هـ‌ ـ‌ يدك


يدك كشي در دسته هاي عزاداري تا ده دوازده سال پيش، در قم معمول بود؛ به اين نحو كه يك نفر سوار بر اسبي مي شد و اسب ديگري را كه اسبي زيبا و قوي هيكل و داراي زين و برگ آراسته و قيمتي بود به دنبال خود مي كشيد.



يدك كشي هم در جنگ هاي قديم معمول بود، هم نوعي چاپار سريع السير از يدك استفاده مي كرد، هرگاه لازم بود سپاهيان به سرعت خود را به ميدان جنگ برسانند يا در محل معيني حضور يابند، هر يك از افراد سپاه اسبي را سوار مي شد واسب ديگري را يدك مي كشيد و در فاصله هاي معيني اسب ها را براي سواري عوض مي كرد و به اين ترتيب پيوسته مي راندند تا هر چه زودتر به مقصد برسند.



چاپارها هم در مواقعي كه نامه يا پيغام يا هر چيز ديگر كه حامل آن بودند، لازم بود كه خيلي زود به مقصد برسد، همين كار را مي كردند.



پس از متروك شدن يدك كشي در جنگ و در چاپار خانه، جزءِ تشريفات دسته هاي سوگواري قرار گرفت و براي جلب توجه بيشتر در آراستگي اسب يدك كوشيدند.(486)

پاورقي

(486) درباره يدك و وسائل و تشريفات دسته به شرح سوگواري در زمان صفويه كه در ضمن همين مبحث به تفصيل نوشته شد، مراجعه فرماييد.