6ـ مناقب خواني


در قرنهاي پنجم و ششم(و به احتمال قوي در قرنهاي ديگر) كساني كه ايشان را مناقب خوان يا مناقبي مي گفتند در كوچه و بازار مي گرديدند و مناقب اهل بيت رسالت را با آواز بلند مي خواندند. اين رسم در قم و ديگر شهرهاي شيعه معمول بودو عده اي به مناقب خواني شهرت داشتند كه از جمله آنان"ابوطالب مناقبي" و"ابوالعميد مناقبي" بودند. مناقبيان در بازارهاي شهرهاي اهل تسنن نيز به مناقب خواني مي پرداختند و از اين رهگذر گاهي دچار صدمات و رنجهاي فراوان مي شدند و اتفاق مي افتد كه زبانشان را مي بريدند، همانطور كه زبان"ابواطالب مناقبي" مذكور رابريدند.



رنجي كه مناقب خوانان گاهي با آن مواجه مي شدند، بيشتر در اثر سعايب سخن چينان در نزد امرا بود و اتهاماتي كه به آنان وارد مي ساختند.



اهل تسنن مطابق معمول خود در آن زمان كه در هر چيز با شيعه معارضه مي كردند، و خواهيم گفت كه اين معارضه در مراسم عاشورا و عيد غدير نيز بود،‌در اين مورد هم به معارضه برخاسته بودند و گروهي به نام فضائل خوان يا فضائليان در بازارها مي گشتند و به فضائل خلفاء زبان مي گشودند و در آن باره شعري مي خواندند از فضائليان معروف، صديق فضائلي بود.(436)



به موجب نوشته شيخ"عبدالجليل رازي" فصائل خوانان براي دام نام و نان، بيتي چند در دشنام رافضيان از بر كرده اند و مسلمانان را دشنام مي دهند، مناقبيان از عدل و توحيد و نبوت و عصمت خوانند و فضائليان از جبر و تشبيه و لعنت. و نيز گويد مناقب خوانان در شهرهاي سني و شيعه هر دو خوانند، ولي در شهرهاي شيعه چون قم و كاشان بيشتر خوانند.(437)



رسم مناقب خواني و نوحه خواني در اين زمان هم در قم رواج دارد و گروهي ازجوانان و حتي سالخوردگان كه از ديرباز به اين امر ارزشمند اشتغال داشته اند بدون هيچ چشم داشتي درمدح و منقبت بزرگان دين با نوحه خواني در مصائب اهل بيت اطهار اشعار مناسب و مؤثر مي خوانند و پاداش خود را از ارواح مطهر آنان دريافت مي دارند.

پاورقي

(436) خلاصه از ص 77 تا ص 80 كتاب النقض. مؤلف كتاب مزبور گويد كه اين قاعده تو نيست كه مناقبي و فضائلي در بازارها مناقب و فضائل خوانند. معلوم مي دارد كه اين رسم قبل از قرن ششم هم معمول بوده است.



(437) كتاب النقض: ص 33 و 43 رسم فضائل خواني گويا در بغداد هم معمول بوده است.

ابن الجوزي در ضمن وقايع سال 448 گويد كه در ا ين سال در محله مقابر قريش(كاظمين) و محله كرخ گفتن حي علي خيرالعمل در اذان منع شد وجمعي وارد محله كرخ شدند و شعرهايي در مدح صحابه، انشاد كردند(المنتظم: ج8، ص 172).