ادريس و زكريا بن آدم القمي (المأمون علي الدنيا و الدين)، من اصحاب مولانا الرّضاعليه السلام و آدم بن اسحاق، و منهم محمد بن قولويه والفاضل المقدس المحدّث القمي المولا محمد طاهر القمي قدس سره والميرزا حسن بن المولي عبدالرّزاق الحكيم المتلكم اللاّهجي و مولانا فاضل المحقق خاتمة المجتهدين الميرزا أبوالقاسم، صاحب «القوانين».(12)



بدان كه از براي او تصانيفي مي باشد، نزديك به سي جلد و بسيار جليل القدر و صاحب كرامات بوده. چنان كه نقل مي كنند يكي از ظلمه كه در قم حكومت داشت، در خواب ديده بود كه صحراي محشر بر پا شده و زنجيري از آتش بر گردنش گذاشته بودند و او را به سمت جهنّم مي بردند. در آن دَم ديده بود كه قطب راوندي آمد و شفاعت كرد و زنجير از گردنش برداشت، و صبح آن شب، قبر آن جناب را بنا كرده بود. اول يك معجر كجاوه در روي قبر او ساخت و بعد از آن كه بناء صحن جديد را كردند، قبر او را از سنگ ساختند و بلند نمودند و آن كجاوه اي كه از چوب بود، بردند بر سر قبر آدم بن اسحاق قمي گذاردند كه در شيخان بزرگ مي باشد. الحال آن معجر در آن جا موجود است. اكنون مزار شريف قطب راوندي در كنار صحن جديد حضرت معصومه قم واقع و معروف است.



و مانند عالم دقيق و فاضل محقّق، خاتم المجتهدين و المحقّقين حاوي المفاخر و المكارم جناب ميرزا ابوالقاسم، معروف به محقّق قمي ابن حسن الجيلافي الشفتي:



آن جناب مدتي در اصفهان در حوضه(13) درس آقا حسين خوانساري و در عتبات در نزد آقا بهبهاني نشست. بعد به بلده قم عزيمت فرمود و در آن جا اقامت نمود. مدتي به تأليف و تدريس و به نوشتن كتاب «قوانين» اشتغال داشت كه كتاب «قوانين» فعلاً مرجع درس و تدريس فضلا است.



و كان ميلاده سنة اثنين و خمسين بعد مأئة و ألف و توفي في قم المباركة سنة احدي و ثلاثين و مأتين بعد الالف.



و قيل تاريخ وفاته بالفارسيّة: «از اين جهان به جنان صاحب قوانين رفت».(14)



و بالعربيّة ايضاً: «يا حبيبي ادخل في جنّتي».



مزارش در مدرسه قم مقبره مخصوص دارد و در نزديكي قبر زكريا بن آدم در ميان بقعه اي است با قبّه عاليه و در اطراف او قبور بسياري از علما و فضلا است.



و مانند عالم محقّق و فاضل مدقق آدم بن اسحاق بن عبدالله بن سعد الاشعري:



در «رجال» أبوعلي گويد:



«از براي او كتابي است و قبرش در شيخان بزرگ قم و مثل يك كجاوه، پوششي از چوب بر روي قبر او مي باشد».(15)



و مانند عالم و فاضل و حكيم علي بن ابراهيم: صاحب تفسير و از براي او كتاب هاي ديگر هم مي باشد. درب غسّال خانه كه كنار قبرستان بابلان مي باشد، شيخان كوچكي است، سنگ تاريخي هم دارد و اسم او در آن محكوك است.



و علي بن عبيدالله بن حسن بن حسين بن علي بن حسين بن بابويه ملقّب به منتخب الدين و صاحب اجازات و مؤلّفات كثيره بود. در قم مدفون است.



و مرزبان بن عمران از اصحاب رضاعليه السلام بود و در قم مدفون است.



و عبدالعزيز المهتدي از اصحاب حضرت امام رضاعليه السلام و وكيل وثقه و صالح، كرّات توقيعات از امام رضا و حضرت جوادعليهما السلام به وي مي رسيد و در قم مدفون است (رحمه الله تعالي).



و سعيد بن عبدالله بن أبي خلف القمي:



شيخ نجاشي گفته كه:



«او شيخ اين طايفه و فقيه رئيس ايشان بود. كرّات به خدمت امام ابومحمدعليه السلام رسيده بود و مصنّفات بسيار دارد». سنه سيصد و يك وفات يافت.



ريّان بن شَبيب؛ قاضي شهيد:



در «مجالس المؤمنين» گويد كه:



«وي خال معتصتم عباسي از ثقات اصحاب بود و او جمع نمود مسائل صباح بن نصر هندي را كه از حضرت امام رضاعليه السلام سؤال نموده بود».(16) و آخر در قم ساكن شد و در آن جا وفات يافت.



و در قبرستان علي بن جعفر سه بقعه مي باشد:



يكي: از آنها كمال الدين.



[و ديگري ] جمال الّدين



و [سوّمي ] أبوالمعالي هستند. ديگر از قبور آن جا قبر قاضي ابوسعيد قمي نزديك بقعه علي بن بابويه در قبرستان بزرگ قم مي باشد. و قبر فقيه الصالح، الشيخ ابوالصلت ابن عبدالقادر بن محمد در قم در دروازه ري واقع است. شيخ منتجب الدين در «فهرست» خود گويد كه همان اباصلت كه صحابه حضرت امام رضاعليه السلام كه محبت اهل بيت عليهم السلام و شيعه متعصّب بود، قبر اوست.



مؤلف گويد: ما قبر آن جناب را در ضمن بقاع مشهدي رضوي نوشته ايم وتفصيل حال او را در آن جا ذكر كرده ايم، بلكه ديگر شخصي اباصلت نام است،والله اعلم.



و ملا محمد طاهر بن محمد حسين قمي در بقعه زكريا بن آدم مدفون است و او آن كسي است كه اجازه به علامه مجلسي داده.



در «روضات الجنّات» گويد:



«المولي محمد طاهر بن محمدحسين الشيرازي، ثم النجفي، ثم القمي، من اعيان فضلاء المعاصرين، عالم، محقق، مدقّق، ثقةٌ، متكلمٌ، محدثٌ جليل القدر، عظيم الشأن، له كتب و فيرة في الفقه و الاصول و الحكمة و التصوف و غيره و قبره في بقعة الشيوخ المعروفة في مزار قم المباركة خلف مرقد زكريا بن آدم، و تاريخ وفاته مكتبوب علي لوحٍ من الحجر في صحن جدار الأيمن من القبله، فليلاً حظ و ليتّرحم عليه انشاءالله».(17)



و حسين بن بسطام صاحب طبّ الائمّة.



و ديگر ميرزا حسن بن مولي الحكيم عبدالرزاق لاهيجي.



و سيدابوالحسن الرضا: مدفون است در مزار موسويان شهر قم.



مولانا آقا سيد احمد الحسيني الاصفهاني كه «هاتف» تخلّص داشت. در فنون حكمت مسلّم بود. با جنابين آذر و صباحي عهدي محكم بستند و بناي توطّندر كاشان داده، مكرم زيستند تا در سال يك هزار و يك صد و نود در بلده قموفات يافت.



و مولانا آقا سيد عبدالله و برادرزاده آن جناب ميرزا ابوطالب والسيد الجليل المتقي آقا سيدعلي و برادرزاده آن جناب ميرزا ابوطالب والسيد الجليل المتقي آقا سيد علي در دارالحفّاظ مدفون است.



و ميرزا محمد باقر بن محمد ابراهيم الرّضوي القمي اصلاً و الهمداني مولداً و مسكناً: توفّي في الثامن عشر من شهر صفر ثمان عشرة و مأتين بعد الألف بهمدان و نقل الي قم المباركه و دفن بدار الحُفّاظ.



العالم الفقيه الحكيم المتبحر السيّد ابوالخير بن الحاج سيد مهدي بن علي بن قصيم بن رفيع بن محمد زكي بن ميرالمرحوم ميرمحمد رضا الحسيني الخلخالي، آن جناب قبل از بلوغ به استفاده علوم در قصبه هراباد مشغول گشت، بعد دو مرتبه از براي تحصيل علم، سفر طهران نمود. علم منقول از فقه و اصول به درس آقاميرزا عبدالرّحيم نهاوندي و حاجي ميزرا حسن آشتياني حاضر مي شد و براي تحصيل كلام و حكمت و رياضي به درس آقا علي حكيم و ميرزاي جلوه و ميرزاحسن سبزواري مي رفت. بعد از آن كه فارغ التحصيل شد، خواست به وطن خود مراجعت نمايد، سنه هزار و سيصد و نه از وباي عراق در منزل نيكي امام وفات يافت و در آن امامزاده مدفون گشت. بعد برادر عالي مقدارش ميراويس صدرالعلماء از آن مقام جعل به قم نموده و در جوار حضرت فاطمه عليها السلام مدفون گرديد.



آقا ميرزاهادي خلف صدرالممالك، ملقّب به نصرت علي اردبيلي: عارف يگانه بود، در سال هزار و سيصد و شش وفات نمود، هفتاد متجاوز از سنين عصرش گذشه بود، در بلده قم در جوار حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مدفون گشت.



بالجمله، بسياري از امامزاده و علما و مجتهدين و اصحاب و مشايخ و عرفا و شعرا و سلاطين كه عموماً واجب الزياره اند در قم مباركه مدفونند، لكن فقير به همين قدر اكتفا نموده، به تطويل نپرداختم.

پاورقي





1) انوارالمشعشعين، ج 1، ص 550.

2) همان.

3) بحارالانوار، ج 57، ص 221.

4) مجالس المؤمنين، ص 417.

5) روضات الجنات، ج 4، ص 275. به نقل از «خلاصة» علامه حلي.

6) مجالس المؤمنين، ص 453 و روضات الجنات، ج 4، ص 273. به نقل از احتجاج.

7) همان.

8) مجالس المؤمنين، ص 453.

9) روضات الجنات، ج 4، ص 276.

10) انوارالمشعشعين، ج 1، ص 551.

11) اين جمله مستحق روضات الجنات نيست.

12) روضات الجنّات، ج 4، ص 8.

13) حوضه = حوزه

14) همان، ج 5، ص 379.

15) انوارالمشعشعين، ج 1، ص 552.

16) مجالس المؤمنين، ص 435.

17) روضات الجنات، ج 4، ص 143.