7ـ عزاداري در عاشورا


از زمان وقوع فاجعه كربلا تا قرن چهارم، خواص شيعه در روزهاي عاشورا، نهاني گرد هم برمي آمدند و بر حسين(ع) نوحه گري مي كردند در اين مواقع، معمولا شاعري كه درباره مصيبت كربلا شعري سروده بود، شعر خود را مي خواند. ائمه اطهار(ع) نيز در روزهاي عاشورا، سوگوار بودند.



قديمترين مور مشخصي كه نويسنده اين سطور درباره عزاداري بر امام حسين(ع) يافته است، مطلبي است كه قاضي تنوخي از نويسندگان معتبر قرن چهارم در كتاب گرانقدر"نشوار المحاضرة" ذكر كرده كه خلاصه آن چنين است:



زني حضرت فاطمه زهرا(س) را در خواب ديد كه به او گفت به اين اَصدق(وي از كساني بود كه در اوايل قرن چهارم بر امام حسين(ع) نوح گري مي كرد) بگويد با اين قصيده كه با اين دو بيت آغاز مي شود:



اَيهَا العَينان فِيضا وَ استهلا لا تغيضا



لَم امَرِضه فَاسلو لا و لا كانَ مَرِيضا



بر حسين(ع) نوحه گري كند.



تنوخي ميگويد: قصيده از يكي از شاعران كوفه است.



تنوخي باز ميگويد: در بغداد نوحه گري بو به نام"خِلب" كه در اين امر حاذق و توانا بود و با اين قصيده نوحه گري ميكرد در آن وقت، مردم قدرت نوحه گري بر امام حسين را نداشتند زيرا يكي از علماي حنبلي به نام ابومحمد بربهاري ك گويا نخستين كسي است كه پاره اي از عقايد و هابيان را عملي ساخته است(شرح حال و عقايد و كارهاي او در كتاب و هابيان به تفصيل ذكر شده است) دستور داد نوحه گر مذكور را بكشند، در آن هنگام مردمي كه قصد زيارت قبر امام حسين را در كربلا داشتند سخت در فشار و رنج بودند زيرا بربهاري دستور كشتن زوار امام حسين را داده بود.(438)



در قرن چهارم از زمان پادشاهي"معزالدوله ديلمي"م تعزيه داري عاشورا علني شد به اين ترتيب كه در عاشوراي سال 352 به دستور"معزالدوله" رد بغداد تمام دكانها حتي نانوايي ها و هريسه فروشها را بستند و جلو دكانها به رسم آن روز پلاس آويزان كردند، در اين روز مردم در كوچه و بازار مي گشتند و به سر و سينه خود مي زدند و بر حسين(ع) شيون و نوحه گري مي كردند.



اهل تسنن در مقام معارضه برآمدن دو به عنوان عزاداري بر مصعب بن زبير كه مدعي بودند قتل او در دوازدهم يا چهاردهم محرم اتفاق افتاده دسته راه اندختند(439)و به ياد جنگ جمل همانطور كه هنگام بحث از تعزيه نيز خواهد آمد زني را سوار شتر كردند و نام او را عايشه گذاشتند، مردي خود را زبير و ديگري خويشتن را طلحه خواند و گفتند به جنگ سپاه علي(ع) مي رويم و اين امر سالها جريان داشت. دو دسته شيعه و سني اغلب به يكديگر برمي خوردند و نزاع و زد و خورد آغاز مي گشت و گروهي از طرفين كشته و زخمي مي شدند.



ابن اثير در ضمن وقايع سال 363 هجري گويد:



"وَوَقَعَت فِتنَةٌ عَظِيمَةٌ بَينَ السنةِ وَ الشيعَةِ وَ حَمَلَ اَهل سوقِ الطَعامِ ـ وَ هم مِنَ السنَةِ ـ اِمرَأَة عَلي جَمَلٍ وَسَموها عايِشَه وَ سَمي بَعضهم‌ نَفسَه طَلحَةَ وَ بَعضهم الزبِيرَ وَ قاتَلو الفِرقَةَ الاخري وَ جَعَلوا يَقولونَ يقاتِل اَصحابَ عَليِ بنِ اَبيطالِبٍ".(440)



فتنه اي بزرگ ميان سني و شيعه برخاست؛ اهل محله سوق الطعام بغداد كه سني بودند؛ زني را بر شتري سوار كردند و به او نام عايشه نهادند، مردي نام طلحه بر خود نهاد و ديگري خود را زبير ناميد؛ دو دسته با يكديگر قتال كردند و مي گفتند ما با ياران علي، جنگ مي كنيم.



نظير اين مطلب را ابن كثير نيز نوشته است.(441)عزاداري عاشورا به كيفيت مزبور و نزاع ميان سني و شيعه در اين روز تا اواخر سلطنت آل بويه در بيشتر سالها ادامه داشت و بعد از آل بويه به ندرت اتفاق مي افتاد و در بعضي از سالها به كلي ممنوع مي شد؛ ولي از اين پس عزاداري بر حسين(ع)، در نواحي مختلف اسلامي، كم و بيش به طور آشكارا معمول گرديد.(442)


پاورقي

(438) خلاصه و اقتبالس از كتاب نشوار المحاظره، ج 2، ص 230 تا 233.



(439) مصعب بن زبير از طرف برادرش عبدالله والي بصره بود و هم اوست كه مختار معروف را به قتل رسانيد و خود به دست عبدالملك مروان كشته شد.



(440) الكامل:‌ج7,‌ص 51.



(441) البدايه و النهايه: ج 12، ص 275.



(442) ناگفته نماند كه قرن چهارم هجري، همانطور كه در بغداد، با كوشش آل بويه، عزاداري عاشورا معمول شد، در مصر نيز خلفاي فاطمي، آن را به پاداشتند و در شهر قاهره كه تازه آن را بنا كرده بودند، مانند بغداد، در روز عاشورا، دسته عزاداري راه مي افتاد,‌كه ما شرح آن را به نقل از خطط مقريزي، در ضمن بحث از دسته هاي عزاداري، خواهيم داد. گرچه فرمانروايان مصر بعد از فاطميها، مراسم عاشورا را به شدت منع كردند، اما اثر آن در متصرفات فاطميها و از جمله شام، در قرنهاي بعد باقي ماند.(از جمله طبق نوشته شمس الدين محد بن طولون در كتاب مفاكهه الخلان(ج2,‌ص 78) درضمن داشتند در بازارهاي دمشق مي گرديدند و بر حسين(ع) ندبه مي كردند، قاضي زين العابدين رومي از اين امر آگاه شد، دستور داد آنان را دستگير ومضروب ساختن و علمشان را شكستند. بعداً به نقل از همين نويسنده گفته خواهد شد كه ايرانيان در بازارهاي دمشق، در روز عاشورا تيغ مي زدند و اين دليل بارزي است براينكه ايراني درهر حال و در هر جا به مظاهر دوستي آل علي(ع) قيام مي كرده است.