وقتي خلفاي فاطمي اسماعيلي در شمال آفريقا و مصر روي كار آمدند، خلفاي عباسي در بغداد، با آنان شروع به ضديت و مخالفت كردند، از جمله اينكه استشهادي تمام كردند مبني بر اينكه خلفاي فاطمي از اولاد علي و فاطمه نيستند و اين موضوع دامنه پيدا كرد و منشأ مناقشات و مباحثاتي شد.



"ابن اثير" مورخ مورد اعتماد جهاني مي گويد كه: بسياري از علويان مطلع ازعلم انساب، علوي بودن فاطميان مصر را تصديق مي كنند و صحيح مي دانند و شعر"شريف رضي" در مدح ايشان، مؤيد اين معني است(ابن اثير شعر شريف رضي را ذكر كرده است)"مقريزي" گفته است كه"عضدالدوله ديلمي" درباره نسب فاطميان، از علويان بغداد تحقيق كرد و آنان انكار كردند، سپس بين عضدالدوله و خليفه فاطمي مكاتباتي رد و بدل شد(493).



خلفاي فاطمي مصر همانها هستند كه به"ناصر خسرو" و"حسن صباح" مأموريت دادند، مذهب اسماعيلي را در ايران تبليغ نمايند.